بخشی از مقاله
تايباد شهر مقبره ها
مقدمه :
نام تايباد را زياد شنيده ايد. از صداوسيما به عنوان يك منطقه محروم يا محل عبور و گذشتن از مرز. تايباد مكانى كوچك و بى سروصدا در خراسان است. شهرستانى جلگه اى و كوهستانى با آب و هوايى بيابانى و نيمه بيابانى. مى گويند وجه تسميه تايباد را به مفاهيم پاكان و نيكان و مردان نيكو پشت داده اند. اما اگر گذرتان به تايباد افتاد اگر ميان جاده
تابلويى سبز رنگ به شما نويد نزديك شدن به اين شهرستان را خبر داد بدون گشت و گذار از آن رد نشويد. آرامگاه مولانا زين الدين ابوبكر تايبادى در اين ديار در سكوت آرميده است.زين الدين ابوبكر يكى از صوفيان برجسته قرن هشتم هجرى است كه در سال ۷۹۱ ه.ق وفات يافته است. مقبره مولانا زين الدين ابوبكر، در ابتداى جاده تايباد به خواب واقع شده است. بر اطراف مرقد، معجرى كشيده شده است و دو لوح سنگى خاكسترى رنگ، يكى بر روى قبر و ديگرى در بالاى سر آن به صورت افراشته قرار داده شده اند. معجر خاكسترى در سال
۱۰۳۰ ه.ق توسط شخصى به نام «خواجه درويش» تقديم مزار شده است.در برابر اين مزار بناى مجللى وجود دارد كه در سال ۸۴۸ ه.ق توسط پير احمد خوافى _ وزير شاهرخ، پسر تيمور _ براى مسجد و نمازخانه بنا شده است. در شرق مقبره مولانا، در ميان قبرستانى بنايى قرار دارد كه به مقبره شيخ زين الدين على _ پدر شيخ زين الدين ابوبكر- منسوب است. اهميت اين بنا به كتيبه هاى زيباى سردر، كاشى كارى معرق و حواشى آن مربوط است. كتيبه منظومى به خط نستعليق روى سنگ نقر شده و در بالاى سر قبر قرار داده شده است. اين كتيبه حاكى از اين است كه معجر مشبكى از سنگ رخام در سال ۱۰۳۰ ه.ق از طرف خواجه درويش نامى براى قبر شيخ زين الدين على ساخته شده است. اين معجر هم اينك در خارج مسجد و جلو ايوان نصب شده است. اين بنا در زمره آثار تاريخى تايباد به ثبت رسيده است.
تايباد
تايباد در گذشته بنام باخرز شهرت داشته که از نواحي قديمي ايران بوده است . حمدالله مستوفي در نزهه القلوب نوشته : ( باخرز ولايتي است از اقليم چهارم و ولايتي بسيار دارد و معتبر است و در مجموع مواضع ، باغات انگور و ميوه فراوان باشد ) باخرز از حدود هزاره سوم پيش از ميلاد در نقاطي محدود مسکون گرديده (دو تپه ملاحسن و بزه خور) در دوران تاريخي جمعيت زيادي را به خود جلب کرده است . تپه هاي مربوط به آن دوران مانند حصار سرخ - اسکندر آباد - تپه هاي دشت پلبند - تپه شاه عباس - تپه حوض و شرشره از جمله آنان مي باشد . اما دوران طلايي شکوفايي باخرز از قرن چهارم تا هفتم هجري بوده ايت که تپه هاي تاريخي مالين - فيض آباد - ارزنه جوزقان و چند منطقه ديگر با وسعت زياد سفالها اشيا متنوع و متعدد بهترين گواه ب اين امر است از دوران صفويه به بعد بجز قلاع خشت و گلي آثار برجسته ديگري در منطقه نداريم.
فرهنگ نامه ها و کتب قديمي در مورد وجه تسميه باخرز اشاراتي نموده اند از جمله لغت نامه دهخدا مي نويسد باخرز ناحيه اي است داراي قريه هاي بزرک که بين نيشابور و هرات واقع است و اصل آن به زبان پهلوي باد هرزه مي باشد نام تايباد که شهرت و قدمت آن کمتر از باخرز مي باشد در سال 1359 به شهرستان تبديل شد و نام آن در برخي کتب قديمي و همچنين در باور عام با اسامي تاياباد ، طاياباد ، طيبات ، تائب آباد ، تاي باد ، ته باد آورده شده است ولي مستند ترين نام همان تايباد مي باشد که در گويش محلي به نيمي از شبانه روز (12 ساعت) گفته مي شود و بدين صورت تايباد يعني محلي که در آن نيمي از شبانه روز باد مي وزد .
بنا هاي تاريخي و باستاني شهرستان
شهرستان تايباد در اعصار گذشته جايگاه تمدنهاي باشكوهي بوده است، بنا بر اين نشانه هايي از آثار و ابنيه مدني و شهرنشيني در گوشه و كنار شهرستان به چشم مي خورد، لذا براي اينكه مروري بر آثار تاريخي و ابنيه باستاني شهرستان داشته باشيم آنها را به چهار دسته: آثار بجاي مانده از شهرهاي قديمي، تپه هاي باستاني و آثار معماري و آثار بجاي مانده از گورستانها و مزارات تقسيم مينماييم.
شهر تايباد نيز يكي از شهرهاي قديمي در شهرستان محسوب مي شود. شهر اوليه تايباد در اطراف مزار مولانا قرار داشته است. آبادي شهر تايباد به قرون سوم و چهارم هجري مي رسد، زيرا كه گروهي معتقدند بر اثر حمله مغول اين شهر يا قصبه ويران شده است. آبادي شهر تايباد مجددا توسط خود سربازان مغول صورت گرفته و گروهي در اين شهر ساكن مي شوند و محله اي كه اينها ساكن شدند هنوز هم به مغول آباد مشهور است.در سالهاي 640 ق بر اثر بيماري طاعون جمعيت ساكن به نواحي اطراف پراكنده ميشوند و شهر در اثر حوادث طبيعي تخريب ميشود. بعدها شهر آباد مي شود و به عنوان مركز حكام محلي شهرستان محسوب مي شده است، زيرا در زمان حمله تيمور جزء شهرهاي بزرگ منطقه بوده و حاكمان و امراي محل بر آن حكومت ميكردند. پس از حمله تيمور و ملاقات وي با مولانا زين الدين ابوبكر تايبادي اين شهر به مرور رونق مي گيرد و در طي تاريخ گذشته تا امروز حوادث زيادي را ديده است.
اوضاع طبيعي شهرستان تايباد
شهرستان تايباد بين 60 درجه و 5 دقيقه تا 61 درجه و 5 دقيقه طول شرقي در نيمكره شرقي و بين 34 درجه و 30 دقيقه تا 35 درجه و 18 دقيقه عرض شمالي در نيمكره شمالي واقع شده است . اين شهرستان در شمال شرقي استان خراسان واقع شده و در شمال با شهرستان تربت جام حدود 110 كيلومتر مرز مشترك دارد، در شمال غربي با شهرستان تربت حيدريه 60 كيلومتر در جنوب و جنوب غربي با شهرستان خواف حدود 70 كيلومتر و در مرز شرقي در مجاورت كشور افغانستان قرار داشته و حدود 75 كيلومتر مرز مشترك دارد . اين شهر در فاصله 220 كيلومتري جنوب شرقي مشهد قرار دارد و با افغانستان 20 كيلومتر فاصله دارد. مساحت شهرستان تايباد در حدود 5084 كيلومتر مربع است و پس از شهرستانهاي شيروان و درگز كوچكترين شهرستان استان خراسان است كه 63/1 درصد سطح كل استان را به خود اختصاص داده است.
وضع زمين، پستي و بلندي
سرزمين تايباد در دره هاي بين كوههاي سيجه در شمال وكوههاي ارزنه در جنوب واقع شده كه تا كوه سيجه 3 كيلومتر و تا كوههاي ارزنه 12 كيلنمتر است . اين دره جزء حوزه آب ريز هريرود است و يكي از شعبات هريرود بنام « راوس» يا« رود باخرز» در اين دره جاري مي باشد و از قسمت شمال شرقي تايبادگذشته، به هريرود مي ريزد.
سرزمين وسيعي كه بخش مركزي تايباد را تشكيل مي دهد از نظر پستي و بلندي مي توان به دو بخش كوهستاني و جلگه اي تقسيم نمود. قسمت كوهستاني شامل كوهستان جوان تايباد و پايكوههاي آن مي باشد.. اين كوهستان در فسمت جنوب غربي شروع و تمام جنوب را چون ديواري تمام كرده و در قسمت شرقي به كوههاي كم ارتفاع مرزي متصل مي
گردد . دره هاي آن اكثرا سر سبزند و تا ارتفاع كم از درختان ميوه كه روستائيان نشاء كرده اند پوشيده است و در سراسر كوهستان قسمت سنگلاخي عريان كمتر ديده مي شود . از دره هاي معروف قسمت تايباد دره ارزنه و دره خور قابل ذكراست.
قسمت جلگه اي يا بخش هموار تايباد از نظر وسعت به مراتب بيشتر از قسمت كوهستاني است و در قسمت شرقي شهرستان واقع است.
مشاهير و فرزانگان
مولانا شيخ زين الدين ابوبكر تايبادي
مولانا شيخ زين الدين ابوبكر تايبادي والي ملك ولايت و هادي راه هدايت از مشايخ صوفيه و از اجله عرفاي قرن نهم هجري است. منابع موجود از زمان تولد و دوران كودكي او خبري بدست نمي دهد. وي از شاگردان مولانا نظام الدين هروي بوده است. و از شيخ الاسلام احمد النمامقي الجامي تربيت روحاني يافته است. آورده اند ((مولانا زين الدين ابوبكر )) به مدت هفت سال با پاي برهنه از تايباد به جام ميآمد و بر مزار شيخ احمد به تلاوت قرآن مي پرداخت به طوريكه در روايت ها آمده هزار ختم قرآن به اين طريق كرده است. پس از آن به زيارت
حرم مطهر رضوي در مشهد نايل گشت و در انجا خلعتها و نوازشها يافت. بعدها عزيمت طواف مزارات توس آغاز كرد و با رياضات شاعقه به مقامات عاليه ارباب طريقت و حقيقت رسيد. مولانا در دوران زندگاني خود ملاقاتهايي با امير گورگان بهالدين نقشبند در تايباد و در راه سفر حج با حافظ در شيراز داشته است. وي سر انجام در ظهر روز پنجشنبه آخر محرم الحرام سال 791ه.ق (سال وفات حافظ شيرازي) به ديار باقي شتافت.
سيف الدين ابوالمعالي سعيدبن مطهرباخرزي مشهوربه ((شيخ العالم
وي به سال586هجري قمري درولايت باخرز چشم به جهان گشود. پس از سپري شدن چند سالي از عمرش به تحصيل فقه و حديث نزد مشاهير آن عصر پرداخت سپس عازم خوارزم گرديد تا از وجود شخصيتي عرفاني بنام ((شيخ نجم الدين كبري)) كسب فيض نمايد. چند سال بعد به امر راهبر خويش به بخارا رفت و در آنجا به ارشاد مردم مشغول گشت. دوران زندگي شيخ العالم مقارن باحكمراني ((منكوقاآن)) و ((هلاكوخان)) مغول بود. سرانجام روح اين عالم بزرگ در سال 659 ه.ق به سوي ملكوت پرواز نمود و پيكر پاكش در فتح آباد بخارا به خاك سپرده شد. بقعه اي كه بر مزار وي برپا است از بناهاي امير تيمور مي باشد كه به سال 778 ه.ق بنيان شده است.
ابوالمفاخر يحيي باخرزي
متون كهن بر جاي مانده از دوران اسلامي از زمان تولد و دوران زندگاني اين دانشمند بزرگ اطلاعاتي بدست نمي دهد. وي نوه شيخ سيف الدين باخرزي و از علماي مشهور عصر خويش بود كه به سال 736 ه.ق در بخارا وفات يافت. از تاليفات مهم يحيي باخرزي بايد به ((اوراد الاحباب)) اشاره كرد.
ابولقاسم علي ابن حسن ابن ابي الطيب باخرزي
وي از مورخين, ادبا, شاعران و نويسندگان بنام بود كه بعدها به وزارت دربار سلجوقيان رسيد. كتابي از او در شرح اديان عصر خويش بنام ((دميه القصر و عصره اهل العمر)) و همچنين ديواني بر جاي مانده است.