بخشی از مقاله
حجاب
شعارهاي زير سر زباها آمده و در تابلوهاي انقلاب به صورت برجسته نقش بست اي خواهر! حجاب تو هم چون خون شهيد است انقلاب را با حجاب خود هم چنين خون شهيد پاس دار
( سخن رهبر كبير انقلاب امام خميني در مورد حجاب)
شما بانوان در ايران ثابت كرديد كه در پيشاپيش اين نهضت قدم برداشتيد شما همه بزرگي در نهضت اسلامي ما داريد شما در آتيه براي مملكت ما پشتوانه هستيد شما در تحصيل كوشش كنيد كه براي فضائل اخلاقي و فضائل اعمالي مجهز شويد دامان شما يك مدرسه است كه در آن بايد جوانان بزرگ تربيت بشود.
(رعايت مرز آزادي زن)
علي (ع) در يكي از سخنان پر مغز خود در مورد حفظ كانون خانواده به امام حسن گويد: به زن خانواده بيشتر از اندازه شانش آزادي مده زيرا رعايت اندازه براي زن مفيدتر براي فكرش سالمتر براي زيبائيش بادوامتر خواهد بود چه آنكه زن ريحانه است نه قهرمانه و در عين حال مواظب باش كه به شخصيت او متر به ؟ يعني نه او را محروم كن و نه اجازه آزادي بيش از حد به او بده از اين عبارت استفاده مي شود كه آزادي مي توان بيش از حدود و حصار عفاف به زن علاوه بر حفظ خانواده و اجتماعي براي خود زن نيز مفيد ولازم خواهد بود چه آنكه رعايت عفت و حجاب او را از مزاحمت افراد سبكسر حفظ كرده و از سقوط و انحراف نجات مي بخشد
(دشمن قرآن در مورد فلسفه وجوب حجاب آيه 30 سوره تور)
اي پيامبر به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را از گناه به نامحرم فرو خوابانند و دامن عفت خود را حفظ كنند زينت و آرايش خود را بر آنكه آشكار مي شود بر بيگانه آشكار سازند.
بايد دختران و زنان بوسيله چادر و مقنعه سينه و گردن خود را بپوشانند
(سخن قرآن در مورد وجوب حجاب سوره احزاب آيه 58)
اي پيامبر به زنان و دختران خود به زنان مومن بگو نه خويشتن را به چادر و غبار قرو پوشند كه اين كار بخاطر آنكه به عفت شناخته شوند و كسي متعرض آنها نشوند براي آنان بسيار بهتر است.
(حديث از فاطمه زهرا (ع) در مورد وجوب حجاب)
صلاح زنان در آن است كه مردان بيگانه را نبينند و مردان بيگانه هم آنها را نبينند.
(وصيت اما حسين (ع) به خواهرش زينب (ع) در مورد حجاب)چ
حضرت امام حسين (ع) در لحظه شهادت به خواهرش زينب (ع) فرمودند خواهرم مبادا بعد از شهادت نامحرم تو را ببيند مواظب حجاب خود باش
(سخن قرآن در مورد فلسفه وجوب حجاب سوره قصص آيه 25)
دختران حضرت شعيب در كوچه با حيا راه مي رفتند.
خداوند سفارش مي كند كه زنان مومن بايد با ناز و كرشمه حرف نزنند تا بازيچه دست افراد هوس باز و مريض هستند نشوند
(حديث از پيامبر اكرم (ص) بدترين زنان به كساني هستند)
1- آن زني كه در ميان خاندانش ذليل و خوار است.
2- زني نسبت به شوهرش- سركش و مغرور است.
3- ناز است
4- از كار زشت باكي ندارد
5- هنگامي كه شوهرش غايب شود حجاب خود را حفظ نمي كند ولي در حضور شوهرش رعايت حجاب مي كند.
مشكل ازدواج
گاهي اوقات بعضي از بانوان بدون توجه به عاقبت موضوع, بطور شرم آوري در اجتماع ظاهر شده, و يك هشت مردم عفريت صفت از راه چشم چراني و عشق بازي با آنان بهوس داني مي پردازنده و در اين عمل ناشايست خود كلمه (آزادي) را برخ مي كشد در صورتيكه براي آزادي هم حدود معين است. نه اينكه آزادي وسيله براي نيل به هدفهاي ديگري باشد!!
ولي جوان عاقبت انديش هرگز نبايد چنين زناني را شريك زندگي خود قرار دهند اگر چه هم در اين كار پافشاري كنند…
زيرا ديگر همسري كه از هر نظر پاك و آلوده نباشد ؟
اين زنان همچون لقمه مبتذلي كه ؟ كه تهي از هر گونه شايستگي بوده و اطمينان مرد را نسبت به خود نشان متزلزل مي سازند چه اينكه اين زنان ديگر به خود جنبه همگاني گرفته اند!! آخر جوان نگون بخت چگونه مي تواند از صميم دلش از اين وصلت خشنود باشد براي اينكه دوست مي دارد همسرش فقط زن او باشد همانطوريكه زن دوست مي دارد كه مرد انحصارا در اختيار او باشد و از طرفي وجدان اخلاقي هم كه عامل ارزنده و حيات بخش در سرنوشت بشر مي باشد بر افكار وي فشار آورده و پيوسته از رنج وناراحتي بسر خواهد برد.
گاهي بنام آزادي وتمدن زنان را فريب مي دهند و گاهي هم به اين كلمات نامهائي از قبيل فرهنگ و علم و پيشرفت اضافه مي كنند… و با كمال تاسف زنان هم فريب چنين اسم ها را خورده و بدون تامل حجاب خود را كنار گذاشته و در اجتماع حاضر مي شوند همان اجتماعيكه مطلوب مردان است و از آن بزندگي اجتماعي تعبير مي كنند ولي با نظر دقيق كه نگاه كنيم جز عرصه شهوات چينه ديگري نيست, و گر نه كدام يك از مزاياي اجتماعي با مراعات حقوقي كه اسلام براي زن در نظر گرفته در زير حجاب از بين رفته است. غافل از اينكه اين هوس مردان بسيار زود گذر و تا وقتي است كه زنان طراوت و شادابي خود را از دست ندهند و با يك نگاه از مردان دلربائي نمايند و براي زنان هم همچون مردان احساس جنسي هست ولي امتيازي كه زنان دارند اين با پوشش از حيا آميخته شده كه همان حجاب فطري است آري, اين كلمات خوش آيند زنان است. .و آنان را فريب مي دهند ولي سرانجام چه خواهد شد معلوم نيست!؟
سپس پس از اينكه خوب زنان را فريختده همچون وحشي از او فرار مي كنند و يا مانند شيطان كه به انسان گفت كه كافر شود بدان تامل پذيرفت. وقتيكه كافر شد گفت من از تو بيزارم چون از پروردگار جهانيان مي ترسم
از دير باز اجتماعات بشري درباره زن قضاوت عادلانه نداشته چه اينكه به اندازئيكه زنان را محكوم مي كنند مرادان را محكوم نكرده است.
آري اينست منطق غريزه جنسي, غريزه اينكه وجداني دارد نه وفائي, نه ثباتي دارد و نه دوامي چه اينكه فرديكه محكوم احساس جنسي است ناگزير خود را در دو حالت متضاد مي يابد حالت حيواني, كه انسان را به آزادي مطلق و اميد ؟ كه در نيل بهدفي از هر راه نامشروع و ناپسنده اي اقدام مي كند, و اين حالت انگيزه دست يافتن بزنان از راه مكرو خدعه مي باشد, و حالت رايدئولوژي, كه انسان موازين اخلاقي را وجدان مي كند ولي متاسفانه همواره اين حالت بعد از ارتكاب خلاف بانسان دست مي دهد.
و همچنين مشكلات كه جوانان را در امر ازدواج دچار ترديد نموده ؟! او آنچه گفته شد قسمتي از اين مشكلات را بازگو مي كند.
جوان تحصيل كرده ازدواج نمي كنند چون نوعا زنانيكه با حجاب هستند از نعمت سواد محرومند و او نمي خواهد همسرش بيسواد باشد و زنان بي حجاب هم شايسته ازدواج نيستند, پس بدينسان مي بينيم جوان دختري را كه از هر نظر جوابگوي خواسته هاي وي باشد پيدا نمي كند و در بن بست عجيبي قرار مي گيرد و اگر فردي بي ايمان, باشد نيروي جنسي خود را در راههاي غير مشروع مصرف مي نمايد.
و اگر فردي باشد كه باصول اخلاقي و ديني اعتقاد دارد همواره بايد خواسته هاي جنسي را در خود خفه نموده و دچار اعصابي دگرگون كه سلامتي وي را تهديد مي كند باشد و يا اينكه تن باازواجي مي دهد كه بر مبناي رضايت و محبت استوار نيست و همين اضطرابهاي رومي است كه بالاخره (بحكم نظام خلقت بعنوان ميراث!! به نوزادان مي رسد و اين همان جنايت بس بزرگي كه دانسته و يا نادانسته بر يك نسل معصوم و بيگناه انجام مي شود.
فرمان آسماني!
اي پيامبر گرامي بمومنان بگو كه چشمهاي) خود را به هنگام ملاقات با زنان, به پايين افكند) (و شرمگاه خودشان را ستر نمايند زيرا چنين عملي) (موجب پاكي بيشتر خواهد بود و همانا خداوند از آنچه) (عمل مي كنند آگاه است و نيز به زنان مي مومنه بگو (چشمهايشان را فرو افكنند و شرمگاه خود را محفوظ) داشته و زينت خود را ظاهر نگردانند مگر آن مقداري (صورت و دستها) ظاهر مي شود, و گردنهايشانرا) با پوسش سر بپوشانند و زينتهاي خود را ظاهر نكنند (مگر بر همسران و پدران و پدر همسر و پسرانشان و) (پسر شوهر و برادرها و پسر برادر و پسر خواهر و بر) (زنهاي مومنه و بر بنده هاي خود و ملازمان مرديكه (داراي احساس شهوت نيستند. (ماند پيران) و بچه هايي) ( كه قوه تميز ندارند.و زنان مومنه بايد آهسته قدم بردارند تا زينتهايشان (كه در اثر تند رفتن بهم مي خورد) و موجب توجه مردان مي شود) ظاهر نگردد ( و از لغزشهاي خود) همگي به خداي متعال توبه كنيد اي (گروه مومنان تا رستگار شويد.)
(سوره مومنون 30 و 31)
اين فرمان صريح قرآن درباره حجاب است و نبايد هيچ مسلماني در خضوع و پيروي كردن به اين كتاب آسماني ترديدي داشته باشد, و اين همان پاكيزگي روح و اجتماع و اصلاح روابط فردي و اجتماعي است كه ساحت قدس ربوبي تضمين فرموده, تضميني كه در هيچ وقت و در هيچ حالي تغيير پذير نيست.
آري! بموجب همين فرمان خداوند متعال هنگامي كه انسان را براي خلاف و جانشيني در زمين و بكرامت خود اختصاصا داد, اين چنين اجتماع پاك و پاكيزه كه در آيه شريفه ياد شده براي بشريت اراده فرموده, براي آنان دين مقرر داشته و به نعمت عقل و معرفت و علم بر ساير مخلوقات امتياز داده, اين صفات اجتماعي است كه خواسته الهي است, اجتماعي كه شالوده اش بر عدل و برادري و تساوي در حقوق استوار است, اجتماعيكه همواره آثار سعادت در سيماي آن مشهود و افراد آن جامعه در پيروزي حق و در ترغيب اعمال نيك يكدل و يك جان بپا خيزند, اجتماعيكه در آن ناله مظلومي و شكايت محرومي شنيده نمي شود, اجتماعي كه جديت و حقيقت و نيل بترقي هدف آن و پيوسته از هرزگي و خيال پردازي و خيال پردازي و پست گرائي گريزان هستند.
اجتماع سالم و پاك آن اجتماعي است كه همواره چشمهاي خائنانه و اسباب فتنه و شهوت در آن محكوم شود. و هدف از اين فرمان آسماني و روايات ديگري كه در اين باب است, جز احتياط و عاقبت انديشي نسبت به حدود اجتماع اسلامي كه از هر گونه فسادي مصون باشد چيز ديگري نيست..
دين الهي, با ترغيب صحيح فكر مرد و زن مسلمان را در سطحي قرار مي دهيد كه فقط هدف آنان رفع علاقه جنسي نباشد, و نميگذارد دلباختگي در امور جنسي آنرا بانحطاط اخلاقي بكشاند, و چنان افكار را آماده مي سازد كه حتي از خاطره شان اين هدف پست خطور نكند. نصف اجتماع بشريت را زنان تشكيل مي دهند, پس بنابراين مرگ بر ملتي! كه انگيزه همبستگي آنان چنين هدف كثيفي باشد و شهوت پرستي بر افراد آن جامعه رخنه كند, زيرا ديگري جنين ملتي از فرط بدبختي دچار دگرگوني و تكاپو در جهت بي هدفي! و اعصابي كوفته و سستي اراده, و از دست دادن تعادل فكري مي شود.
نخستين نگاه خائنانه انگيزه بر انگيختن شهوت و پايه فته را مي ريزد, زمينه براي انحراف فراهم مي شود پس ناگزير بايد اسلام در تربيت اجتماعي احتياط را مراعات كند زيرا تنها راه جلوگيري از فتنه همان است كه از سر چشمه بسته شود.
(قتل للمومنين يغضوا من ابصارهم… و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن…
بمردان و زنان امر مي كند كه بايد از وسيله فتنه و فساد جلوگيري كرد, و نخست بمرد كه بيشتر تحت تاثير مسئله جنسي قرار مي گيرد آغاز مي كند. زيرا شدت شرم و حياي زن مانع مي شود كه در اين مسئله ابتدا كند و نيز اگر مردان به اراده خود تسلط داشته و چشم پوشي كنند ديگر موردي براي جلوه زنان باقي نمي ماند زيرا هدف زنان از آرايش و خودنمايي جلب توجه مردان است و بس.
نخست مردان را از نگاه حرام باز مي دارد, سپس زنان را هم با خطاب جديدي امر مي كند, با وصف اينكه با يك خطاب غرض ايفا مي شد همانطوريكه در غالب احكام مردان و زنان مشتركا مورد خطاب قرار مي گيرند ولي چون اين فرمان, مسئله حفظ و صيانت و موجب تنظيم علاقه هائي است كه در قلبها سايه مي افكند و بازتاب در اعمال فردي و اجتماعي و در نسل آينده ظاهر مي شود بدين رو بصراحت و تاكيد بيشتري نياز دارد تا از هر گونه تاويل و سهل انگاري محفوظ باشد, نخست هر دو دسته در جداگانه و بعد بظور اجتماع امر مي كند و از عواقب خطرناك آن بر حذر مي دارد.
اين قدم اول احتياط و ما فرض مي كنيم مردها و زنها مراعات اين قانون را نموده و از نگاه كردن چشم پوشي كردند, آيا همين در جلوگيري از فساد و تكامل شرافت مرد و زن كفايت مي كند؟
ولي در نگاه هائيكه از انسان بدون توجه و قصد انجام مي شود چه بايد كرد؟ زيرا خود اين نگاه مقدمه نگاههاي بعدي و فراهم نمودن مراحل پس از نگاه است و اين مشكل با مسئله چشم پوشي حل نمي شود, و از طرفي هم خود بروز زينت و دلربائي هم سهم بسزائي در جلب توجه و بيداري غريزه و بالاخره فساد دارد, و فطرت انسان هم همچنانكه بطرف فساد رانده مي شود بسوي سعادت و ترقي هم مي رود, به بدبختي مي گرايد همانطوريكه بهدايت گرايش پيدا مي كند, پس بنابراين چه چيزي بجز حجاب از لغزش جلوگيري مي تواند بكند؟ همان حجابيكه زنان مسلمان بدون آن در اجتماع ظاهر نمي شوند.
در آيه شريفه مقدار صورت و دستها را استثنا مي فرمايد, و آن در صورتي است كه با زينت توجه ديگران را جلب نكنند و اما اگر زينتي باشد كه مورد توجه گردد مانند ساير اعضا بايد پوشيده شود.
بعد مي فرمايد:
(ليضربن بخمرهن علي جيوبهن)
خمار در لغت عرب بمعناي پوششي است ه سر زن با آن پوشانده مي شود, و جيب هم چاك لباس سينه است و مفهوم آيه شريفه عبارت از اينست كه زنان سينه خود را با پوشش سر بپوشانند بطوريكه از نظر هر بيننده مستور شود, و حتي بگو مگوها و يا ايما و اشاره در صورتيكه موجب بر انگيختن شهوت باشد بايد جلوگيري گردد, و نيز بايد آهسته قدم بردارد تا زينت هايشان معلوم نشود, زيرا درست است كه اين مسائل نخست در نظر بي اهميت تلقي مي شود ولي خطر در مراحل بعدي است كه دائره ايما و اشاره توسعه پيدا نموده و اندك اندك بجائي ميرسد كه نمي توان كنترل كرد. به ويژه اين كه غريزه جنسي با و هم و پندار تقويت مي شود.
بدينسان جامعيت دين اسلام معلوم مي شود كه تا چه اندازه با نكته بيني اين فرمان را صادر فرموده و مسئله مورد هيچگونه كوتاهي نيست چه اينكه از سر تا پا فتنه ميافرينند, بدينرو با دقت تمام حجاب را براي زن قرار داد كه از عواقب بيمناك آن محفوظ باشد. و نيز تقاضا مي شود آيه شريفه را دوباره قرائت فرمايد به ببند چطور حكم حجاب از محرم ها و افرادي كه در پيرامون آنان فتنه توليد نمي شود رفع شده است.
تحول سالم
طرفداران بي حجابي و اختلاط زنان با مردان دليل كه براي خود مي آورند بسيار خنده آور است مي گويند:
اختلاط بين دو جنس زن و مرد و در هم شكستن قيودي كه جز رنج و مشقت نتيجه اي ندارد موجب مي شود كه تحول سالمي!! ايجاد شود زيرا زن و مرد در سايه اين اصلاح از هر گونه لغزشي محفوظ خواند بود.
اين دليلي است كه بر گفته خود مي آوردند, ملاحظه فرمائيد كه چگونه با طرح خاصي دليل را مسلم جلوه مي دهند آيا مي توانيد درست اين دليل را تجزيه و تحليل نموده و رد نمائيد؟
اگر بخواهيد درست واقعيت اين دليل روشن شود با طرح مثالي ارزيابي مي كنيم: در مقابله يك فرد گرسنه و شكم پرستي سفره رنگين بگذاريد كه غذاهاي گوناگوني داشته و سپيس او را واگذاريد كه ساعتي يك يك بشقابها و عطر غذاهاي مطبوع را بابررسي انواع غذا و شماره ميوه ها بدون آنكه به آنها دست بزند فقط نگاه كند, پس از اينكه خوب نگاه كرد سوال كنيد باز احساس گرسنگي مي كني؟ مگر چشمها از ديدن و مشام از بوي عطر و مغز از تصوير غذاها سير نشد و چرا گرسنگي شما باقي است!؟
بديهي است چنين سوالي خنده آور است زيرا لذت چشم با نگاههاي شهوت انگيز, و لذت گوش از غنج و و دلال ها و لذات حواس ديگر با حركات ديگر همه اينها لهيب جنسي را در انسان اي سروران گرامي!! خاموش مي كند, و اين موضوع چنان روشن است كه نيازي باستدلال ندارد.
درست است كه راههاي نيل به لذت جنسي متنوع و اسلوبهاي مختلفي دارد و خود اجتماع بازن و نگاه شهوت انگيز و شنيدن سخنان دلنشين وي هم از راههائ كه از التهاب غريزه مي كاهد ولي بر خوانندگان محترم اين امر روشن است كه هدف اصلي غير از اين مقدمات است, و نيز خوانندگان محترم بهتر مي دانند كه تا وقتي كميابي نهائي جنسي حاصل نشود هر مقدمه بيمورد است و بطور كلي اين مقدمات كوچك جنبه تحريكي دارد كه هر قدر اجتماع تكرار و معاشقه تنوع داشته باشد بيشتر غريزه وي تحريك شده و بالاخره موضوع را به مرحله اي مي رساند كه پيوسته در رنج يك نوع حالت طلب بسر مي برد.
پس اين تحول سالم.. در چه وقتي است!؟
اين سروران! چنين مي پندارند كه نيروي جنسي در محدوديتي است كه با سخن گفتن و معاشقه از فشار آن كاسته مي شود ولي واقعيت غير از آن چيزيست كه آنان مي پندارند, زيرا غريزه جنسي بدون اندك سستي همواره در التهاب و انگيزه تراوش غده هاي جنسي است و هيچگونه آرامش پيدا نمي كند مگر در صورت اجابت كامل و اگر آرامش هم پيدا شود موقتي است و بزودي با هر چه نيروي تمامتر بروز مي كند و پس بر خلاف تصور آنان نيروي جنسي چنان قوي است كه انسان را از هر گونه جلوگيري عاجز و به اراده و اعصاب وي مسلط مي شود و اين واقعيتي است كه قابل هيچگونه ترديدي نيست.
در كتابي كه بعضي از استادها نوشته است, از دست ما شرقيها كه بموازين اخلاقي و ملي احترام خاصي قائل و در حفظ آن كوشا هستيم شكوه مي كند و بضعف و حالات غير عادي كه در نتيجه خود و داشتن باين قيود اخلاقي دامنگير فرد مي شود اشاره مي كند گويي فقط معنويات به ما شرقيها اختصاص دارد, و فقط ما هستيم كه در مقابل اين معنويات احساس مسئوليت مي كنيم و اين احساس وظيفه تمام بشريت نيست, و شايد نظر استاد بر اينست كه اصول با ارزش اخلاقي از اوهامي است كه شرقيها ابتكار كرده, و اينگونه مشقتها را بر خود هموار مي دارند!