بخشی از مقاله

عنوان صفحه
1- تعريف تدريس 1
2- ابعاد تدريس 3
3- طبقه بندي هدفهاي آموزشي از نظر بلوم 4
4- تعريف ياد‌گيري 4
5- طبقه بندي نظريه‌هاي ياد‌گيري 6
6- روشهاي نوين تدريس 12
7- آموزش از راه دور 16
8- مدارس هوشمند 19
9- نقد و مقايسه جزوه و كتاب 23

1-
2- تعريف تدريس:
1- تدريس:
 فعاليتي است در جهت راهنمايي، هدايت و مساعدت در امر ياد‌گيري.
 بيان صريح معلم درباره آنچه كه بايد ياد گرفته شود.
 هم ورزي متقابل بين معلم و متعلم.
 فعاليتي است كه شرايط مساعد و مناسب ياد‌گيري را فراهم مي سازد.
 فعاليتي است براي رشد فراگيران.
پس: تدريس فعاليتي است منظم، داراي هدف از قبل طراحي شده كه به صورت تعاملي و رابطه دوجانبه بين معلم و فراگيران جريان مي‎گيرد. تا شرايط لازم و مساعد را جهت بازسازي تجارب فردي و تغييرات كيفي در فراگيران ايجاد نمايد .
2- تدريس مجموعه فعاليت هايي منظم و هدفدار است كه منجر به تغيير و ياد گيري شاگرد مي‎شود. يعني فعاليت هايي بايد از قبل طراحي و برنامه‌ريزي شده باشند و در آنها تعامل وجود داشته باشد .


3- تدريس به مجموعه فعاليتهايي اطلاق مي‎شود كه هدفدار است و آگاهانه صورت مي‌پذيرد و به گونه اتفاقي يا تصادفي قوام نمي گيرد. فعاليت هايي كه تدريس را موجب مي‎شوند بر اثر سه ركن اساسي يعني معلم، شاگرد و مواد درسي استوار است .
4- تدريس متشكل از فعاليت هايي است كه با فعاليت هاي ذهني و جسمي معلم و شاگرد همراه است و اين فرايند به گونه اي اصولي، مستدل و با بهره گيري از مواد درسي تحقق مي يابد و زمانيكه يكي از سه مؤلفه معلم، شاگرد و مواد درسي نباشد، به جهت به هم خوردن ارتباط بين اين سه عامل، تدريس به وقوع نمي پيوندد .
5- فرايند تدريس مجموعه اعمالي است سنجيده، منطقي و پيوسته كه به منظور ارائه درس از طرف معلم صورت مي‎گيرد .


6- منظور از تدريس بوجود آوردن تغييري مناسب در رفتار شاگرد است. به عبارت ديگر تدريس بايد شاگرد را از نقطه نظر كارهايي كه مي‎تواند انجام دهد تغيير دهد كه اين تغيير معمولاً به توسط معلم انجام مي پذيرد. معلمان براي تحقق اهداف خود از راهبردهاي تدريس بهره مي گيرند، در واقع اغلب اين تمايل وجود دارد كه مسئله تدريس صرفاً به كار گرفتن يك روش ياددهي يكسان براي تمامي موارد تلقي شود. گاهگاهي، آن هم در صورت بودن وقت براي تأثير بيشتر قدري چاشني وسايل كمك آموزشي ديداري شنيداري نيز به آن اضافه مي‎شود .
7- تدريس جريان بهم پيوسته و مرتبطي است كه با طراحي شروع مي‎شود و با اجرا و ارزشيابي خاتمه مي يابد .
8- تدريس فعاليتي است معطوف به پيشرفت دانش آموز در امر ياد‌گيري، به گونه اي كه يگانگي و گنجايش فكري دانش آموز را براي قضاوت مستقل. تأمين مي سازد .

2- ابعاد تدريس:
به نظر من مي‎توان بعد روشي (فني) را با بعد فناوري تلفيق كرد. چرا كه استفاده يا عدم استفاده و چگونگي استفاده از فناوري به روش تدريس معلم باز مي گردد.


3- سطوح طبقه بندي هدفهاي آموزشي بلوم:
الف) سطوح ياديگري در حيطه شناختي عبارتند از: 1- دانش 2- فهميدن 3- كاربستن 4- تجزيه و تحليل 5- تركيب و 6- ارزشيابي و قضاوت.
ب) در حيطه عاطفي عبارتند از: 1- دريافت و توجه كردن 2- پاسخ دادن 3- ارزش گذاري 4- سازماندهي ارزشها و 5- تبلور ارزشهاي سازمان يافته در شخصيت.
ج) حيطه رواني- حركتي عبارتند از: 1- مشاهده و تقليد 2- اجراي عمل بدون كمك 3- دقت در عمل 4- هماهنگي حركات و 5- عادي شدن عمل (با توجه به توضيحات جزوه فكر مي‌كنم توضيح نياز نيست.)

4- تعريف ياد‌گيري:
1- ياد‌گيري عبارت است از تغييري كه در توانايي انسان ايجاد مي‎شود و براي مدتي باقي مي ماند و نمي توان به سادگي آن را به فرايندهاي رشد نسبت داد .
2- تغييرات نسبتاً پايدار در رفتار بالقوه فرد بر اثر تجربه ياد‌گيري ناميده مي‎شود . (سيلگارد و ماركوئيز).
3- ياد‌گيري تغييري است كه بر اثر تجربه يا آموزش در رفتار موجود زنده به وجود مي‎آيد .
4- ياد‌گيري را عموماً كسب اطلاعات، معلومات و مهارتهاي خاص مي دانند. عده اي ديگر ياد‌گيري را انتقال مفاهيم علمي از فردي به فرد ديگر تعريف مي‌كنند .
5- ياد‌گيري عملي پيچيده و نوعي واكنش دروني است كه در پديد آمدن آن فعال بودن شخص مدنظر واقع مي‎شود و اعمال محركهاي محيطي بدون توجه به انتخاب فرد معنايي ندارد. يا اينكه فقط در ياد‌گيري هاي ساده گزينش دارد.
ياد‌گيري فرايندي جهت دار فعال و وابسته به مهارتها و فعاليتهاي فكري فراگير است.

5- طبقه بندي نظريه هاي ياد‌گيري:
نام نظريه زيرمجموعه‌ها
نظريه‌هاي تداعي گرايي: (پيوندگرايي/ كاركرد گرايي)

نظريه وابسته گرايي ثورندايك
نظريه بازتابي پاولف (شرطي شدن كلاسيك)
نظريه رفتارگرايي واتسون
نظريه كاهش سايق هال
نظريه شرطي شدن مجاورتي گاتري
نظريه ياد‌گيري انتظاري تولمن
نظريه واكنش هاي هيجاني ماوور
نظريه شرطي شدن عامل (وسيله اي) اسكينر
نظريه كمي محرك- پاسخ اسپنس


كلمات و عبارات كليدي نكات كاربردي
ياد‌گيري اتفاقي، قانون گرايي (وابستگي مواد درسي به هم، پاداش و نه تنبيه، آمادگي كودك (داراي استعداد رشد طبيعي،‌ علاقه و سن لازم باشد تا آموزش بيهوده نباشد.) آموزش انفرادي، وادار كردن به آزمون فرضيه، تفكر و درك مطالب، علامت آموزي، راه‌حل آموزي- ياد‌گيري محرك، محرك توجه به تفاوتهاي فردي، جانشين سازي، شرطي زدايي، تقويت نخستين. آموختن روش حل مسئله، وادار كردن فرد به آموختن آنچه از آن سرباز مي‌زند و پاداش دادن بلافاصله، صبوري در برابر فراگير، توجه به تفاوتهاي فردي، استفاده از تعميم براي گسترش دامنه معلومات، آموزش خصوصي (با دستورهاي خاص و نه كلي مي‎توان هر نوع عادتي را در فراگير ايجاد كرد)، تقسيم يك موضوع كلي به اجزا و آموزش آن اجزا، درخواست پاسخ كامل، صريح و مشخص از فراگير، عمل هميشه ميزان ياد‌گيري را نشان نمي‌دهد. ياد‌گيري از راه ديدن و شنيدن نه تنها تجربه كردن، روشهاي آموزشي عبارتند از: گفتاري، خواندني، تقليدي و نمايشي، استفاده از تجربه و آزمايش علمي.

نظريه شناختي:
(نور فيزيولوژيكي) نظريه ياد‌گيري گشتالت
نظريه ميدان شناختي كورت اوين
نظريه شناخت شناسي تكويني پياژه
نظريه ياد‌گيري اكتشافي برونر
نظريه ياد‌گيري معنادار كلامي (دريافتي) آزوبل
نظريه انسان گرايي راجرز

نظريه‌هاي ياد‌گيري اجتماعي نظريه ياد‌گيري اجتماعي بندورا
نظريه اجتماعي راتر
نظريه توازن هايدر
نظريه اسنادي واينر



قابل درك بودن هدفهاي درسي براي فراگير، قانونهاي مجاورت و مشابهت، بستگي، نيك پيوستگي نظريه اثر، تيز سازي، هموارسازي و طبيعي سازي، نسبي گرايي (نسبي بودن واقعيت)، ايجاد ناگهاني رفتار، تأكيد بر مطالب معنادار و درك امور- تناسب مطالب با رشد شناختي تناسب مواد درسي و تمرينها در حد مهارت و معلومات فراگير- استفاده از روش سقراطي و نمودار براي كسب و بينش، آشنايي معلمان با ويژگي‌هاي شناختي دوره‌هاي رشد، آموزش انفرادي، پاداش دروني، خود رهبري شاگردان، آموزش نمايشي، ارائه پيش سازماندهنده‌ها، هدف تسهيل ياد‌گيري است نه ارائه يك رشته معلومات، ياد‌گيري اكتشافي، دانش آموز محوري، تشويق به ياد‌گيري تجربي، آموزش برنامه‌اي، تشكيل گروه برخورد (تي)/ گروه كوچك بحث
مشاهده و تقليد الگوها، تعامل متقابل شخص، محيط و رفتار، ياد‌گيري كاروري و جانشيني، ياد‌گيري مشاهده‌اي، اهميت تقليد،
نيروي شخصي+نيروي محيطي= پيامد (رفتار). تأكيد بر 4 سازه توازن، انتظار، ارزش و موقعيت رواني. تبديل مفاهيم به رفتار نمايان، جستجوي علل رفتارهاي فرد و توجه به باورها، هيجانها و رفتارهاي خاص، موفقيت يا ناكامي فراگير به 4 عامل وابسته است: توانمندي يا استعداد، كوشش و پشتكار، دشواري موضع ياد‌گيري، شانس و اقبال.

نظريه نوروفيزيولوژي:


نظريه برانگيختگي دونالد اولدينگ هب
نظريه
ساختگرايي ادوارد تيچنر
جان ديويي
جيمز اينجل
ويليام جيمز


شرطي كردن احشايي (قابليت شرطي شدن پاسخهاي خودمختاري با اصول شرطي سازي كنشگر. نظم كلي و دروني مغز، مجتمع سلولي و زنجيره مرحله اي، ياد‌گيري اوليه در اوايل زندگي مجتمع سلولي و زنجيره مرحله اي و ياد‌گيري بينشي‌تر در سنين بالا، حافظه كوتاه مدت و بلندمدت. كاركرد نيمكره‌هاي راست و چپ به نظر من با توجه به نظر و آزمايش او راجع به «محيطهاي فني» نقش محيط كلاس و تعامل بچه‌ها با هم بر ياد‌گيري مؤثر است. تحريك نه خيلي كم و نه خيلي زياد بهترين كاركرد شناختي را موجب مي‎شود. ياددهي چگونگي كنترل و تغيير رفتارهاي نابهنجار خود، محروميت‌هاي حسي كاركرد بهنجار مغز را مختل مي‌كند ولي محيط‌هاي حسي غني موجب ياد‌گيري بهتر مي‎شوند.


آميخته اي از تداعي گرايي و روش تجربي، همخواني/ تداعي انديشه ها، روش دروننگري، بررسي وجدان و ساخت فرايندهاي رواني. ناديده گرفتن معنا، عنوان و كاربرد هر وسيله يا مضمون



6- روشهاي نوين تدريس
1- روش تفحص گروهي
2- روش ساخت گرايي: ويژگي هاي آن عبارتند از:
 تجزيه و تحليل و تفكر درباره مسائل براي معنادار كردن آنها در ذهن.
 تاييد بر طرز ساختن يا پديد آوردن دانش بر مبناي تجارب شخصي، ساختهاي ذهني و باورها.
 تفسير فردگرايانه چون فرض بر اين است كه واقعيتي مستقل از ذهن انسانها وجود ندارد و هر كس در قالب تجارب خود تفسير مي‌كند.
 تشويق و هدايت فراگير به مفهوم سازي، ايده سازي، كاوش، برقراري ارتباط بين دو يا چند ايده، دانش سازي، پرسيدن و پاسخ دادن.
3- روش آزمايشگاهي (حتي براي رشته هاي انساني).
4- روش تدريس تحقيق (كاوشگر).
5- روش تدريس يادسپاري: هدف اساسي اين روش يادسپاري اطلاعات، آموزش شيوه صحيح معنادار كردن اطلاعات دريافتي و انبار كردن اطلاعات در حافظه و انتقال مطلوب آنهاست.
6- روش تدريس نوآفريني (بديعه پردازي): بر مبناي 4 مفهوم استعاره، قياس مستقيم، قياس شخصي و تعارض فشرده استوار است. هدف اساسي، شكستن سد قواعد مرسوم و ايجاد جرياني از خلاقيت با استفاده از دانش فراگير است و نوآفريني و خلق باورها، افكار، اشيا، فنون و ... (مثلاً فراگير كتاب‌اش را با لنگه كفش كهنه مقايسه كند).
7- روش تدريس مبتني بر پيش سازماندهنده ها: هدف عمده و اساسي استفاده از اين الگو ايجاد آمادگي ذهني براي دريافت مطالب درسي از طريق يك ساخت سازمان يافته است كه نتيجه آن ياد‌گيري معنادار از طريق ايجاد ارتباط بين آموخته هاي جديد و قبلي است.
8- روش تدريس مبتني بر نظريه فراشناخت: هدف اساسي اين نظريه كمك به دانش‌آموزان براي انديشيدن و پرورش مهارت فكر كردن در يادگيرندگان است. يكي ديگر از اهداف آموزش فراشناخت پرورش مهارتهاي انتقال يادگرفته ها به موقعيت‌هاي متعدد است.


9- روش تدريس ياد‌گيري كنترل خود:
هدف اساسي، روشهاي يادسپاري اطلاعات، ايجاد مهارت، دريافت درست واقعيتها، اصول،‌ مفاهيم و … است. به ديگر سخن، روشهاي يادسپاري ايجاد مهارت ياد‌گيري زبان معنادار است. آموزش و پرورش رسمي و غيررسمي اهدافي را براي برآورد كردن در نظر دارد (براي مثال: پرورش شهروند خوب، پرورش معلم خوب، پرورش شيميدان و …) اهداف آموزش و پرورش از طريق تسلط يافتن فراگيرندگان بر محتوا عملي مي گردد. تسلط بر محتوا عملي نمي شود، مگر آنكه فراگيرندگان بتوانند به صورت معنادار اطلاعات را به ياد بسپارند .
كتاب نگاهي دوباره به روشها و فنون تدريس روشهاي تدريس را اينگونه طبقه بندي كرده است:
روشهاي سنتي:
1- روش حفظ و تكرار.
2- روش سخنراني.
3- روش ياران ياور.
4- روش پرسش و پاسخ.
5- روش مباحثه اي.
6- روش ديداري (نمايشي، نمايش علمي)
7- روش دستياري.
8- ايفاي نقش (نمايشي- نمايشنامه).
9- روش گردش علمي.
10- روش بحث گروهي.
11- روش مطالعه موردي.
12- روش آزمايشي/ آزمايشگاهي.
13- روش داستان گويي
14- روش حل مسئله.
15- روش تلفيقي.
روشهاي نوين شامل:


الف) الگوها و روشهاي آموزش انفرادي:
1- آموزش برنامه اي (PI) : كاربردي از روانشناسي ياد‌گيري در تدريس و همسو كردن ياد‌گيري با نيازهاي فردي.
2- آموزش بوسيله كامپيوتر (CAI): استفاده از رايانه هاي از قبل برنامه‌ريزي شده به عنوان ماشين آموزشي.
3- آموزش انفرادي تجويز شده (IPI) : تفكيك موضوع درسي به واحدهاي مختلف براي تدريس در هر جلسه. (تعيين موضوع توسط معلم و شروع فعاليت دانش آموزان به تنهايي و ورود به واحد بعد در صورت قبولي در آزمون واحد فعلي).
4- روش آموزش انفرادي هدايت شده (IGE): بيشترين كاربرد را براي آموزش معلمان، هدايت برنامه دانشجو- معلمان دارد. شاگردان سطوح مختلف مي‎توانند در يك بخش شركت كنند و هر بخش را به صورت آموزش گروهي، دو يا سه معلم- كه با هم كار مي‌كنند- اداره مي‌كنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید