بخشی از مقاله
دنيا در نهج البلاغه
دنياي مذموم:
معمولاً اينگونه برداشت مي شود که اسلام علاقه به دنيا را مذموم داشته است. امّا اگرهدف از علاقه ، مربوط به ارتباط عاطفي است نمي تواند سخن صحيحي باشدزيراکه خداوند متعال انسان رابا يک سري ازعلائق وعواطف وتمايلات آفريده است واين ها جزء سرشت اوست وانسان خودش اينها راکسب نکرده است. پس اين علايق زايد وعبث نيستند زيرا که خداوندهيچ چيز را بيهوده نيافريده است. مي توان گفت که انسان ازطريق همين عواطف وعلايقش مي تواند ارتباط با جهان داشته باشد وسپس به تکامل برسد .
پس منظورازعلاقه به دنيا چه چيز است؟ منظور ازعلاقه وتعلق به دنيا اين است که انسان وابسته به امورمادي شود و دراصطلاح دراسارت دنياقرارگيرد. اسلام چنين نظر دارد که رابطه انسان ودنيا مثل رابطه کشاورزي است بامزرعه ودنيا جايگاه تکامل بشراست .
خصوصيت انسان اين است که به دنبال کمال مطلوب بوده ودرجستجوي چيزي است که اورابه منتهاي آرزويش برساندواو همه چيزش بشود . اينجا است که اگرراهنمايي نباشدانسان دچاراشتباه مي شود يعني اين علاقه تبديل به وابستگي به دنيا مي شود. پس چنين دنيايي مورد مذمّت قرار گرفته است زيرا ابدي وجاوداني دردنباله ي اين جهان، آخرت است که آنچه رادراين دنياانجام داده ايم ثمره اش را درآنجا خواهيم ديد وديگراين که ارزش انسان بالا تراست ازاين که اسير دنيا شود.1
حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند : خوب خانه اي است دنيا، امّا دنيا براي کسي است که آن راخانه ي خود نداند.2 منظور حضرت اين است که انسان وابسته ي به دنيا نشود و به دنيا به اين ديد بنگرد که توشه اي رابراي آخرت بردارد.
خوبيها وزيبائيهاي دنيا ازنظر امام علي (عليه السلام) :
امام مي فرمايند: همانا دنيا سراي راستي براي راست گويان وخانه تندرستي براي دنيا شناسان وخانه ي بي نيازي براي توشه گيران وخانه ي پند براي پند آموزان است، دنيا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهي، فرود گاه وحي خدا، جايگاه تجارت دوستان خدا است که در آن رحمت خدا را به دست آوردند وبهشت را سود بردند چه کسي دنيا را نکوهش مي کند ؟ وجدا شدنش را اعلام داشته وفرياد زد که ماندگار نيست وازنابودي خود واهلش خبر داده است؟ وحال آن که دنيا بابلاي خودبلاهارانمونه آورد، وبا شادماني خود به آنان شادماني رساند . درآغاز شب بسلامت گذشت امّا درصبح گاهان بامصيبتي جانکاه باز گشت تا مشتاق کند وتهديد نمايد وبترساند وهشدار دهد . پس مردمي در بامداد باپشيماني دنيا را نکوهش کنند ومردمي ديگر درروز قيامت آن را مي ستايند دنيا حقائق رايادشان آورد ، ياد آور آن شدند ازرويدادها برايشان حکايت کند اورا تصديق کردند واندرزشان داد ، پند پذيرفتند.3
روش بر خوردبادنيا ازنظر نهج البلاغه :
امير المؤمنين عليه السلام مي فرمايند : پس درعزت دنيا بريکديگر پيشي نگيريد وفريب زينتها ونعمتها رانخوريد ومغرور نشويد وازرنج وسختي آن نناليد وناشکيبا نباشيد، زيرا عزت و افتخارات دنيا پايان مي پذيرد و زينت و نعمت هايش نابود مي گردد و رنج و سختي آن تمام مي شود و هر مدّت و مهلتي درآن به پايان مي رسد وهرموجود زنده اي به سوي مرگ مي رود وبراو مي گريند وديگري که باز مانده است به اوتسليت مي گويند. يکي ديگر بربستربيماري افتاده، ديگري به عيادتش مي آيد وديگري درحال جان کندن است ودنيا طلبي درجستجوي دنيا است که مرگ او را درمي يابد وغفلت زده اي که مرگ او را فراموش نکرده است وآيندگان نيز راه گذشتگان مي پويند .
به هوش باشيد! مرگ را که نابود کننده لذّت ها وشکننده ي شهوت ها و قطع کننده ي آرزوها است به هنگام تصميم برکارهاي زشت به ياد ش آوريد وبراي انجام واجبات وشکر دربرابر نعمتهاي واحسان بي شمارالهي ازخداياري خواهيد.4
حضرت درجاي ديگر مي فرمايد همانا دنيا نهايت ديد گاه کوردلان است که آن سوي دنيا رانمي نگرند امّاانسان آگاه نگاهش از دنيا عبور کرده ازپس آن سرا ي جاويدان سراي آخرت را مي بيند. پس انسان آگاه به دنيا دل نمي بنددوانسان کوردل تمام توجه اش دنياست. بينا از دنيا زاد وتوشه برگيرد ونابينا براي دنياتوشه فراهم مي کند.5
دراين دو روايت حضرت به اين نکته ها اشاره دارند که براي وابسته نشدن به دنيا توجه داشته باشيد که دنيا فناپذيراست وديگراين که درهرلحظه اززندگيش متوجه مرگ باشد وخود را متذکر شودکه بعد ازدنيا، آخرت جاويدان است پس توشه اي را ازدنيا برگيرد .
امام علي (عليه السلام) درارتباط دنيا وآخرت اين چنين مي فرمايند : « انّ الدّنيا والاخرة عدِوان نتفاوتان وسبلان مختلفان فمن احبّ الدّنيا وتولاّها ابغض الاخرة ومادها وهما منزلة المشرق والمغرب وماش بينهما کلّها قرب من واحد بعد من الآخروهما بعد ضّرتان.»6