بخشی از مقاله
چکيده :
برنامه هاي آمايش سرزمين در ايران ، عمدتاً معطوف به بهينه سازي استفاده از منابع ملي و تنظيم رابطه بين عوامل اقتصادي، طبيعي و انساني ميباشد. در اين راستا، تاکنون متخصصان اين دانش از ظرفيت هاي مجموعه گسترده اي از علوم و ابزارهاي پيشرفته اي مانند GIS و sDSS بهره گرفته اند تا مسائل متنوع اين حوزه را حتي المقدور به نحوي مؤثر حل و فصل نمايند. در اين ميان جاي استفاده از رويکردهاي اثربخش آينده پژوهانه در برنامه ريزيهاي توسعه فضايي سرزمين ايران جدًا خالي است. يکي از مدل هايي که امکان اتخاذ رويکردي آينده نگرانه را براي مديريت راهبردي طرح هاي آمايش سرزمين فراهم ميکند؛ مدل برنامه ريزي راهبردي عصرمدار (ESP) است .
پژوهش گران کوشيده اند تا با روش موردکاوي به امکان سنجي کاربست سيستماتيک مدل ESP در طرح هاي توسعه فضايي حرم مطهر اقدام نمايند و در عين حال پيوند ناگسستني اين برنامه ها با طرح هاي توسعه شهر مقدس مشهد را نيز مورد نظر قرار دهند.
نتايج پژوهش نشان داد؛ با اتخاذ رويکرد ESP ميتوان امکان توسعه کارآ و اثربخش حريم مقدس حرم مطهر را به گونه اي فراهم آورد که برنامه ها و اقدامات گذشته طرح هاي آينده را محدود ننمايند و مانع آفرين نباشند و در عين حال دفعات خطا کاهش يابد؛ قواعد مذهبي (مانند قاعده اسلامي وقف ) رعايت شود، و ملاحظات گردشگري-زيارتي و محدوديت هاي فيزيکي نيز مورد نظر قرار گيرد.
کليدواژه ها:برنامه ريزي راهبردي عصرمدار (ESP)- آمايش سرزمين - گردشگري مذهبي - شهر مقدس مشهد - حرم مطهر امام رضا(ع ).
١.مقدمه
در اکثر کشورهاي توسعه يافته ، آمايش سرزمين مرحله مهمي از فراگرد خط مشيگذاري عمومي محسوب ميشود،زيرا که اين مهم ضامن استفاده ي کارآ از سرزمين در راستاي حصول حداکثر سود اقتصادي، جمعيتي و زيست محيطي است . در سال هاي اخير، به دليل توسعه ي چشمگير دانش ،آمايش سرزمين و زمينه هاي متعدد مرتبط با آن (مانند برنامه ريزي زيست محيطي، برنامه ريزيشهري، طراحي شهري، معماري، برنامه ريزي حمل ونقل ، جغرافيا و غيره )، برنامه ريزان با شتابي روزافزون به استفاده از فناوري اطلاعات و ابزارهاي مرتبط با آن روي آورده اند. سيستم هايي مانند
GIS وsDSS از جمله ابزارهاي پراستفاده براي پشتيباني تصميم در اين خصوص هستند. عليرغم گذشت بيش از چندين دهه از رويکرد جدي کشورهاي مترقي جهان به آمايش سرزمين ، در ايران اقدامات انجام شده در اين زمينه محدود و انگشت شمارند. حتي ميتوان ادعا کرد که برنامه هاي آمايش سرزمين در ايران روندي منطقي و به هم پيوسته را دنبال نکرده اند؛ به گونه اي که گاهي با تغيير دولت ها، اين برنامه ها نيزاز نو طرح ريزي و اجرا شده اند. شاهد چنين ادعايي بروز نوعي عدم تعادل جغرافيايي و جمعيتي در سرزمين ايران است .
دلايل عدم توفيق آمايش سرزمين در ايران بسيارند که از جمله ميتوان به نبود يک سازمان هماهنگ کننده و سياست گذار مرکزي، فقدان رشته هاي دانشگاهي اختصاصي آمايش سرزمين در نظام آموزش عالي، بياطلاعي يا کم اطلاعي دولت مردان و سياست گذاران ايراني از دانش آمايش سرزمين و سياست گذاريهاي مقطعي و دنبال نشدن برنامه هاي پيشين از سوي دولت مردان ، اشاره کرد. هم چنين ، آن چه بيش از همه موارد مذکورمسئله ساز و به نوعي علت کليدي مشکلات مورد اشاره است ، نبود رويکردي آينده پژوهانه به مسائل آمايش سرزمين ايران است . مدل
ESP از جمله مدل هايي است که با استخدام ظرفيت علوم راهبردي و به ويژه برنامه ريزي راهبردي در سطح خرد (سازماني) و کلان (ملي)، از قابليت بالايي جهت تخفيف و حذف موانع آمايش سرزمين ايران و حصول نتايج مطلوب در آينده برخوردار است . در مورد اماکن مقدس خاص ، بايد توجه داشت که گسترش و توسعه فضايي آن ها با محدوديت هايي مواجه است که آن را از طرح هاي توسعه ساير امکان متمايز ميسازد. توسعه ي اماکن مذهبي با منابع وقف شده انجام ميپذيرد؛ از اين رو ميبايست الزامات شرعي را در همه مراحل توسعه آن ها در نظر داشت . همان طور که اشاره شد هيچ شيئي وقف شده اي قابل دورانداختن نيست و گاه اجازه ي خريد و فروش آن ها نيز وجود ندارد. با اين وصف ، مسئله اصلي پژوهش حاضر را ميتوان به اين صورت طرح کرد:
چگونه ميتوان در عين دستيابي به سرعت ، کارآيي و اثربخشي بالا در توسعه ي فضايي و کالبدي اماکن مقدس و بيشينه سازي عوايد و سود، قواعد و محدوديت هاي حاکم بر موقوفات مذهبي را نيز رعايت کرد و مقدار هزينه ، دورريز و دوباره کاري را به حداقل رساند؟
٢. ادبيات موضوع
٢-١- گردشگري مذهبي-سازمان جهاني گردشگري (W.T.O)، فعاليت هاي گردشگري را به پنج دسته تقسيم کرده است که عبارتند از: فرهنگي، طبيعي، تجاري، مذهبي و ورزشي. بر اين اساس ، يکي از اشکال باسابقه ي گردشگري که سهم قابل توجهي از فعاليت هاي جهانگردي را به خود اختصاص ميدهد، گردشگري مذهبي است . از زمان پديدار شدن مذهب به عنوان يکي از عناصر اصلي حيات اجتماعي در افق مناسبات بشر، گردشگري مذهبي نيز ريشه گرفت ؛ بنابراين ميتوان ادعا کرد که قدمت گردشگري مذهبي تقريباً به اندازه قدمت مذهب ميباشد.گردشگري مذهبي فعاليتي است که افراد گردشگر طي آن از اماکن مقدس مذهبي، نظير زيارتگاه ها، مقبره ها، مزار پيامبران يا افراد منسوب به آن ها، امام زاده ها و... بازديد ميکنند. رينسچد(٢٠٠٠)اعتقاد دارد در جهان امروز، توريسم مذهبي جنبه سياسي دارد و از اين نظر نقش تعيين کننده اي درکشور ميزبان ايفا ميکند. از نظر او گردشگري مذهبي با گردشگريهاي فرهنگي، گروهي و اجتماعي ارتباط دارد.هندرسون (٢٠٠٣) در تحقيق خود به اين نتيجه رسيد که اماکن مذهبي نقش چشم گيري در توسعه جمعيت ،بهبود شرايط اقتصادي و توسعه اصول اخلاقي و توسعه فرهنگي آن منطقه ايفا ميکنند.امروزه گردشگري مذهبي، به تنهايي، کم تر توجه گردشگران را به خود جلب ميکند.
در حال حاضر، توريسم مذهبي با ساير اشکال توريسم ترکيب شده است ؛ به عبارت ديگر، اکنون گردشگران فقط به قصد زيارت اماکن مذهبي سفر نميکنند بلکه جنبه هاي ديگري مانند سبک معماري، هنري، تاريخي و طبيعي اماکن زيارتي را نيز در نظر ميگيرند. با اين اوصاف ، گردشگران اين اماکن تنها گردشگر مذهبي نيستند بلکه ساير گردشگران نيز از اين گونه اماکن بازديد ميکنند، براي مثال زوار دمشق معمولاً به سياحت در لبنان نيز ميروند يا زوار مشهد معمولاً به اطراف مشهد نيز سر ميزنند.در دنياي امروز، يک مرکز گردشگري مذهبي براي آن که بتواند به نحو احسن گردشگران مختلف جهان را به سمت خود جلب کند بايد علاوه بر تأمين الزامات گردشگري مذهبي، ساير اشکال گردشگري را نيز در آن اماکن ايجاد نمايد. به اين ترتيب امکان جذب طيف گسترده تري از گردشگران فراهم خواهد شد؛ از اين رو مسئوليت سنگين تري متوجه دست اندرکاران طرح هاي توسعه اماکن مذهبي خواهد بود چرا که آن ها ميبايست جنبه هاي متعدد ديگري را در کنار توسعه ي فضايي مکان مذهبي در نظر بگيرند؛ مسائلي نظير معماري، برجسته کردن آثار تاريخي مجاور و نمايش چشمگير جاذبه هاي فرهنگي و ملي و... نيز ميبايست لحاظ شوند تا جذب گردشگران از سراسر جهان امکان پذير شود؛ به عبارت ديگر دست اندرکاران بايدنگاهي سيستمي و کل نگر به مسئله ي توسعه ي فضايي اماکن مذهبي داشته باشند چراکه حرکت در جهت جذب جهانگرد مذهبي نخست نيازمند درک مفاهيم و اصول مذاهب و احترام به آن ها و سپس تلاش در جهت تسهيل ارائه خدمات به زائرين اين اماکن مقدسه ، در جهت اجراي آزادانه تر مراسم مذهبي ميباشد. اين امر هم از نظر جنبه هاي اقتصادي جذب جهانگرد و هم از لحاظ اثرات تبليغي و بازتاب گسترده ي بين المللي ميتواند نتايج بسيار مثبتي براي کشور ميزبان در پي داشته باشد.
دستيابي به چنين هدف ممتنعي، نيازمند اتخاذ رويکردي آينده پژوهانه ، اهتمام به برنامه ريزيهاي گسترده و دقيق و کاربرد راهبردهاي بلندمدت و جامع است .
٢.٢. قواعد و اصول حاکم بر موقوفات مذهبي در ساخت و ساز و طرح هاي توسعه
در مسائل ٢٦٨١، ٢٦٨٥، ٢٦٨٨، ٢٦٩٠، ٢٦٩١، ٢٦٩٢و٢٦٩٣از رساله هاي آيات عظام آيت الله امام خميني، آيت الله لنکراني، آيت الله مکارم شيرازي و آيت الله بهجت ، نکات مهمي در مورد اصول حاکم بر موقوفات بيان شده است که در هنگام استفاده از آن ها براي توسعه اماکن مقدسي چون حرم مطهر امام رضا(ع )، بايد به آن ها توجه داشت .
براساس مسائل ٢٦٨٨و ٢٦٩٠، در چهار رساله ذکر شده است که هيچ ملک و يا شيء وقف شده اي از وقف بيرون نميرود، حتي اگر آن ملک و يا شيء وقف شده خراب شود. هم چنين براساس مسائل ٢٦٩٠و ٢٦٩١اگر وقف کننده اي، شيء، مال و يا ملکش را براي يک مصرف کاملاً مشخص وقف کند، آن موقوفات بايد در همان راستا مورد استفاده قرار گيرند؛ بنابراين اشياي وقف شده (موقوفات ) علاوه بر اين که ميبايست در راستاي هدف و قصد وقف کننده مورد استفاده قرار گيرد،بايد در نحوه استفاده ازآن ها آينده نگري داشت به طوري که در زمان ها و مکان هاي آتي کاربرد داشته باشند،چرا که موقوفات هيچ گاه از وقف بيرون نميآيند؛هم چنين در مسائل ٢٦٩٢و ٢٦٩٣آمده است که اگر شيء وقف شده براي يک مصرف معين (هدف معيني) وقف گردد، چنان چه در زمان وقف ، نيازي به آن وجود نداشته باشد و هم چنين پيش بيني گردد که تا مدتي به آن احتياج نخواهد بود، ميتوان آن مصنوع را به مصرف ساير اهدافي که به هدف وقف کننده نزديک است ،رساند. بنابراين منطق ، اشياء وقف شده هيچ گاه نبايد بيمصرف باقي بمانند و يا نگهداري آن ها لغو و بيهوده باشد؛ بلکه ميبايست در زمان ها و مکان هاي گوناگون ، حسب نياز در جريان توسعه اماکن مذهبي مورد استفاده قرار گيرند. بديهي است که چنين هدفي تنها از طريق اتخاذ رويکردي آينده پژوهانه امکان پذير است
٢.٣. طرح هاي توسعه و آمايش سرزمين -آمايش سرزمين
عبارت است از تنظيم رابطه بين انسان ، سرزمين و فعاليت هاي انسان در سرزمين ،به منظور بهره برداري درخور و پايدار از جميع امکانات انساني و فضايي اراضي و بهبود وضعيت مادي و معنوي اجتماع درگذر زمان در واقع ، آمايش سرزمين با هدف بهينه سازي سير استفاده از منابع ملي انجام ميشود و مفاهيمي چون ويژگيهاي زمين شناختي، بوم شناختي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي جامعه را در بر ميگيرد و با جهت گيري به سوي توسعه قابليت ها و ظرفيت هاي سرزمين و آراسته ساختن آن براي بهره گيري بهتر از منابع ملي،انجام ميپذيرد. براي اين مهم ، استفاده از يک سيستم اطلاعاتي جامع جغرافيايي (CGIS)ضرورت دارد؛ سيستمي که از قابليت کافي براي نمايش ظرفيت هر منطقه از سرزمين برخوردار بوده ، بتواند با استفاده از نقشه ها، تصاوير، عکس هايهوايي دقيق ، و گزارش هاي دوره اي معتبر، درباره انواع ظرفيت ها و استعدادهاي هر منطقه ، تحليل هاي درست و معتبري را در زمان مناسب در اختيارسيستم برنامه ريزي قراردهد تمايل اصلي و سنتي در برنامه هاي آمايش سرزمين ، معطوف به بهينه سازي و مکان يابي براي استقرار واحدهاي اداري، اقتصادي، سياسي، و فرهنگي در سطح شهرهاست بايد توجه داشت که هرگونه استفاده بهينه ي از آب ، خاک و منابع طبيعي بايد با توجه به سازوکارهاي جبراني و جايگزيني آن ها صورت پذيرد و نيازهاي نسل هاي آينده را نيز در نظر داشته باشد؛ بنابراين ، آمايش سرزمين مقدمه مهمي براي هرگونه برنامه ريزي توسعه درکشوراست ؛ به ويژه کشوري که با تنوع و تعددمنابع سرشار، بايد از ظرفيت هاي مديريتي متنوعي براي بهينه سازي بهره وري از اين منابع برخوردار گردد. لازمه ي اين مهم ، تأمل هم زمان بر اهميت رعايت قانون ضرورت تنوع و پيچيدگي، ثبات و انعطاف است .در واقع استفاده از منابع ملي و توسعه ي آن هابايد به گونه اي باشد که بهره وري ملي را در بلندمدت بهينه سازد؛ ضمن اين که توسعه بايد به صورت بهينه و با کم ترين ميزان آلودگي و ضايعات همراه باشد و حتيالامکان الزمات زيست محيطي را نيز رعايت نمايد. سازمان متناسب با چنين الزامي نيز ميبايست از انعطاف پذيري فوق العاده برخوردار بوده ، و با رويکردي آينده نگرانه سيستم مناسبي براي مديريت توسعه مستقر سازد. در مورد اماکن مذهبي خاص با توجه به مسائل و محدوديت هاي مرتبط با موقوفات ، اهميت استقرار اين سيستم مديريتي بيشتر است .
٣. روش شناسي پژوهش
٣.١. موردکاوي -برخي از جنبه هاي زندگي اجتماعي با رويکردهاي کمي قابل بررسي نيستند. تحقيقات کيفي با مجموعه ي گسترده اي از چشم اندازهاي نظري و بهره گيري از تکنيک هاي گوناگون براي معنا و تفسير پديده ها و فراگردهاي اجتماعي در زمينه هاي خاص ، از ظرفيت مناسبي براي پژوهش درباره اين جنبه ها برخوردارند
يافته هاي حاصل از پژوهش هاي کيفي برخلاف پژوهش هاي کمي، از طريق روش هاي آماري و ابزارهاي کمي به دست نمي آيند، بلکه به طور عمده جنبه ي تفسيري دارند.موردکاوي ،رويکردي کيفي است که طي آن يک يا چند نمونه از يک پديده به صورت عميق بررسي ميشود. امروزه موردکاوي به همان اندازه که به مثابه يک ابزار شناخته شده در تحقيقات علمي اثبات گرايانه مورد استفاده است ، به منزله ي راهبردي تعليم گرايانه براي آموزش و توسعه فراگردهاي يادگيري اجتماعي، مورد اقبال محققان است .در موردکاوي آن چه به مثابه يک مورد مد نظر قرار ميگيرد، عبارت است از سيستمي با مرزهاي مشخص که ممکن است ساده يا پيچيده باشد؛ موردکاوي را ميتوان به سه نوع دروني، ابزاري و جمعي تقسيم کرد. در موردکاوي ابزاري، مورد ويژه اي به منظور روشن شدن موضوعي خاص يا با هدف پالايش يک نظريه تحت مطالعه قرار ميگيرد، در اين نوع پژوهش ها، به طور عمده براي تسهيل ادراک موضوع يا مدل علمي، يک موضوع يا مصداق مهم مرتبط با آن مورد مطالعه قرار ميگيرد. در پژوهش حاضر با تلاش براي کاربست مدل ESP در طرح هاي توسعه ي فضايي حرم مطهر امام رضا عليه السلام ، يکي از مهم ترين موضوعات علمي و کاربردي مورد علاقه جامعه ايراني براي ارزيابي جدي مدل ESP مورد توجه قرار گرفته است .
٣.٢. مدل برنامه ريزي راهبردي عصرمدار(ESP)-برنامه ريزي در محيط هاي پيچيده و پرتنوع بايد با درايت و اتخاذ رويکردي کل گرايانه و آينده پژوهانه صورت پذيرد. در چنين مواردي، استفاده از يک برنامه از پيش تعيين شده و ثابت نميتواند الزامات توسعه ي کارآ و اثربخش سيستم را برآورده سازد. مديريت حرم مطهر امام رضا (ع )، مشتمل بر انجام وظايف متعدد و متنوعي است . عدم توجه به ويژگيهاي خاص اين مجموعه ممکن است در بلندمدت بسيار پرهزينه باشد. قابل تأمل است که معيارها، الزامات و استانداردهاي توسعه ي حرم مطهر به طور مستمر با توجه به تحولات جهاني و به تبع آن متحول شدن استاندارهاي جهاني گردشگري، در حال تغييرند؛ از اين رو بايد اهتمام شود تا برنامه هاي توسعه از پويايي و انعطاف کافي براي مواجهه با شرايط جديد و استخدام ابزارها، روش ها و شيوه هاي جديد طراحي و اجرا برخوردار باشند. در واقع بايد طرح توسعه ي حرم مطهر را امري فرازماني وفرامکاني تلقي کرد که هرگز پايان نمييابد. از اين رو، پژوهش گران برآنند که طرح توسعه ي حرم مطهر بايد با اتخاذ رويکردي آينده پژوهانه و فوق فعال تدوين ، اجرا و ارزيابي گردد و به اين منظور، کاربست رويکرد برنامه ريزي راهبردي عصرمدار قابل تأمل است .
سيستم برنامه ريزي راهبردي عصرمدار، سيستم برنامه ريزي جامعي است که به کاربران امکان تجسم و تصورآينده هاي ممکن متعدد را ميدهد؛در اين سيستم ، مجموعه اي از تصاوير احتمالي براي عصرها و دوره هاي زماني آينده در نظر گرفته ميشود. هر بازه زماني يا عصر، بر يک دوره تحول دلالت دارد. اين دوره ممکن است يک قرن ، يک دهه ، يک سال ، يک ماه ، يک هفته ، و حتي يک روز باشد. در واقع هر دوره تحول ، يک عصر ناميده ميشود. فراخور هر عصر براي برآورده کردن الزامات هريک از وضعيت هاي احتمالي، يک سناريوي مناسب طراحي ميشود؛ از اين رو در نهايت مجموعه اي از سناريوهاي متنوع در دسترس برنامه ريزان قرار ميگيرد و اين آمادگي را براي آنان ايجاد ميکند تا در شرايط متفاوت واکنش هاي مناسبي از خود بروز دهند. در شکل شماره ١، هر حرف دلالت بر يک عصر دارد و هر انديس بر يک برنامه از يک خانواده ؛ براي مثال سلول E بر برنامه ٩از خانواده دوره برنامه هاي ٥در عصر Eدلالت دارد. هم چنين سلول E بر برنامه ٦از دوره برنامه هاي ٧از عصر Eدلالت دارد.لازم به ذکر است که طراحي سلول ها بايد به گونه اي انجام پذيرد که ميان آن ها رابطه اي زبان شناختي برقرار شود زيرا در اين صورت سناريوها تحول پذير و قابل ارتقاخواهند بود. براي درک بهتر اين مفهوم مي توان از نرم افزارهاي کامپيوتري مثال آورد. نرم افزارهاي کامپيوتري معمولاً در زمان ارائه اوليه به بازار با عنوان نسخه ي اول معرفي ميشوند؛ سپس در دوره هاي بعد، به اقتضاي نيازهاي جديد، نسخه هاي بعدي اين نرم افزارها به بازار عرضه شده و بدون نياز به نصب مجدد نسخه ي جديد بر روي سيستم با اجراي برنامه هاي کم حجم به روز رساني و تکمله هاامکان ارتقاي نسخه قبلي نرم افزار به نسخه ي جديد امکان پذير ميشود. سناريوهاي سيستم برنامه ريزي راهبردي عصرمدار، با توجه به چنين الزامي به صورت سلولي طراحي ميشوند. در چنين شرايطي هيچ سناريويي دور انداخته نميشود و ضايعات نرم افزاري وسخت افزاري آن ها به حداقل ميرسد. بدين ترتيب در برنامه ريزي راهبردي عصرمدار تلاش ميشود تا مجموعه اي از تصاوير مطلوب جايگزين براي آينده ترسيم شود. هر يک از اين تصاوير از سلول هاي متعددي تشکيل ميشوند و هر تصوير کلي به يک عصر نسبت داده ميشود. سناريوهاي تدوين شده در قالب سيستم برنامه ريزي راهبردي عصرمدار، مجموعه ي بزرگ و متنوعي از راه کارها را شکل ميدهند(نمودار شماره ١).
نمودار شماره ١: شبکه سيستم برنامه ريزي راهبردي عصرمداراز عصر A تا Z
در اينجا چند پرسش به ذهن خطور ميکند مبني بر اين که زمان بهره برداري از سناريوها و ترکيب مناسب آن ها، چگونه و توسط چه افرادي انتخاب ميشود؟ و نحوه ي اجراي سيستم برنامه ريزي راهبردي عصرمدار چگونه است ؟
مفاهيم «عصراقدام » و «ديده بان » در ESPS با عطف نظر به چنين ابهاماتي توسعه يافته اند. «عصر اقدام » عصري است که برنامه ريزان و مجريان در قالب يک گروه ديده بان ، مسئوليت تحقق مجموعه اي از سلول هاي منتخب را از مجموعه ي کلي برنامه ها بر عهده ميگيرند؛ به اين ترتيب ، ديده بانان هر عصر به اقتضاي نياز، سبد بهينه اي از سناريوهاي مناسب را به گونه اي برميگزينند که منافع سيستم را حداکثر سازد. ادبيات حاکم بر اين مرحله ، از واژگاني چون «سبد سناريوها»،«تصميم گيري»، «بهينه سازي»، «معيارها» و «اهداف » تشکيل شده است ؛ از اين رو، تحقيق در عمليات و علم مديريت ، در اين مقطع بيش از هر علم ديگري به ياري کاربران سيستم برنامه ريزي راهبردي عصرمدار خواهد آمد.
عملکرد صحيح گروه هاي ديده بان ، نقطه ثقل موفقيت سيستم برنامه ريزي راهبردي عصرمداردر طراحي و اجراتلقي ميشود. بنابراين ، بهتر آن است که اين گروه ها ترکيبي از متخصصان نخبه برنامه ريزي ، متخصصان رشته هاي مرتبط با هر برنامه خاص و مردمي که در جامعه هدف آن برنامه ، از آن بهره مند ميشوند يا تحت تأثير آثار آن قرار ميگيرند را در بر داشته باشند؛ به ويژه بايد توجه داشت که بهترين منبع کسب اطلاعات درباره ي سيستم ، عملکرد و اثربخشي آن ، اعضاي جامعه هدفي هستند که برنامه هاي سيستم براي تأثيرگذاري بر وضعيت آن ها طراحي شده اند. با اين وصف ، از آن جا که شهروندان از ذينفعان کليدي نتايج حاصل از برنامه هاي توسعه فضايي محسوب ميشوند، مي بايست نقش مناسبي در فراگرد برنامه ريزي آن ها به عهده بگيرند. مجموعه برنامه هاي طرح ريزي شده متنوعند؛ از اين رو ممکن است برخي از اين برنامه ها در همين عصرو برخي از آن ها در عصرهاي بعدي به اجرادرآيند. ضمن اين که ممکن است يک بسته برنامه اي، مشتمل بر برنامه هاي يک عصر يا عصرهاي متعدد باشند. آن دسته از بسته هاي برنامه اي که همه
برنامه هاي آن ها در يک عصر طراحي ميشوند، بسته هاي برنامه اي افقي ناميده ميشوند؛ در حالي که بسته هاي مشتمل بر برنامه هاي عصرهاي متوالي يا متناوب ، بسته هاي برنامه اي عمودي نام ميگيرند.خرده سيستم ديده بان ، نيز به مثابه مغز هدايتگر سيستم برنامه ريزي راهبردي عصرمدار در نظر گرفته ميشود