بخشی از مقاله
چکیده
منظور از هنر و معماری اسلامی، همان هنر و معماری سرزمینهای - خاورمیانه، آفریقای شمالی، هند شمالی و اسپانیا - است که از آغاز قرن هفتم میلادی تحت حاکمیت مسلمانان قرار گرفتند.تعریفهای گوناگونی به منظور تبیین معماری اسلامی ارایه شدهاند، که اغلب جنبههای مادی و ظاهری موضوع را مورد توجه قرار دادهاند. پیشنهاد این مقاله، رویکرد حکمی به معماری اسلامی است. بر اساس چنین نگرشی آنچه میان مخاطب و پدید آورندهی اثر هنری، به عنوان واسطه قرار میگیرد، رسانهای از آموزههای معنوی و ملکات روح انگیز الهی است. معمار سالکی است که با رشد معنوی و کسب فضایل اخلاقی، ابزار توسعهی فیضالهی را در کالبد جهان مادی ممکن سازد. و با کسب شناخت حقیقی از جهان هستی، به مرتبه فنای فیاالله رسیده، جریان حکمت الهی را در وجود خویش بازپروری مینماید. نگرش حکمی به معماری اسلامی، در اصل، نگرشی درون زاست؛ نگرشی که میتواند موجبات باز تعریف یک معماری اسلام پیشرو را فراهم آورد. آینده معماری اسلامی تنها در سایه چنین رویکردی قابلیت تعریف مییابد، نگرشی که تبلور عینی آن را میتوان در شیوه اصفهانی، به خوبی مشاهده نمود.
واژههای کلیدی: معماری اسلامی، معماری ایرانی، معماری اسلامی پیشرو، حکمت معماری اسلامی، معماری معاصر ایران.
مقدمه
بناهایی که به دست انسان ساخته میشود، جلوههایی از نگرش او به جهان هستی است که مبین قوه فکری و ساختار فرهنگی اجتماعی افراد آن جامعه است. این برداشت که معماری میتواند دیدگاهی طبیعی یا مافوق طبیعی داشته باشد در هر حال خارج از تأثیر محیط اطراف و اقلیم جغرافیایی انسان نیست، لذا در بررسی معماری یک بنا، ابتدا باید جهان و جهانبینی سازنده آن بنا را مورد کنکاش قرار داد تا بتوان افکار و عقاید او را در حجمی از آرایش فضا مشاهده کرد. معماری سنتی ایران، تجلی نمادین جهانی ابدی و ازلی است که این جهان را محلی گذرا و واسطهای برای رسیدن به مرتبهای والاتر به منظور وصول به آرامش درونی میداند؛
معماری ایران که به صورتهای گوناگون در بناهای مختلف متجلی گشته، جایگاه خاصی را داراست که در آن، عقاید و رسوم و آئینها در شرایط جغرافیایی و اقلیمی نمود بارزی دارد و حاصل دسترنج هنرمندانی است که برای اعتلای این هنر با تکیه بر ایمان خویش، از جانِ خود مایه گذاشته و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزیدهاند. حاصل قرنها تجربه پیشینیان و بزرگان هنر این سرزمین، یادگارهایی است که امروزه از آن با عنوان »معماری اسلامی ایران« یاد مینماییم. بحران هویت و بینظمی فزاینده در سیمای شهرها و بناهای معاصر، ارزشهای نهفته در تجارب گذشتگانمان را هر روز بیش از پیش نمایان میسازد. هنر معماری اسلامی چون آینهای انعکاس آمال و آرزوهای ملت مسلمان است که تمدن اسلام و اساس اعتقادات روحی آنها در کنار زندگی مادی را مورد تأکید قرار میدهد، از این رو معماران مسلمان سعی داشتند با حفظ اعتقادات دینی و اسلامی خود، جلوه ای از ابعاد روحی را در قالب معماری اسلامی نمایش دهند.
گسست تاریخی روزگار معاصر از سیر تکامل دستاوردهای پیشکسوتان معماری، موجب تولید فضایی ناخوانا در شهرهای معاصر گردیده است. این ناخوانایی تا جایی پیش رفته که در روزگار معاصر نمیتوانیم رابطهای منطقی با معماری گذشته برقرار نماییم، گویی شاهکارهای معماری ایرانی در جای دیگری ساخته شده و یا بوسیله افرادی غیر ایرانی برپا گردیده، که تا این حد با معماری معاصر ما متضاد و بیگانه میماند. از سوی دیگر گویی زبان طراحی این بناها برای ما غیر قابل درک است که معماری معاصر ما تا این درجه، از شکوه و سازمندی میراثهای جاودان پدرانمان بیبهره مانده است. پس از گذشت روزگار استیلای فرهنگ مدرن و رخوت هنرمندان ایرانی، فضایی جدید در عرصهی هنری ترسیم شده است، روزگاری که هنرمندان و فرهیختگان ایرانی و اسلامی با تمام توان در جهت باززندهسازی هویت اسلامی خویش میکوشند تا به کمک آن روزگار شکوه و عظمت خویش را از نو برپا سازند. بازکاوی آموزههای معنوی پنهان در هنر و معماری اسلامی از اساسیترین گامها در این زمینه به شمار میآید.گذشتهای که آموزههایش میتواند چراغ راه آیندهای پر نشاط و فعال گردد.
پیشینه تحقیق
معماری اسلامی همواره در پی آن بوده است که فضایی بیافریند که در آن پیوسته بر سرشت گذرای اشیای مادی تاکید شود و تهی بودن اشیا ملحوظ نظر قرار گیرد. اما اگر قرار بود اشیا غیر واقعی و هیچ باشند در آن صورت اصولا شیی وجود پیدا نمی کرد و هنری در کار نبود تا درباره آن بحث و گفتگو به میان آید. اما واقعیت امر در تمامیت خود فراگیرنده اشیا به مثابه بازتابها و جلوه های مثبت مراتب والاتر هستی ، و نیز خود حقیقت مطلق است . حکمت معماری اسلامی از جمله مباحثی است که در دورههای اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته و در مجامع علمی و مدیریتی کمتر به آن توجه میشود. گروهی با تصور این که موضوع حکمت معماری اسلامی هیچگونه ارتباط عملی با فرآیند طراحی بنا در معماری اسلامی ندارد،
کوشیدهاند آن را حد داستانها و امثال نقل شده از پیشینیان تفسیر نمایند. در حالی که نگرش حکمی به معماری، مساله ایست که در نخستین گام از فرآیند طراحی آغاز میشود و بسیار پیش از ورود به چنین فضایی لازم است که روح و جان معمار با مفاهیم حکمی و معنوی عجین شود. راه ورود به حکمت معماری اسلامی ایران از منزلگاه اعتقاد و التزام به آموزههایی میگذرد که هر چند زمان زیادی از شکلگیری آنها میگذرد، همواره در فرآیند پویا تا روزگار معاصر جاودان ماندهاند. این مختصر تلاشی است در تبیین نقش معنویت و سلوک معنوی آموزگاران فرهنگ اسلامی، در نگاه حکمی به معماری اسلامی ایران.
روش تحقیق
در این پژوهش بنا بر نیاز،از روشهای متعدد تحقیقاتی از قبیل میدانی، توصیفی - تحلیلی، گردآوری اطلاعات به صورت جمع-آوری اطلاعات کتابخانهای، جستجوهای اینترنتی. بررسی و مرور منابع جامع و نکته برداری از نکته نظرات مهم و ارجاع آن ،تعیین روابط بین علل و معلول بین متغیرهای و رسیدن به یک نظام بین متغیرها،مصاحبه و گفتگو با اساتید و معماران و از همه مهمتر مشاهده ،بررسی و جمع بندی نهایی بصورت حضوری در محل بناهای ذکر شده از جمله روشهای تحقیق من بوده است.
معماری و حکمت ناب ایرانی
معماری اسلامی : -1 معماری که مشخصات اسلامی دارد -2 معماری که در سرزمین های اسلامی به وجود آید. هنر معماری اسلامی چون آینه ای انعکاس آمال و آرزوهای ملتی به شمار می رود که علم، ذوق و برداشت فلسفی خود از زندگی را به نمایش می گذارند.از سوی دیگر حقایق ثابت در معماری اسلامی نشانگر تمدن انسان، پیشرفت او و انعکاس مبانی روحی در زندگی مادی او است. با توجه به اینکه مسلمانان هنر معماری اسلامی را درک و در خانه ها، مساجد، مدارس، قصرها و مراکز مختلف متناسب با اعتقادات و دین خود از آن بهره گرفتند، بعدها به عنوان اساس بنای ساختمانهای اسلامی آنها شناخته شد، به طوری که در هر دوره اسلامی جایگاه خاص و ویژه ای داشت .
معماری اسلامی از همان آغاز به نقطه اوجی رسید که تا زمان ما ادامه یافته است و این ویژگی شاید درطول تاریخ هنر بی نظیر باشد. سبک سنتی معماری ، مخلوق خدای دروغین عصر حاضر ، یعنی دوره یا زمانه نیست ، بلکه از مواجهه روحانی مذهبی خاص با ذوق و قریحه پیروان آن مذهب نتیجه می شود. از این رو مادام که آن مذهب و قوم خاص برخوردار از هستی است ، این سبک نیز تداوم می یابد . معماری اسلامی ایران نمونه بارزی از این واقعیت است ؛ مساجد سنتی معاصر در قیاس با مسجد دامغانطعاق ً تحول یافته اند ، اما این تغییر و دگرگونی درمتن ثبات و استمراری به وقوع پیوسته است که روشنی و بداهت آن مارا از توضیح بیشتر بی نیاز می سازد . ایرانیان سنتی چندان در بند زمانه خود نبودند که به آفرینش سبکی مقطعی و محلی بپردازند و به آن اکتفا کنند ؛ سبکی که اگر این ویژگی ها راداشت چندی نمی پایید و بسیار زود منسوخ می شد. آنان به خلق هنر بی زمان پرداختند که با ابدیت پیوند داشت و به موجب همین پیوستگی ، ارزش و اعتباری جاودانه یافت - نصر، . - 1375
معماری اسلامی یکی از بزرگترین جلوههای ظهور یک حقیقت هنری در کالبد مادی به شمار میآید. معماری اسلامی به مثابه یکی از بزرگترین شاخههای هنر اسلامی توانسته است، بخش عظیمی از خصوصیات هنر اسلامی در بستر زمان و در طول دورههای گوناگون نهادینه سازد. از لحاظ تاریخی معماری اولین هنری به شمار میآید که توانست خود را با مفاهیم اسلامی سازگار نموده، از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار گیرد. اقبال مسلمانان به این هنر موجب گردید تا سالها به عنوان تنها هنر اسلامی به درج مفاهیمی دینی و مذهبی اسلامی بپردازد. این امر تا آنجا ادامه یافت که در ذهن اغلب مردم با شنیدن واژههای هنر اسلامی، اولین چیزی که مورد توجه قرار میگیرد، معماری اسلامی است . - Welt , 1959 - معماری اسلامی به عنوان یکی از موفقترین شیوههای معماری در تاریخ معماری جهان قابل بازشناسی است. در بسیاری از مجموعههای معتبر معماری که به معرفی بناهای شاخص جهان میپردازند، آثار بیشماری میتوان یافت که تحت عنوان معماری اسلامی دسته بندی شدهاند. به عنوان مثال در این