بخشی از مقاله
عفاف و حجاب
بسمه تعالی
در آن هنگام که خداوند بر حضرت آدم احسان کرد و باغ زندگي او را به وجود «حوا» معنا بخشيد، غم تنهايي را از او زايل ساخت. از آن زمان به بعد که عالم را بقايي و آدم را اميدي به حرکت آورد، خيمه زندگي بشر بپا شد. در حالي که نيمي از آن را «زن» استوار کرده بود، موجودي که بدون او، براي نظام آفرينش، آغاز و انجامي تصور نميشود.
بر همين اساس، در آيين حياتبخش اسلام براي «زن» شخصيتي فوقالعاده و منزلتي والا مقرر شده است و از او به عنوان موجودي ياد شده که بايد مورد تکريم و مشمول مهر و محبت کافي قرار گيرد. به گونهاي که در قرآن کريم سورهاي است به نام «نساء» و مشتمل بر 176 آيه. علاوه بر اين در اسلام براي تمامي جوانب زندگي فردي و اجتماعي، خانوادگي و زناشويي و حقوق زن، قوانين عادلانهاي وضع شده است. و از زنان شايسته آن چنان ياد ميکند که گويي هيچ فرشتهاي نميتواند به مقام او نايل آيد. در ميان قوانين آسماني که خداي متعال، با توجه به نياز زن به امنيت و آرامش، بر او مقرر کرده است، حکم «حجاب» است. حجاب قانوني است که نه براي محدود کردن استعدادهاي زنان، بلکه براي محدود کردن
خطرهايي است که استعدادها و موجوديت زن را تهديد ميکند. ديدگاه اسلام به اجتماع و مسائل آن، کاملا حکيمانه است. اسلام ميخواهد جامعهاي آن چنان پاک بسازد که در آن اثري از فساد و انحراف وجود نداشته باشد. از جمله عوامل اساسي که پاکيزگي اجتماع و سلامت اخلاقي را ضمانت ميکند، حکم حجاب است. با وجود حجاب، زنان از بي عفتي و
عشوهگري و انحراف باز داشته ميشوند و این امر موجب صيانتخانواده و جلوگيري از به هم پاشيدگي آن ميگردد. «حجاب» ايمني بخشنده و نگهبان جامعه است و هرگز هيچ جامعهاي نميتواند از پاکي و امنيت اجتماعي برخوردار باشد، مگر وقتي که زنانشان نخواهند بيبند و بار و برهنه باشند; زيرا «بيحجابي» همچون «وبا» يي است که در صورت گسترش آن در ميان توده مردم، بسيار زود همه را آلوده و بيمار ميکند. اسلام با دورانديشي کامل، پيروان خود را به حجاب و ترک خودنمايي امر ميکند تا پيش از وقوع حوادث خانمان برانداز و شيوع فساد، ريشههاي آن خشک گردد و امکان رشد فساد اجتماعي بوجود نيايد.
عفاف
«عفاف» به معنای پارسایی و پاک دامنی و خودداری از کارهای حرام و زشت است و «عفت»، حالتی نفسانی است که بر شهوت غلبه کند. در عرب نیز به گُلی که در برگ هایش پوشیده شده باشد، «مُعفَّف» می گویند.
عفاف، بنیادی ترین عامل ایجاد امنیت اجتماعی است. بی پروایی در نگاه، بی توجهی در نوع پوشش و پرده دری در روابط جنسی، امنیت اجتماعی را به خطر می اندازد و تجاوزهای جنسی که بی شرمانه ترین نوع تجاوز به حقوق مردم است، رواج می یابد. بر این اساس عفت مداری از اصولی ترین پایه های حراست امنیت جامعه است.
«غیرتمندی، انسان را از فساد می رهاند. انسان غیور، نه بر خود آلودگی را می پذیرد و نه بی عفتی دیگران را برمی تابد. غیرت اجتماعی، به این معناست که مردان موظفند در برابر هرزگی ها و مرزشکنی ها بایستند و به حرمت شکنی ها نزدیک نشوند. تنها در چنین اجتماعی است که می توان به سلامت شخصیت زن و حرمت ناموس او امیدوار بود. عفاف بر همه بخش های جامعه اثرگذار است. و تنها زنان را در برنمی گیرد، بلکه مردان نیز موظف به رعایت محدودیت های اخلاقی هستند. وجود فضای سالم برای رشد مادی و معنوی، حق جامعه است. در جوامعی که مردم به راه های انحرافی کشیده می شوند، حفظ هویت اسلامی و حدود شرعی دشوارتر می شود و مسلمانی که از ایمان و اراده ای استوار برخوردار نباشد،
هم رنگی با جماعت را می پذیرد و چون با ساختار درونی جامعه بیگانه است، دچار بی هویتی می گردد». بر این اساس، وقتی بنیادهای عفاف فرو ریخت، ارزش های اخلاقی نیز از زندگی انسان رخت برمی بندد.
عفاف، روح پوشش است که سلامت روانی و جاذبه جسمانی را تضمین می کند. بانوی مسلمان، نماد عفت و حیا در جامعه است و پوشش زن، نگهبانی در نگاه های آلوده و پاسدار حرمت اوست. زیبایی صورت و سیرت از الطافی است که خداوند به رسم امانت در اختیار انسان قرار داده است و شکرانه نعمت زیبایی نیز حفظ عفت است. چنانچه علی علیه السلام می فرماید: «زَکاةُ الْجَمال العِفافُ؛ پاکیزگی زیبایی در عفت ورزی است.» این زیبایی به ویژه برای زنان سرمایه است و طبیعت هر سرمایه ای آن است که از یک سو سودمند و از سوی دیگر، فسادانگیز است که در حقیقت لطافت و زیبایی و جوانی با عفت پیشگی پاس داشته می شود. گفتنی است بی قید بودن در امور جنسی موجب پیری زودرس و گاه ناتوانی زودهنگام جنسی می شود و عفت پیشگی، جمال و جوانی را پایدارتر می سازد.
روح عفاف، کنترل کننده رفتار و متانت است که با حیا زیباتر می شود. خداوند در قرآن، دختران شعیب را نمادی از عفاف معرفی می کند و عفت ورزی آنان را با واژه «تَمْشی عَلَی اسْتِحیاءٍ» بیان می دارد و نجابت آنان به دلیل نوع راه رفتنشان را در حضور حضرت موسی تحسین می کند. دختر شعیب در بازگشت به پدر گفت: پدر، او را به خدمت گیر که او خدمت گزاری نیرومند و امانت دار است. حضرت شعیب علیه السلام گفت: نیروی وی را به کشیدن دلوها شناختم، ولی امانت داری او را چگونه شناختی؟ دختر گفت: موسی در بازگشت گفت راه را به من نشان بده و خودت از پشت سر بیا؛ زیرا ما دودمان یعقوب به پشت زنان نظر نمی افکنیم. بدین گونه او به خاطر پرواپیشگی، به امانت داری شناخته شد.
بدحجابی
بدحجابی، پرتگاهی بین حجاب و بی حجابی!
اینکه چرا عده ای از زنان و دختران جوان ایرانی، بدون توجه به شخصیت و هویت و ارزش زن، برای ابراز وجود و ارائه خود به جامعه، شیوه آرایش غلیظی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی خاص فواحش می باشد را انتخاب می کنند، و با پوشش های اغواکننده درجامعه حضور می یابند، نکته ای است که ریشه یابی نشده، و دلایل آن مورد توجه قرار نگرفته است.
دختران و زنان بدحجاب ایرانی، بدون توجه به معنا و مفهوم آزادی، از میان تمام تصاویر آزادی، تنها یک تصویر کوچک آن را انتخاب کرده اند؛ آزادی برهنگی و حق انتخاب پوشش و لباس و آرایش.
و اما تصویر دوم این آزادی را نیز می بایست در نظر گرفت، آزادی مردان و پسران جوانی که می خواهند برای لذت جویی، از این عروسکهای نمایشی، هر گونه که خواستند استفاده کنند .
بی حیایی و هرزگی، خاص دختران خیابانی است، و با بدحجابی تفاوت بسیاری دارد، در جامعه ای که بنا بدلایلی سن ازدواج و طلاق افزایش چشمگیری دارد و راهی برای ارضاء طبیعی و قانونی و اخلاقی جوانان نیست، بدحجابی به بی حیایی، بی حیایی به برهنگی، و برهنگی، به هرزه گی و لذت جویی و عشرت طلبی ختم می شود، و در این میان بازنده بزرگ؛ دختران و زنان نا آگاه و بی دفاعی هستند، که بسیار زود زیبایی و سلامت و طراوت و زندگی و هستی خود را خیلی ارزان و راحت، و یخاطر هیچ از دست می دهند.
بدحجابی اینک یک فرهنگ است، فرهنگی که قسمتی از حجاب را کنار گذاشته و بصورت نیمه پنهان و با جذابیتی خاص وارد جامعه و بازار شده است.
بخشی از نامه چارلی چاپلین به دخترش :
شاید روزی چهره ی شاهزاده ایی ترا گول زد در آنروز تو بند بازی ناشی خواهی بود و بند بازان ناشی همیشه سقوط می کنند. دل به زر و زیور مبند. زیرا بزرگترین الماس دنیا آفتاب است که خوشبختانه این آفتاب بر گردن همه می درخشد. اما اگر روزی دل به آفتاب چهره مردی دادی پاکدل باش و با او یکدل باش. به مادرت گفته ام در اینباره نامه ای برایت بنویسد. او عشق را بهتر از من میشناسد. او برای تعریف یکدلی شایسته تر از من است. هیچ کس دیگری در این جهان شایسته آن نیست که دختری حتی ناخن پایش را هم به خاطر او عریان کند. برهنگی بیماری عصر ماست. اما تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست میداری؛ بد نیست اگر اندیشه تو در اینباره مال دهسال پیش باشد مال دوران پوشیدگی است نترس. این دهسال ترا پیر تر نخواهد کرد. .
در محیط های پاک اسلامی این مرد است که حق ندارد در نشست و برخاست ها از زن بیگانه بهره برداری کند. این مرد است که همواره حرص می ورزد که زن را وسیله چشم چرانی و کامجوئی و لذت طلبی خود قرار دهد. هیچگاه مرد به میل خود مایل نبوده است حائل و مانعی میان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت که این حائل از میان رفته آنکه برنده بوده مرد بوده است و آنکه باخته و وسیله شده زن. امروز که مردان موفق شده اند با نامهای جذاب و فریبندۀ آزادی و تساوی این حائل را از میان ببرند زن را در خدمت کثیف ترین اهداف خود گرفته اند. بردگی زن امروزه بیش از هر دورۀ دیگری به چشم می خورد؛ که زن برای تأمین منافع مادی یک مرد در یک مؤسسه تجاری خود را صد نوع برای جلب مشتری مرد می آراید و بصورت "مانکن" در می آید و شرف خود را در ازاء چندرغاز حقوق می فروشد.
اینگونه نشست و برخاست ها جز بهره کشی مرد و بهره دهی زن چه مفهوم دیگری می تواند داشته باشد؟
به گفته کارشناسان زنان و دختران باید خود را بپوشانند تا مردان جامعه دچار 140 هیجان غیر اخلاقی نشوند. حجاب برای این در قرآن آمده است که زن مورد آزار و اذیت قرار نگیرد و با حیثیت انسانی با جامعه در تعامل باشد، نه با جذابیت ظاهری. اگر جامعه بخواهد بر مبنای فطرت رشد کند بدون شک خواهید دید یکی از مترقی ترین قوانین فرضیه حجاب است.
زن و مردی که از صبح تا شب، همه جور ارتباطات عاطفی با همه دارند، شب نیازی به هم ندارند. امروز دختر شیعی ما زیبایـﻰهایش را در جامعه نمایان می کند و فکر مـﻰکند که به عالم فخر مـﻰفروشد، درحالـﻰکه به خانوادﻩی پنج سال بعد خودش خیانت مـﻰکند. یعنی بذری را که پاشیده دختران دیگر یاد گرفتـﻪاند، و پنج سال بعد همین دختران در معرض دید
شوهر خودش قرار مـﻰگیرند. حالا نوبت دختران جوان دیگری است که مهر مردش را به خود جلب کنند. شوهر بیرون از خانه سیر مـﻰشود و شب هیچ عاطفـﻪای نسبت به این زن ندارد. تازه به ایـﻦجا که مـﻰرسد، زمان دعای توسل و اماﻡزادﻩها مـﻰشود، یا ایـﻦکه دنبال چیزی مـﻰگردد که به خورد شوهرش بدهد تا مهرش در دل او بیافتد.
در جزوات و دستورالعمـﻞهای CIA، پنتاگون، MI6 و سیستـﻢهای جاسوسی خارجی غرب و دشمنان ما چنین آمده است: "باید مملکـﺖهای اسلامی را به اختلاط دختر و پسر و ایجاد روابط و پلورالیسم و لیبرالیسم جنسی تشویق و ترغیب کنیم تا جواﻥها با دین و ارزﺵها و مکتب خود بیگانه باشند و به ما کاری نداشته باشند." چون دین شیعه خیلی خطرناک است، دغدغـﻪهای جوان شیعه را از ایـنکه چـرا در جهان ظلم حاکم است، به این سمت ببرید که چـرا نمـﻰتوانم با فلان دختر ارتباط برقرار کنم! تا دائم فکر و ذهن او مشغول این مطلب باشد. این جوان دیگر برای ما خطری ندارد، بگذارید در دانـشگاههای آﻥها اولین پرسش این باشد که حدود روابط دختر و پسر چـقدر است!
ابا عبدالله علیه السلام فرمودند : "زندگی نیست، مگر عقیده و جهاد"
"زن غربی گمان کرد با ارائه دادن زیبایـﻰها و عریان کردن و آرایش کردن خود، مـﻰتواند قلب مرد غربی را جذب کند، درحالـﻰکه قلـﺐاش را جذب نکرده است، حواسش را جذب کرده است." این جمله، ماحصل یک عمر تلاش و تحقیق رواﻥشناسان غربی و تجربیات و آزمون و خطاهای بسیار بوده است.
در دبیرستاﻥها و دانـشگاﻩها، جوهایی ایجاد مـﻰکنند تا کسانی که مقید هستند، مسخره شوند. دختر چادری، پسر محجوب و چشـﻢپاک را مسخره مـﻰکنند. خیلی عجیب است که در یک مملکت شیعه، پسر و دختری که مـﻰگویند اماﻡام علی (علیه السلام) است و مادرم فاطمـﻪی زهراء (سلام الله علیها)، و بعد افتخارش تعداد ارتباطاﺕاش با نامحرم باشد. فکر کنید، ببینید این دو مطلب چگونه در یک فکر و عقل جمع مـﻰشود!
بهتر است مقداری از روزمرگی ها فاصله بگیریم و نسبت به افکار و رفتارمان حساس تر باشیم ...
گناهانی که تبدیل به عادت شده اند و قبه و زشتی آنها ریخته شده است اما همچنان گناه هستند و نافرمانی از حق تعالی. اکثر ماها سرمان را مانند کبک داخل برف کرده ایم و نمی خواهیم حقایق را بپذیریم.
گاهی مشاهده میکنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگهای شاد و زیبا و تحریک برانگیز استفاده میکنند که به اندامشان زیبایی خاصی میبخشد و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیباییاش آشکار است، گویی که اصلاً لباس نپوشیده است؛ و این دور از روح حجاب است.
بسیاری از افراد ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً؛[16] زمین پاک نیکو گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین خشن ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.
چند علت بدحجابی
۱ـ اظهار غنای مالی: ریشه خودنمایی برخی زنان تفاخر و خودنماییهای مالی است. دوست دارند دیگران شاهد برخورداریهای مالی آنها باشند و تفاوتی نخواهد بود كه بیننده زن باشد یا مرد. به همین منظور النگوهای خود را به نمایش میگذارند و حلقه یا گلوبند گرانقیمت خود را در معرض دید دیگران قرار میدهند و لباسهای فاخر به تن میكنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات میدانند و این به معنای آن است كه ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آوردهاند و برخی خود را در طلا خلاصه كردهاند.
چنین زنانی باید اندیشه كنند كه اینگونه فخر كردنهای مالی همراه با جاذبههای زنانه، تمایلات نامحرمان را برمیانگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد. بینش چنین زنانی بسیار سطحی و ظاهر بینانه است. اگر آگاه شوند كه انسان خلیفه خداست و میتواند ارزشی برتر از ملایك داشته باشد، روحیه و عملكرد آنها عوض میشود و دیگر حاضر نخواهند بود برای یك لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت خود و غفلت مردان جامعه كنند .
۲-خانواده : خانوادههایی كه از تعالیم دینی فاصله میگیرند به یك فرهنگ برزخی بین اسلام و خواستههای نفسانی خود میرسند. بسیاری از عقاید آنها رنگ مذهبی و دینی ندارد. اینان همان كسانی هستند كه دین را لقلقه زبان ساخته و با كمترین سختی یا تضاد با تمایلاتشان بهراحتی از دین خدا چشمپوشی میكنند.
یكی از مسایل مهم اجتماعی كه از ابعاد معنوی مبارزه با نفس برخوردار است پوشش دینی است كه در خانوادههای شبه مذهبی از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و فرزندان آنها نیز به فرهنگی كه از رهاوردهای تربیتی والدین است خو میگیرند و در نتیجه زاد و ولد آنها نیز نسخههای تكراری آنها خواهد بود. یعنی آنها نیز فرهنگ بیاعتنایی به احكام دینی را دنبال میكنند. بخشی از بدحجابیهای جامعه منسوب به این خانوادهها و والدین شبه مذهبی است كه از غیرت دینی تهی ماندهاند. خوشا به حال دختری كه از مادری عفیف و پوشیده برخوردار است كه روحیه چنین مادری بهترین زمینه حجاب او خواهد بود.
3ـ ملامت دیگران : یكی از ریشههای بدحجابی و خودنمایی دختران و زنان ملامت اعضای خانواده، فامیل و دوستان است. چه بانوانی كه به خاطر سلامت نفسی كه دارند، میخواهند از حجاب دینی كامل برخوردار باشند اما راهزنان راه خدا به آنها شبیخون میزنند و زبان به ملامت میگشایند. گاهی ملامتها از سوی مردان صورت میگیرد. ریشه اصلی ملامت اكثر این افراد هواهای نفسانی آنهاست. زیرا با بیحجابی و خودنمایی زنان و دختران بهتر میتوانند به لذتهای خود دست یابند.
يک زن هر قدر شان بالاتري داشته باشد ،بهتر حجاب خود را رعايت مي کند
متاسفانه حجاب در جامعه ما به درستي تعريف و تبيين نشده است. الگوي مناسب براي زن مسلمان امروزي ارائه نشده ،بنابراين نوجوان و جوان ما سراغ الگوي غربي مي رود.طبيعي است که نوع حجاب و پوشش را هم از همان جا مي گيرد.
جدیدترین تحقیقات نشان داده زنانی که مایل به نشان دادن خود به مردان غریبه هستند، به توانایی های درونی خودشان اعتماد کافی ندارند و از همین رو به سمت استفاده از جاذبه های ظاهری روی می آورند.
شهید مطهری : کسی که زیبائی اندیشه دارد زیبائی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد .
آثار سوء بدحجابى
يكى از پيامدهاى سوء و ناگوار بدحجابى و ابتذال در پوشش، ايجاد اختلالات روانى در فرد مىباشد، بعضى از زنان بر اساس نياز ذاتى و فطرى خود براى جلب رضايت محيط به خودآرائى و جلوهگرى پرداخته، فكر و انديشه خود را خواسته يا ناخواسته در بعد تمايلات و تخيلات پوچ، محدود مىكنند. پوشش ناقص زن در جامعه فشارهاى جبرانناپذيرى بر روان، اعصاب و شخصيت او وارد مىسازد ؛ چرا كه او در اين حالت خود را در معرض پاسخ گوئى به تهاجم نظرها و افكار مختلف مىبيند و از محقق ساختن شخصيت خود عاجز مىماند، در اين صورت يا به سوى بىتفاوتى و بى قيدى كشيده مىشود و يا به تخيلات و اعمال نامناسب دست مىزند، كه در هر دو صورت خود و اطرافيانش را از نظر روانى، عقلانى و فرهنگى در معرض سقوط قرار مىدهد.
استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين زمينه مىنويسد : روح بشر فوق العاده تحريكپذير است، اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگيرد، همانطور كه بشر در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمىشود و اشباع نمىگردد، در امور جنسى نيز چنين است. هيچ مردى از تصاحب زيبا رويان، و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلى از هوس سير نمىشود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام نشدنى است و هميشه مقرون
است با نوعى احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها كه به نوبهى خود منجر به اختلالات روحى و بيمارىهاى روانى مىگردد. چرا در دنياى غرب اين همه بيمارىهاى روانى زياد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به وسيله جرايد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غيررسمى انجام مىشود .
بدحجابى زن در جامعه سبب نقش بازى كردن او در اسلوبها و مدلهاى گوناگون مىشود، اين اعمال او را به صورت موجودى بى اختيار و بى اراده به هر طرف مىكشد و ديگر بر زندگيش تسلط آگاهانه نخواهد داشت، در زندگى و اعمال خود، نظر ديگران را ترجيح مىدهد؛ كه براى جلوگيرى از اين امور منفى، حجاب بهترين درمان مىباشد.
بدحجابی موجب بیاعتمادی در خانوادههاست.
بديهی است شوهران زنان بدحجاب همواره نگران ارتباط نامشروع همسران خود با مردان بيگانه هستند؛ زيرا هيچ عقل سالمی نمیپذيرد كه زنی با آرايش كامل همواره در خيابانها پرسه بزند و هيچكس متعرض او نشود، بنابراين بسيار ديده شده مردانی كه با تلفن همراه و به بهانه احوالپرسی و دوست داشتن، ساعت به ساعت همسر خود را كنترل میكنند و يا بسيارند كسانی كه برای كنترل آمد و شد همسر بدحجاب خود از برادر كوچكتر يا دوست و آشنا كمك میگيرند كه دايم او را تحت نظر بگيرند كه به كجاها آمد و شد دارد. سؤال اين است آيا اين واقعاً زندگی است، آيا نمیشود همسر آرايش و زيبايی خود را مخصوص شوهر قرار داده و در بيرون از خانه مراعات كند تا مرد هم در چنين برزخی گرفتار دهها استرس و بدگمانی نشود.
بدحجابی ضربهزدن به اقتصاد خانواده است؛ به تجربه ثابت شده است تمام زنان شاغل و غيرشاغل ولی «بدحجاب» عمده درآمد خود يا شوهر را صرف مدل و ظاهر خود میكنند و ای كاش اين كار سودی به حال خانه و خانواده داشته باشد كه نه تنها سودی ندارد؛ بلكه آسيب عاطفی، روحی و روانی به همسر و بچههای خانواده وارد میكند و هرزگی و ولنگاری زن را هم به دنبال دارد و متأسفانه هزاران زن و دختر همين الان در پشت ميلههای زندان، دليل اصلی انحراف خود را بیغيرتی شوهر و بیتوجهی خانواده نسبت به خود دانسته و آنها را مقصر اصلی به فساد كشيده شدن خود میدانند.
مادر بدحجابی كه برای نيمكيلو سبزی خريدن با آرايش كامل بيرون میرود و ساعتها در خيابانها پرسه میزند و صدها مرد نامحرم را با اين وضع به طرف گناه سوق میدهد، چگونه میتواند به دختر خود بگويد:« عفت و حيا داشته باش»، وقتی مادر بدحجاب با سر و سينه عريان در جامعه ظاهر میشود، چگونه میتواند به دختر خود سفارش پاكی و پاكدامنی بكند.
بدحجابی توهين به مقدسات و اهل بيت(ع) است، زن بدحجاب هم جامعه را به گناه سوق میدهد و هم با اين كار به قرآن و اهل بيت(ع) دهنكجی میكند، زيرا شكی نيست كه چنين عملی مخالفت با اهل بيت(ع) است؛ آيا میتوان با ادعای محبت و دوستی حضرت زهرا(س) در مسيری مخالف سيره آن حضرت گام برداشت، آيا میتوان گفت اگر كسی با عمل خود خلاف دستور قرآن و اهل بيت(ع) حركت كرد به آنها توهين نكرده است، بديهی كه مخالفت عملی با سيره معصومين(ع) توهين به آنهاست.
بدحجابی مانع رشد و كمال خانواده است؛ بديهی است زنی كه همواره به دنبال مد، آرايش و خودنمايی است، هرگز نمیتواند ادعای رشد و كمال داشته باشد، يك زن بدحجاب آنقدر در حصار حالت، لباس، رنگ و كيف و كفش و مدلهای آرايش خود غرق است و آنقدر اسير نگاههای مردم است كه فرصتی برای انديشيدن به كمال و پاكی روح و رشد معنوی ندارد و لذا عمر خود را بيهوده صرف میكند و همچنان پيله خودنمايی و مدگرايی به دور خود میتند تاعمرش به پايان برسد.
آثار اجتماعي بد حجابي
الف ـ گسترش تهمت و سوءظن
يكى از آثار بدحجابى سوء ظن افراد جامعه و تهمت زدن به زنان و دختران بدحجاب است. از آن جا كه افراد بدحجاب بر خلاف فرهنگ جامعه اسلامى، حجاب اسلامى را رعايت نكرده و با پوشش و ظاهر نامناسب به جامعه وارد مىگردند، ممكن است مورد سوء ظن افراد جامعه واقع شوند، افراد جامعه مىگويند: چنين شخصى كه به اين راحتى احكام الهى را زير پا نهاده و از غضب الهى نمىترسد چه بسا خلافهاى ديگرى را انجام دهد.
اسلام از حقوق زنان با حجاب و با ايمان دفاع مىكند و در سوره نور مىفرمايد:
ان الذين يرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فى الدنيا و الاخره و لهم عذاب عظيم
زنان پاكدامن و دور از هر آلودگى و با ايمان را مورد تهمت قرار ندهيد و اگر كسى چنين كند در دنيا و آخرت لعنت شده و عذاب بزرگى براى آن هاست.
اميرالمؤمنين على عليهالسلام در ضمن گفتارى به فرزندش امام حسين عليهالسلام مىفرمايد:
واكفف عليهن من ابصارهن بحجابك اياهن فان شدة الحجاب ابقى عليهن .
از طريق حجاب و پوشش بانوان، آنها را بپوشان، چرا كه رعايت حجاب به طور جدى و محكم زنان را به طور سالمتر و پاكتر حفظ خواهد كرد.
روشن است كه يكى از موارد حفاظت از بانوان، حفاظت از آنان در برابر سيل شايعات و تهمتهاى نارواست.
ب ـزمينهسازى رخدادهاى مخاطرهآميز
بدحجابى سبب افزايش جنايت و حادثه آفرينى در جامعه مىشود. بىترديد سرچشمه بسيارى از حوادث مرگبار، درگيرىها و نزاعهاى فردى و خانوادگى، قتل و جنايات، از بدحجابى و خودنمايى زنان آغاز مىگردد. وقتى در كوچه و خيابان يا در مجلس مهمانى و عروسى مختلط و همنشينى زنان با مردان نگاه مردان به زنى بى حجاب يا بدحجاب افتاد، سر و صورت آرايش كرده زن جوان از يك سو و ادا و اطوارها و راه رفتن و سخن گفتن آن چنانى از سوى ديگر، نگاه مرد را تندتر و طولانىتر مىنمايد، در نتيجه همين نگاههاى به ظاهر ساده موجب حوادث مرگبار، تصادفات، زد و خوردها و جنايات بى شمار مىگردد.
پيامبر اكرم ص فرمود:
... من جالس النساء فلابد له من الزنا و لابد للزانى من النار
سرانجام كسى كه همنشينى و اختلاط با زنان كند، زنا مىباشد و سرانجام زناكار آتش جهنم است.
زن، آزادي، اسلام
چرا بعضی از افراد وگروهها فکر میکنند مبارزه با بدحجابی مبارزه با آزادی افراد است؟
بدین دلیل که تحول فکری در این رابطه به وجود نیامده است. ممکن است کسی بگوید من که با کسی کاری ندارم و مزاحم کسی هم نشدهام؟ اتفاقاَ این عمل وی منافی آزادی است؛ چرا، چون اگر آزادی را اینگونه تعریف کنیم که من رها هستم تا جایی که به دیگران صدمهای وارد نکنم ، ما این تعریف را از او قبول میکنیم اما باید توجه کرد آن خانمی که از منزل تا محل کار با بدحجابی بیرون میآید حق سه نفر را ضایع کرده است؛ اول حق خدا را ضایع کرده است؛ چون اگر حجاب حکم خدا است ما کارهای نیستیم، دوم امینت خودت را از بین برده و سوم آرامش روانی دیگران را سلب کرده است؛ چون کسی که این خانم را با این وضع میبیند دچار اختلالهای روانی میشود. ناامنی، دزدی، قتل، متلاشی شدن خانوده، همهوهمه ناشی از بیتوجهی به این مسأله است.
اسلام درباره آزادى به عنوان يك ارزش، اعتراف كرده است؛ اما نه ارزش منحصر به فرد، و نه آزادى با آن تعبيرها و تفسيرهاى ساختگى، بلكه آزادى به معناى واقعى، على عليهالسلام در وصيتنامهاش به امام حسن عليهالسلام، در نهجالبلاغه، مىفرمايد و اكرم نفسك عن كل دنيه و ان ساقتك الى الرغائب فانك لن تعتاض بما تبذُلُ من نفسك عوضا، جان و روان خودت را گرامى بدار و از هر كار و پست و از هر پستى محترم بدار.
همان طور كه قرآن مىفرمايد بزرگترين باختنها، باختن خود است، اينجا نيز على عليهالسلام همان معنا را به تعبير ديگر مىگويد: پسرم براى هرچه كه از دست بدهى و بفروشى مىتوان قيمت گذاشت؛ ولى يك چيز دارى كه اگر آن را بفروشى بهايى در همه جهان براى آن پيدا نمىكنى و آن خودت هستى، يعنى همان نفس و جان و روحت؛ اگر روحت را بفروشى و تمام دنيا را به تو بدهند، ديگر برابرى نمىكند.
نيز مىفرمايد: و لاتَكُن عبد غيرك فقد جعلك اللّه حرا
پسرم هرگز بنده ديگرى مباش، زيرا خدا تو را آزاد آفريده است.
تعارض نمائی حجاب و آزادی
عده ای می پرسند آیا محدودیتها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد و ایجاد عقده و حسرت نمی گردد ؟
واقعیت این است که محدودیتها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد نمیشود، بلکه دقیقاً برعکس، آزادی به معنای نفی محدودیتها، باعث عدم احترام به افراد و انهدام ارزشها میگردد. برای تصدیق این سخن، کافی است نیم نگاهی به طرز لباس پوشیدن افراد در قسمتهای مرفهنشین شهرهای بزرگ، بیفکنیم و ببینیم که چگونه این افراد با سوء استفاده از آزادی، ارزشها و هنجارهای دینی مربوط به پوشش اجتماعی را که قانوناً ملزم به رعایت آن هستند، زیر پا میگذارند و حتی آنها را به تمسخر میگیرند.
از طرفی اگر مراد از این سوال این باشد که محدودیتها در مورد لباس زنان و دختران جوان، باعث شکلگیری عقدهها و حسرتهای جنسی و روانی در پسران جوان میگردد، واقعیت این است که برعکس، آزادی پوشش به معنای نفی محدودیت در لباس بانوان و دختران جوان، باعث انعقاد حسرتها در پسران میگردد، و با اندک تأملی تصدیق میگردد در جامعهای که بخش عظیم آن جوانانی هستند که به دلیل شرایط سنی و تحریکات مختلف روانی به وسیلهی محصولات آلودهی فرهنگی، مانند بعضی از فیلمها، رمانها و نوارهای مبتذل، در معرض طغیان غرایز جنسی هستند و از طرفی ازدواج نیز در جامعه بسیار سخت شده است، چگونه ممکن است آزادی پوشش دختران جوان و نفی محدودیت در لباس، باعث شکلگیری عقدهها و حسرتهای روحی و روانی پسران جوان دربارهی مسائل جنسی نگردد.
چه زیبا، امام صادق(ع) در روایتی فرموده اند:
النظر سهم من سهام ابلیس مسموم کم من نظرة اورثت حسرة طویلة
نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلودهی ابلیس است .
و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی میگردد.
همین واقعیت در شعر شاعر اینگونه بیان شده است:
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
ولی اگر مراد از این سوال باشد که محدودیت در لباس و پوشش بانوان و دختران جوان، باعث شکلگیری عقدهها و حسرتهایی در خود دختران میگردد؛ چون در آرزوی پوشیدن لباسهای رنگین و مدلهای مختلف آن ناکام میشوند، در پاسخ میگوییم.
اولاً، در فرهنگ اسلامی و قرآنی، زنان نه تنها در استفاده از زینتآلات و لباسهای زیبا منع نشدهاند، بلکه تشویق نیز شدهاند.
امام باقر(ع) در روایتی فرموده است:
لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة
سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردنبندی به گردن آویزد.
ولی اسلام در کنار توصیه زنان به خودآرایی ( آن هم برای همسر خود) به منظور پاک ماندن محیط اجتماعی، به حجاب و پوشاندن زینتها و زیباییها و عدم تبرّج و خودنمایی در مقابل نامحرم نیز دستور داده است؛ چون نمایش زینتها و لباسهای زیبا باعث تحریک و تهییج میشود.
در مجموع، نمیتوان انکار نمود که حجاب، دستوری حکیمانه است که برای سلامت روحی و روانی همه مردان و زنان مفید است.
شبهه :
می گویند حجاب موجب سلب حق آزادی كه یك حق طبیعی بشری است می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود. می گویند احترام به حیثیت و شرف انسانی یكی از مواد اعلامیه حقوق بشر است. هرانسانی شریف و آزاد است، مرد باشد یا زن، سفید باشد یا سیاه، تابع هر كشور یا مذهبی باشد. مجبور ساختن زن به اینكه حجاب داشته باشد بی اعتنایی به حق آزادی و اهانت به حیثیت انسانی اوست و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن. عزت و كرامت انسانی و حق آزادی زن و همچنین حكم مطابق عقل و شرع به اینكه هیچ كس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ شكل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود، ایجاب می كند كه این امر از میان برود.
پاسخ:
لازم است تذكر دهیم كه فرق است بین زندانی كردن زن در خانه و موظف دانستن و به اینكه وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر كردن زن وجود ندارد. در معاشرت و برخورد با مرد باید كیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات كند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است كه با حیثیت و كرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او كه خداوند برایش خلق كرده است محسوب شود.اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد كه در معاشرت ، روش خاصی را اتخاذ كنند و طوری راه بروند كه آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را «زندانی كردن» یا « بردگی» نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل « آزادی» فرد نمی توان دانست.
چرا حجاب
واقعا حجاب مهم است؟ چرا تا این اندازه اسلام بر روی آن تاکید دارد به حدی که ضرورت حجاب مورد اتفاق شیعه و سنی است؟ و چرا برخی کشور های غربی و غیر اسلامی مانند فرانسه و ترکیه نسبت به آن این چنین حساسیت نشان می دهند و برای زنان محجبه محدودیت ایجاد می کنند؟ چرا نسبت به آنان تبعیض قائل می شوند و انواع فشارها را بر آنها وارد می کنند؟
امروزه نمونه این فشارها را در این کشورها زیاد می بینیم به طور مثال می توان به اخراج پیرزنی از یک بیمارستان در ترکیه اشاره کرد که به علت داشتن همراه محجبه اخراج شد. آنها به خوبی متوجه جایگاه زنان و حجاب آنان در عفاف جوامع اسلامی شده اند که به هر صورت در صدد ضربه زدن به آن هستند تا بتوانند از طریق آن به اهداف خود دست پیدا کنند.بر خلاف ادعای غرب، زن در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، اهمیت مقام زن را در جمله ای زیبا می شود درک کرد: (( از دامن زن مرد به معراج می رسد.)) با قدری تامل می توان
به حقیقت این جمله دست یافت . یقینا وقتی زنان جامعه ای خوب و باحیا باشند، مردان آن جامعه نیز از تربیتی صحیح و نیکو بهره مندخواهند بو د و تاثیر زنان بر زندگی مردان انکار ناپذیر است.غربیان نیز به درستی این سخنان پی بردند و درصدد ضربه زدن به ما هستند، آنها فهمیده اند که از مواردی که می توان با آن به حیای زنان آسیب وارد کرد حجاب آنان است.
هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشده است، چون باغ بی دیوار از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی ماند. هیچ کس هم با نام (آزادی) دیوار خانه خود را بر نمی دارد و شبها در حیاطش را باز نمی گذارد، چون خطر رخنۀ دزد جدی است. هیچ صاحب گنج و گوهری هم گوهرهای خود را بدون حفاظ در معرض
دید رهگذران نمی گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم دل برباید، چون خود گوهر ربوده می شود. گوهر هر چه قیمتی تر باشد، در صد مراقبت از آن بالاتر می رود، هر چه که نفیس تر باشد بیم ربودن و غارتش بیشتر است و مواظبتش لازم تر. گوهر عفاف را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشند. زن، به خاطر لطافتی که دارد نباید در تیررس دست های خشن کامجویان دیوسیرت که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چیدند او را دور اندازند، یا زیر پایشان له کنند. زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث دار پاکی مریم است، نباید بازیچه هوس و آلوده به ویروس گناه گردد. گوهر عفاف و پاکی، با ارزش تر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه است. دزدان ایمان وغارتگران شرف
نیز فراوانند. اگر در مقابل پنجره خانه ات تور نزنی، از نیش پشه ها و مزاحمت مگس ها در امان نخواهی بود. وقتی راه پشه ها را می بندی، خود را مصون ساخته ای نه محدود و زندانی. وقتی در خانه را می بندی یا پشت پنجره اتاقت پرده می آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاه های مزاحم در پناه قرار داده ای،نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی. اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانی، نه کسی ایراد می گیرد و نه اگر هم ایراد بگیرد، اعتنا می کنی، چرا که سخنش را بی منطق و نا آگاهانه می دانی و می بینی.
اینکه دل باید پاک باشد بهانه ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است وگرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه پاک و رفتار پاک برخیزد. ظاهر آینه باطن است و ... ( ازکوزه همان برون تراود که در اوست.)
زن به خاطر ارزش و کرامتی که دارد باید محفوظ بماند و خود را حراج نکند. در بازار سوداگران شهوت، سادگی و خامی است که کسی خود را در معرض دید و تماشای نگاه های مسموم و چشم های ناپاک قرار دهد و به دلبری و جلوه گری بپردازد و خیال کند بیماردلان و رهزنان عفاف را وسوسه نمی اندازد و از زهر گناهها و نیش پشه های شهوت در امان می ماند! بعضی از (نگاهها)، ویروس گناه منتشر می کنند و بعضی چهره ها حشره مزاحمت جمع می کنند. خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پرده ها و باز گذاشتن همه پنجره ها نشانه تیره اندیشی است نه روشنفکری! نشانه جاهلیت است نه تمدن!
آن که ایمان را به لقمه ای نان می فروشد، آن که یوسف زیبایی را با چند سکه قلب عوض می کند، آن که کودک عفاف را جلوی صدها گرگ گرسنه می برد، روزی هم پشت دیوار ندامت اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت، در آخرت هم به آتش بی پروایی خود خواهد سوخت. از اول که جامه عفاف، سفید و شفاف است نباید گذاشت چرکابۀ گناه بر آن بپاشد. از اول باید مواظب بود که این کاسۀ چینی نشکند و این جام بلورین ترک برندارد. از اول نباید به پای بیگانه، اجازه ورود به مزرعه نجابت داد که بوته های نورس عصمت را لگدمال کند، ولی آنگاه که ... گریه بی حاصل است و بی ثمر، وقتی که شاخه شکست و گل چیده شد!
حجاب و عفاف این فرصت را به زن می دهد تا او با شخصیت انسانی خود با جامعه در تعامل باشد نه با شخصیت و زیبایی ظاهر؛ علاوه برآن باعث می شود سرمایه انسانی زنان پوشیده بماند.
فواید حجاب
ميدانيد که سيمهاي برق داراي بار مثبت و منفي است يعني 2 تا رشته سيم وجود دارد که يکي مثبت و ديگري منفي است و اين سيمها داراي روکش پلاستيکي است زيرا اگر لخت باشند جرقه ايجاد شده و موجب آتشسوزي ميشود و لذا بوسيله روکش پلاستيکي بين 2 تا سيم حجاب قرار ميدهند تا موجب آتشسوزي و اتفاقات ناگوار نشود.
حال زن و مرد بيگانه همانند 2 رشته سيم مثبت و منفي هستند اگر بين آنها حجابي نباشد موجب فساد و خرابي ميشود.
و چه زيبا فرموده است استاد شهيد مرتضي مطهري که ميگويد: حجاب مصونيت است نه محدوديت . معني اين جمله اين است که حجاب باعث نميشود که انسان در محدوديت و اسارت واقع شود بلکه حجاب او را حفظ ميکند مثلاً اگر از شما بپرسم که خانهاي که درآن زندگي مي کنيد شما را محدود واسير کرده است ويا شما را حفظ ميکند؟مسلماً مي گوييد ما درخانه احساس امنيت مي کنيم وخانه ما را ازشر دزدان يا سرما وگرما و...حفظ مي کند.
پس هيچ کس نمي گويد که من درخانه اسير هستم وخانه مرا محدود مي کند دوست دارم هميشه درخيابان و بيابان زندگي کنم. و همين لباسي که مي پوشيم، هيچ کس نمي گويد اين پيراهن يا شلوار مرا محدود کرده، دوست دارم لخت باشم، بلکه ميگويد اين لباس مرا حفظ مي کند. پس حجاب هم انسان را از نامحرمان و انسانهاي شهوت ران و هوس ران حفظ ميکند .
مثالي ديگر ، تا زماني که درشيشه عطر بسته باشد، عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود ولي به محض اينکه چند ساعتي سرشيشه عطر برداشته شود عطر داخل آن مي پرد وتنها شيشه خالي بدون عطر مي ماند که کسي بدان ميلي ندارد يعني ديگر از آن استفاده نمي کنند.حجاب هم همانند سرشيشه عطر است که بوي خوش و زيبايي و حلاوت و طراوت زنها را حفظ مي کند و با برداشتن حجاب، آن زيبايي و حلاوت هم از بين مي رود . رمز زيبايي زنهاي مسلمان هم همين حجاب است.
پس زيبايي زن ودختر مسلمان درحجاب است نه در بي بندوباري و بي حجابي، آن که زيبايي نيست. زن تا مي تواند بايد زيبايي و آرايش خود را براي شوهر خود محفوظ دارد نه آنکه زيبايي خود را مجاني نثار مردان نامحرم کند .
ما ميبينيم که دختراني معصوم و نا آگاه که زيبايي خود را نشان دادند يعني از غنچه حجاب بيرون آمدند چگونه مورد تعرض مردان بوالهوس قرار گرفتند و بعد از مدتي که از آنها استفاده کردند و خوش گذراندند آن دختران را که ديگر پرپر شده بودند، بيرون انداختند و بعد موجب پشيماني آنها ميشود اگر پر طاووس را از او بگيري و عريان بشود چقدر زيبايي خود را از دست ميدهد. در حقيقت حجاب براي زن همانند پر براي طاووس است .
آثار و فواید حجاب در ابعاد مختلف
الف) فایده حجاب در بُعد فردی
یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرتهای بیبندوبار میان زن و مرد، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمیآورد. غریزهی جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیشتر اطاعت شود بیشتر سرکش میگردد؛ همچون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعلهورتر میگردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بیحیایی و برهنگی، اطاعت از غریزهی جنسی بیشتر شده است، هجوم مردم به مسئلهی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب
سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایلاند همه گرفتاریهایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزهی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیتهاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین میرود. البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش یافته است؟!
پاسخ هر انسان واقعبین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکلهای جدیدتری از تمتّعات و بهرهبرداریهای جنسی در آنها رواج و رسمیت مییابد.
یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعهی غرب را در مواجهه با غریزهی جنسی اینگونه توصیف کرده است:
کسانی میگویند مسئلهی غریزه جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است؛ آری، اگر از زن رویگرداندن و به بچه و سگ و یا همجنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!!
ب) فایدهی حجاب در بُعد خانوادگی
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی، به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قویتر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیشتر کانون خانواده میگردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است:
در جامعهای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسهی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشهی خانوده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهرهاش شکفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان میگذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوانتری از راه میرسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسهای میدهد؛ و این مقدمهای
میشود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ و همهی خواهران جوان لابد میدانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد میدانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوتاند در فردای بیطراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانوادهی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانوادهها ایجاد میکنند.
ج) فایدهی حجاب در بُعد اجتماعی
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بیحجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذتهای جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه میگردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافههای محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش مییابد. برخلاف نظامها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیتهای اجتماعی را با لذتجوییهای جنسی درهم میآمیزند، اسلام میخواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از اینگونه لذتها پاک شده، و لذتهای جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود .
د) فایدهی حجاب در بُعد اقتصادی
استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، میتواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط اینکه خود چادر مشکی دستخوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده میگردد، به گونهای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرحهای جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی میآورند.
علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرستوار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش میتوان نام برد، که مهمترین آنها عبارتند از:
ـ حفظ ارزشهای انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی.
ـ هدایت،کنترل و بهرهمندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی.
ـ تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه.[29]
راهكارهاي قراني براي جلوگيري از بدحجابي و بي حجابي
۱- ارائه يك چهار چوب صحيح براي پوشش زن
2- معرفي افراد محرم و نامحرم در قران كريم در سوره نور (24) آيه 31 ، كه شامل محارم رضاعي نسبي و سببي مي باشد.
3- آشكار نكردن زينتها
كه در اين باره مي توان گفت كه اسلام دستور به زينت نكردن نداده است بلكه از زينت كه باعث جلوه گري و خودنمائي زن در برابر مردان نامحرم مي شود نهي نموده است. قران كريم در اين باره مي فرمايد:
«... لايبدين زينتهن ...»
زنان زينتهاي خود را آشكار نكنند .
4- تبيين حد و مرز زينت در برابر افراد
كه به سه قسم تقسيم مي شود:
الف: زينت براي غير محارم كه آشكار نكردن زينتهاي پنهان است و نگاه به زينتهاي آشكار در صورتي خالي از اشكال است كه خالي از هر گونه قصد لذت و ريبه باشد اين حد زينت در آيه مباركه الاماظهر منها استثنا شده است و دو قسمت زير با رالالتبعولتهن از دستور لايبدين زينتهن استثنا شده است.
ب: زينت براي شوهر، كه زينت علي الاطلاق مي باشد و شامل تمام بدن مي باشد.
ج- زينت براي ساير محارم
قسمت سوم ، مربوط به زينت براي ساير محارم است كه شامل محل گردنبند و بالاي ان، بازوبند و زير ان و خلخال و انچه پائين آن است مي شود. بنابراين بايد به اين مهم توجه داشته باشيم كه از پوشيدن لباس حلقه آستين، دامنهاي كوتاه با پاهاي برهنه و يقه هاي باز بيش از حد متعارف حتي در برابر محارمي به جز شوهر مانند پدر ، برادر عمو و دايي .... خودداري كنيم و جواز نگاه كردن به زينتهاي باطني زنان ان هم در محدوده اي كه در روايات نقل شده براي محارم غير شوهر به شرطي است كه فسادي در بين نباشد.
5- نهي از تبرج مذموم
در قران كريم در اين باره امده است «... و لاتبرجن تبرج الجاهليه الاولي....» منظور از تبرج زنان در جاهليت اولي، جلوه گري زنان در قبل از اسلام بوده است كه در تمامي اين دوران به دليل عدم رعايت دستورات پيامبران زنان دچار چنين معضلي شده كه سبب به وجود آمدن پيامدهاي بد بسياري براي جامعه نيز شده است. در تفسير قمی روايتي باشد كه از امام صادق عليه السلام از پدرش در ذيل آيه ... و لاتبرجن تبرج الجاهليه الاولي ... آمده است و اين است كه «به زودي جاهليت ديگري مي آيد» و در تفسير التبيان آمده است كه منظور از
جاهليت اخري زماني است كه مردم همان گونه عمل كنند كه قبل از اسلام عمل مي شده است.امروز شاهد اين تبرج ها و جلوه گري هاي مذموم هم در مردان و هم در زنان هستيم. در روايات از چنين مرداني با چنين خصوصياتي ياد شده است: يتزينون بزينه المراه لزوجها و يتبرجون تبرج النساء و از چنين زناني اين چنين ياد شده است نسوه كاشفات عاريات متبرجات. من الدين داخلات في الفتن مائلات الي الشهوات مسرعات الي للذات مستحلات للمحرمات جهنم في جهنم خالدات.
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(سوره نور؛ آیه 31)
و آن طور پای به زمین نزنند که زیورهای پنهانشان معلوم شود.
حجاب چشم و حجاب در گفتار
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (سوره نور؛آیه 30)
ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(سوره نور؛آیه 31)
ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(سوره احزاب؛آیه 32)
پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.
شکل صحیح حجاب
حجاب با چنين نقش و كاركرد مهم و اساسى پيامى قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش» مىدهد، اكنون بايد ديد چه عواملى در رساندن اين پيام و اثرگذارى آن مؤثر است:
1) حدود و ميزان پوشش: بدون شك هر اندازه بدن زن پوشيدهتر باشد نقش نيرومندترى در دورسازى ديدگان نظارهگر ايفا مىكند. اگر نگاههاى آلوده را همچنان كه در روايات آمده است «تيرهاى زهرآلود شيطان» بدانيم، پوشش زن همانند قوسى است كه تير از آن كمانه مىكند و منحرف مىشود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مىماند. بر عكس هر اندازه بدن زن برهنهتر باشد تيرهاى شيطانى را بيشتر متوجه خود ساخته و از آن آسيب خواهد ديد.
2) كيفيت پوشش: ميزان ضخامت و حتى كيفيت دوخت لباس خود بخش مهمى از حجاب را تشكيل مىدهد بدون شك لباسهاى نازك و تنگ و بدننما فرودگاه پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشمهاى هرزه و آلوده و به فساد كشاننده جامعه است. در مقابل لباسهاى غيربدننما، ديدهها را از خود دور مىسازد، و سلامت معنوى نفوس را تأمين مىكند.
3) رنگها: ترديدى نيست كه برخى از رنگها ديدهها را خيره مىسازد، و پارهاى ديگر نگاهها را از خود مىراند و دور مىسازد. اكنون سؤال مىشود كداميك از اين دو براى تأمين حجاب واقعى و مصونيت معنوى جامعه و خيره نكردن چشمها و بر نيفروختن آتش شهوت مفيدتر است؟ مگر ما در جامعهاى زندگى نمىكنيم كه ميليونها جوان در اوج غريزه جنسى به
سرمىبرند و در سختترين شرايط جوانى از امكان ازدواج محرومند و كافى است با اندك جرقهاى شعلههاى غريزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتىها مبتلا گردند؟ پس چرا به هر وسيله ممكن- حتى با گزينش رنگ مناسب لباس در جامعه- به سلامت دينى و روحى و روانى آنان كمك نكنيم و موجب جلب توجه آنان و قرارگرفتنشان در دام مفاسد نشويم؟علماى دين بر اين مسأله پاى مىفشارند كه لباس نبايد موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشى از آن باشد. ازاينرو است كه در طول تاريخ زنان مسلمان به ميل خود لباس مشكى را براى حجاب برگزيدند .
4) شيوههاى رفتارى: طرز صحبت و چگونگى راه رفتن و... نیز بخشى از حجاب به معناى وسيع كلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشى را دارد كه پوشش زن دارد و عدم رعايت آن نيز برآيندى چون برهنگى در پى دارد. ازاينرو قرآن مجيد يكى از صفات خوب زنان مؤمن را كه در رفتار دختران شعيب بيان مىكند ،«حيا» و وقار عنوان نموده است.