بخشی از مقاله

چکیده

حق به شهر، یک حق بشری است که شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امورشهری است. قرارگرفتن این حق در چارچوب حقوق بشر بهجای حقوق مدنی به این معنا است که هر انسانی صرفنظر از جنس، سن، نژاد و ویژگیهای اجتماعی- فرهنگی، تنها به دلیل انسان بودن شایسته بهرهمندی از این حق است. هدف از این پژوهش تعیین ارتباط حق به شهر و شاخصهای کیفیت فضای شهر بین دو جنس زن و مرد میباشد.

بدین منظور از نظریه حق به شهر لوفور بهعنوان چارچوب اصلی مطالعه حاضر استفاده شد. روش مطالعه حاضر از نوع پیمایشی است که از تکنیک پرسشنامه با حجم نمونه 305 نفر، استفاده شد. یافتهها نشان داد تفاوت جنسیتی درزمینهی بهرهمندی از حق به شهر وجود ندارد و زنان در اختصاص دهی و مشارکت در شهر نسبت به مردان از سهم برابری برخوردارند. t =7/27 - مردان و t =7/76 زنان، . - p= 0/35 همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که 32 درصد از تغییرات حق به شهر توسط جنس، سن، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، مدت اقامت و شاخصهای کیفیت فضای شهری تبیین میشود.

1-1مقدمه و بیان مسئله

آنچه اخیرا، با توجه به گسترش شهرها و اهمیت مطالعه زندگی شهری مورد توجه بیشتری قرارگرفته است، نابرابری های جنسیتی موجود درعرصه استفاده از فضای عمومی شهراست. فضای شهری جای کمتری برای زندگی روزمره زنان نسبت به مردان درنظرگرفته است؛ به طوری که فضای عمومی به اعتقاد برخی متفکرین شهری به عنوان فضای تاخت و تاز مردان طبقه متوسط به بالا برداشت شده است. این بدان معنا است که دربیشتر جوامع از جمله جامعه ایران، زنان به خصوص زمانی که تنها باشند، نمی توانند ازفضاهای عمومی شهر مانند پارک ها وخیابان ها به راحتی استفاده کنند. چرا که آنان به قلمرو فضای خصوصی تعلق یافته تصور می شوند.

همین مسئله باعث شده است که احساس تعلق به شهرنیز در زنان کمترباشد، زیرا بدیهی است که احساس تعلق ازاستفاده و مصرف فضا حاصل می شود. - رهبری، شارع پور، . - 117 : 1393 عوامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی درکنارسیاست گذاری های رسمی که توسط نهادهای رسمی کشور صورت می گیرد در میزان دخالت و مشارکت فعال زنان درامور شهری تاثیری عمده دارد. مساله قرارنگرفتن زنان در رأس امور، حتی در زمینه هایی که مستقیماً به مساله زنان پرداخته می شود، به خصوص درپست های رده بالای مدیریتی درنهادهای مرتبط نیز معضلی است که نه تنها درحوزه تصمیم گیری های شهری بلکه درسایر عرصه های سازمانی درایران وجود دارد.

به عنوان مثال؛ درتاریخ شهرداری تهران ازسال 1287 که جایگاه شهردار به رسمیت شناخته شده تا کنون، تمام 55 شهردار این شهر مرد بوده اند. درصد عضویت زنان درمجموع دوره های شوراهای شهری تهران تا کنون حدود 14 درصد است که رقم بسیارکمی است؛ علاوه براین که درحال حاضردرصد زنانی که درشهرداری تهران در جایگاه های مدیریتی قرارگرفته اند حدود 7 درصد است. - معاونت مالی واقتصادی شهری شهرداری تهران، . - 1393 عدم حضور مردم در فضاهای جمعی از علل مهم کاهش حیات اجتماعی و احساستعلّق ساکنان شهر است.

به نظر می رسد کاهش حضور شهروندان در این فضاها ناشی از نبود محیط مناسب و فقدانکیفیّت فضای شهری است. افزایش کیفیّت فضاهای شهری وطرّاحی مناسب محیط شهری شاید بتواند زمینه حضور ساکنان را در سطح شهر فراهم سازد و شهروندان در این فضاها حضور یابند. در نتیجه سرزندگی و نشاط ناشی از حضور شهروندان در رشد اجتماعی و فرهنگی جامعه و احساسهویّت شهروندی و مکانیمؤثّر خواهد بود. بنابراین کیفیت محیط شهری می تواند به عنوان عاملی مهم در حیات اجتماعی شهرها بررسی شود. - اسلامی راد و قاسمی،. - 30 :1389

ادبیات جغرافیایی و جامعهشناسی شهری در ایران توجه شایانی به انواع آسیبهای شهری داشته است. پژوهشهای بسیاری در زمینهی ارتباط شهرنشینی با همبستگی اجتماعی، سرمایهی اجتماعی و انواع آسیبهای اجتماعی انجام شده است - برای نمونه، ن.ک به موسوی، 1381؛ علی اکبری، - 1383 در کنار این مطالعات کهعموماً از نسلاوّل جامعهشناسان شهری آمریکای شمالی تأثیر میپذیرند - ن.ک به شارع پور، - 1389، توجه کمتری به برداشت ساکنان شهر از فضاهای شهری و میزان رضایت آنان از مؤلفههای شهری شده است. با این وجود مسألهی معناداری جنسیت و وجود نابرابریهای جنسیتی در بهرهمندی از فضاهای شهری هنوز در میان اندیشمندان حوزهی علوم اجتماعی در ایران مورد مناقشه است.

به نظر میرسد تمایز جنسیتی درحوزههای مختلفی نظیر مسکن، حمل و نقل، اشتغال و مسئولیتهای مربوط به مراقبت، به رسمیت شناخته میشود ولی ترکیب نظاممندِ مطالعات شهری و مطالعات جنسیتی به عنوان حوزههای بر هم تاثیرگذار، مدتهاست که مورد غفلت قرارگرفته است؛ بنابراین صحبت از اختصاص دهی و مشارکت زنان در شهر و به عبارتی حق به شهر زنان بدون توجه به شاخصهای کیفیت فضای شهری ممکن نخواهد بود.

2-1 اهداف پژوهش

-    تعیین تأثیر تفاوتهای جنسیتی بر حق به شهر در شهر بابلسر.

-    شناسایی تأثیر شاخصهای کیفیت فضای شهری - اجتماعی، اقتصادی و روانشناسی - بر حق به شهر.

-1-2 ادبیات تحقیق

1-1-2 پژوهشهای داخلی و خارجی

بررسی پیشینهی موضوع نشان می دهد که محققان مختلفی به مساله حقوق شهروندی و حق به شهر پرداختهاند. به عنوان مثال، ربانی، حقیقتیان و اسماعیلی - 1385 - در مطالعات خود به موضوع حقوق شهروندی پرداخته اند. نتایج تحقیق این محققان نشان داد که بین عوامل اجتماعی - فرهنگی، با میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطهی معناداری وجود دارد و مهمترین عوامل مؤثر شامل: آموزشهای اجتماعی، وسایل ارتباطجمعی، حضور در عرصههای عمومی، طبقه اجتماعی، تحصیلات و شغل بوده است.

همچنین یافتههای مطالعهی نوروزی و گلپرور - 1390 - نشان داد که میزان برخورداری زنان از حقوق شهروندی پایین است. متغیرهای طبقهی اجتماعی، جامعهپذیری جنسیتی، تقسیم جنسیتی کار خانگی، سن و وضعیت تأهل بر میزان برخورداری زنان از حقوق شهروندی مؤثر است. در مطالعهی هزارجریبی و امانیان - 1390 - ، متغیر وابسته این پژوهش میزان آگاهی از حقوق شهروندی بوده است که به تفکیک بهصورت آگاهی از حقوق مدنی، آگاهی از حقوق سیاسی، آگاهی حقوق فرهنگی، آگاهی از حقوق اجتماعی، آگاهی از حقوق جنسیتی موردسنجش قرارگرفته است. نتایج آنها نشان داد که 35/2 درصد از پاسخگویان آگاهی پایینی از حقوق شهروندی داشتند، 45/6 درصد آگاهی متوسط و تنها 19/3 درصد از آگاهی بالایی برخوردار بودهاند.

در مطالعهی حبیبی، رحیمی کاکه جوب، عبدی و احمدی، - 1391 - نتایج حاصل از مطالعهی آنها نشان داد که عوامل مؤثر بر ایجاد ناامنی از دیدگاه زنان در خیابان فردوسی شهر سنندج را میتوان در دو دسته عوامل اجتماعی و عوامل کالبدی قرار داد. از مهمترین عوامل اجتماعی میتوان به حضور بیهدف افراد، تراکم جمعیت، وجود دستفروشها و ازمهمترین عوامل کالبدی نیز میتوان به کفپوش نامناسب پیادهروها، عدم وجود کاربریهای متنوع، عدم وجود کاربریهای فعال در شب و روشنایی نامناسب معابر اشاره نمود. شارع پور و رهبری - 1392 - در مطالعهی خود به موضوع به حق به شهر پرداختهاند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید