بخشی از مقاله

مقدمه

در ميان انواع خشونت ها اعم از خانوادگي , اجتماعي و دولتي , خشونت هاي خانوادگي يك آسيب جدي اجتماعي است كه با وجود پيشرفت هاي فرهنگي و فكري همچنان در جامعه خودنمائي مي كند. اين نوع خشونت فقط مختص به زندگي شهري يا روستائي نيست . همسرآزاري فراتر از مرزهاي طبقاتي و نژادي است. خشونت خانوادگي خشونتي است كه در محيط خصوصي به وقوع مي پيوندد.

اين واقعيت كه زنان ,آسيب ديده خشونت مردان هستند , تا دهه هفتاد پوشيده مانده بود (ابوت و والاس) خشونت در ابعاد مختلف فرهنگي رخ مي دهد و به طبقه خاصي اختصاص ندارد . اگرچه پديده خشونت عليه زنان در تمامي جوامع امري شايع است اما هرچه جوامع فقيرتر , سنتي تر و از نظر فرهنگي در سطحي پائين تر باشند , فراواني و شدت خشونت عليه زنان بيشتر و پيامدهاي آن نيزافزون تر مي شود . در حدود سه دهه است كه خشونت خانوادگي مورد توجه محققان قرار گرفته است .

خشونت خانگي در بررسي حاضر مختص به خشونت شوهرعليه زن در حوزه خانواده است . در اين تحقيق مابه بررسي پديده همسرآزاري مي پردازيم . همسرآزاري شامل بدرفتاري عليه طرف مقابل )همسر) در هر نوع رابطه نزديك و صميمي , خشونت در خانواده و خشونت عليه همسر است . همسرآزاري مي تواند اشكال گوناگون بدني , كلامي , عاطفي , رواني , جنسي و اقتصادي داشته باشد . در روابط زناشوئي سوﺀ رفتار با همسر مشكلي جدي است كه مي تواند تاثير اساسي بر سلامت جسمي و رواني خانواده داشته باشد.


طبق آمار منتشر شده به وسيله سازمان بهداشت جهاني( word health organization ) (1997) از هر سه زن يك زن در طول زندگي خود مورد خشونت خانگي واقع مي شود . حدود يك چهارم از زنان آمريكائي در طول 12 ماه , حداقل يك بار مورد ضرب وشتم شديد همسرانشان قرار مي گيرند. در ايران بحث هاي مربوط به خشونت عليه زنان چندان مورد توجه نبود و با بررسي پيشينه تحقيقات خشونت خانگي صحت اين مطلب مورد تائيد است . در سالهاي اخير با توجه به گسترش حضور زنان در صحنه هاي فرهنگي ، اجتماعي و دانشگاهي و ايجاد رشته هاي مختص زنان ( رشته مطالعات زنان) بحث هاي مربوط به همسرآزاري در قالب طرحهاي تحقيقاتي و پايان نامه هاي دانشجوئي وحتي به شكل طرح ملي دنبال مي شود و از شكل بحث هاي ژورناليستي داستاني تا حد زيادي خارج شده است . هر چند كه خشونت خانگي در خانواده ها امري نهاني است و موارد شكايت از پديده همسرآزاري بسيار كمتر از موارد واقعي است و در اكثر موارد زنان به دليل حفظ كانون و شان خانواده خشونت خانگي را پنهان مي كنند .


در قطنامه ( رفع خشونت عليه زنان ) مجمع عمومي سازمان ملل در سال 1993 در تعريف خشونت آمده است : ( هر گونه رفار خشونت آميزي كه بر اساس جنسيت انجام مي شود و نتيجه احتمالي آن آزار جسمي ، جنسي يا رواني زنان يا آسيب ديدن آنان باشد كه اين رفتارها شامل تهديد به اعمالي از قبيل زورگوئي يا محدود كردن خودسرانه ديگران از آزادي – چه در عرصه عمومي و چه در عرصه خصوصي است ( جرم شناسي خشونت خانگي).


ضرورت و اهميت مساله

دكتر ژاله شادي طلب در گفتگو با خبرگزاري ايسنا اعلام كرد كه ايران در ميان 140 كشور دنيا در رتبه 78 قرار دارد ، و اين درحاليست كه كشورهاي حوزه خليج فارس در اين شاخص از شرائط مطلوب تري برخوردارند.
برآورد كلي انجام شده مربوط به گستره خشونت خانگي در 28 مركز استان نشان مي دهد 66 درصد خانواده هاي مورد مطالعه از اول زندگي مشترك تا زمان اين مطالعه حداقل يكبار تجربه خشونت خانگي با تعريف عام آن داشته اند و30 درصد خانوارها حداقل يكبار در طول زندگي خشونتهاي فيزيكي جدي و حاد و در 10 درصد خانوارها خشونتهاي منجر به صدمات موقت و يا دائم و جدی را داشته اند.


در گزارشي ديگر از ايسنا مدير دبير كل دفتر آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي اعلام كرد: از 285 مورد تماس قابل پيگيري با خط اورژانس اجتماعي تهران در طول مدت 21 بهمن سال گذشته تا 22 ارديبهشت امسال، 41 مورد مربوط به خشونت خانگی بوده است. با توجه به گزارشهاي قابل توجهي كه در مورد پديده همسرآزاري وجود دارد، ضرورت بررسي بيشتر خشونت خانگي وجود دارد. با توجه به آنكه در فرهنگ و مذهب ما خانواده از اهميت خاصي برخوردار است، در غالب زنان ايراني نگرش حفظ اسرار خانواده از اهميت فراواني برخوردار است كه اين امر مانع از ايجاد گزارش هاي واقعي در مورد خشونت خانگي مي گردد. آثار خشونت خانگي در وهله اول متوجه سلامت جسمي ، روحي زنان است و آرامش و امنيت را از زنان سلب مي كند و در مرتبه بعد فرزندان خانواده نيز به لحاظ سلامت روحي و رواني قرباني اين پديده مي شوند . در چنين شرايطي خانواده دستخوش آسيب هاي جدي مي گردد كه در سطوح كلان تر هزينه هاي سنگيني را به جامعه تحميل مي كند.


روش تحقيق
تحقيق حاضر به دو روش صورت گرفته است و شامل دو بخش است:
1- روش بررسي اسناد و مطالعه تحقيقات پيشين
2- روش مصاحبه عميق با 6 مورد از قربانيان خشونت خانگي كه براي گرفتن طول درمان به پزشكي قانوني پاركشهر مراجعه كرده بودند و 2 مورد از زنان كتك خورده كه اقدام به شكايت نكرده بودند. روش مصاحبه با دو مورد از زنان كتك خورده كه اقدام به شكايت نكرده بودند و 1 مورد از زناني كه اقدام به شكايت كرده بود به روش گلوله برفي بوده است. در روش گلوله برفي موردها از طرق شبكه آشنايان براي مصاحبه معرفي مي شوند. در ساير مصاحبه ها به روش مراجعه به مركز پاركشهر بوده است.


واحد آماري
در اين تحقيق واحد آماري زنان كتك خورده مراجعه كننده به پزشكي قانوني پاركشهر بوده اند.

بررسي خشونت عليه زنان در ايران
خشونت عليه زنان پديده اي است كه در آن زن به خاطر جنسيت خود صرفا زن بودن مورد اعمال زور و تضييع قرار حق از سوي جنس ديگر(مرد) قرار مي گيرد، چنانچه اين نوع رفتارها در چهارچوب خانواده و بين زن و شوهر باشد از آن به خشونت خانگي تعبير مي شود.


خشونت خانگي انواع گوناگوني دارد :
1- خشونت جسماني : ضرب و شتم ، كتك كاري
2- خشونت كلامي : توهين ، تحقير، فحاشي
3- خشونت اقتصادي : تخريب و شكستن لوازم خانه ، در تنگناي اقتصادي قرار دادن زن
4- خشونت حقوقي : شامل عدم پرداخت نفقه و خرجي
5- خشونت جنسي : آزار و اذيت جنسي زن


خشونت عليه زنان در ايران امري پنهاني است ، زنان ايراني درفضاي زندگي زير سلطه پدر ، برادر، پسر و .. هستند و در فضاي زندگي زناشوئي زير سلطه شوهر و اقوام او هستند . در فضاي زندگي شغلي زير سلطه سليقه هاي مرد سالار و روسا و مديران مذكر روزگار مي گذرانند و در فضاي زندگي اجتماعي زير سلطه سنت زن ستيز احساس نامني مي كنند ، با اين حال چنان در بافت ذهني و رفتاري خود به خشونت تسليم شده اند كه كمتر واكنش نشان مي دهند. بررسي الگوهاي خشونت عليه زنان نشان مي دهد كه خشونت در گذشته به صورت رواني و غيرفيزيكي كمتر گزارش شده است ، اما رواج آن در حال حاضر روبه فزوني است .شايد بتوان گفت كه خشونت هاي غير فيزيكي جايگزين خشونت هاي فيزيكي در طول زمان شده است. در ايران هر چه موقعيت زنان نامناسب تر باشد كه خود به معناي وجود نابرابري عيني است ، امكان اينكه مردان از خشونت استفاده كنند بيشتر مي شود. خشونت خانگي در شديدترين حالت منجر به همسركشي مي شود و به گفته يك بازپرس دادسراي امور جنائي تهران همسركشي در صدر خشونت هاي خانگي قرار دارد.


پژوهش هاي پيشين خشونت خانگي در تهران
در ايران در سالهاي اخير بررسي هاي گوناگوني در ارتباط با خشونت عليه زنان صورت گرفته است كه ما در اين تحقيق به بررسي تحقيقاتي كه در تهران صورت گرفته است مي پردازيم و بعد به نتايج كلي اين پژوهش ها مي پردازيم.
1) پژوهشي توسط شهلا اعزازي درباره 53 زن مراجعه كننده براي یک مشاوره به مراكز مشاوره خانواده طي تيرماه 1376 تا پايان دي همان سال در تهران صورت گرفته است.


2) بررسي و تحقيقي توسط انجمن تنظيم خانواده ايران درباره خشونت خانگي انجام شده است كه اين مطالعه در سال 1381 در جنوب تهران صورت گرفته است.


3) طرح ملي بررسي خشونت خانگي در 28 استان از سوي مركز مشاركت زنان رياست جمهوري صورت گرفت كه استان تهران نيز جزﺀ اين استانها بوده است.
4) پژوهشي درباره همسرآزاري توسط حسن شمس اسفندآباد و سوزان امامي پور در ميان زنان متاهل شهر تهران صورت گرفته است ( در سال81)


نتايج كلي حاصل از پژوهش
نتايج كلي حاصل از تحقيقات پيرامون خشونت خانگي در تهران نشان دهنده آن است
1)ميان نوع شغل مرداني كه مرتكب خشونت خانگي شده اند تفاوت چندانی وجود ندارد. به عبارت دیگر مرداني كه مرتكب خشونت خانگي شده اند در مشاغل مختلفي در جامعه بوده اند كه اين مشاغل از سطوح بالا گرفته تا مشاغل رده پائين گسترده شده اند.
2) ميزان تحصيلات مرداني كه اقدام به خشونت خانگي كرده اند پائين است و تعداد مرداني كه داراي تحصيلات بالاتر از ليسانس هستند در اقدام به خشونت خانگي عليه زنان بسيار كمتر است.


3) ميزان تحصيلات زناني كه قرباني خشونت خانگي شده اند پائين است و اكثرا در رده بي سواد و كم سواد قرار مي گيرند.
4) زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار كمتر قرباني خشونت خانگي قرار دارند.
5) سن ازدواج تاثيري در افزايش يا كاهش خشونت خانگي نداشته است.
6) نحوه آشنائي زن و مرد ( ازدواج سنتي يا آشنائي زن و مرد بدون واسطه ) تاثيري بر ميزان خشونتخانگی دارد.
7) خشونت خانگي در ميان تمام اقشار وجود دارد اما ميزان آن متفاوت است.
8) در خشونت خانگي استعمال مواد مخدر و مشروبات الكلي يكي از متغيرهاست اما متغير اصلي نيست.
9) ميان خشونت خانگي در ميان مردان و شاهد خشونت بودن آنها در سنين كودكيشان رابطه مثبتي وجود دارد.

علل بروز خشونت خانگي
بروز خشونت خانگي علل متفاوتي را دربردارد:
علل متفاوتي براي ظهور و بروز خشونت عنوان شده است . غريزه خشونت در انسانها تحت تاثير عوامل شخصيتي و اجتماعي تغيير شكل مي دهد . كارشناسان معتقدند كه عوامل اجتماعي – اقتصادي زيادي در شكل گيري و بروز خشونت دخالت دارند . 1 فقر 2 كم سوادي 3 اعتياد 4 مشكلات زناشوئي 5 تربيت غلط دوران كودكي 6 جهل و خودخواهي 7 عدم امنيت شغلي 8 مردسالاري9 ازهم گسيختگي خانواده ( طلاق و زندگي با يكي از والدين ) ازجمله عوامل خشونت آفرين هستند . گاه خشونت را ناشي از خصوصيات ژنتيكي افراد برمي شمرند و گاه سوﺀاستفاده هاي جسمي ،جنسي، كاري و ... در كودكي را با بروز خشونت مرتبط مي دانند . گفته مي شود

كودكاني كه شاهد خشونت والدين خود عليه يكديگر مي باشند ، مي آموزند كه در بزرگسالي از خود چنين رفتاري را نشان دهند . در نتيجه خشونت از نسلي به نسل بعدي منتقل مي شود و دوام مي يابد . اين را چرخه خشونت مي گويند كه در اثر يادگيري شكل می گیرد. در بررسي هوتاليگ و سوگارمن اين نكته مشخص شد كه در ميان مردان خشن عامل مشترك تجربه خشونت در دوران كودكي وجود دارد. بعضي از ديدگاهاي جامعه شناسي با وجود قبول رابطه ميان جامعه و خانواده ، دلايل خشونت را بيشتر در عوامل فردي مانند سن ازدواج ، تاثير عوامل اقتصادي بر افراد، میزان درآمد، تحصیل، نوع شغل و وجود ويژگيهائي چون پرخاشگري در مردان يا حامگي در زنان و در نهايت تحت تاثير عواملي مانند استفاده از مخدرها مي دانند.

جامعه شناسان ديگر گذشته از پذيرش اين عوامل ، معتقدند تا زماني كه ساختارهاي جامعه براساس برتري مردان نسبت به زنان شكل گرفته باشد و در سازمانها و نهادهاي اجتماعي و اماكن شغلي مردان داراي موقعيتي برتر باشند ، بازتاب سلسله مراتب اجتماعي در خانواده نيز ديده مي شود ، و مردان در روابط خانوادگي خود را محق به استفاده از خشونت خواهند دانست . زنان نيز با آنكه تحمل كتك خوردن برايشان آسان نيست ، اين وضعيت را طبيعي مي دانند و واكنش خاصي در برابر آن نشان نمی دهند.


سوالات تحقیق

1- تحصیلات زن و مرد
2- سن زن و مرد
3- شغل زن و مرد
4- تحصیلات پدر و مادر زن و شغلشان
5- تعداد فرزندان خانواده زن
6- نحوه ی آشنایی زن و مرد
7- تعداد سالهای ازدواج
8- علت خشونت فیزیکی شوهر
9- از چه زمانی خشونت فیزیکی آغاز شده است؟
10-چند بار خشونت فیزیکی رخ داده است؟
11- واکنش زن به خشونت چگونه بوده است؟
12- خشونت فیزیکی علیه زن جلوی بچه ها روی داده است؟
13- اقوام و آشنایان از خشونت فیزیکی مرد در خانه اطلاع دارند؟
14- در صورت مثبت بودن، واکنش انها چگونه بوده است؟
15- با روی دادن خشونت فیزیکی، زن چه احساسی دارد؟
16- این خشونت فیزیکی چه تاثیری بر زندگی زن گذاشته است؟
17- زن چه احساسی نسبت به شوهرش دارد؟
18- زن چه نگرشی نسبت به خود دارد؟
19- زن دخالت مراجع دولتی در مورد خشونت خانگی را ضروری می داند؟
20- در صورتی که خشونت فیزیکی جلوی بچه ها روی می دهد، آنها چه واکنشی نشان می دهند و چه تاثیری بر آنها دارد؟
21- بچه ها پس از روی دادن خشونت چه احساسی به والدین خود داشته و یا تغییر رفتار داده اند؟
22- زن خود را در این رویداد آسیب پذیر و منفعل می داند؟
23- زن احساس بی پناهی دارد؟


یافته های تحقیق
در این تحقیق، با هفت زن که برای گرفتن طول درمان به مرکز پزشکی قانونی پارک شهر آمده بودند، مصاحبه شده است.
در همه ی موارد، زنان راحت ارتباط برقرار می کردند.
سه نفر با حجاب چادر بودند و به وضع ظاهری خود زیاد نرسیده بودند.
یک نفر با حجاب چادر ولی ظاهری آراسته بودند.
معمولا یکی دو روز از اعمال خشونت علیه آنها می گذشت.
دو مورد در سایر موارد اثر خشونت در صورت آنها مشخص نبود.
همه ی آنها به حالت قهر به خانه ی پدری رفته بودند.


در اکثر موارد زن و شوهر هم قوم بودند و موقعیت اجتماعی زن فرودست تر از مرد بود و صدمات وارده عبارت بودند از کبودی صورت و بدن و در رفتگی انگشت و سوختگی با آتش سیگار.
پزشک قانونی پارک شهر، آدرس: پارک شهر، خیابان بهشت.
تحصیلات، سن و شغل زن و مرد
تحصیلات زنان جز یک مورد دیپلم و شغلشان جز یک مورد خانه دار بوده است.
مصاحبه ی اول: زن 22 ساله، دیپلم، خانه دار
مرد 24 ساله، دیپلم، آزاد (بچه ندارند)
مصاحبه ی دوم: زن 22 ساله، دانشجو
مرد 24 ساله، دیپلم، آزاد (بچه ندارند)


مصاحبه ی سوم: زن 28 ساله، دیپلم، خانه دار
مرد 35 ساله، سیکل، نقاش ساختمان (یک دختر)
مصاحبه ی چهارم: زن 43 ساله، دیپلم، خانه دار
مرد 45 ساله، فوق دیپلم، کارمند وزارت خارجه (سه دختر)
مصاحبه ی پنجم: زن 25 ساله، دیپلم، خانه دار
مرد 30 ساله، سیکل، مکانیک (یک پسر)
مصاحبه ی ششم: زن 31 ساله، دیپلم، خانه دار


مرد 40 ساله، سیکل، نمایشگاه ماشین (یک پسر)

مصاحبه ی هفتم: زن 29 ساله، سیکل، خانه دار
مرد 33 ساله، فوق دیپلم، آزاد (بچه ندارند)
4- تحصیلات پدر و مادر زن
والدین زن بجز یک مورد (که لیسانس بود)، بی سواد یا کم سواد بودند.
5-تعداد فرزندان خانواده ی زن
بین 3 تا 6 نفر بود.
6-نحوه آشنایی زن و مرد


در 3 مورد آشنایی پیش از ازدواج بوده و در 4 مورد به صورت سنتی.
7-تعداد سالهای ازدواج
جز یک مورد که 20 سال بود، در همه ی موارد دیگر 1 تا 9 سال بود.
8-علت خشونت های فیزیکی شوهر
الف- شوهر دائم الخمر بود و زن را مورد آزار قرار می داد و بازوهای او را با آتش سیگار می سوزاند.
ب- شوهر از نظر مالی پایین تر از زن بود و به خانواده ی همسرش حسودی می کرد و پولهایی که پدر زن به دخترش می داد، به زور از او می گرفت. چند بار زن را تهدید به مرگ مرده و دو بار هم گلویش را به قصد کشت فشار داده است.

پ- شوهر معتاد وبد دهن بود، فقط به حرفهای مادرش گوش می کرد، از اول ازدواج رفتار های خشونت آمیز داشت، به زن بی اعتنا بود، با کوچکترین مشکلی زن را کتک زده و هر چیزی نزدیکش بود، به سویش پرتاب می نمود.
ت- شوهر معتاد بود و خرجی به زنش نمی داد و همه ی درآمدش را صرف اعتیاد می نمود و اگر زن اعتراض می کرد، دست به خشونت می زد.
ث- مرد شکاک بود و زن حق بیرون رفتن از خانه را نداشت و به زن تهمت بد می زد و اگر یک بار زن تنها از خانه بیرون می رفت، از طرف شوهر مورد آزار قرار می گرفت.


ج- بدون نظر زن همه ی کارها را انجام می داد. بچه را مورد خشونت جسمی قرار می داد و در برابر اعتراض زن، خشونت فیزیکی انجام می داد.
چ- شکاک و رفیق باز بود، به حرف خانواده اش گوش می کرد و به زن و خانواده اش بی اعتنا بود و به خصوص در حضور خانواده ی خودش، به او بی احترامی می کرد و حق بیرون رفتن از خانه را به زن نمی داد و در صورت اعتراضی از جانب زن، او را کتک می زد.


9- زمان آغاز خشونت فیزیکی
در بیشتر موارد، از ابتدای ازدواج بوده است.
10- زمان خشونت های فیزیکی
معمولا پس از مشاجرات، که حدودا ماهی 2، 3 بار بوده است.
11- واکنش زن به این خشونت ها
زن در همه ی موارد،منفعل بوده است و فقط گریه می کرده است.
12- خشونت فیزیکی جلوی بچه ها بوده است؟
در مواردی که بچه داشتند، جلوی آنها بوده است.
13- آگاهی اقوام و خویشاوندان زن از خشونت فیزیکی مرد
در همه ی موارد پدر و مادر زن آگاه بودند.
14- واکنش والدین زن به این مساله


در 2 مورد زن را برای گرفتن طلاق حمایت کرده اند و در سایر موارد، او را به صبر دعوت می کردند که مبادا آبروی خانواده با طلاق ریخته شود.
15- احساس زن در برابر خشونت
احساس توهین به شخصیت، نبود اعتماد به نفس، ترس و نا امنی، استرس، فشار روانی، افسردگی، ترس از اینکه با هر رفتاری =ممکن است خشونت علیه او اعمال شود، عدم اقتدار سابق نزد بچه ها.
16- تاثیر خشونت فیزیکی بر زندگی زن
جو خانه آشفته شده است و احترام پدر و مادر و بچه ها سر جایش نیست و در خانه آرامش و صمیمیت و اعتماد وجود ندارد و افراد از کنار هم بودن لذتی نمی برند.
17- احساس زن به شوهرش
از افراد متنفر بودند و دوست داشتند دیگر با او زندگی کنند. بیشتر موارد چون زنان پشتوانه ای ندارند و از سوی دیگر طلاق امری مطرود در جامعه ی ایرانی به شمار می آید و همچنین وجود فرزندان که باعث می گردد که شکایت نه برای پیگیری امر طلاق، بلکه به منظور کاهش یا از بین رفتن رفتار خشونت بار شوهر می باشد. در سایر موارد که زن از سوی خانواده اش برای طلاق حمایت می شد، فرد در صدد جدایی و رهایی از وضع موجود بود.
18- نگرش زن به خود
احساس حقارت، نبود اعتماد به نفس، نا امنی و تنهایی.
19- نظر زن در مورد دخالت مراجع دولتی در خشونت خانوادگی
موافق است و به همین دلیل مراجعه کرده است.
20- واکنش بچه ها در برابر خشونت علیه مادر
بچه ها کوچک و دختر بودند و افسرده، گوشه گیر و در مواردی پرخاشگرو عصبی می شدند و حالت تهاجمی در برابر همسالان داشتند و از پدرشان می ترسیدند.
21- احساس بچه ها به والدین پس از خشونت
احساس ترس از پدر و طرفداری از مادر.
22- آیا زن خود را در این رویداد آسیب پذیر و منفعل می داند؟
بله، جز دو مورد که با حمایت خانواده می خواستند طلاق بگیرند، بقیه می خواستند با طرح این شکایت، جو خشونت آمیز خانه را تعدیل کنند.
23- احساس زن در این رویداد
جز دو مورد که خانواده پشتیبان آنها بود، سایرین احساس بی پناهی داشتند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید