بخشی از مقاله
مقدمه:
در تهيه و تدوين اين پايان نامه از راهنمائيها و كمكهاي سرواني سود جسته اي كه لازم مي دانم در اينجا از آنها سپاسگذاري نمائيم. از استاد ارجمند جناب آقاي دكتر منصور وفائي كه با تقبل مسئوليت استاد راهنمايي، و با فراهم نمودن بسياري از منابع اين پايان نامه و ارائه راهنماييهاي ارزشمند در جريان تدوين آن، نقش مؤثري در به سرانجام رسيدن اين پايان نامه داشتند، صميمانه متشكرم. از جناب آقاي دكتر محمد تقي عابدي نيز كه با ارائه مشورت هاي لازم در تكميل اين پايان نامه نقش داشتند متشكرم. همچنين لازم است از همكاري و مساعدتهاي بي دريغ كاركنان كتابخانه مجلس شوراي اسلامي تشكر كنم.
عباس اسدي شهريور 84
تاريخچه مختصر:
در طول تاريخ، جنگ يكي از جنبه هاي حيات و زندگي بشر را تشكيل مي داده است و تاريخ هر قوم و ملتي، مشحون از داستانهاي پيروزي و شكست است. تكامل دانش و اطلاعات بشري نيز از جمله در اختيار اين قسمت از زندگي انسان قرار گرفت و به تكامل ابزار جنگي منجر شد. اگر زماني پيروزي مديون زور بازو و جنگاوري و شواليه گري مي دانستند، با تكامل تسليحات و اختراع ابزارهاي جنگي جديد، اين امكان فراهم شد كه از فواصل دور اقدام به حمله نمايند و به تدريج نيز اخلاق حاكم بر رزمندگان تغيير نمود. اوج اين تكامل، اختراع سلاح هسته اي است.
قدرت تخريبي بسيار زياد و اثرات جانبي اين سلاح كه گاه تا سالين دراز باقي مي ماند، بسياري از انديشمندان، حقوقدانان و دولتها را بر آن داشت تا براي ممنوعيت استفاده و نابودي اين سلاح دست به كوشش زنند. از سوي ديگر، تئوري بازدارندگي هسته اي، اساس سيستم دفاعي قدرتهاي هسته اي را – به ويژه در جريان جنگ سرد – تشكيل مي داد و بسياري از دولتهاي غير هسته اي نيز زير چتر هسته اي يكي از دو بلوك سياسي قرار داشتند. به اين ترتيب، در جريان نيم قرني كه از استفاده از سلاح هسته اي مي گذرد، حقوق بين الملل با دو گرايش مواجه بوده است. از يك سو دولتهاي داراي سلاح هسته اي مي كوشيدند تا با استناد به برخي از اصول
حقوق بين الملل و همچنين ادعاي وجود خلاء حقوقي، مشروعيت كاربرد سلاح هسته اي را توجيه نمايند و از سوي ديگر، برخي دولتها سعي داشتند تا با استناد به ديگر قواعد بين الملل، استفاده از آن را مغاير اين حقوق نشان دهند. خاتمه جنگ سرد و فروپاشي بلوك شرق، اين امكان را فراهم آورد تا دولتهاي موافق ممنوعيت استفاده از سلاح هسته اي، اين مساله را به ركن قضايي سازمان ملل متحد ارجاع كنند و خواستار نظريه حقوقي اين ركن شوند. به اين ترتيب اين امكان فراهم آمد تا در مرجعي بين المللي، با ديدگاهي حقوقي به اين مساله نگريسته شود. دولتهاي بسياري براي دفاع از موضع خود در ديوان گرد آمدند و سرانجام ديوان بينالمللي دادگستري در هشتم ژوئيه 1996 اقدام به صدور نظريه مشورتي نمود. در اين پايان نامه خواهيم كوشيد تا كوشش هاي 50 ساله دولتها و نظريه مشورتي فوق را مورد بررسي قرار دهيم.
بخش نخست
جامعه بين المللي و سلاحهاي هسته اي
در طول نيم قرني كه از اختراع سلاح هسته اي مي گذرد، برخي دولتها در پي كسب اين سلاح برآمدند و در عين حال در جهت تكامل و هرچه قدرتمند تر و مؤثرتر نمودن اين سلاح نيز گام برداشته اند. به موازات اين اقدامات، كوششهايي نيز در جهت محدوديت و ممنوعيت اين سلاح به عمل آمد و برخي دولتها سعي كردند تا از طريق انعقاد معاهدات و يا ايجاد عرفي در اين زمينه، مانع از كاربرد مجدد اين سلاح شوند. در اين گفتار، به مجموع اين تلاشها نظر خواهيم افكند و بدين منظور در بخش نخست، به
ساخت سلاح هسته اي، انواع آن و آثار مخرب اين سلاح مي پردازيم و خواهيم ديد كه اين سلاح به چه نحوي مسير تكاملي خود را طي كرد. همچنين به كوششهاي به عمل آمده در جهت ممنوعيت اين سلاح خواهيم پرداخت و طي آن بررسي معاهدات دو و چند جانبه، قطعنامه هاي مجمع عمومي و عرف و توسل به ديوان بين المللي دادگستري خواهيم پرداخت. در بخش دوم سعي بر آن آمده است كه موضوع ايران در برابر سلاحهاي هسته اي و تحولات روز مورد بررسي قرار گيرد.
فصل اول – انواع سلاحهاي هسته اي و اثرات آن
مبحث اول: ساختمان اتم و شكافت هسته آن
در سال 1913، دانشمندي دانماركي به نام نيلزبور، مدلي براي ساختمان اتم پيشنهاد نمود كه به علت سادگي آن، امروزه نيز براي شرح ساختمان اتم به زبان ساده به كار مي رود.
بر اساس اين مدل، هر اتم از يك هسته و الكترونهايي تشكيل مي شود كه در اطراف هسته و به دور آن، در گردش مي باشند. هسته تنها فضاي اتم را اشغال مي كند، هرچند كه اكثريت وزن اتم در همين هسته مي باشد. در داخل هسته، پروتونها و نوترونها جاي دارند. بار الكتريكي پروتون مثبت است و نوترونها فاقد بار الكتريكي مي باشند. وزن پروتونها و نوترونها تقريباً برابر است. الكترون داراي بار منفي است و تنها پروتون وزن دارد. از آنجا كه در هر اتم، تعداد الكترونها و پروتونها با يكديگر برابر است، همديگر را از نظر بار الكتريكي خنثي نموده و بنابراين بار الكتريكي هر اتم خنثي است.
در نگاه نخست به نظر مي رسد كه پروتونها كه داراي بار مثبت مي باشند، بايد به علت دافعه ناشي از يكسان بودن بارهاي خود، يكديگر را دفع كنند و هسته متلاشي شود، ولي به علت وجود نوترونها در هسته، پروتونها دركنار يكديگر باقي مي مانند و در حقيقت، نوترونها به عنوان سيمان در هسته اتم عمل مي كنند. با اين حال، به تدريج كه تعداد پروتونها افزايش مي يابد، دافعه بين آنها نيز زيادتر مي شود و در كنار هم باقي ماندن پروتونها مشكل تر مي گردد. اورانيوم چنين حالتي دارد. اتم اورانيوم به دو صورت در طبيعت موجود است و از اين روي اصطلاحاً گفته مي شود كه داراي دو ايزوتوپ مي باشد. يكي از ايزوتوپهاي اورانيوم، 146 نوترون دارد. اين ايزوتوپ ديگر
اورانيوم، 3 پروتون كمتر دارد و اورانيوم – 235 نام دارد. اين ايزوتوپ تنها 7/0% از اورانيوم طبيعي را تشكيل مي دهد و بقيه اورانيوم طبيعي، اورانيوم – 238 است. علت محدوديت اورانيوم – 235 در طبيعت، ناپايداري هسته اين ايزوتوپ مي باشد.
سنگ معدن اورانيوم از معادن سطحي و يا زيرزميني استخراج مي شود. ايالات متحده امريكا، افريقاي جنوبي، شوروي سابق و استراليا داراي معادن غني اورانيوم مي باشند. پس از استخراج، سنگ معدن اورانيوم در آسيابهاي مخصوصي خرد مي شود و به صورت ماسه در مي آيد. سپس، سنگ معدن خرد شده را در حلالهاي شيميايي مخصوصي حل مي كنند و اكسيد اورانيوم به دست مي آورند. اين تركيب كه اصطلاحاً كيك زرد ناميده مي شود، 85% اورانيوم دارد. علاوه بر كيك زرد، ماسه اضافي نيز
باقي مي ماند كه سمي و حاوي مواد راديو اكتيو است. از يك معدن اورانيوم، هر ساله بطور متوسط 1000 تن اورانيوم به دست مي آيد كه اين خود مستلزم استخراج 250.000 تن سنگ معدن اورانيوم مي باشد. سپس از اورانيوم به دست آمده كه 3/99% آن را اورانيوم – 238 تشكيل مي دهد، اورانيوم – 235 را كه در ساختن سلاح اتمي به كار مي رود، جدا مي كنند. اين عمل، تغليظ اورانيوم ناميده مي شود.
همان طور كه گفته شد، اورانيوم – 235 نسبت به اورانيوم – 238 ناپايدار تر است. اگر يك نوترون آزاد به هسته اتم اورانيوم – 235 برخورد كند، اورانيوم – 236 به وجود مي آيد. اين اورانيوم بسيار ناپايدار است و به سرعت شكسته مي شود.
اين فرايند شكافت هسته (فيسيون) ناميده مي شود و در نتيجه آن، انرژي بسيار عظيمي آزاد مي شود كه اصطلاحاً انرژي هسته اي ناميده مي شود. در نتيجه شكافت هسته اورانيوم، دو مادة ديگر به وجود مي آيد، يكي با 38 پروتون و 52 نوترون كه “استرونتيم” ناميده مي شود و 3 نوترون آزاد نيز توليد مي گردد.
مبحث دوم – ساختمان سلاحهاي هسته اي و انواع آن
تا پيش از ارائه فرضيه اينشتين، تنها 5 نوع عمدة انرژي براي بشر شناخته شده بود كه عبارت بودند از: انرژي مكانيكي، انرژي گرمايي، انرژي نوري، انرژي الكتريكي و انرژي شيميايي. تا اين هنگام بشر دريافته بود كه انرژي موجود از بين نمي رود و نمي توان انرژي جديدي را نيز به وجود آورد، بلكه انرژي شيميايي موجود در اين ماده به انرژي گرمايي و نوري تبديل مي شود و يا در لامپ، انرژي الكتريكي به انرژي نوري و گرمايي مبدل مي گردد.
اينشتين با ارائه فرضيه خود، راه را براي كشف انرژي ششم گشود: انرژي هسته اي. او معتقد بود كه بين ماده و انرژي در جهان تعادلي وجود دارد، انرژي و ماده قابل تبديل به يكديگر هستند و هيچ كدام در جهان از بين نمي روند. اگر از كل مواد، مقداري ماده كم شود به انرژي تبديل مي گردد و همين امر در خصوص عكس آن نيز صادق است. وي همچنين معتقد بود كه مقدار بسيار كمي ماده مي تواند انرژي بسيار عظيمي توليد نمايد. اين فرضيه، مورد انتقاد بسياري از دانشمندان واقع شد و حتي گروهي نيز كه آن را پذيرفتند، اثبات عملي آن را غير ممكن مي دانستند. دانشمندان و محققان بسياري انرژي و توان خود را صرف اثبات و يا رد اين فرضيه نمودند و سرانجام، فيزيكداني ايتاليايي به نام انريكو فرمي، دستگاهي ساخت و به كمك آن، فرضيه اينشتين را اثبات نمود. اين دستگاه “راكتور هسته اي” نام دارد.
مبحث سوم: انواع سلاح هاي هسته اي
گفتار اول: شكافت هسته اي و اولين نسل از سلاحهاي هسته اي
اگر اورانيوم – 235 به مقدار كافي در اختيار باشد و در يكي از هسته ها شكافت رخ دهد، نوترون حاصله به هسته ديگري برخورد مي كند و باعث ايجاد شكافت در آن هسته مي گردد و مجدداً نوترون حاصله به هسته ديگري برخورد مي كند و اين چرخه همچنان ادامه مي يابد. به اين زنجيره اصطلاحاً “عكس العمل زنجيره اي” گفته مي شود. واكنش در هر هسته اتم تنها ثانيه طول مي كشد. در 16 ژوئن 1945 در صحرايي در نيومكزيكو ، اولين انفجار هسته اي با رمز “تري نيتي” انجام شد و سه هفته بعد، اولين بمب اتمي ساخته شده از اورانيوم – 235، هيروشيما را با خاك يكسان كرد. قدرت اين بمب معادل 13 كيلوتن تي.ان.تي بود و به اين ترتيب، اولين نسل از سلاحهاي هسته اي به وجود آمد كه به “سلاح اتمي” معروف شد.
اورانيوم – 235 تنها ماده اي نيست كه از آن در ساخت سلاح اتمي استفاده مي شود. اگر نوتروني به هسته اورانيوم – 238 برخورد كند، هسته اي با يك نوترون اضافي تشكيل مي شود و اين هسته از خود، اشعه بتا صادر مي كند و با اين عمل، تبديل به پلوتونيم – 239 مي شود. حال اگر نوتروني به پلوتونيم – 239 برخورد كند، زنجيره واكنشهايي همانند آنچه در اورانيوم – 235 رخ داد، به وقوع مي پيوندد كه منجر به انفجار هسته اي مي شود. در روز 9 اوت 1945، بمب اتمي ساخته شده از پلوتونيم – 239 بر روي ناگازاكي پرتاب شد. كه قدرتي تقريباً معادل 22 كيلو تن تي.ان.تي داشت. قدرت سلاحهاي هسته اي نسل اول، معمولاً بين 10 تا 100 كيلوتن تي.ان.تي. مي باشد. ولي شكافت هسته تنها شيوه اي نيست كه از آن براي آزاد كردن انرژي هسته اي استفاده مي شود. دانشمندان با كوشش بسيار شيوه ديگري را نيز ابداع نمودند: جوش هسته اي.
گفتار دوم: جوش هسته اي و دومين نسل از سلاحهاي هسته اي
در جوش هسته اي، دو هسته از عناصر سبك با يكديگر برخورد مي كنند و هسته عنصر سنگين تري را به وجود مي آورند. در نتيجه اين فرايند، مقدار زيادي انرژي، اشعه گاما، نوترون و يا پروتون اضافي به دست مي آيد. اين پديده در درون خورشيد رخ مي دهد، بدين صورت كه به علت گرماي بسيار زياد، اتمهاي هيدروژن با سرعت بسيار زيادي حركت كرده و با يكديگر برخورد مي كنند و از اين برخورد، هليم و مقدار عظيمي انرژي به دست مي آيد. اين همان انرژي و گرمايي است كه ما از خورشيد به دست مي آوريم.
براي ساخت بمبي كه براساس جوش هسته اي عمل نمايد، دانشمندان به گرماي بسيار زيادي احتياج دارند كه باعث ايجاد سرعت زياد در هيدروژنها و برخورد آنها به يكديگر شود. براي رسيدن به چنين گرمايي، دانشمندان به بمب اتمي متوسل شدند. براي اين كار، بمب اتمي را با موادي كه حاوي هيدروژن سنگين است، مي پوشانند. پس از وقوع انفجار در بمب اتمي (براساس شكافت هسته)، گرماي زيادي ايجاد مي شود و گرماي حاصل، باعث حركت سريع هيدروژنهاي سنگين و برخورد آنها به يكديگر مي شود و از برخورد هر دو هسته اتم هيدروژن، يك هسته هليم، نوترون، اشعه گاما و انرژي عظيمي آزاد مي شود و اين زنجيره تا تبديل شدن تمام هيدروژنهاي سنگين
به هليم، ادامه مي يابد. در نوع كاملتر اين بمب، بمب اتمي با هيدروژن معمولي احاطه مي شود و خود اين هيدروژن ها در اورانيوم احاطه شده اند. با انفجار هسته اي بر اساس شكافت هسته اي، گرما و نوترون آزاد مي شود. نوترونهاي حاصله به اورانيوم لايه خارجي برخورد مي كنند و باعث انفجار هسته اي ديگري بر اساس شكافت هسته در اورانيوم لايه خارجي مي شوند و به اين ترتيب بر ميزان گرما افزوده مي شود. هيدروژنهاي موجود بين دو لايه، در اثر شدن گرماي حاصله به يكديگر برخورد مي كنند و انرژي بسيار عظيمي حاصل مي شود.
مشهور اين است كه آمريكايي ها اولين بمب هيدروژني را ساختند، ولي بايد گفت كه انفجار 1 نوامبر 1952 در جزاير مارشال، انفجار تجهيزاتي بود به وزن تقريبي 60 تن. بنابراين هرچند كه اولين انفجار فيسيوني – فوسيوني متعلق به آمريكا است، ولي اولين بمب ساخته شده بر اين اساس در 12 اوت 1953 توسط روسها آزمايش شد. اين بمب كه بمب حرارتي – هسته اي يا به عبارت معروف تر بمب هيدروژني ناميده مي شود، دومين نسل از سلاحهاي هسته اي را به وجود آورد. ايالات متحده امريكا اولين بمب حرارتي – هسته اي خود را در 1 مارس 1954 در جزاير بيكيني آزمايش كرد. متخصصين امريكايي انفجاري با قدرت 7 ميليون تن تي.ان.تي را پيشبيني ميكردند، ولي عملاً انفجاري با قدرت 15 ميليون تن تي.ان.تي. (15 مگاتن) رخ داد.
تا پيش از سال 1945، پرقدرت ترين بمب تنها 20 تن تي.ان.تي. قدرت داشت. بمب اتمي كه در سال 1945 در ناكازاكي منفجر شد، تقريباً 22.000 تن (22 كيلوتن) تي.ان.تي. قدرت داشت و بمب هيدروژني سال 1954 تقريباً 15 مگاتن (15 ميليون تن) تي.ان.تي قدرت داشت. پرقدرت ترين بمب هيدروژني كه ساخته شده، 58 مگاتن تي.ان.تي. قدرت دارد، ولي معمولاً اين سلاحها را به گونه اي طراحي مي كنند كه بين 3/0 تا 1 مگاتن تي.ان.تي. قدرت داشته باشد. بنابراين مي توان ديد همانگونه كه
ساخت بمب اتمي تحولي عظيم نسبت به بمب هاي قبلي محسوب مي شد و 1000 بار از آنها قدرتمند تر بود، بمب هيدروژني نيز تحولي عظيم نسبت به بمب اتمي محسوب مي گردد، چرا كه بيش از 1000 بار از بمب اتمي قدرتمند تر مي باشد. با اين حال، بايد به علت خصوصيات مشترك اين دو بمب، قدرت فوق العاده آنها نسبت به سلاحهاي متعارف و توليد اشعه هاي راديواكتيو در هر دو، آنها را از سلاحهاي متعارف جدا نماييم و هر دو را در دسته سلاحهاي غير متعارف جاي دهيم.
كميسيون انرژي اتمي ايالات متحده امريكا در تفكيك بين سلاحهاي متعارف و هسته اي اظهار داشته است:
“بمب هسته اي سلاحي جديد با قدرت تخريبي بسيار زياد است. اين بمب از آنجا كه قدرت انفجاري اش نتيجه آزادسازي مقادير عظيمي انرژي در مكاني نسبتاً كوچك مي باشد، مشابه سلاحهاي متعارف است ولي از 3 جهت با ساير بمبها تفاوت دارد. نخست آنكه، ميزان انرژي آزاد شده توسط سلاح هسته اي، هزاربار و يا بيشتر، قدرتمند تر از نيرومندترين بمبهاي حاوي تي.ان.تي. مي باشد. دوم آنكه انفجار بمب همراه با توليد اشعه هاي قدرتمند نامرئي، حرارت و نور زياد است و سوم اينكه موادي كه پس از انفجار باقي مي مانند، راديواكتيو هستند كه آثار مضري در ارگانيسم زنده برجاي مي گذارد… پيش از كشف اينكه چطور از انرژي اتمي مي توان براي مقاصد تخريبي استفاده نمود، ماده انفجاري در بمبهاي كه اكنون بمبهاي متعارف محسوب مي شوند، اكثراً تي.ان.تي. (تري نيتروتولوئن) يا يك ماده شيميايي مشابه بود. اين مواد
منفجره در طبيعت بي ثبات هستند و انفجار آنها به آزادسازي مقداري انرژي كه بيشتر گرمايي است، منجر مي شود. از انفجار سلاحهاي متعارف، نيتروژن، اكسيد كربن و بخار آب پديد مي آيد … بنابراين موادي كه از انفجار به دست مي آيند، خطري براي بشر ندارند، مگر منواكسيد كربن كه آن هم در گازهاي ناشي از استفاده از اتومبيل و هواپيما وجود دارد…
ولي كوشش دانشمندان به همين جا ختم نشد و با ادامه كار بر روي سلاحهاي هسته اي، سرانجام شومين نسل اين سلاحها نيز پاي به ميدان گذارد.
گفتار سوم: بمب نوتروني: سومين نسل سلاحهاي هسته اي
سومين نسل از سلاحهاي هسته اي، از نظر نحوة عملكرد در يكي از دو دسته سلاح هسته اي پيشين و به خصوص بمب حرارتي – هسته اي جاي مي گيرد، با اين تفاوت كه در نسل سوم، هدف توليد انرژي عظيم تر نيست، بلكه برعكس قدرت اين دسته از سلاحها تقريباً معادل 1 كيلوتن تي.ان.تي. مي باشد. در مقابل، ميزان پرتوهاي راديواكتيو و به ويژه نوترون و اشعه گاماي حاصله در سطح بسيار بالاتري از دو نسل قبلي است. بدين ترتيب، اين سلاح بدون آنكه خرابي عظيمي به بار آورد، باعث مرگ انسانها مي شود و تجهيزات و تاُسيسات دشمن را در اختيار نيروهاي طرف مقابل قرار مي دهد.
هدف اوليه از ساخت نسل سوم سلاحهاي هسته اي، افزايش كارايي نيروهاي ناتو در دفع تهاجم احتمالي واحد هاي تانك و زره پوش نيروهاي پيمان ورشو بود. پرتوهاي راديواكتيو حاصله از انفجار بمب نوتروني به تانك و زره پوش آسيبي نمي رساند، بلكه تنها باعث مرگ و يا از كار افتادگي سرنشينان آنها مي گردد.
گفتار چهارم: نسل جديد سلاح هاي هسته اي و استراتژي امنيت ملي آمريكا
ايالات متحده آمريكا در حال طراحي نسل جديدي از تسليحات هسته اي است كه از قدرت تخريبي كمتر از 5 كيلو تن برخوردار هستند. اين نوع سلاح قادر است قبل از انفجار به زير زمين برود و انبارها و زرداخانه هايي را كه در زيرزمين قرار دارد، منهدم كنند. ر صورت تحقق اين برنامه، احتمال آن وجود دارد كه دولت آمريكا اين نسل از تسليحات هسته اي را جايگزين نسل سابق آن كه توانايي ايجاد 15 كيلو تن داشتند، كند.
نظاميان آمريكا معتقدند هدف از توليد اين نسل از بمب هاي هسته اي كه به آنان بمب هسته اي كوچك (mininuke) گفته مي شود، ايجاد بازدارندگي در مقابل دولتهايي است كه منافع اين كشور را تهديد مي كنند و آمريكاييان در ادبيات سياسي خود از آنان تحت عنوان دولت هاي سركش نام مي برند. اگر چه مقامات پنتاگون در ابتدا اعلام كردند ساخت اين نوع از سلاح يك برنامه بلند مدت است، اما اقدامات روزهاي اخير در حوزه تسليحات هسته اي نشان از عملي شدن اين اقدام دارد. در كنار اين نوع سلاح، پنتاگون در صدد توسعه بمب نوتروني است. اين بمب قادر است تا موجودات زنده را با ايجاد سطح بالايي از اشعه از بين ببرد، بدون آنكه هيچ گونه خرابي و ويراني بر جاي گذارد. هدف از توليد اين بمب، دستيابي به نقاط حساس يك نظام سياسي بدون تخريب آن است. بنابراين در طول يك سال اخير، آمريكا حداقل دو اقدام عمده را در سطح امنيت بين المللي انجام داده است:
1- نقض فصل هفتم منشور ملل متحد در باب منع كاربرد زور در روابط بين الملل، مگر با مجوز شوراي امنيت سازمان ملل متحد
2- نقض تدريجي تعهدات بين المللي در باب منع گسترش و آزمايشهاي هسته اي.
در حال حاضر، آمريكا درصدد است تا با اختصاص بودجه 20 ميليارد دلاري در سال در بودجه دفاعي، توسعه و تكميل نسل جديد سلاحهاي هسته اي را در دستور كار خود قرار دهد. هدف از اين پروژه، تغيير شكل تسليحات هسته اي از سلاحهاي سنگين هسته اي به سلاحهاي كوچك و با كاربرد محدود است كه حتي موشكهاي كروز نيز قادر به پرتاب آن هستند. طي روزهاي گذشته، اجلاسي در ستاد فرماندهي استراتژيك هوايي در «نبراسكاي» آمريكا و در پشت درهاي بسته برگزار شد كه موضوع آن ساخت همين نسل جديد بمبهاي هسته اي بود. اين اقدام، در حقيقت، سرآغازي است بر تغيير در استراتژي هسته اي آمريكا كه از آن به عنوان تحول راديكال در سياست هسته اي نام برده ميشود. اگر چه از دوران رياست جمهوري «جورج بوش پدر» و با پايان جنگ سرد تحقيق و توليد سلاحهاي هسته اي متوقف شده بود، اما بوش پسر
از سال گذشته مجدداً آن را به عنوان يك ضرورت در سياست دفاعي و امنيتي آمريكا و به عنوان بخشي از حمله پيش گيرانه عليه دولت هاي كه به توليد سلاح هاي كشتار جمعي مشغولند، به فعاليت در آورد. آنچه بوش پسر در استراتژي امنيتي خود دنبال مي كند، استفاده از تمامي گزينه هاي براي مقابله با تهديدات امنيت ملي است. اين امر متناقض استراتژي ضربه دوم پيگيري ضربه اول در استراتژي امنيت ملي آمريكا است. در اين استراتژي جديد، هدف بهينه سازي دقت، انعطاف پذيري عملياتي و كنترل و هدايت است تا نيروهاي آمريكا بتوانند در وارد آوردن ضربه اول در قالب حمله پيشگيرانه و يا در مداخلات خود موفق عمل كنند. بسياري از نظريه پردازان آمريكايي معتقدند آمريكا بايد حوزه بازدارندگي اصلي خود را از روسيه به تمامي جهان گسترش دهد.
در عين حال، امريكا از اين نيروي هسته اي براي مقابله با خطر سلاح هاي شيميايي و ميكروبي عليه اين كشور، نيروهاي نظامي متحدان و متحدان كليدي استفاده مي كنند. طرفداري در استفاده از سلاح هاي هسته اي به عنوان پاسخ متقابل، به اين معناست كه سلاحهاي شيميايي و ميكروبي در زمره سلاحهاي كشتار جمعي قرار دارند و هر گونه استفاده از اين سلاحها نيازمند پاسخي سخت است. پاسخ متعارف به سلاحهاي شيميايي و ميكروبي نمي تواند دشمنان را از ادامه حمله توسط اين سلاحها بازدارد. در عين حال، ممكن است باعث تشويق آنان در استفاده بيشتر از اين سلاح ها نيز بشود. ميراث جنگ خليج فارس، ضرورت وجود سلاح هاي هسته اي
بعنوان عامل بازدارنده تسليحات شيميايي و ميكروبي بود. بحث در خصوص اين مساله هم چنان ادامه دارد. سوالي كه در اين بين مطرح است، آنكه چه سطحي از حمله شيميايي و ميكروبي نيازمند پاسخ هسته اي است و اين سلاحها چه اهدافي را بايد مورد حمله قرار دهند. سوال مهم تري كه در اين باب بدون پاسخ باقي مانده و باعث نگراني بسياري از كشورهاست تعريف از تهديد و خطري است كه باعث مي شود آمريكا دست به اقدام پيش گيرانه در قالب حمله با بمب هسته اي كوچك بزند. چنين روندي باعث مي شود تا تمامي كشورهاي جهان در معرض خطر هسته اي قرار داشته باشند. اين خطر در درجه اول كشورهايي را تهديد مي كند كه اتهام تلاش براي دستيابي به سلاح هسته اي يا انواع ديگر سلاحهاي كشتار جمعي به آنان زده مي شود. اما مسلماً روند يك جانبه گرايي آمريكا به تدريج ديگر كشورها را در بر خواهد گرفت و راه را براي محقق ساختن هژموني نظامي آمريكا باز خواهد كرد.
فصل دوم – اثرات سلاحهاي هسته اي
آنچه كه باعث متمايز شدن سلاحهاي هسته اي از سلاحهاي متعارف مي گردد، نه تنها طرز كار آنها و توليد تشعشعات راديواكتيو، بلكه همچنين تاُثيراتي است كه اين سلاح بر روي بشر و كل محيط زيست بر جاي مي نهد. از آنجا كه براي نخستين بار اين سلاح در ژاپن مورد استفاده قرار گرفت، ابتدا به بررسي آثار آن در اين كشور مي پردازيم، سپس با مطالعه آثار ناشي از آزمايش بمب هيدروژني، آثار احتمالي كاربرد اين نوع سلاحها را بر كره زمين در صورت وقوع جنگ جهاني سوم مطالعه خواهيم نمود.
مبحث اول: هيروشيما و ناگازاكي و ويراني دو شهر
در روز 6 اوت 1945، يك فروند هواپيماي بي – 29 امريكا كه در سي هزار پايي (نه هزار متري) از سطح زمين پرواز مي كرد، اولين بمب اتمي را بر روي هيروشيما پرتاب كرد. سه روز بعد، يك فروند ديگر از همين نوع هواپيما، با پرواز در همين ارتفاع، دومين بمب را بر روي ناگازاكي پرتاب نمود.
بمب پرتاب شده بر فراز هيروشيما، در ارتفاع 1800 متري از سطح زمين منفجر شد. اين بمب كه قدرتي برابر با بيست هزار تن تي.ان.تي. داشت، بر فراز مركز هيروشيما كه اكثر ساختمانهاي آن چوبي بود، منفجر شد. در اثر اين انفجار، تا شعاع سه هزار متري تمام ساختمانهاي مسكوني، تجاري، صنعتي و نظامي نابود شد و تا شعاع پنج هزار متري كه برابر با كل وسعت شهر در آن زمان بود، 60 هزار ساختمان از مجموع 90 هزار ساختمان، با خاك يكسان گرديد. آمار تلفات بنابر منابع غير رسمي، شصت و سه هزار تا دويست و چهل هزار نفر كشته مي باشد، ولي بنابر آمار دولت ژاپن، تعداد كشته شدگان در هيروشيما تقريباً صد و چهل هزار نفر و در ناگازاكي هفتاد و چهار هزار نفر مي باشد. در آن هنگام، هيروشيما سيصد و پنجاه هزار نفر و ناگازاكي دويست و چهل هزار نفر جمعيت داشت. علت كمتر بودن تعداد كشته شدگان در ناگازاكي اين است كه بمب نه در مركز، بلكه در حومه شهر منفجر شد.
آنچه باعث تمايز هيروشيما و ناگازاكي از ساير شهر هاي بمباران شده در طول تاريخ مخاصمات مسلحانه مي شود، تعداد كشته شدگان اين دو شهر نيست، زيرا كه در بمباران توكيو و ساير شهر هاي ژاپن و همچنين بمباران در زدن و نورمبرگ در آلمان و يا موشك باران كاونتري در بريتانيا در جريان جنگ دوم جهاني نيز تعداد بسيار زيادي از جمعيت غير نظامي كشته شدند. علت تمايز، نحوه مرگ فجيع و صدمات و ضايعات بعدي آن مي باشد. اين صدمات و ضايعات را نه از روي آمار بلكه با مطالعه شرح واقعه از زبان بازماندگان اين فاجعه مي توان دريافت. براي مثال، يكي از آوارگان و بازماندگان اين فاجعه، مشاهدات آن روز صبح خود را اين گونه نقل مي كند:
“من دختر دو ساله خود را در آغوش گرفتم … در همين لحظه، خانه فرو ريخت و ما در زير آوار مانديم. كوششهاي اوليه من براي نجات، تنها باعث فرو ريختن بيشتر آوار بر روي ما شد، ولي سرانجام موفق شدم كه خود و بچه ام را نجات دهم و با احتياط بسيار، از زير آوار بيرون آمديم. در اين لحظه از تعجب خشكم زد. به نظر مي رسيد كه تمامي ساختمانهاي شهر با خاك يكسان شده اند و هيچ سطح عمودي باقي نمانده است. كوه “ابا” كه پيشتر نمي توانستم از خانه خود آن را مشاهد كنم، اينك در برابر ديدگانم قرار داشت. از ميان گرد و غبار و دود، افرادي را ديدم كه به سوي ما مي آيندو جاده و خيابان زير آوار پنهان شده بود و مردم از ميان خرابه ها، پيش مي رفتند.
برخي كاملاً برهنه بودند و دسته اي ديگر تنها شلواري به پا داشتند. تنها تعداد بسيار محدودي توانسته بودند چيزي با خود بيرون آورند. آنگاه تصور كردم كه برخي از مردم تكه پارچه هايي به دور خود پيچيده اند، ولي بعد متوجه شدم آنچه را كه تكه پارچه اي تصور كرده بودم، پوست بدنشان بوده كه كنده و آويزان شده و گوشت بدنشان مشخص بود… سپس باران شروع به باريدن كرد و قطره هاي باران بر بدن بدون پوست مردم مي نشست و اينان كه از شدت درد ديوانه شده بودند، در جستجوي سرپناه به زير هر گياهي كه مي يافتند، مي خزيدند. ناگهان، متوجه چيز عجيبي شدم. آب باران تيره، درشت و مانند روغن چسبناك بود و به مو و پوست بدن من مي چسبيد …”
و شاهدي ديگر، خاطرات خود را اين گونه بازگو كرده است:
“منظره وحشتناكي بود. صدها فرد مجروح كه مي كوشيدند به تپه ها فرار كنند، از كنار خانة ما گذشتند. تماشاي آنها غير قابل تحمل بود. صورتها و دستهاي آنان سوخته و متورم شده بود و قسمتهاي زيادي از پوست آنها كنده شده و مانند لباسهاي پارة مترسكها آويزان بود. آنها همچون دسته اي از مورچگان حركت مي كردند. در تمام طول شب از جلوي خانة ما گذشتند، اما صبح روز بعد تقريباً از حركت ايستاده بودند. آنها بقدري زياد بود كه نمي شد بدون پا گذاشتن بر روي آنها، عبور كرد … براي آنها صورتي باقي نمانده بود. چشمان، دماغها و دهان آنها كاملاً سوخته بود و به نظر ميرسيد كه گوشهاي آنها نيز ذوب شده است.
مقادير بسيار زياد تشعشعات راديواكتيو چنان تأثير مخربي بر سلولها برجاي مي گذارد كه درمان آن را غيرممكن مي سازد. در مورد مقادير كم تشعشعات، اثرات جانبي گاه پس از سالها آشكار مي شود و در مواردي حتي نمي توان منشاُ بيماري را تشعشعات راديواكتيو دانست. اين تشعشعات به دو صورت بر بدن تاُثير مي گذارند:
الف) تاثير جسمي: نشانه هاي اين تاثير به صورت بيماري ارگانيسمي كه تحت تاثير تشعشع بوده، اشكار مي شود؛
ب) تأثير ژنتيكي: در اين حالت تشعشعات بر روي ژنها اثر مي گذارند و آثار آن در نسلهاي بعد ظاهر مي شود.
يكي از مخرب ترين اشعه هاي راديواكتيو، اشعه گاما مي باشد. اين اشعه به راحتي از پوست بدن انسان عبور مي كند و سوختگي يا صدمه آشكاري را فوراً ايجاد نمي كند. با اين حال پس از گذشت 24 ساعت، فردي كه در معرض اشعه گاما قرار گرفته است، دچار تهوع و تب مي شود. موي فرد از هفته اول شروع به ريزش مي كند و سپس نوبت به اسهال خوني مي رسد كه اغلب از هفته دوم مشاهده مي شود. به تدريج در سراسر بدن جوشهاي ارغواني و عوارض كم خوني ظاهر مي شود. اشعه گاما تاُثير مخربي بر سلولهاي موجود در مغز استخوان مي گذارد كه توليد كنندگان انواع سلولهاي خوني (گلبول قرمز، گلبول سفيد و پلاكت) مي باشند و در موارد تشعشع زياد، سلولهاي موجود در مغز استخوان را بطور كامل نابود مي كند. با كاهش تعداد گلبولهاي سفيد كه مدافع بدن در برابر بيماريها محسوب مي شود، فرد را در برابر
بيماريهاي عفوني مستعد مي سازد و اين عفونت اغلب به غانقارياي لب، زبان و گاه گلو منجر مي شود و سرانجام، فرد بيمار بر اثر كم خوني، خونريزي داخلي و عفونت مي ميرد. در هيروشيما، اين مرگ و مير از يك هفته پس از انفجار بمب اتمي آغاز شد، در هفته سوم به اوج خود رسيد و تقريباً در هفته هشتم از بين رفت. به نظر مي رسد كه تقريباً هر فردي كه در فاصله 800 متري از مركز انفجار قرار داشته، به اين ترتيب از پاي در آمده است. اين رقم در مقايسه با سلاحهاي هسته اي امروزي بسيار ناچيز است، چرا كه انفجار يك بمب يك مگاتني باعث آلودگي مرگبار انسانها، گياهان و حيوانات در مساحتي بيش از 36000 هكتار مي گردد.
اشعه گاما همچنين تاُثير مخربي بر زنان حامله داشت. تا 2000 متري از مركز انفجار، زنان حامله اي كه زنده ماندند، با سقط جنين يا تولد زودتر از موعد بچه كه به مرگش منجر مي شد، روبرو شدند. زنان حامله اي كه در لحظه انفجار بمب در فاصله 2000 تا 3200 متري از مركز انفجار قرار داشتند، تنها در موارد بچه هاي سالم به دنيا مي آوردند، تا 2 ماه پس از وقوع انفجار، ميزان سقط جنين و تولد زودرس، 5 برابر زمان عادي بود و تقريباً اين زايمانها، كل زايمانها را تشكيل مي داد. نوزادان زودرس حتي اگر هم زنده مي ماندند، دچار عقب ماندگي ذهني شده بودند. اين امر بيشتر در مورد نوزادان مادراني ديده مي شود كه در هنگام وقوع انفجار هسته اي، كمتر از 4 ماه از دوره حاملگي آنها مي گذشت و علت آن نيز تاثير تشعشعات راديواكتيو بر مناطق حساس مغز و اعصاب جنين بود. مردان و زنان بسياري نيز كه تحت تاُثير اشعه گاما قرار گرفتن، عقيم شدند.
با اين حال، ابعاد فاجعه به همين جا ختم نمي شود. از سال 1948 بيماري لوكميا به شدت در هيروشيما و ناگازاكي افزايش يافت و در سالهاي 1950 تا 1952 به اوج خود رسيد. بيشترين موارد اين بيماري در بين افرادي مشاهده مي شود كه حداكثر تا فاصله 2000 متري از مركز انفجار قرار داشتند. براي افرادي كه در 1000 متري از مركز انفجار بودند، احتمال وقوع اين بيماري 10 تا 15 برابر موارد عادي بود. از سال 1952 موارد ابتلا به اين بيماري كاهش يافته، ولي باز هم نسبت به ساير شهر هاي ژاپن درصد بالايي را تشكيل مي دهد. علائم اين بيماري شباهت بسياري به علائم بيماري ناشي از تابش تشعشعات راديواكتيو دارد و عبارت است از: ظهور جوشهاي ارغواني در سطح بدن، نارسايي خوني، تب، ضعف تدريجي و مرگ.
هيروشيما و ناگازاكي شاهد بروز سرطانهاي گوناگون در افرادي شد كه در معرض تشعشعات سلاحهاي هسته اي قرار گرفته بودند. سرطانهايي همچون سرطان معده، تيروئيد، شش و غيره.
نگراني و مشكلات اين افراد، به همين جا ختم نمي شود. افرادي كه در هنگام انفجار بمب اتمي در هيروشيما و ناگازاكي بودند، تا پاين عمر در ترس از ابتلاء به بيماريهاي ناشي از تشعشعات راديواكتيو و مرگ تدريجي باقي ماندند و بسياري نيز پس از مطلع شدن از ابتلا به سرطان، دست به خودكشي زدند. يكي ديگر از نگرانيهاي اين افراد، داشتن فرزندان عقب افتاده و معلول بود. علت آن نيز تاُثير تشعشعات راديواكتيو بر ژنهاي پدر و مادر و ايجاد ژنهاي نا سالم است و اگر اين ژنهاي ناسالم به فرزندان منتقل شود، احتمال بروز عقب ماندگي ذهني و معلوليت بسيار زياد خواهد بود. آمار ازدواج و داشتن فرزند در بين كساني كه تحت تاُثير بمب اتمي قرار گرفته اند، بيش از افراد عادي است و به نظر مي رسد كه دليل آن، تمايل زياد به داشتن بازمانده و جاودانگي سمبليك مي باشد.
در سال 1949 مجلس ژاپن قانوني را تصويب نمود و عنوان “شهر بين المللي صلح” را به هيروشيما اعطا كرد. پارك صلح در مركز شهر و در نزديكي مركز انفجار بمب اتمي ساخته شد كه حاوي بناي يادبود سلاح اتمي مي باشد (سال 1953). همچنين ساختمان يادبود صلح (سال 1955)، موزه يادبود صلح (سال 1955) و بناي يادبود فرزندان بمب اتمي (سال 1958) نيز ساخته شدند. كاربرد دو واژه “بمب اتمي” و “صلح” در كنار هم نشان دهندة ارتباط تنگاتنگ اين دو واژه در اذهان مردم ژاپن است و رسانندة اين پيام مي باشد كه صلح، از خاكستر بمب اتمي برخاسته است. هر سال، در 6 اوت مردم در هيروشيما پرتاب بمب اتمي بر اين شهر و صدمات و ضايعات ناشي از آن را در خاطره زنده مي كنند.
مبحث دوم: آثار بمب هيدروژني و وقوع جنگ جهاني سوم
بمب هيدروژني، هزاربار قدرتمند تر و كشنده تر از بمب اتمي است. در صورت استفاده از اين بمب، منطقه اي به وسعت 480 كيلومتر مربع از وجود هرگونه جنبنده اي پاك مي شود. مواد راديواكتيو حاصله، تا 200000 كيلومتر مربع پخش مي شوند و سلامتي انسانها و موجوداتي را كه در اين مناطق باشند، به خطر مي اندازند. از آنجا كه با وزش باد، مواد راديواكتيو و ابرهاي حاصله به نقاط گوناگون برده مي شوند، اثرات ناشي از كاربرد اين سلاح غير قابل كنترل است و با توجه به گستردگي آلودگي حاصل از مواد راديواكتيو، احتمال ايجاد ژنهاي معيوب در سطح جهاني به سرعت بالا مي رود.
خطرات احتمالي كاربرد اين سلاح را مي توان به خوبي در آزمايش اين بمب توسط ايالات متحده امريكا در اول مارس سال 1954 مشاهده نمود. آزمايش كنندگان محدوده اي را براي انجام آزمايش معين نمودند و حضور افراد را در اين محدوده براي چند روز ممنوع اعلام كردند. كشتي ژاپني “فوكوريومارو” در اول مارس در شرق جزاير بي كيني و خارج از محدوده تعيين شده براي آزمايش بمب هيدروژني قرار داشت. در لحظه آزمايش، ماهيگيراني كه در كشتي ژاپني مشغول كار بودند، نور بسيار شديدي را در غرب
خود مشاهده كردند. در عرض چند ساعت، كشتي پوشيده از خاكستر سفيد شد كه سر و لباس ماهيگيران را نيز پوشاند. همان شب، دو نفر از كاركنان كشتي دچار تهوع و سردرد شدند. در سوم مارس ساير كاركنان كشتي نيز اين عوارض را به همراه سوزش چشم و پوست، از خود نشان دادند. در نتيجه، كشتي مسير خود را به سمت بندري در ژاپن تغيير داد و دو هفته بعد به بندر “يايزو” رسيد، در حالي كه تمامي كاركنان آثار راديو اكتيويته در بدن خود داشتند و كشتي آنها نيز آلوده به مواد ريديواكتيو شده بود. كاركنان كشتي بلافاصله در بيمارستان بستري شدند. در 23 سپتامبر 1953، متصدي بي سيم كشتي بر اثر تشعشعات راديواكتيو در گذشت و تا 6 ماه پس از وقوع اين حادثه، هنوز تعدادي از خدمه كشتي در بيمارستان بودند. سرنوشت اين كشتي در تمام روزنامه هاي دنيا درج شد. نكته جالب و در عين حال غم انگيز اين است كه ژاپني ها اولين قربانيان بمب اتمي بودند و اين بار نيز يك ژاپني اولين قرباني بمب هيدروژني شد.
پس از انجام آزمايشات امريكا در سال 1954، ماهيهاي صيد شده در قسمت هاي گوناگون اقيانوس آرام تا هشت ماه پس از انفجار ها، آلوده به مواد هسته اي و نامناسب براي استفاده بودند و اين درحالي است كه محصولات كشاورزي در قسمتهاي مختلف ژاپن نيز تحت تاُثير باران راديواكتيو قرار گرفتند.
بايد به خاطر داشت كه اين آثار، تنها ناشي از آزمايش سلاحهاي هسته اي بوده است و نه كاربرد آنها در يك جنگ هسته اي. امروزه، زرادخانه قدرتهاي هسته اي، مملو از سلاحهاي هسته اي مي باشد. هرچند كه دوران جنگ سرد سپري شده و احتمال يك برخورد نظامي بين قدرتهاي هسته اي كاهش يافته، ولي بطور كامل از ميان نرفته است.
در خصوص ميزان سلاحهاي هسته اي موجود، پرزدكوئيار، دبير كل اسبق سازمان ملل متحد، در سال 1983 اعلام كرده بود:“ذخيره سلاحهاي هسته اي در حال حاضر معادل 16 ميليارد تن تي.ان.تي. است. در حالي كه كل خرابيهاي به بار آمده در جريان جنگ جهاني دوم تنها بر اثر استفاده از 3 ميليون تن تي.ان.تي. مهمات ايجاد شده بود. به تعبير ديگر، قدرت تخريبي امروز ما بيش از 5000 بار بيشتر از مقداري است كه در مدت زماني نه چندان دور، مرگ 40 تا 50 ميليون انسان را موجب شد. اين ميزان، براي ده بار كشتن هر مرد، زن و كودك كافي است.” همچنين بنابر اطلاعاتي كه در سال 1995 به ديوان بينالمللي دادگستري ارائه شد، در حال حاضر تخمين زده مي شود كه بيش از 40000 كلاهك هسته اي در جهان موجود است كه تقريباً يك ميليون بار قدرتمند تر از بمبي است كه هيروشيما را نابود كرد.
تحقيق گروهي از محققين آمريكايي كه در سال 1983 در دو مجله “ساينس” و “ساينتيفيك امريكن” به چاپ رسيد، نشان مي دهد كه وقوع يك جنگ هسته اي تمام عيار، باعث تغييرات آب و هوايي بسياري در كره زمين مي گردد. در اثر اين جنگ، نور خورشيد به علت به هوا برخاستن مقادير عظيمي خاك، ديگر به زمين نخواهد تابيد و تمام كره زمين در تاريكي فرو خواهد رفت. دماي هوا در گرمترين نقطه به 25- درجه سانتي گراد تنزل خواهد كرد و تا سه سال اين وضع ادامه پيدا خواهد نمود. پايه تحقيق اين گروه، وقوع انفجاراتي با قدرت تخريبي 5000 تن مي باشد.
متخصصين آب و هوا نيز معتقدند كه شرايط و عوامل ذيل در ميزان تاُثير و قدرت تخريبي انفجار هسته اي و ايجاد زمستان اتمي مؤثر است:
الف طبيعت و كيفيت انفجار:
1) قدرت تخريبي در حد كيلو تن است يا مگاتن؛
2) انفجار در هوا، سطح زمين و يا زيرزمين رخ داده؛
3) اگر انفجار در هوا صورت گرقته، در چه ارتفاعي از سطح زمين بوده و اگر انفجار زير زميني بوده، در چه عمقي به وقوع پيوسته است؛
4) طرز ساختن بمب، نوع مواد كاربردي و ميزان انرژي حاصله از شكافت يا جوش هسته اي.
ب) شرايط جوي در زمان انفجار:
1) چه روزي از سال بوده؛
2) چه ساعتي از روز بوده؛
3) درجه حرارت سطح زمين در هنگام انفجار؛
4) درجه حرارت طبقات مختلف هوا؛
5) ميزان ابر و رطوبت؛
6) وزش باد در سطح زمين و طبقات مختلف جو
ج) موقعيت جغرافيايي محل انفجار كه بر ميزان انرژي آزاد شده و ميزان گرد و غبار ايجاد شده، مؤثر است:
1) فاصله محل انفجار تا دريا؛
2) نوع خاك و ساير مواد موجود در سطح زمين؛
3) رطوبت خاك و سطح زمين؛
4) درجه حرارت خاك؛
5) پوشش گياهي موجود (و احتمال آتش سوزي گياهان و جنگل)؛
6) محل انفجار بر روي تپه و بلندي بوده و يا پستي و فرورفتگي.
د) وضعيت حيات انساني:
1) انفجار موجب آتش سوزي شه و در اين صورت، ميزان آن چقدر است؛
2) چه نوع مواد محترقه اي در محيط موجود است، چه نوع دودي از سوختن آنها ايجاد مي شود و ميزان آتش سوزي چقدر است.
ديوان بين المللي دادگستري نيز در نظر مشورتي خود بر خطرات سلاحهاي هسته اي تاُكيد كرده است:
“قدرت تخريبي سلاح هسته اي را نمي توان در زمان يا مكان محدود نمود. اين سلاح توان بالقوه نابودي تمامي تمدن و اكوسيستم كره زمين را دارا مي باشد. راديواكتيويته حاصل از انفجار هسته اي بر سلامت، كشاورزي، منابع طبيعي و دموگرافي در منطقه بسيار وسيعي اثر مي گذارد.به علاوه، استفاده از سلاحهاي هسته اي خطر مهمي براي نسلهاي آينده به شمار مي رود. راديواكتيويته توان بالقوه اي در ايجاد خسارت در محيط زيست، مواد غذايي و اكوسيستم و ايجاد تغييرات ژنتيكي و بيماري در نسلهاي آينده دارد.
مبحث سوم: پيامد هاي مخرب چرنوبيل
«لئونيد كوچما» رئيس جمهوري اوكراين در مراسمي كه روز جمعه در پايتخت اين كشور برگزار شد، فرمان تعطيلي كامل نيروگاه هسته اي چرنوبيل را صادر كرد.
نيروگاه اتمي چرنوبيل در سال 1986 و در دوران شوروي دچار حادثه و يكي از واحدهاي آن منفجر شد و تشعشعات راديواكتيو آن بخشي از اين كشور و اروپا را فراگرفت. به گفته كارشناسان، برخي از انواع تشعشعات هسته اي در صورت خروج از تاسيسات هسته اي و انتشار تا هزاران سال در چرخه حيات باقي مي ماند.
گفته مي شود، انفجار نيروگاه اتمي چرنوبيل به 5/3 ميليون تن از اهالي اوكراين آسيب وارد آورد» و تقريباً 10 درصد قلمروي اين كشور را نيز آلوده كرده است.
شبكه تلويزيوني سي.ان.ان در گفت و گويي با «ادوين لاين» كارشناسان مسائل هسته اي از مركز كنترل مواد هسته اي به ارزيابي بسته شدن نيروگاه چرنوبيل و آثار آن پرداخته است.
CNN به نظر شما با بسته شدن آخرين راكتور نيروگاه اتمي چرنوبيل، اين نيروگاه خطري نخواهد داشت؟
لاين: خطرات ناشي از نيروگاه هسته اي چرنوبيل براي مدت زمان مديدي ادامه خواهد يافت.
چرنوبيل در حصار يك منطقه 40 كيلومتري متاُثر از تشعشعات هسته اي قرار دارد كه به گفته دانشمندان به همين خاطر براي قرنها غير قابل سكونت خواهد بود. به دليل خطرات احتمالي ناشي از نيروگاه هسته اي چرنوبيل لئونيد كوچما رئيس جمهوري اوكراين تحت فشار فزاينده غرب در اوائل سال جاري اعلام كرد راكتور چهارم اين نيروگاه نيز خاموش خواهد شد.
CNN به نظر شما چند راكتور اتمي مدل آ.ر. بي ام. كي 1000 ساخت روسيه كه در نيروگاه چرنوبيل تيز از آنها استفاده مي شد در سراسر جهان وجود دارد؟
لاين: متاسفانه 11 راكتور آ.ر. بي ام. كي 1000 در روسيه و دو راكتور آ.ر.م.بي.ام 1500 در ليتواني وجود داردكه مشغول به كار هستند. البته ليتواني توافق كرد كه تا سال 2005 يكي از اين دو راكتور اتمي را خاموش كند و اين اميدواري است تا با اين اقدام از بروز فاجعه اي نظير آنچه كه در 14 سال پيش در چرنوبيل رخ داد جلوگيري شود.
CNN- اين راكتورها تا چه ميزان خطرناك هستند؟
لاين: من فكر ميكنم از فاجعه نيروگاه اتمي چرنوبيل ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اين نوع راكتور بسيار بي ثبات است. و نيازمند اقدامات جدي براي جلوگيري از بروز حادثهاي مشابه است، اما در كل وجود مشكلات ساختاري و فني همچنان به عنوان يكي از عوامل بروز فاجعه وجود دارد.
CNN- با توجه به اظهار نظر شما ممكن است چنين راكتورهاي در آينده نيز باعث بروز حادثه اي نظير حادثه نيروگاه اتمي چرنوبيل شود؟
لاين: علاوه بر نحوه طراحي چنين راكتورهايي و وجود راكتورهاي ساخت روسيه در خود روسيه و اروپاي شرقي بايد به مسائل امنيتي، موضوعات ساختاري و تفكرات موجود در خصوص نيروگاه هاي هسته اي نيز توجه كرد. تمامي اين عوامل به نبود توجه كامل به ايجاد امنيت لازم براي چنين دستگاه هايي كمك مي كند كه من فكر نمي كنم سرمايه گذاري هاي هنگفت از سوي غرب نيز بتواند منشاُ اثر مثبتي براي جلوگيري از بروز چنين رويدادهاي اتمي باشد.
CNN- غرب براي جلوگيري از ادامه كار چنين نيروگاه هايي بسيار تلاش مي كند. به نظر شما چه ميزان سرمايه براي تعطيل كردن اين نيروگاه لازم است؟
لاين: با نگاهي به اكراين مي بينيم كه اين كشور با اخذ وام براي ساخت نيروگاههاي هسته اي با تعطيل شدن نيروگاه اتمي چرنوبيل موافقت كرد. بنابراين تعطيل شدن نيروگاههاي اتمي ديگر نيز نيازمند ده ها ميليارد دلار سرمايه گذاري است.
شبكه خبري بي.بي.سي بر طبق اطلاعات و آمار و ارقام سازمان ملل كه از سوي آژانس بين المللي انرژي اتمي مورد استفاده قرا رگرفته است. حادثه ناگوار نيروگاه چرنوبيل كمتر از آنچه در ابتدا پيش بيني مي شد بر سلامت انسانها تأثير نامطلوب داشته باشد.
به گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي، حدود 1800 كودك در اثر تشعشعات راديواكتيو پس از انفجار، دچار سرطان تيروئيد شدند و انتظار مي رود در آينده تعداد بيشتري به همين بيماري مبتلا شوند. البته سرطان غده تيروئيد، بيماري قابل درمان است و به ندرت باعث مرگ بيمار مي شود.
در گزارش اين آژانس آمده است صرفنظر ار اين مورد، هيچ شواهد و مدارك علمي وجود ندارد كه ثابت كند ميزان ابتلا به سرطان يا نرخ مرگ و مير در اثر حادثة چرنوبيل اقزايش يافته است.
در اثر تشعشعات شديد راديو اكتيوپس از حادثه انفجار 31 نفر جان باختند.
قرار گرفتن در معرض تشعشعات
متشخصصان سلامتي از اينكه هزاران نفر ساكن در نزديكي نيروگاه اتمي چرنوبيل در اثر شدت تشعشعات دچار سرطان هاي مختلف شوند بسيار نگران هستند.
اما بر طبق گزارش كميتة تحقيق بريتانيا، هيچ مدركي وجود ندارد كه بتوان با استناد به آن ادعا كرد اكنون سالياني از حادثه مي گذرد. سلامتي مردم در اثر قرار گرفتن در معرض تشعشعات راديواكتيو در خطر است (اين كميته دربارة اثرات تشعشعات راديواكتيو تحقيق مي كند).
بر طبق گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي. برخي دانشمندان معتقدند سرطان تيروييد حاصل مصرف شدن يد راديواكتيو است كه از منابع راديو اكتيو عمده پس از انفجار محسوب مي شود.
عنصر يد كه در برخي از غذا ها و شير وجود دارد در غدة تيروييد جمع مي شود. كودكاني كه شير بيشتري مي خورند و غدة تيروييد كوچك تري داشتند سه برابر بيشتر از بزرگسالان يد راديو اكتيو دريافت كرده اند.
آمار و ارقام مورد اختلاف
درباره تاُثيرات واقعي و دقيق حادثه انفجار راكتور چرنوبيل همواره اختلاف نظر هايي وجود داشته است. بر طبق برخي آمارها، در اثر اين حادثه پانزده هزار نفر به شيوه هاي گوناگون جان خود را از دست داده اند. وزارت بهداشت اوكراين تخمين زده است حدود 5/3 ميليون نفر كه بيش از يك سوم آنها كودك هستند در اثر تشعشعات راديواكتيو دچار بيماري هاي مختلف شده اند. بر طبق گزارش اخير در برخي نقاط شمال قاره اروپا ميزان راديواكتيويته به حدي غير قابل انتظاري بالاست.
در اين گزارش آمده است محدوديت استفاده از برخي مواد غذايي طي پنجاه سال آينده بايد همچنان باقي باشد.
مبحث چهارم: سلاح هاي كشتار جمعي، انرژي اتمي و چالش هاي جهان امروز
شناسايي و كشف انرژي
مبدا ظهور انرژي هسته اي را به عنوان يك فرضيه بايد از تحقيقات رادفورد مبني بر وجود هسته در اتم ها در سال 1911 دانست. مطالعات تجربي و نظري در فيزيك هسته اي كه نقش برجسته اي در توسعه فيزيك قرن بيستم ايفا كرده است. مطالعاتي كه درك نسبتاً خوبي از خواص هسته ها و از ساختاري كه منشاُ اين خواص است دست داد.
امروزه فيزيك هسته اي فنوني در اختيار بشر گذاشته است كه در زمينه هاي علمي و ديگر از جمله در فيزيك اتمي و فيزيك حالت جامد نيز كاربرد وسيعي پيدا كرده است. پژوهش هاي آزمايشگاهي فيزيك هسته اي براي حل انواع بسيار گوناگوني از مسايل از برهم كنش كواركها (بنيادي ترين ذره اي كه ماده از آن ساخته مي شود) گرفته تا فرايندهاي نخستين مراحل تكامل جهان كه پس از «مهبانگ» اتفاق افتاده است به كار مي رود.
فيزيكدان ها امروزه از فنوني كه در آزمايشگاه هاي فيزيك هسته اي آموخته اند براي تشخيص و درمان بيماري ها در اعماق بدن انسان بدون اين كه نيازي به جراحي باشد، بهره برداري مي كند. اما از سوي ديگر هم برخي از اين انرژي مهم، هسته اي – تجربي در ساختن سلاح هاي مرگبار مورد استفاده قرار مي گيرد كه منظور از توليد آن ها كشتار توده اي انسان ها است و ادامه توليد و تكثير آنها تهديدي جدي براي آينده بشريت است و از اين رو به هيچ رويي نمي توان عيچ علم ديگري با اين علم كه طيف گسترده اي از كوچك ترين ذرات ميكروسكوپي تا موجودات كيهاني را شامل مي شود قابل مقايسه دانست، زمينه علمي ديگري وجود ندارد كه كاربردهاي مستقيم تحقيقات بنيادي آن بالقوه بتواند اين چنين مرزهاي خير و شر را در نوردد.
كميسيون انرژي مجلس در مورد مزيت هاي انرژي هسته اي و لزوم توجه به آن در دنياي يشرفته امروز مي گويد: در دنياي پيشرفته امروز لازمه پيشرفت، استفاده از اين نوع انرژي است، استفاده صلح جويانه از آن كه مورد تاييد و تصويب آژانس بين المللي انري اتمي هم هست و حق مسلم ما است كه از آن برخوردار باشيم و اين شيوه استفاده و بهره مندي از انرژي هسته اي و زندگي ايده آل امروزي را به غير از آن هم وجود ندارد.
همچنين مي افزايد با از روشهاي سنتي استفاده ازانرژي دست شست چرا كه توجيه اقتصادي هم ندارد ميبايست متناسب با زمان شرايط زمان پيش رفت.
انرژي هسته اي كه امروزه پيرامون آن در محافل سياسي، اجتماعي و آكادميك بحث هاي فراواني را موجب شده است از جهاتي به عنوان يك نيرو توانايي قابل اعتنا و استفاده در صنعت كشاورزي، علوم پزشكي، جايگزين نفت و يك منبع سرشار از پتانسيل گوناگون شناخته مي شود. به همين علت كشورهاي مختلفي در سراسر دنيا از اسپانيا تا كانادا، پاكستان و هند، ژاپن و چين و بسياري ديگر از كشورها تمام هم و تلاش خود را مصروف دستيابي به اين انرژي عظيم كرده اند به عنوان مثال دولت اسپانيا اخيراً طرحي را در دست اجرا دارد كه به موجب آن به بررسي كنش هاي هسته اي در خورشيد و ستارگان از طريق يك راكتور كه انرژي حاصل از آن در آينده مي تواند جايگزين انرژي هسته اي به روش كنوني يا انرژي ناشي از نفت شود. «فرانسه»، ژاپن و كانادا كشور هاي ديگري هستند كه نامزد اجراي اين طرح شدند.»
آژانس بين المللي انرژي
آژاني بين المللي انرژي هسته اي پس از جنگ جهاني دوم به عنوان يكي از زيرمجموعه هاي سازمان ملل متحد و تحت نظارت آن به وجود آمد و ايران در سال 1958 ميلادي به عضويت آن در آمده است، اين آژانس در حال حاضر داراي 134 عضو است. هدف اين آژانس سازماندهي كشورهايي كه خواهان و خواستار بهره مندي از تكنولوژي پيشرفته و انرژي هسته اي هستند و با ايجاد و تدوين برنامه هايي در جهت سرمايه گذاري در همكاري هاي بين المللي، كنترل تشعشعات هسته اي، حمل و نقل و حفاظت از امنيت است و با هرگونه سوءاستفاده تروريسم از آن مبارزه مي كند!
انرژي هسته اي نياز نسل هاي آينده
در هر صورت انرژي هسته اي با توجه به منابع مهم انرژي نظير نفت و گاز كه عمر آن محدود است به عنوان انرژي جايگزين و كم هزينه، امروزه مورد توجه جهانيان قرار گرفته است. از اين رو بسياري از كارشناسان اقتصادي و صاحبنظران مسايل نفتي معتقدند كه بهره برداري از انرژي هسته اي و سرمايه گذاري هاي لازم روي آن مي تواند ايران را در جايگاهي به مراتب بالاتر از آن چه كه هست در برخورداري از تكنولوژي هاي پيشرفته در سطح جهاني قرار دهند.
يكي از صاحبنظران در مسائل انرژي در اين باره معتقد است: سرمايه گزاري براي انرژي هسته اي بسيار مفيد خواهد بود و ضرورت دارد كه مسئولان به اين مهم توجه داشته باشند و اگر تا كنون اين امر صورت نگرفته خيلي دير كرده ايم، چون انرژي اتمي يك از سالم ترين انرژي ها محسوب مي شود يعني به رغم مواد راديواكتيو كه اگر درست از آن حفاظت نشود. ايجاد خطر خواهد كرد در توليد انرژي پاك، مفيد فايده و به صرفه خواهد بود. وي مي افزايد: امروزه اروپا، امريكا، حتي پاكستان و هندوستان از اين انرژي برخوردارند لذا هيچ دليلي وجود ندارد كه ما از آن برخوردار نباشيم، برخورداري از گاز و نفت دليل نمي شود كه ما خود را از آن محروم سازيم همين نفت را
انگليس هم دارد ولي مشاهده مي شود كه باز هم روي انرژي هسته اي سرمايه گذاري مي كند، بنابراين سرمايه گذاري در جهت برخورداري از نيروگاه هسته اي و انرژي هسته اي توسط ايران كاري كاملاً معقول، اقتصادي و درست است البته با تدابير حفاظتي كه در تمام دنيا معمول است اين كار بايد انجام شود. همچنين با اشاره به فشارهايي كه از سوي دنياي غرب بخصوص آمريكا در ارتباط با ايران وجود دارد و سعي مي كند اين ذهنيت را جهان ايجاد مي كند كه ايران درصدد تجهيز خود را انرژي هسته اي در جهت استفاده هاي نامطلوب است و با رد اين مساله مي گويد: اين استدلال درستي نيست، همه كشورها و بخصوص در همين منطقه خاورميانه كشورهايي نظير پاكستان و هندوستان از اين انرژي برخوردارند و از اين رو اين حق مسلم ايران است، اما بايد بپذيريم كه در چارچوب معاهدات جهاني و با نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي از آن برخوردار شويم. اين منطق درستي نيست، مگر اسراييل سلاح هاي اتمي ندارد!
اين صاحبنظر مي گويد: ما بايد كار خودمان را انجام بدهيم، بحث منافع ملي و نسل هاي آينده مطرح است، چون در آينده به هر صورت هر كشوري كه صنعتي مي شود بيشتر از پيش به منابع انرژي الكتريكي نياز خواهد داشت و يكي از مهم ترين و ارزانترين آن در طويل المدت همين انرژي هسته اي است.
همچنين در مورد استفاده از متخصصان خارجي معتقد است چون ما در سطح توليدات بالفعل تجربه اي كافي نداريم مانند همه جاي دنيا حتماً نياز به متخصصان خارجي داريم آن چه كه مسلم است ما توان بالقوه را در داخل داريم و نكته مهم بعد از توليد اين است كه چون ضايعات اورانيوم براي محيط زيست خطر آفرين است بايد در جاهاي مخصوص و محفوظ نگهداري بشود كه به آلودگي محيط زيست نينجامد.
در همين باره يكي ديگر از صاحب نظران معتقد است كه دستيابي و سرمايه گذاري در خصوص انرژي هسته اي بايد از دو زاويه كوتاه مدت و در دراز مدت مورد بررسي قرار گيرد، كوتاه مدت اين كه نيازمند سرمايه گذاري كلان است و با كارشكني
ها و موانع فراواني همراه است بدون آن كه سود دهي داشته باشد، اما در دراز مدت موجبات اعتلا و پيشرفتگي صنعت ما خواهد شد.
وي مي افزايد: انرژي هايي چون نفت و گاز بالاخره تمام شدني است، نمي شود براي هميشه متكي به آنها بود و از اين رو برخورداري از انرژي فوق پيشرفته اي چون هستهاي بسيار كار شايسته و البته لازم و ضروري است.
پزشكي هسته اي
كارشناسان يكي از موارد استفاده از انرژي هسته اي را در علوم پزشكي مي دانند كه در همين رابطه طي سال هاي اخير در جهت آشنايي اين فناوري پيشرفته سمينارهاي مختلفي در كشور برگزار شده است. با آن كه بيش از 40 سال از عمر آن در دنيا مي گذرد.
يكي از اساتيد پزشكي هستهاي در اين باره ميگويد: براساس مطالعات انجام گرفته بيش از 65 درصد پزشكان عمومي در سطح كشور از نظر دانش هستهاي بسيار ضعيف هستند.
وي با اشاره به اين كه در پزشكي هستهاي از اشعه «گاما» در جهت تشخيص و درمان بيماريها و درمان امراض ميگويد: تهيه تصاوير مختلف و برشهاي مقطعي از ارگان هاي بدن بخصوص در بيماري هاي قلبي از كاربرد هاي اين رشته است ضمن آن كه با استفاده از اشعه راديواكتيو بيماران تيروئيدي قابل درمانند. به هر روي متخصصان علوم پزشكي معتقدند به وسيله فناوري هسته اي مي توان بيماري هاي مختلفي نظير بيماريهاي قلبي، عروقي، ريوي، سرطان ها، تيروئيد و بيماري هاي كليوي را تشخيص داد.
سال 1384 پايان استهلاك 25 ساله
به رعم وجود ذخاير غني در كشور كه به دلايل مختلفي از جمله جنگ در مورد استخراج آن هيچ اقدامي صورت نگرفت، نيروگاه بوشهر پس از 25 سال از شروع فعاليت ساخت هنوز به بهره برداري نرسيده و كارشناسان وعده به سال 1384 داده اند. جايگزيني انرژي هسته اي به جاي منابع فعلي و استهلاكي كه در طي اين مدت بر اين نيروگاه وارد شده است، ترديد هاي بسياري را موجب شده است. و اين پرسش را به ذهن متبادر مي سازد كه آيا مي توان انتظار داشت كه ايران تا سالهاي آتي مانند بسياري از كشورها به انرژي هسته اي دست پيدا كند؟ اگر چه حساسيت بهره گيري از منابع انرژي هسته اي در دنيا خصوصاً بين كشورهاي صنعتي مثل ايالات متحده بسيار زياد خواهد بود. كه هم اكنون شاهد آن هستيم …
انگار زمينيان در انتظار چنين شوكي كه به سر مي برند، تنها كمتر از چهار سال به فرصت نياز بود!… تاريخ، هفتم دسامبر 1941 را نشان مي دهد، آلمان هيتلري به پيشروي هاي خود پس از فتح بخش هايي از ممالك اروپايي به سوي «دايناسور» امروز آسيايي ها، شوروي سابق ادامه مي دهد، ايتاليايي ها به نفس نفس افتاده اند. خواب هاي طلايي موسوليني پريشان شده است، اما قدرت نظامي امپراتوري سرزمين «آفتاب تابان» به سايه هاي تيره او روشناي مي بخشد متحدي از گروي متحدين …، خلبانان ژاپني بر فراز آسمان بندر «پرل هاربر» ظاهر مي شوند، يانكي ها هرگز انتظار چنين عمليات انتحاري و سهمگيني را نداشتند … دنيا شرمگين از نسل كشي شگفتي كه در جريان بود، … ناكازاكي و هيروشيما بلاد سامورايي ها در خواب بود، اجسام سنگيني بر سر ساكنان آن دو شهر ژاپني ها فرود آمد، بشريت را براي هميشه تاريخ شرمسار از اختراعي نمود تا امروزه به بزرگترين و پرچالش ترين معماي ديپلمات ها مبدل شود، هيروشيما و ناكازاكي و در پي آن امپراتوري ژاپن خاموش شد. جهان در بهت و سكوت فرو رفت… قريب به شش دهه از آن روزهاي تاريك و تيره مي گذرد، اما بمب اتم و سلاح هسته اي به مثابه بحث برانگيزترين چالش در چرخش هاي ديپلماتيك بر روي ميز كار كنشگران و بازيگران و بر هم زنندگان معادلات سياسي جهان در آمد.
پس از پايان جنگ بين الملل دوم و هنگامي كه تشكيلات بي بنياد و ناتوان سابق جاي خود را به سازماني نوبنياد با نام سازمان ملل متحد سپرد؛ از پس قرباني شدن ميليون ها انسان بي گناه و بر جاي ماندن تصويري كريه و بر رخسار از صفحات تاريخ، سلاح هاي هسته اي بهانه جديدي بود تا «ناحقي» شگفت در رداي بدل «حق» با نام «حق و تو» يا همان «حق گردن كلفتي» در جغرافياي پرآشوب جهانزاده شود و چون مدالي بدمنظر بر سينه ممالكي نظير آمريكا، انگلستان، اتحاد جماهير شوروي سابق، (روسيه فعلي)، چين و فرانسه قرار گيرد و براي جهانيان به نمايش درآيد!