بخشی از مقاله
چکیده
توانمندی مدیریت به عنوان یکی از اهرمهای قوی و محرکهای اصلی توسعه، موضوعی است که همواره مورد تایید کارشناسان بوده است. تقویت مدیریت به عنوان یکی از مهمترین تواناییهای سازمانها از ابزارهای کاربردی موثر در مسیر راهبری و مدیریت شرکتها و سازمانها، تدوین و اجرای استراتژیهای رشد و توسعه به شمار می رود. تمرکز مدیریت بر روی چگونگی مدیریت شرکت و اتخاذ استراتژی های مناسب هنگام رکود اقتصادی و رونق شرکت است. مدیریت به مطالعه منابع و مصارف هر سازمانی میپردازد و به تدوین و اجرای استراتژی به گونهای که بیشترین ارزش آفرینی را برای موسسات فرآهم سازد. ارزش آفرینی یک مفهوم محوری در مدیریت است. ارزش آفرینی به معنای رویکردی است که یک سازمان در قبال همه ذینفعان و به ویژه مشتریان خود در پیش میگیرند.
با روند تغییرات بین الملل و گذر از جامعه صنعتی به سوی جامعه اطلاعاتی، اتخاذ استراتژیهای موثر و ایجاد هماهنگی بین آنها امری ضروری و اجتناب ناپذیر تلقی میشود. فرآیند برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یکی از تکنیکهای محوری در فرآیند مدیریت در همه بخشهای اقتصادی به صورت همه گیر مورد استفاده قرار گرفته است و برای تداوم پذیری و رشد سازمانها امری حیاتی محسوب میشود. موسسات مالی مانند سایر سازمانها به دلیل برخی ویژگیهای خاص نظیر اتخاذ تصمیمات آتی و مخاطره ترکیب شده با نوع فعالیت خود برای بقا و رشد باید به نحوی اثر بخش از فرآیند مدیریت استراتژیک بهره ببرند تا قادر به آفرینش حداکثری ارزش باشند. این×مقاله×در×نظر×دارد×با×مطالعه اهمیت این موضوع موسسات و شرکتهای سرمایه گذاری را به پیروی از الگوهای مبتنی بر ارزش آفرینی ترغیب و تشویق کند.
-1 مقدمه
امروزه بیش از هر زمان دیگری موجودیت سازمان ها دست خوش تهدید قرار گرفته است، زیرا تغییرات بسیار سریع انجام می شود؛ بنابراین، برای این که سازمان ها بتوانند از این گرداب جان سالم بدر ببرند باید پیوسته با امواجی سهمگین از تغییرات دائمی روبه رو گردند و مدیریت استراتژیک بهترین ابزار برای تمام سازمانهایی است که درصدد هستند بدون تسلیم در برابر تغییر، حضوری آگاهانه در بازار داشته باشند. مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد که با شیوهای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه برنامه ریزی باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت هایش به گونهای انجام شود که اعمال نفوذ نماید.
تدوین استراتژی یکی از مراحل مهم مدیریت استراتژیک میباشد و از نظر سازمانی یعنی الگوی متغیر کسب و کار، اهداف اجتماعی شرکت، فلسفه وجودی و مقاصد خط مشی های اجرایی لازم برای دست یابی به اهداف منتخب آن سازمان می باشد. برنامه ریزی استراتژیک روش سیستماتیکی است که فرآیند مدیریت استراتژیک را پشتیبانی می کند و متضمن همه اقداماتی است که منجر به تعریف اهداف و تعیین استراتژی های مناسب برای دستیابی به آن اهداف برای کل سازمان م یشود - اعرابی، . - 1388 آینده مطلوب خود به خود شکل نمیگیرد، بنابراین هم اکنون باید تصمیم گرفت، قبول مخاطره کرد، دست به اقدام زد، تخصیص منابع کرد، منابع انسانی کیفی را به کار گرفت تا آینده شکل گیرد.
مدیران با هوش دریافتهاند که با تعیین و تبین اهداف و مأموریتهای سازمان در دراز مدت بهتر میتوانند برنامههای خود را به ثمر برسانند. سازمان بهتر کار میکند و نسبت به محیط واکنش مناسب تری نشان میدهد، به کمک این برنامهریزی مدیران جهت گیریهای خود را در آینده مشخص کرده و سازمان را در مقابل تغییرات و تحولات فردا مجهز می کنند. داشتن این شیوه تفکر و برنامه ریزی به مدیران کمک می کند تا تصویر روشنی از سازمان و هدفهای آن بدست آورند و فعالیتهای سازمان را تحت یک برنامه واحد هماهنگ کنند - عرب شاهی، . - 1390 ارزش آفرینی شرکت فرآیند استفاده از منابع داخلی و خارجی در جهت افزایش ارزش شرکت و ثروت سرمایه گذاران است. محور و مرکز قرار گرفتن ارزش آفرینی به بنگاههای اقتثادی کمک نموده تا در شرایط رقابتی بتوانند برای بقا و رقابت استراتژی ای مناسب را اتخاذ کنند. بنابراین در این مقاله سعی شده با بیان و شرح این مفاهیم پیشنهادهایی را به شرکتها و موسسات و کسب وکارها ارائه دهد.
-2 اهمیت و ضرورت برنامه ریزی استراتژیک
با آغاز دوره فرا صنعتی محیط سازمانی پویا و پر تغییر شد ه و پیچیدگی بعنوان مسئله غالب در سازمانها مطرح گردید. تغییرات آنچنان شدت یافت که اعتبار توابع پیش بینی کننده از بین رفت و چالشهای جدید و غیر منتظره شکل گرفت. بازارها به شدت رقابتی شد و یادگیری زودتر و سریعتر از رقبا بعنوان مزیت رقابتی مطرح، و در نتیجه تمرکز سازمان به آگاهی، دانش و اطلاعات معطوف گردید. امروزه مهمترین دغدغه اکثر سازمانها، تدوین و پیاده سازی استراتژیهای است که موفقیت و بقای آنها را در شرایط متحول و پیچیده محیطی، تضمین نماید. برنامه ریزی استراتژیک ابزاری در اختیار سازمانها می گذارد تا بتوانند تدوین و اجرای استراتژی را در وجوه مختلف سازمان دنبال کنند و بر عملکرد استراتژیک خود مدیریت داشته باشند.
همواره برنامهریزی استراتژیک با ارزیابی شرایط محیطی - فرصتها و تهدیدها - و قابلیت های درونی سازمان - قوت ها و ضعف ها - و با در نظر گرفتن ارز شهای سازمانی استراتژیهای مناسبی را تدوین و انتخاب مینماید - امینی، . - 1388 استراتژی یک برنامه جامع برای عمل است که جهت گیریهای عمده سازمان را معین میکند و رهنمودهایی را برای تخصیص منابع در مسیر کسب اهداف بلند مدت ارائه میدهد - رضائیان، . - 1384 استراتژی الگوی تصمیمهایی است که در سازمان اخذ میشود و فعالیتها و نتایج را شکل میدهد راهبردهای خوب ابزار رقابتی محسوب میشوند و راهبردهای نا مناسب ضعفهای عمده سازمان محسوب میشوند.
در این تعاریف مشخض شده که یک استراتژی باید مشخص کند که چه هدفی باید تحقق یابد و چه فعالیتهایی برای بهره برداری از فرصتهای محیطی و مواجهه با تهدیدهای محیطی به منظور کسب منابع انجام گیرد. دارا بودن تفکر و برنامهریزی استراتژیک به مدیران کمک میکند برای سازمان خود نوعی مزیت رقابتی در محیط ایجاد کرده و به راحتی نوسانات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را تحمل کرده و حتی بر آنها غلبه کنند. پژوهش ها نشان میدهد که عملکرد سازمان هایی که به برنامه ریزی استراتژیک می پردازند بیشتر و بهتر از دیگر سازمان هاست. دستیابی به یک حلقه ارتباطی مناسب بین محیط یک سازمان و استراتژی های آن، ساختار و فرآیندهای آن سازمان، آثار مثبتی بر عملکرد آن دارد. برنامهریزی استراتژیک توانایی سازمان را برای حل مسائل و مشکلاتی که در پیش روی سازمان قرار دارد، افزایش می دهد. و همچنین از برنامه ریزی استراتژیک به عنوان ابزاری برای ایجاد و هدایت تغییرات سازمانی استفاده می کنند.
-3 سطوح برنامه ریزی استراتژیک
فرآیند برنامهریزی استراتژیک با توجه به اندازه شرکت در دو یا سه سطح تعریف می شود. در سازمان های بزرگ که دارای چند کسب و کار هستند. استراتژیها در سه سطح از سازمان تعریف می شوند. در سازمان های کوچک ممکن است در دو سطح تعیین شوند. این سطوح عبارتند از:
سطح سازمانی: هدف از برنامه ریزی استراتژیک در این سطح، هدایت نمودن و مشخص کردن جهت گیری کل سازمان است.
سطح بخشی: در سازمان های بزرگ که دارای بخش های مختلف مستقلی هستند. در راستای ماموریت ها و استراتژی های سطح سازمانی، برای هر یک از بخش های سازمان استراتژی هایی تعیین می شود.
سطح عملکردی: در این سطح بر اساس اهداف و استراتژی های سطوح بالاتر برای هر یک از عملکردهای سازمان، استراتژی عملکردی تعریف می گردد - اعرابی، . - 1386
-4 مراحل برنامه ریزی استراتژیک
برنامهریزی استراتژیک از دو بخش اساسی تشکیل شده است: بررسی محیطی و تدوین استراتژی. در برنامهریزی استراتژیک محیط بیرونی به منظور کشف فرصت ها و تهدیدها و محیط درونی به منظور کشف و درک نقاط قوت و ضعف سازمان بررسی می شود. عواملی از محیط درونی و بیرونی که بیشترین تاثیر را بر سازمان دارد، عوامل استراتژیک می نامند. محیط بیرونی شامل متغیرهایی از نوع فرصت یا تهدید است که خارج از سازمان وجود دارند و از حیطه کنترل مدیریت سازمان خارج است. محیط درونی شامل متغیرهایی از نوع نقطه قوت یا ضعف است که درون خود سازمان وجود دارد و در حیطه کنترل مستمر مدیران سازمان قرار دارند.
تدوین استراتژی بر اساس فرصت ها و تهدیدات محیط بیرونی سازمان و نقاط قوت و ضعف محیط داخلی سازمان صورت می گیرد. تدوین استراتژی شامل تعریف ماموریت، تعیین اهداف آرمانی و عملیاتی و طراحی استراتژی هاست. ماموریت، فلسفه وجودی سازمان است. ماموریت باعث متمایز شدن یک سازمان از سازمان های مشابه میشود و قلمرو فعالیتهای سازمان در مورد محصولات و خدمات و بازارهای هدف مشخص می کند. اهداف آرمانی عبارت است از بیان کلی آرزوها و آرمان های سازمان بدون این که نیازی به کمی کردن آن ها باشد یا چارچوب زمانی مشخصی برای رسیدن به آنها تعیین شود. رشد، سودآوری و بقا در بازار نمونه هایی از اهداف آرمانی هستند.
اهداف عملیاتی، بیان میدارند که چه چیزی، چه موقع باید انجام شود. این اهداف در صورت امکان باید کمی بیان شود. استراتژی جهت گیری سازمان در دستیابی به اهداف و تحقق ماموریت هاست. استراتژی ها در سازمان ها معمولا در سه سطح مورد بررسی قرار می گیرد. استراتژی سطح سازمان، به توصیف جهت گیری کلان سازمان در راستای ماموریت آن می پردازد. استراتژی سطح کسب و کار، بر بهبود موقعیت رقابتی کالاها و خدمات سازمان در یک بخش خاص از بازار تاکید دارد. استراتژی سطح عملکردی، استراتژی ای است که توسط یک بخش عملکردی نظیر بازاریابی یا تولید برای تحقق اهداف و استراتژی های سطح سازمان و سطح کسب و کار اعمال می گردد - هانگر، . - 1386