بخشی از مقاله
فضای سبز
مقدمه
افزايش جمعيت شهرها باعث بالا رفتن ارزش زمين و در نتيجه استفاده حداکثر از زمين جهت ساختمان سازي شده است. اين مسأله متأسفانه نماي شهرها را به مجموعه اي از سنگ و بتن تبديل کرده است. تراکم جمعيت به همراه ايجاد آلودگيهاي مختلف منجر به پيدايش و افزايش بيماريهاي قلبي و تنفسي مي شود. علاوه بر اينها، ابتلا به بيماري روحي و رواني هزينه اي است که انسان در ازاي دور شدن از طبيعت مي پردازد. در اين شرايط فضاي سبز شهري مي تواند عاملي راهگشا در تعديل آلودگي هوا (از طريق جذب آلاينده هاي هوا)، بالا بردن رطوبت نسبي هوا، کاهش آلودگي صوتي (به عنوان لايه اکوستيک) و ايجاد زيبايي بصري نقش داشته، محيط دلنشيني را در کنار محيطهاي کار و زندگي براي شهروندان فراهم آورد.
فضاي سبز فراشهري نيز با ايجاد پارکها و شکل دادن مناطق گردشگري و منظره سازي محوطه هاي ويژه مي تواند نقش موثري در جاذبه هاي گردشگري و اقتصاد شهرها داشته باشد.در ذيل به ذکر خلاصه اي از اقدامهاي انجام شده در راستاي تأسيس اين رشته و اهميت آن مي پردازيم:
تعريف و هدف
بر اساس نياز کشور به تربيت نيروي متخصص فضاي سبز جهت برنامه ريزي، طراحي، احداث، نگهداري و مديريت فضاي سبز شهري و فراشهري (نظير کمربند سبز و پارکهاي جنگلي) شوراي عالي برنامه ريزي در سال 72 در دويست و شصت و يکمين جلسه خود تأسيس رشته مهندسي فضاي سبز را تصويب نمود.
اين رشته ابتدا در دانشگاه تبريز و سپس در دانشگاه تهران (در سال 1379) دانشجو پذيرفت. مواد درسي اين رشته شامل دروس عمومي، کشاورزي، معماري و عمران مي باشد که دانشجويان در طي يک دوره چهار ساله با تلفيق هنر، فن و علم کارآيي لازم براي حرفه خود را مي يابند.
اهميت و جايگاه در جامعه
امر طراحي و اجراي فضاي سبز و همچنين نگهداري و مديريت آن تاکنون به دست افراد غير متخصص بوده است. افراد نيمه متخصص نيز با ديدگاه تک بعدي معماري يا باغباني قادر به حل مشکل فضاي سبز و ارتقاي آن از نظر کيفي نمي باشند. اهميت و برتري فارغ التحصيلان مهندسي فضاي سبز در اين نکته است که توانايي تلفيق علم، فن و هنر را دارند. به عبارت روشن تر، قسمت عمده اي از علوم و فنون کشاورزي نظير باغباني، خاک شناسي و آبياري، علوم پايه نظير اکولوژي و گياه شناسي را با هنر طراحي در هم مي آميزند و همين دخالت دادن علوم مختلف در احداث فضاي سبز، دانش آموختگان اين رشته را منحصر به فرد مي کند.
ضعف محاسبات مهندسي در فضاهاي سبز تاکنون باعث وارد آمدن زيانهاي بي شماري نظير ضربات ناشي از سرما، گرما، و خشکسالي شده که اين مسائل با انتخاب نوع گياه (که مي تواند علاوه بر سازگاري اکولوژيکي داراي جنبه هاي زيبايي شناسي منحصر به فرد باشد) سيستم آبياري مناسب، نوع خاک و... قابل پيشگيري است. مهندسي فضاي سبز همچنين از نظر هنري نظير شعر و موسيقي حايز اهميت است. يک مهندس فضاي سبز بايد رنگها را به خوبي بشناسد و با دنياي مرموز رنگها آشنا باشد. همچنين با شکلها و بافتها که در بخش فضاي سبز بسيار متنوع مي باشند (نظير شکل درختان و درختچه ها، بوته ها و گلها) آشنايي داشته و همان طور که يک موسيقيدان با ترکيب نتها موسيقي دلنشيني مي
سازد، در مهندسي فضاي سبز نيز با ترکيب شکلها، رنگها و بافتها و با در نظر گرفتن اصولي مثل سادگي، تنوع، تکرار، تأکيد، تسلسل و مقياس، وحدتي به وجود آورده مي شود که مي تواند بي نظير باشد.
فضاي سبز(باغ يا طبيعت دست ساز) در بستر كشورها:
در ايتاليا, حيثيت باغ در گرو فرآيند موزون ،و اجتماع خوش تركيب و پوشش گياهي (بوته ها ، درختچه ها ،درخت ها ) و انواع صدف هاي دريايئ و سنگ هاي زيباي ريز و درشت بود. بعدها گلدان هاي هنري ،مجسمه ها وآبتنديس ها نيز بر آن افزوده گشت. و لاجرم درهر دوره اي تابع شيوه هاي هنري زمانه خود شد.
باغ هاي فرانسه كه در قرون وسطي برخوردار از سادگي بودند در دوران رنسانس ، راه تنوع ، پيچيدگي ، پر كاري غنا پيمودند و در تكامل خود،بيشتر داراي ساختمان، ستاوند،تراس ها ،پله ها ، مجسمه و گلدان ، آبنما و غيره شدند.
از آكسفورد نداي ، «تمام طبيعت يك باغ» ، جدا كننده های گياهي را جانشين ديوار هاي باغ كرد .
در مصر باغ ها، هندسي،محوري ، با تقسيمات چهارگوش و زواياي قائمه بودند با تاكيدي خاص بر احجام و تنديس هاي اعتقادي، و مجسمه هاي فراعنه،استخرهاي بزرگ لبريز از آب نيل ، ارزش ويژه اي به باغ هاي مصري مي داد و ورزش تفريحي قايقراني را نيز خدمت مي كرد.
بر باغپردازي ژاپن عقايد مذهبي و بينش هاي فلسفي حاكم است پرداختن به نباتات پشتوانه اي از قداست كهن دارد. درخت پروري ، گل آرائي ، بوته پيرائي، مراسم چاي ،همسان انجام فرايض ديني است. باغ،ساحتي مقدس، و باغباني فعاليتي عبادي هنري است. هر گله از باغ نمايانگر ظريف زندگي ,عقيده و طبيعتي ديگر است كه در جمع، تركيبي هنري منظري دارد و از زيبايي و تنوع خاصي برخوردار است.
نوردان ها ،احجام بر ساخته ، راه هاي دلپذير، خرد اندازه اي متواضعانه ، درخت هاي پرداخته ، همخواني خوشايند اصوات مركب از وزش باد و جريان تنظيم شده آب در روياروئي با وسائل و ابزاري كه بر سر راهشان تعبيه شده باغ ژاپني را هويتي ديگر مي بخشد. باغ ژاپني به مدد دلنشيني و چشمنوازي مرزها در نورديده ،ودر سزمين هاي دور از موطن خود عرض اندامي محبوب، و بر باغسازي معاصر تاثيري به سزا دارد. گو اينكه روح حقيقي خود را در ژاپن باقي گذارده و كاريكاتور جسم مجازي را در سير و سياحت بر بيگانگان ارزاني داشته است.
پيشينه تاريخي فضاي سبز( باغ) ايراني
بارخدايا ، سرزمين مرا از خشكسالي حفاظت فرما
روايت است كه: منوچهر پادشاه پيشدادي نخستين سازنده باغ است. كه آنرا بوستان ناميد. يعني كشتزار بوهاي خوب.كوروش اولين كسي است كه درختكاري رديفي منظم (بسان نظم نظامي ) را دستور داد. به دست خود،زيباترين درخت را مدال هاي جواهرنشان بخشيد. جايزه كشاورزي داد و جشن درختكاري معمول داشت.
باغ واژه اي است كه در زبان هاي : پهلوي ، سغدي، فارسي، و عربي با تلفظ هاي مشابه بر معني واحدي ايستاده . فردوس هم علاوه بر بهشت به همين معنا است. بسيار گفته اند كه ريشه پائرادائز فارسي است. و در تطور زبان پارادايز،پاراديس ، پاليز، فرادز، فراديس ، فردوس و پرديس شده و از زبان هاي يوناني،ايتاليايي ، فرانسه و... انگليسي با تلفظ هاي مشابه به پائردائز سر برآورده ، و در عربي با تلفظ فردوس.
از سوي ديگر همريشگي واژگان زبان هاي مختلف نژاد آريايي بر كسي پوشيده نيست.
ايرانيان معتقد به فرشته مقدسي بودند، به نام اورواز كه صدمه زدن به گل و گياه موجب ناراحتي و خشم او مي شد.
كشاورزي و باغسازي در كيش و آئين ايران قديم با قرب و منزلتي روشن و موكد توصيه شده است. نقش درختان بر ديواره هاي پلكان هاي تخت جمشيد حاكي از اهميت باغ در چشم و دل ايراني است. ايرانيان گل را در مرگ و زندگي محترم مي داشتند. گلدان كشف شده در گوري از شهر سوخته سيستان شاهد اين معنا است.
باغهاي ايراني در شمار قديمي ترين و بهترين باغ هاي جهان است.
در تورات از باغ هاي ايراني، سخن بسيار رفته است.
بقاياي ميانسراها در معماري هاي شيوه هاي پارسي و پارتي خبر از باغ مي دهند.
از باغ پاسارگاد چيزي نمانده.
از دوره ساساني هم آثار باغبندي كاخ سروستان هم از بين رفته.
در عكس هوائي بيستون ، ته رنگ چهار باغ مشاهده مي شود .
در قسمت هائي از تخت جمشيد آثار طريقه آبياري هنوز باقي است. باغ هاي خشايار شاه شهره بودند. او معمار ،شهرپرداز، و باغساز چيره دستي بود .هم او در كتيبه اش خبر مي دهد كه سازندگي ها و آبادانی های زمان پدرم را هم من كرده ام. و تا هجوم اسكندر باقي بودند همچنانكه باغ هاي معلق بابل كه بخت النصر براي همسر ايرانيش ساخته بود.
معماري و ساير آثار هنري،اگر به حال خود رها شوند كم و بيش مي مانند. خاصه كه در امانت خاك باشند. ولي باغ اگر تشنگي بكشد، يا از لطف و سرآوري و مراقبت انساني محروم بماند در اندك مدت مي ميرد. باغهاي قديمي ما مرده اند و خاكشان غبار شده.
سروهاي كاشمر، فريومد، پاريز, ابرقو , چنارهاي بوانات و مسجد جامع قمصر ، كهن توت منج ... و ساير درختان تنومند شهرها و آبادي هاي اين سرزمين كه ريشه در تاريخ دارند، و سرگذشت و داستان ها در كتب، نشانگر اعتقاد و علاقه قلبي نياكان ما به درخت است.
آريائيها به ياد زادگاه نياکان خود كه در آن با كشاورزي ،درختكاري، پيوند گياهان، و پرويش گلبوته ها خو گرفته و حسن تجربه اندوخه بودند. در سراي نوين خود براي رفع محروميت از الطاف سبز و آبي طبيعت, به تدبير، آب هاي مخفي را از زمين بر كشيدند و بر خاك خشك جاري ساختند. و به كشت پرداختند. باغ هائي ساختند چنان سنگين و رنگين كه مورخ يوناني از آنها به خوبي يادها كرده اند. گزنفون به باغ هاي دوران هخامنشي اشاره ها دارد.و از باغ هائي ياد مي كند كه پرديس ناميده مي شدند. ساختن و پرداختن باغ هائي به غايت پر طروات و زيبا در تف سوزان كوير، كه رياضتي مستمر را نياز داشت.
«اگر ايرانيان چنين باغ هائي را پرديس )بهشت( ناميدند پربيراه نبوده است.»
باغسازي ايراني از بازتاب برون مرزي والائي برخوردار است.
در دوران عباسي با انتقال مركز حكمت به بغداد، معماري و باغسازي ايراني برگيره ساخت و ساز حكومتي شد. المعتصم و المتوكل كاخهائي در كرانه هاي دجله پي افكندند. و بر گونه باغ هاي ساساني به باغسازي پرداختند.
با گسترش اسلام، باغسازي ايراني نزد مردم نقاطي كه پذيراي اسلام شدند، رسوخ كرد. به ويژه كشورهائي كه اسلام به واسطه ايران، بدانجا راه يافت و سرزمين هائي كه در حوزه مكتب هنر و معماري ايران بودند. در اروپا از باغ هاي زيبا آندلسي الحمراء را مي توان نام برد. و در آسيا باغ هاي بابري كشمير را كه در شمار نامدارترين باغ هاي دوران اسلامي هستند.
گو اينكه باغ چهلستون اصفهان به احتمال قوي بر روي باغي هخامنشي بنا شده، و همطرح آن. ولي از باغهاي قديمي موجود،عفيف آباد شيراز اصيل و بنام است. اين باغ بر بستر طرح
قرن هشتم هجري آرميده است. جز اينكه قوام ساختمان آنرا دستكاري و مسيري بيضي براي خودرو بر آن تحميل كرد. اين باغ را عفيف الدين شيرازي به سال 725 هجري ساخته است.
باغ عباس آباد بهشهر، باغ فين كاشان، باغ شاهزاده ماهان، باغ دولت آباد يزد، باغ دلگشا و باغ ارم شيراز ،نمونه هاي قابل ذكري هستند كه اصول و ضوابط باغسازي ايراني را تا حد زيادي حفظ كرده اند. از ايندست در تمام خطه ايران ،اعم از شهر يا روستا، باغ هائي بوده كه از اغلب آنها نشاني نيست. يا در پي حملات و تاخت و تازها از بين رفته اند.يا با حركت ماسه هاي روان مدفون شده اند يا منبع آبشان خشكيده و يا مثل باغ هزار جريب مورد خشم ديوانگان تاريخ قرار گرفته اند يا با مرگ صاحبشان مرده اند.
«مرگ باغ فاجعه بزرگي است باغ ها را دريابيم»
در يك اقرن اخير فرهنگ معماري .باغسازي و... به راه انحطاط افتاد. و باغ هاي معاصر ايراني دستخوش بي هويتي و اغتشاش گرديد.
در تهران : باغ فرح آباد نمونه نزديك و گويائي است از شروع انحطاط، در حاليكه باغ فرمانيه بر سنت نياكان خويش استوار مانده است.
متاسفانه باغسازي امروز ما بي بهره از سنت و عاري از هويت است. در باغ هاي سعد آباد نشاني از باغسازي ايراني نيست. پارك ملت رنگ و بوي انگليس دارد. در حاليكه باغچه سازي خانه هاي اروپاي قرون وسطي، از ميانسراهاي خانه هاي ايراني متاثر بود
فضای سبز شهر
فضاهای سبز شهری نوعی از سطوح کاربری زمین شهری با پوششهای گیاهی انسان ساخت است که واجد بازدهی اجتماعی و بازدهی اکولوژیکی می باشند.
منظور از بازدهی اکولوژیکی، زیباسازی بخشهای شهری، کاهش دمای محیط، تولید اکسیژن، افزایش نفوذپذیری خاک در مقابل انواع بارش و مانند اینها میباشد و از دیدگاه حفاظت محیط زیست ، فضاهای سبز شهری، بخش جاندار ساخت کالبدی شهر را تشکیل میدهد.
انواع فضاهای سبز
فضاهای سبز در وهله نخست به فضاهای سبز و سطوح سبز، و در مرحله بعد به شهری و غیرشهری تقسیم میشوند.
تفاوت فضای سبز و سطوح سبز از نظر اکولوژیکی در این است که سطوح سبز (مثلاً زمین ورزشی چمنکاری شده) نمی تواند مانند فضای سبز شبه جنگلی در کاهش آلودگی صوتی مؤثر باشد و یا به نحو مطلوبی سبب کاهش دما شود.
براساس این تقسیم بندی، فضاها و سطوحی که با کاربری فضای سبز در شهرها ارتباط پیدا میکند، فضاهای سبز عمومی، نیمه عمومی و خیابانی و سطوح سبز عمومی، خیابانی و چمنهای ورزشی را شامل میشود.
فضاهای سبز عمومی واجد بازدهی اجتماعی میباشد و برای عموم مردم برای گذراندن اوقات فراغت و تفریح قابل استفاده است و معمولاً پارک نامیده میشود. در واقع فضای سبز عمومی (اجتماعی) شامل فضاهای سبز عمومی مجهز به خدمات و تسهیلات میگردد. فضاهای سبز نیمه عمومی دارای بازدهی اکولوژیکی هستند اما تعداد استفادهکنندگان آنها محدود است. محوطههای باز ادارات، پادگانها و بیمارستانها، نمونههایی از این فضا میباشند. فضاهای سبز خیابانی، درختکاری حد فاصل مسیرهای پیادهرو و سوارهرو و همچنین فضاهای میادین و یا زمینهای پیرامون بزرگراهها و خیابانها را شامل میشود.
سطوح سبز شهری نیز زمینهای ورزشی چمنکاری شده و جزیرهها و لچکیهای کنار خیابان را شامل میشود که عمدتاً جنبه زیبایی شناختی دارد و تا حدی نیز واجد بازدهی اکولوژیکی میباشند. بطور کلی میتوان گفت که بخش قابل توجهی از فضای سبز در طرحهای شهری را فضای سبز عمومی تشکیل میدهد که به دلیل بازدهی اجتماعی و اکولوژیکی به طور همزمان از اهمیت بالاتری برخوردار است.
عملکردهای فضای سبز
فضاهای سبز در شهرها، به ویژه در شهرهای بزرگ و صنعتی، دارای عملکردهای مختلفی میباشند. فضاهای سبز از یک سو موجب بهبود وضعیت زیست محیطی شهرها می شود، و از سوی دیگر شرایط مناسبی را برای گذران اوقات فراغت شهروندان تعبیه میکند. علاوه بر اینها، دارای عملکردهای کالبدی نیز میباشد.
اثرات فضای سبز شهری از دیدگاه زیست محیطی مواردی چون کاهش آلودگی هوا، کاهش آلودگی صوتی، بهبود شرایط بیوکلیماتیک در شهر، افزایش نفوذپذیری خاک و تأثیر مثبت بر چرخه آب در محیط زیست شهری و افزایش کیفیت آبهای زیرزمینی را شامل میشود. فضای سبز میتواند به طور قابل توجهی دمای هوا را کاهش دهد و یا به تلطیف هوا کمک کند. در بررسی اثرات روانی ـ اجتماعی فضای سبز باید گفت که انسان ، در هر شرایطی ، روزانه به چند ساعت فضای ساکت و آرام نیاز دارد که فضای سبز میتواند این فضا را تأمین نماید.
فضای سبز شهری به عنوان بخش جاندار محیط شهری مکمل بخش بیجان شهر، یعنی ساختار کالبدی شهر، می باشد. در این خصوص، فضای سبز میتواند به عنوان لبه شهر، آرایش دهنده شبکه راهها و تفکیک کننده فضاهای شهری ایفای نقش نماید.
فضای سبز در طرح توسعه شهری
از دیدگاه شهرسازی، فضای سبز شهری عبارت است از بخشی ازسیمای شهر که از انواع گیاهان تشکیل یافته است.در صورتی که از فضاهای آزاد شهری که متضاد فضاهای ساخته،یا ساخت فیزیکی شهر است، صحبت کنیم در این صورت فضاهایبالقوه جهت توسعه فضای سبز شهری مطرح میشوند.
به طور کلی فضای سبز برخلاف معنایی که ممکن است در ذهنایجاد کند، تنها محلی دارای درخت و گیاه نیست، بلکه نماد وسمبلی از تفکرات فرهنگی و اجتماعی یک جامعه است.مکان ظهور فضای سبز تنها پارکها را دربرنمیگیرد، بلکه باغها و باغچههای خصوصی، نوار سبز حاشیه شهرها و حتی خیابانها و گورستانها را نیز شامل میشود. همینطور فضای سبز، اماکن فرهنگی (کتابخانه، تئاتر و...)، اماکن مذهبی، محلی برای انواع بازیها و ورزشهای مختلف، محلی برای الهام گرفتن از طبیعت جهت سرودن شعر، نقاشی، عکاسی و... رانیز شامل میشود.
باید دانست فضاهای سبز اشکال گوناگون به خود میگیرند وبنا به تراکم محیط شهری و کاربردی که دارند، مساحت وجایگاههای متفاوتی را اشغال میکنند.برای طبقهبندی فضاهای سبز شهری میتوان معیارهای خاص زیررا در نظر گرفت:* موقعیت فضاها (شهری، حومه شهری، حاشیه شهری)* میزان تجهیز (تجهیز شده به طور کامل، تجهیز شده به طور ناقص، تجهیز نشده)* نوع و میزان گشایش در برابر جمعیت (باز، بسته، مجانی، پولی)* نوع اداره آن * فاصله تا محل زندگی* گروه سنی استفادهکننده (کودک، جوان، پیر) ضروری است قبل از هر اقدامی درباره فضای سبز شهری، شرایط خاص آب و هوایی کشور را در انتخاب گونههای مناسب به طوری که همگام با طبیعت باشد مورد توجه قرار داد و شرایط محیطی
و اقلیمی را نیز شناسایی کرد. تدوین برنامه مشخص برای فضای سبز در شهرها و رفع کاستیها در برنامهریزیهای کلی، میتواند از گسترش سلیقهای، تقلیدی و اتفاقی اینگونه
فضاها جلوگیری کرده و از خطای برنامهریزی و محاسباتی مارا دور نماید.
ضرورت توجه به فضای سبز شهری در طرحهای توسعه شهری در سالهای اخیر در کشور ما آنچه بیش از هر چیز در بخش مدیریت فضای سبز شهرداریها مطرح بوده، ایجاد فضاهای سبز جدید و توسعه آنها بوده است. این در حالی است که «حفظ و نگهداری» فضاها و گونههای گیاهی که در واقع پتانسیل فضای سبز شهری ما را تشکیل میدهد، میتواند از شتاب و خلق فضاهای جدید جلوگیری کند. طرحهای توسعه شهری امروز خود، عواملی برای تخریب فضاهای سبز موجود شهرها هستند. این طرحها اغلب بدون توجه به توان
موجود تهیه میشوند و به همین دیدگاه باعث میشوند مسیرها یا فضاهای سبزی که به طور طبیعی در حاشیه آبراه، قنات یا رودخانهای شکل گرفته است، تخریب شوند و به کاربریهای
مسکونی و یا کاربریهای دیگر اختصاص یابند و در عوض زمینهای دیگری به عنوان فضای سبز پیشبینی میشوند که گاه تملک و تخریب آنها سالها طول میکشد. آنچه میبایست مورد توجه قرار گیرد «حجم سبز» و «ذخیره سبز» است نه «سطح سبز». بنابراین ضروری است همانگونه که در مورد ساخت کالبدی بخش بیجان شهر برنامهریزی صورت
میپذیرد و پیرامون آن به تعمق میپردازند، در مورد برنامهریزی بخش جاندار نیز باید برنامهریزی کرده و به تفکر پرداخت.
اهميت فضاي سبز شهری
- درختان و كاهش آلودگي
نيازاست به گوشه اي از ضرورت وجود عنصر سبز گياهي در شهرها به خصوص شهرهايي كه از آلودگي هوا رنج مي برند، اشاره كنيم. بر اساس برآوردهاي كارشناسي، به ازاي هر نفر در مناطق شهري، دست كم به ۱۵ متر مربع فضاي سبز نياز است كه با افزايش آلودگي هوا اين رقم نيز بالا رفته و تا سطح ۵۰ متر مربع هم مي رسد. هر هكتار جنگل كاري، ساليانه حدود ۵/۲ تن اكسيژن توليد كرده و در حدود دو برابر اين مقدار دي اكسيد كربن هوا را جذب مي كند. ضمنا هر ساله حدود ۲ هزار متر مكعب آب و ۳ تن گرد و غبار هوا را جذب و آن را پالايش مي كند.
يك درخت در سال به طور متوسط دو كيلوگرم اكسيژن توليد مي كند.همينطور يك درخت در مدت يك سال به اندازه ۴۰۰-۲۵۰ ليتر آب را به صورت بخار از خود متصاعد مي كند. درختان در تعيين دماي منطقه نيز نقش دارند به طوري كه هواي يك منطقه درختكاري شده، مي تواند تا۱۱ درجه سانتي گراد خنك تر از منطقه بي درخت مجاور باشد.
محيط زيست مطلوب براي انسان، حرارتي برابر ۲۵-۱۵ درجه سانتي گراد و رطوبت ۷۵-۴۰ درصد، همراه با جريان هواي تميز و ملايم و آب و روشنايي كافي است كه با شرايط كنوني پوشش گياهي مي تواند بستر مناسبي در اين زمينه ايجاد كند. علاوه بر اين وجود فضاي سبز به ويژه اگر با چمن كاري، گل كاري و كاشت درختچه هاي زينتي همراه باشد، بي گمان
نقش بسزايي در ايجاد تنوع و محيطي شاد براي گردش و كاستن از سر و صدا در گستره شهرها و بالا بردن روحيه مردم و نيز ايجاد محيط مناسبي براي آرامش اعصاب دارد. همچنين موجب پيدايش محيط زيستي هر چند كوچك براي برخي از جانداران به ويژه حشرات و پرندگان است كه در جاي خود يك ميكروكليما محسوب شده و تا اندازه اي از فقر بيولوژيك كه به زودي دامنگير محيط زيست مي شود، خواهد كاست.