بخشی از مقاله
جامعه چیست
بسیاری از متفکرین جامعه انسانی را با بدن انسان مقایسه کرده اند, که ریشه این شیوه تفکر را بایستی در یونان قدیم جستجو کرد.
ارسطو: جامعه را به موجودی زنده تشبیه می کند که قانون تولد و رشد و مرگ بر آن حاکم است.
امیل دورکیم: جامعه را موجودی زنده می شمارد که دارای وجدان و روح جمعی است.
مرتضی مطهری:مجموعه افراد انسانی دارای زندگی دسته جمعی هستند.منظور از زندگی دسته جمعی ماهیت اجتماعی داشتن است.
ویژگی های اساسی جامعه از نظر آلن بیرو عبارتند از :
1- عمومیت
2- تداوم و استمرار
3- مشارکت کم و بیش فعالانه
4- واحد عملیاتی یکپارچه
5- تفاوت درونی از نظر روابط
وظایف و کارکردهای جامعه:
1- ایجاد ارتباط
2- نظام ارتباطی
3- قشربندی
4- جایگزینی
5- نظارت اجتماعی نظام مقررات و ارزشها
نظام تنبیه و پاداش
6- همنوایی
7- تولیدی
8- دفاعی
1- جامعه افراد را در زمان و مکان دور هم جمع می کند.به گونه ای که بین خودشان روابط انسانی برقرار میکنند.
2- جامعه وسایل ارتباطی کامل در اختیار افراد می گذارد تا به کمک زبان و دیگر نمادهای مشترک معانی و مقاصد رفتار یکدیگر را بفهمند.
3- جامعه نوعی نظام قشر بندی ایجاد می کند که به هر شخص در ساختار اجتماعی پایگاه یا موقعیتی نسبتا پایدار می دهد.
4- جامعه برای جانشینی نسلها که برای بقا و تداوم هستی لازم است شیوه های منظم ازدواج و گروههای خویشاوندی خانواده را تدارک
دیده است.
5- جامعه از الگوهای مشترک رفتار مراقبت میکند تا نظم اجتماعی را ایجاد کند.
6- از طریق نظام سازمان یافته تربیتی رسمی یا غیر رسمی نسبت به اجتماعی شدن افراد اقدام میکند.
7- جامعه با سازمان ها و گروههای گوناگون اقتصادی کار تولید و توزیع کالاها و خدمات ضروری برای زندگی افراد را سامان می دهد.
8- جامعه با سازمان های سیاسی و اداری و انتظامی خود امنیت خارجی و نظم را تامین نموده و ضمنا به تدابیری در زمینه پزشکی برای تامین بهداشت و تندرستی اعضایش میپردازذ.
تفاوت اجتماع و جامعه از نظر تونیس:
فردیناند تونیس جامعه شناس آلمانی اجتماع را همزیستی, صمیمانه, خصوصی و انحصاری می داند مانند خانواده – اما جامعه (زندگی عمومی) چیزی است که مردم آگاهانه و دانسته در آن وارد می شوند.
تونیس عقیده دارد که در اجتماع کشش هایی که افراد را به یکدیگر پیوند می دهد از نوع طبیعی است که مبتنی بر روابط عاطفی و دوستانه است. مثل خانواده, ایل, طایفه – اما در جامعه کشش هایی که افراد را به یکدیگر پیوند می دهد از نوع سنجیده و حساب شده است که مبتنی بر روابط مادی و نیازهای متقابل اقتصادی است مثل شهر های صنعتی, شرکتهای تجاری.
تعریف فرهنگ از نظر تایلر: مجموعه پیچیده ایست که در بر گیرنده دانستنیها و اعتقادات و هنرها و… که به وسیله انسان به عنوان عنصر جامعه کسب شده است.
وجوه تمایز انسان ازحیوان: 1-تفکر و قدرت یادگیری 2-تکلم 3-تکنولوژی 4-زندگی گروهی
منظور از فرهنگی شدن چیست؟ هماهنگی و انطبلق فرد با کلیه شرایط و خصوصیات فرهنگی که به دو صورت انجام میشود:
1- به صورت طبیعی و تدریجی که همان رشد افراد در داخل شرایط فرهنگی است.
2- به صورت تلاقی دو فرهنگ که به طرز مختلف انجام می گیرد.
فرهنگ:
1- مادی: شامل اشیا قابل لمس مثل: مسکن و وسایل زندگی
2- معنوی: هنر زبان ادبیات…
تاخر فرهنگی: پس افتادن یک عنصر فرهنگی از سایرعناصر فرهنگی
فرهنگ:
1- عام: نشانه میراث اجتماعی بشر که جامعه انسانی را از اجتماعات حیوانی مجزا می سازد مثل تکلم, ابزار سازی و غیره ...
2- خاص: میراث اجتماعی جامعه مشخصی است که مربوط به محد وده جغرافیایی یا ایدئولوژیک معینی است. مثل فرهنگ ایرانی
3- خرده فرهنگ: فرهنگهای قومی, قبیله ای, ناهیه ای و غیره ... موجود در یک کشور را خرده فرهنگ می گویند.
جریان فرهنگ پذیری:
1- یک سویه : مربوط به کودکان است. جریان تاثیر ارزشها یک طرفه و تنها از جانب جامعه به سوی کودک است.
2- دو سویه : مربوط به بزرگسالان است و فرهنگ پذیری به جریان پیچیده ای تبدیل می شود. فرهنگ جدید به سهولت فرد را تحت تاثیر قرار نمی دهد که از طریق مهاجرتهای بین المللی, برخوردهای تاریخی اقلام و سلطه استعمارگران بر مستعمرات انجام می گردد.
عناصر تشکیل دهنده فرهنگ:
1- ایدئولوژی 2- تکنولوژی 3- نهادها, سازمانها و الگوهای رفتاری 4- احساسات و نفسانیات
انواع گروه اجتماعی از نظر کولی: 1- نخستین 2- ثانویه
گروه نخستین: گروههایی است که در آن روابط افراد بسیار نزدیک و صمیمانه بوده و از نظر روانی نتیجه این تجمع صمیمانه نوعی حل شدن افراد در یک کل مشترک است.
گروه ثانویه: گروههایی است که در آنها روابط به صورت رسمی تر, غیر صمیمانه تر و کم دامنه تری دارد. مثل سازمانهای اداری, تجاری و سیاسی.
جامعه شناسان برای طبقه بندی گروههای اجتماعی ملاکهایی را ارائه داده اند نظیر :
1- بزرگ یا کوچک بودن 2- وظیفه یا هدف 3- از لحاظ سازمان و تشکیلات 4- میزان صمیمیت 5- گروه مرجع
گروه اجتماعی: منظور از گروه اجتماعی مجموعه ای از افراد است که روابط قوی و نسبتا پایدار با هم داشته, در بعضی عقاید و احساسات با هم شریک بوده, دارای کنش اجتماعی بوده و هدف یا هدفهای مشترکی را دنبال نمایند.
شبه گروه: دارا بودن لااقل یک خصوصیت مشترک مطرح است و به هیچ وجه وجود ارتباط یا پیوند رسمی در میان افراد مطرح نیست.
انبوه خلق: نوع گروه بی سازمان یا شبه گروه است که در نتیجه مجاورت مکانی بین عده ای و در ارتباط با محرک واحدی شکل می گیرد. این انبوهی به دلیل ازدهام یا حادثه خاصی به وجود می آید و اولین بار توسط گوستاولوبون مطرح گردید.
تفاوت انبوه خلق با گروه اجتماعی:
1- انتقال سریع هیجانات افراد به یکدیگر در انبوه خلق بیشتر است.
2- شخصیت افراد تابعی از هیجانات جمعی می گردد.
3- در انبوه خلق تشکیل سازمانی دیده نمی شود.
4- در انبوه خلق بر اساس هدف مشخص و از پیش تعیین شده نمی باشد.
5- در انبوه خلق سرعت انتقال احساسات به حدی است که افراد فرصت تفکر و تعقل در مورد عملی را که انجام می دهند, ندارند.
عامه مردم: به نوعی دیگر از گرد همایی افراد اطلاق می گردد که در مقایسه با انبوه خلق روابط نسبتا پایدارتری بین آنها برقرار است مثل تماشاگران مسابقه ورزشی در ورزشگاه.
ویژگیهای عامه مردم:
1- تشکیل عامه مردم اتفاقی و ناگهانی نیست.
2- تشکیل این پیوند در ارتباط با هدف و قصد افراد شرکت کننده است.
3- زمینه عاطفی مشترکی بین افراد وجود دارد.
4- در این پدیده فرصت تلقین پذیری کمتری نسبت به انبوه خلق وجود دارد.
ویژگیهای گروه اجتماعی:
1- هدف یا اهداف مشترک 2- احساسات و عواطف مشترک 3- ارتباط متقابل اجتماعی 4- کنش متقابل اجتماعی 5- تداوم نسبی
کنش متقابل اجتماعی به دو دسته تقسیم می شود:
1- پیوسته: شامل افعالی می گردد که جهت یگانه ای را در گروه تعقیب می نمایند. مثل دوستی, همفکری ...
2- گسسته: شامل افعالی می شود که جهت های متفاوت و مخالفی را در گروه باعث گردیده و موجبات دوری و اشتقاق اعضاء گروه را فراهم می آورند مانند رقابت, سبقت جویی ...
عوامل موثر در یگانگی گروه: 1- روابط نخستین 2- محدودیت ابعاد گروه 3- تجانس فرهنگی
تونیس در بحث از جامعه به دو نوع رابطه اجتماعی اشاره دارد:
1- رابطه مبتنی بر کشش حساب نشده: بین گروههای سنتی و خانوادگی و خویشاوندی و نظایر آنهاست که براساس عواطف و احساسات است.
2- رابطه مبتنی بر کشش حساب شده: بر اساس سود و زیان و منافع مادی است.
گروه مرجع: فرد در سنجش ارزش خود با دیگران آن را مورد قیاس قرار می دهد.
1- مثبت: هنجارهای آن توسط افراد پذیرفته می شود.
منفی: هنجارهای آن توسط افراد پذیرفته نمی شود.
گروه و پویاییهای گروهی در سازمان
مفهوم گروه: جامعه شناسان گروه را تجمع تعدادی از افراد می دانند که دارای اهداف مشترک و ارزشهای مشابهند و به صورت منظم و آگاهانه با هم تعامل دارند. گروه صرفا کنار هم قرارگفتن افراد نیست. بلکه باید روابط و مناسبات مشخصی بین آنها حاکم باشد.
شاخص های گروه:
1- وجود تعامل منظم و الگودار بین اعضای گروه
2- وجود احساسات, تمایلات و عواطف مشترک بین آنها
3- وجود اهداف مشترک بین اعضاء
4- وجود ساختار و روابط نسبتا پایدار یعنی وجود تشکل علاوه بر تجمع
5- وجود هویت مشترک بین اعضای گروه و احساس تعلق به گروه
6- وجود دو یا چند نفر با هنجارها و ارزشهای مشترک
7- شناخت افراد از همدیگر
مجموعه: تجمعی از افراد است که روابط کمی با هم دارند یا هیچ رابطه ای با هم ندارند, ولی همزمان در یک مکان با هم حاضر می شوند, مانند کسانی که می خواهند فیلم تماشا کنند. این افراد تنها از لحاظ مکانی با هم مجاورت دارند, ارتباطشان ناپایدار است, بدون تشکلند, هدف مشترک و شناخت نسبت به همدیگر ندارند, وجود یکایک آنها برای نیل به هدف ضروری نیست