بخشی از مقاله


مقدمه:

حجاب در لغت به معناي : حايل شدن ‍، پوشاندن ، مانع شدن است 0 الحجاب مفرد كلمة حجب به معناي : پرده ، پوشش ، لباس ، پارچه وهر چيزي كه چيز ديگر را بپوشاند يا هر مانع وحايل وفاصله ميان دو يا چند چيز 0


حال كه به معناي لغوي حجاب پي برديم ، معلوم مي شود كه حجاب مصونيت واطمينان بخش است نه محــدوديت آور! چرا كه گوهر وجودي انسان ارزشمندترين و گرانمايه ترين چيزي است كه ازجانب خداوند باريتعالي ، آن مهربانترين مهربانـــان به وديعه گذارده شده است 0 وهر چيز ارزشمند نيازمند مراقبت ، محافظت ، نگهباني وممانعت از مفقود شـدن ودسـت درازي و سرقت است و گوهر ارزشمند وجود آدمي به مراتب اولي نيازمند چنيين مراقبتي است 0 حجاب صدفي است كه از اين گوهــر گرانمايه محافظت مي نمايد ، پس با چنين تعبيري نيز حجاب ، ارزش آفرين است وپاسبان ارزش نه محدوديت و از بين برندة ارزش وكم كننده ي بهاي ذي قيمت آدمي !


اگر فرض كنيم كه انساني كالاي بسيار ارزشمند مانند : ماشين گران قيمت يا شمش طلا ويا ميليونها تومان پول دارد ، تحقيقاً براي نگهداري ومحافظـت آن از چشم ودسـت متجاوزين در انديشه ي چاره اي مي افتد 0 بطور مثال : براي محافظت ماشينش ، قفل الكترونيكي و زنجير و… وبراي نگهداري از شمش طلا وپول از سيستم بانكي استفاده مي كند ، چراكه از حفظ وصيانت اموال خود مطمئن گردد 0 آيا چنين عملي محدود كردن ويا محروم كردن از دارايي است ؟ آياگوهر وجودي انســـان بعنوان ارزشمند ترين وكامل ترين موجودات نيازمند چنين مرا قبتي نيست ؟ تقواي الهي به همين منظـور در قرآن وروايات بطور متواتربيان شده است وتذكرات فراواني در نگهداري چشم ودست از خيانت به مال وناموس افراد شده است 0 « اللهمّ احفظ عيوننا من الحرام والخيانه » خدايا چشمان مارا از نگاه به حرام وخيانت محفوظ بدار !


بعضي افراد بد حجابي ويا بي حجابي را آزادي دانسته وآن را لازمه ي پيشرفت وترقّي مي دانند وحجاب رامانع اين پيشرفت!
در حاليكه غربيها براي مبارزه با اسلام اصيل وپويا چنين الغائاتي را ايجاد مي كنند تا ارزشها وكرامات والاي آدمي را از بين برده وانسان را موجودي صرفا مادي قلمداد نمايند . همانگونه كه نقل شد : امروزه اشياء ومواد قيمتي نيز براي جلوگيري از

سرقت وخيانت در بهترين ومطمئن ترين شكل نگهدلري مي شوند ، اما با عناوين مختلف همچون : حقوق بشر، آزادي و… به دنبال از بين بردن كرامت هاي انساني هستند 0 البته هر جايي كه آزادي ، امنيت سياسي واجتماعي و… آنان را به خطر اندازد با آن به بدتــرين شكل وشديدتــرين راه مقابله مي كنند . بعنوان مثال : در فرانسه كه مهد آزادي وتمدن است ، وقتي دختر مسلمان فرانسوي مي خواهـــــد آزادانه بر مبناي تعاليم ديني خود روسري بر سر كرده ودر محافل آموزشي واجتماعي حضور پيدا كند ، مواجه با برخورد مي شود تاجايي كه دولت ومجلس آن نيز براي مقابله با آن فعال مي شوند !!!


در تركيه وقتي خانم مريم كاواكچي بعنوان نماينده انتخاب شده وميخواهد با پوشش اسـلامي وارد مجـــلس بشود از ورود او ممانعت مي شود وآن رامخالف با روح آزادي مي دانند ، اما در كشور جمهوري اسلامي كه مهد تمدن اسلامي وديني است آن هم پوياترين اديان الهي ! وقتي مي خواهندبا بدحجابي وبي حجابي يا به تعبير ارزشمند مقــام معظم رهبري شبيــهه خــــون فرهنـــگي مقابله كنند ! دشمنان بشريت وقدرتهاي جنايتكار وايادي مزدور داخلي آنان با بوق هاي تبليغاتي خود چنان وانمود


مي كنند كه در ايران آزادي نيست ! حقوق بشر پايمال مي شودو…

حكيمي چه زيبا گفته است : اگر بي حجابي تمدن است پس حيوانات متمدن ترند .!!!
انسان از آنجايي كه مخلوق برتر خداوند است ودروجود او روح ونفخه الهي دميده شده است ووجه تمايز او با ساير موجودات ـ بخصوص حيوانات ـ در عقل وقدرت تفكراست وبه تبع آن خليفه اللهي اوست داراي مسئوليت ومأ موريتي است وآن رسيــدن به خداوند وملكوتي شدن است ، چرا كه آدمي همچون حيوانات صرفا براي ارضاي غريزيات خلق نشده اســـت وداراي دو بعــد انساني ،ملكوتي وحيواني است 0 گرايش بيش از حد به هر سو در حقيقت كمرنگ كردن وياحتي بيرنگ كردن طرف ديگر است 0 بعد معنوي انسان در عبادت وتقواي الهي خلاصه مي شود كه از كرامات انساني سرچشمه مي گيرد0 « وماخلقت الجنّ والانس الاّ ليعبدون » ( سوره الذاريات آيه 56 )

حجاب‌ و حضور زن‌ مسلمان در جامعه‌ :

يكي‌ از مسائل‌ مهم‌ زنان‌ مسلمان‌ به‌ لحاظ حضور آنان‌ در جامعه‌ و اشتغال‌، موضوع‌ حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ است‌.حجاب‌ از ضروريات‌ فقه‌ اسلام‌ مي‌باشد. هيچ‌ فقيه‌ شعيه‌ يا سني‌ نه‌ تنها مخالفتي‌ با حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ نداشته‌ است‌،بلكه‌ فقها به‌ حكم‌ قرآن‌، وجوب‌ حكم‌ حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ را يكي‌ از ضروريات‌ دين‌ اسلام‌ مي‌دانند، گرچه‌ از مسئله‌حجاب‌ در شرع‌ اسلام‌ تعاريف‌ مختلفي‌ از علماي‌ شيعه‌ و سني‌ در كتابهاي‌ فقهي‌ و تفسيري‌ مطرح‌ شده‌ است‌، اماحجاب‌ به‌ هر مفهوم‌ و معنايي‌ كه‌ باشد، تعارضي‌ با مفهوم‌ و معناي‌ حضور زن‌ در جامعه‌ ندارد، اگر چه‌ بعضي‌ ازمصاديق‌ حجاب‌، بنا به‌ تفاسير علماي‌ مذاهب‌ اسلامي‌، ممكن‌ است‌ در عمل‌ موجب‌ سختيهاي‌ فراواني‌ براي‌حضور زن‌ مسلمان‌ در جامعه‌ باشد، ولي‌ اين‌ موضوع‌ به‌ برداشت‌ خاص‌ يا سليقه‌اي‌ بعضي‌ از علماي‌ مذاهب‌مختلف‌ اسلام‌ برمي‌گردد كه‌ با مباني‌ فقه‌ اماميه‌ و مستندات‌ تاريخي‌ زنان‌ پيامبر(ص‌) چندان‌ منطبق‌ نيست‌.

 

لازم‌ به‌ ذكر است‌ بحث‌ مفصل‌ حجاب‌ ضمن‌ مباحث‌ حقوق‌ زنان‌ كامل‌ نيست‌، بلكه‌ نيازمند سرفصلها و عناوين‌متعددي‌ است‌ كه‌ در حد يك‌ مقاله‌ يا كتاب‌ مستقل‌ قابل‌ بررسي‌ است‌، اما مسئله‌ حجاب‌ را به‌ لحاظ يك‌ مقوله‌فرهنگي‌ در قلمرو فقه‌، قانون‌ و سياست‌; همچنين‌ حضور زنان‌ مسلمان‌ در جامعه‌، مورد بررسي‌ قرار مي‌دهيم‌.


موضوع‌شناسي‌ حجاب‌:

حجاب‌ از ماده‌ حجب‌ به‌ معناي‌ پوشش‌ است‌. البته‌ مسئله‌ حجاب‌ كه‌ مربوط به‌ پوشش‌ زن‌ مسلمان‌ است‌، از مسئله‌حرمت‌ نگاه‌ به‌ زن‌ مسلمان‌ كه‌ مربوط به‌ مرد است‌، بايد تفكيك‌ شود. ممكن‌ است‌ پوشش‌ در شرايطي‌ واجب‌نباشد، ولي‌ نگاه‌ كردن‌ حرام‌ باشد. بنابراين‌ موضوع‌ نظر و نگاه‌ به‌ زن‌ مسلمان‌ غير از موضوع‌ حجاب‌ است‌ كه‌مربوط به‌ زن‌ مسلمان‌ است‌; زيرا موضوع‌ نگاه‌ به‌ زن‌، مربوط به‌ مرد مسلمان‌ است‌ كه‌ در دو قلمرو با قصد لذت‌جنسي‌ و بدون‌ قصد لذت‌بردن‌ در مواقع‌ مختلف‌ مورد بررسي‌ فقهي‌ قرار مي‌گيرد. بنابراين‌ موضوع‌ حجاب‌ زن‌در جامعه‌، ربطي‌ به‌ نگاه‌ مردان‌ به‌ زنان‌ در جامعه‌ ندارد; بلكه‌ موضوع‌ حجاب‌ به‌ لحاظ محدوديت‌ زنان‌ مسلمان‌ يااحترام‌ به‌ آنان‌ مستقلا بحث‌ مي‌شود.


حجاب مرواريدي در صدف:

طی سالهای اخیر، مخاطبان شبكه‌های ماهواره‌ای غرب، شاهد گزارشهای متعددی بوده‌اند كه در آنها زنان گزارشگر غربی، بشاش و سرزنده و در هیئتی متمدن، با حداقل پوشش ممكن، به تهیه گزارش در میان زنانی پرداخته‌اند كه سراپای آنها را پارچه‌هایی سیاه فراگرفته است و در محیطی ناامن و مملو از تحكمات و اجبارها از سوی مردان، محروم از موهبتهای طبیعی حیات، در ناامیدی مطلق نسبت به زندگی عمر می‌گذرانند. تصویری كه رسانه‌های جهان از زن مسلمان و حجابش در اذهان عمومی عالم، حتی خود این زنان، به نمایش درآورده‌اند؛ تصویر‌ِ موجودی است بدبخت و اسیر توتمها و سنتهای كهنه كه ناامیدانه چشم به جهان متمدن دارد تا با جنبشهای رهایی‌بخش زنان، برای او آزادی به ارمغان آورند.


غرب، سرگرم ظرافت‌بخشی هر چه بیشتر به این‌گونه هجمه‌های فرهنگی، علیه حجاب زن مسلمان در كشورهای اسلامی بود كه ناگهان فریاد حجاب‌خواهی از قلب اروپا و از سوی زنان و دختران تازه مسلمان سربرآورد. عملكرد دولتهای اروپایی در تصویب قانون‌ِ منع حجاب، بیشتر ناشی از گیجی و سردرگمی آنان در فهم و حل این معما بود؛ برای همرنگ‌سازی تمام زنان جهان، در جهت بهره‌كشی جنسی و اقتصادی از آنان سالها تلاش كردند و حال، از درون خانه، فرزندانشان با حجاب اسلامی در خیابانهای پاریس و لندن در حمایت از حجاب تظاهرات می‌كنند.


تیری دوبومن، روزنامه‌نگار معروف فرانسوی، می‌نویسد: «از زمانی كه اسلام را مورد مطالعه قرار دادم، مسئله مسلمان شدن زنان فرانسوی همواره تعجب مرا برمی‌انگیخت. به‌ویژه كه تعداد زنان مسلمان‌شده فرانسوی به حدود صد هزار زن رسید. من، همیشه این سؤال را می‌كردم كه چگونه زن فرانسوی كه ثمره تلاش دهها ساله خود در زمینه آزادی و برابری زنان را به تدریج به‌دست می‌آورد، به دینی روی می‌آورد كه طبق گفته غربیها حقوق زن را پایمال می‌كند؟


چندی پیش، دو دختر فرانسوی، از یك خانواده یهودی، در شمال پاریس به اسلام گرویدند. آنها با حجاب كامل اسلامی به مدرسه رفتند، اما پس از مدتی به خاطر حجاب از مدرسه اخراج شدند. پدر آلما (Alma) و لیلا (Lila) از مسئولان مدرسه شكایت كرد اما فایده‌ای نداشت و آنها مجبور شدند در خانه ادامه تحصیل دهند. لارنت لوی (Laurent Levy) می‌گوید: دخترانش آزادانه و با اختیار خود این پوشش را انتخاب كرده‌اند. پدر آلما و لیلا یهودی است اما خود اعتقادی به دین ندارد و در رابطه با حجاب دخترانش می‌گوید: «انتخاب بچه‌ها، مرا مقداری می‌آزارد. من فكر می‌كنم، این یك اشتباه است. فكر می‌كنم، این بدفهمی دنیاست. من نگرانم. زندگی‌ِ یك زن در اسلام ممكن نیست به خودباوری او بینجامد.» آلما لبخند می‌زند و جواب می‌دهد: اگر اسلام به ما خودباوری نمی‌داد، آن را انتخاب نمی‌كردیم.

 

عطش معنویت و بحران هویت:

به نظر می‌رسد، موج اسلام‌خواهی و در پی آن حجاب‌خواهی در غرب، قبل از آنكه نیازمند تحلیل از منظر جامعه‌شناسی باشد، نیازمند تحلیلی روان‌شناختی است. باید به روان فرد فرد شهروندان اروپایی كه به اسلام، به‌عنوان آخرین راه، روی می‌آورند؛ رجوع كرد. «اسلام‌خواهی» در غرب پیش از آنكه یك جریان اجتماعی باشد، یك خواهش و نیاز عمومی است، یك عطش و تشنگی عمیق به عمق چند قرن؛ خواهش‌ِ «معنویت» كه شهروندان غرب قرنها در عرصه‌های اجتماع از آن محروم بوده‌اند. خلأ معنویت در حوزه‌های جمعی جامعه، مانند محیط كار، مدرسه، دانشگاه، بازار، حكومت، رسانه‌ها و... و حتی خانواده به‌عنوان اولین هسته و نهاد اجتماعی، اساسی‌ترین عامل این عطش عمومی است. شهروند غربی می‌بیند كه در اسلام معنویت و اخلاق در تمام حوزه‌های اجتماعی تعریف شده است؛ یعنی، همان گمشده درونی او كه سالها سرگردان آن بوده است.
امروزه، نوجوان و جوان غربی در اوج سردرگمی و بحران هویت قرار گرفته است. معلق میان یوتوپیایی كه رسانه‌ها و فضای غالب فكری فرهنگی جامعه برای او ساخته و وطن فطری خویش. انفجار اطلاعات، گسترش ابزارهای ارتباط جمعی، رسانه‌ها و... همه و همه به این سردرگمی دامن زده‌اند. این فضای سرگردانی، به شكلی پیچیده‌تر، نوجوانان و جوانان مهاجر كشورهای غرب را در خود فرو برده است و به همین نسبت جوانان دیگر مناطق جهان را كه در این فضای فرهنگی رشد كرده‌اند.

بحران هویت، همراه با عطش شدید معنویت، آنان را به سمت ادیان و عرفانهای شرقی مانند بودیسم، هندوئیسم و... می‌كشاند؛ اما چون آنها را جامع نیازهای فردی و اجتماعی خود نمی‌بینند به اسلام روی می‌آورند.
برگیت جمیله، جوان تازه مسلمان اروپایی، در شرح علل گرایشش به دین می‌گوید: «من در تمام طول دوران زندگی 26 ساله‌ام، انسان مذهبی نبودم و زندگی‌ام را مانند سایر افراد اروپایی، در خوشی و خوش‌گذرانی پشت‌سر می‌گذاشتم؛ اما همیشه در زندگی خویش احساس خلأ و كمبود می‌كردم. با وجود تمام تلاشی كه در برطرف كردن این خلأ زندگی خود داشتم، باز هر روز، بیش از پیش، وضع روحی‌ام بدتر می‌شد. البته ظاهراً انسان شادی بودم... تماشای منظره زنان محجبه، صدای اذان مناره‌های مساجد، گویی روح مرا تكان می‌داد. شروع به مطالعه قرآن كردم، هر چه بیشتر می‌خواندم، احساس می‌كردم كه وضع روحی‌ام روز به روز در حال بهبودی است... در سن 26 سالگی به اسلام گرویدم.


مونیكا مالم استردم، خبرنگار و مفسر رادیو سوئد، با تهیه گزارشی در زمینه گسترش اسلام در اروپا، برخورد خود با یكی از جوانان تازه‌مسلمان فرانسوی را این‌گونه ‌نقل می‌كند: «در یكی از خیابانهای پاریس به جوان 21 ساله‌ای به نام «سرژ» كه شلوار جین بر تن و كوله‌پشتی بر دوش دارد، برمی‌خورم كه شش ماه پیش مسلمان شده است. سرژ اظهار می‌دارد: از سطحی و توخالی بودن زندگی مدرن امروزی و ارتباطات بدون مرز سكسی و محل رقص و دیسكو تك و آبجوخواری رویگردان

شده و با گرایش به اسلام ثبات و زندگی پرمعنا و‌ آرامی را شروع كرده است. از جمله صبح زود، از خواب برمی‌خیزد تاعبادت روزانه خود را شروع كند. سرژ می‌گوید:... احتیاج به قوانین و ثبات در زندگی فردی و اجتماعی نیز كمك می‌كند كه جوانان فرانسوی رو به اسلام آورند، من و جوانان فرانسوی دیگری كه مسلمان شده‌ایم، سعی داریم كه دوستان و همسالان خود را نیز به گرایش به اسلام راهنمایی و تشویق كنیم.


انسان غربی، علی‌رغم همه كر‌‌ّ و فر‌ّی كه رسانه‌ها از آن در اذهان عمومی مردم جهان وحتی خود مردم غرب ساخته‌اند، امروز به‌شدت احساس درد غربت می‌كند. درد بیگانگی از وطن حقیقی خویش؛ وطن ایمان و بیگانگی از دیگر انسانها و احساس تنهایی در میان نزدیك‌ترینها، حتی خانواده.


این انسان، تنها و غریب، در دنیای مدرن به‌دنبال وطن ایمانی خویش است و تا آن را نیابد، آرام نمی‌گیرد. و آن‌گاه كه می‌یابد دیگر به هیچ چیز معاوضه نمی‌كند.


خانم «تانیا پولینگ»، جوان تازه مسلمان آلمانی، در جواب این سؤال خبرنگار كه «شما برای پذیرش اسلام خیلی قربانی داده‌اید و از آن همه آزادیها و دوستان گذشته صرف‌نظر كرده‌اید. در قبال این فداكاریها چه به دست آورده‌اید؟» می‌گوید: «من، هر چیزی را از دست داده باشم اما در عوض «خودم» را به دست آورده‌ام، من، همیشه احساس پوچی و بن‌بست و درماندگی می‌كردم، امروز خودم را كه بیش از بیست سال گم كرده بودم و خدایی را كه اصلاً از او بیگانه شده بودم، هر دو را یافته‌ام. و همه چیز و همه كس را دوباره در اسلام به دست آورده‌ام؛ آزادی معنوی، آرامش روحی، داشتن یك امام و رهبر خوب و دوست‌داشتنی (امام خامنه‌ای)، خواهران و برادران دینی در هامبورگ، آلمان و اروپا، حتی سراسر دنیا.

 


الگوی زن مسلمان ایرانی:

وقتی جوانان اروپا پس از سالها استضعاف معنوی و سرگردانی هویتی، مطلوب فطری خود را در دین می‌یابند، با همه وجود آن را می‌گیرند و اصرار دارند كه همه دین را داشته باشند و حجاب را كه صرف گوهر دین، یعنی ایمانشان است.

زنان مسلمان غرب، حجاب را برای خود پیش از آنكه یك تكلیف بدانند، یك حق می‌دانند. منشأ هر حق نیازی است كه در وجود انسانها تعبیه شده است، اعم از نیازهای طبیعی ومعنوی. انسان نیازمند محیط باز اجتماعی و آزادی اجتماعی برای رشد و تكامل است. همچنان‌كه روح انسان نیازمند آزادی از تعلقات و شهوات برای حركت و تكامل است. نیاز انسان به آزادی اجتماعی، منشأ حق آزادیهای اجتماعی و نیاز روح به آزادی از قید و بند تعلقات مادی و شهوات، منشأ حق آزادی معنوی برای انسان و جامعه است. عفت و پاكدامنی از جمله نیازهای اساسی روح انسانهاست تا به‌وسیله آن فرد و جامعه، با آزادی از بند شهوات، مسیر رشد و كمال را بپیمایند. همین‌طور صیانت‌ِ عفت از طریق پوششی از حجاب، نیازی است اساسی و از این رو یك حق.

تردیدی نیست كه حقوق زنان مشرق زمین، در طول تاریخ، پایمال سنتهای غلط بوده؛ و از سویی دیگر، هویت زن مسلمان در معرض خطر تاراج فرهنگ و ارزشهای تمدن غرب بوده است. یعنی سنتهای غلط تحمیلی بر زنان از سویی و تحمیل الگوی یله و رها بودن زنان برای بهره‌كشی جنسی و اقتصادی از سوی دیگر، آنان را در منگنه قرار داده بود. زن‌ِ شرقی تنها دو راه در پیش روی خود می‌دید؛ یا تن به برخی سنتهای غلط دهد و از حقوق اجتماعی خویش و تكاملی كه جز با اعاده آن حقوق، میسرنبود، بگذرد. و یا تن به لاابالی‌گری و بی‌قیدی در برابر تمام ارزشهای معنوی و خانواده دهد؛ یا چشم‌پوشی از حقوق اجتماعی یا حضور در اجتماع به بهای پشت ‌پا زدن به تمام ارزشهای خانواده. اما انقلاب اسلامی در ایران، راه سو‌ّمی را پیش روی زنان جهان گشود؛ حضور به‌موقع در هر دو عرصه خانواده و اجتماع، با حفظ ارزشهای ایمانی و معنوی. و این راه سو‌ّم است كه صاحبان هر دو جریان ظلم به زنان را در جهان به وحشت انداخته است. زن مسلمان ایرانی با نه گفتن به هر دو جریان مذكور، چاووش راه سو‌ّم گردیده است و با حركت متین و صبورانه خود در این مسیر، الگویی نو برای زنان جهان ارائه كرده است كه زنان محجبه اروپا و آمریكا مجذوب و متأثر از این الگو هستند.
وابسته فرهنگی سفارت ایران در نروژ، جریان مسلمان شدن یكی از زنان نروژی را چنین تشریح می‌كند: «... آنا بریت با من تماس گرفت و گفت: می‌خواهم مسلمان شوم، من شگفت‌زده شدم و خدا را سپاس گفتم. آنا بریت گفت: من چادر می‌خواهم! گفتم: پوشیده بودن كافی است، چرا چادر می‌خواهی؟ (چرا كه ترسیدم با جوی كه در آنجا علیه چادر بود، توان تحمل این سختیها را نداشته باشد.) اما او باز هم تأكید كرد: می‌خواهم با لباس رزم زنان ایرانی كه الگو و سمبل من بوده‌اند، شهادتین را بگویم. به او گفتم: چه اسمی را انتخاب كرده‌اید؟ گفت: زینب. گفتم: چرا؟ گفت تحقیق كرده‌ام، دیدم حضرت زینب‌(س) زن صبور، مقاوم و كاملی بوده است.

جبهه‌های فرهنگی جهان:

اگر «فرهنگ» را مجموعه‌ای نظام‌مند از باورها و الگوهای رفتاری نهادینه شده در وجود انسانها، كه به اعمال و رفتار آنها شكل و جهت می‌دهد، تعریف كنیم؛ دنیای امروز به دو قطب و دو جبهه فرهنگی تقسیم می‌شود. جبهه فرهنگی مستضعفین و جبهه فرهنگی مستكبرین، مستضعفین، هنجارها و الگوهای رفتاری خود را از پیامبران الهی گرفته‌اند و مستكبرین از هواهای نفسانی. آنچه در فرانسه و دیگر كشورهای اروپایی می‌گذرد، جنگ مسلمانان با سایر شهروندان اروپایی نیست، بكله تجلی

تقابل جبهه فرهنگی مستضعفین و جبهه فرهنگی اهل كبر و استكبار است. برای فهم این معنا، یعنی جبهه‌بندی فرهنگی جهان و شناخت این دو جبهه، نباید به سخنان و موضع‌گیریهای محافل رسمی سیاسی غرب بسنده كرد؛ باید به محل جولان و تج‍ّلی بی‌قید و بند هنجارهای این دو جبهه، یعنی رسانه‌ها، سر زد تا تقابل عینی آنها‌ آشكار شود. از میان شبكه‌های

ماهواره‌ای، جز چند عدد (كمتر از تعداد انگشتان یك دست)، مابقی در سیطره فرهنگ سرمایه‌داری است. تمامی این رسانه‌ها و محتوایشان تمثیل انسانی است كه جز در پی خور و خواب و خشم و شهوت نیست. سكس، خشونت، مصرف‌زدگی و اباحی‌گری از مقو‌ّمات ذات این فرهنگ است كه در تعارضی ذاتی با عفاف، سلم، قناعت و بندگی می‌باشد. از این رو، حجاب كه نماد و صورت عفت است در تعارضی ذاتی با سكس و اباحی‌گری قرار گرفته است و به همین خاطر در قلمرو حاكمیت فرهنگ و تمدن غرب محتمل نمی‌شود. حجاب دختران مسلمان اروپا، جان‌مایه تمدن ماد‌ّی، یعنی فرهنگ آن را به چالش كشیده است بنابراین، بسیار طبیعی است كه سران دول اروپایی در برابر به لرزه افتادن پایه‌های فرهنگ سرمایه‌داری و لیبرالبیسم ساكت ننشینند؛ فرهنگی كه ساخته و پرداخته سرمایه‌داران و صاحبان تراستها و شركتهای چند ملیتی است و از آن و در آن و بر آن است كه به قدرت رسیده‌اند و حكومت می‌رانند.


تصویب قانون وضع حجاب در فرانسه و آلمان، اولین اعلام و اعتراف رسمی دولتمردان اروپا، در به چالش كشیده شدن پایه‌های فرهنگی تمدن سرمایه‌داری توسط اسلام است. این واكنش، هرچند در راستای همان اقدامات سابق علیه اسلام ناب بوده است اما یك خرق عادت محسوب می‌شود. چون بنا نبوده است كه دولتمردان غرب، ابدا‌ً به روی خود بیاورند كه اسلام، اركان فرهنگ و تمدن سرمایه‌داری را به چالش كشیده است. بعد از فروپاشی ماركسیسم، لیبرال دموكراسی چنین وانمود می‌كرد كه دیگر هیچ ایدئولوژیی را یارای پنجه در افكندن با این نظام سیاسی ـ اجتماعی نیست؛ هر چند كه در درون از قدرت اسلام در هراس بودند و از آخرین روزهای حیات ماركسیسم وارد جنگی، غیرعلنی و بی‌سر و صدا، علیه اسلام ناب شدند. قانون منع حجاب، هر چند ادامه همان نبرد است اما از چند جهت با هجمات سابق متفاوت است. اول اینكه تا امروز عمده آنها بودند كه هجمه می‌كردند و جریان اسلام ناب دفاع می‌نمود؛ ولی در قضیه حجاب در اروپا، اسلام ناب ضربه اساسی را به آنان وارد ساخته و آنها، منفعلانه، دفاع می‌كنند. دوم اینكه تاكنون نزاعها مخفی و غیر رسمی بود. و رسانه‌های غرب بر آن سرپوش گذاشته بودند؛ ولی در جریان منع حجاب پرده از این نبرد، علی‌رغم خواست آنها، كشیده شد و به همین دلیل بود كه رسانه‌های غرب مجبور به انعكاس وسیع آن شدند؛ مسئله‌ای كه هرگز خوشایند آنها نبوده و نیست. چرا كه چشم توده‌های مردم جهان بر روی نزاعی باز می‌شود كه دیگر تمام اطراف نزاع از سنخ مایحتاج ماد‌ّی انسانها نیست، بلكه یك‌طرف عمده نزاع ایمان و ارزشهای اخلاقی در عرصه اجتماع است. سوم اینكه، تا به حال خط مقدم، كشورهای اسلامی و مردم و جوانان این كشورها بود اما اكنون، ناباورانه، خط مقدم به عمق جبهه جغرافیایی لیبرال دموكراسی كشیده شده است و این برای آنها از همه خطرناك‌تر است. چرا كه خط بطلانی است بر سالها تبلیغ و پر و پاگاندای رسانه‌های سرمایه‌داری كه جنگ اسلام و غرب و جنگ میان مسلمانان و شهروندان غرب است؛ جنگ میان مسلمانان و پیروان سایر ادیان. نبرد حجاب در اروپا

ثابت كرد كه جنگ اسلام جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد جنگ میان مستضعفان و توده‌‌های عدالت‌خواه و جویای معنویت از هر قوم و كشور و قاره با سرمایه‌داران پول‌پرست در هر نقطه از جهان است. درگیریهای اخیر میان مسلمانان و مسیحیان ساكن هلند، درباره فیلم «تسلیم»، در اوج بحبوحه منع حجاب تصادفی نبود، بلكه از سوی سران غرب و رسانه‌ها برنامه‌ای حساب‌شده بود در برابر محو این ذهنیت ساختگی كه جنگ واقعی میان مسلمانان و مسیحیان است و نه مستضعفین و پیروان ادیان با صاحبان زر و زور و تزویر.

 

رسانه‌های غرب، زیركانه ستیزه‌ای را كه علیه اسلام و مسلمانان راه انداخته‌اند، به «اسلام‌هراسی» (Islamopho bia) تعبیر می‌كنند؛ «اسلام‌هراسی» به جای «اسلام‌ستیزی». امروزه در دنیای ارتباطات بر روی تك‌تك واژه‌هایی كه در واژگان سیاسی‌ـ فرهنگی رسانه‌ها به كار برده می‌شود، فكر می‌كنند و تك‌تك كلمات را منطبق با اهداف خاصی جهتمند انتخاب می‌كنند. كاربرد واژه «اسلام‌هراسی» به جای «اسلام‌ستیزی» القای این معنا به مخاطبان است كه اسلام در باطن خویش

یا حداقل در ظاهر خود هراس‌‌انگیز است و این هراس‌انگیزی ذاتی اسلام است كه جریانات اسلام‌هراسی را در غرب علیه اسلام و مسلمانان شكل داده است. این در حالی است كه كوچك‌ترین اعتراضات شهروندان اروپا به یهودیان كه بر كرسیهای قدرت و ثروت اروپا و جهان تكیه زده‌اند و یا اعتراضات مردم غرب علیه جنایات صهیونیستها، در فلسطین به «یهود‌ستیزی» (Anti Semitism) تعبیر می‌شود و به بهانه آن هر حركت و هر رسانه و تریبون عدالت‌خواهی كه علیه سرمایه‌داران یهودی و جنایات صهیونیستها، لب به اعتراض بگشاید، به بهانه یهودستیزی خفه می‌شود. نمونه بارز آن منع پخش شبكه ماهواره‌ای المنا

ر (متعلق به حزب‌الله لبنان) در فرانسه و آمریكا بود. با كاربری واژه «اسلام‌هراسی» هر حركتی علیه اسلام و مسلمانان در غرب طبیعی جلوه داده می‌شود. چون این اسلام است كه آنان را به هراس و واكنش واداشته و با طبیعی جلوه دادن فعالیتهای ضد اسلامی و ضد مسلمانان، تكلیف از دوش دولتهای غربی، برای مقابله با این حركت طبیعی، ساقط می‌شود. بلكه بالعكس، این وظیفه اسلام و مسلمانان است كه به دولتمردان و سرمایه‌داران غرب ثابت كنند كه چیز هراسناكی نیستند. در این فضا، ساخت و پخش فیلم «تسلیم» كه به مستهجن‌ترین وجه ممكن به اصول اعتقادات مسلمانان و قرآن اهانت می‌كند، مطابق آزادی بیان و برنامه‌های شبكه المنار، مرو‌ّج تروریسم است.

 


منع حجاب:

در كشورهایی نظیر فرانسه كه نظام سیاسی آنها مبتنی بر تحزّ‌ب است، تصمیم‌گیریهای سیاسی فرایندی پیچیده دارد. برای تصمیم، پیرامون جزئی‌ترین مسائل سیاسی ـ اقتصادی احزاب و گروههای دولتی و غیر دولتی و همچنین رسانه‌ها، ساعتها و روزها بحث و جدل می‌كنند تا در نهایت تصمیمی اخذ شود كه این آخرین تصمیم نیز با اما و اگر مخالفانی در درون نهادهای تصمیم‌ساز مثل مجلس روبه‌رو می‌شود. چرا كه هر حزب و گروه به‌دنبال تأمین منافع خویش است و اجماع و اتفاق حداكثری احزاب و شخصیتهای سیاسی و تصمیم‌ساز، پیرامون یك تصمیم، بدان معنا است كه تصمیم اجماع‌شده تأمین‌كننده حداكثر منافع اكثریت احزاب و شخصیتهای تصمیم‌ساز است.
در جریان تصویب ‌قانون ‌منع حجاب در مجلس فرانسه، از 577 نماینده فقط 36 نفر به این قانون رأی مخالف دادند و مابقی، یعنی اكثریت مطلق، متفق‌‌القول با آن موافقت كردند. این بدان معناست كه منع حجاب، تصمیم یك شخص و یك حزب نبوده بلكه تصمیم اجماعی هیئت حاكمه پیدا و پنهان فرانسه است و حكومت فرانسه، نه منتخب مردم كه منتخب رسانه‌هاست. و رسانه‌ها، ابزارهای فرهنگ‌سازی و تصمیم‌سازی در ید سرمایه‌داران و صاحبان تراستها و شركتهای چند ملیتی، و به عبارتی

هیئت حاكمه پنهان، می‌باشند. وگرنه در كشوری كه فریادهای دموكراسی و حقوق اقلیتهای آن گوش عالم و آدم را كر كرده است از 577 كرسی مجلس حتی یك كرسی به مسلمانان اختصاص ندارد، درحالی‌كه 11 درصد جمعیت فرانسه را مسلمانان تشكیل می‌دهند. از 36000 شهردار، در سراسر فرانسه، از مسلمانان حتی یك‌نفر نیست. درحالی‌كه مسلمانان بزرگ‌ترین اقلیت فرانسه هستند و اسلام دومین دین فرانسویان می‌باشد. حال آنكه در ایران ـ كه روزی نیست رسانه‌ای از رسانه‌های غرب آن را به نقض حقوق اقلیتها متهم نكند ـ مجلس شورای اسلامی برای تمام اقلیتهای دینی یهودی، زرتشتی، مسیحی و حتی انواع مذاهب مسیحیت كرسیهای اختصاصی دارد.


چند روز پس از تصویب قانون منع حجاب در فرانسه، چند خبرنگار زن ایرانی، به خاطر حجابشان از ورود به صحن مجلس فرانسه منع شدند. در جواب اعتراض‌ آنها گفته شد: مگر در ایران به زنان مسیحی اجازه حضور بدون حجاب در صحن مجلس و مدارس داده می‌شود؟! این، پاسخی بود كه دولتمردان و رسانه‌های غرب از قبل برای واكنشهای احتمالی مسلمانان، پس از منع حجاب تدارك دیده بودند و در اوج اعتراضات بارها و بارها در رسانه‌های جهان تكرار شد. حال آنكه حجاب در اسلام. جزو واجبات دینی است ولی در مسیحیت كشف حجاب، نه فقط جزو واجبات دینی نیست بلكه بالعكس اوج دین‌داری در میان زنان مسیحی ملازم با حجاب است و امروز هم زنان راهبه جهان زنانی محجبه هستند.


از ابتدای سال تحصیلی جدید در فرانسه، تاكنون بیش از 40 نفر از دختران محجبه فرانسوی از مدارس این كشور اخراج شده‌اند. اما منع حجاب، محدود به مدارس نماند. چندی پیش «ژاكوس مارتین» یكی از شهرداران پاریس اعلام كرد: «زنان مسلمان، برای حضور در شهرداری، جهت ازدواج، نباید حجاب داشته باشند.» وزیر كشور فرانسه «نیكلای ساركوزی» در آوریل 2003 اعلام كرد: «زنان مسلمان، برای صدور پاسپورت، باید عكس بدون حجاب داشته باشند.» «دومینیك پربن» وزیر دادگستری فرانسه در 25 نوامبر 2003 اعلام كرد كه شخصاً یكی از اعضای هیئت منصفه یك دادگاه را به خاطر حجاب اخراج كرده است حتی چندی پیش در مسابقات بین‌المللی ورزشی در فرانسه، یك دختر مسلمان از انگلیس به خاطر حضور در مسابقات با روسری از دور مسابقات اخراج شد.


منع حجاب، نه تنها محدود به مدارس فرانسه نماند بلكه محدود به فرانسه نیز نماند. منع حجاب در فرانسه، سرآغاز یك حركت علنی و رسمی علیه رشد و گسترش اسلام در غرب بود. یك از مقامات رسمی دولت فرانسه در مصاحبه با خبرگزاری BBC درباره علت تصویب قانون منع حجاب می‌گوید: «این وسیله‌ای است برای دفاع از فرانسه و اروپا در برابر گسترش اسلام.» چند ماه از منع حجاب در فرانسه نگذشته بود كه صدر اعظم آلمان، «گرهارد شرودر» اعلام كرد: «حجاب، در میان كاركنان دولت و معلمان آلمانی جایی ندارد.» در چند ایالت آلمان، حجاب معلمان ممنوع شد كه آخرین آنها ایالت «باواریا» است. چندی بعد در بلژیك نیز معاون نخست‌وزیر اعلام كرد: «ما نیز باید همان كار (تصویب قانون و منع حجاب در فرانسه) را انجام

دهیم.» وی دستور منع حجاب در میان كاركنان دولتی، معلمان و پزشكان و مدارس عمومی را صادر كرد و برخی ایالتها، قبل از تصویب این قانون، شروع به اجرای آن كردند. چند ماه پیش، وزیر خارجه بلژیك علنا‌ً اعلام كرد كه «چادر باید از این كشور حذف شود.» در اسپانیا، یكی از مدارس حجاب را برای دانش‌آموزانش ممنوع كرد و وزیر آموزش و پرورش در حمایت از عملكرد مسئولین مدرسه، حجاب را به‌عنوان علامت تبعیض علیه زنان نام برد. وزیر امور اجتماعی اسپانیا در این باره می‌گوید: «این كار دختران مسلمان (حجاب) غیر اسلامی است.» در ایتالیا، مربی یك كودكستان از كار بركنار شد. در جواب شكایت وی گفتند: «حجاب وی بچه‌ها را می‌ترساند.»


مبارزه رسمی و فراگیر حكومتها علیه حجاب پیش و بیش از آنكه به اروپا برسد، در كشورهای اسلامی آغاز شد. این موضع مشترك حكومتهای كشورهای اسلامی با حكومتهای غربی در برابر حجاب زنان مسلمان، حكایت از آن دارد كه حجاب ماهیت یگانه این دسته از حكومتهای جهان را به چالش كشیده است. در میان حكومتهای حاكم بر مسلمانان جهان، حكومت تركیه پیش‌قراول سركوب حجاب دختران مسلمان بوده است. چند سال پیش تظاهراتی در منطقه «ملتیه» تركیه علیه منع حجا

دانشجویان دانشگاهها در تركیه برگزار شد. پس از راهپیمایی، پلیس تركیه 75 نفر از شركت‌كنندگان در راهپیمایی را شبانه دستگیر و روانه زندان كرد كه عمدتآً از زنان بودند. در میان زندانیان خانم هدی كیا از اسلام‌گرایان فعال تركیه و سه فرزندش بودند. دادگاه تركیه، برای وی و هر سه فرزندش به جرم تلاش برای تغییر قانون اساسی حكم اعدام صادر كرد. البته صدور حكم اعدام دلایل دیگری نیز داشت كه از نظر دولت جرم سنگین‌تری بود. خانم هدی ‌كیا قبلا‌ً به ایران سفر كرده و در نماز جمعه تهران شركت كرده بود. هدی كیا، پس از صدور حكم اعدام، در نامه‌ای، به مسلمانان نوشت: «آنها سعی می‌كنند با حكم

مرگ دهان ما را ببندند. ‌آنها نمی‌دانند كه ما این راه را خود انتخاب كرده‌ایم تا به مقام شهادت، برای كسب رضای خداوند، برسیم.» پس از چند سال، در اثر فشار افكار عمومی مسلمانان تركیه و جهان دولت این كشور مجبور به لغو حكم اعدام آنها شد.


نمونه‌هایی این‌چنین در سركوب بیداری اسلامی و مبارزه با موج اسلام‌خواهی در كشورهای اسلامی و غیر اسلامی، فراوان است كه بسیاری از موارد آن به تیغ بایكوت رسانه‌ها كشیده شده‌اند اما روز به روز علنی‌تر می‌شوند. تا چندی پیش، سران استكبار و دست‌نشانده‌های آنان در حكومتهای حاكم بر مسلمانان به این نتیجه رسیده بودند كه بهترین راه مقابله با موج اسلام‌خواهی و بیداری اسلامی بایكوت كردن آن است. اما اكنون به قدری این موج گسترده‌تر می‌شود كه دیگر چاره‌ای نمی‌بینند جز اینكه رسما‌ً به آن اعتراف كنند و مبارزه‌ای را كه تا دیروز در خفا علیه این حركت انجام می‌دادند، امروز علنی، منتهی با تغییر نام موضوع مبارزه، یعنی اسلام و اسلام‌خواهی به تروریسم، بنیادگرایی و... لبه تیز تیغ افكار عمومی را كند كنند.
با توجه به نقش اساسی زنان در تربیت فرزندان و نسلهای آینده و تأثیرگذاری فوق‌العاده آنان در به حركت درآوردن جنبشهای اجتماعی، حكمرانان كشورهای اسلامی به‌شدت نسبت به زنان و حضور آنان در اجتماع حساس هستند. آنان زن را فقط در دو الگوی تحمیلی می‌خواهند. همان دو الگویی كه تا قبل از انقلاب اسلامی زنان مسلمان جهان را دو بخش كرده بود. عده‌ای از زنان پایبند به حجاب و ارزشهای سنتی كه از حضور در عرصه‌های مختلف اجتماع محرومند و زنانی كه وارد عرصه اجتماعی شده‌اند بدون ارزشهای اصیل اسلامی. زن در این دو وجه موجودی بی‌خطر برای منافع دولتهای به‌اصطلاح اسلامی و اربابان استعماری آنان است. تركیه، نمونه اول را انتخاب كرده است و عربستان، نمونه دوم را. در تركیه، زنان به هر پست و موقعیت اجتماعی می‌توانند برسند اما بدون حجاب و ارزشهای اسلامی؛ در عربستان زنان باید همه محجبه باشند، منتهی در همان حوزه خانه‌ها و حداكثر در كوچه و بازار می‌توانند حضور داشته باشند و نقش ایفا كنند. چندی پیش رئیس‌جمهور تاجیكستان، درباره زنان، فتوایی! صادر كرد كه به‌شدت جای تأمل دارد. وی اعلام كرد: نماز خواندن زنان در خانه بیشتر از نمازخواندن زنان در مساجد ثواب دارد، پس بهتر است زنان در همان خانه‌شان نماز بخوانند.
واضح است كه چرا وی از حضور زنان در مساجد هراس دارد. چون مساجد منشأ نهضتهای اسلامی هستند و زنان نقش كلیدی در تحریك این نهضتها دارند.

پیامدهای منع حجاب:

اما نتیجه این همه تلاش برای سركوب موج اسلام‌خواهی و حجاب‌خواهی چه بوده است؟! حجاب، به نماد هویت زنان مسلمان در غرب تبدیل شده است و آنها با حجاب است كه احساس هویت می‌كنند. قانون منع حجاب، سعی در سلب هویت از زنان مسلمان داشت اما منجر به قوام و استحكام پایه‌های هویتی زنان مسلمان و اتحاد بیشتر مسلمانان در اروپا و جهان گردید، و این اتحاد مسلمانان اروپا خطری است بزرگ برای دولتهای اروپایی كه تصویب‌كنندگان منع حجاب از آن غافل بوده‌اند. از این رو تصویب قانون منع حجاب در فرانسه و آلمان و... بزرگ‌ترین پیروزی برای اسلام‌گرایان اروپاست. موضع‌گیریهای پی در پی سران اروپا، علیه حجاب و مظاهر اجتماعی دین، خط بطلانی است بر این نظریه كهنه كه دین افیون توده‌هاست. و به جرئت می‌توان گفت كه در چند قرن اخیر، هیچ زمان دین به این میزان حكومتهای سكولار و سكولاریسم را به انفعال نكشیده بود.

تصویب قانون منع حجاب، آغاز یك چرخه جدید از تحولات عمیق فرهنگی ـ اجتماعی در اروپاست. از این پس باید شاهد رشد بیش از پیش اسلام‌خواهی از طرفی و موضع‌گیریهای شدیدتر دولتهای اروپایی از سوی دیگرباشیم. این سلسله كنش واكنشها و چالش و نزاع ناشی از منع حجاب، گفتمان جدیدی در عرصه فرهنگی ـ اجتماعی اروپا خواهد گشود كه جایگزین گفتمان مادی خواهد شد. در گفتمان مادی، تمام دعواهای احزاب، گروهها و شهروندان و چالش میان دولتها و شهروندان بر سر نان بود؛ برای افزایش خوراك، پوشاك، مسكن و... اما اكنون گفتمانی در حال شكل‌گیری است كه در آن مطالبات شهروندان به‌طور ماهوی تغییر یافته و از حوزه مادیات و نیازهای طبیعی به حوزه نیازها و مطالبات معنوی و فطری كشیده شده است. در این گفتمان جدید، آزادی معنوی در كنار آزادی اجتماعی، عدالت در كنار توسعه و اخلاق در كنار علم و فن به مطالبه عمومی مردم خواهد نشست. از این پس تظاهرات شهرهای اروپا دیگر فقط برای افزایش حق دستمزد، معضل بی‌كاری و حفظ محیط زیست و... نخواهد بود، بلكه سیر تظاهرات به سمت بسط و تعمیم ارزشهای اخلاقی و معنوی از حوزه فردی به حوزه‌های مختلف اجتماعی از خانواده تا نهادهای آموزش و پرورش و تا عرصه‌های اقتصادی‌ - سیاسی و حكومت پیش خواهد رفت؛ هر چند باز هم رسانه‌ها در بایكوت كردن این‌گونه اعتراضات گوی سبقت را از یكدیگرخواهند ربود.


تظاهرات گسترده در شهرهای مختلف اروپا علیه منع حجاب كه با شركت گسترده مسلمان و دیگر شهروندان اروپا برگزار شد، نقطه آغاز این سلسله اعتراضات است. پس از تصویب قانون منع حجاب، در لندن و پاریس تظاهراتی گسترده علیه آن برگزار شد.


شعارها و سخنرانیهای مطرح‌شده در این تظاهراتها، از سوی مسلمانان و دیگر شهروندان نشان، از تحولی عمیق در بطن فرهنگی جامعه اروپا دارد. در تظاهرات لندن علیه منع حجاب بر روی یك پلاكارد نوشته شده است: «حجاب آزادی است، نه ظلم». بر روی پلاكارد دیگری نقاشی یك دختر محجبه نقش بسته است كه می‌گوید: «حجاب: حق من، انتخاب من، زندگی من!» و بر روی پلاكاردی در دست یك دختر مسلمان نوشته شده: «این انتخاب ماست، نه شما.» و بر پلاكارد دیگری در

دست یك دختر محجبه دیگر: «به من نگو، چه باید بپوشم!» و بر روی پارچه نوشته‌ای، حك شده است: «منع حجاب! حتی بوش هم‌چنین حماقتی نكرده است.» در دستان یك كودك پلاكاردی است كه روی آن نوشته شده: «مادرم را با حجابش تنها بگذارید!» دختری دیگر پلاكاردی دارد كه روی آن نوشته است: «اگر این دموكراسی است، ما می‌گوییم نه! مرسی!» بر روی پارچه‌ای بزرگ و عریض كه دو نفر آن را حمل می‌كنند، نوشته شده «سكولاریسم، جهان را ویران كرده است.» و خانم دیگری نوشته‌ای به این مضمون در دست دارد: «سكولاریسم، عفت زنان را لكه‌دار می‌كند.» و در پارچه‌نوشته دیگری آمده است: «مسلمانان انگلیس، سكولاریسم را به چالش می‌كشند.»


در این میان چند دختر محجبه جوان با بلندگوهای دستی شعارهای شعرگونه‌ای را می‌خوانند. و جمعیت تكرار می‌كنند؛ «تساوی من: حجاب»، «امنیت من: حجاب» «در فلسفه من: «حجاب»، «قلب و روح من: حجاب»، «هدف زندگی من؛ حجاب»، «من همیشه خواهم پوشید:‌حجاب» «تو هرگز نمی‌هراسی: حجاب»، «من حیاتم را به دست خواهم آورد: حجاب»، «ما همیشه جهاد خواهیم كرد: حجاب»


در فرانسه، رسانه‌ها چنین القا می‌كنند كه حجاب دختران مسلمان ناشی از اجبار پدران، همسران و برادران آنهاست. در جریان تظاهرات دختران محجبه، در پاریس، آنها شعار می‌دادند: «نه برادر، نه پدر، نه همسر. حجاب انتخاب خود ماست.» همچنین: «فاشیستها، را سیست (نژادپرست)ها، بنیادگرا شمائید.» و در شعار دیگری می‌گفتند: «این قانون آپارتاید است.
در تظاهرات لندن، جمعیت دسته جمعی یك شعار شعرگونه را سرمی‌دادند: «الله اكبر، لا اله الا‌ّ الله، محمد رسول الله. قانون نژادپرستانه شیراك را متوقف كنید. شیراك ‌خواهان یك قانون نژادپرستانه است.» و بر پلاكاردهای متعددی نوشته شده بود: «حجاب، یك فریضه است، نه یك سمبل مذهبی». همچنین تصویر یك زن محجبه نقاشی شده بود كه از قول او نوشته بودند: «مایه افتخار (حجاب) مرا لكه‌دار نكنید.


رمانا مجید یكی از اسلام‌گرایان فعال در جریان راهپیمایی به خبرنگار می‌گوید: «دولت فرانسه، در حقیقت، «طالبان» سكولاریست است.» بر روی پلاكاردهایی نیز همین مضمون تكرار شده بود: «این بنیادگرایی سكولار است.

سارا جوزف، یكی از سخنرانان راهپیمایی لندن، با حجاب اسلامی در پشت تریبون قرار گرفته و خطاب به جمعیت می‌گوید: «شما بر علیه استبداد سكولاریسم بنیادگرا به پا خواسته‌اید و مبارزه می‌كنید؛ استبداد سكولاریسم بنیادگرایی كه صدای دین را از جامعه محو می‌كند و به تو می‌گوید كه: حق نداری راجع به حضور دین در عرصه اجتماع حرف بزنی، دین با سیاست هیچ ارتباطی ندارد،... و دین نمی‌تواند در عرصه عمومی حرفی برای گفتن داشته باشد، دین را در پشت درهای خانه‌هایتان داشته باشید!
خانم «سلما یعقوب» مسئول ائتلاف «جنگ را متوقف كنید» خطاب به جمعیت می‌گوید: «این حمله به حجاب ما، ادامه همان جنگ علیه به اصطلاح تروریسم است... من به شما می‌گویم كه چه ارتباطی بین آن دو وجود دارد. اگر آنها این جنگ علیه تروریسم را به راه نینداخته بودند، نمی‌توانستند به خوبی به مسلمانان اروپا حمله كنند. آنها باید به گونه‌ای دروغهایشان را توجیه كنند... آنها اعلام كردند كه ما برای حفظ حقوق زنان مسلمان در افغانستان به آنجا حمله می‌كنیم. پس چرا حقوق زنان مسلمان را در اینجا رعایت نمی‌كنند؟! افراط‌گرایی طالبان به همان میزان غیر قابل قبول است كه افراط‌گرایی بنیادگرایان سكولار، اینجا در فرانسه.»
«امل سفور»، دختر محجبه 16 ساله، در پشت تریبون نامه‌ای خطاب به خواهران مسلمانش در فرانسه می‌خواند. در بخشی از این نامه آمده است: «حجاب بخشی از [هویت] یك دختر مسلمان است كه آن را انتخاب كرده است. او حجاب دارد چون می‌خواهد خود را بپوشاند، عفیف باشد. پاك باشد. امنیت داشته باشد. می‌خواهد در راهی باشد كه خود می‌خواهد و رضای پروردگارش در اوست. او حجاب می‌پوشد تا بتواند تكالیف دینی را كه خود انتخاب كرده، انجام دهد.


در میان راهپیمایان زنان و مردانی از سایر ادیان نیز آمده‌اند تا حمایتشان را از حجاب اعلام كنند. یك پیرزن راهبه مسیحی به پشت تریبون می‌رود و خطاب به جمعیت می‌گوید: «من با حجاب خود به اینجا آمده‌ام اما یك مسلمان نیستم. من یك راهبه مسیحی هستم. من معتقدم این (قانون منع حجاب) بخشی از یك حركت است برای حذف خداوند از جامعه... این فقط خداوند است كه می‌تواند نظامی نو بسازد كه بشود در آن زندگی كرد و او را پرستش نمود. نظام جدید حكومتهای سكولار، بدون خداوند، به سمت مقصدی دهشتناك در حركت است، به سمت یك استبداد؛ جایی كه در آن هیچ‌گونه آزادی نخواهد بود.


آزادی برای پرستش خدایی كه به ما همه چیز عطا كرده است. من به این دلیل برای دفاع از حجاب مسلمانان به اینجا آمده‌ام.
دامنه واكنشها و اعتراضات علیه قانون منع حجاب محدود به شهرها و مسلمانان اروپا نماند. در جای جای جهان اسلام، مسلمانان دست به اعتراض زدند؛ تهران، قاهره، بیروت، دمشق و... حتی شهرهای فلسطین. در تظاهرات دختران فلسطینی بر روی پلاكاردی حدیثی از پیامبر(ص) نوشته شده بود: «من اصبح و لم یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم» (هر كس شب خود را صبح كند، درحالی‌كه بی‌توجه به امور مسلمانان است، مسلمان نیست.) اینكه وقتی برای مسلمانان فرانسه مشكلی پیش می‌آید، مسلمانان فلسطین به خیابانها می‌ریزند، ناشی از آن است كه هر وقت برای مسلمانان فلسطین مشكلی پیش آمده است. مسلمانان ایران به خیابانها ریخته‌اند. و این فرهنگ اخوت كه با انقلاب اسلامی بار دیگر در پیكره امت اسلامی احیا گردیده روحی جدید در كالبد نیمه‌جان امت دمیده است.


راه رهایی:
خروج امت اسلامی از مصائب، بلكه امتحاناتی كه در آن غوطه‌ور است، ممكن نیست مگر با اتحاد در تمام سطوح. و اتحاد، گرچه با شعار شروع می‌شود ولی به شعار ختم نمی‌گردد و باید به سطوح عینی و عملی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی كشیده شود. مسلمانان فرانسه و اروپا در این بلی‍ّه‌ای كه گرفتار شده‌اند. پیروز خواهند شد اما به یك شرط: كه مؤمن باشند. ایمان و تقوی، اول شرط‌ِ خروج اصحاب حق از مصائبی است كه به آن مبتلایند. ایمان و تقوی، نه صرفا‌ً به‌عنوان یك توصیه اخلاقی، بلكه به مثابه یك راهكار استراتژیك می‌تواند ناجی مسلمانان اروپا از ظلم و تحكم طاغوت سرمایه‌داری باشد. اما ایمان، ملازم جهاد در دو حوزه فردی و اجتماعی است و صبر، شرط به ثمر نشستن جهاد.
مسلمانان فرانسه و اروپا، علاوه بر پایبندی به سه عنصر «ایمان»، «صبر» و «جهاد» و تأكید بر «اتحاد» (چه وحدت در صفوف داخلی خود و چه وحدت جامعه جهانی اسلام، یعنی امت اسلامی) برای نیل به پیروزی نیازمند رهایی از سیطره فرهنگ و تمدن ماد‌ّی هستند. «اومانیسم»، «فردگرایی»، «ناسیونالیسم»، «مصرف‌‌زدگی»، «سكولاریسم»، «تحلیل حیات با عقل معاش»، «نگاه ماشینی به زندگی» و... زنجیرهایی هستند كه انسان معاصر از جان خویش بر نیفكند نای حركت، مقاومت و مبارزه را نخواهد داشت.
امروز، علاوه بر همه «هست و نیست»های تلخ و شیرین، مسلمانان اروپا و جهان «باید و نباید»های جد‌ّیی را در پیش‌رو دارند. امروز، مسلمانان علاوه بر تحلیل هست و نیستهای جهان‌ِ پیرامون، نیازمند شناخت باید و نبایدهای حركت و عمل می‌باشند.
«چه باید كرد» و «چه نباید كرد» باید در كنار تحلیل هست و نیستهای امروز امت بنشیند و این هر دو مقوله معرفتی، باید تبدیل به عمل و حركت شوند.
خروج از انفعال و حضور فعال در صحنه‌های جامعه، دست نكشیدن از اصول و مبانی اسلامی در منازعه با روشنفكران و رسانه‌های غرب، تعریف هویت جدید اسلامی و تأكید بر عضویت انفكات‌ناپذیر در جامعه جهانی اسلام (امت اسلامی) توجه به روح احكام و قوانین اسلام (مانند حجاب) علاوه بر تقی‍ّد به احكام شریعت، حضور دختران و زنان مسلمان در عرصه‌های مختلف جامعه، با تأكید بر هویت اسلامی خود، برخورد و تعامل حسنه با سایر شهروندان غیر معاند، پیروان دیگر ادیان و جلوگیری از جنگ مذهبی و قومی در این كشورها و تأكید بر وجه اشتراك استضعاف و دشمنان مشترك، یعنی سرمایه‌داران پول‌پرست، دولتهای استكباری و رسانه‌های ذی‌نفوذ و...


همه و همه از جمله بایدها ونبایدهایی است كه مسلمانان اروپا به‌خصوص زنان مسلمان، در این بلی‍ّه و آزمایش سخت، در پیش رو دارند. اما امت نیز در قبال مصائب عضوی از پیكر خود، ـ یعنی مسلمانان فرانسه و اروپا مسئول و مكلف است؛ همبستگی و حمایت بی‌دریغ در تمام سطوح از مسلمانان اروپا و زنان محجبه، تأكید بر هویت امت واحده و عدم انفكاك اقلیتهای مسلمان جهان از پیكره امت اسلامی است. تلاش زنان و دختران مسلمان در دارالاسلام برای زدودن این ذهنیت

نادرست كه حجاب را در كنار اكراه و اجبار تصویر می‌كند. ارتباط بیش از پیش با مسلمانان اروپا از طرق وسائل ارتباط جمعی، به‌خصوص اینترنت، فرهنگ‌سازی در حوزه‌های مختلف هنری و غیر هنری، توسط هنرمندان و نخبگان امت اسلامی، در جهت رفع ظلم بر مسلمانان غرب و حمایت بیش از پیش مسلمانان از آنان و... از جمله بایدها و نبایدهای پیش روی امت اسلامی در هر گوشه‌ای از كره زمین است.


پایان كلام اینكه، خداوند؛ سرنوشت هیچ جامعه‌ای را تغییر نمی‌دهد، مگر آنكه اعضای آن جامعه، خود تصمیم به تغییر در سرنوشت خویش بگیرند. چرخ تاریخ را تحولات انفسی و روحی در بطن جوامع بشری و قبل از آن اراده بر تحو‌ّل است كه به حركت درمی‌آورد. و این تحولات انفسی بستر شكل‌گیری انقلابهای حقیقی در جهان است. مسلمانان و مستضعفین جهان، امروز توان آن را دارند كه با اتحاد ایمانی و تغییر و تحول انفسی و روحی در وجود خویش، فصلی جدید در تاریخ بشریت بگشایند كه آغازی بر پایان قرنها انقطاع جوامع و حكومتها از عالم وحی و استقرار مجدد عدالت بر كره زمین باشد.


تاريخچه‌ بحث‌ حجاب‌ در اسلام‌:

طلوع‌ خورشيد اسلام‌ در تاريكي‌ كفر و جهل‌ جامعه‌ قريش‌، بسياري‌ از روابط اجتماعي‌ و رفتارهاي‌ غلط شخصي‌ واجتماعي‌ آن‌ زمان‌ را باطل‌ ساخت‌ و انسان‌ را به‌ سوي‌ قانونمندي‌ نوين‌ و تكامل‌ يافته‌اي‌ رهنمون‌ ساخت‌. باهجرت‌ پيامبر اسلام‌(ص‌) به‌ مدينه‌ و ايجاد دولت‌ اسلامي‌، سوره‌ها و آيات‌ مدني‌ كه‌ معمولا به‌ قانونمندي‌ شخصي‌و اجتماعي‌ مي‌پرداختند، در شهر مدينه‌ بر وجود مقدس‌ پيامبر(ص‌) نازل‌ شدند; از جمله‌ اين‌ سوره‌ها و آيات‌،آيه‌ 31 سوره‌ <<نور>>است‌ كه‌ در جامعه‌ اسلامي‌ مدينه‌ نازل‌ شد و بدين‌ ترتيب‌ سوره‌ نور را مدني‌ مي‌نامند.
در عرب‌ جاهليت‌، زنان‌ پوششي‌ نداشتند و زيورآلات‌ گوش‌، دست‌ و پايشان‌ را آشكار مي‌ساختند و از برخوردخلخالهاي‌ پاهايشان‌ در رفتار و آمدها صداي‌ موزوني‌ به‌ گوش‌ مي‌رسيد و آرايش‌ مو و صورت‌، بدون‌ پوشش‌سروگردن‌ به‌ همراه‌ زيورآلات‌ جلوه‌گري‌ جاهلانه‌اي‌ براي‌ مردان‌ داشت‌ تا ثابت‌ كنند كه‌ چنين‌ زيبايي‌ و زيوري‌دارند. آن‌گاه‌ خداوند خطاب‌ به‌ پيامبر فرمود:
اي‌ پيامبر به‌ زنان‌ مومن‌ بگو از نگاههاي‌ حرام‌ چشم‌ بپوشند و از ناموس‌ خود محافظت‌ كنند و زينت‌ و زيبايي‌خود را آشكار نسازند، مگر آنچه‌ كه‌ ظاهر است‌ و بايد روسري‌ها (مقنعه‌هايشان‌) را بر سروگردن‌ و سينه‌ قرار دهندو
بعد از اين‌ آيه‌ سوره‌ مدني‌ نور، زنان‌ مسلمان‌ جلوه‌ تازه‌اي‌ در سطح‌ شهر پيدا كردند، تا جايي‌ كه‌ ديگر زنان‌مسلمان‌ و پيرو پيامبر(ص‌) از زنان‌ كفار و حتي‌ زنان‌ مسيحي‌ و يهودي‌ حجاز تشخيص‌ داده‌ مي‌شدند; زيرا ظاهرزنان‌ مسلمان‌ در حدي‌ كه‌ قرآن‌ حكم‌ كرده‌ بود، پوشيده‌ شد و آنها ديگر خلخال‌ پاي‌ خود را به‌ صدادرنمي‌آوردند تا نامحرمان‌ از زيورآلات‌ پنهان‌ آنان‌ آگاه‌ شوند.
اين‌ آيه‌ ابتداي‌ تشريع‌ حكم‌ حجاب‌ و پوشش‌براي‌ زنان‌ مسلمان‌ در شهر مدينه‌ بود و براساس‌اين‌ حكم‌ الهي‌، زنان‌ مسلمان‌ با پوشش‌ متعارف‌شرعي‌ بيرون‌ مي‌آمدند و حتي‌ زنان‌ پيامبر(ص‌)در عصر آن‌ حضرت‌ سوار بر شتر مي‌شدند و درسفرها همراه‌ با حضرت‌ و گروهي‌ ديگر در عين‌رعايت‌ حجاب‌ آمد و شد داشتند.
همچنين‌ حضرت‌ زهرا(س‌) كه‌ براي‌دادخواهي‌ و بيان‌ حقانيت‌ در اوايل‌

حكومت‌ابوبكر از منزل‌ به‌ مسجد پدرشان‌ تشريف‌ بردند،مطابق‌ نقل‌ ابي‌منصور احمد طبرسي‌، صاحب‌كتاب‌ <<احتجاج‌>>و همچنين‌ نقل‌ ابن‌ابي‌الحديد ازعلماي‌ اهل‌ سنت‌ در جلد 16، حجاب‌ حضرت‌اين‌گونه‌ بوده‌ است‌ كه‌ <<خمار>>را بر سرشان‌پيچيده‌ بودند. خمار (با كسره‌ي‌ خ‌) به‌ معناي‌روسري‌ بلند(مقنعه‌) است‌ كه‌ جمع‌ آن‌ <<خمر>>(باضمه‌ بر خ‌ و م‌) است‌ و ناحيه‌ سروگردن‌ و سينه‌ رامي‌پوشاند و سپس‌ آن‌ حضرت‌ جلبابشان‌ را بر تن‌نمودند. جلباب‌ نيز لباسي‌ مانند عبا يا پيراهن‌ عربي‌بلند است‌، كه‌ همانند مانتوهاي‌ بلند، محيط بر بدن‌است‌ و جمع‌ آن‌ جلابيب‌ است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید