بخشی از مقاله
-1- طرح مسئله:
مسئله اوقات فراغت و چگونگي گذراندن آن از مسائل بسيار مهم براي افراد جامعه بخصوص شهرهاي كوچك مي باشد و تاثير زيادي در پرورش افراد جامعه خواهد داشت. به طوريكه اگر در مسير صحيح قرار بگيرد موجبات پيشرفت آن را فراهم آورده و در غير اين صورت موجب افزايش بزهكاري، اعمال نادرست و در كل زوال و نابودي شهر و مردمانش مي شود.
شهر بابل از شهرهاي استان مازندران مي باشد كه داراي جمعيت جوان به نسبت زياد مي باشد و از نظر فرهنگي در سطح بالايي قرار دارد. بنابراين گذراندن اوقات فراغت بسيار مهم مي باشد و مكاني كه بتوان مورد استفاده جوانان از نظر علمي، فرهنگي، تفريحي قرار بگيرد تقريباً وجود ندارد. يا لااقل در اختيار عموم نيست. بنابراين ايده طراحي چنين مركزي بر اساس دو اصل استفاده از فرهنگ و طبيعت منطقه پايه گذاري شد. و سعي خواهم كرد كه در طراحي مسائل زير را مد نظر داشته باشم.
-استفاده از فرهنگ بومي منطقه
-استفاده از طبيعت منطقه
-امكانات و پتانسيل هاي منطقه اقليم، جاذبه هاي گردشگري و ... ديد و منظر
- محدوديت ها و مشكلات فقدان مديريت شهري و .... نبود امكانات مالي، نبودن ضابطه در ساخت ساز شهري و ...
1-2- خلاصه اي از علت انتخاب موضوع:
در طي سالهاي اخير شاهد رشد سريع شهر بوده ايم بدون اينكه رشد چشمگير در زمينه سرانه فضاهاي فرهنگي، ورزشي را شاهد باشيم. جمعيت كثيري بدون در دسترس داشتن محيطي مناسب، در زمانهاي آزاد به سمت پاركهاي كوچك شهري و حتي فضاهاي كنار خيابانهاي اصلي رو مي آورند و آرامش از دست رفته خود را در آن جا جستجو مي كنند. با توجه به شناخت بومي منطقه و آشنايي با مشكلات و معضلات فرهنگي – اجتماعي موجود در شهر در نگاه اول نياز به طراحي مجموعه فرهنگي – ورزشي – تفريحي كه پاسخگوي برخي از مسائل فوق باشد در محدوده ضروري به نظر مي رسد. با توجه به اينكه من خود شناخت كاملي از مسائل و معضلات شهري و اجتماعي آنجا دارم طراحي اين مجموعه كه از مهمترين و ضروري ترين احتياجات مردم فرهنگ دوست آن منطقه مي باشد را به عنوان موضوع پروژه خود برگزيده ام.
اين پروژه طراحي مجموعه اي براي عدة كثيري از شهروندان بابلي و بخصوص جوانان كه بتوانند اوقات فراغت خود را پربارتر نمايند و هدف آن ايجاد تأسيسات فرهنگي، تفريحي، ورزشي در فضاهاي سالم و ايجاد زمينه هاي آزاد جهت رشد فرهنگي و تقويت قدرتهاي اجتماعي و تبادل فرهنگي مي باشد.
1-3- روش تحقيق:
انتخاب روش تحقيق بستگي به اهداف و ماهيت موضوع پژوهش و امكانات اجرايي آن دارند بنابراين هنگامي مي توان در مورد روش بررسي و انجام يك تحقيق تصميم گرفت كه اهميت موضوع، اهداف و نيز وسعت آن مشخص باشد. چون موضوع تحقيق اين پروژه بررسي، مطالعه و طراحي قسمتي از شهر است تاثيرپذيري و تاثيرگذاري آن بر شهر بخشي از تحقيق است در بخش مباني نظري پروژه به آن توجه خواهد شد. در بخش مطالعاتی به مطالعات نمونه هاي موجود داخل و خارجي مي پردازم و از فهرست فضاهاي مورد نياز و ساير اطلاعات مورد نياز براي اين طراحي، آگاهي پيدا می كنم. روش تحقيق به اين ترتيب است.
كتابخانه اي (اسنادي) اهميت موضوع از جهت موارد مشابه داخلي و خارجي مورد بررسي قرار خواهد گرفت در اين بررسي چگونگي فضاها، روابط بين آنها، ساختار، شكل و ... مورد ارزيابي قرار مي گيرد.
ميداني در اين مود سايت مورد نظر، ابعاد آن، شماتيك، دسترسي، اقليم (كه تاثير زيادي در شكل و عملكرد خواهد داشت) مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
كه در نتيجه: آشنايي با خصوصيات و نيروهاي اقليمي و جغرافيايي بستر پروژه همچنين سلسله مراتب دسترسي به اين مركز. شناخت خود زمين طرح، جهت گيري بنا، بررسي ايده ها و بررسي هندسه زمين و غيره. كار طراحي را كه شامل: الگوي ساختاري شكل گيري، مباني شكل گيري آن الگو، اصول و معيارهاي نظم دهنده به طرح، طرحهاي اوليه و سرانجام طرح نهايي و به دنبال آن طراحي جزئيات است را در پي خواهد داشت.
*2- شناخت و بررسی ویژگیهای کلی منطقه
2-1- شهر بابل (پيشينه و وجه تسميه)
شهر بابل در گذشته به نام هاي ديگري خوانده مي شد كه قديمي ترين آن مامطير است. در باره بناي مامطير و همچنين نام آن روايات گوناگوني وجود دارد. ابن اسفنديار در تاريخ طبرستان ص 73 درباره بناي مامطير و نام آن مي گويد كه چون امام حسن بن علي (ع) در زمان خلافت عمر به مامطير رسيد و مكاني دلگشا با آبگيرهاي و مرغان و شكوفه ها بديد گفت: «بقعه طيبه ماء و طير» از آن تاريخ مختصر عمارتي پديد آمد... »
در مورد تغيير نام شهر به بارفروش، عباس زرياب خويي مي نويسد: دقيقاً معلوم نيست كه در استيلاي مغول بر مامطير چه گذشته است. ظهيرالدين در تاريخ طبرستان و رويان و مازندران (تهران 1363 ش، ص 264) مي گويد كه لشگر مغول در استراباد و مازندران قتل به افراط كردند، چنانكه تودة خاك در آمل و ساري و كجور كه از خرابكاري آنها پيدا شده بود هنوز (در زمان او) بر جاي بوده است. اگر حال شهرهاي بزرگ چنين بوده، حال شهرك ها معلوم است و شايد از اين رو نام مامطير برافتاده و در قرن هشتم در زمان حكومت مرعشيان نام
بارفروش ده بر آن نهاده شده باشد. در باره اين تحول مي توان حدس زد كه شهرك مامطير، مانند شهركهاي ديگر مجاور آن از قبيل رودبست و ارم و تريجه و غير آن، در حمله مغول به كلي ويران شده بود. پس از مدتي چون محل آن استعداد آبادي و استقرار جمعيت را داشته است مردم به تدريج در آن جمع شده اند و اين از افسانه اي كه دومرگان از قول مردن اين شهر در بارة آستانة «كلاج مشهد» يا «كلاج مسجد» ذكر كرده است به خوبي معلوم مي شود.
... در كتاب هيأت علمي فرانسه در ايران (تاليف ژاك دومرگان، ترجمه كاظم وديعي، ج 1، ص 220) در ذيل بارفروش آمده است: «تنها بناي تاريخي شهر مسجد كهنه اي است كه در حدود هزار سال است بنا شده .... و مقبره امام ابوالقاسم (كذا) پسر امام موسي (ع) وجود دارد (كذا). مازندراني ها آن را كلاغ مسجد، ايراني ها آنرا امازاده ابوالقاسم مي نامند.» پس از آن افسانه اي درباره بناي شهر و اين محل ذكر مي كند و مي گويد كه: اين منطقه قبل از بناي مسجد خالي از سكنه بوده و همه هفته در آنجا بازاري تشكيل مي شده است. اهالي متوجه شدند كه در محلي كه امروز مسجد بنا شده است، كلاغ ها گروه گروه گرد هم جمع مي آيند و مردم به همين دليل زمين را كندند و آثار و بقاياي امام را يافتند و در آنجا مسجدي ساختند كه به مسجد كلاج يا مسجد كلاغ موسوم شد و شهر پيرامون آن بنا گرديد. به موجب اين افسانه در آن محل هفته بازاري تشكيل مي شده است و اين وجه نامگذاري بعدي آن را به بارفروش روشن مي سازد.
2-2- رشد شهر: (عمل جايگزيني شهر در مقر فعلي)
رشد شهر به سه صورت قابل بررسي است. وجه عملكردي، وجه جمعيتي و وجه فضايي. در واقع نقش و عملكرد شهر موجب جذب جمعيت و تثبيت آن مي شود و به تبع آن شهر مرحله به مرحله در مقر خويش رو به رشد مي نهد.
2-2-1- الف) وجه عملكردي: در مورد رشد وجه عملكردي بارفروش، مي توان به عملكرد تجاري و بازرگاني اين شهر توجه كرد. پيدايش اين شهر با ايجاد يك هفته بازار در مقر اوليه شهر همزمان بوده است و محل بارفروش ده بيانگر اهميت تجاري شهر از بدو تولد بوده است.
2-2-2- ب) وجه جمعيتي: رشد وجه عملكردي شهر كه عمدتاً حول محور عملكرد تجاري آن استوار بوده است، موجب جذب جمعيت شده و به اين ترتيب زمينه هاي لازم را براي رشد وجه جمعيتي فراهم كرده است و جمعيت قابل توجهي از تجار مسلمان، يهودي و ارمني و باكويي و روسي به دليل اهميت تجاري شهر، در اين شهر زندگي مي كردند.
2-2-3- ج) وجه فضايي: رشد فضايي شهر يعني ملاحظه اين نكته كه شهر چگونه مرحله به مرحله در مقر خويش رو به رشد مي نهد و چگونه اين رشد در سيماي بناها انعكاس مي يابد.
به طوريكه قبلاً توضيح داده شد در قرن ششم در زمان حكومت مرعشیان نام بارفروش ده بر اين مكان نهاده شده است. «در زمان زنديه و هنگام نقل فعاليتهاي اقامحمدحسن خان قاجار ذكر بارفروش بسيار به ميان مي آيد و جالب آنكه كلمه «ده» از آخر آن برداشته شده است و اين اهميت روزافزون آن را در اواخر قرن دوازدهم هجري مي رساند. »
چنانچه ذكر شد، به نظر فريزر بارفروش در 1238 هـ . ق / 1823 م. به اوج شكوفايي و عظمت خود رسيده بود
ملگونف در سال 1277 هـ . ق / 1860 م در مورد اين شهر، به نام 52 محله اشاره مي كند. تعدادي از اين نام ها كه ملگونف به آنها اشاره كرده است، امروز براي شهرواندان اين شهر ناشناخته است.
در مورد شكل ظاهري شهر ، ابب در سال 1260 هـ . ق فضاي شهر را اينگونه توصيف مي كند: تمام شهر پوشيده از درخت است و كمتر منطقه ای از آن در يك نظر ديده مي شود. شهر در زميني صاف و هموار است و خيابانها و كوچه هاي نامنظمي داد كه در زمستان پر از گل و لاي است و اسب تا زانو در گل مي رود. بازار اينجا خياباني صاف و مستقيم است، نه فراوانی نعمت دارد و نه زيباست.
در سال 1306 هـ - ش در زمان سلطنت رضاشاه، نام بارفروش به بابل تغيير يافت، اين نام ظاهراً از بابلرود گرفته شده است كه از كنار اين شهر مي گذرد.
تا قبل از 1309 فقدان طرح شهري در اين شهر كاملاً احساس مي شود. بي نظمي در توسعه تدريجي محله هاي شهر باعث بوجود آمدن كوچه هاي تنگ و دراز و بن بست پيچ در پيچ شده بود.
نوسازي اين شهر از تابستان 1309 آغاز شد و بسياری از خيابانهای تنگ آن تخريب و خيابانهاي اصلي ساخته شد.
بناهاي ماندگاري از اين دوره به جاي مانده است كه اغلب با هدف كاركرد اداري و خدماتي احداث شده بودند. بسياري از اين بناها مانند ساختمان شهرباني، ساختمان شهرداري سابق (گنجينه بابل). بيمارستان و بناهاي ديگر هنوز مورد استفاده قرار مي گيرند. در سالهاي اخير با احداث كمربندي شهر بابل و ايجاد پلهاي جديد برروي بابلرود در مسير جاده آمل، شهر در اطراف كمربندي و همچنين بابلرود در دو طرف جاده آمل گسترش يافته است.
2-3-دين و سواد و آموزش
در سرشماري آبان 1357 حدود 79/99 درصد از جمعيت اين شهرستان را مسلمانان تشكيل مي دادند. از جمع 421068 نفر جمعيت اين شهرستان، 420180 نفر مسلمان، 116 نفر زرتشتي، 8 نفر مسيحي، 1 نفر كليمي، 245 نفر ساير مذاهب و 518 نفر اشهارنشده اعلام شده است.
در سال 1375 از 375799 نفر جمعيت 6 سال و بيشتر شهرستان حدود 25/78 درصد باسواد بوده اند. نسبت باسوادي در گروه سني 14-6 سال 34/97 درصد و در گروه سني 15 سال و بيشتر 70/70 درصد بوده است. در ميان افراد لازم التعليم (14-6 ساله) نسبت باسوادي در نقاط شهري، 30/97 درصد و در نقاط روستايي 27/97 درصد بوده است. نسبت باسوادي در ميان مردان 44/82 درصد و در ميان زنان 13/74 درصد بوده است. اين نسبت در نقاط شهري براي مردان و زنان به ترتيب 48/88 درصد و 82/90 درصد و در نقاط روستايي 85/72 درصد و 83/67 درصد بوده است.
72/71 درصد از جمعيت 24-6 سال شهرستان بابل در سال 1375، مشغول تحصيل بوده اند اين نسبت در نقاط شهري 75/76 درصد و در نقاط روستايي 25/68 درصد بوده است 95/95 درصد از كودكان (10-6 ساله)، 26/92 درصد نوجوانان (14-11 ساله) و 31/43 درصد از جوانان (24-15 ساله) در زمان سرشماري به تحصيل اشتغال داشته اند.
2-4- جمعيت و نيروي انساني:
جمعيت و پراكندگي آن:
به موجب سرشماري ابان 1375، جمعيت شهرستان بابل 421068 نفر بوده است كه از اين عده 66/42 درصد در نقاط شهري و 34/57 درصد در نقاط روستايي سكونت داشته اند. جمعيت غيرساكن اين شهرستان صفر بوده است.
-ساخت جنسي و سني:
از 421068 نفر جمعيت شهرستان بابل حدود 208680 نفر مرد و 212388 نفر زن بوده اند كه نتيجة نسبت جنسي برابر 98 بوده است، يعني در مقابل هر 100 نفر زن، 98 نفر مرد وجود داشته است. از جمعيت اين شهرستان 04/36 درصد در گروه سني كمتر از 15 سال، 81/58 درصد در گروه سني 64-10 سال و 13/5 درصد در گروه سني 65 سال و بيشتر قرار داشته اند. (نمودار 1)
2-5- معماري و مسكن: (معماري بومي منطقه)
تا قبل از سال 1310 هـ . ش تغييرات محسوسي در وضع خانه هاي سواحل جنوبي درياي خزر به وقوع نپيوست. حتي در مناطق شهري شكل سنتي خانه ها حفظ شده بودند. ولي در سبك كاخ ها، بناهاي مذهبي، ساختمانهاي دولتي و بناهاي ديگر به علت اينكه در احداث آنها هميشه از طرز معماري نقاط مركزي ايران پيروي مي شد، تغييراتي صورت گرفته است.
بناي خانه هاي سنتي شهرستان بابل عموماً از خشت خام، سنگ، آجر، ني (یله) و چوب تشكيل شده و پوشش آن از گاله (ني)، تخته و سفال است. گاله نوعي گياه است كه در كناره هاي مرداب مي رويد و از آن براي بافتن حصير و پوشش بناها استفاده مي كنند. در گذشته، آجر به علت كمياب بودن منحصراً در قصرهاي شمال ايران و در خانه هاي اعيان و اشراف بكار مي رفت. حتي تا چند سال پيش، كاربرد آجر در خانه هاي روستايي كمتر به چشم مي خورد.
در اواخر دورة قاجار، به دليل رفت و آمد دائمي مردم اين ناحيه به اروپا و به خصوص همسايه شمالي، خانه ها و بناهاي شهرهاي اين منطقه كم كم رنگ و شكل ديگري پيدا كرد. توانگران براي ساختن خانه هاي خود آجر را از شهر بادكوبه وارد مي كردند.
از 1310 به بعد به تدريج بناهاي غربي در نواحي شمالي كشور به خصوص در شهرها و نواحي ساحلي توسعه يافت. مشخصات سبك بناهاي اين منطقه به طور كلي عبارت است از: 1-پوشش با شيب تند. 2-سقف مسطح – 3-تالار ستون دار
بناهاي شهرستان بابل همچون بناهاي ساير نواحي سواحل جنوبي درياي خزر، به طور كلي همواره با خطرات زير مواجه بوده اند:
1-رطوبت دائمي هوا كه چوب را به سرعت فاسد مي كند و از بين مي برد.
2-خزه و علف هاي هرز كه در بام خانه ها و سطح بيروني ديوارها مي رويد و در آنها شكاف ايجاد مي كند و باعث فروريختن آنها مي شود.
3-سرعت باد كه تخته هاي پوشش بام را از جا كنده و با خود مي برد.
4-آب باران كه پي ساختمانها را مي شويد و رفته رفته از استحكام آن مي كاهد.
5-پرندگان كه طعمه هاي خود را زير سفالهاي بام يا ميان گالي (لي) پنهان مي كنند و براي بازيافتن آنها سفالها را با منقار بلند مي كنند و گاله را بيرون مي كشند و موجب نفوذ آب باران به بام خانه مي شوند و
6-آتش سوزي
2-6- امكانات ارتباطي:
امكانات ارتباطي، اعم از راهها، وسايل حمل و نقل، تلفن، راديو، تلویزيون، مطبوعات علاوه بر تأثير مستقيم بر توليدات يك منطقه و كشور، همچنين توزيع آن، بر پراكندگي مناسب جمعيت، كاهش مهاجرت و ارتقاي سطح آگاهي و فرهنگ جامعه تأثيري قاطع دارند. جابجايي عوامل تولید و حمل و نقل كالاهاي توليد شده به مراكز مصرف و برقراري تعادل در عرضه و تقاضاهاي كالاها و خدمات، بدون وجود شبكة گسترده اي از راهها و وسايل كافي حمل و نقل ممكن نيست.
2-6-1- راهها: به موجب قوانين و مصوبات جاري، مجموعه شبكه هاي اصلي راههاي كشور، اعم از جاده هاي موجود و جاده هاي در حال احداث و ترميم و نگهداري آنها، به عهده وزارت راه و ترابري است. آنچه كه به راههاي روستايي فرعي مربوط مي شود، اين وظايف به عهده وزارت جهادسازندگي است.
اداره راه و ترابري شهرستان بابل، مديريت قستهايي از سه محور اصلي بابل – بابلسر، بابل – قائمشهر و بابل – آمل، به طول 45 كيلومتر و همچنين 9 محور روستايي به طول 115 كيلومتر را به عهده دارد. نقشه 2 وضعيت راهداري حوزه استحفاظي اداره راه و ترابري شهرستان بابل را نشان مي دهد.