بخشی از مقاله

چکیده

پوشش و حجاب به مثابه رسانه ای ارتباطی و به عنوان کنشی اجتماعی، از یک سو تحت تأثیر ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصاد و سلامت است و از سوی دیگر، متأثر از کنشگران اجتماعی اعم از زن و مرد می باشد.مسأله عفاف و حجاب امری است که به نوعی زنان از جهت فکری و عملی با آن درگیرند و در حوز ه های حقوقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ، خانوادگی و سلامت قابل تبیین است. هر چند مسائل زنان را جدا از مسائل مردان نمی توان شناسایی کرد، چرا که از یک سو فکر و اندیشه قانونگذاران ومجریان جامعه و از سوی دیگر طبقه زنان و سایر اقشار را به خود مشغول داشته است.

یکی از مهمترین مسائل زنان، مساله فرهنگ و سلامت است که به لحاظ ساختاری دارای اهمیت خاصی می باشد، زیرا همچنان که در بستری وسیع و با آهنگی کند ساخته می شوند، به همان کندی و بلکه کندتر قابل تغییرند - علاسوند،. - 1386معنویت در جامعه ایرانی مبتنی بر دین است.بدینمعنا که تعالیم و آموزههای دین اسلام شکلدهنده معنویت هستند. سرچشمه معنویت اسلامی،قرآن کریم و فرمودههای حضرت محمد - ص - و ائمه اطهار - س - است.

از دیدگاه مسلمین زندگی معنوی،هم ترس از خدا مبتنی است و هم بر عشق او،هم تسلیم در برابر اراده خدا و هم جستجو برای شناخت او که هدف نهایی آفرینش است.معنویت اسلامی با الگوی آداب اسلامی همانند حجاب ، که ساخته و پرداخته ارکان دین است،رابطه دارد.گوهر معنویت اسلام باتوجه به توحید پیوند میخورد و قلب اسلام و کلیدفهم جنبههای مختلف آن است - رستگار،. - 1384فرضیه های این پژوهش عبارتند از:

-1 بین میزان خودآگاهی دینی در میان دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری وجود دارد.

-2 بین اعتقاد معنوی در زندگی دینی در میان دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری وجود دارد.

-3 بین میزان فعالیت های معنوی در میان دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری وجود دارد.

-4 بین میزان نیازهای معنوی در میان دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری وجود دارد.

-5بین میزان معنویت در میان دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری وجود دارد.

6 -بین میزان تمایل به حجاب در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد.

7 -بین معنویت ومیزان تمایل به حجاب در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد.پس از جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل دادهها به وسیله نرمافزار spss تمامی فرضیه های فوق مورد تائید واقع شد و بین معنویت و تمایل به حجاب رابطه معنی داری وجود دارد به عبارتی هرچه معنویت فرد بالاتر باشد میزان حجاب و پوشش اسلامی کاملتر است.

مقدمه

حجاب نشان های است که می تواند به رغم داشتن معنای صریح خود برای انعکاس نوعی از پوشش برای زنان، در معنای ضمنی خود به نشان های تبدیل شود که منعکس کننده فرهنگ یا هویت ویژ ه ای باشد. یکی از ویژگی های مهم نشانه ها امکان جا به جایی و تغییر معنایی است که می تواند با شرایط و موقعیتهای مختلف و بر اساس قراردادهای اجتماعی، متفاوت باشد - چندلر،. - 1386یکی از نشانه های دینی و فرهنگی مسلمانان که به ویژه پس از حادثه یازدهم سپتامبر 2001 میلادی به یک نشانه اجتماعیسیاسیِ بازتاب دهنده هویت اسلامی تبدیل شده، حجاب است که رسانه ها نقشی اساسی در تبدیل آن به یک گفتمان وسیع بازنمایی دهنده رویکرد و سیاست فرهنگی تفاوت میان مسلمانان و جامعه غربی داشته اند .

انسان معنوی دارای ویژگیهایی است که او را از سایر انسانها مجزامیسازد:-1 انسان معنوی میخواهد که خودش را بشناسد.اولین گام انسان در راه معنوی شدن خودشناسی است.او میخواهد نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد و درک کند-2انسان معنوی میخواهد که خودش باشد.هرچه شکاف میان آنچه انسان است وآنچه به نمایش میگذارد،بیشتر شود،شعاع دایره از خودبیگانگی انسان گستردهترمیگردد و نفاق و ربایش افزایش مییابد و از اصالت خود دور خواهد شد.او چیزی خواهد شد که درواقع نیست.

این دو ویژگی را میتوان در انسان معنوی به عنصرخلوص تعبیر نمود که در واقع تأکید و تأییدی بر اصالت زندگی او است-3انسان معنوی میخواهد که خودش باشد؛»خودش را بودن«با»خود بودن«متفاوت است ».خود را بودن«برای انسان معنوی بدینمعناست که تمام توجهش معطوف به این باشد که در چه کاری،در چه حالی و در چه وضعی به سر میبرد.اودرواقع به معنای واقعی کلمه در فکر خودش است و همواره میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که آیا من میتوانم از این بهتر شوم و اگر میتوانم پس چرا نشوم-4انسان معنوی میخواهد که خودش را بهتر کند؛انسان معنوی میخواهد هر آنی اززندگیاش نسبت به آن قبل بهتر باشد و سعی میکند با جدیت هرچه بیشتر روند بهترشدن در ماهیت دانستنیها و باورها،لذتها و المها،خواستها و نیازها و عمل راتسریع کند و بهبود بخشد.

اگر چه دو واژه معنویت و دین هردو میتوانند به معنای مشترک جستجوی امر مطلق یا خداوند دلالت کنند، شمار فزایندهای از مردم این دو را دو هویت جداگانه تلقی میکنند دین تنها یک راه برای رسیدن به تجربههای معنوی است . کسانی که از معنویت خارج از دین سخن میگویندغالباً خود را افراد معنوی غیردینی میخوانند . میتوان گفت معنویت به جای آنکه هدف باشد خود مسیر است؛ یعنی گرایش و شیوهای که فرد برای زندگی برمیگزیند نه هدفی که باید به آن برسد .

به نظر می رسد این تصویر از معنویت با تصویر معنویت در ذهن ما به عنوان یک مسلمان بسیار متفاوت است. در تلقی ما معنویت ارتباط تنگاتنگی با دین دارد. و دین، مجموعه ای از معارف است که از حقایقی ماورای عالم مادی سخن می گوید؛ حقایقی که بر اساس آن، انسان در نظام خلقت، جایگاه خاصی دارد و باید برای حفظ آن جایگاه خاص، مسیر ویژه ای را طی کند و این مسیر، رفتارهای خاصی را می طلبد. پس باید کارهایی را انجام دهد و کارهایی را ترک نماید تا پیش از چند دهه اخیر تمایز قائل شدن میان دین و معنویت چندان پذیرفته نبود.اما امروزه تمایز میان این دو تقریبا به یک باور عمومی تبدیل شده است.باوجوداین هنوز در این خصوص نیز دیدگاههایی که معنویت را صرفا امری دینی،ی ا معنوی بودن را در گرو متدین بودن میدانند وجود دارد.

هرچند در مقابل دیدگاههایی هم وجود دارد که از معنویت سکولار استفاده میکنند. اما بههرحال این واژه هم برای کسانی به کار میرود که متدین به یکی از ادیان الهی اند و تدین خود را با انجام اعمال عبادی نشان میدهند،هم برای کسانی که صرفا به خدا ی ا یک قدرت برتر ایمان دارند اما متدین به هیچ دین خاصی نیستند،هم برای کسانی که بدون آنکه به خدا یا یک قدرت برتر ایمان داشته باشند اما با وامگیری عناصری از ادیان به معانی والایی از هستی معتقدند و تجارب معنوی و عرفانی را به رسمیت میشناسند.

تمایز قائل شدن میان معنویت و دین از زمانی آغاز شدن که دین به دین نهادی و دین شخصی تقسیم شد.ویلیام جیمز - - 1985برای نخستین بار دست به این تقسیمبندی زد و همین مبنایی شد برای شکلگیری مفهوم معنویت با مضمون کنونی آن.وی این تقسیمبندی را در کتاب»انواع تجربه دینی:پژوهشی در خصوص طبیعت آدمی«،که دربردارنده گفتارهایی است که در سالهای 1901 تا 1902 در دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند داشت و در آن گفتارها به بررسی ماهیت دین و انواع تجارب دینی پرداخت،انجام داد.

این کتاب پس از انتشار مورد توجه گسترده فلاسفه و روانشناسان قرار گرفت و در طی قرن به طور متوالی تجدید چاپ شد. آبراهام مزلو نیز با تفاوت قائل شدن میان دین نهادینه و معنویت شخصی و قرار دادن معنویت در کانون نیازهای برتر که از نظر او به»ارزشهای وجود«مربوط بوده و از ارکان سلامت روان قلمداد میشدند،مبانی روانشناسی انسانگرا را پایهریزی نمود .مزلو - - 1976همچنین تصریح نمود که از نظر او ارزشهای معنوی در مالکیت انحصاری ادیان نهادینه است بلکه مسئولیتی عمومی است که بر دوش همه افراد بشر است.برای مزلو معنویت با»تجارب اوج«یا مواجهات عرفانی پیوندی عمیق دارد.

به همین شکل،بسیاری دیگر،از جمله الکینس 2000 - - ،معنویت رااساسا حاصل مواجهه جان آدمی با تجارب اوج و امر قدسی می دانند.از نظر مزلو این تجربیات باعث میشود که آگاهی متعارف و سطح پایین به درکی عمیقتر از هستی هدایت بشود.این درک عمیق از هستی است که چشم ما را به ارزشهای وجود یا ارزشهای متعالی،مثل حقیقت، کمال،زیبایی و خیر باز میکند . اما این نوع تجربیات معنوی و نیز امر قدسی،همان طور که گفته شد،در انحصار هیچ دینی نیست،هرچند هرکدام از ادیان الهی حامل پیام معنوی و تجارب اوج و سطح بالایی که پیامبر خود آنها را تجربه کرده است میباشند.مزلو هسته اصلی همه ادیان شناختهشده را همین تجربیات و مکاشفههای شخصی و منحصر به فرد پیامبران آن ادیان میداند.

معنویت نیز حاصل همین تجربیات عرفانی است.از آنجا که این تجارب به درجات مختلف همگانی بوده و در دسترس همه افراد بشر قرار دارند لذا برخی مثل جوزف دان - 2003 - همگان را معنوی میدانند درحالیکه روشن است که برخی از آنها مذهبی نیستند . ادیان،همانطور که مزلو بیان میکند،خود حاصل همین تجارب معنوی پیامبراناند، به مجرد اینکه نهادینه میشوند،یعنی در قالبی از دستور العملها و مناسک درمیآیند،معمولا از سوی متولیان رسمی خود وجود چنین تجربیاتی را ولو به میزان کم،برای دیگران ناممکن یا ناموجه،میدانند.دین از این به بعد تبدیل میشود به مجموعهای از مناسک که در بیشتر موارد بر باورهایی که جزء دیگر دین است و باید پشتوانه آن مناسک باشد،سلطه پیدا میکند و این در حالی است که براساس این تلقی از معنویت،جوهر دین نه این مناسک بلکه همان باورها هستند .

ازهمینروست که برای الکینس و بسیاری از روانشناسان انسانگرا مناسک دین بالضروره عامل و محرک مواجهه آدمی با تجارب متعالی و امر قدسی نیست،درحالیکه گاهی مشاهده یک منظره مثل غروب آفتاب یا حتی مواجهه با هر امر روزمرهای همانند حجاب ،به شرط آنکه با نگاهی عمیق انجام شده باشد،میتواند عامل این تجارب معنوی باشد و به درک لذات معنوی بینجامد.به عبارت دیگر،بهکارگیری استادانه و فکورانه قوای حسی و ادراکی آدمی میتواند منجر به کسب تجربیات سطح بالایی شود.این نوع بهکارگیری قوای آدمی،به تعبیر امام سجاد - ع - در رساله حقوق،حق تکوینی این قوا و وظیفه انسانی و دینی آدمی است.به عنوان نمونه،امام - ع - حق چشم را این میداند که فقط به منظور عبرتگیری به کار گرفته شود.

یعنی جز با نگاه عبرت،که نگاه نافذی است که از سطح عبور کرده و به مغز میرسد،به امور نگریسته نشود.دیگر قوای آدمی هم همینطور باید به جدیترین صورت به کار گرفته شوند.حاصل این جدیت و ژرف نگری این خواهد بود که پدیده ای همانند حجاب و پوشش اسلامی منبع تجارب عمیق عرفانی و معنوی باشند.پس درحالیکه دین یک نهاد است یا لااقل یک جنبه نهادی هم دارد ولی معنویت امری شخصی است و درحالیکه دین پاسخهایی است ویژه به سؤالات کلی آدمی درباره خلقت و معنای حیات ولی معنویت صرفا معطوف به نیاز روحی آدمی برای پرداختن راهبرد فرهنگ . به همین سیاق گالیان - - 1996دین را دکترینی میداند که حاوی مجموعهای از دستور العملهاست،درحالیکه معنویت دکترین نیست بلکه انرژی حیاتیای است که به زندگی ما معنا میدهد .

تمایز دیگری که میان دین و معنویت قائل شدهاند حاصل تحقیق طولی و دامنهداری است که توسط یک مؤسسه در دانشگاه کالیفرنیا انجام شده و آزمودنیها را که متولدین 1920 بودند از همان بدو تولد تا 1982 مورد مطالعه قرار دادند و طی آن میزان،کیفیت و عوامل مؤثر در افزایش دینداری و معنویت در بزرگسالی و ارتباط آنها با کارکرد اجتماعی در کهنسالی مورد مطالعه قرار گرفته است.میشل و پل وینک - - 2003براساس یافتههای این پژوهش نکاتی را استخراج کردهاند که از جمله آنها این است که میانگین تغییرات معنویت و دینداری در طی دوران بزرگسالی متفاوت است و معنویت را یک پدیده پسامیانسالی معرفی میکنند - صفایی مقدم، . - 1378

اهمیت و ضرورت تحقیق

داشتن پوشش مناسب به خصوص در محافل عمومی از دغدغه های جوامع دینی و به خصوص جامعه اسلامی ایران است؛ لذا بررسی آن در رابطه با معنویت افراد می تواند در شناخت چندجانبه این مسئله ما را یاری کند.با توجه به اینکه حجاب یکی از ارکان اصلی نظام ارزشی جامعه ما محسوب می شود، نوع آن در بین زنان می تواند اهداف مهمی را در جامعه، چه در جنبه مثبت و چه در جنبه منفی آن رقم زند . از طرف دیگر، پوشش غیر اسلامی زنان، می تواند زمینه ساز برخی هنجارشکنی ها و فرصت مناسبی برای تهدیدگران اجتماعی باشد و نکته مهم آنکه پوشش اسلامی زنان می تواند نقش مهمی در تامین مسائل اخلاقی ، اجتماعی و معنویت آنان و حتی سلامت جامعه به طور کلی داشته باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید