بخشی از مقاله
«جامعه روحانيت مبارز»
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه------------------------------------------------------- 3
بنیانگذاران--------------------------------------------------- 5
شهدا------------------------------------------------------- 6
اعضای برجسته فعلی-------------------------------------------- 7
انواع رابطه تشكلهاى سياسى و جامعه روحانيّت با نظام جمهورى اسلامى------- 7
اهداف و استراتژى بلند م---------------------------------------- 9
اهداف كوتاه مدت------------------------------------------- 13
مكتب و جهانبينى-------------------------------------------- 14
ميزان پايبندى به روشهاى مردم سالارانه---------------------------- 15
سياستهاى كلّى انتخاباتى-------------------------------------- 16
سياست كلّى اقتصادى----------------------------------------- 17
سياستهاى كلّى فرهنگى-------------------------------------- 19
پی نوشت ها------------------------------------------------ 20
منابع وماخذ------------------------------------------------- 23
صادق سليمى بنى(1)
مقدمه:
قبل از پيروى انقلاب اسلامى در بهمن ماه 1357 ه . ش (فوريه 1979م)، رژيم حاكم بر ايران، نه تنها ماهيّتى مذهبى نداشت بلكه با در پيش گرفتن خط مشى مذهبزدايى از صحنه اجتماع، نظام سياسى كشور سرشت ضد دينى نيز به خود گرفته بود.
پس از پيروزى انقلاب و با رأى اكثريت مردم به نظام جمهورى اسلامى در همهپرسى عمومى و برگزارى رفراندوم قانون اساسى و گنجاندن انديشه حكومتى «ولايت فقيه» در آن، رژيم حاكم بر كشور ماهيتى صد در صد مذهبى پيدا كرد. ناگفته پيداستكه اين نظام سياسى جديد، بدون پشتوانه، هدايت و راهنمايى نهاد روحانيت، از مسير اصلى خود منحرف مىشد.
بر اين اساس، با تشكيل نهادها و ارگانهاى انقلابى و مؤسسات جديد در صبحگاه پيروزى انقلاب، اداره عمده آن نهادهاى خود جوش انقلابى در اختيار روحانيت قرار گرفت.
با تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى، از نظر حقوقى نيز براساس
تعدادى از اصول آن، روحانيت به صورت قانونمند مىبايست برخى مسؤوليتها و پستهاى كليدى كشور را عهدهدار مىشد. به عنوان نمونه آنجايى كه قانون اساسى به شيوه حكومت در اسلام مىپردازد، نظارت جدّى و دقيق از سوى مجتهدين عادل و پرهيزكار و متعهّد و فقهاى عادل را امرى ضرورى بيان مىدارد. اصل چهارم قانون اساسى كه راجع به تدوين قوانين و مقررات مدنى، جزايى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى و سياسى براساس موازين
اسلامى است، تشخيص آن را برعهده فقهاى شوراى نگهبان مىداند.
اصل پنجم قانون اساسى نيز در زمان غيبت حضرت ولى عصر(عج)، حكومت را برعهده فقيه عادل و... مىداند.
اين امر واضحترين دليل بر حضور قانونمند روحانيّت در عرصه سياسى حكومت جمهورى اسلامى مىباشد. قرار دادن قواى سه گانه كشور زير نظر ولايت فقيه بر طبق اصل پنجاه و هفتم، تشخيص عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با احكام اسلامى از سوى اكثريت فقهاى شوراى نگهبان و تشخيص عدم مغايرت آن مصوبات با قانون اساسى از سوى اكثريت اعضاى شوراى نگهبان بر طبق اصل نود و ششم و اصول مندرج در فصل هشتم قانون اساسى كه راجع به اختيارات رهبر و مجمع تشخيص مصلحت نظام و فصل يازدهمكه مربوط به وظايف و تشكيلات قوه قضائيه مىباشند، از جمله شواهدى هستند كه دلالت بر قانونمند بودن تصدّى مصادر كليدى نظام توسط روحانيت مىكنند.
با وجود اين، بايد عنايت داشت كه امام خمينى رهبر گرانقدر انقلاب اسلامى در ابتداى مبارزه عليه رژيم شاهنشاهى پهلوى در اظهار نظرهاى خود در پاريس و تهران اعلام كرده بود كه روحانيت در امور اجرايى كشور مداخله نخواهند كرد و صرفاً به رسالت اصلى خود ك
ه تبليغ دين وهدايتگرى اجتماعى است، خواهند پرداخت. مخالفت ايشان با نامزدى شهيد بهشتى در انتخابات رياست جمهورى، به رغم اصرار شخصيتهاى طراز اول نظام، نشانگر نگرش حضرت امام(ره) در بدو انقلاب در اين ارتباط بود. آيتا... مهدوى كنى، دبير جامعه روحانيت مبارز تهران، اين مطلب را چنين تبيين كرد:
امام(ره) از اول نظر مباركشان اين بود كه ما [روحانيت مبارز] در كارهاى
اجرايى دخالت نكنيم. حتى خودشان رفتند قم. من، شهيد باهنر، آقاى هاشمى رفسنجانى و مقام معظم رهبرى حضرت آيتا... خامنهاى رفتيم قم خدمتشان. آن زمان كه دوره اول رياست جمهورى بود قرار بود بنى صدر كانديدا شود. هر چه اصرار كرديم كه اجازه بدهيد آقاى بهشتى كانديد باشد، امام قبول نكردند. فرمودند نمىخواهيم كارهاى اجرايى را در دست بگيريم. براى اينكه مردم فكر مىكنند اين همه مبارزه براى اين بود كه بياييم حاكم بشويم. ما براى اين كار نيامدهايم. ما انقلاب كرديم ولى امور را مىدهيم دست مؤمنين و مواظبت مىكنيم كه منحرف نشوند. البته فرمودند مجلس را رها نكنيد، مجلس مهم است و همچنين قوه قضائيه بايد در دست علما باشد.(2)
اما به مرور زمان و با علنى شدن ناكارآمدى و وابستگى عناصر ليبرال نهضت آزادى در دولت موقت به امريكا و آشكار شدن خيانت بنىصدر و ملىگرايان همفكر او و اصرار آنها بر استمرار وابستگى ايران به غرب و امريكا به شيوه قبل از انقلاب و همچنين شدّت گرفتن توطئههاى مخالفان و گروهكهاى ضد انقلاب، بنيانگذار جمهورى اسلامى ناچار شد كه علاوه بر حضور روحانيت در عرصه امور فرهنگى و قضايى، به تصدى مستقيم آنها در امور اجرايى به ويژه رياست جمهورى نيز رضايت دهند. آيتا... مهدوى كنى از شخصيتهاى برجسته روحانيت مبارز در اين رابطه گفت:
... امام [ره] با مشاهده مشكلات فراوان و آشكار شدن اين مطلب كه حضو
ر روحانيون لازم بوده و مىبايستى نقش فعال در اداره كشور داشته باشند (زيرا پس از مدتى تجربه نشان داد كه اين كار درست نبود)، امام(ره) صريحاً فرمودند ما در اين تصميم اشتباه كرديم و نمىبايست حكومت را دربست در اختيار كسانى قرار دهيم كه امتحان خود را ندادند و با روحانيت و دخالت آنها در كارهاى سياسى و اجرايى مخالفند.(3)
حال با عنايت به اينكه در اين مقاله درصدد هستيم تا ابعاد جامعه شناختى س
ياسى جامعه روحانيت مبارز را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم، شايسته است قبل از پرداختن به اصل موضوع، اسامى بنيانگذاران، شهدا و اعضاى فعلى آن بيان گردد.
بنيانگذاران
هسته اوليه اين تشكّل روحانى، مركّب از روحانيون برجستهاى بود كه سال 1356 ه . ش بيرون از زندان رژيم پهلوى به سر مىبردند. اين افراد شوراى مركزى روحانيت مبارز را تشكيل و قريب به اتفاق مبارزين روحانى را زير پوشش قرار دادند.
در ميان نويسندگان و صاحبنظران، راجع به اسامى بنيانگذاران و اعضاى مؤسس جامعه روحانيت مبارز، اتفاق نظر وجود ندارد. برخى، اعضاى مؤسس روحانيت مبارز را برابر با تعداد انگشتان دست دانسته و شخصيّتهاى ذيلالذكر را از بنيانگذاران اوليه جامعه به حساب آوردهاند:
1 ـ استاد شهيد آيتا... دكتر بهشتى
2 ـ استاد شهيد آيتا... مرتضى مطهّرى
3 ـ استادشهيد دكتر محمّد مفتّح
4 ـ شهيد حجتالاسلام محمدجواد باهنر
5 ـ شهيد حجتالاسلاموالمسلمين حاج شيخ فضلا... محلاتى
6 ـ آيتا... سيّد على خامنهاى
7 ـ آيتا... محمدرضا مهدوى كنى
8 ـ آيتا... اكبر هاشمى رفسنجانى
9 ـ آيتا... امامى كاشانى
10 ـ آيتا... محمدعلى موحدى كرمانى
در برخى يافتهها، صرفاً از شهيدان بهشتى، مطهرى، مفتح، باهنر و آقايان خامنهاى، رفسنجانى، مهدوىكنى و موسوى اردبيلى بهعنوان مؤسسين ابتدايى جامعه روحانيت ياد ش
ده است.
در برخى از آثار كه پيرامون مسائل و تحولات تاريخى انقلاب اسلامى به رشته تحرير درآمده، آيتا... شهيد دكتر بهشتى به عنوان شخصيّت برجسته و مؤسس جامعه روحانيت مبارز به حساب آمده و از افرادى نظير شهيدان مطهّرى، مفتح، باهنر و آقايان مهدوىكنى، خسروشاهى، عبدالمجيد ايروانى، هاشمى رفسنجانى، ناطق نورى، معاديخواه، شُجونى، مهدى كرّوبى، هادى غفارى و... بهعنوان فعّالان و گردانندگان روحانيّت مبارز ياد شده است.(4)
با وجود اين، اطلاعات كتابخانهاى موجود، حكايت از قطعيّت وجود اسامى شهيدان بهشتى، باهنر، مطهّرى و آقايان خامنهاى، رفسنجانى و مهدوىكنى در ميان اعضاى مؤسس روحانيت مبارز دارد و قدر مسلّم آن است كه ساير اعضا در گذر زمان و به تدريج در جمع جامع
ه روحانيت مبارز وارد گرديدهاند. مقام معظم رهبرى در اين ارتباط چنين مىگويد:
تابستان 1356 [ه . ش] در مشهد با دو نفر از برادران نشسته بوديم، مرحوم آقاى ربّانى املشى و آقاى موحدى كرمانى. صحبت از اين شد كه مبارزين و مخصوصاً روحانيت كه عمدهترين مبارزين بودند، چرا متشكّل نيستند؟ پيشنهاد شد كه بياييم تشكيلاتى را به وجود آوريم. در همان جلسه گفته شد كه اگر آقاى بهشتى در اين جلسات باشند، اين جلسات عاقبت به خير خواهد شد و به جايى خواهد رسيد. از حسن اتفاق، شهيد بهشتى و شهيد باهنر هم در آن موقع در مشهد بودند و سنگ بناى تشكل اسلامى گذاشته شد.(5)
شهدا
يكى از افتخارات و ويژگىهاى ارزشى روحانيت مبارز، آن است كه قريب به اتفاق اعضا و مؤسّسين آن را نخبگان طراز اول انقلاب كه در راه تحكيم پايههاى نظام جمهورى اسلامى و استحكام انقلاب اسلامى به شهادت رسيدهاند، تشكيل مىدهند. شهداى جامعه روحانيت مبارز همگى از شخصيتهاى طراز اول انقلاب اسلامى مىباشند كه هم براى اعضاى شوراى مركزى فعلى و هم براى مردم مسلمان ايران و حتى براى احياگران تفكر دينى در كشورهاى اسلامى به عنوان الگوهاى ارزشى و تأثيرگذار بهحساب مىآيند.
اين شهيدان عبارتند از: 1 ـ آيتا... دكتر مرتضى مطهرى، 2 ـ آيتا... دكتر سيد محمد حسينى بهشتى، 3 ـ آيتا... شهيد دكتر مفتح، 4 ـ حجتالاسلام والمسلمين دكتر محمدجواد باهنر، 5 ـ حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ فضلا... محلاتى، 6 ـ حجتالاسلام والمسلمين شاهآبادى.
اعضاى برجسته فعلى
روحانيت مبارز يكى از تشكّلهاى فعّال در صحنه سياسى اجتماعى ايران است. هسته مركزى اين تشكل را مشايخ و مصلحان روحانى تشكيل مىدهند. براساس ماده هفتم اساسنامه جامعه روحانيت مبارز استان تهران، روحانيت مبارز مركّب از علماى متعهد استان است كه داراى سوابق علمى و تقوايى و فعّاليّتهاى اجتماعى و سياسى منطبق با اهداف جامعه روحانيت بوده و از حسن شهرت و مقبوليّت عامّه برخوردار مىباشند.(6) اعضاى برجسته روحانيت مبارز كه در حال حاضر در شوراى مركزى اين تشكل عضويت دارند، 26 نفر مىباشند. اسامى ش
وراى مركزى روحانيت مبارز به ترتيب به شرح زير مىباشد:
1 ـ آيتا... مهدوىكنى، 2 ـ آيتا... امامى كاشانى 3 ـ آيتا... يزدى 4 ـ آيتا... انوارى 5 ـ آيتا... هاشمى رفسنجانى 6 ـ آيتا... موحدى كرمانى 7 ـ آيتا... عميد زنجانى 8 ـ آيتا... مجتهد شبسترى 9 ـ آيتا... غيورى 10 ـ حجتالاسلام ناطقنورى 11 ـ حجتالاسلام روحانى 12 ـ حجتالاسلام هزاوهاى همدانى 13 ـ حجتالاسلام تقوى 14 ـ حجتالاسلام معزى 15 ـ حجتالاسلام ناصحى 16 ـ حجتالاسلام طباطبايى 17 ـ حجتالاسلام عبدوس 18 ـ حجتالاسلام مطلبى 19 ـ آيتا... سيد هاشم حميدى 20 ـ حجتالاسلام مصباحى 21 ـ حجتالاسلام سيد رضا اكرمى 22 ـ حجتالاسلام سيد احمد علمالهدى 23 ـ حجتالاسلام قائممقامى 24 ـ حجتالاسلام على سعيدى 25 ـ حجتالاسلام ادبى 26 ـ حجتالاسلام سالك.
با اين وصف، در ابتدا انواع روابط قابل تصوّر براى تشكلهاى سياسى با نظام جمهورى اسلامى و نوع رابطه جامعه روحانيت مبارز در ميان آنها مورد اشاره قرار گرفته و پس از آن اهداف، راهبردها، سياستها، مسائل سازمانى، ارتباطات برون سازمانى و آسيبشناسى سياسى اين تشكل روحانى كه به عنوان يكى از ريشهدارترين تشكلها در نظام جمهورى اسلامى مىباشد، مورد بررسى قرار مىگيرد.
انواع رابطه تشكلهاى سياسى و جامعه روحانيّت با نظام جمهورى اسلامى
براى مشخص كردن رابطه گروهها و جريانات سياسى با نظام جمهورى اسلامى، از زواياى مختلف مىتوان آنها را تقسيمبندى نمود. براى پرهيز از اطاله نوشتار از ذكر مدلهاى مختلف پرهيز كرده و صرفاً به يك مورد از آنها كه از نقطه نظر بررسىهاى جامعه شناختى سياسى مفيد فايده واقع مىشود، اشاره مىكنيم.
از يك منظر مىتوان رابطه گروهها، تشكلها، احزاب، انجمنها و
جريانات سياسى را با نظام جمهورى اسلامى در سه طيف زير قرار داد:
1) طيف برانداز مسلّح
اين طيف درصدد براندازى، نابودى و اضمحلال نظام جمهورى ا
سلامى مىباشند. شيوه فعاليت آنها، مسلحانه و خشونتبار نظير اقدامات خرابكارانه و تروريستى سازمان منافقين (مجاهدين خلق) مىباشد.
2) طيف برانداز غير مسلّح
اين طيف تئورى حكومتى ولايت فقيه و قانون اساسى جمهورى اسلامى را قبول نداشته و با بهرهگيرى از روش مسالمتآميز درصدد براندازى در سكوت، آرام و خاموش نظام جمهورى اسلامى مىباشد. نمونه بارز اين طيف اقدامات براندازانه بخشى از نيروهاى موسوم به «ملى مذهبى» است كه از سوى دادگاه انقلاب و دادگسترى استان تهران در حال رسيدگى است.
3) طيف موافقِ مدافع
اين طيف علاوه بر تلاش در جهت برقرارى و استمرار نظام جمهورى اسلامى، بر دفاع و پاسدارى از آن نيز تأكيد دارد. جامعه روحانيت مبارز تهران در زمره اين طيف قرار دارد كه وظيفه خود مىداند تا با حضور فعّال در عرصههاى مختلف مديريتى، فكرى، اعتقادى، سياسى و ارشادى، از نظام جمهورى اسلامى دفاع و پاسدارى نمايد.
در اين راستا، شهيدان مطهرى، بهشتى، باهنر، مرحوم موحدى ساوجى، آيات و حجج اسلام مهدوى كنى، هاشمى رفسنجانى، امامى كاشانى، انوارى، موحدى كرمانى، تقوى، موسوى اردبيلى، يزدى، ناطق نورى، محسن مجتهد شبسترى، خسروشاهى، ايروانى، غيورى، حسن روحانى، عميد زنجانى، هزاوهاى همدانى، عبدوس، مطلبى، مصباحى، سالك، طباطبايى، ناصحى و... از جمله اعضاى شوراى مركزى جامعه روحانيت مبارز بودند كه در طى بيش از دو دهه انقلاب در سطوح عالى مديريتى در شوراى انقلاب، قواى سهگانه مقننه، مجريه، قضاييه، نيروهاى مسلح، حوزههاى علميه، شوراى عالى انقلاب فرهنگى، شوراى عالى امنيت ملى، شوراى نگهبان، مراكز آموزش عالى و جايگاههاى امامت جمعه و نمايندگى ولى فقيه در ا
ستانها و شهرستانهاى كشور به انجام وظيفه پرداختهاند.
براى درك عينىتر نوع رابطه اين تشكل روحانى با نظام جمهورى اسلامى و ميزان نفوذ آن در اركان نظام از يكسو و به منظور پرهيز از اطاله نوشتار از ديگر سو، صرفاً مسئوليتهاى اعضاى شوراى مركزى روحانيت مبارز در سطح سران قواى سه گانه جمهورى اسلامىاز اعضاى جامعه روحانيت مبارز تهران بوده است. در دوره سوم و چهارم رياست جمهورى، مقام معظم رهبرى كه در آن زمان عضو اين تشكّل بود(7)، در رأس هرم قوه مجريه قرار داشت. در دورههاى پنجم و ششم رياست جمهورى نيز ديگر عضو مؤسس و فعلى جامعه روحانيت يعنى آيتاللّه اكبر هاشمى رفسنجانى رئيس جمهورى اسلامى ايران بود. در دورههاى اول، دوم و كمتر از نيمى از عمر مجلس سوم، قوه مقننه هم به رياست ايشان اداره مىشد و در دورههاى چهارم و پنجم مجلس نيز حجتالاسلام ناطق نورى ديگر عضو جامعه روحانيت رياست مجلس را عهدهدار بود. در قوه قضائيه نيز از سال 1368 تا 1378 ه . ش به مدت دو دوره پنج ساله رياست اين قوه برعهده آيتاللّه محمد يزدى از اعضاى شوراى مركزى جامعه روحانيت مبارز نهاده شده بود.
در حال حاضر رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام با آيتاللّه هاشمى رفسنجانى عضو برجسته جامعه روحانيت مبارز و تعدادى از اعضاى اين مجمع مشورتى نيز از ديگر اعضاى شوراى مركزى اين تشكّل روحانى مىباشند. سطح نفوذ جامعه روحانيت در اركان نظام جمهورى اسلامى در ربع قرن گذشته تا حدّى بوده كه در مقطعى بطور همزمان، رياست سه قوه مجريه، مقنّنه و قضائيه به ترتيب برعهده آقايان هاشمى رفسنجانى، ناطق نورى و محمّد يزدى بوده است.
از آنجا كه يكى از مؤثرترين مدلهاى مورد استفاده در پژوهشهاى جامعه شناختى سياسى كه ماهيت و محتواى گروههاى اجتماعى را مشخص مىسازد، تأمل، بررسى و كشف راهبرد (استراتژى) ها و سياستهاى قابل طرح در ابعاد داخلى، بينالمللى و مسائل سازمانى گروههاى فعّال در صحنه جوامع مختلف است، در اين قسمت از بحث، با بررس
ى استراتژى، سياستها و مسائل سازمانى جامعه روحانيت مبارز تهران، تصويرى هر چند اجمالى از ماهيّت و محتواى اين نهاد اجتماعى روحانى فعّال در عرصه سياست و اجتماع ايران تبيين مىگردد.
اهداف و استراتژى بلند مدّت
جامعه روحانيت مبارز با هدف سازماندهى مبارزات مردم انقلابى ايران عليه رژيم شاهنشاهى پهلوى دوم در نيمه دوم سال 1356 ه . ش. پا به عرصه وجود گذاش
روحانيّت مبارز به دليل آنكه خود را يك حزب سياسى نمىداند، فاقد مجوز فعاليت از كميسيون ماده 10 احزاب(8) مىباشد. در نتيجه اين امر به رغم آنكه داراى اساسنامه و ساختار تشكيلاتى هست، هيچگونه استراتژى و سياستنامه مدونى را براى خود تهيه ننموده است و اغلب موضعگيرىهاى آن در آستانه بحبوحه برگزارى انتخابات صورت مىپذيرد. بر اين اساس براى استخراج اهداف استراتژيك اين تشكل روحانى، از طريق مطالعه بيانيهها و اظهارات اعضاى طراز اول و برجسته اين تشكّل، مهمترين اهدافى كه جنبه دائمى و درازمدت داشته، استخراج و به عنوان
اهداف بلندمدّت و استراتژى روحانيت مبارز تنظيم و در ذيل ارائه شده است:
1 ـ تلاش در جهت تحقق اسلاميت نظام
يكى از دغدغههاى روحانيت مبارز فراهم ساختن زمينههاى عمل به احكام اسلام در صحنه زندگى فردى و اجتماعى بعد از انقلاب است. بر اين اساس اين تشكّل روحانى همواره «اسلاميّت» نظام را بر «جمهوريت» آن مقدم، و مشروعيت نظام جمهورى را برگرفته از شرع مقدس اسلام مىداند. حجتالاسلام والمسلمين غلامرضا مصباحى عضو جديدالورود در شوراى مركزى، پيرامون اين هدف معتقد است:
جامعه روحانيت خواهان اين است كه انقلاب كه در ايران رخ داده، ما حركت خود را مرحله به مرحله به سمت اهداف اسلامى و تحقق و پياده كردن كامل اسلام ادامه بدهيم. منتها اين را چگونه مىشود انجام داد؟ اين را بايد با اصلاحات تدريجى انجام داد. بنابراين روحانيت مبارز خواهان حفظ وضع موجود نيست، خواهان اصلاحات است اما امروز برخى مدعى اصلاحات با شعار انجام اصلاحات در چارچوب نظام هستند كه با اصلاحات جامعه روحانيت تف
اوت دارد. آنها از جمهورى اسلامى، جمهوريتش را پر رنگ مىكنند و اسلاميّت آن را كمرنگ مىكنند در حالى كه جامعه روحانيت به اين اعتقاد ندارد.(9)
از ديدگاه روحانيت مبارز، خواست مردم ايران نيز در رأى به نظام جمهورى اسلامى، بر تحقق احكام و تعاليم اسلام در زندگى فردى و اجتماعى جلوهگر گرديده اس
ت. در بيانيهاى كه در بهمنماه 1373 ه . ش به مناسبت پيروزى انقلاب اسلامى صادر شد، روحانيت مبارز تأكيد كرد:
مردم ما اعلام كردند كه هيچ حكمى را جز «ما انزل الله» نمىپذيرند و قرآن تنها قانون الهى است. چنين رويكردى، تعريف جديدى از دمكراسى در چشم مردم جهان گشود.(10)
آيتا... هاشمى رفسنجانى، عضو مؤسس روحانيت مبارز نيز درباره اين هدف استراتژيك و راهبردى، چنين گفت:
حمايت از منافع و مصالح ملى، اقتصادى، اقتضاى ديندارى و مسلمانى است و نبايد گذاشت در كارها و مديريتها و برنامهريزىها، اسلام مورد غفلت قرار گيرد.(11)
از ديدگاه بنيانگذاران و اعضاى فعلى روحانيت مبارز، دين اسلام كاملترين دين است كه تمامى ابعاد و جنبههاى زندگى اجتماعى بشر در آن لحاظ گرديده است. آيتا... شهيد دكتر بهشتى عضو مؤسس و شخصيت طراز اول شوراى مركزى روحانيت مبارز معتقد بود:
ما نمىگوييم اسلام دين اخلاق است و بس؛ دينِ نظام، قانون، قدرت و اسلحه هم هست. اما دين اسلام دين نظام، قانون و اسلحه تنها هم نيست بلكه هم نظام، هم قانون، هم قدرت، هم اسلحه هم اخلاق و هم خودسازىها و تربيتهاى معنوى، همه با هم.(12)
براساس چنين اعتقادى هرگاه اين دين الهى مورد هجمه قرار گيرد، جامعه روحانيت با اعلام مواضع تند خود حساسيت لازم را نشان مىدهد. به عنوان نمونه بعد از درج مقالهاى اهانتآميز در يكى از نشريات دانشجويى، روحانيت مبارز با انتشار بيانيهاى اعلام كرد:
... تا كى مىتوان سكوت كرد؟ همه چيز را به سُخره گرفتهاند باز هم مىگويند نبايد به نام دين، آزادى به خطر بيفتد، اما اگر به اسم آزادى دينمان و اعتقاداتمان و مقدساتمان بازيچه دست اين و آن قرار گيرد چه ...؟ شايد عناصر وابسته همين را مىخواستند كه ما به دست خود، اين حرمت شكنىها را اشاعه دهيم و ترويج كنيم.(13)
2 ـ دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى
اعضاى روحانيت مبارز كه در پيروزى انقلاب اسلامى و استقرار نظام جمهورى اسلامى به ايفاى نقشى مؤثر پرداختهاند، دفاع از انقلاب اسلامى و دستاوردها
ى آن و نظام جمهورى اسلامى را به عنوان يكى از اهداف بلند مدّت خود مىدانند. در مقدمه اساسنامه روحانيت مبارز اين مطلب مورد تأكيد قرار گرفته است:
روحانيت مبارز براساس يك اساسنامه مشخّص و تشكيلات شورايى و تحت رهبرى امام خمينى(ره) تشكل يافته و نقش خود را فعالانه در نگهبانى و تداوم بخشيدن به انقلاب عظيم اسلامى و پاسدارى از ارزشها و ثمرات گرانبها و اصيل آن به گونهاى كه شايسته اسلام مترقّى و جامعه انقلابى مسلمان ما است، ايفا [مى]نمايد.(14)
مطابق مادّه سوم اساسنامه برخى از اهداف اين تشكل، اين استراتژى و هدف بلندمدت را ترسيم مىكند:
اهداف روحانيت مبارز عبارت است از:
1 ـ پاسدارى مكتبى از انقلاب اسلامى و دستآوردهاى آن و جلوگيرى از هرگونه انحراف در خط مشى انقلاب اسلامى.
2 ـ حمايت از سازمانهاى دولتى و نهادهاى انقلابى و مراكزى كه در خدمت انقلاب و نظام جمهورى اسلامى مىباشند و تعميق و تحكيم نظام اسلامى در كشور... .(15)
3 ـ تبعيت و حمايت همه جانبه از ولايت فقيه
جايگزينى نظام «ولايت فقيه» به جاى رژيم «شاهنشاهى» در ايران، الگوى جديدى از دمكراسى اسلامى و مشروعيّت الهى حكومت را در عصر مذهبزدايى حاكم بر جوامع بشرى در قرن بيستم ارايه كرد. روحانيت مبارز با غنيمت شمردن اين موقعيت، يكى از اهداف اساسى و استراتژى خود را تبعيّت و حمايت از ولى فقيه قرار داده است. اين استراتژى به كرّات در طى بيانيههاى اين تشكل مورد تأكيد قرار گرفته است. به ويژه پس از رحلت بنيانگذار جمهورى اسلامى، پشتيبانى و تبعيّت از رهبرى انقلاب اسلامى با درك شرايط زمانى حاكم، چشمگيرتر از گذشته در جريان بوده است. در بيانيهاى كه به مناسبت يكمين سالگرد رحلت امام خمينى(ره) صادر شد، بر اين نكته تصريح شد كه:
همه ارگانها و نهادهاى كشور مشروعيّت خود را از ولى فقيه زمان كسب مىكنند، لذا تبعيت مطلق از مقام والاى ولايت فقيه و حراست از منزلت منيع آن از مهمترين وظايف اسلامى و ملّى است و معارضه با آن به منزله معارضه با اسلام و حكومت اسلامى است. امروز كه در غيبت اسفبار امام، پرچم انقلاب اسلامى به دوش لايقترين يار و شاگرد امام راحل بوده، سوابق درخشان و تدبير و كياست و شايستگى او بر احدى پوشيده نيست، خلاء فقدانامام
(ره) جبران شده، پيروى كامل و گوش به فرمان مطاع بودن موجب سعادت دنيوى و اخروى امت مسلمان و درخشندگى و مجد و عظمت بيشتر انقلاب اسلامى است.(16)
در بيانيه ديگرى كه از سوى اين تشكل در بهمن ماه 1373 ه . ش به مناسبت سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى صادر شد، ديدگاه جامه روحانيت پيرامون نظريه حكومتى ولايت فقيه بيان شد:
ما معتقديم نظريه ولايت فقيه مترقّىترين، شفافترين، صريحترين و اصيلترين انديشه معاصر در باب حكومت است. اين نظريه مبتنى بر انديشه ناب اسلامى و در امتداد ولايت خدا و رسول و ائمه معصومين(عليهمالسلام) است.(17)
روحانيتمبارز در مناسبتهاى مختلف ضمن دفاع از نظريه حكومت ولايت فقيه از مقام معظم رهبرى و رهبرى فعلى نيز پشتيبانى كرده است. به عنوان نمونه در تاريخ
يازدهم آذرماه 1370 ه . ش با صدور بيانيهاى چنين اعلام كرد:
علاوه بر حمايت از اصل ولايت، از ولى امر موجود و زنده حمايت و تبعيّت مىكنيم و ما اين را جزو اصولمان مىدانيم.(18)
اعتقاد شخصيتهاى طراز اول روحانيت مبارز نسبت به ولايت فقيه آنچنان راسخ و محكم است كه آيتا... هاشمى رفسنجانى در آستانه برگزارى انتخابات ششمين دوره مجلس شوراى اسلامى اعلام كرد:
ولايت فقيه، اصلى عقيدتى و اصولى براى ما مىباشد و حاضر هستيم براى حفظ و تقويت اين سرمايه بزرگ و نيرومند جان خود را تقديم كنيم... آنچه كه اين انقلاب و نظام مردمى و دينى را از آماج فتنههاى بزرگ حفظ كرد، ولايت فقيه و ايمان و اعتقاد عميق مردم به اسلام و روحانيت بود.(19)
در مجموع به واسطه قرار گرفتن جامعه روحانيت در رديف تشكلهاى روحانى از يك سو و نقشآفرينى آن در پيروزى انقلاب اسلامى و استقرار نظام جمهورى اسلامى از ديگر سو، از منظر جامعهشناختى سياسى ميزان نزديكى و دورى ساير تشكلها به اهداف استراتژيك جامعه روحانيت، كيفيت، نوع و سطح تعامل اين تشكل با گروهها و جريانات سياسى را مشخص مىسازد. آيتا... عميد زنجانى از اعضاى باسابقه جامعه روحانيت مبارز در اين ارتباط
معتقد است كه:
معيارهاى ثابت روحانيت مبارز را نظام جمهورى اسلامى، ولايت فقيه و اسلامى بودن نظام تشكيل مىدهد كه جامعه روحانيت اينها را به عنوان خط مشى بر روى آن پافشارى مىكند و خواه ناخواه كليه گروهها به همان ميزان كه نسبت به اين اصول مخالف هستند، مورد مخالفت روحانيّت مبارز هم هستند و به همان ميزان كه نسبت به اين اصول موافق هستند، مورد حمايت جامعه روحانيت هم هستند.(20)
اهداف كوتاه مدت
جامعه روحانيت مبارز تهران علاوهبر اهداف بلند مدت كه جنبه استراتژيك دارند، اهداف ديگرى را به عنوان اهداف كوتاه مدت براى نيل به اهداف استراتژيك و راهبردى
خود، مورد پىجويى قرار مىدهد كه در اين قسمت از بحث براى پرهيز از اطاله كلام صرفاً عناوين كلّى اين اهداف مورد اشاره قرار مىگيرد:
1 ـ ارتباط و همكارى با روحانيت شيعه كشور؛
2 ـ تلاش براى احيا و تقويت مساجد از طريق ارتباط، همكارى و هماهنگى با ائمه جماعات و مساجد؛
3 ـ حضور مؤثر و فعّال در صحنههاى سرنوشتساز انقلاب و نظام جمهورى اسلامى نظير انتخابات؛
4 ـ ارتباط با دستگاهها و مراكز آموزش عالى و تلاش در جهت تحقق پيوند ميان حوزه و دانشگاه؛
5 ـ اعلام مواضع و تبيين شرايط و مسائل روز كشور براى مردم و ارايه توصيهها و رهنمودهاى لازم براى آنان؛
6 ـ ارتباط با گروهها و جريانات سياسى طرفدار انقلاب و نظام اسلامى؛
7 ـ حمايت از اقشار مستضعف و محروم در راستاى تحقق عدالت اجتماعى؛
8 ـ حمايت از مظلومان به ويژه مسلمانان جهان.
مكتب و جهانبينى
جامعه روحانيّت فاقد هرگونه مكتب و جهانبينى غير الهى و ساخته و پرداخته بشر مىباشد. اين تشكل روحانى همچنين جهانبينى پنهان ندارد و مكتب و جهان بينى آن از نوع آشكار، الهى، دينى و مبتنى بر فرهنگ و معارف اسلامى و تفكّرات مذهب تشيّع مىباشد. مادّه پنجم اساسنامه روحانيت مبارز (مصوب 29 / 5 / 1375 ه . ش) مكتب و جهانبينى اين تشكل را چنين تبيين مىكند:
كلّيه فعاليتهاى جامعه [روحانيت مبارز] براساس ضوابط و سنن و شعائر اصيل اسلامى كه از طريق روش صحيح اجتهاد به دست مىآيد، خواهد بود.
براساس اين جهانبينى، آنچه كه نقش اساسى در تعيين استراتژى روحانيت مبارز داشته و دارد، انجام تكليف الهى از سوى اعضاى اين تشكل است. در مقدمه اساسنامه، اين عامل تعيين كننده مورد تأكيد قرار گرفته است:
كليه اقدامات جامعه روحانيت و فعاليّتهاى آن خالصان
ه و صرفاً براى خدا و براساس تعهّد و تقيّد به مكتب و التزام به ولايت فقيه و نتيجتاً از هرگونه جهتگيرى صرفاً مادى و يا مصلحتى به نفع شخص و يا گروهى كه هدف اين جامعه را خدشهدار مىكند، به دور خواهد بود.
ميزان پايبندى به روشهاى مردم سالارانه
اعتقاد جامعه روحانيت به مشاركت سياسى مردم، برگزارى انتخابات و همهپرسىها و نيز عدم مخالفت آن با فعاليت تشكّلها، احزاب سياسى و عضويت مردم در آنها، در سطح كلان پايبندى به روشهاى مردمسالارانه از سوى اين تشكّل را مورد گواهى قرار مىدهد. در بيانيهاى كه از سوى اين تشكّل به مناسبت انتخابات دوره پنجم مجلس شوراى اسلامى كه در تاريخ 24 / 1 / 1375 ه . ش انتشار يافت، به صراحت بر اين نكته تأكيد شد:
مشاركت مردم جلوههاى گوناگونى دارد كه گاه به شكل حضور در راهپيمايىها، استقبال از مسؤولان، شركت در مراسم عبادى سياسى نماز جمعه، گاه به صورت حضور در پاى صندوقهاى رأى، همهپرسى، انتخابات مجلس شوراى اسلامى تجلّى پيدا مىكند. گاهى هم ممكن است به صورت يك تشكّل و حزب سياسى و يك حضور سازمان يافته در عرصههاى مختلف باشد.(21)
جامعه روحانيت مبارز تا جايى روشهاى مردم سالارانه و نقش تعيين كننده مردم در عرصه انتخابات را مجاز مىشمارد كه در چارچوب موازين شرعى صورت پذيرد. اظهارات آيتا... مهدوى كنى دبير جامعه روحانيت مبارز در اين ارتباط چنين است:
رأى مردم براى ما مهمّ است ولى اين احترام بايد به نحوى باشد كه اصول اساسى زير سؤال نرود.(22)
مردم سالارى مورد نظر جامعه روحانيت، از نوع دينى است و مردمسالارى و مشاركت سياسى مردم كه بر طبق شيوهها و متدهاى رايج در نظامهاى ليبرال دمكراسى غرب صورت مىپذيرد، از ديد اين تشكّل مردود است. در يكى از بيانيههاى روحانيت مبارز به اين نكته برمىخوريم:
حضور مردم در صحنه، قبلاز آنكه الزامى اجتماعى وحكومتى باشد، ضرورتى دينى است. لذا هيچگاه وظيفه حضور در صحنه و مشاركت در عرصههاى
مختلف از عهده احدى از آحاد مردم ساقط نمىشود... ما چون به مشاركت عمومى از زاويهاى دينى و حكومت و انقلاب نگاه مىكنيم معتقديم كه هيچ مانعى نبايد بر سر راه مشاركت عمومى وجود داشته باشد.(23)
اكثريت اعضاى روحانيت مبارز معتقدند كه جمهورى اسلامى در عملكرد سياسى خود در طى دو و نيم دهه انقلاب اسلامى، مردم سالارى دينى را تحقق بخشيده است. آيتاللّه هاشمى رفسنجانى به عنوان شخصيت ذى نفوذ اين تشكّل در اين ارتباط در جمع طلاب و اساتيد دانشگاه علوم اسلامى رضوى چنين گفت:
ظلم به انقلاب اسلامى است كه پس از بيست سال بياييم و بگوييم ما مشاركت مردمى را مىخواهيم. اين درخواست چيز خوبى است اما حرف تازهاى نيست. زيرا اصلاً از ابتداى انقلاب اسلامى فقط مردم محور و تكيهگاه بودند... امام راحل(ره) هرگز اجازه ندادند شخصيتها و گروهها محور شوند و آحاد مردم به حاشيه رانده شوند.(24)
در مجموع مىتوان گفت كه جامعه روحانيت پايبندى خود را به روشهاى مردم سالار اعلام نموده است. با وجود اين، بايد توجه داشت كه اهداف مورد نظر مردم سالارى جامعه روحانيت با اهداف مردم سالارى از نوع ليبراليستى مغايرت دارد. در حالى كه هدف در مردمسالارى مورد نظر جامعه روحانيت، انجام تكليف شرعى در احكام اجتماعى است، هدف نهايى در مردم سالارى مبتنى بر ارزشهاى ليبرال دمكراسى، پيروزى در ميدانهاى رقابت انتخ
اباتى به حساب آمده است.
سياستهاى كلّى انتخاباتى
جامعه روحانيت مبارز از ابتداى شكلگيرى نظام جمهورى اسلامى تاكنون ضمن مشاركت در عرصه انتخابات، مردم را تشويق به شركت در اين اقدام سرنوشتساز نموده است. اين تشكل از طريق معرفى نامزدهاى انتخاباتى و صدور بيانيههاى آگاهى بخش، حضور خود را در ميدانهاى رقابت انتخاباتى نشان داده است.
روحانيت مبارز در مواقع سرنوشت ساز انتخابات، در صورتى به اين نتيجه برسد كه برخى جايگاههاى نظارتى نظير شوراى نگهبان و اعمال نظا
رت استصوابى از سوى آن توسط برخى گروهها و تشكلهاى سياسى داخل و خارج از نظام مورد تهاجم تبليغاتى قرار مىگيرد، به شدّت از آن دفاع مىكند. زيرا معتقد است كه بدون اعمال نظارتِ دستگاههاى صلاحيتبخش، انتخابات فاقد مشروعيّت شرعى خواهد بود.
در هر حال از مجموع بيانيهها، اطلاعيهها، اظهارات و موضعگيرىهاى شخصيتهاى طراز اول روحانيت مبارز كه در ادوار مختلف انتخابات خبرگان رهبرى، رياست جمهورى، مجلس شوراى اسلامى بيان گرديده، برمىآيد كه عمدهترين سياستهاى انتخاباتى اين تشكل در ويژگىهاى پيشنهادى براى نامزدهاى انتخابات، مندرج مىباشد. برخى از مهمترين خصوصيات مورد نظر روحانيت مبارز كه مىبايست در نامزدها و انتخاب شوندگان وجود داشته باشند، عبارتند از:
1 ـ منطقى بودن؛
2 ـ خردمند بودن؛
3 ـ برخوردار بودن از سوابق درخشان انقلابى؛
4 ـ متخصص بودن؛
5 ـ شناخته بودن در بين مردم؛
6 ـ مردمى و دلسوز مردم بودن؛
7 ـ حقگرا بودن؛
8 ـ دشمن شناس بودن؛
9 ـ مستقل بودن؛
10 ـ مقتدر بودن؛
11 ـ حافظ اسلام، دستاوردهاى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى بودن؛
12 ـ تابع ولايت فقيه بودن؛
13 ـ برخوردار بودن از شعور سياسى؛
14 ـ فارغ بودن از تندروىهاى سياسى.(25)
سياست كلّى اقتصادى
خط مشى اقتصادى جامعه روحانيت مبتنى بر حمايت از بخش خصوصى و كاهش نقش دولت در امور اقتصادى است. حجتالاسلام والمسلمين تقوى عضو برجسته شوراى مركزى روحانيت مبارز در اين باره اينچنين اظهار نظر كرد:
ما معتقد نيستيم كه همه كارها در دولت متمركز شود و دولت همه كارها را انجام بدهد. بنابراين مردم را بايد به صحنه و ميدان عمل بكشانيم و به سمت خصوصى سازى، متناسب با آن معيارهايى كه قانون اساسى و برنامه مشخص مىكند، حركت كنيم.(26)
چنين رويكردى در جامعه روحانيت سبب گرديد تا در سال پايانى دهه اول انقلاب تعدادى از اعضاى آن، به واسطه برخى دلايل ديگر ضمن انشعاب از آن، تشكل روحانى ديگرى بنام «مجمع روحانيون مبارز» را در آستانه انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اس
لامى در اول فروردين ماه سال 1367 ه . ش تأسيس نمايند. نقطه تلاقى، اصطكاك و اختلاف تفكر اقتصادى روحانيت مبارز و مخالفين آن، در خط مشى اقتصادى دولت مهندس ميرحسين موسوى جلوهگر بود.
خط مشى روحانيت مبارز در اقتصاد عمدتاً در اقتصاد سنّتى و تا حدى سرمايهدارى تجارى، توليد و اقتصاد بازار خلاصه مىشود. جامعه روحانيت با ادغام اقتصاد كشور در بازارهاى جهانى و نيز با هر عملى كه اقتصاد كشور را وابسته سازد، مخالف است. برخى معتقدند كه نزديكى و پيوند بازار به جامعه روحانيت به دليل همين طرز تفكر است. اين افراد س
ياستهاى اقتصادى جامعه روحانيت را كاملاً سرمايهدارى و مغاير با اصول و تفكّرات امام(ره) مىدانند.(27)
توسعه اقتصادى، افزايش توليد و باز گذاشتن دست بخش خصوصى هسته اصلى مشى اقتصادى روحانيت مبارز را تشكيل مىدهد. با وجود اين، تحقق عدالت اجتماعى و حمايت از اقشار مستضعف و محروم اجتماع نيز يكى از اهداف اساسى جامعه روحانيت است كه با حسّاسيّت ويژهاى از سوى اين تشكل مورد تأكيد قرار مىگيرد و در مناسبتهاى مختلف ضرورت توجه به آن، به مسؤولين اجرايى و سياستگذاران كلان اقتصادى و قانونگذاران كشور گوشزد مىشود. اين تفكّر بر بينش اقتصادى روحانيت مبارز در مقاطع زمانى مختلف سايه افكنده است. به عنوان نمونه در بيانيهاى كه در آستانه انتخابات دوره چهارم مجلس شوراى اسلامى منتشر شد، اين نكته به وضوح به چشم مىخورد:
ما معتقديم كه در نظام اسلامى اصلى وجود دارد كه آن اصل بر همه مقررات اقتصادى و اجتماعى اسلام حاكميّت دارد و آن اصل وجوب عدل و احسان و دورى از «بغى» است.(28)
در همين راستا روحانيت مبارز، سرمايهسالارى و حاكميت پول را يكى از خطراتى
كه همواره جوامع در حال توسعه را تهديد مىكند، بهشمار مىآورد.(29) با اين توصيف، سياستهاى كلى اقتصادى جامعه روحانيت مبارز كه از سوى واحد سياسى آن انتشار يافت، به قرار زير است:
1 ـ كاهش دخالت دولت در امور اقتصادى و گسترش مشاركت مردم.
2 ـ رفع موانع ادارى و اقتصادى سرمايهگذارى بخش خصوصى و هدايت نقدينگى به فعاليتهاى توليدى.
3 ـ توسعه صادرات غير نفتى و افزايش مشاركت مردم در تجارت خارجى.
4 ـ واگذارى شركتهاى دولتى به مردم و محدود شدن فعاليت دولت به امور اساسى و مهم.
5 ـ استفاده از ظرفيتهاى توليدى موجود و افزايش سرمايهگذارى در ا
مور زيربنايى.
6 ـ اصلاح نرخ ارز و تجديد نظر در روش قيمتگذارى محصولات توليدى و وارداتى و صادرات به نحوى كه از توليد و صادرات حمايت شود.
7 ـ استفاده از اعتبارات خارجى براى سرمايهگذارى در امور زيربنايى.
8 ـ منطقى كردن نظام تشكيلاتى دولت و كاهش تدريجى كاركنان.
9 ـ متناسب كردن مزد و حقوق با بهرهورى كار و تجديد نظر در قيمت كالاها و خدمات دولتى براى تعديل هزينهها و درآمدها.(30)
سياستهاى كلّى فرهنگى
خط مشى فرهنگى جامعه روحانيت بيش از هر چيز ريشه در انديشه اسلام ناب و تفكّرات اصيل شيعى دارد. در نتيجه اين اعتقاد، روحانيّت مبارز گرايشى ذاتى بر حفظ ارزشهاى معنوى و مسائل ارزشى اسلام دارد. براساس همين رويكرد برخى از مهمترين سياستهاى فرهنگى اين تشكّل عبارتند از: 1 ـ مقابله با تهاجم فرهنگى 2 ـ كنترل قبل از انتشار محصولات فرهنگى 3 ـ اسلامى كردن دانشگاهها.
1 ـ مقابله با تهاجم فرهنگى
روحانيت مبارز ضمن آنكه استفاده از موارد مثبت ساير فرهنگها را در فرآيندى تحت عنوان «تبادل فرهنگى» مجاز مىشمارد، معتقد است كه عصر حاضر عصر تهاجم فرهنگى است كه تاريخ، هويّت، ارزشها و شخصيّت جمعى ملّتها و از جمله مردم ايران در معرض هجوم قدرتهاى غربى قرار گرفته است و براى مقابله با اين تهاجم مىبايست يك برنامه جامع فرهنگى پيشبينى و تدوين گردد.(31) جامعه روحانيت مبارز براى مقابله با تهاجم فرهنگى معتقد به انجام اقدامات سلبى نظير «امر به معروف و نهى از منكر» و اقدامات ايجابى نظير «تبيين صحيح فرهنگ اسلامى و تربيت نسل جوان» است.(32)
2 ـ كنترل قبل از انتشار محصولات فرهنگى
از ديگر سياستهاى فرهنگى روحانيت مبارز، «پيشگيرى قبل از درمان» است. به همين منظور بر كنترل قبل از انتشار محصولات فرهنگى نظير فيلم و كتاب تأكيد مىورزد. حمايت از تصويبِ قانون «ممنوعيتِاستفاده از ماهواره» و يا قانون «ممنوعيت استفاده از واژههاى بيگانه» ازجمله اين موارد است.
براساس همين نگرش برخى تشكلها و جريانات سياسى، جامعه روحانيت را متهم به نگرش بسته و غير منعطف در حوزه مسايل فرهنگى مىكنند. به عنوان مثال «عصر ما» ارگان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى در تاريخ 23 / 1 / 1376 با درج مقالهاى اعلام كرد:
از نظر فرهنگى طيف سنتى [جامعه روحانيت و تشكلهاى همس
و با آن[ متحجّر، بسته و قايل به كشيدن حصار فرهنگى دور كشور است.(33)