بخشی از مقاله

بررسی رابطه رضایت شغلی با سلامت روانی بین معلمان مرد شهرستان خمین


چکيده :
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سلامت روان و رضايت شغلی بين معلمان ابتدايي شهرستان خمين است. نمونه مورد بررسی با استفاده از روش نمونه گيری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمد و شامل 46 نفر از معلمان ابتدايي شهرستان خمين در سال تحصيلی 85- 84 است.


ابزار پژوهش عبارت است از مقياس سلامت روان (GHQ ) طرح 28 سئوالی و پرسشنامه رضايت شغلی برای تجزيه و تحليل داده ها از روش های آماری توصيفی و استنباطی و همچنين از نرم افزار SPSS استفاده شد.


نتايج همبستگی نشان داد که بين سلامت روان و رضايت شغلی معلمان مرد تفاوت معناداری وجود ندارد يعنی متغير رضايت شغلی يک عامل اثرگذار درسلامت روانی آزمودنی ها نيست.
دراين نتيجه درمقايسه با نتايج تحقيقات ديگر مثل پژوهش محمد کريم خداپناهی (1383) در مورد بررسی رابطه و باورهای خود کارآمدی برسلامت روانی و موفقيت دانشجويان مغايرت دارد.


فصل اول
مقدمه :
يکی از منابع ضروری و همواره مورد بحث در دنيای پيچيده ی انسانی که قدمتی به بلندای هستی دارد، مفهوم سلامتی است. سلامتی کيفيتی از زندگی است که تعريف آن شکل و اندازه گيری واقعی آن تقريبا غيرممکن است.


انحراف روانی در زندگی انسانها از نظر تعداد قربانی، بار مالی و ويرانگری در سطح بالاتری از بيماری های جسمی (مانند بيماری های قلبی و سرطان ) قرار دارد. برای آنکه جامعه ای سالم وکارآمد داشته باشيم تا افراد انسانی درآن سرشار از شور و نشاط همراه با انگيزه و هدف در زندگی باشند و پويای فردای فرزندان و جامعه را بسازند،

فراهم آوردن امکانات لازم و ايجاد زمينه ای مناسب برای اينگونه سازندگی ها مستلزم به وجود آوردن فضای سالم و عاری از هرگونه مشکلات جدی رفتاری است که در آن انسانها بتوانند با فکری آسوده و خلاقيت درخورد توجه، سازنده زندگی حال و آينده خود باشند.برای رسيدن به اين هدفها طرح، بررسی و همچنين برنامه ريزی های اصولی برای تأمين سلامت روانی سطح کودکی در درون خانواده ها گرفته تا مدرسه و دانشگاه و دوران بزرگسالی و پيری امری لازم می نمايد که اين وظيفه خطير برعهده متخصصان علم انسانی و اجتماعی از جمله روانشناسان، جامعه شناسان ، روانپزشکان و سايرين سنگينی خواهد کرد.


حفظ بهداشت روانی مستلزم رعايت اصولی است از قبيل عدالت اجتماعی فراهم آوردن
فرصت های شکوفايي برای افراد رفع تبعيض های غير منطقی ايجاد امنيت اجتماعی و فضای زاينده و بالنده تا اينکه بتوانند درآن آينده خود را برنامه ريزی کند.

بيان مسئله :
نتايج پژوهش های انجام گرفته در زمينه اپيد ميولوژی اختلالات روانی در ايران نشان دهنده اين است که در مجموع 21 درصد افراد مورد مطالعه از انواع اختلالات روانی رنج می برند. براساس مقياس های آزمون سلامت روان، ميزان شيوع اختلالات افسردگی درکشور 8 / 3 درصد اختلالات افسردگی 3 / 2 درصد اختلالات جسمانی سازی علائم 7 / 1 درصد و اختلال عملکرد اجتماعی 6 / 1 درصد بوده است (نور بالا و همکاران ، 1380).


درحال حاضر هيچگاه توافق کلی بين روانپزشکان و روانشناسان در مورد طبيعت سلامت يا بيماری روانی وجود ندارد و هيچ تعريفی که مقبوليت همگانی داشته باشد ارائه نگرديده و هيچ معيار اساسی که به وسيله آن بتوان يک حالت روانی را اندازه گيری نمود مشخص نشده است. برخی براين اعتقاد هستند که هيچ تعريف عينی و يا معياری را نمی توان عرضه کرد يعنی يک مفهوم اساسی از سلامت روان که در سطح جهانی مورد قبول باشد نمی توان ارائه داد

اينها ادعا می کنند که يک رفتار معين در فرهنگ يک جامعه ممکن است عادی و سالم محسوب شود و حال آنکه همان رفتار در فرهنگ جامعه ی ديگر ممکن است غير عادی و يا خطا وگمراهی منظور گردد استنتاج می کنند که همه ی معيارها ناشی از « تعصبات و تمايلات فرهنگی » است. (براندن به نقل از هاشمی، 1371)


اما اينکه اين نظريه پردازان به نسبی گرا بودن خود در ارزش های فرهنگی معترف هستند يا نه موضوع « مقبوليت اجتماعی » يا همرنگی يا جماعت شايد معمولی ترين موضوعی است که انسان در بحث مربوط به سلامت روان با آن روبرو می شود و آزادی غير مسئول در مترادف دانستن « سلامت روان » يا مقبوليت اجتماعی و پوچ و بی معنی بودن آن توجه عده زيادی از متفکرين را به خود جلب کرده است و لذا به جستجوی برای تعاريف منطقی تر همت گماشته اند.


سلامت روان انسان منوط به حرمت نفس اوست « و بيماری های روانی» از کمبود « حس احترام به خويشتن » ناشی می شود.


با توجه به موضوع پژوهش که بررسی ميزان رابطه رضايت شغلی و سلامت روان بين معلمان مدارس ابتدايي شهرستان خمين است اين پژوهش به دنبال آن است که آيا بين رضايت شغلی و سلامت روان معلمان مرد مدارس ابتدايي رابطه معناداری وجود دارد ما در اين تحقيق سعی داريم که رضايت شغلی و سلامت روان را مورد بحث و بررسی قرار دهيم به نظر پژوهشگر اگر فردی رضايت شغلی داشته باشد از سلامت روان خوبی هم برخوردار است.

اهميت و ضرورت تحقيق :
اهميت و ضرورت تحقيق معطوف به ارتباط محکم بين سلامت روان و رضايت شغلی و تأثيری که رضايت شغلی بر رضايت از زندگی و بازده کاری در سازمان دارد می گردد.


رضايت شغلی پيش از اينکه به ويژگی های شغلی با محيط کاری بستگی داشته باشد به
ويژگی های شخصيتی فرد از جمله سلامت روان وابسته است تفاوت های نظام شخصيتی و سلامت روان افراد در چگونگی واکنش آنها به تجارب شغلی، شغلی يشان واجد اهميت زيادی می باشد و به نظر می رسد که تأثير عوامل موقعيتی محيطی بر رضايت شغلی افراد وابسته به اختلاف آنان در زمينه ويژگی های شخصيتی مختلف است.


شيوه های تربيتی والدين ممکن است تأثير زيادی بر رشد کودک داشته باشد بنابراين اگر کارکردهای خانواده به درستی شناسايي شوند و جنبه های مثبت آن تقويت و جنبه های آسيب پذيرش اصلاح و ترميم گردند کودکان و نوجوانان از همان ابتدايي ترين و زير بنايي ترين مقطع توسعه و رشد استعدادها و تأمين سلامت روانی خود از بيشترين ميزان بهره وری برخوردار خواهند شد. لذا در اين تحقيق حاضر پژوهشگر در پی آن است که به بررسی رابطه سلامت روانی و رضايت شغلی در معلمان مدارس ابتدايي بپردازد از اهميت ديگر پژوهش آن است

که بايد تلاش هايي برای ارتقا سلامت روان انجام گيرد يعنی سطح بهداشت و سلامتی بالا رود و ارتقا بهداشت با آموزش بهداشت پيشگيری اوليه که به معنی کاهش خطر ابتلا به بيماری است و تأمين سلامت ارتباط دارد بنابراين آموزش بهداشت بايد بين افراد وگروه ها و جامعه صورت گيرد و می توان گفت آموزش بهداشت روان در عملی ساختن فعاليت های ارتقا بهداشت نقش مهمی دارد و از اين طريق از بروز اختلالات روانی جلوگيری به عمل آورد.


هدف پژوهش :
هدف کلی اين پژوهش بررسی رابطه رضايت شغلی و سلامت روان بين معلمان مرد مدارس ابتدايي شهرستان خمين می باشد.


فرضيه های پژوهش :
بين رضايت شغلی و سلامت روان معلمان مدارس ابتدايي شهر خمين رابطه معناداری وجود دارد.
تعاريف نظری و عملياتی واژه ها
الف- تعاريف نظری
رضايت شغلی : رضايت شغلی عبارت است از : نگرش فرد نسبت به کارش بدين معنی که کسی که رضايتش در سطح بالاست نسبت به شغل يا کار خود نگرش مثبت دارد و کسی که از کار خود رضايت ندارد و خشنود نيست نگرش منفی به شغل خود دارد (حسينی بيرجندی ، 1379).


سلامت روان : قابليت برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران، تغيير و اصلاح محيط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمايلات شخصی بطور منطقی ، عادلانه و مناسب (ميلانی فر، 1373).
ب- تعاريف عملياتی
رضايت شغلی : در اين پژوهش نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه رضايت شغلی در هر محدوده ای کسب می کند.


سلامت روان : در اين پژوهش سلامت روان عبارتست از : نمره ای که آزمودنی در تست سلامت روان GHQ گلدبرگ و هيلر به دست می آورد.

فصل دوم: پيشينه تحقيق
مقدمه :
رضايت شغلی يکی از عوامل بسيار مهم در موفقيت شغل است. رضايت شغلی عاملی است که باعث افزايش کارايي و نيز احساس رضايت فردی می گردد هرکارفرما به نوعی درصدد افزايش رضايت شغلی در کارکنان مؤسسه خود می باشد. محققان رضايت شغلی را از ديدگاه های گوناگونی تعريف و توجيه نموده اند.


گروهی معتقدند رضايت شغلی به شدت با عوامل روانی ارتباط دارد فيشر و هانا (1939) رضايت شغلی را عامل روانی قلمداد می نمايند و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرايط اشتغال می انگارند يعنی اگر شغل مدنظر لذت مطلوب برای فرد تأمين نمايد در اين حالت فرد از شغلش راضی است و در مقابل چنانچه شغل مدنظر رضايت و لذت مطلوب را به فرد ندهد در اين حالت فرد شروع به مذمت شغل می نمايد و درصدد تغيير آن برمی آيد.


به نظر هاپاک رضايت شغلی مفهومی پيچيده و چند بعدی است و با عوامل روانی ، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد. (شفيع آبادی ، 1369 ، ص 123)
گينز برگ و همکارانش به دو نوع رضايت شغلی اشاره می کنند :
1 . رضايت درونی که از دو منبع حاصل می گردد.


اول- احساس لذتی که انسان صرفا از اشتغال به کار و فعاليت به دست می آورد.
دوم- لذتی که بر اثر مشاهده و يا انجام برخی مسئوليت های اجتماعی و به ظهور رساندن توانايي ها و رغبت های فردی به انسان دست می دهد.
اليس اضطراب و بيماري رواني به شيوه ي خاص خود توجيه مي كند در نظر او ترس عبارت است از دنبال كردن عقيده يا نگرش و يا حملات به درون افكنده شده ما مي باشد.


از ديدگاه اليس در واقع همه مشكلات جدي هيجاني انسان مستقيما ناشي از افكار جادويي، تخيلي و از نظر تجربي فاقد اعتبار است برطبق نظريه ي منطقي، هيجاني مهم نيست كه چه مقدار در وراثت نقص وجود داشته باشد و يا تجربيات او از ضربه هاي اوليه و يا بعدي زندگي چگونه ياد شده، علت اصلي كه او تاكنون واكنش بيشتري يا كمتري نسبت به محرك آزار دهنده نشان مي دهد اين است كه او اكنون داراي عقايد معتصب، غيرمنطقي و تجربه نشده اي است.(اليس، 1973، ص21)


آنچه كه اصطلاحا"بيماري رواني خوانده مي شود با توجه به سه مسئله واقعيت، مسئوليت و درست و نادرست مورد توجه قرار مي گيرد. كسي بيمار محسوب مي شود كه نتواند دو نياز اساسي خود را در حيطه واقعيت و پذيرش مسئوليت و تشخيص موارد درست و نادرست ارضا كند.(گلاسر ، 1965، پاپن، 1974، كريني، 1975 به نقل از شفيع آبادي، ناصري، 1375، ص 253)
نظريه كارل راجرز(1963)(مفهوم سلامت روان در نظريه انسانگرايي)


الگوي راجرز از شخصيت سالم و سلامت رواني، انساني بسيار كارآمد و با كنش و كاركرد كامل است كه از تمام تواناييها و استعدادهايش بهره مي گيرد و به همين علت وي در روش درماني خود برخلاف فرويد مسئوليت عمده تغيير شخصيت را به عهده مراجع مي گذارد و ادراك و تجربه آگاهانه را معيار نهايي انسان سالم مي داند.(موسوي، 1377، ص25)


اعتقاد به ارزشمندي انسان از اصول اساسي نظريه راجرز درباره ماهيت انسان است و عقيده به آن است كه انسان اصولا منطقي اجتماعي پيش رونده و واقع بين است انسان اين توانايي و تمايل را دارد كه آگاهانه عوامل ناسازگاري روانيش را تجربه كند و از حالت ناسازگاري به حالت سازگاري رواني پيش برود.(شفيع آبادي، 1375، ص255)


به اعتقاد راجرز هر موقع كه ادراك يك فرد از تجربه و خودش تحريف و يا انكار شود تا حدودي ناهماهنگي ميان خود و تجربيات فرد يا حالت ناسازگاري رواني و آسيب پذيري بوجود مي آيد و موجب پيدايش مكانيزمهاي دفاعي مي شود(همان منبع ص158)


سلامت روان يك فرآيند است نه يك حالت مسير است نه مقصد اين فرآيند مشكل و گاهي نيز دردناك است و مستلزم اين است كه فرد به طور مداوم تواناييها و استعدادهايش را گسترش دهد و بيازمايد و تاكيد بيشتر بر رويدادهاي حال حاضر و عدم انكار دوران گذشته است.(خدارحيمي، 1374، ص64)


مفهوم سلامت روان در نظريه رواني- اجتماعي اريك اريكسون
اريك اريكسون با شرح و بسط مراحل رشد با تاكيد بيشتر بر من به جاي نهاد و با تشخيص تاثير فرهنگ جامعه و تاريخ بر شخصيت از نظر فرويد به عنوان پايه استفاده كرد. رشد شخصيت به هشت مرحله تقسيم مي شود كه در هر مرحله يك تعارض وجود دارد كه طي آن شخص با شيوه هاي كنار آمدن سازگارانه مواجه مي شود.


رشد تحت كنترل اپي ژنتيك قرار دارد اين هشت مرحله به عنوان ژنتيكي بستگي دارد اما محيط به تعيين اينكه آيا اين عوامل تحقق خواهند يافت يا نه كمك مي كند.(شولتز و شولتز 1998 ص 244)
اريكسون تصويري خوشبينانه و دلنشين از ماهيت انسان دارد و معتقد بود كه توانايي دستيابي به نيرومنديهاي بنيادي حل كردن هر تعارض به شيوه هاي سازگارانه هدايت كردن هوشيارانه رشدمان را داريم ما قربانيان نيروهاي ژنتيكي يا تجربيات كودكي نيستيم و بيشتر تحت تاثير يادگيري و تعاملهاي اجتماعي قرار داريم تا وراثت

به عقيده اريكسون سلامت رواني هر فرد به همان اندازه اي مي باشد كه توانسته است توانايي متناسي با هر كدام از مراحل رشد رواني- اجتماعي را كسب كرده باشد و در نهايت در مورد فرايند زندگي اش نظريه معنوي روشن و قابل دركي باشد.(شولتز شولتز1998 ص244)


مفهوم سلامت روان در نظريه هنري موري
موري(1938) بيش از هر نظريه پرداز ديگري كوشيده اند تا الگويي از شخصيت انسان ترسيم نمايد كه در آن هم به عوامل زيستي و روانشناختي و هم كاربرد باليني اين دو عامل اهميت داده مي شود.(همان ص 218)


اصل مهم در كار موري، وابستگي فرايندهاي روانشناختي به فرايندهاي فيزيولوژيكي است. تعيين كردن سطح تنش كه به وسيله نياز ايجاد مي شود. براي شخصيت حياتي است ما تنش توليد مي كنيم تا با كاهش دادن آن ارضا شويم سه بخش اساسي شخصيت عبارتند از نهاد، فرامن و من، نهاد شامل تكانه هاي ابتدايي و غيره اخلاقي به علاوه گرايش به عمدلي تقليد و همانند سازي است فرامن به وسيله والدين گروههاي همسان و عوامل فرهنگي شكل مي گيرد من به صورت هوشيار تصميم مي گيرد و جهت رفتار را تعيين مي كند.


وي معتقد بود كه رويدادهاي طفوليت و كودكي نقش قاطعي در تعيين رفتار انسان دارد.
نيازها و رفتارهاي فرضي با پايه فيزيولوژيكي هستند كه از فرايندهاي دروني يا رويدادهاي محيطي ناشي مي شود به نظر موري هدف نهايي در زندگي كاهش تنش است.(شولتز، شولتز1998، ص219)


به طور خلاصه ويژگي افراد سالم از نظر موري به شرح ذيل مي باشد.
 نهاد انسان هم شامل تكانه هاي خوب و هم تكانه هاي بد مي باشد و شدت اين تكانه ها در افراد مختلف متفاوت است.


 "من" شخص برخوردار از سلامت رواني داراي قدرتمندي و كارآمدي بسياري است كه موجب سازماندهي و يكپارچگي رفتار او مي شود.
 در انسان سالم بين"من برتر" و "من آرماني" فاصله زيادي وجود دارد.


در انسان سالم، رشد طبيعي و سالم به گونه اي است كه ابتدا"نهاد" و سپس "من برتر" و آن گاه من به ترتيب تاثير مهم و تعيين كننده در كنترل رفتار ايفا مي كنند، به نحوي كه تكانه نهاد، با نظارت خردمندانه من و مواظبت و مراقبت من برتر به صورت قابل قبول فرهنگ و تحت شرايط مورد تاييد جامعه ارضا مي شوند. برنامه ها و تصميم گيري هاي انسان سالم داراي نوعي"جهت فردي" است.


"خلاقيت و تخيل" قويترين ويژگي انسان سالم مي باشد و اصولا هدف نهايي رشد شخصيت انسان خلاقيت و تحقق خويشتن مي باشد.(كريستي 1973، به نقل از موسوي، 1377 ص 157)


مفهوم سلامت روان در نظريه اسلام
اسلام، علاوه بر نظريات معنوي، فلسفي در مورد انسان، الگوهاي عيني شخصيت سالم و كامل را نيز مدنظر قرار داده است و در واقع پيامب خاتم(ص) و ائمه معصومين(ع) و فاطمه زهرا(س) نمونه هاي عالي انسان كامل در اسلام و مذهب تشيع مي باشند آنها مظهر سلامت رواني و مفسر حيات رواني هستند آنها خود آگاهانه ترين، پوياترين و متكاملترين رابطه با كل هستي دارا هستند و ساير انسانها به ميزان تقرب به ملاك هاي آنها، از سلامت و تكامل رواني برخوردار هستند(حسيني، 1377، ص63)


سلامت رواني در مكتب اسلام تحت عنوان رشد به معناي قائم به خود بودن، هدايت، نجات، صلاح و كمال آمده است(همان منبع، ص84)
عنوان ديگري كه در قرآن كريم در تعريف سلامت رواني به كار رفته است جشن بلوغ و رشد هر دو است كه تحت عنوان دستيابي به كمال قدرت مطرح شده است منظور از اين حالت اجتماع قدرت بدني و فكري نيرو و تميز است. نتيجه ايمان به خدا و احابت دعوت خداوند رشد و تكامل مي باشد و در حقيقت مقصود از دعوت پيامبران الهي دستيابي به تكامل رواني است

انساني كه در اين مسير حركت نمايد از معيار ايده آل سلامت فكر و روان برخوردار است و به درجاتي كه از اين مسير فاصله داشته باشد از سلامت رواني دور مي باشد(حسيني، 1371، ص86)


بالاترين و معتبرترين ملاك براي توصيف سلامت روان در اسلام تقوا و پرهيزگاري است.
ويژگي هاي كلي انسان برخوردار از سلامت رواني در اسلام عبارتند از:
1) انسان سالم مرتبا" در جستجوي ردودن بيماري، ناراحتيها و تاريكي هاي روان خودش است و چنين فردي مسخ شده نيست.


2) انسان سالم در اسلام فردي است كه ارزشهاي اساني در او رشد يافته و رشد اين ارزشها به صورت متوازن و هماهنگ باشد.
3) آزادي براي انسان سالم ارزش وراي مادين و حيوانيت دارد، يعني رها شدن از موانع دنيوي و از خصوصيات انسان سالم است.


4) انسان سالم بايد بتواند تمام قوايش را در حد نهايي رشد بدهد و آنها را يكپارچه نمايد.
5) انگيزش شخص برخوردار از سلامت روان يعني صاحب درد بودن، درد يعني هوشياري و آگاهي از ماهيت وجودي خويشتن و اعمال خود و درك هدف آفرينش انسان.
6) انسان سالم براي آرامش يافتن و تسكين اضطراب خود مرتبا با ذكر و ياد خداوند خود را تسلي مي بخشد.


7) شفقت و دلسوزي، مهرباني و تعهد در مقابل همنوعان از ويژگي هاي ديگر انسان داراي سلامت رواني در اسلام است.(خدارحيمي، 1374، ص41)
نقش خانواده در سلامت روان
اگر بپذيريم كه رفتار اكتسابي است و يادگيري حداقل در آغاز متاثر از تقويت و پاداش محيطي است و بي شك در تعيين رفتار بارز و آشكار كودك واكنشهاي عاطفي، ادراك، نگرشها و ارزشهاي او خانه و خانواده، از اهميت خاص برخوردار است هر چند شخصيت در سنين و مراحل مختلف تغيير پذير است ولي نخستين اثرات مبناي اوليه ديدگاه كلي و انتظارات كودك را معين مي كند.


به بيان ديگر خانه جايي است كه زندگي در آن آغاز مي گردد و عليرغم تمايل جوانان و اوان نوجواني به رهايي از قيود و محدوديتهاي خانوادگي و نبودن روابط مطلوب و محدوديتهاي خانوادگي اثرات مخربي به ويژه در سنين دوازده و سيزده سالگي روي نوحوانان بر جاي مي گذارد و در خانواده اي كه پدر و مادر وجود ندارد و مادر نيز سخت مشغول كار در خارج از خانواده است و يا بر اثر اعتياد يا طلاق و يا عوامل ديگر نابسامانيهايي در خانواده به چشم مي خورد احتمالا كودكان به فرار از مدرسه و دروغگويي، دزدي و ديگر رفتارهاي بزهكارانه دست مي زنند

به نظر مي رسد مبناي خانواده در سلامت روان نه تنها يك ضرورت بيولوژيكي بلكه رواني است اثرات و نفوذ خانواده در رشد كودك و نوجوان بي شمار است خويشتن پنداري و احساس ارزشمندي نوجوان از نگرشهاي اعضاي خانواده نسبت به او نشات مي گيرد هر گاه والدين در هر يك از مراحل رشد به كودك مسئوليتي درخور توانش بدهند بتدريج درباره خود به عنوان يك فرد قابل اعتماد و شايسته مي انديشد.(نوابي نژاد 1372 ص50)


نقش مدرسه در سلامت روان
امروزه بيشتر روانشناسان تربيتي معتقدند كه كاركنان مدرسه در سلامت روان دانش آموزان داراي نقش حساس حرفه اي هستند اين مطلب مبتني بر اين فرض و احتمال است كه جوامع هرگز به اندازه و تعداد كافي داراي متخصصان سلامت روان نخواهند شد تا براي كمك به جمعيت روز افزوني بايد تاكيد و توجه را روي كوششهايي در جهت پيشگيري از عدم سلامت روان قرار دارد

و افراد را براي مواجهه با مشكلات خويش و اقدام شايسته در آن موارد آموزش داد بديهي است با كمك مشورتي متخصصان كاركنان مدرسه مي توانند پس از گذراندن دوره هايي آموزش لازم علاوه بر وظايف و مسئوليتهاي خويش در زمينه درمان مشكلات جزئي تشخيص دانش آموزان و نوجوانان تا حد زيادي نقش داشته باشند براي نيل به هدفهاي سلامت روان در كودكان و نوجوانان مدرسه بايد در جهات زير عمل نمايد:
1) از بين بردن شرايط ناسالم و نامطلوبي كه در حوزه فعاليت و كنترل مدرسه است.


2) كمك به دانش آموزان در توجيه به بهتر ساختن محيط هر اجتماع
3) شناخت هر چه زودتر مشكلات رواني و عاطفي در بين دانش آموزان(و حتي كاركنان مدرسه) و ارجاع آنان به موسسات و مراكز تشخيص و درمان
4) ارائه كمك مختلف رواني و تربيتي به كودكاني كه به آنها نياز دارند.


5) كمك به كاركنان مدرسه در فرا گرفتن هر چه بيشتر نيازهاي آنها و نيازهاي شخصيتي خويش از طريق كلاسهاي آموزش كلاسهاي آموزش ضمن خدمت براي آنان(همان منبع ص 62)
نقش معلم در رابطه با سلامت روان دانش آموزان
گروهي معتقدند كه اگر معلمان به مشكلات و مسائل مربوط به بهداشت و سلامت رواني دانش آموزان بپردازند به موقعيت آموزش آنان، يادگيري دانش آموزان و نيز تدريس مواد درسي لطمه وارد مي شود و حتي توجه به مشكلات دانش آموز انضباط و ارزشهاي تحصيلي را در مدرسه در هم مي ريزد ضمنا اين عده تاكيد مي كنند

كه معلمان نبايد از نقشهاي سنتي تعيين شده براي آنان پا فراتر نهند و در نقش روانشناسي آماتور عمل كنند زيرا به احتمال زياد آسيب بيشتري به دانش آموز وارد خواهد شد علاوه بر اين به علت ماهيت كار معلمان و سر و كار داشتن با تعداد زياد و گروههايي از دانش آموزان معلمان نه وقت و نه انرژي لازم براي پذيرفتن مسئوليتهاي اضافي دارند.


ضمن آنكه همه اين استعدادها صحيح به نظر مي رسد ولي متاسفانه، همه آنها يا نقش معلم را در سلامت روان دانش آموزان و يا به آن كم بها داده اند روانشناسان و مربيان تعليم و تربيت معلم را مرجع واقعيت براي كودك مي دانند در مدرسه كودكان بايد بياموزند كه با زندگي آن چنان كه هست مواجه شوند به آن گونه كه ميل دارند باشند بايد بياموزند كه با آداب و رسوم و ارزشهاي موجود در جامعه خود را منطبق سازند و به نيازهاي ديگران توجه داشته باشند.


لزومي ندارد كه معلمان از نقش واقعي خويش پا فراتر نهند. بلكه از آنان انتظار مي رود رفتار و فعاليتهاي معمول خويش را براساس اصول و ضوابط سلامت روان مورد آزمون و ارزشيابي قرار بدهند به بيان ديگر معلمان با آزمون و ارزشيابي قرار بدهند

به بيان ديگر معلمان با آزمون نگرشها، احساسات، ارزشها و رفتار خويش از سوئي و مشاهده كودكان و تعبير و تفسير رفتار آنان و كشف مشكلاتشان از سوي ديگر مي توانند موقعيت هاي آموزشي را در جهات مثبت پيشگيري و يا درمان از نو سازمان دهند.(نوابي نژاد، 1372 ص 27)


پيامدهاي سلامتي
پيامد سلامتي به موضوع هاي مربوط به نمونه هاي ارزيابي كننده ي سلامت رواني و نمونه هاي مربوط به سلامت فيزيكي تقسيم مي شوند مقياس هاي سلامت روحي، آشفتگي، افسردگي، عزت نفس، اشتياق و سلامت ذهني كلي به طور غالب مقياس هاي بهداشت فيزيكي به مقياسهاي موضوعي اغلب تركيب شكايتهاي روان تني مثل سردرد، گيجي، درد ماهيچه و مشكلات هضم بيماري قلبي و اختلالهاي ماهيچه اي اسكلتي محدود مي شوند.

موقعيت تنش ايجاد شد تا به پژوهش هايي اجازه دهد كه اقدامات سلامت فيزيكي و رواني مورد نظر را تركيب كند. اغلب مقياس هاي بهداشت خود يعني سلامت بيمار را به نمره هاي بالا اندازه گيري مي كنند كه به سطوح بالاي اختلال رواني يا فيزيكي اشاره دارد.

تحقيقات انجام شده در رابطه با موضوع پژوهش
تحقيقات انجام شده در داخل كشور:
علي صيادي(1381) در پژوهشي با عنوان بررسي و مقايسه اثرات متقابل كارآيي خانواده در بروز اختلال رواني(18-16 ساله) شهر تهران، نشان داده است كه سيستم خانواده و نقش آن يكي از عوامل مهم در بروز اختلالات رواني نوجوان مي باشد نتايج وي حاكي از آن است

به طور كلي سازه ي نقشهاي خانواده پيش بيني كننده مناسبي براي اختلالات رواني نوجوان محسوب مي شود. در تحقيقي كه در بخش روانشناسي بيمارستان روزبه انجام شد از 29 بيماري كه براي تشخيص اختلالات رواني مراجعه كرده بودند 13 نفر 82/42% فرزند اول بودند كه از اختلالات شديد رواني شخصيتي و اضطرابي رنج مي برند. (ترخان 1371)


در پژوهشي كه توسط دكتر محمد علي بشارت و همكاران(1384) و به منظور بررسي رابطه هوش هيجاني با بهزيستي روان شناختي، درماندگي روان شناختي و موفقيت تحصيلي دانش آموزان انجام گرفت يك نمونه 220 نفري از دانشجويان رشته هاي مختلف دانشگاه تهران(130 نفر دختر و 90 نفر پسر) در اين پژوهش شركت كردند از آزمودني ها خواشته شد مقياس هوش هيجاني و مقياس سلامت رواني را تكميل نمايد موفقيت تحصيلي دانشجويان براساس ميانگين نمره دو ترم اول محاسبه شد نتايج پژوهش نشان داد

كه بين هوش هيجاني و درماندگي روان شناختي دانشجويان همبستگي منفي اما غير معنادار وجود دارد هوش هيجاني از طريق خصيصه هاي ادرام هيجاني آسان سازي هيجاني، شناخت هيجاني و مديريت هيجاني و با مكانيسم هاي پيش بيني، پيش گيري افزايش قدرت كنترل و تقويت راهبردهاي مقابله كارآمد به افزايش سلامت رواني و موفقيت تحصيلي كمك مي كند(بشارت و همكاران 1384)


در سالهاي اخير پژوهشهاي متعددي در زمينه ارتباط بين مذهب و سلامت روان انجام شده است پژوهشگران بر اين اعتقاد هستند كه جهت گيري مذهبي با كاهش اضطراب و افسردگي و افزايش سلامت روان حرمت خود و بردباري ارتباط دارد عليرغم اينكه برخي از محققين و نظريه پردازان از جمله فرويد و اليس مذهب را با بيماري رواني مرتبط دانسته اند

مطالعات و پژوهش هاي انجام گرفته در دهه اخير با تمايز قائل شدن بين مذهبي كه زندگي سالم به انسان عرضه مي كند و ديگر مذاهب نقش موثر و جايگاه ويژه در قلمرو بهداشت رواني و نيز كارآيي آن را در درمان بيماريهاي رواني نشان داده اند(خداپناهي و حيدري 1380)


در گزارش تحقيقاتي كه احدي در سال 1374 در زمينه اختلالات روان تني در جوانان اظهار مي دارد مشخص شد كه اختلالات رواني تني در جوانان بسيار است در اين پژوهش روي 2000 دانش آموز دبيرستاني كه در كنكور دانشگاه اصفهان شركت كرده بودند نشان داد كه 64% آنان داراي ناراحتي گوارش و 42% آنان دچار تشويش و اضطراب و تپش قلب بودند احدي اظهار مي دارد كه هنگامي كه نوجوانان نتوانند پاسخ مناسبي به فشار رواني بدهند

به پاسخ بندي مي پردازند و در نتيجه دچار عارضه بدني مي شوند در پژوهش فوق مشخص شد كه اختلالات روان تني در دختران بيش از پسران ديده شده است و عدم سلامت رواني آنها با عوامل محيطي چون شرايط نامطلوب كاري، تند كار كردن، تلاش فيزيكي كار زياد و ساعات زيادي را در محيط كار گذراندن ارتباط دارد و از سوي ديگر شواهد

بسياري نشان دارد كه سلامت جسماني فرد با كار خسته كننده و تكراري است و براي شناخت منابع استرس زا در ميان دانشجويان پژوهشهاي زيادي انجام داد و نتيجه گرفت كه مهمترين استرسهاي شناخته شده در ميان دانشجويان عبارتند از: تراكم مواد درسي، نگرانيهاي مالي و اقتصادي، كار زياد، كمبود وقت كافي براي رسيدگي به امور شخصي و خانوادگي، عدم وقت كافي براي تفريح كه آنها را بيماري شدن مساعد مي سازد.(موسوي، حكاكي، نسيمي، 1381)


ذاكر من و ديانا(1989): آنها نوع تفاوت جنسيت را با عزت نفس و سلامت رواني با استفاده از پاسخ هاي پرسشنامه اي در 804 و 270 مرد دانشجو بررسي كرده اند در اين پژوهش سطوح استرس واكنشهايي كه به استرس نشان داده مي شود و همچنين وسعت به وجود آمدن آن با عزت نفس و اعتماد به نفس و رابطه بين فردي آنها مفهوم از خود و تجربيات آنها را رابطه استرس وابسته بود و همين طور در اين پژوهش هم مردها هم زنها سطوح استرس مشابهي در بعضي موقعيتها نشان دادند اما زنان درباره نسبتهاي خانوادگي اضطراب درباره سلامت رواني خود استرس بيشتري گزارش دادند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید