بخشی از مقاله
امپريونيسم اجتماعي در زمينه مهماننوازي
خلاصه: اين گونه شيوههاي تحقيق در زمينه مهماننوازي در حال افزايش هستند. امپريونيسم اجتماعي حالتي از اجتماع اتوبيوگرافيكي است كه همراه با موارد وابسته به آن شرح داده ميشود. مباحث متودولوژيكي همراه با بخش هماستي (خانه ماندن) و پيشرفتهاي تاريخي در مبحث آماده است. بك بازبيني بررسيهاي شاخص پيشين از منازل تجاري و خصوصي نيز مورد توجه قرار ميگيرد. خلاصهاي از يافتههاي اساسي از مطالعات اخير نيز راجع به امپريونيسم اجتماعي فراهم شده است.
موارد متودولوژيكي مورد توجه شامل قابليت انتخاب، تطابق مهمان وميزبان و استقلال كارهاي كيفي است. موارد بالقوه مهم راجع به هدف اين تحقيق نيز راجع به مهماننوازي به طور گسترده مورد توجه قرار ميگيرد. مقدمه: به اين موضوع كه اكثر تحقيقها راجع به مهماننوازي مثبتگر هستند، توافق وجود دارد (1999word) و شيوههاي كيفي تحقيق نياز به بررسي گستردهتر دارند (تايلورد ادگار 1999). شيوه تفسير گرايانه در تحقيق كيفي از مهماننوازي معمول نيست يك بررسي راجع به شيوههاي تحقيق كيفي درباره مهماننوازي مفقود شده است و اين خود شاهدي براي نياز به پيشرفتهاي بيشتر در اين زمينه است. ريلي و لاو (1999) راجع به شيوههاي كيفي بحث ميكند كه شامل تجربيات شخصي، موارد روزانه، مباحثات و سمينارها است. آنها نياز به حركت در مسير اولين سه لحظه تاريخي را براي تحقيق كيفي پيشنهاد ميكنند. اولين آن موقعيت ملي است جايي كه هدف درخواستهاي كيفي جايگزيني حقيقت در زندگي است.
دومين موقعيت نوگرايي است، جايي كه تأكيدهاي متودولوژيكي و مثبتگرايه طبقهبندي و استانداردسازي ميشوند و شيوهاي منسجم به ايجاد پاسخي براي منتقدان اقدام ميكند كه با ميزانهاي برابري از حقيقتگرايي، انديشمندي، و عموميسازي رو به رو است. و سومين آنها موقعيت «گونههاي نامشخص» است، كه در موضوعات، برنامهها و دورههاي پيشين تحقيق قابل درك است و ميتوان آنرا يافت. ديازين و لينگولن دو موقعيت ديگر را نيز شناسايي كردهاند. چهارمين آن «بحران بازنمود» است. در دورهاي كه خويشتن خود در مرحله دانش بينهايت است (زمينههاي كاري و تفاسير به عنوان فرآيندي مجزا شناسايي ميشوند كه فرد را به متن ارزشمندي، واقعگرايي و هدفمندي در تحقيق كيفي ميبرند.) محققان در تلاشند كه چگونه خود و اهدافشان را در متون انعكاسي قرار دهند. پنجمين آن موقعيت پست مدرن است. كه بدنبال راههاي جديدي براي ارائه مواردي از قوم نگاري و ارزيابي مفاهيم جايگزين است. در اين جا مفاهيم جديد و تصحيح موارد قبلي همچنان ادامه دارد.
و در اين مرحله به جايگزيني يك فرهنگ بررسي شده ملي ميپردازند كه از جوانب مختلف مورد بررسي و نظارت است، كه نتيجهاش تئوريهايي با مقياس كم در شرايط بخصوص است. دنزين و لينكولن (2000) دو موقعيت جديد را شرح دارند. و ريلي و لاو به شرح موارد تجربي «و آينده» پرداختند كه مربوط به پيشرفتهاي اخلاقي بود. با حركت از ميان موقعيتهاي چهارم و پنجم كه اين مقاله معرفي ميكند تحقيقها راجع به مهماننوازي معرفي شرح و بحث خواهند شد و اسپريونيسم اجتماعي را حالتي از علم (علوم) اجتماعي اتوبيوگرافيكي شرح ميدهد. جوانب گسترده اين تحقيق كيفي شامل انعكاسات روي ساختار دانش است. حاصل و هولينشيد به مطالعه روي نسل، موقعيت و كنترل اجتماعي در بخش هوماستي (خانه ماندن) ميكند. اين مطالعه بدليل مباحث قبلي و بعدي كه راجع به آن انجام شده و خواهد داشت اهميت دارد. بازده پاياني آن رابطهاي ادراكي بين مهماننوازي و فضايي است كه بخش «ماندن در خانه» را تشكيل ميدهد. موارد اين سفر آكادميكي شرح داده شده است. واژه بخصوص «هواستي» يعني ماندن در خانه واژهاي است كه كاربرد آنها در مواقعي است كه توريست و مهمانان در يك خانه اقامت ميكنند كه البته با برخورد و رفتار ميزبان يا اقوام رو به رو ميشوند. و البته يك فضاي عمومي وجود دارد كه بين توريست و ميزبان و يا مهمان و قوم خويش آن تقسيم ميشود.
كه سهمي از فضاي ميزبان خانه در اختيار آنان قرار ميگيرد. محدوده اين اقامتها از انواع هتلها، تخت، صبحانه، و انواع ميزبان متفاوت است كه بر موارد خصوصي، اقتصادي و اجتماعي استوار است. در بعضي موارد گاهي مهمانخانهها، لژها و سوئيتها مشابه با هتلها در نظر گرفته ميشوند كه با تخت و صبحانه همراه هستند. بنابراين ارتباط ميزبان و مهمان و تقسيم فضاي خانه باعث عمومي شدن روابط ميگردد. خانه مفهومي است كه بين اين شخصيتها رابطه برقرار ميكند. تقريباً 40 درصد هزينه اقامت در ابتدا گرفته ميشود.
كه در بريتانيايي كبير اين ميزان بيش از نيمي از آن و در ايالت متحده يك چهارم آن است. بيش از نيمي از كشورهاي انگليسي زبان با مهيمانوزاي از توريسم آشنا هستند. بررسيهاي ملي و منطقهاي انواع مشخصي از اقامتهاي ميزبان و مهمان را نشان ميدهد و روي انواع مختلف نگرش تجاري بحث ميكنند. بنابراين از آنجا كه اقامت در منازل مورد توجه قرار دارند بنابراين ميبايست مورد بررسي قرار گيرند. بنابراين تعريف و تمركز بر اين مطالعات منجر به جداسازيهاي محدود شونده و غيربخصوص در مشخصههاي منازل عمومي و خصوصي خواهد شد. يك تحليل متدولوژيكي از مطالعات نشان ميدهد كه بيشترين موضوع مورد توجه براي بررسي روابط ميان ميزبان و مهمان است. همچنين مؤلفان به بررسي نگرشهاي عملكردي يا تعاملات اجتماعي در فرآيند مهماننوازي ميپردازند.
دو منبع اوليه اطلاعاتي شامل موارد زير هستند: اولي مصاحبههايي است كه گاهي اوقات به اين موارد مطالعاتي منجر ميشود و دومي مشاهدات همراه آن است. شيوه سه گانهسازي يا چند شيوهاي در بخش عظيمي از تحقيق مورد استفاده قرار گرفت كه شامل منابع اطلاعاتي ثانويه عظيمي راجع به كتابهاي مهمان، ايفاي نقش، نقشههاي منطقه و تشريح چگونگي آرايش مبلمان است. كه كتابهايي نيز راجع به آنها چاپ و منتشر شده است كه از جمله آنها پيرس (1990) بود كه به عنوان مشاهدهگر درباره ميهمان بود علاوه بر آن كتابهاي ديگري در سالهاي 1981، 1994، 1953، 1995 از جانب گراهام، كرنگ، گافمن، ماركوس و ديگران به چاپ رسيد.
موضوعات اخير راجع به اين مطالب كتابهايي بود كه مباحث آنها بر پايه مطالعات و مباحثات استوار بود. ديگر مطالعات نيز منجر به دستيابي به شيوههاي خارقالعاده شد. در پي بررسي نگرشهاي ميزبان يا فردي كه از هتل يا منزل مراقبت و آنرا براي ميزبان فراهم ميكند دريافتيم كه تعاملات (رفتار برخورد) اجتماعي نقطه كانوني آن است. هيچيك از اين مطالعات به بررسي فرد مشاهدهگر به عنوان تجربه مهمان بودن يا احساس مشتري بودن، نپرداخته است.
امپريونيسم اجتماعي: اين مفهوم تئوري است كه بوسيله جرج سيمل، جامعهشناس، مورد توجه و بررسي قرار گرفته است. اينها براساس پاسخي هستند كه از سوي فرد بيگانه يا مهمان در يك محيط واحد براي افراد ايجاد ميشود. اين نويسنده تلاش ميكند كه روند آگاهي را براي افراد به نمايش گذارد و وحدانيت تجربيات فردي را منعكس كرد كه در تداخل با مفاهيم زيبايي شناختي است. اهداف زيبايي شناختي تنها جريان طبيعي مورد نظر نيست ولي تقويت كننده اين مفهوم جهاني است. اين شيوه تقويت كننده جبنههاي انتقادي يك تئوري پست كه بر جوانب ارزش مينهد و بر جامعه مرسوم و كهن ارزش مينهد. امپريونيسم سيمل براي فرهنگ هدفمندوي بينهايت است و كه خود متافيزيكي ساخته و «جزيره خود محوري» ميسازد. «گوي سرو ته بستهاي از موارد خصوصي».
كه مملو از تجربيات فردي، روحي و احساسي فرد است. كه درك آن مشكل است در اينجا بهترين شيوه تفكر است كه تجربههاي مهماننوازي را ارتقا ميدهد و تحقيقي براي اهداف غيرفرهنگي است. تمايل براي دستيابي به احساس تجربي مشاهدات با اين عقيده هماهنگي است كه بعدي از زيبايي شناختي وجود دارد كه غالباً وابسته به طبقه شخصيتي فرد و قالب ادراكي وي است. هريسون به «زيبايي شناختي توريست» اشاره ميكند و از موارد تاريخي به عنوان پاسخها و خاطرات احساسي مثبت توريست نام ميبرد. وقتي يك توريسم با آثار تاريخي برخورد ميكند. عكسالعملها و احساس وي تجربيات مهمانداري مهم است. چنين هنر زيبايي شناختي سؤال برانگيز و هميشه مثبت است. امپريونيسم قابليت انتخابي را پيشنهاد ميدارد كه بسته به مشاهدات است و دانش و ساختار اجتماعي آن مشاهدات را ميسازد. اليس (1991) احساسها و تجربيات آنها دقت ميكند و روي اين موضوع بحث ميكند كه اهميت مطالعه تجربيات اجتماعي و شخصي كه روي احساسهاي ادراكي متمركز است، چقدر است. ويت تكنيك اجتماعي «خويشتننگري» را براي تعاملات اجتماعي ضروري ميداند، كه وابسته به تفكرات فعال راجع به فكر و احساس است.
همراه با ساختار گرايي اجتماعي، حالتي از يادداشتها و روايات به صورت مجله بوجود آمده است. اين شيوه به طور مشابه ميتواند از طريق نوشتههاي آزاد نيز بدست آيد. جايي كه موضوعات بدون توقف راجع به اين مينويسد. كه به چه چيزي فكر ميكنند. احساس آنها چگونه است و اين براي آنها چه هدفي دارد. اليس (1991) ميگويد بسياري از پاسخهاي غربي تجربيات رواني را مورد توجه قرار ميدهد كه داراي اهميتي برابر يا بيش از تجربيات خارجي است. اليس و فرايدمن (1991) و (1990) هر دو روي جامعهشناسي اتوبيوگرافي بحث ميكنند كه مواردي از قومنگاري را جمعآوري ميكند، همچون مشاهدات و اتوبيوگرافيها. فرايدمن ميگويد جامعه اتوبيوگرافيكي از زماني مهم است كه از يك شخص شروع ميشود و جستجو را به سوي محيط خارج افزايش ميدهد. و بنابراين در افراد مختلف متفاوت است. حين تأكيد بر وحدانيت افراد از يك سو تأكيد بر روي ارتباط با ديگر افراد وجود دارد.
اين تأكيد بر خود دروني و تعاملات آن با جهان خارج بوسيله مايرهاف (1993) سفر «به درون» و «برون» نام گرفته است. بكارگيري امپريونيسم اجتماعي، در مقايسه با مطالعاتي كه تاكنون بررسي شده است. امپريونيسم اجتماعي سودمندي تأكيد محقق را بر تحليل تجربيات آنها به عنوان يك مهمان دارد نه اينكه بطور مصنوعي در پي گسترش آشنايي با اين مفاهيم باشد. جمعآوري اطلاعات تا آنجا كه محيط اجازه ميدهد پيش ميرود. كه به سادگي وابسته به حقايق مهماننوازي نيست بلكه با جوانب حساسي رو به رو است. كه بسيار در شرح تجربيات مهماننوازي نسبت به مطالعات قبلي كلي است. همينطور كهشيوه تحقيق بوسيله اين مطالعه به كار گرفته ميشود. 31 شب صرف مطالعات راجع به ميهماننوازي گرديد. كه از واحدهاي تجاري (6-1 HS) و غيرتجاري (HAS) تشكيل شده بود. مكانها بوسيله شيوه زندگي و موقعيت خانواده محققان انتخاب شده بود. واحدها از طريق بورد توريت اسكاتلندي انتخاب شد كه معمولاً به نمايش عكسهاي افراد، و مفاهيم يادداشتي پرداخته است. كه اين مطالب شامل تعاملات بين ميهمان و ميزبان است. (براي مثال: خوشآمد گويي گرم). صاحبان اين مكانها (جز وحدهاي تجاري) مورد نياز بودند.
در حاليكه بعضي مفاهيم راجع به بخش «هوم استي» قرار داد شده بود ولي به خوبي فرموله نشده بود. طي اين دوره مفهوم خانه از اهميت بيشتري برخوردار است. كه نياز به تجربه انواع مختلف واحدها احساس شده و پارامترهاي بخش مورد بررسي قرار ميگيرد. همه تعاملات ثبت شدند. عملاًتعاملات مهمان و ميزبان تناوبي را طي ميكرد كه با تجربه همراه بود. براي مثال احوالپرسي هنگام ورود، ونشان دادن اتاق هر يك مراحلي بودند كه طي ميشد. و اين موارد به محض ثبت شدن عملي ميگشت. پيش از هر چيزي يادداشت بيشتتر روي احساسها، تسهيلات، مردم، مكالمات و وقايع تأكيد داشت. چنين مشاهدات امپريونيستي در متون بسيار ديده ميشد. كه در پي يافته حلقههايي براي اتصال به ادبيات وابسته به آن بود. در اولين مرحله ارائه يك مجله از اتاقها و تختخوابهاي آن بهترين شيوه در اقامت گزيني براي كمك به حافظه و خطمشي افراد است. تحليلها راجع به نكات عصر اخير انعكاسي دقيق و كامل براي شناسايي اهداف است و در پي دستيابي به درك روابط است. اين قالبكاري منجر به تحليلهاي اطلاعاتي ميشود كه تحت تأثير مطالب وابسته به آن است. كدگذاريهاي خط به خط باز، محوري و انتخابي قسمتهايي هستند كه پس از ديدار با بخش چهارم بوجود ميآيد در هنگام تحليل هر بخش يك قالب كاري ادراكي تهيه ميشود كه مرتباً مورد بررسي قرار ميگيرد. كه در شكل 1 نشان داده شده است. اناوع ترمينولوژي براي مثال هويت سياسي (كرنگ 1997)، كه تحت تأثير مطالب قبلي قرار ميگيرد. كه با اين وجود عميقاً تحت تأثير اطلاعات است. شكل 1 ساختار محصول «هوم استي» (ماندن در خانه).
شيوهاي مورد توافق قرار خواهد گرفت كه بتوان بطور گستردهاي آنرا در نظر قومشناسي شرح داد. كه در آن آشنايي با جوامع، تقسيم دانش استفاده شده براي توضيح موارد مشاهده شده توسط فعاليتهاي بشر آشكار باشد. كه يك مورد كليدي در پي درك نسبت عملكردها طي ايجاد سازمانهاي بخصوص است. و مشاهدات همراه اين فرآيندها معمول است. درك اوليهاز اين تكنيك آن است كه محقق بتواند بطور خودآگاه تداخلات احساسي داشته باشد و يك هدف مشخص را دنبال كند. و نشان دهد كه انواع مختلفي از قوم نگاري وجود دارد. (همچون كلاسيك، مدرن، پست مدرن و پست استراكچر). ميد (1997) ميگويد كه اين شرايط منجر به انتقال به سوي قومگرايي به عنوان قومگرايي روايي يا خود- قومگرايي ميگردد. شيوه- قومگرايي و امپرنيسم اجتماعي به طور اخص در اين مطالعه به كار گرفته ميشود. و به جاي انيكه در پي ايجاد يك حقيقت هدفمند باشد، فرآيند هدفمندي را در ساختار اجتماعي بررسي ميكند.