بخشی از مقاله
حرم امام رضا(ع) در دوره تيموريان
نگاهى به ارزش هاى تاريخى وهنرى بارگاه على بن موسى الرضا(ع)
۱۲ قرن هنرومعمارى ايران درحرم رضوى
• مجموعه بارگاه امام هشتم شيعيان كه پيدايى آن به پيش از شهادت آن حضرت بازمى گردد، اكنون ۱۲۳۳ سال قدمت دارد و اين در حالى است كه شهادت امام رضا(ع) در ۱۲۲۳ سال پيش واقع شده است
• ضريح مبارك شاهكارى است با طراحى «استاد محمود فرشچيان» و پنجمين ضريحى است كه مضجع شريف را در برگرفته است
حميدرضا حسينى
«در بارگاه امام رضا(ع) هيچ يك از شبستان هاى وسيع و هيچ گوشه اى از صحن هاى مزينى كه در اطراف ضريح قرار دارد، خالى از هيجان نيست. با اين همه در آنجا هر كسى احساس آرامش و انزوا مى كند و تنها جسم افراد است كه در يك جا گرد آمده است. يك زمزمه آسمانى خلأ ميان گنبد رنگارنگ و ديوارهاى پوشيده از كاشى هاى سبك صفوى و پوشش مرمرين زمين را كه با قالى هاى گرانبها فرش شده است، آكنده مى سازد و انسان احساس مى كند كه در اين مقدس ترين زيارتگاه ايران معجزاتى در شرف وقوع است و راه هايى در پيش پاى انسان به سوى بهشت قرار گرفته است.»
مجموعه بارگاه امام هشتم شيعيان كه پيدايى آن به پيش از شهادت آن حضرت بازمى گردد، اكنون ۱۲۳۳ سال قدمت دارد و اين در حالى است كه شهادت امام رضا(ع) در ۱۲۲۳ سال پيش واقع شده است. اين مجموعه علاوه بر محوطه اصلى حرم و گنبد طلا در بر دارنده فضاهاى وسيع معمارى شامل ۲۴ رواق، ۱۰ صحن، ۴ بست، ۳ مدرسه و ۲ مسجد است كه در اين ميان تنها يكى از مساجد آن يعنى «جامع گوهرشاد» يك صحن، چهار ايوان، هفت شبستان، بيست و دو غرفه و بيست و هشت ورودى دارد و ۳۲ كتيبه تاريخى از سال ۸۲۱ ه- . ق تا دوره معاصر را در خود جاى داده است. غير از اينها مجموعه آستانه مشتمل بر گورستان هاى وسيعى است كه نامدارترين شاهان، اميران، دانشمندان و هنروران در آنها فرو خفته اند. نامدارانى چون شيخ بهايى، شيخ طبرسى، شيخ حر عاملى، شاه تهماسب صفوى، امير عليشير نوايى، عباس ميرزاى قاجار، ميرزا حسين خان سپهسالار و...
موزه هاى آستانه با ۱۱ گنجينه بزرگ، آنچنان كه «دكتر على شريعتى» به درستى تصريح مى كند؛ جايى است كه «در آن مى توان سهم تشيع را در عالم هنر، بخصوص هنر اسلامى به دقت مطالعه كرد.» و بالاخره كتابخانه آستانه با ۳۰ هزار مترمربع زيربنا، ۳۸ هزار كتاب خطى، ۳ هزار قرآن خطى و ۴۰۰ هزار كتاب چاپى، يكى از بزرگترين آرشيوهاى تاريخى در ايران و بلكه پهنه جهان اسلام به شمار مى آيد.
با وجود اين، ارزش هاى تاريخى و هنرى نهفته در روضه رضوى در پرتو جنبه هاى قدسى و آداب زيارتى آن تا حد زيادى به فراموشى سپرده شده و موجب شده است پاره اى از برنامه ريزى ها و اقدامات در اين مجموعه سترگ، خالى از دغدغه هاى مربوط به صيانت از ميراث فرهنگى باشد. گفتار حاضر بر آن است تا با نگاهى گذرا به روند پيدايى و تكوين بارگاه هشتمين امام، برخى از جنبه هاى تاريخى و هنرى آن را مورد توجه قرار دهد. شايد همه ما كه چند بارى به زيارت قدسى ترين زيارتگاه ايران شتافته ايم با توجه به اين جنبه ها دريابيم روضه رضوى جايى است كه به واقع آن را نديده ايم و بايد از نو بدان بنگريم!
حرم مطهر؛ جايى كه پيش از امام رضا ساخته شد
ده سال پيش از شهادت على ابن موسى الرضا(ع)، «هارون الرشيد» خليفه عباسى براى سركوب شورش «رافع بن ليث» در ماوراءالنهر، از بغداد راهى خراسان شد؛ اما در ميانه راه بيمار شد و در نزديكى قريه سناباد توس در باغ «حميد بن قحطبه طايى» به استراحت پرداخت. حميد بن قحطبه (بر وزن مخمسه) سردار بزرگ جنگ هاى بنى عباس عليه بنى اميه بود كه بعدها به امارت خراسان رسيد و مقر حكومتش باغ و عمارت باشكوهى ميان سناباد و نوغان يعنى مشهد امروزى بود. هارون در همين باغ درگذشت و در آنجا به خاك سپرده شد (بهار ۱۹۳ ه- . ق) اندكى بعد بقعه اى بر گور او برافراشتند تا تجليلى از اين بزرگترين خليفه عباسى باشد.
ده سال بعد، هنگامى كه مأمون فرزند هارون، همراه با امام رضا(ع) از مرو به بغداد آمد، در باغ حميد ابن قحطبه و كنار بقعه پدرش فرود آمد. او در همين باغ امام هشتم را مسموم كرد و در بقعه پدرش به خاك سپرد. (صفر ۲۰۳ ه- . ق) از اين رو آستانه كنونى امام رضا(ع) مطابق با باغ حميد ابن قحطبه است و محوطه اصلى حرم ايشان، حدود ده سال پيش از شهادتشان شكل گرفته است. اينكه امروزه مزار امام درست در ميانه گنبدخانه قرار ندارد، شايد بدين سبب باشد كه بناى اوليه متناسب با گور هارون ساخته شده و در بازسازى هاى بعدى شكل كلى آن حفظ شده است.
جالب آنكه هنوز هم دو متر از ديوار چينه اى بقعه نخستين يا همان بقعه هارون باقى است و بقاياى قناتى كه در باغ حميد بن قحطبه جارى بوده، در بخش هايى از حرم مانند رواق دارالذكر مشاهده شده است. گويا اين قنات از زاويه جنوب غربى به طرف حرم مى آمده.
«ابوالفرج اصفهانى» در «مقاتل» مى گويد: «مأمون هنگام حفر قبر على ابن موسى الرضا حضور داشت و گفت: صاحب اين نعش به من مى گفت: هنگامى كه خواستيد براى من قبرى حفر كنيد، آب و ماهى در آنجا ظاهر خواهند شد، بعد از آنكه مشغول حفر شدند، آبى ظاهر شد و ماهى در آن پديد آمد و بعد آب خشك گرديد و رضا(ع) را در آنجا به خاك سپردند.» اين روايت به نوعى مؤيد تاريخى قناتى است كه هنوز بخشهايى از آن در اطراف حرم و نيز پشت محراب مسجد گوهرشاد وجود دارد.
خرابى و بازسازى؛ داستان هميشگى حرم
از تاريخ آستانه در فاصله سال ۲۰۳ تا نيمه دوم سده چهارم هجرى اطلاع دقيقى در دست نيست. اما به نظر مى رسد تغيير قابل توجهى در ساختمان بقعه به وجود نيامده. در ابتداى دوره غزنوى «سبكتگين» به گمان آن كه مبادا روضه رضوى جايى براى تجمع و همبستگى شيعيان باشد، حرم امام را ويران كرد، اما فرزندش «سلطان محمود غزنوى» گرچه صبغه اى كاملاً ضد شيعى داشت، از روى تدبير به مرمت آن همت گمارد و آستانه را اندكى گسترش داد. گفته اند نخستين بار در همين زمان گنبد و مناره اى براى حرم افراشته شد. همچنين مسجد كوچك «بالاسر» از يادگارهاى دوره غزنوى است كه بانى آن «ابوالحسن عراقى» بوده است.
بعدها در سال ۵۱۰ ه- . ق و به روزگار حكومت سلجوقيان بر اثر نزاعى كه ميان شيعيان و سنيان در مشهد و توس پديد آمد، بار ديگر حرم رضوى در روز عاشورا مورد حمله قرار گرفت و ويران شد.
آثار خرابى پس از چند سال به وسيله يكى از علويان به نام «ابوالقاسم احمدبن على بن احمد علوى حسينى» از ميان رفت. قديمى ترين سنگ مزارى كه از بارگاه امام به دست آمده و از شاهكارهاى هنر سنگ تراشى در ايران است، نام همين فرد را به همراه تاريخ ۵۱۶ ه- . ق در بر دارد.
۳۲ سال بعد در يورش غزها (غز بر وزن لر، گروهى از تركان آسياى مركزى) به خراسان، دوباره خساراتى به روضه رضوى وارد آمد كه توسط «شرف الدين ابوطاهربن سعد بن على قمى» از عمال حكومت سلجوقى به سال ۵۵۶ ه- . ق ترميم شد و ازاره حرم با كاشى هاى بسيار نفيس كه هنوز باقى هستند، زينت يافت. گفتنى است ريشه تاريخى داستان «ضامن آهو» به همين دوران راه مى برد و آن شكارچى كه آهوان از كمندش به حرم امام پناه بردند، فرزند بيمار سلطان سنجر سلجوقى بود. گفته اند او در اين واقعه طى مكاشفه اى شفا يافت و از اين رو پدرش امر به تجديد بناى حرم داد.
از دوره خوارزمشاهيان (۶۲۸ - ۴۹۰ ه- . ق) دست كم سه محراب، يك كتيبه كاشى خشتى بر ديواره حرم و چند كتيبه ديگر در مجموعه بناهاى آستانه به جا مانده است. اين آثار اگرچه از حيث عددى قابل توجه نيستند، اما به لحاظ نفاست از شاهكارهاى هزاسلاتى تلقى مى شوند. خصوصاً محراب كه تاريخ آن به سال ۶۱۲ ه- . ق بر مى گردد. از ظريف ترين و چشم نوازترين محرابهاى موجود در ايران است.
خوشبختانه در واقعه حمله مغول به ايران (۶۱۶ ه- . ق) حرم رضوى از معدود بناهايى بود كه به ملاحظه احساسات عمومى ويران نشد و سالم ماندن بخشى از آثار دوره سلجوقى و خوارزمشاهى تا به امروز مؤيد اين مدعاست. حتى بعدها كه مغولان خوى انسانى گرفتند و آيين مسلمانى اختيار كردند، در رسيدگى به آستانه امام رضا (ع) كوششها به خرج دادند. چندان كه عده اى ساختمان گنبد امام را نه به دوره غزنوى كه به دوره «سلطان محمد خدابنده» از نوادگان چنگيز نسبت داده اند.
سده نهم؛ شالوده اى از صلابت
با وجود گسترش آستانه رضوى از دوره غزنوى تا مغول و ايلخانى (سده چهارم تا هشتم هجرى) شكوه چشمگير اين مجموعه در دوره تيموريان (سده هشتم) رخ داد. در اطراف حرم، سه رواق از بزرگترين رواقهاى آستانه يعنى دارالسياده، دارالسلام و دارالحفاظ در اين دوره ساخته شدند. بانى هر سه اين رواقها «گوهرشاد آغا» همسر «شاهرخ» فرزند و جانشين «تيمور لنگ» بود. مسجد گوهرشاد به عنوان يكى از بزرگترين مساجد جامع در گستره سرزمينهاى اسلامى نيز از كارهاى اوست. اين مسجد به دست معمارى به نام «قوام الدين زين الدين شيرازى طيان» ساخته و در سال ۸۲۱ رسماً با حضور شاهرخ و گوهرشاد افتتاح شد. «بايسنقر ميرزا» فرزند گوهرشاد كه بعدها به سلطنت رسيد، در خلق اين اثر سترگ نقش قابل توجهى ايفا كرد و به عنوان يكى از بزرگترين ثلث نويسان تاريخ ايران، كتيبه اصلى ايوان مقصوره را به يادگار گذارد.
در عين حال شالوده صحن عتيق (انقلاب كنونى) در دوره تيمورى و به وسيله «امير عليشير نوايى» وزير دانشمند و هنرپرور «سلطان حسين بايقرا» ريخته شد. ايوان طلاى اين صحن كه بعدها توسط «شاه تهماسب صفوى» تذهيب و به سال ۱۱۴۶ ه- . ق به وسيله «نادرشاه افشار» طلاكارى شد از آثار امير عليشير است. نيز دو مدرسه «پريزاد» و «دودر» در همين دوره شكل گرفتند. اولى به سال ۸۲۰ ه- . ق به همت «پريزاد خانم» از نوادگان «خواجه ربيع» و نديمه گوهرشاد آغا ساخته شد و دومى به امر «غياث الدين يوسف خواجه بهادر» از امراى خراسان و به سال ۸۴۳ ه- . ق بنا گرديد. همچنين «مدرسه بالاسر» كه براى ساخت «رواق دارالولايه» در دوره اخير خراب
شد، از آثار تيموريان بود. به هر روى ميراث اين سلسله در آستانه امام رضا (ع) بسيار حايز اهميت است و هنوز هم پس از گذشت شش سده، سترگ ترين و نفيس ترين آثار مجموعه از آن تيموريان است. براى مثال، «رابرت بايرون» در مقاله هنر ايران درباره زيبايى هاى صحن مسجد گوهرشاد مى گويد: «براى تحسين كردن اين حياط آشنايى با ساير سبكهاى [معمارى] لازم نيست، چون زيباترين نمونه رنگ در معمارى است كه تاكنون پديد آمده است.»
عصر صفوى؛ كمال ظرافت
تا آغاز دوره صفويه گسترش روضه خوانى عمدتاً به دست خاندانهاى حكومتگرى رخ داد كه به تمامى سنى مذهب بودند و گاه نيز با تشيع ضديت داشتند. البته قدرت و نفوذ تشيع در خراسان و نيز علاقه عموم مسلمانان به اهل بيت پيامبر در توجه خاندانهاى مزبور به آستانه رضوى بى تأثير نبود. در اين ميان صفويه (سده دهم تا دوازدهم هجرى) نخستين سلسله اى بودند كه به تشيع اماميه در ايران رسميت بخشيدند و بديهى است كه در توسعه بارگاه تنها امام مدفون در قلمرو خويش از هيچ اقدامى فرونگذاردند.
سه رواق حاتم خانى، الله وردى خان و توحيد خانه از آثار دوره صفويه هستند كه از اين سه، رواق هشت گوش الله ورديخان به سبب اسلوب معمارى و معرق كارى بسيار ظريف خود در زمره بهترين آثار دوره صفويه قرار مى گيرد، هر چند كه به علت قرار گرفتن در انبوهى از فضاهاى شاخص معمارى كمتر مورد توجه بوده است. در ميان صحن هاى آستانه محورى ترين صحن، يعنى صحن عتيق با اين كه شالوده اى تيمورى دارد، اما ساختار كنونى اش از دوره صفوى است. سه ايوان شمالى، شرقى و غربى اين صحن به روزگار شاه عباس اول (۱۰۳۸-۹۹۶ ه-.ق) بنا شدند و با بهترين آثار موجود در اصفهان برابرى مى كند. از اين گذشته كتيبه هايى از «عليرضا عباسى» و
«محمدرضا امامى» دو خوشنويس بزرگ عصر صفوى زينت بخش صحن عتيق است. همچنين طلاكارى گنبد و مناره كناره آن با كتيبه كم نظيرى از عليرضا عباسى و پى ريزى بست بالا و پايين به انضمام احداث چند مدرسه در اطراف آستانه از كارهاى صفويان است كه گويا در افزودن بر شكوه حرم به رقابتى پنهان با يكديگر برخاسته بودند.
«آرتور پوپ» در كتاب معمارى ايران ميراث صفويه در آستانه هشتمين امام را چنين وصف مى كند: «فضا محدود و سخت فشرده شده و در عين حال سرشار از نسبت هاى هماهنگ و سازمان دهى دقيق است. هر زاويه و سطحى تأكيدى است بر موقعيت نشانه اى عارى از اشتباه [براى دورى] از مركزيت كه هم توجه و حركت را ناخودآگاه، به خود جلب مى كند. انسان در جهان پرشكوهى احاطه مى شود كه در آن دنياى امور عادى دور از دسترس و به طرز شگفت انگيزى غيرواقعى مى نمايد.»
در جست وجوى صلابت و ظرافت
از تاريخ چنين برمى آيد كه آثار پس از تيموريان و صفويان، هرگز به ذروه شكوهى كه در اين دوران آفريده شد، دست نيافتند. در دوره كوتاه زمامدارى تا «نادرشاه افشار» (۱۱۶۰-۱۱۴۸ ه-.ق) ايوان جنوبى صحن عتيق طلاكارى و يكى از دوست داشتنى ترين آثار موجود در آستانه يعنى «سقاخانه اسماعيل طلا» ايجاد شد. ضمن آن كه مناره طلاى ديگرى بر فراز ايوان شمالى صحن عتيق برافراشته شد.
در دوره قاجار (سده سيزدهم و ابتداى چهاردهم) دو رواق «دارالسعاده» و «دارالضيافه» و نيز «صحن نو» (صحن آزادى) به مجموعه بناهاى آستانه افزوده شدند. تقريباً همه پژوهشگران هنر و معمارى متفق القولند، صحن نو كه در دوره «فتحعليشاه» (۱۲۵۰-۱۲۱۲ ه-.ق) پى ريزى شد، با وجود چشم نوازى درخور توجه، عارى از صلابت و ظرافت صحن عتيق است. در دوره قاجاريه همچنين آيينه كارى هاى محوطه اصلى حرم و رواق هاى گذشته چون دارالسياده، دارالحفاظ و دارالسلام انجام پذيرفت كه امروزه از ويژگى هاى بارز آستانه به شمار مى آيد. اما اين كار با مخدوش كردن تزئينات، كاشى كارها و تذهيبات ارزشمند دوره تيمورى، صفوى و افشارى صورت پذيرفت. در اين جا نيز قاجاريه از سنت خلل ناپذير خود در دستكارى كردن آثار گذشتگان عقب ننشستند!
اين رفتار با آثار گذشتگان از دوره پهلوى به بعد به صورت يك الگوى غالب درآمد. در فاصله سال هاى ۱۳۰۷ تا ۱۳۵۴ ه-.ش گرچه بناهاى بزرگى چون ساختمان موزه و كتابخانه، صحن موزه (امام خمينى)، رواق هاى دارالذكر، دارالشكر، دارالاخلاص، دارالعزه، دارالسرور، دارالزهد، دارالعباده و رواق شيخ بهايى، برج ساعت ميان صحن نو و صحن موزه و برج جديد نقاره خانه ساخته شدند، اما ده ها اثر تاريخى مربوط به دوره تيمورى تا قاجار يكسره نابود گشتند. از سال ۱۳۵۳ تمام ساختمان هايى كه در شعاع ۴۲۰مترى گنبد امام رضا(ع) قرار داشت (به استثناى بناهاى آستان) خراب و فلكه بزرگى به دور حرم ايجاد شد كه بخش عمده آن را فضاى سبز شكل مى داد. بدين ترتيب هكتارها از بافت تاريخى مشهد و آثار باستانى اش با خاك يكسان و حرم رضوى به تمامى از پيكره شهر جدا شد.
در دوره بعد از اين طرح كنار گذاشته شد و گسترش فضاهاى زيارتى به سبب افزايش روزافزون زايران مد نظر قرار گرفت. طى دو دهه اقداماتى به مراتب بيش از اقداماتى كه طى ۱۲۰۰ سال گذشته صورت پذيرفته بود، رخ نشان داد. براى مثال مجموع ساخت رواق هاى ۱۸ گانه كه تا سال ۵۷ بالغ بر ۲۸۳۸ متر مربع بود به ۱۰۷۱۵ متر مربع رسيد و مساحت صحن ها از ۱۹۰۰۰ مترمربع به ۷۱۰۰۰ مترمربع بالغ شد، ضمن اين كه ۳۰ هزار مترمربع صحن ديگر در حال احداث است. در اين جا نيز نظام تاريخى معمارى حرم چندان كه شايسته است مورد توجه قرار نگرفت و بويژه ساخت ايوان ها و مناره هاى بسياربلند نه فقط چشم انداز رؤيايى گنبد و مناره هاى طلا را مخدوش ساخت، بلكه آن ها را به عنوان مركز همه نيروهاى قدسى در ارتفاعى كوتاه تر قرار داد. اما اين دوره نيز خالى از آفرينش هاى هنرى نبود و پايه و مايه هنر معاصر و معطوف به گذشته را به روشنى بازتاباند.
۱۲قرن هنر و معمارى در ۱۳۹ متر فضا
براى جمع بندى نهايى كافى است، تنها آثار موجود در محوطه اصلى حرم را در نظر آوريم. سرداب امام كه با ابعاد ۲/۳۰ متر در زير ضريح قرار گرفته، ده سال پيش از شهادت آن حضرت ساخته شده است. ضريح مبارك شاهكارى است با طراحى «استاد محمود فرشچيان» و پنجمين ضريحى است كه مضجع شريف را در برگرفته است. كاشى هاى ازاره حرم متعلق به دوره سلجوقى و خوارزمشاهى است و بين ۸۰۰ تا ۹۰۰ سال قدمت دارد. از ازاره تا آيينه كارى زير گنبد، كاشى هاى معرق دوره معاصر به چشم مى آيد. پس از آن كتيبه «عليرضا عباسى» بزرگترين خوشنويس عصر صفوى با آياتى از سوره جمعه زينت بخش حرم شده و تمام حفره گنبد در دوره قاجاريه مقرنس بندى و آيينه كارى شده است. زير اين آيينه گچ برى هاى ظريف دوره صفويه و تذهيب هاى افشاريه دفن شده اند!
محراب هاى حرم كه از دوره خوارزمشاهى به يادگار مانده اند و اكنون براى حفاظت بيشتر به موزه منتقل شده اند، افزون بر ۸۰۰ سال قدمت دارند. لايه زيرين گنبد حدود هزار سال پيش ساخته شده و لايه بيرونى آن كه در دوره شاه عباس اول ايجاد شده، در همان دوره طلاكارى و به كتيبه «عليرضا عباسى» و چند دهه بعد به خط «محمدرضا امامى» آراسته شده است.
اين چنين است كه افزون بر ۱۲ قرن هنر و معمارى ايران را در فضايى به وسعت ۱۳۹ متر مربع گردآورده اند!