بخشی از مقاله
درک وبیان هنرمعماری
موجوديت تاريخی ايران سبب شده که اين خطه از زمين؛ يادگارهای با ارزشی از دوره های مختلف تاريخی در دل خود داشته باشد. وجود بيش از يک ميليون اثر تاريخی و باستانی در اين كشور؛ گواه غير قابل انكاری برای شايستگی عنوان « ايران موزه هميشه زنده دنيا»است. در ايران بيش از هفتاد هزار تپه باستانی، بيش از يک ميليون و دويست هزار اثر تاريخی و معماری و هزاران يادگار دوران های دوردست وجود دارد که برخی از آن ها در زمره برترين های جهان جای گرفته اند. از ميان مکان هايی که يونسکو در جهان آن ها را به عنوان «ميراث تمدن جهانی» به رسميت شناخته و ثبت کرده است؛ چندين اثر در ايران قرارگرفته است.
مسجدهای قديمی با ارزش معماری فوق العاده، کاخ های تاريخی با معماری بی نظير، آتشکده های باستانی، باغ های باشکوه، کاروان سراهای تاريخی، عمارت های قديمی با معماری خاص کوير با بادگيرهای منحصربه فرد، معماری كوهستانی و ساحلی، پل های تاريخی با ساختی کم نظير همراه با ديدنی ترين و كهن ترين بازارهای شرق؛ تنها قسمتی از جاذبه های تاريخی كشور جمهوری اسلامی ايران هستند که در كنار ساير ديدنی ها؛ مجموعه ی ارزشمند و كم نظيری را با عنوان« جاذبه های تاریخی و معمای ایران» فراهم آورده اند.
هنر معماری در كشورهايی كه صاحب تاريخ و فرهنگ باستانی هستند، از مهمترين پايههای تمدن ديرينهی آن ها است و سرزمين ايران نيز با پيشينهی مدنيت چندين هزار سالهی خود، دارای شاهكارهای معماری کم نظیری است. شايد اين علاقه و توجه، سبب تداوم هميشگی اين هنر شده است: از تالارها، ايوانهای ستوندار تخت جمشيد تا قصرهای صفوی در اصفهان تا خانههای روستايی، گنبدهايی كه بر چهار قوس بنا شده، صحن چهار ايوانی، حياط داخلی و حوض آن، همهی اينها از ويژگیهای معماری اصيل ايرانی است كه در طول تاريخ معماری ايران پيوسته تداوم خود را حفظ كرده است.
يكی از كهنترين نمونهها از ميان بناهای شناخته شدهی باستانی ايران، معبد يا زيگورات چغارنبيل در 30 كيلومتری جنوب خاوری شهر باستانی شوش است. قدمت اين اثر تاريخی به سال 1250 پيش از ميلاد باز میگردد. به طور كلی معماری اين پرستشگاه عظيم جهان، بهترين نمونهی هنر معماری بر بنياد طاق قوسی را در دنيای باستان نشان میدهد. همچنين طرز ساخت اين معبد با ديگر معابد بينالنهرين تفاوت كلی دارد، و آن ساخت طبقات اين زيگورات است كه هر كدام به طور مستقل و از زمين تا بالا ساخته شدهاند، يعنی مانند زيگوراتهای بينالنهرين، هر طبقه بر روی طبقهی ديگر ساخته نشده، بلكه مستقل برپا شده است.
برخی از باستانشناسان به استناد پايههای چندی كه در تپهی موسيان، در حدود 150 كيلومتری شمال باختر شوش پيدا شد، عقيده دارند كه «ستون» از شش هزار سال پيش در معماری ايران شناخته بوده است، ولی مهمترين بنايی كه تاكنون در ايران شناخته شده و تالارهای بزرگ آن ستوندار بوده، دژ حسنلو واقع در جنوب درياچه اروميه در نزديک شهر نقده است. هم چنان كه معبد ايلامی در هزارهی دوم پيش از ميلاد، نموداری از چگونگی يک بنای مهم است. دژ حسنلو هم بنای استواری بوده است از تالارها و اتاقها و دهليزها و حياط و ستون و جزرها، منطبق بر اصول معماری با سنگ، گچ و آجر و خشت كه در سدهی نهم پيش از ميلاد بنياد شده و در شمار پيشرفتهترين معماريهای آن روزگار محسوب ميشود.
پس از دژ حسنلو، برای بررسی ساختمانهای ستوندار در ايران بايد به سراغ دخمههای حفر شده در دل كوه رفت كه تعدادی از آنها متعلق به دورهی مادهاست. مادها (حكومت: اواخر قرن هشتم پيش از ميلاد) با شيوهی ساختمان سازيهای عظيم آشنا بودند، و در اين روزگار، استفاده از ستون در معماری معمول شد. يكی از ويژگيهای دخمههای سنگي، ايوان طاقدار و ستونهايی است كه در دهانهی دخمهها ديده ميشود. با آن كه اين دخمهها در سنگ كوه تراشيده شده است، اما بارزترين مدرك برای شناخت معماری چوبی در ايران محسوب ميشود. بيشتراين دخمهها علاوه بر حجاری همهی دخمهها در سينهی كوه، نقش برجستگيهايی هم از صحنههای نيايش ديده ميشود. بيشتر اين دخمهها علاوه بر حجاری همهی دخمهها در سينهی كوه، نقش برجستگيهايی هم از صحنههای نيايش ديده ميشود. مهمترين اين آثار عبارتند از: دخمهی دآو دختر در ممسنی فارس، دخمهی فقرگاه يا فخرگاه در نزديكی مهاباد، دخمهی فرهاد و شيرين در صحنهی كرمانشاه و دخمههای اسحاقوند و سكاوند در نزديكی هرسين در كرمانشاه و ...
معماری ايران در دوران هخامنشيان: عالی رين نمونهی هنر هخامنشيان در تاريخ هنر اين سرزمين، همانا معماری شگفتآور اين دوره است. هنرمندان بزرگ دورهی هخامنشی در مراكز حكومت و پايتختها مانند پاسارگاد، شوش، همدان و تختجمشيد كاخهای بزرگ و زيبايی بنا كردهاند كه پس از گذشت 25 قرن هنوز بقايای آن ها محكم و استوار بر جای مانده است. ستونها و سرستونهای باقی مانده از دورهی هخامنشی نمونهی آشكاری از هنر معماری و حجاری در اين دوره است. سرستونها به شكل مجسمهی شير، اسب، گاو و عقاب و جانوران تركيبی مانند سرانسان، تن گاو و بال عقاب و گوش گاو است. شيارهای ستونها، بلندی و زيبايی چشمگيری به آنها ميبخشند. مهمترين آثار ساختمانی اين دوران، شامل كاخها، آرامگاهها و آتشگاههاست.
پس از پاسارگاد، زيباترين آثار حجاری هخامنشيان را در بيستون كرمانشاه ميتوان ديد. در زمانی كه پاسارگاد نخستين پايتخت هخامنشيان همچنان آباد بود، داريوش هخامنشی تصميم گرفت شوش را پايتخت خود قرار دهد و در آن جا دست به كار ساخت كاخ شاهی شد. با توجه به اقليم اين منطقه، بيشتر مصالح ساختمانی آن از خشت و آجر تهيه شده است. بنابر لوحهای كه از گفتههای خود داريوش در شوش كشف شده، در بنای قصر او هنرمندان بابلي، مادي، ليدی و مصری خدمت ميكردهاند و مصالح ساختمان از فواصل دور دست به شوش آورده ميشده است. در عمليات حفاري، تعداد زيادی آجرهای لعاب دار كشف شده كه بيشتر به كاخ آپادانای شوش مربوط است. تخت جمشيد يا به گفتهی يونانيان «پرسپوليس» يكی از بزرگترين و وسيعترين بناهايی است كه در سراسر معماری آن، نوآوری و «ابداع» ديده می شود. در تكميل اين بنای عظيم بيشتر شاهان هخامنشی پس از داريوش به گونهای دخالت داشتهاند.
معماری ايران در دوره اشكانيان و ساسانيان: اشكانيان، يا پارتيان، در حدود 250 پيش از ميلاد، پس از سلوكيان در ايران به قدرت رسيدند. آنها در اوايل از شيوههای هنر يونانی پيروی ميكردند، اما پس از مدتی به هنر معماری، به ويژه به معماری سنتی و ملی ايران تمايل نشان دادند. در دورهی اشكانيان، معماری مبنای اصلی خود را از آداب و اصول قبايل چادرنشين پارتی در برپايی اردوگاهها گرفت. حياط های چهارگوش مركزی با ايوانهای چهارسوی آن، به عنوان مظهری از معماری پارتيان به بينالنهرين برده شد. تطور و دگرگونی اين نوع معماری را در معماری اسلامی به ويژه در دوران سلجوقيان به خوبی ميتوان ديد.
در معماری پارتی، پس از شكوفايی دولت اشكانی، به نمای ساختمان توجه بسياری شد و میكوشيدند آثار هنری را بر ديوارها، در معرض ديد متمركز كنند. نقاشی ديواری توسعه يافته و تزيينات آميختهای بود از نقاشی و گچبري، كه نمونه بسيار زيبای آن در معبد كوه خواجه در وسط درياچهی هامون در سيستان به دست آمده است. اشكانيان در معماری خود از طاق گهوارهاي، قوس، برجستهكاری تزيينی و گاهی ستون توكار استفاده ميكردند. از ويژگيهای معماری و هنر اين دوره انتقال برخی از عناصر معماری و هنر است كه به دورهی بيزانس و ساسانی منتقل شده است. شايد تاريخ معماری «طاقدار» كه در ايران بسيار معروف است، از دورهی اشكانيان آغاز شده و در دورهی ساسانيان تكامل يافته باشد.
بنای معبد آناهيتا در كنگاور كه بر سر جادهی همدان و كرمانشاه واقع شده و منسوب به دورهی اشكانيان است از جمله شاهكارهای هنر معماری پارتيان به شمار ميرود. ميان شيوهی معماری پارتی و ساسانی در بنياد ساختمانها چنان همبستگی و نزديكی وجود دارد كه هنوز گروهی از صاحبنظران، در انتساب كاخ مداين در تيسفون به يكی از اين دو دوره، هنوز اظهارنظر قطعی نشده است. صرف نظر از جهات تاريخی در معماری ساسانی، چنان عوامل معماری اشكانی بیكم و كاست پيموده شده كه گويی با تغيير شاهان «هيچ دگرگونی در طريقهی ساختن بناها پيش نيامده است».
ساسانيان از ايالت پارس برخاستند و برای تشكيل يک سلسلهی ملی، خود را وارث دودمان هخامنشی خواندند. ساسانيان، مذهب زرتشت را رسميت بخشيدند و هنری پديد آوردند كه از حيث عظمت با هنر روم و بيزانس برابری میكرد و گاه بر آن برتری داشت. حتی پس از فتوحات اعراب، آن چه به عنوان هنر اسلامی از آن ياد میشود، تحت هنر ساسانی متاثر بود.
شيوهی طاق زدن بر بناهای مربع شكل، در معماری ايرانی و حتی معماری غربي، از آن ساسانيان است. معماران آن دوره در پوشاندن فواصل وسيع با مواد؛ بسيارموفق بوده اند. بعضی از اصول معماری ساسانی بود كه راه را برای ترقی معماری گوتيك در اروپا باز كرد. در مجموعهی هنر معماری اين دوره، يگانگی و پيوند خاصی ديده ميشود. اساس معماری گنبد است و ايوان، طاقنماها، اتاقها و طاقهای گهوارهای كه اغلب در اطراف يك يا چند حياط قرار گرفتهاند.
هنرهای گچبری، موزاييکكاری و نقاشی ديواری، تزيينات بناهای ساسانی را شامل میشوند. در تنوع آثار ساسانی تاثير همسايه گان به خوبی آشكار است؛ از جمله تصاوير موزاييكی كه از كاخ فيروزآباد (كاخ بيشابور) به دست آمده، به روش روميان موزاييک شده است.
به طور كلی، معماری عهد ساسانی براساس معماری سنتی و برای نواحی خشک مركزی و خاوری ايران پديد آمده بود. به اين معنی كه در ابنيهی ساسانی اعم از كاخها و آتشكدهها، پوششهای گنبدی و ساختن ايوانهای دارای طاق ضربی و چهار طاقهای مخصوص آتشكده متداول و اساس معماری اين زمان بوده است. تعدادی از بناهای ساسانيان كه بقايای آنها بر جای مانده است، مانند كاخهای فيروزآباد، كاخ سروستان در فارس و ايوان مداين در تيسفون، ايوان كرخه در خوزستان هم چنين آتشكدههايی با نامهای تپه ميل ميان تهران – ورامين، آتشكدهی نياسر در كاشان، آتشكدهی آذر گشنسب در تخت سليمان و چهارقاپی در قصر شيرين و غيره تا حد بسياری وضع معماری را در دورهی ساسانيان آشكار میكنند.
معماری ايران در دوران پس از اسلام: با ورود تدريجی اسلام به كشورها، نژادهای گوناگون، از اسپانيا تا هند در ساختن تمدن تازه كه «تمدن اسلامی» نام دارد، شريک شدند. پيداست كه در اين ميان سهم همهی ملتها يكسان نيست و آنهايی كه با ميراثهای غنی پيش میآمدند، در ساختن بنای فرهنگی تازه اثربخشتر بودند. از جمله كشورهايی كه در اين تمدن سهم عمده دارد، ايران است. پس از جنگ، ايران دين اسلام را پذيرفت و ايرانيان هيچ مانعی نميديدند كه آتشكدههای دوره ساسانی را به مسجد تبديل كردند. مسجد يزدخواست (بين اصفهان و شيراز) يكی از اين مساجد است. با انتشار بيشتر اسلام در اين سرزمين، در هر گوشهای ساخت مساجد آغاز شد.
مساجد اوليه طرح و نقشه بسيار سادهای داشتند. گو اين كه از معماری اوليهی اين دوره، نشانههای اندكی به دست آمده، اما با توجه به همين نمونهها ميتوان گفت كه طرح و نقشهی اين مساجد شامل يك صحن يا حياط مستطيلی در وسط سلسله طاقهايی در اطراف و در سمت جنوب، يعنی قبله، شبستانی است كه به كمك ستونهايي، سقف بر آن سايه گسترده است. در اين قرون، معماران ايرانی چندان به دنبال ابداع نبودند، بلكه تنها ميكوشيدند آن چه را موجود بود، كاملتر كنند. گنبدهای سنگين ساسانی در اين زمان بر فراز پايهی هشت ضلعی منظمی قرار گرفت و مساجد به تقليد طرحهای محلي، به صورت بناهايی شبيه به چهار طاقی ساسانی – البته به صورت كاملتر – بنا شد.
كيفيت بنای پايهها و ستون ها و احداث ايوان بلند و طويل و به كار بردن مصالح ساختمانی و تزيينات آجری و گچبری در مساجد اين دوره، عناصر ساختمانی ساسانيان را در معماری مسجدسازی نشان ميدهد و نفوذ معماری ساسانی در بناهای مذهبی به درجهای ميرسد كه به تدريج اصول معماری اسلامی بر شالودهی معماری ساسانيان پايهگذاری میشود.
از معماری اوليهی دورهی اسلامی در ايران نمونههای اندكی بر جای مانده است. بناهايی مانند تاريخانهی دامغان، مسجد جامع نايين، مسجد جامع شوشتر و چند بنای ديگر، نمونههای اندكی است از آن زمان كه بعضی از آنها از ميان رفته يا تغيير شكل يافتهاند. كهنترين مسجدی كه از اين دوره به خوبی مانده، مسجد تاريخانهی دامغان است. از سبك معماری بنا ميتوان آنرا متعلق به اواسط قرن دوم قمری دانست. منارهی مسجد متعلق به دورهی سلجوقيان است ولی اهميت اين مسجد نه تنها به خاطر سبک اوليهی آن بلكه از اين روست كه بسياری از اسلوب ساختمان دورهی ساسانی را داراست. مسجد جامع نايين يكی ديگر از معروفترين بناهای اين دوره است كه در زمان آلبويه (اواخر قرن سوم يا آغاز قرن چهارم قمري) ساخته شده است.
هنر معماری اوليهی اسلام در ايران را به ساخت بنای مسجد نميتوان محدود كرد. در اين دوره ساختن مقبره هم مرسوم بود و از سدهی چهارم قمری به بعد برپايی مقبره و برجهای مقبرهای رواج داشت و آرامگاههايی از آن زمان به جای مانده است. از جمله ميتوان به مقبرهی اسماعيل سامانی در بخارا و برج قابوس در شهر كنونی گنبد قابوس اشاره كرد. دربارهی موارد استفاده از اين مقبرهها و برجهای مقبرهای گفتهاند كه اين برجها، راهنمای مسافران و كاروانيان در بيابانها بوده است يا اگر كسی از كاروانيان فوت ميكرد، در اين آرامگاهها يا برجها، كه به طور يقين بانی آن ها هم در آن جا دفن بود، به خاك سپرده ميشد. نمونههای بسياری از اين گونه مقابر در دورههای بعدی در گوشه و كنار سرزمين ايران بنا شده است، چون برج رسكت در قائمشهر، برج لاجيم در سوادكوه مازندران، برج رادكان در كردكوی گلستان و برج مقبرهای پير علم دار در دامغان. اين برجها به طور معمول در جاهای بلند و به شكل مدور با كلاهكی مخروطی و نيمكره ساخته شدهاند.
معماری ايرانيان در دوره سلجوقيان: سلجوقيان طايفهای از تركان غُز بودند كه در دشتهای نزديك درياچه آرال و سواحل خاوری دريای مازندران و در درههای سيحون و جيجون سكونت داشتند. در دورهی سلجوقيان، هنر ايرانی گامی بزرگ برداشت و تاريخ هنر ايران، يكی از درخشانترين دورههای خود را در اين روزگار سپری كرد. در اين زمان، شهرهای اصفهان، مرو، نيشابور، هرات و ری مركز و مجمع صاحبان هنر و پيشه بوده است و اكنون بسياری از آثار اين هنرمندان، در موزههای داخلی و خارجی ديده ميشود. شاهكارهای هنری اين هنرمندان شامل معماري، سفالسازي، فلزكاري، كتابسازي، خطاطي، تذهيب، نگارگری و بافندگی است. به همين سبب دورهی سلجوقی از لحاظ شيوهی كار هنری در تاريخ ايران مشهور است.
هنر معماری در اين دورهی درخشان و شكوفا به درجهی كمال رسيد و هنرمندان و معماران چيرهدست آثار فراوانی پديد آوردند. سلجوقيان در معماری به عوامل و عناصری دست يافتند كه با آنها بتوان مسجدی بزرگ با حياط مركزی و چهار ايوانی و تالار مربع گنبددار، بناهای بزرگ به وجود آورد. اين شيوهی ساختمان، اساس معماری مذهبی و كاروانسرا و مدرسهسازی ايران است. در اين زمان مسجد در شكل تكامل يافتهی ايرانی خود دارای اين ويژگيها شد.
اين طرحها را ميتوان در مساجد جامع اصفهان، مسجد جامع زواره نزديك اردستان، مسجد جامع اردستان، مسجد قزوين و مسجد جامع گلپايگان، ديد. اما كاملترين نمونهی چهار ايوانی مسجد جامع اصفهان است كه مجموعهی كاملی از تزيينات دورهی اسلامی ايران را در بردارد. دو گنبد خواجه نظامالملك در قسمت جنوبی و گنبد تاجالملك در قسمت شمالی مسجد، از نظر تكنيك و زيبايی اثر بسيار چشمگيری از دورهی سلجوقی است. در اين مسجد زيبا و كامل به جز سبكهای مختلف معماري، انواع خطوط كوفي، ثلث و نستعليق به كار رفته است. علاوه بر مسجد بايد از مدرسهها و كاروانسراها و مقبرههای اين دوره هم نام برد.
طبق مدارك تاريخي، تعداد بسياری مدارس در شهرهايی مانند: بغداد، نيشابور، توس، اصفهان، هرات، بلخ و ری بنا شده بود. بخش اعظم بناهای غيرمذهبی در اين دوره، شامل كاروانسراهاست. اگر چه شبكهی راه و ايجاد جادههای خوب، شاهرگ حياتی تجارت يك كشور محسوب ميشود، اما در گذشتههای دور، بدون وجود كاروانسراها، مسافرخانهها و ايستگاههای ميانراه،استفادهی مطلوب از جاده امكان نداشت. يكی از كاملترين كاروانسراهای اين دوره «رباط شرف» در 70 كيلومتری جنوب سرخس در راه قديمی نيشابور – مرو است. با وجود خرابيهای ناشی از مرور زمان، هنوز بسيار زيبا و كامل است. اين كاروانسرا دو حياط در شمال و جنوب دارد و در هر يك از اين حياطها چهار ايوان ساخته شده است. در اطراف حياط ها، اتاقهای متعددی وجود دارد كه جای اقامت و استراحتگاه كاروانيان بوده است.
مقبرههای دورهی سلجوقی به دو گونهی مختلف: به شكل برج و به شكل گنبد؛ ساخته شدهاند. با طرحهای چهار ضلعي، چند ضلعي، دايره يا تركدار بيشتر مقبرههای اين دوره دو طبقهاند. طبقهی بالا مسجد و طبقهی زير يا دخمه جای دفن اجساد، مقبرهی سلطان سنجر در مرو و گنبد سرخ در مراغه، كه هر دو از آجر و كاشی و با طرح چهارضلعی ساخته شده، از نمونههای آنها هستند. برج مدور در مراغه و سه گنبد در اروميه با طرح دايرهوار و برج مهماندوست دامغان و برج طغرل در شهر ری با طرح تركدار. برجهای خرقان و برج دماوند و گنبد علی در ابركوه و گنبد كبود در مراغه (هشت و ده ضلعی هستند).
ظروف سفالينی سلجوقيان هم به زيبايی كاشيهای آن دوره ساخته ميشد. ظروف باقی مانده از اين دوره از نظر تزيين و رنگآميزی شامل ظروف مينايي، طلايي، فيروزهای و ظروف سفيد هستند كه اغلب بدنهی اين ظروف با مجالس بزم، رزم يا شكار مزين شدهاند؛ به گونهای كه میتوان بهترين مينياتور زمان سلجوقيان را در روی ظروف سفالی آن مطالعه كرد. شيشههای دورهی اسلامی كه آغاز آن (قرن هفتم و هشتم ميلادی) قرن اول قمری است، از آميختگی ميان تمدنهای امپراتوری روم خاوری (بيزانس) و پارت و ساسانی، در ايران حاصل شده است.
معماری ايران در دوره ايلخانيان و تيموريان: مغولان هم چون سلجوقيان با خود متاع فرهنگی و فكری ناچيزی به ايران آوردند. اما در مواردی از صنعت و هنر به پايهی بلندی رسيدند، از جمله مينياتورسازی و نقاشی و تذهيب كتاب از اين عصر آغاز شد. مغولان به تدريج در برابر هنرهای ايران تحت تاثير فرهنگ ايران و فرهنگ اسلامی قرار گرفتند و با پذيرفتن دين اسلام حامی علم و ادب و هنرهای اسلامی شدند، به طوری كه دربار آنان در بغداد، تبريز و سلطانيه مركز اهل علم و رجال ادب و هنر شد. شهرهای مراغه، تبريز و سلطانيه از مراكز مهم قدرت سياسی در اين عهد بودند. رصدخانهی معروف مراغه و تاسيس شهر سلطانيه مربوط به اين زمان است. در اين دوره بناها، به ويژه ساخت مقبرهها و آرامگاههای برج مانند به همان شيوهی دورهی سلجوقيان ادامه يافت. همچنين نقشهی چهار ايوانی كه از پيش متداول بود، در دورهی ايلخانيان نيز برای بناهای مذهبی مانند مسجد و بناهای غيرمذهبی مانند كاروانسرا به كار ميرفت.
معماری دورهی مغول، مانند دورهی سلجوقيان هم جنبهی عمومی داشت و هم جنبهی محلی و همان طور كه بنای مسجد جامع اصفهان دورهی سلجوقی برای معماران ديگر مساجد سرمشق بود، معماران دورهی مغول روشهای مراكز بزرگ مثل سلطانيه را اقتباس ميكردند و در كنار سنتهای محلی به كار ميبردند. همچنين در دورهی مغول به تزيينات بناها بسيار توجه ميشد. اين امتيازات از مشاهدهی مسجد جامع ورامين، مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد كبود تبريز به خوبی ثابت ميشود.
سر درب مسجد ورامين با كاشيها و آجرهای قهوهای رنگ تزيين يافته است. اين مسجد نه تنها از لحاظ ساختمان عظيم و گنبد آجری آن اهميت دارد، بلكه به خاطر تزيينات كاشيكاری معرق و گچ بری و كتيبههای تاريخی آن جزو آثار مهم هنری ايران به شمار ميرود.