بخشی از مقاله
خانواده و نقش و تاثير آن در برقراري عدالت
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه
عدالت از نظر علي (ع) در خانوادهي اجتماعي
عدل از اصول دين در خانواده
جود و عدل در خانواده از ديدگاه اخلاق فردي
جود بهتر است ياعدل؟
جود و عدل از نظر اجتماعي
فرق جود با احسان
عدالت در خانواده، فلسفه ي اجتماعي
دنياي گشادهي عدالت خانواده و دنياي تنگ ظلم
علت اصلي انحراف افراد از عدل در جامعه و خانواده
نتيجهي اساس بحث عدل در خانواده
اصل عدل در مذهب شيعه
حق همسر از نظر علي(ع)
مفهوم عدالت اجتماعي در خانواده
مهفوم و ابعاد عدالت اجتماعي در خانواده
منابع و مآخذ
«مقدمه»
ابتدا با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت خانم اسدي دبير پرورشي و مديرها خانم اديبپور و همچنين آموزش و پرورش ناحيه.
در ابتدا ميگويم كه زنگ پرورشي رسيده بود و خانم اسدي كه وارد كلاس ما شد بعد از سلام كردن موضوعي را كه آموزش و پرورش براي تحقيق آن را به مدرسه عرض كرده بود و بر عهدهي دانشآموزان همهي مدرسه بود صحبت كرد و ابتدا عنوان موضوع را كه «عدالت» اصل آن است گفت و بخشهاي آن را يكييكي براي ما توضيح دهد تا درتحقيق ما را ياري كند ما از بين اين موضوعها «خانواده و نقش تأثير آن در برقراري عدالت» را انتخاب كرديم كه ميتوانستم به كمك دوستم و ساير افراد به عنوان خانم اسدي و مادر و پدر گرامي ما را در اين كار ياري كردند كه از آنها متشكريم و توانستيم به دنبال اين، كتابها و منابع زيادي و همچنين سايتهاي اينترنتي اين موضوع را به پايان برسانيم و از آنها خيلي سپاسگذاريم.
«با تشكر بسيار» زهرا دهقان و زينب فيضاللهزاده
«عدالت از نظر علي(ع) در خانوادهي اجتماعي»
«لقد ارسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و انزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للناس وليعلم الله من ينصره رسله بالغيب ان الله قوي عزيز» «حديد آيهي 25»
«ان الله يأمر بالعدل و الاحسان وايتائ ذيالقربي و ينهي عن الفحشاء و المنكر و البغي يعظكم لعلكم تذكرون» «نحل آيهي 90»
اين دو آيهي كريمه از دو سوره است و هر كدام در يك جايي از قرآن است آيهي اول آيهي بيست و پنجم از سورهي حديد است و آيهي دوم آيهي نودم از سورهي نعل است البته در هر دو آيه از يك مطلب ياد شده و آن موضوع عدالت است البته هر آيه مطلب اضافهاي نسبت به ديگري دارد.
در آيه اول ميفرمايد «ما، پيغمبران خود را به دلايل روشن فرستادهايم و همراه آنها كتاب و مقياس و وسيله اندازهگيري فرستاديم تا مردم بر ميزان عدالت عمل كنند، آهن فرستاديم كه فلزي و محكم و با صلابت است و منافعي براي حيات بشر دربر دارد! علت ديگر فرستادن پيغمبران اين است كه آمدن آنها وسيلهاي امتحاني باشد و معلوم و روشن شود كه چه كسي به ياري حق و اهل حق ميشتابد و چه كسي نميشتابد، خداوند نيرومند و غالب است.
در آيهي اول هدف كلي اديان آسماني را برقرار شدن موازين عدالت ذكر ميكند و در آيهي دوم به عنوان يك اصل از اصول و مباني كلي اسلام و به عنوان معرفي روح اسلام ميفرمايد خداوند به عدل و احسان امر ميكند و از فحشاء و زشتكاريها و بديها و ظلمها نهي ميكند.
موضوع عدل و احسان خصوصا موضوع عدل، گذشته از اين كه در خود قرآن كريم مكرر ذكر شده در تاريخ اسلام و در ميان مسلمين فصلي طولاني دارد چه از نظر علمي در تاريخ اسلامي و چه از نظر علمي و اجرايي در تاريخ اجتماعي و سياسي جامعه و چون واقعا يكي از اركان اسلام اصل عدل است. شايسته است در اطراف آن صحبت شود و مخصوصا ما شيعيان كه يكي از اصول دين را عدل ميدانيم.
«عدل از اصول دين در خانواده»
اصول دين را پنج چيز ميشماريم، توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد. عدل و امامت اختصاصا در شيعه از اصول دين شمرده شده، و گاهي اين دو را به نام دو اصل مذهب مينامند كه البته مقصود اين است كه از نظر اسلامشناسي اين مذهب و از ديدهي پيشوايان اين مذهب، عدل و امامت هم از اصول اسلام است، پس معلوم ميشود
از نظر مذهب و طريقهي ما اصل عدل بسيار مهم است، پس معلوم ميشود كه در رديف مسائلي از قبيل مسائل اخلاقي خانواده نيست لذا، به همين مناسبت به اين شبهاي عزيز كه فرصتي هست تا حدي كه مقدور است از اطراف اين اصل و تاريخچهي آن كه با سرنوشت ما و وضع حاضر ما بستگي دارد مطالبي به عرض شنوندگان ميرسانيم.
به علاوه اينكه اين شبها تعلق دارد به امام عادل علي الاطلاق، مجسمهي عدل و مساوات، شيفتهي حق و انصاف، نمونهي كامل بشر دوستي و رحمت در جهت و احسان: مولاي متقيان علي(ع) كسي حتي ديگران دربارهاش گفتهاند قاتل او همان عدل و مساواتش بود.
دشمني طاووس آمد پراو اي سباشه را بكشته فراو
گفت من آن آهوم كزنا فافي ريخت آن صياد خون صاف فن
«جود و عدل در خانواده از ديدگاه اخلاق فردي»
علماء اخلاق جود را از عدل بالاتر دانستهاند، اما علي مرتضي(ع) دركمال صراحت ميگويد عدل به اين دليل و اين دليل از جود بالاتر است.
البته اين دو نظر از دو زاويه و دو ديدگاه است: اگر تني از جنبهي فردي و اخلاق شخصي مطلب را مطالعه كنيم جود از عدل بالاتر است. ازنظر ملكات اخلاقي، ملكه جود و ايثار بالاتر است از ملكهي عدالت، زيرا شخصي عادل از آن جهت كه شخصاًو ازنظر اخلاق شخصي و فردي عادل است در اين حد از كمال انساني است كه به حق ديگران در خانواده تجاوز نميكند و مال كسي را نميبرد، متعرفي كسي نميشود، اما آن كه خود ميكند و ايثار مينمايد نه تنها مال كسي را نميبرد بلكه از مال خود دسترنج خود به ديگران جود ميكند، نه تنها نوبت كسي را نميگيرد، نوبت خود را هم احياناً به ديگران ميدهد نه تنها بر كسي جراحتي وارد نمياورد بلكه در بيمارستانها و ميدانهاي جنگ و در كلبهها و خانههاي بينوايان به سروقت بيماران و مجروحين ميرود، دارويي به كامشان ميريزد مرهمي بر جراحتشان ميگذارد، مجاناً شغل پرستاري بيماران را براي خود انتخاب ميكند، نه تنها خون كسي را نميريزد بلكه حاضر است خون خود فداي خير جامعه كند.
پس از نظر ملكات اخلاقي و صفات شخصي البته جود از عدل بالاتر است، بلكه طرق قياس هستند.
«جود بهتر است يا عدل؟»
اول جملهاي كه از خودش در جواب سؤالي نقل ميكنيم كسي از علي مرتضي سلامالله عليه پرسيد آيا جود بهتر است يا عدالت؟ «ايهما أفضل العدل ام الجود؟ فقال عليه السلام: العدل يصنع الامور مواضعها و الجود يخرجها في جهتها.» فرمود عدل بهتر است از جود به دليل اينكه عدل هرچيزي را در جاي خود قرار ميدهد و هر حقي را به جاي حق واقعي خود ميرساند، اما جود و بخشش، امور را و جريانها را از حمل خودشان و مدارشان خارج ميكند
. جود اين است كه آدمي از حق مسلم خود صرفاً نظر كند، به ديگري كه صاحب حق نيست جود كند، پس جود اشياء را از موضع خود خارج ميكند.
عدل وضع نعمتي بر موضعش ني عبوبيفي كه باشد ابكش
موضع رخ شه نهي، ويراني است موضع شه، پيل هم ناداني است
«و العدل سائل عام و الجود عارض خاص» ديگر اين كه عدالت سائس و اداره كننده، عموم است. چيزي است كه پايه و مبناي زندگي عمومي و اساس مقر است، اما جود و بخشش يك حالت استثنايي است كه در موقع خاص يكي از افراد خانواده به ديگري ميكند.
جود و ايثار را نميتوان مبناي اصلي زندگي عمومي قرار داد و براساس آنها مقررات و قانون، وضع و آن را اجرا كرد. اگر جود و احسان و ايثار تحت قانون و مقررات لازم الاجراء درآيد ديگر جود و احسان و ايثارنامه ندارد و به اصطلاح از وجودش عدمش لازم ميآيد، جود و ايثار وقتي است كه هيچ قانون و مقررات حتمي و لازمالاجراء نداشته باشد و آدمي صرفاً به خاطر كرم و بزرگي وادي و گذشت و نوع دوستي و بلكه حيات دوستي جود كند، پس بنابراين عدالت از جود بهتر است.
اين بود جواب علي مرتضي(ع) در مورد افضليت و بهتر بودن عدل از جود: «هرگز يك انساني كه تفكر اجتماعي ندارد و با مقياسهاي فردي اندازهگيري ميكند، اين طور جواب نميدهد، نميگويد عدل از جود بالاتر است امام علي(ع) در اين منتهي بسيار پرقيمت خود به عدل از نظر اجتماعي نگاه ميكند و با مقياس اجتماعي اندازهگيري ميكند، اين سخن سخني كلي است كه فلسفه اجتماعي روشني دارد.
«جود و عدل از نظر اجتماعي»
اما از نظر زندگي اجتماعي چطور؟ از نظر زندگي اجتماعي و از جنبه پر وحي كه افراد اجتماع را به صورت يك واحد در ميآورد، از اين نظر كه بنگريم ميبينيم كه عدل از جود بالاتر است.
عدل در اجتماع به منزلهي پايههاي ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزلهي رنگآميزي و نقاشي و زيست ساختمان است، اول بايد پايهدرست باشد بهر نوبت به زينت و رنگآميزي و نقاشي ميرسد. اگر خانه از پاي بست ويران است ديگر چه فايدهاي كه «خواجه در بند نقش ايوان باشد.» اما اگر پايه محكم باشد در ساختمان بينقاشي و بيرنگآميزي هم ميتواند زندگي كرده ممكن است ساختمان فوقالعاده نقاشي خوب داشته باشد و ظاهرش جالب باشد اما چون پايه خراب است يك باران كافي است آن را برسد آن خراب كنند.
به علاوه جودها و احسانها و ايثارهايي كه در مواقعي خوب و مفيد است و از نظر جود كننده فضيلتي بسيار عالي است از نظر گيرنده فضيلت نيست، حساب او را هم بايد كرد، حساب اجتماع را هم بايد كرد، اگر رعايت موازنهي اجتماعي نشود و حساب نكرده صورت بگيرد همين فضيلت اخلاقي موجب بدبختي عمومي و خرابي اجتماع مي گردد. صدقات زياد و اوقاف زياد و حساب نكرده، نذورات زياد و حساب نكرده و در هر جا وارد شده مانند
سيل جامعه را خراب كرده، روحيهها را تنبل و فاسدالأخلاق بار آورده، لطمهها و خسارتي وارد ميشود كه كمتر از لطمات و خسارات يك سپاه جرار نبوده، مصداق كلام خدا بوده دبارهي بعضي اتفاقات كه ميفرمايد «مثل انفاقهايي كه در اين دنيا ميكنيد و عنوان انفاق و صدقه و امثال اينها... به آنها ميدهند عيناً مثل بار سختي است كه با سرما همراه است و ميرسد به زراعت مردمي كه ظلم به نفس كردهاند و همه آن زراعتها را از بين ميبرد. خداوند به آنها ستم نكرده و خودشان به خودشان ستم كردهاند.
جامعه را هرگز با جود و احسان نميتوان اداره كرد، پايه سازمان اجتماع عدل است، احسان وجودهاي حساب نشده و اندازهگيري نشده كارها را از مدار خود خارج ميكند، امام سجاد (ع) فرمودهاند: در بسياري از مردم از بس خوبشان را و مدحشان را گفتند فاسد شدند، بسياري مردم چون از عيبشان چشمپوشي شد و مورد انتقاد قرار نگرفتند. مغرور شدند، بسياري از مردم هم چون با آنها احسان شد و از راه احسان زندگي و كارشان اداره شد متدرجاً در غفلت فرو رفتند.»
اين است معني سخن علي مرتضي(ع) كه فرمود: «عدل جريان كارها را در مجراي خود قرار ميدهد، اما جود جريانها را از مجراي اصلي خارج ميكند.»
بسياري از مردم ابتدا كه ميشنوند علي، مظهر كامل جود و سخا عدل را از جود برتر دانسته تعجب ميكنند كه چطور ميشود عدل از جود بالاتر باشد، يعني چه علي(ع) كه سرآمد اهل جود و ايثار و كرم است دربارهي جود و كرم ميفرمايد: كه در جود و كرم كارها را از جريان خودش خارج ميكند، اما با بياني كه كردم و دو جنبهاي كه توضيح و آن جنبهي اخلاقي و جنبهي فضيلت شخصي و نفساني قضيه بوده و البته از اين جهت مطلب همان طور است. اما جنبهي ديگر مهم است و آن جنبهي اجتماعي قضيه است، و ما تاكنون كمتر از اين جنبه فكر ميكردهايم و علت اين كه كمتر فكر ميكرديم اين است كه مدت زيادي نيست كه بشر به ارزش مطالعات اجتماعي پي برده و قوانين اجتماعي را شناخته، در سابق كم و بيش بعضي از مفكرين عاليقدر ما توجه داشتهاند، اما به صورت علوم مدوني نبوده است. لهذا در قضايا يا فقط جنبههاي اخلاقي و ضروري آنها آنگاه ميكردند.
من ياد ندارم تا كنون كسي در كتابي در اطراف اين جمله كه عرض كردم بحثي كرده باشد وحال آنكه اين جمله در نهجالبلاغه است و در دسترس همه بوده، به نظرم علتش اين است كه در اين جمله با مقياسهاي اخلاقي نميتوانسته در نظرها معني درست و قابل توجهي داشته باشد
اما امروزه كه به بركت پيشرفت علوم اجتماعي مقياسهاي ديگر غير از مقياسهاي اخلاقي بدست ما رسيده ميفهميم كه چه كلام پرارزشي است و چقدر اين سخن از زمان خودش بلكه از زمان سيد رضي(ع) كه سخنان علي(ع) را گردآوري كرد و به نام نهجالبلاغه به صورت كتابي درآورد جلوتر و بالاتر است، هيچ ممكن نبود در آن زمان خود سيدرضي كه جمعكننده اين كلمات است و حتي بوعليسينا كه بزرگترين فيلسوف عصر گردآوري نهجالبلاغه است كه بتواند همچون حقيقت اجتماعي عالي را بيان كند.
«فرق جود با احسان»
جود و احسان از لحاظ معني نزديك به يكديگرند، در آيهي قرآن كريم عدل قرين احسان ذكر شده «ان الله يأمر بالعدل و الإحسان». اين مسائل كه درباره عدل وجود از اميرالمؤمنين(ع) سؤال كرده و در حقيقت مثل اينست كه پرسيده باشد اين كه قرآن ميفرمايد «إن الله يأمر بالعدل و الأحسان» آيا عدل بهتر است يا احسان؟ البته جود و احسان نزديك به يكديگرند نه عين هم. زيرا احسان اعم است از جود، هم شامل بخششهاي مالي است و هم شامل ساير نيكي رساندنها مثلا اگر شما دست عاجزي را بگيريد و او را از اين طرف خيابان به آن طرف خيابان ببريد جود نكردهايد، احسان كردهايد، و اگر جاهلي را تعليم يا گمراهي را ارشاد كنيد باز احسان كردهايد نه جود.
«عدالت در خانواده، فلسفهي اجتماعي»
غرضم از نقل اين سؤال و جواب اين بود كه توجه پيدا شود كه علي مرتضي به عدل از چه ديدهاي مينگريسته؟ آيا از جنبهي فردي و شخصي نگاه ميكرد يا بيشتر به جنبه ي اجتماعي توجه داشته، اين سؤال و جواب و تعليلي و كه در جواب فرمود معلوم شد كه به جنبهي اجتماعي بودن خانواده توجه داشته، اين است كه از يك طرف از سخنان علي و از طرف ديگر از عمل او مخصوصاً از طرز عملي كه در دورهي زعامت حكومت خود انجام داد معلوم ميشود كه عدالت در خانواده به صورت يك فلسفهي اجتماعي اسلامي مورد توجه مولاي متقيان بوده و آن را ناموس بزرگ اسلامي تلقي ميكرد و از هر چيزي بالاتر ميدانسته، سياستش برمبناي اصل عدالت، تأسيس شده بود. ممكن نبود به خاطر هيچ منظوري و هدفي كوچكترين انصراف و انعطافي از آن پيدا ميكند
، و همين امر يگانه چيزي، بود كه مشكلات زيادي برايش ايجاد كرده و ضمناً همين مطلب يك مفتاح و كليدي است و براي يك نفر مورخ و محقق كه بخواهد حوادث خلافت علي را تعطيل كند: علي(ع) فوقالعاده در اين امر تصلب و تعصب وانعطاف ناپذيري به خرج ميداد.
دربارهي تصلب علي(ع) در امر عدالت كه از نظر متعبيري بايد گفت عدالت و از نظر و تعبيري بايد گفت حقوق بشر همين بس كه فلسفهي پذيرفتن خلافت را بعد از عثمان، به هم خوردن عدالت اجتماعي و منقسم شدن مردم به وظيفهي سير سير، و گرسنهي گرسنه ذكر ميكند و ميفرمايد: «اگر نبود كه عدهاي به عنوان يار و ياور به در خانهام آمدند و بر من اتمام حجت شد، ديگر اينكه خداوند از دانايان و روشن ضميران عهد و پيمان گرفته كه هروقت اوضاعي پيش آيد كه گروهي آن قدر اموال و ثروتها و موهبتهاي الهي را به خودشان اختصاص بدهند و آن قدر بخورند كه از پرخوري بيمار شوند. وعدهاي آن قدر حققشان پايمال بشود كه مايهي سرجوعي هم نداشته باشند، در همين وضع و احوال اين رانايان و روشن ضميران نميتوانند بنشينند و تماشاچي و حداكثر متاسف باشند اگر همچون وظيفهاي را در حال حاضر احساس نميكردم كنار ميرفتم و افسار خلافت را در دست نميگرفتم و مانند روز اول پهلو تهي ميكرديم.
در دنياي گشادهي عدالت خانواده و دنياي تنگ ظلم
عدالت در خانواده بيش از هر چند ديگر گنجايش دارد كه همه را راضي كند، يگانه ظرفيت وسيعي كه ميتواند همه را در خود جمع كند فرضيه رضايت عدم واقع گردد عدالت است، اگر كسي در اثر انحراف طبيعت و در اثر حرص و آز، به حق خود وحد خود قانع نباشد وقناعت به حق. بر او فشار بياورد، جود و ظلم به او و بيشتر فشار خواهد آورد.
زيرا دو نوع فشار بر روح آدمي وارد ميشود، يك فشار و است كه عوامل محيط و اجتماع وارد ميآورند تنهايست كه ديگري به انسان ميزند، ضربه و شلاقي است كه ديگري وارد ميآورد، حبس و زنداني است كه ديگري او را گرفتار كرده است. يك نوع ديگر فشارها ومنخطهاي است كه از داخل روح بر آدمي وارد ميآيد مثل فشار حدود، فشار كينه، فشار انتقامجويي، فشار حرص و آز طمع. اگر عدالت اجتماعي برقرار فشاري از لحاظ عوامل خارجي تامين پديد ميآيد زيرا در آن صورت كلي نميتواند به حق ديگري تجاوز كند، اين جهت كسي نميتواند روح او را در تنگي و فشار قرار دهد و اما اگر عدالت برقرار نشد و ميدان، ميدان زور و ظلم و غارت شد آنها كه تحت فشار عوامل روحي حرص و طمع هستند مطامهشان بيشتر تحريك ميشود و بيشتر تحت فشار قوي اين عاملها قرار ميگيرند و رنج ميبرند سپس كسي كه منخطهاي عدالت بر او فشار آورد، محيط ظلم بيشتر او را ميفشارد.
«اخطار مهم»
ميگويد در روز دوم رسما در مسجد بالاي منبر رفت و با آنچه روز گذشته با اشاره گفته بود تصريح كرد و فرمود خداوند خودش ميداند كه من علاقهاي به امر خلافت از آن جهت كه رياستي و قدرتي است ندارم از پيغمبر اكرم شنيدم كه فرمود: هر كس بعد از منزمام امور راحت را بدست بگيرد روز قيامت او را بر صراط نگه خواهند داشت و ملائكهي الهي نامهي عمل او را باز ميكنند اگر به عدالت رفتار كرده باشد خداوند او را به موجب همان عدالت نجات خواهد داد
و گرنه صراط تكاني ميخورد و او را به قعر جهنم مياندازد. بعد به طرف راست و چپ نگاهي كرد و اشخاصي را كه در گوشه و كنار بودند از زيرنظر گذراند و آنگاه فرمود آن عدهاي كه دنيا آنها را در خود غرق كرده و املاك و نهرها و اسبان عالي و كنيزكان نازكاندام براي خود تهيه كردهاند، فردا كه همهي اينها را از آنها ميگيريم و به بيتالمال ميگردانيم و به آنها همان قدر خواهم داد كه حق دارند، نيايند و نگويند علي آمد و ما را از آن چه داشتيم و مردم كرد في از همين الان برنامه روشن خود را اعلام ميكنم...
بعد شرمي صحبت كرد و چون عدهاي كه براي خود امتياز قائل بودند و مورد اتهام بودند دليلشان اين بود كه ماحق محبت و مصاحبت پيغمبر را داريم و در راه اسلام چنين و چنان زحمت كشيدهايم. به آنها فرمود من منكر فضيلت محبت و سابقهي فرصت افراد نيستم، اما اينها چيزهايي است كه خداوند اجر و پاداش آنها را خواهد داد، اينها مجوز نميشود كه امروز ميان آنها و ديگران فرق بگذاريم، اين امور ملاك تعبيض واقع نميشود.
«علت اصلي انحراف افراد از عدل در جامعه و خانواده»
وقتي اين سوال مطرح ميشود كه چرا با اينكه در خانواده اين قدر به اصل عدالت توصيه شده به آن عمل نشد، وبلكه طولي نكشيد كه جامعه و در پي آن خانودهها سخت دچار بيعدالتي شده انواع بيعدالتيها و تبعيضها به وجود آمد، وقتي كه اين سوال مطرح ميشود آن چندي كه در درجه اول و زود به فكر هم ميرسد اين است كه مسئول اين كار عدهاي از افراد بودند كه آنها سبب شدند كه اين دستور خوب اجراء و تنفيذ نشد، زيرا اجراء اين دستور، اول بايد از ظرف عدهاي از افراد جامعه بشود و آنها سوءنيت داشتند و شايستگي آن مقام بزرگ را نداشتند و مانع اجرا و تنفيذاتي اصل شدند و در نتيجه در جامعه انواع بيعدالتي و تبعيضها به وجود آمد.
اين جواب درست است اما به اين معني كه يكي از علتها اين بود كه آنها ميبايست اجراكننده اجرا نكردند و بر ضد آن عمل كردند تاريخ خلفاء اموي و عباسي گواه صادق اين مطلب است.