بخشی از مقاله
بازاریابی و تجهیز منابع مالی در بانک ها و موسسات مالی
بازاریابی و تجهیز منابع مالی در بانک ها و موسسات مالی :
چکیده :
دراین مقاله ابتدا مفهوم تجهیزمنابع پولی ومؤلفه های تأثیرگذار برآن مورد بررسی قرار گرفته و سپس در مورد میزان تأثیر ونوع رابطه مؤلفهها برتجهیزمنابع پولی بحث شده است. این مقاله تحقیقی در پی پاسخگویی به این سؤال است كه آیا بین مؤلفههای تأثیرگذار بر تجهیزمنابع پولی و موفقیت بانكها ومؤسسات مالی در جذب منابع مالی رابطه وجود دارد؟
در بانكداری نوین مؤلفه های متعددی وجود دارند كه برروند تجهیز منابع پولی بانكها ومؤسسات مالی تأثیر میگذارند. شناسایی وتعیین میزان تأثیر ونوع ارتباط این مؤلفه ها با موفقیت بانكها در تجهیز منابع پولی مقولهای مهم می باشد. امروزه شرایط و موقعیتهای مؤسسات مالی وبانكها با یكدیگر یكسان نیست وممكن است مؤلفههای تأثیرگذاربرتجهیزمنابع پولی حتی برای هر یك از شعب یك گروه بانكی متفاوت باشد. مؤلفه های فناوری اطلاعات وارتباطات، مهارت۲، نیروی انسانی شاغل در بانكها، تنوع وكیفیت۳ خدمات بانكی، رضایت مشتریان ازكاركنان ومطلوبیت محیط داخلی ومحل استقرار شعب در بانكداری نوین
ابزارهای مهمی هستند كه برای جذب بهینه منابع پولی ازآنها استفاده میشود. دراین مقاله ابتدا مفهوم تجهیزمنابع پولی ومؤلفه های تأثیرگذار برآن مورد بررسی قرار گرفته و سپس در مورد میزان تأثیر ونوع رابطه مؤلفهها برتجهیزمنابع پولی بحث شده است. این مقاله تحقیقی در پی پاسخگویی به این سؤال است كه آیا بین مؤلفههای تأثیرگذار بر تجهیزمنابع پولی و موفقیت بانكها ومؤسسات مالی در جذب منابع مالی رابطه وجود دارد؟ به منظور پاسخگویی به این سؤال فرضیههای تحقیق تنظیم و به بوته آزمون نهاده شد. و نتایج قابل توجهی به دست آمده است. .
● مقدمه
شاید بارزترین پدیده بانكداری در عصر حاضر جهانی شدن باشد. بانكها و مؤسسات مالی در گذشته از طریق انجام عملیات بانكی به جذب منابع مالی میپرداختند. در حال حاضر بانكها مانند سایر سازمانها در سطح جهانی داد و ستد میكنند، از طرفی با توسعه روزافزون تكنولوژی و صنعتی شدن كشورها در جذب منابع مالی تغییرات چشمگیری به وجود آمده است، به نحوی كه شبكههای اتوماسیون بانكی و بانكداری اینترنتی یكی از مهمترین راههای تجهیز منابع مالی برای بانكها و مؤسسات مالی شده اند. امروزه بانك ها برای افزایش قدرت نقدینگی و بالا بردن كیفیت خدمات خود، خدمات مالی غیربانكی نیز به
مشتریان ارائه میكنند و با خرید سازمانهای كارگزاری مانند شركتهای بیمه و معاملات ملكی در بازارهای غیررسمی نیز فعالیت میكنند و منابع عمده ای را به سمت خود جذب مینمایند. واقعیتی كه بانكها و مؤسسات مالی در ایران نباید از آن غافل باشند این است كه در یك بازار رقابتی سالم جهانی، منابع مالی چه از طریق عملیات بانكی و چه از طریق فعالیتهای غیربانكی به راحتی قابل دسترسی نمیباشد. بانكها و مؤسسات مالی برای انجام فعالیتهای بانكی مطابق استانداردهای جهانی و همچنین برای انجام فعالیتهای مالی غیربانكی نیاز به بسترسازی و انجام اصلاحات اساسی در ساختار خود دارند. در عصر
حاضر به دلیل وجود رقابت بین بانكها و مؤسسات مالی برای جذب بیشتر منابع، تسلط بر مؤلفههای مؤثر بر تجهیز منابع مالی اهمیت ویژهای یافته است. دراین مقاله پژوهشی، ما به مطالعه وبررسی مؤلفههای تأثیرگذار بر جذب منابع مالی پرداختهایم. جذب منابع مالی علاوه بر اینكه مهمترین رسالت مؤسسات مالی و بانكها میباشد، تأثیر مهمی در تنظیم صحیح گردش پول و استقرار یك نظام پولی و اعتباری صحیح و متناسب با برنامههای بلندمدت و كوتاه مدت كشور دارد. مؤلفههای سختافزاری و نرمافزاری متعدد باعث میشوند كه جذب منابع مالی در بانكها، با روشی صحیح و در مسیری مناسب انجام گیرد.
برنامه ریزی و سیاستگذاری مؤسسات مالی و بانكها در ایران میبایست بر اساس شرایط و موقعیتهای خاص هر مؤسسه و بر پایه بررسیهای به عمل آمده از مؤلفههای مؤثر در جنب منابع مالی باشد.
● سؤال اصلی تحقیق
سؤال اصلی دراین تحقیق عبارت است از: "آیا بین موفقیت مؤسسات مالی وبانكها در جذب منابع مالی و مؤلفههای تأثیرگذار برتجهیزمنابع مالی رابطه وجود دارد ؟)"
● فرضیههای تحقیق
به منظورپاسخ دادن منطقی به سؤال اصلی تحقیق، فرضیههای ذیل به عنوان فرضیههای تحقیق مطرح میشوند:
۱ ) بین میزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها در جذب منابع مالی ومیزان استفاده ازفناوری اطلاعات وارتباطات، رابطه وجود دارد.
۲) بین میزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی ومیزان مهارت نیروی انسانی، رابطه وجوددارد.
۳) بین میزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی ومیزان تنوع خدمات بانكی، رابطه وجود دارد.
۴) بین میزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی ومیزان كیفیت خدمات بانكی، رابطه وجوددارد.
۵) بین میزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی ومیزان رضایت مشتریان ازكاركنان، رابطه وجود دارد.
۶) بین میزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی و میزان مطلوبیت محیط داخلی شعب، رابطه وجود دارد.
۷) بین میزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی و میزان مطلوبیت محل استقرارشعب، رابطه وجود دارد.
● هدف تحقیق
هدف از انجام این تحقیق، پاسخگویی به سؤالات تحقیق ازطریق آزمون آنها وتعیین میزان تأثیرونوع رابطه مؤلفههای تحقیق باموفقیت
مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی است.
● روش تحقیق
روش تحقیق دراین پژوهش ازآنجا كه به بررسی وضع موجود میپردازد، درقلمرو تحقیقات توصیفی قرار دارد وازآنجا كه به بررسی رابطه بین موفقیت بانكها ومؤسسات مالی درجذب منابع پولی وعوامل تأثیرگذاربرتجهیز منابع مالی میپردازد، از نوع همبستگی است. ازطرفی دیگربا توجه به این كه تجزیه وتحلیل اطلاعات مربوط به رشد منابع مالی سال جاری شعب موسسه مالی و اعتباری انصار نسبت به منابع مالی سال گذشته انجام میشود وسپس براساس این اطلاعات محقق به مقایسه مؤلفههای تأثیرگذاربرتجهیز منابع مالی در دودسته ازشعب موفق وناموفق میپردازد، تحقیق از نوع علیّ ـ مقایسهای است.
● جامعه آماری تحقیق
جامعه آماری این پژوهش شامل كلیه مشتریان فعال شعب موسسه مالی واعتباری انصار درسطح شهراصفهان است.
● تعیین حجم نمونه وروش نمونهگیری
به منظورتعیین حجم نمونه دراین پژوهش با توجه به عدم دسترسی به واریانس صفت مورد مطالعه ابتدا بااستفاده ازنتایج ۳۰ پرسشنامه مقدماتی واریانس برآورد شد وسپس با توجه به بزرگ بودن حجم جامعه آماری ( ۱۰۵۳۸۳)، بااستفاده ازفرمول كوكران باسطح اطمینان ۹۵ درصد حجم نمونه تعیین ومحاسبه شده است.
كه درآن:
n= حجم نمونه ،t درسطح اطمینان ۹۵% = ۹۶/۱ ، p = وجود صفت، q= عدم وجود صفت وd دقت احتمالی مطلوب میباشد.
حجم نمونه مورد نیاز دراین پژوهش ۲۹۵ میباشد. باتوجه به اینكه تعداد شعب مؤسسه مالی و اعتباری انصار درسطح شهر اصفهان ۱۵ شعبه است، ابتدا بااستفاده ازاطلاعات جمع آوری شده درمورد جذب منابع مالی در شعب شهراصفهان وتجزیه و تحلیل اطلاعات، شعب مؤسسه به دو دسته موفق و ناموفق تقسیم شد و حجم نمونه لازم با استفاده ازروش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعیین گردید. ازتعداد ۲۹۵ عدد پرسشنامه توزیع شده بین شعب موفق وناموفق تعداد ۲۸۱ پرسشنامه جمعآوری شد كه نرخ بازگشت پرسشنامه ۹۵% میباشد.
تجهیزمنابع پولی دربانكداری نوین
تجهیزمنابع پولی از همان ابتدا كه بشر به زندگی اجتماعی روی آورد وداد وستد ومبادله كالاراشروع كرد آغاز شد وهمواره اصلیترین وظیفه سیستم بانكی بوده است. بدین ترتیب بانكها سپردههای مازاد در دسترس مردم را جمعآوری میكردند و با دادن وام به افراد نیازمند وظیفه سنتی خود یعنی واسطهگری رامیان سپردهگذاران و وامگیرندگان ایفا میكردند. درعصرحاضرمؤسسات مالی و بانكها برای تجهیز منابع مالی نیازبه تغییرات اساسی درمحصولات وخدمات خود دارند
وبا خدمات ساده وساختارسنتی بانكداری واسطهگری نمیتوانند درعرصههای جهانی به تجهیز منابع بپردازند. دربانكداری نوین، بانكها در زمینههای مالی غیر بانكی خدمات متعددی به مشتریان ارائه می دهند و ارائه خدمات نوین مانند بانكداری سرمایهگذاری، انجام اموربیمه ومسكن وتولید باعث شده منابع جدیدی به بانكها سرازیر شود ودر واقع دربانكداری نوین، بخش عمدهای ازمنابع ازطریق فعالیتهای غیربانكی به دست میآید (زریباف، ۱۳۸۲،ص ۸ ).
درنظام بانكی ایران تجهیز منابع با توجه قوانین بانكداری اسلامی از دو طریق انجام میشود:
۱) ازطریق جذب سپردههای قرض الحسنه جاری وپس انداز، كه منابع مالكانه نامیده میشوند.
۲) از طریق جذب سپردههای مدتدار،كه منابع وكالتی نامیده میشوند ( هدایتی، ۱۳۸۳، ص ۷ ).
دربانكداری نوین ( علاوه برانجام فعالیتهای واسطهگری ) عملیات تجهیز منابع مالی ازطریق فعالیتهای در پی آمده انجام میگیرد:
۱) جذب منابع مالی ازطریق ایجاد شعبات و واحدهای فرعی دركشورهای خارجی
۲) انجام فعالیتهای غیربانكی با خرید سازمانهای كارگزاری مانند شركتهای بیمه وبنگاههای معاملات ملكی
۳) ارائه خدمات مالی غیربانكی مانند كارگزاری، بیمه، صندوق بازنشستگی، مدیریت داراییها، امور ساختمان و... به مشتریان
۴) ارائه خدمات به مشتریان خرده پا كه نیازبه خدمات مشخصی دارند
۵) ارئه خدمات به شركتهای بزرگ و سازمانهای دولتی
۶) ارائه خدمات مشاورهای درسرمایهگذاری، خرید و فروش سهام ومبادله ابزارهای مالی، ارز و مشتقات آن
۷) تجهیز منابع پولی ازطریق ابزارهای غیر ترازنامهای مانند اعتبارات اسنادی واوراق بهادار مشتقی (هفرنان، ۱۳۸۲، صص ۵۳- ۴۳).
مؤلفههای تأثیر گذار برتجهیزمنابع پولی در بانكداری نوین در این بخش به اختصار به معرفی مؤلفههایی كه موجب افزایش قدرت بانكها درجذب منابع مالی میشوند میپردازیم. هرچند درایران بعضی ازپارامترها به دلیل ضعف دربازاریابی بانكی ناشناخته باقی ماندهاند، ولی با بازاریابی بانكی وازطریق تحقیق ونظر خواهی علمی ازكاركنان و مدیران با تجربه درسیستم بانكی ومشتریان بانكها، عوامل مؤثر حتی برای هرشعبه ازیك بانك نیز قابل شناسایی است.
۱) فناوری اطلاعات وارتباطات
دربخش بانكداری، نوآوریهای جدید مانند پول الكترونیكی، پایانههای انتقال ودریافت و پرداخت اتوماتیك، بانكداری مجازی و بانكداری اینترنتی لحظهای تحول عظیمی رادراین بخش ایجاد كردهاند وباعث ارتقای كارایی، بهرهوری، سرعت دربرقراری ارتباطات وكاهش هزینههای عملیاتی برای بانكها شدهاند. لذا بانكها برای كسب مزیت رقابتی درعرصههای بازارهای مالی برای جذب منابع مالی باید ازبانكداری الكترونیكی و تكنولوژی مربوطه استفاده كنند. درایران مهمترین چالشی كه بانكداری الكترونیكی با آن روبروست، نبودن فرهنگ استفاده از این تكنولوژی وحاكم بودن تجارت سنتی میباشد ( حسینی مقدم، ۱۳۸۲، صص ۷۳-۶۸ ).
۲) مهارتهای نیروی انسانی
دربانكها ومؤسسات مالی بیشترخدمات توسط نیروی انسانی ارائه میشود و تجهیز منابع درسطح استانداردهای جهانی، مستلزم داشتن كاركنانی ماهروآموزش دیده است. در بعد فنی، كاركنان باید توانایی استفاده ازتكنولوژی جدید راداشته و در شغل خود حرفهای باشند، دربعد انسانی، كاركنان باید بتوانند به بهترین نحو با مشتریان درتعامل وارتباط باشند ودر بعد ادراكی نیز نیروی انسانی شاغل باید به شناسایی، تجزیه و تحلیل و حل مشكلات مشتریان بپردازد ( بولتون، ۱۳۸۱ ، ص۲۱ ).
۳) تنوع خدمات بانكی
بانكها برای ارائه خدمات نوین ومحصولات جدید نیازبه بازاریابی نوین علمی دارند. شناسایی مشتریان و نیازهای متنوع آنها با بازاریابی نوین امكان پذیر است. دربانكداری نوین، بانكها برای شناسایی مشتریان ونیازهای آنها دست به بازاریابی تك به تك وبازاریابی براساس پایگاه دادهها میزنند. بازاریابی تك به تك؛ یعنی ایجاد و مدیریت رابطه فردی با تك تك مشتریان. امروزه به دلیل بهرهگیری ازفناوری رایانهای، بازاریابی تك به تك درمقیاس وسیعی قابل اجرا واقتصادی است. تكنولوژی پایگاه دادهها این امكان رابه بانكها میدهد كه رد تك به تك مشتریان خود را دنبال كنند. بانك فورتیس كه بزرگترین بانك بلژیك است دارای یك پایگاه
دادههای غنی است كه اطلاعات مشتریان درآن وجود دارد. استفاده بانك ازتكنولوژی جدید دادهها به آنان این امكان را داده است كه در بازاریابی، موفقیت بیشتری كسب كنند. بنابراین با بازاریابی مناسب و علمی میتوان استراتژیهایی رابه كاربردكه محصول مناسب را در زمان مناسب با ابزاری مناسب به مشتری ارائه دهد. قطعا بدون بازاریابی وشناسایی نیازهای متنوع مشتریان، تجهیزمنابع مالی مطابق استانداردهای جهانی امكانپذیر نخواهد بود. (دوبرور، ۱۳۸۴صص ۵-۱ ). یكی دیگر ازچالشهایی كه بانكداری ایران با آن روبروست نداشتن بازاریابی بانكی مناسب است. این نقصان منجر به ارائه خدمات مشابه و یكنواخت بدون توجه به نیازها و خواستههای مشتریان می شود.
۴) كیفیت خدمات بانكی
خدماتی باكیفیت هستند كه بتوانند نیازها وخواستههای مشتریان رابرآورده نمایند. اگرخدمتی انتظارات مشتریان رابرآورده سازد ویا فراتر ازآن باشد، دارای كیفیت است. سازمانهایی كه به صورت مستمر خدمات با كیفیت ارائه میدهند و به حفظ و نگهداری مشتری اهمیت میدهند، سازمانهایی مشتریمدار هستند. شاید حفظ و نگهداری مشتری، یكی ازمهمترین معیارهای سنجش كیفیت باشد. دربانكها ومؤسسات مالی،عوامل متعددی بركیفیت خدمات بانكی تأثیر میگذارند از جمله: میزان نرخ بهره بانكی، سیستمهای نظارتی و رسیدگی به شكایات، اطلاعرسانی دقیق به مشتریان، سرعت ودقت خدمات ارائه شده، انجام به موقع تعهدات توسط موسسه، ادب وتواضع كاركنان دربرخورد بامشتریان و رازداری ومحرم اسراربودن كاركنان درخصوص اطلاعات مشتری كه همگی باعث جذب بیشترمنابع مالی میشوند.
۵) رضایت مشتریان ازكاركنان بانكها و مؤسسات مالی
كاركنان مهمترین سرمایه هرسازمان میباشند و در واقع كاركنان پل ارتباطی بین سازمان ومشتریان هستند. سازمانها بااستفاده ازكاركنان به مشتریان خدمات كیفی ارائه مینمایند ورضایت مشتری راجلب میكنند. بانكها ومؤسسات مالی نیز منابع مالی مورد نیازخود رابامهمترین ابزارشان یعنی كاركنان ازمشتریان اخذ میكنند. وجود و بقای یك بانك بستگی به مشتریان آن بانك دارد، اگرمشتریان نباشند بانكی نیزوجود نخواهد داشت و مهمترین مشتریان یك بانك مشتریان داخلی آن، یعنی كاركنان بانك میباشند.
بیشترمشتریان بانكها به دلیل بیتوجهی وبیتفاوتی كاركنان با بانكها قطع ارتباط میكنند. رضایت مشتریان بانكها به كیفیت خدمات دریافتی كاركنان بانك بستگی دارد وقابلیت خدمت رسانی كاركنان نیز به كیفیت خدمات داخلی سازمان وابسته است.كیفیت خدمات داخلی نیز به معنی رضایت كاركنان ازخدمات دریافتی ازسازمان است ( اكرامی، ۱۳۸.، ص ۲۷۵ ).
۶) مطلوبیت محیط داخلی بانكها و مؤسسات مالی
یك محیط خوب، میتواند بر رشد ارزشهای كاركنان وافزایش توان وبهرهوری آنان اثرگذار باشد.بامتنوع شدن فعالیتهای بانكی، سازماندهی محیط كار و ایجاد محیطی آرام وبهرهور در سازمانها به صورتی كه منجربه فعال شدن بیشترنیروی انسانی، شادابی آنها، كاهش افسردگیها، رشد خدمات مثبت ودرنهایت دستیابی به بهرهوری مورد نظر شود، ضروری به نظر میرسد. در بانكداری نوین این امر از دغدغههای مدیران اجرایی ومدیران ارشد بانكها میباشد. بانكها برای جذب بیشترمنابع مالی مشتریان میبایست به محیطهای كاری مناسب كه دارای شاخصهای محیط كاری از نظر فیزیكی، روانی واجتماعی باشد مجهز شوند ( ونوس، ۱۳۸۳، صص ۱۴۲-۱۳۷ ).
۷) مطلوبیت محل استقرارمكانی بانكها و مؤسسات مالی
باتوجه به افزایش وشدت رقابت، ارائه خدمات در مكان ومحلهای مورد نظر مشتریان عاملی تعیینكننده درجذب ونگهداری مشتریان است. به همین دلیل امروزه بانكها ودیگرسازمانهای خدماتی به ایجاد شعب درمناطق مختلف پرداختهاند تا ضمن ارائه خدماتی بهتر، حوزه وسیعتری را تحت پوشش قراردهند(روستا، ۱۳۸۰، ص۴۰ ).مكان استقرارشعب بانكها ومؤسسات مالی، محركی مهم در جذب مشتریان است و بازاریابان بانكی باید آن را به دقت مورد بررسی وارزیابی
قراردهند. بنابراین بانكها برای احداث شعب نیازبه ارزیابی علمی و امكانسنجی دقیق دارند وبرای اماكن فعلی نیز باید بازاریابی بانكی به عمل آید. واقع شدن شعب یك بانك درفاصله مكانی وزمانی مناسب، استقرارشعب یك بانك دراماكن مهمی مانند شهركهای صنعتی ومسكونی و اماكن تجاری و استقرارشعب درنزدیكی پاركینگهای عمومی ازجمله پارامترهایی هستند كه برسپردهگذاری مشتریان دربانكها تأثیر میگذارند.
● تجزیه وتحلیل دادهها واطلاعات
در این پژوهش، برای آن كه بتوان ارتباط بین موفقیت مؤسسات مالی و بانكها درجذب منابع مالی ومؤلفههای مؤثربرتجهیز منابع مالی را مشخص نمود میباست متغیرهای مربوطه اندازهگیری میشد. متغیرهای مستقل، یعنی عوامل مؤثربرموفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی به وسیله پرسشنامه بررسی ومیزان تأثیر آنها مشخص شد. ولی برای اندازهگیری متغیر وابسته ازاطلاعات مربوط به منابع مالی زمان تحقیق (سال جاری) نسبت به
اطلاعات پایان سال مالی گذشته استفاده شد. وباتوجه به اینكه روند رشد منابع دربعضی ازشعب بیشترازرشد مورد انتظاربود ودربعضی ازشعب روند رشد منابع ازرشد مورد انتظاركمتربود، شعب موسسه انصار به ترتیب به دو دسته شعب موفق درجذب منابع مالی وشعب ناموفق در جذب منابع مالی تقسیم شدند. شعب شماره ۱ تا ۸ كه رشد منابع مالی آنها دارای شیب مثبت بود به ترتیب شماره به عنوان شعب موفق وشعب ۹ تا ۱۵ كه رشد منابع آنها دارای شیب منفی
بود به ترتیب شماره به عنوان شعب ناموفق تعیین شدند . باتوجه به اطلاعات به دست آمده برای اندازهگیری مؤلفههای تحقیق، پرسشنامهها بین مشتریان فعال شعب موفق وناموفق درجذب منابع مالی تقسیم شدند وسپس با استفاده ازآماراستنباطی ابتدا به مقایسه مؤلفههای تأثیرگذار بر تجهیزمنابع مالی در دو دسته شعب موفق وناموفق پرداخته شد وسپس رابطه بین مؤلفههای تأثیرگذاردرتجهیز منابع مالی ومیزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع پولی مورد بررسی قرار گرفت.
● مقایسه میانگین امتیازات فرضیههای تحقیق بین شعب موفق وناموفق
درسطح ۰۱/۰P £ درتمامی فرضیههای تحقیق معنادار بوده است، بنابراین بین میزان به كارگیری مؤلفههای تحقیق درشعب موفق وناموفق تفاوت وجود دارد. به عبارت دیگر میزان به كارگیری مؤلفهها درشعب موفق بیشترازشعب ناموفق بوده است.
● آزمون فرضیه های تحقیق
ضریب همبستگی پیرسون واسپیرمن بین میزان موفقیت مؤسسات مالی و بانكها در جذب منابع مالی (متغیروابسته) و متغیرهای مستقل تحقیق برای فرضیههای ۱ تا ۵ درسطح ۰۱/۰P £ معناداربوده است و برای فرضیههای ۶ و ۷ درسطح ۰۵/۰P £ معنا دار بوده است. بنا براین بین میزان موفقیت مؤسسات مالی وبانكها درجذب منابع مالی و مؤلفههای تأثیرگذار برتجهیز منابع پولی رابطه وجود دارد، لذا كلیه فرضیههای تحقیق تائید شدند.
تجهیز منابع به جای تشدید تقاضا
وقتی شرایطی که اقتصاد با آن مواجه است کمبود سرمایه گذاری است، کاهش نرخ بهره به دلیل افزایش تقاضا برای سرمایه گذاری، تقاضا برای اقلامی که در سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد را افزایش می دهد.
اصولاً اگر از منظر علم اقتصاد به چگونگی تعیین نرخ بهره نگاه کنیم، در سیاستگذاری کلان اولین متغیری که برای تنظیم نرخ بهره مطرح می شود چگونگی ارتباط آن با نرخ تورم است. وقتی شرایطی که اقتصاد با آن مواجه است کمبود سرمایه گذاری است، کاهش نرخ بهره به دلیل افزایش تقاضا برای سرمایه گذاری، تقاضا برای اقلامی که در سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد را افزایش می دهد.
اقلامی نظیر ماشین آلات، تجهیزات، مصالح و موادی که در سرمایه گذاری مورد توجه هستند. همچنین نیروی انسانی که در سرمایه گذاری فعال می شود. از یک سو قیمت ماشین آلات، تجهیزات، مصالح و سایر اقلام افزایش می یابد و در مرحله بعد به کالاها و خدمات مصرفی منتقل می شود. این مسیر در جهت معکوس نیز به همین روال برقرار است، به این معنا که افزایش نرخ بهره باعث کاهش تورم خواهد شد.
بنابراین ارتباطی منفی میان نرخ بهره و تورم برقرار است. دولت ها نیز در مقاطعی که قصد کاهش نرخ تورم را دارند اقدام به افزایش نرخ بهره می کنند و کاهش نرخ بهره در چارچوب اقتصاد کلان یک سیاست تورمی شناخته می شود. چگونگی ارتباط میان نرخ بهره و تورم از موضوعاتی است که در مورد آن هیچ گونه مناقشه ای در علم اقتصاد وجود ندارد.
حال از این منظر اگر به تصمیم اخیر دولت در جهت کاهش نرخ بهره نگاه کنیم و آن را در کنار شرایط دیگر حاکم بر اقتصاد کلان از قبیل افزایش شدید حجم نقدینگی و رشد بسیار زیاد مخارج دولت در سال گذشته مورد ارزیابی قرار دهیم مجموعه این عوامل را برخوردار از همگرایی زیاد در جهت افزایش نرخ تورم می یابیم. سال قبل رئیس جمهور محترم اعلام کردند که تقاضای سرمایه گذاری در کشور بیش از ۹۰ درصد رشد داشته است.
آمار حساب های ملی سال ۱۳۸۵ نشان دهنده آن است که سرمایه گذاری واقعی از رشدی معادل ۵ درصد برخوردار بوده است. با فرض صحت هر دو رقم ذکر شده می توان نتیجه گرفت که مشکل سرمایه گذاری در کشور، کمبود تقاضا برای آن نیست.
فاصله قابل توجه موجود بین رقم اعلام شده از سوی رئیس جمهور محترم و سرمایه گذاری انجام شده ناشی از آن است که بسیاری از متقاضیان سرمایه گذاری (که قاعدتاً متقاضیان دریافت تسهیلات از بانک ها را تشکیل می دهند) موفق به دریافت منابع مورد درخواست خود برای سرمایه گذاری نشده اند.
مساله رشد کاهنده سرمایه گذاری از سال ۱۳۸۱ به بعد ناشی از عوامل دیگر از قبیل فرآیند اداری و دولتی و بسیار پیچیده و پرهزینه حاکم بر سرمایه گذاری از یک طرف و ضعف تجهیز منابع و کمبود آن از طرف دیگر است. ارقام ذکر شده به طور کاملاً واضح بیانگر این واقعیت است که سیاست های اقتصادی می بایست نه در جهت تشدید تقاضا برای سرمایه گذاری بلکه در جهت تجهیز منابع صورت گیرد.
واقعیات اتفاق افتاده در مقاطع مختلف طی سال های گذشته نیز موید این مدعاست که مشکل سرمایه گذاری در کشور ما کمبود تقاضا برای آن نیست. استقبال کم نظیر از پذیره نویسی برای تاسیس بانک های خصوصی و موسسات سرمایه گذاری و همچنین تقاضای بسیار زیاد برای ثبت نام سیم کارت موبایل در سال های گذشته همگی شواهدی دال بر این واقعیت هستند که مردم ما حتی حاضر به پذیرش ریسک های نسبتاً بالا در سرمایه گذاری نیز هستند.
حال باید دید با توجه به تاثیر منفی کاهش نرخ بهره در پس انداز سیاست اخیر در جهت تقویت سرمایه گذاری است یا تضعیف آن. یکی دیگر از آثار کاهش نرخ بهره و قرار دادن آن در سطحی پایین تر از نرخ تورم کاهش ارزش حقیقی سپرده های مردم نزد بانک هاست که این کاهش متناظر با افزایش رانت موجود در تسهیلات دریافتی از بانک هاست.
نتیجه کلی این سیاست همتراز با دریافت مالیات از سپرده گذاران و اعطای یارانه به دریافت کنندگان از تسهیلات است. بنابراین سیاست اخیر نوعی بازتوزیع از سپرده گذاران که نوعاً صاحبان پس اندازهای جزیی اند به دریافت کنندگان تسهیلات است. کاهش ارزش حقیقی سپرده های مردم نزد بانک ها به معنی زیان آور بودن سپرده گذاری در بانک است.
واکنش طبیعی صاحبان سپرده به این سیاست فعال کردن پس اندازها در فعالیت هایی است که منجر به افزایش یا حداقل حفظ ارزش پس انداز آنان شود. تجربه دو سال گذشته نشان داده است که افزایش قابل توجه تقاضا برای خرید مسکن و متعاقب آن افزایش بسیار زیاد قیمت مسکن از این واقعیت رفتاری نشأت می گیرد. بنابراین می توان انتظار داشت که کاهش نرخ سود سپرده های پس انداز نزد بانک ها در کنار افزایش شدید حجم نقدینگی فشار مضاعفی را بر بازار مسکن وارد آورد.
مضاف بر اینکه کاهش جذابیت سپرده گذاری نزد بانک ها موجب خواهد شد تا انگیزه مردم برای فعال کردن پس انداز خود در فعالیت های دیگر سودآور افزایش یابد. در این صورت نقش بانک ها از واسطه گری فعال مالی به صندوق امانات نگهداری پول تقلیل می یابد. جدای از همه آنچه گفته شد که به عنوان آثار و پیامدهای اقتصاد کلان سیاست اخیر قابل ارزیابی است موضوع کاهش نرخ بهره در سطح عملکرد بانک ها را نیز می توان مورد بررسی قرار داد.