بخشی از مقاله
چکیده
فرسودگی یکی ازمهمترین مسائل مربوط به فضای شهری روستایی و کالبد یک ساختمان است کـه باعـث بـی سازمانی عدم تعادل عدم تناسب و بی قوارگی می شود. تشخیص فرسودگی و ضـایعات در محلـههای شـهری و عوامل فرساینده و مخرب، مهم ترین بخش در فرآیند باززندهسازی یک کالبـد شـهری اسـت. مطالعـات آسـیب شناسی که برمبنای مشاهدات عینی و بررسی های فنی و تجربی اسـتوار اسـت، بـه عبـارتی درسـت مشـاهده کردن و پس از آن تجربه و تحلیل و استنتاج منطقی و اصولی، نقش مؤثری در شیوه مداخلـه و اقـدام در بافـت داشته و به اثر بخشی و سودمندی مرمت، احیاء وساماندهی منتهی میگردد. این مقاله سـعی دارد در ادامـه بـه تشریح مراحل مختلف مطالعات آسیب شناسی، تعیین آسیب های وارد آمده و شناخت عوامـل مختلـف آسـیب رسان (طبیعی ، انسانی)، بررسی مصالح به کار رفته و فنون کاربردی و ویژگی های فنی آنهـا و برخـی راه هـای ترمیم و جایگزینی عناصر ساختمانی در جهت استحکام بخشی و مقاوم سازی بنا ، بپردازد و پیشنهادات خود را در جهت حفظ و احیای آثار، بناها و بافت های تاریخی در ایران و به طور خاص در شهر آبادان ارائه کند.
واژگان کلیدی: فرسودگی- آسیب شناسی- باززنده سازی- بافت تاریخی- آبادان
1
مقدمه
آثار به جای مانده از گذشته هر تمدن، در بر گیرنده ی ارزش های بسیاری است که ما را به شگفتی وا می دارد، و باعث می شود که درباره ی فرهنگ و مردمی که آن را پدید آورده اند، بیشتر بدانیم. همچنین ما را ترغیب می کند از این میراث گران بها حفاظت و پاسداری کنیم.
ارزش به مثابه امری جاری در مکانی مرجح در گستره رفتارها و پنداشت های جمعی , همیشه در محدوده زمانی- مکانی خاصی , به میان می آیند و بیرون از این محدوده چیزی کمتر است و " دگر ارزش " نام می گیرد (فﻻمکی، 1384 ،(347
این آثار دارای ارزش های معمارانه، زیبا شناختی، اسناد باستان شناختی، اقتصادی، اجتماعی و حتی معنوی و نمادین است؛ و تأثیر آن در وحله ی نخست همواره عاطفی است، زیرا نمادی است از هویت فرهنگی و بقایای ما . در واقع بخشی از میراث ما به شمار می آید. واجد پیام هایی است که با مطالعه ی تاریخ و پیشینه اش امکان دستیابی به آن میسر می شود. (منصوری، (1390
بنابراین حفاظت از بناها و آثار تاریخی برای شناسایی و آگاهی نسل آتی نیازمند مدیریت هوشمندانه ی منابع و شاید باﻻتر از هر چیز به اشتیاق و ایثاری نیاز دارد که ضامن نجات میراث فرهنگی ما باشد.
در واقع در این جا به این سوال پاسخ داده می شود که چگونه با شناخت عوامل آسیب رسان می توان راهکارهایی در جهت حفظ این بناها و آثار باارزش ارائه داد؟
روش تحقیق
این پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی برای شناخت و بررسی عوامل آسیب رسان محله بریم آبادان، با به کارگیری تکنیک سوات (SWOT)1 به بررسی و تحلیل این عوامل پرداخته است.
پیشینه تحقیق
در مورد آسیب شناسی و حفاظت از مناطق جنگ زده مقاﻻت و گزارش هایی ارائه گردیده لیکن جز چند مورد محدود، فعالیت های تحقیقاتی به صورت علمی مشاهده نشده است.
از سوی دیگر، بررسی پیشینه ی مطالعات صورت گرفته در مورد آسیب شناسی و حفاظت مناطق جنگ زده، مؤید فراموشی و عدم توجه به این مناطق در بررسی های پژوهشی است.
نبود اسناد کافی و نقشه های مناسب از وضعیت موجود سایت به دلیل منطقه نظامی بودن از مهمترین موانع موجود در بررسی های صورت گرفته بود. با تهیه ی پﻻن های ابتدایی و مبنای سایت توسط شرکت نفت آبادان این کمبود تا حدودی جبران گردید.
اهداف تحقیق
• شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر آسیب های موجود در بافت تاریخی آبادان
• شناخت عوامل و زمینه های قوت، ضعف، فرصت و تهدید در بافت
1 (SWOT) Strengths, Weakens, Opportunities, Threat
2
• تدوین راهبرد مناسب جهت شناختن و از بین بردن عوامل آسیب رسان در بافت
سؤاﻻت یا فرضیه های تحقیق
-1 مفهوم آسیب شناسی منطقه ی جنگ زده چیست؟
-2 مقوله ی جنگ چه تأثیری در جوامع انسانی اعم از محیط زندگی، زیست، سکونت محیطی و... و آسیب رساندن به این عوامل دارد؟
-3 آیا جنگ به عنوان پدیده ای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی می تواند به خودی خودارزش افزوده ی جدیدی به سایت القا کند؟
-4 شناسایی آسیب ها و حفظ آثار جنگی با ارزش منطقه تا چه اندازه در یادآوری خاطرات جمعی جنگ و حفظ هویت منطقه مؤثر است؟
طبقه بندی آسیب ها
تعیین آسیب ها معموﻻ بر پایه عوامل آسیب رسان طبقه بندی می شود که براساس نوع آسیب به آسیب های منظری(فرسایشی) وآسیب های ساختاری قابل تفکیک اند:
آسیب های منظری(فرسایشی)
این آسیب ها به سیما، ظاهر وچشم انداز با فضاهای معماری – شهرسازی بنا واطراف پیرامونی که به نوعی رابطه سنجیده ومتقابل دارند وارد می شود. به عبارتی نوعی اشراف ومحرمیت با فضاهای اطراف در آن ها دیده می شود، حفظ این ارزش های ارتباطی محیطی، طبیعی وانسانی ضروری است و در این راستا رعایت مقررات معماری وشهرسازی و الگوهای بافت تاریخی ضرورت می یابد.
از مهم ترین آسیب های ساختاری می توان به احداث بناهای مرتفعی که باعث اختﻻل در هماهنگی محیط می شوند، افزایش یا کاهش تراکم احداث بناها یا تأسیسات جدید شهری، به کار بردن مصالح نا همگن وناموزون، اجرای طرح های نامتجانس با بافت غالب واستفاده از فن ومصالح جدید اشاره کرد.
آسیب های معماری
این آسیب ها در شالوده و اساس بنا پدید می آیند. مثﻻً در باربری های ساختمان یا دیوارها یا سقف که موجودیت بنا دچار اختﻻل می شود. به عبارتی دیگر استخوان بندی بنا شکسته می شود. رفع این نوع آسیب ها پرهزینه، وقت گیر و بسیار حساس است.
از مهم ترین آسیب های ساختاری می توان به تغییر شکل، انحنا پیدا کردن و ترک خوردن عناصر ساختمانی بر اثر کاهش مقاومت عناصر، خمش، چرخش یا کشش در دیوارهای عمود برهم به دلیل از میان رفتن استحکام آن ها، شکستگی ها، خورده شدن بافت داخلی عناصر ساختمانی، جابه جایی های موضعی، و انبساط و انقباض ﻻیه ها و ساختار اشاره کرد.
3
آسیب شناسی بافت های تاریخی، همچون تک بناها (که عناصر کالبدی سازنده بافت را تشکیل دادهاند) بهطور عمده دربرگیرنده شناخت از دو عامل است: -1 عوامل درونی -2 عوامل بیرونی
- عوامل مخرب درونی
شامل آن دسته از آسیب هایی است که در نتیجه سیاست ها و برنامهریزی های غلط در زمانی که شالوده بافت شکل گرفته، بوجود آمدهاند. استفاده از اراضی نامناسب برای ساختمانسازی، مصالح نامرغوب، الگوهای معماری ناهمگون با اقلیم و کهنگی از جمله این موارد هستند.
خرد جمعی که معماری و شهرسازی سنتی ما از آن بهره میگرفت و با استفاده از نظرات و تجربیات نسل های گذشته مبادرت به خلق سکونت گاه های جدید میشد، همچنین رابطه متقابل و غیر قابل گسست میان زندگی انسان ها و طبیعت پیرامون شان، سبب میگشت تا حداکثر انطباق با عناصر زیر ساختی بستر طرح در جانمایی، برنامهریزی و طراحی محیط زندگی وجود داشته باشد. با اینحال محدودیت های موجود در روش های اجرای ساختمان، همچنین مصالح، در فرسودگی معماری گذشته بیشتر نمود پیداکرده است. شاید اگر از کهنگی و فرسایش حاصل از گذر زمان و نتیجه آن برمصالح بومآورد موجود در بریم و اطراف بگذریم، در مبحث آسیب شناسی عوامل مخرب درونی نکته قابل توجه دیگری برای پرداختن، وجود نداشته باشد.
- عوامل مخرب بیرونی
این دسته از عوامل طیف وسیعی از آسیب ها را به کالبد بافت ها و بناها وارد میآورند و بسیار متنوع و گستردهاند. در یک تقسیم بندی کلی می توان این آسیب ها را در دو بخش؛ عوامل مربوط به محیط طبیعی و محیط مصنوع (انسانی) طبقهبندی کرد:
الف : عوامل مربوط به محیط طبیعی
آب و هوا و عناصر اقلیمی (دما و بویژه اختﻻف درجه حرارت، بارش، رطوبت) نقش عمدهای را در فرسایش کالبدی و آسیب رساندن به ساختار بافت ها بازی میکنند. آب و هوای گرم و مرطوب وتابستان های طوﻻنی، رطوبت موجود در هوا و خاک (ناشی از بیابان کشورهای همسایه) و سطح باﻻی آب های زیر زمینی، درآسیب رساندن به ساختار کالبدی ابنیه و سیمای بصری جدارهها، کف سازی شبکه معابر و دسترسی ها نقش مهمی را ایفا کرده و تعدیل یا کمرنگ ساختن نقش این عوامل در طراحی و ساماندهی محیط ضروری است. شهر آبادان که خود از حرکت گسل ها و فعالیت های آتشفشانی ساخته شده، در محل برخورد گسل های مسجدسلیمان و دزفول قرار دارد و از این رو، حرکت ﻻیههای زمین از طریق لغزش، ریزش، فعالیت های زمین ساخت و ... از جمله عواملی هستند که میتوانند این بافت شهری را دستخوش خطر سازد. از این رو در طرح های استحکام بخشی و مرمت ابنیه، پرداختن به مقوله محافظت در برابر زلزله ضرورتی بنیادین دارد. چرا که شیوههای سنتی ساخت، نمیتواند پاسخ گوی مهار بارساختمان و دور ساختن خطر از اهالی در مواقع بروز حادثه باشد.
با توجه به قواعد مکان یابی و شرایط منطقه از جمله جهت بادهای غالب، توزیع جغرافیایی غالب خانه ها نسبت به پاﻻیشگاه نامناسب است و ضرورت استقرار بخش های مسکونی در جهت غربی تر و استقرار بخش های صنعتی در جهت شرق به منظور
4
حفظ شهر از آلودگی های نفتی (بو، هوا و صدا) در ساخت شهر رعایت نشده است. تنها بریم (ضلع جنوب غربی پاﻻیشگاه) در معرض دود و بوهای ناشی از فعالیت صنعتی نیست. استقرار این سکونت گاه با قطعه بندی های درشت در طرف غرب آن را از بادهای غالب بهره مند و از آلودگی پاﻻیشگاه مصون داشته است. در حالیکه استقرار خانه های کارگری در معرض دود و بوهای ناشی از فعالیت پاﻻیشگاه از عوارض عدم توجه به جهت بادهای غالب و جهت گیری این نوع از خانه هاست.
ب : عوامل محیط مصنوع ( انسانی)
دگرگونیها و تخریب های حاصل از دخالت انسان در محیط که امروز بیشترین خسارات را متوجه بافت ها میکند موارد زیر را دربر میگیرد:
-1 عوامل اجتماعی
-2 عوامل اقتصادی
-3 عوامل کالبدی - فضایی
آسیب های خاطره ای
عدم شناخت و آگاهی برخی از ساکنان بافت از ارزش های فرهنگی و تاریخی سکونت گاه در منطقه نسل جوان محله؛ که یا در بافت زندگی میکند و یا به خارج از محله رفته و تنها وارث بخشی از واحدها هستند، دلبستگی
ها و گرایشات ساکنان بومی را در حفاظت از هویت خاطرهانگیز محله ندارد. (آمارنامه استان خوزستان). از نظر ایشان، بافت قدیمی محلههایی هستند که دارای آن شأن و منزلت شهری و اجتماعی نیست که جوابگوی نیازهای روانی و مادی زندگی امروز او باشد. گرایش به تخریب بافت و خانههای قدیمی، و رواج آپارتمانسازی از سوی این نسل، محله را تهدید میکند.
در برخی موارد نیز عدم شناخت، موجبات تعمیر و ترمیم فضاها و خانهها بهشکلی نامناسب را فراهم آورده و عناصر غیرمتجانس اضافه شده به بنا، مصالح غیر بومی و ناسازگار، و طرحهای سلیقهای و ناهمگون با کالبد اصلی وهویت و اصالت شهر آبادان، هماهنگی و یکپارچگی فضایی بافت را برهم می زند.
عﻻوه بر این، قشر مهاجر که هیچگونه تعلق خاطری به بافت و هویت آن ندارند، تنها با انگیزه کسب منفعت و یا بدست آوردن سرپناه، بدون توجه به کالبد اصلی بافت، واحدهای مسکونی را تغییر شکل دادهاند.