بخشی از مقاله


مشکلات واختلالات ریاضی و درمان آن

مقدمه :
مطالعه ، امری بسیار مهم است و یکی از عواملی است که باعث می شود دانش آموزان دچار افت تحصیلی شوند، مشکلاتی است که در امر مطالعه دارند . بارها والدین ، مربیان و خود دانش آموزان می پرسند: چگونه باید مطالعه کرد؟ گاهی نیز روشهای مطالعه خود را مورد بررسی وارزیابی قرار می دهند و درصدد بهبود شیوه های مطالعۀ خود بر می آیند . اما این امر زمانی تحقق پیدا می کند که آنها بر صحت و سقم روش های مطالعۀ خود وقوف یابند . از سوی دیگر یکی از اموری که باید به نحو جدی بدان پرداخت و متأسفانه کم تر مورد توجه قرار می گیرد ،آشنا کردن شاگردان با شیوه های مطالعه کردن و نحوۀ یاد گرفتن مطالب است.


شاید اغراق آمیز نباشد اگر بگویم که تمامی معلمان و دبیران دلسوزی که سالها در خدمت آن بزرگواران تلمّذ کرده ایم ، بارها تأکید می کردندکه باید مطالعه کنید ، اما به ما کم تر شیوۀ مطالعه کردن را می آموختند . به هر حال هر یک از دانش آموزان هم به گونه ای مطالعه می کرد ، یکی راه می رفت و مطالعه می کرد ، دیگری بلند بلند می خواند ، دانش آموز دیگر مطالعه خود را از کتابهای آسان شروع می کرد و چون به کتابهای دشوار می رسید دیگر توان خواندن نداشت و یکی به طور مداوم می خواند و خسته می شد . خلاصه هر کس با

شیوه ای خو گرفته بود که قطعاً نیاز به اصلاح و باز نگری داشت ، ولی غالباً این بازنگری ها صورت نمی گرفت و رفتارهای غلط شاگردان در امر مطالعه سالها دوام می یافتند و به عنوان عاملی در جهت افت تحصیلی شاگردان نقش ایفا می کردند.اینک به منظور آشنایی هر چه بیشتروالدین به آسیب پذیری های عمده درمطالعه و شیوه های برخورد با آن مطالبی را به رشته تحریر می کشیم، تا در پرتو توجه به آنها در امر مطالعه فرزندان این مرز و بوم اسلامی بهبود و اصلاحی صورت بگیرد و در اثرتوجه به مطالعۀ فرزندان و ترسیم روشهای مطلوب مطالعه برای آنان از نرخ افت تحصیلی در کشورمان هر چه بیشتر کاسته شود ، عزیز ان ما بتوانند روند رشد و تعالی و شکوفایی هر چه بیشتر علمی را با موفقیت طی کنند .

 

آسیب پذیری های عمده در مطالعه
بارها از والدین دانش آموزان شنیده ایم که : " فرزندان ما مطالعه می کنند و وقت زیادی هم صرف آن می نمایند ، اما بازده کار آنان متناسب با زمان مطالعه آنها نیست." به راستی چه معمایی درکاراست که حاصل زحمات طاقت فرسای دانش آموزان را بر باد می دهد ؟ عمده ترین آسیب های مذکور عبارت اند از :
1- بلند خوانی در مطالعه


یکی از عوامل آسیب زا در مطالعه که از عمر مطالعه می کاهد،بلند خواندن مطالب کتاب و محتوای دروس است.حال سؤال این است که چرا بلند خواندن به مطالعه مطلوب آسیب می رساند ؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که اگر چه بلند خواندن در سال اول ابتدایی امری ضروری است ، زیرا می خواهیم از صحت و سقم مطالبی که فرزندمان می خواند مطلع شویم ( اگر کودکی دچار اختلال در خواندن باشد برای اطلاع یافتن از نحوۀ خواندن او تا مدتی که اختلال وی کاهش جدی نشان دهد به این روش ادامه داد .) ، اما در مورد سایر دانش آموزان

می توانیم صامت خوانی را از کلاس دوم دبستان به آنها بیاموزیم و رفته رفته آنان را به صامت خوانی تشویق کنیم . چرا که وقتی کودکی بلند بلند می خواند ، ماهیچه ها و فک او مدام حرکت می کند ، تارهای صوتی پیوسته منقبض و منبسط می شود واین همه فعالیت او را خسته می کند و از مطالعه وی می کاهد . بعلاوه او پس از یک ساعت بلند خوانی ، حسابی خسته می شود و این خستگی های مکرر ، در او زدگی نسبت به مطالعه را ایجاد می کند . در ضمن پس از ساعتی بلند خواندن دانش آموز سخت بر انگیخته و عصبی می شود و به محض بروز مشکل و بهانه ای قشقرق به راه می اندازد. اما دانش آموزپس از یک ساعت صامت خوانی دارای آرامش روانی است و کمتر در محیط خانه دردسر آفرینی می کند . علاوه بر این در خانه های کوچک ، سرو صدای ناشی از بلند خواندن علاوه بر آزاری که برای خود فرد ایجاد می کند ، دیگران را نیز دچار عصبانیت و پر خاشگری می کند زیرا یکی از علتهای

پرخاشگری ، سر وصداست . حال آنکه کمتر ایجاد مزاحمت می کند و دیگران را کمتر می آزارد.از سوی دیگر بلند خواندن موجب کاهش سرعت فرد در مطالعه می گردد،در صورتی که صامت خوانی سرعت فرد را در مطالعه افزایش می دهد.به تعبیر دیگر اگرزبان و دهان به دنبال کلمات می گردد چشم از روی آنها پرواز می کند . از طرف دیگر صامت خوانی در فضاهای مختلف میسر می باشد ، مثلاً در مترو و در کنار دیگران می توان مطالعه کرد، اما فردی که دارای عادت بلند خوانی است ، نمی تواند در بسیاری از فضاها مطالعه کند ، زیرا حضور دیگران و آزرده شدن آنها ، مانع بلند خوانی است . بلند خوانی به تارهای صوتی _ به ویژه به تارهای صوتی دختران _ بیشتر آسیب می رساند. و حال آنکه صامت خوانی ، از آسیب رسانیدن به تارهای صوتی پیشگیری می کند .


حال با توجه به به برتریهای صامت خوانی برخی از دانش آموزان اظهار می دارند که ما در صورتی درس را بهتر می فهمیم که بلند بخوانیم. اینک سؤال این است که آیا این امرصحت دارد ؟ در پاسخ باید گفت : فقط برای یک گروه از دانش آموزان بلند خوانی می تواند فایده داشته باشد و آنها دانش آموزانی هستند که از حافظه سمعی قویتری برخوردارند.اما این بدان معنی نیست که اگر آنها از صامت خوانی بهره بگیرند ، مطالب مورد مطالعه را نمی آموزند ، بلکه آن ها نیز می توانند از طریق صامت خوانی به یاد گیری دست یابند ، ولی استثناتاً این

گروه از صامت خوانی بهرۀ کم تری می گیرند . در مورد اکثرقریب به اتفاق دانش آموزان چنین امری مصداق ندارد و این که می گویند نمی توانند از طریق صامت خوانی مطلبی را یاد بگیرند ، ادعای درستی نبوده ، چیزی جز تلقین نیست . باید به این گروه از دانش آموزان کمک کرد تا هر روز بخشی از مطالعۀ خود را به صورت صامت انجام دهند و آموخته های ناشی از این مطالعه مورد تقویت قرار گیرد تا تمایل به صامت خوانی در آنها افزایش یابد. بعلاوه پس از صامت خوانی مطلبی ، می توان مطلب مورد مطالعه را از فرزند پرسید و بعد به او گفت :"

همین که می توانی پاسخ درست بدهی ، معلوم است که از طریق صامت خوانی نیز به فراگیری مطالب دست یافت و دیگر نیازی نیست که تو خودت را با بلند خواندن بیازاری."
حال بد نیست که برای آنها از دیگر فواید صامت خوانی هم سخن به میان بیاوریم، مثلاً به آنها باید گفته شود که وقتی بلند می خوانند، چون زودتر خسته می شوند ، زمان مطالعۀ آنها از یک ساعت و نیم به یک ساعت ده دقیقه کاهش می یابدو این زمان کمی نیست که در هر بار مطالعه از دست می دهند . کتابخانه ها می تواند ملاک خوبی در جهت آموزش صحیح مطالعه باشد . به دانش آموزان بگوئید که اگر در یک کتابخانه کسی بلند بلند بخواند ، دیگر امکان مطالعه برای هیچ کس وجود نخواهد داشت لذا هرگز ندیده اید که در یک کتابخانه کسی با صدای بلند مطالعه کند و همه به او اعتراض نکنند . همین اعتراض دیگران نیز نشان از درست بودن صامت خوانی دارد.


خلاصه اینکه بر اساس مشکلاتی که بر شمردیم ، صامت خوانی بر بلند خوانی ترجیح داده می شود و باید تلاش کنیم که دانش آموزان از این شیوۀ صحیح مطالعه بهره مند گردند. با هدایت فرزندان به سوی صامت خوانی ، آنان را از یکی از آسیب های مطالعه در امان نگه می داریم .
.2- مطالعه کردن در حین راه رفتن


شکل دیگری که در مطالعه دیگران دیده می شود این است که آنان در حین مطالعه ، راه می روند . بارها به هنگام عبور از پارکها شاهد این صحنه بودهایم که دانش آموزان سال آخر دبیرستان یا داوطلبان ورود به دانشگاه در حالی که راه می روند مطالعه می کنند . به هر حال راه رفتن و مطالعه کردن موجب بروز مشکلات عدیده ای می شود که در این جا به بررسی آنها می پردازیم.


1-2- ایجاد خستگی زود هنگام
وقتی که نوجوانان کتاب را در دست گرفته ، قدم می زنند و مطالعه می کنند ، به علت داشتن حرکت مداوم ، خیلی زود خسته می شوند و خستگی خود باعث می شود که مطالب را با خستگی بیشتری فرا بگیرند یا در اثر خستگی،کم تر آنها را بیاموزند . حال آنکه اگر مطالعه کننده کم تر خسته شود ، سریعتر و بهتر مطالب درسی را می آموزد.پس اگر نوجوانان شیوۀ صحیح مطالعه را فرا بگیرند یعنی بنشینند و مطالعه کنند ، کمتر خسته می شوند ومطالب را بهتر می آموزند . از این رو بر مربیان و والدین لازم است که کودکان و نوجوانان را با شیوه های صحیح مطالعه آشنا گردانند. آنها باید بدانند که گام بر داشتن مداوم و بالا و پایین رفتن کتاب باعث تطابق مداوم عدسی چشم می شود و این خستگی آور است.

2-2- کاهش زمان مطالعه
وقتی که نوجوانان راه می روند و مطالعه می کنند ، با افزایش خستگی ناشی از راه رفتن ، زمان مطالعۀ آنان کاهش می یابد ، زیرا فرد هر چه خسته تر می شود ، کمتر می تواند مطالعه کند . پس اگر نوجوان بنشیند و مطالعه کند ، کم تر خسته می شود و از زمان مطالعه او کاسته نمی گردد. با استفاده از این روش فراگیر از حداکثر توان خود برای یاد گیری استفاده می کند. و به این ترتیب یادگیری بازده بهتری دارد پس پی آمدهای ناشی از راه رفتن و مطالعه کردن باید به نوجوانان آموخته شود تا آنها با خود آگاهی و بینش بیشتر نسبت به اصلاح روشهای مطالعۀ خود اقدام کنند.

3-2- کاهش تمرکز
برای اینکه آدمی بتواند بر روی مطالبی متمرکز شود و ذهن او دچار پراکندگی و اغتشاش نگردد ، شرایطی لازم است . عواملی وجود دارد که باعث می شود تمرکز بر روی مطلب صورت نگیرد و ذهن فراگیر از این سو به آن سو توجه کند . این عدم تمرکز سبب می شود که او نتواند مطالب زیادی را بیاموزد . اما آنچه در حین راه رفتن و مطالعه کردن حاصل می شود این است که اولاً فرد در اثر راه رفتن خسته می شود و خستگی یکی از عواملی است که از تمرکز آن می کاهد . پس بهتر است که در هنگام مطالعه از راه رفتن بطور جدی اجتناب کنیم تا

دچار خستگی و به تبع آن گرفتار عدم تمرکز نشویم . نکته دیگری که باید یادآوری کرد این است که وقتی در حین مطالعه راه می رویم مدام باید توجه داشته باشیم که پای ما به چیزی گیر نکند و به زمین نخوریم، یا این که چه موقع به دیوار می رسیم وباید دور بزنیم و برگردیم یا اگر دیواری نباشد چقدر باید راه برویم، یعنی طول مسیر چقدر است و کجا به پایان می رسد و باید از آنجا باز گردیم.اینها همه می توانند نقش عوامل باز دارنده در مطالع و یادگیری ایفا کنند و از جمله عوامل مخل تمرکز به شمار می آیند. به طور قطع اگر در حین مطالعه از تمرکز کافی برخوردار نباشیم، از میزان مطالعه ما نیز کاسته می شود.نتیجه آنکه برای پرهیز از عوامل آسیب زا در مطالعه ، باید به روشهای صحیح توسل جست . خوب است که کتابخانه ها به عنوان ملاکی برای نحوه مطالعه مطرح گردد. لذا به شاگرد و فرزند خود متذکر شوید که اگر راه رفتن و مطالعه کردن امر درستی بود در داخل کتابخانه نیز فضایی درست می کردند و می گفتند که این هم پیاده روی کسانی است که قصد دارند راه بروند ومطالعه کنند نه این که به راه بیفتند و در اثر خستگی وعدم تمرکز نتوانند نمره خوبی هم کسب کنند.

 

3- مطالعه در کنار وسایل صوتی


بارها دیده ایم که دانش آموزانی در کنار وسایل صوتی می نشینند ومطالعه می کنند . استدلال آنها این است که با شنیدن اصوات این گونه وسایل صوتی و رسانه های جمعی مطالب درسی را بهتر می آموزند.


واقعیت این است که در این حالت فعالیتهای ذهن آدمی به دو بخش تقسیم می گردد: بخشی به فراگیری مطالب درسی می پردازد و بخش دیگر به فراگیری مطالبی که از طریق وسایل صوتی و رسانه های جمعی پخش می شود، اختصاص پیدا می کند . شایان ذکر است که کودک یا نوجوان نمی تواند که بطور همزمان هر دو مطلب را یاد بگیرد ، زیرا ذهن انسان به گونه ای است که وقتی به امری توجه می کند ، ازتوجه به سایر امور باز می ماند1 . لذا باید گفت که ادعای کودکان و نوجوانان می تواند در کنار وسایل صوتی درس را بهتر یاد بگیرد . این امر چیزی جز تلقین به خود نیست و می توان آنرا به تدریج تغییر داد ، زیرا به چنین رفتاری عادت کرده اند.

 

4- خواندن بیش از حد
دختران معمولاً بیش از پسران درس می خوانند و این امر باعث شده است که سطوح بالای تحصیلی نیز حضور دختران در دانشگاه ها بیش از پسران باشد ، به طوری که اکنون بیش از 60% ظرفیت دانشگاه های ما در اختیار دختران است . اما مشکلی که وجود دارد و در میان دختران بیشتر مشاهده می شود ، این است که عده ای از دختران بیش از حد مطالعه می کنند، به طوری که از شدت مطالعه عصبی می شوندو رفتارهای عصبی از آنان سر می زند . اینک به بررسی علل خواندن بیش از حد می پردازیم.
الف ) عده ای از دختران به سبب رقابت با دیگران به مطالعه می پردازند . آن ها سعی می کنند نسبت به دوستان خود ساعات بیشتری مطالعه کنند تا نمرات بهتری بگیرند . البته مسئلۀ رقابت و حسادت در دختران بیش از پسران مشاهده می شود .


دانش آموزان باید بدانند که مطالعه بیش از حد بر روی حافظه آنان تأثیر منفی می گذارد و آنها را دچار خستگی و زدگی از مطالعه می کند. به طور معمول ساعاتی که روزانه باید برای انجام تکالیف و مطالعه کردن در دورۀ راهنمایی و دبیرستان صرف کرد ، حدود سه تا چهار ساعت است و این میزان می تواند برای موفقیت مناسب باشد . تفهیم این امر به دختران و پسران در تنظیم اوقات مطالعه آنان مؤ ثر است.


ب ) عده دیگری از دانش آموزانی که بیش از حد مطالعه می کنند ، می خواهند مطالب کتاب درسی را همانگونه که هست به خاطر بسپارند. این مشکل نیز در میان دختران بیشتر از پسران دیده می شود . یعنی آنها می خواهند به قول مصطلح ، عین مطالب کتاب را حفظ کنند و حتی یک "واو" را هم جا نیندازند.
ج ) عده دیگری از دانش آموزان می گویند که ما باید زیاد مطالعه کنیم . زیرا در امتحانات نهایی دبیران برگه ها رابر اساس کلید هایی تصحیح می کنند که در اختیار آن ها قرار می گیرد و اگر مطالبی که ما می نویسیم با کلیدها همخوانی نداشته باشد ، ما نمی توانیم نمرات خوبی بگیریم.

5- از ساده به مشکل خواندن
از دیگر عوامل آسیب زایی که در مطالعه کودکان و نوجوانان می توان به آن اشاره کرد ، این است که عده ای از آنها وقتی که از مدرسه به خانه می آیند ، در حالی که خسته اند مطالعه را آغاز می کنند وبه علّت خستگی اوّل به سراغ کتابها و درسهای ساده تر می روند و پس از مدتی مطالعه و احساس خستگی بیشتر به کتابهای دشوار تر روی می آورند . این امر باعث می شود درسهای دشواری را که در بخش های انتهایی مورد مطالعه قرار می دهند ، کم تر بفهمند.


در چنین حالتی ملاحظه می شود که هر چه شاگرد خسته تر می شود به سراغ کتابی دشوارتر می رود و با توجه به کم تر شدن تمرکز در حین خستگی ، یا مطالب به سختی درک می شود یا این که اصولاً فهمی صورت نمی گیرد و این خود باعث زدگی و دلسردی دانش آموز نسبت به امر مطالعه می گردد. شایان ذکر است که اگر چه در تدریس و آموختن مفاهیم به شاگردان باید از مطالب آسان به طرف مطالب پیچیده رفت ، اما برای دور ماندن از آسیب های مطالعه غیر اصولی باید از فراگیری مطالب پیچیده به سوی یادگیری مطالب آسان رفت. یعنی درست عکس مسیر قبلی را طی کرد تا امر مطالعه و یادگیری به سهولت صورت پذیرد. پس برای مطالعه باید نخست درس دشوارتر را برگزید و سپس درسهای آسان تر را انتخاب کرد. به عنوان مثال باید نخست درس ریاضی ، بعد درس فیزیک ، سپس درس زبان انگلیسی و در پایان درس فارسی مورد مطالعه قرار بگیرد.

 

6- بی وقفه خواندن
وقتی از دانش آموزانی که بی وقفه درس می خوانند می پرسیم چرا چنین کاری می کنند ؟ می گویند ما وقت کم داریم و نمی توانیم استراحت کنیم . این گونه دانش آموزان ، زمان استراحت کردن را به معنای زمان از دست رفته می دانند و نه فرصتی برای تمدد اعصاب و افزایش بازدهی . به راستی باید به آنان تفهیم کرد که فعالیت و کار وآسایش باید در کنار یکدیگر باشند . همان گونه که ارسطو فیلسوف معروف یونانی بر این امر تأکید می ورزید . او در واپسین روزهای زندگانی می گوید :"چون فرصتی برای آموزش دادن نیست ، پس دلیلی هم برای ماندن نیست." به هر حال باید با ارائۀ مثالهای ملموس به شاگردان تفهیم کرد که استراحت فرصت مناسبی برای دست یافتن به آرامش و زمان خوبی برای کاهش فشارهای روانی ناشی از کار وخستگی است.


مطالعات انجام شده حکایت از آن دارند که در کشورهای پیشرفتۀ صنعتی ، کارگران در ابتدا پیوسته در طول روز کار می کردند و فقط در زمان صرف ناهار فرصتی برای استراحت به آنان داده می شد. با پیش رفت علم روانشناسی ، دریافتند که استراحت به معنای از دست دادن زمان نیست ، بلکه به معنای رفع خستگی و عامل افزایش راندمان کار است . لذا در بعداز ظهرها نیز به کارگران فرصت دادند تا آنها دوباره به استراحت بپردازند و نیم ساعت نیز صرف نوشیدن شیر و خوردن کیک شد.علی القاعده انتظار می رفت که بازده کار آنان کاهش یابد ، زیرا هر روز نیم ساعت از زمان کار مفید آنان کاسته شده بود اما به رغم چنین تصوراتی و به رغم کم شدن ساعات کار بر میزان تولید کارخانه افزوده شد.


پس این تجربه نشان می دهد که دانش آموزان از تأثیر استراحت بر امر یادگیری غافلند و این امر باید توسط مشاوران و دبیران در مدرسه و والدین آنها در خانه به آنان تفهیم گردد.
سؤال دیگر دانش آموزان این است که زمان مطالعه و استراحت را چگونه باید تنظیم کرد و از کجا باید بدانیم که چقدر باید مطالعه کنیم وبه چه میزان استراحت نماییم؟ در اینجا باید متذکر شد که یکی از مباحث روانشناسی ، مبحث تفاوتهای فردی است و مراد از طرح این مبحث آن است که همه انسانها با هم فرق دارند و حتی دو قلوهای یک تخمکی نیز نمی توانند

مانند همدیگر باشند تا چه رسد به دیگران که به لحاظ محیط و وراثت از تفاوتهای عمده و بارزتری برخوردارند . پس همانگونه که ظاهر افراد متفاوت است ، استعدادها و توانایی های آنان با یکدیگر فرق دارد و در نتیجه زمان های مطالعه و فرا رسیدن مواقع خستگی در آنان نیز با یکدگر تفاوت دارد. پس از درک این امر ، باید به شاگردان و فرزندان خود کمک کنیم تا آنها شروع به مطالعه کنند و پس از آن زمان مناسب برای مطالعه خود را اندازه گیری کنند . مراد از زمان مناسب برای مطالعه زمانی است که از آغاز مطالعه شروع شده ، با فرا رسیدن

خستگی خاتمه می یابد. این زمان برای افراد مختلف ، متفاوت می باشد. ممکن است زمان مناسب برای مطالعه در یک فرد یک ساعت ودر دیگری یک ساعت و نیم باشد. به هر حال وقتی که خستگی پدید آمد ، باید کتاب و مطالعه را به کناری نهاد و به استراحت و تمدد اعصاب پرداخت واین زمان را اندازه گیری کردو یادداشت نمود. حال باید زمان رفع خستگی را نیز اندازه گرفت و آن را ثبت کرد. زمان رفع خستگی از هنگامی که خستگی بر آدمی عارض می شود تا زمانی که خستگی رفع می گردد، ادامه دارد. این کار را باید برای دفعات بعد نیز تکرار کرد تا زمان مناسب برای مطالعه و زمان رفع خستگی خود را به طور متوالی اندازه بگیرد و برنامه مطالعه خود را بر اساس آن تنظیم نماید تا بر آسیب ناشی از مطالعه بی وقفه فائق آید.


7- مطالعه طوطی وار
از دیگر آسیب های مطالعه این است که شاگردان درسها را همچون طوطیان حفظ کنند، بدون اینکه معانی آن ها را دریافت نمایند . این روش بسیار نا مطلوب است و شاگرد نه تنها وقت و عمر خویش را به بطالت می گذراند ، بلکه چیزی هم یاد نمی گیرد. به راستی این نوع مطالعه کردن چه لطف و فایده ای دارد ؟ آیا می توان آن را یادگیری نام نهاد؟
تعریف یادگیری چیست؟


یادگیری را به اختصار " تغییر رفتار" گفته اند و در تعریف مفصل آن چنین آمده است : یادگیری عبارت از تغییرات نسبتاً پایداری است که دررفتاربالقوه شاگرد از طریق تجربه به فهم امور بپردازد. صاحبنظران تفاوتهایی را بین فهمیدن و حفظ کردن یا بین تعلیم و تربیت قائل شده اند . برای بیان مقایسه ای این تفاوتها می توان موارد ذیل را ذکر کرد .


فهمیدن
1- مطالبی که فهمیده می شود در عمق جان فرد نفوذ
می کند.
2- مطالبی که فهمیده می شود از طریق تفکر و تعقل درک می شود.
3- مطالبی که فهمیده می شود پایدار تر است.
4- مطالبی که فهمیده می شود باعث تغییر رفتار فرد
می شود.

حفظ کردن
1- مطالبی که حفظ می شود بر ظاهر وجود فرد
می نشیند.
2- مطالبی که حفظ می شود از طریق تکرار و تلفیق شکل می گیرد.
3- مطالبی که حفظ می شود ناپایدار است.
4- مطالبی که حفظ می شود باعث تغییر رفتار فرد
نمی شود.



پس باید تلاش کرد که شاگردان در جریان مطالعه و یاد گیری به فهم نائل آیند و دارای بصیرت بشوند، اما متأسفانه ممکن است که همیشه چنین چیزی اتفاق نیفتد و شاگردان به رغم صرف وقت برای مطالعه و یادگیری ، چیزی را درک نکنند. به قول بلوم و همکاران وی ، آن ها در پایین ترین طبقه حیطۀ شناختی یعنی طبقۀ دانش باقی می مانند و مراد از آن خواندن یک مطلب و تکرار همان مطلب است، بدون آنکه همراه فهم باشد . در صورتی که فرگیران پله ای از نردبان حیطۀ شناختی بالاتر رفته ، به مرحله درک رسیده باشند ، برای پی بردن به این

امر ملاک هایی وجود دار د ، یعنی اگر کودک یا نوجوان به مرحله درک و فهم رسیده باشد ، باید بتواند عبارات کتاب را با زبان خود بیان کند ، مثال بزند ، در خصوص مطلبی که خوانده توضیح بدهد و آن را تفهیم کند. اما دانش آموزی که به فهم عمیق تری نائل شده و به طبقۀ ( مرحله ) بالاتری رسیده است ، می تواند مطلبی را که آموخته است به کار برد، که به آن مرحله کاربرد می گویند. او هم چنین می تواند به تجزیه و تحلیل امور بپردازد و اجزای مطالب آموخته شده را مشخص کند . طبقۀ بعدی ، طبقۀ ترکیب است ، یعنی شاگرد می تواند آنچه را که تجزیه و تحلیل کرده ، ترکیب کند و با ترکیب اجزاء به نو آفرینی دست یابد. به عبارت دیگر فراگیر می تواند چیز تازه ای خلق کند که بیانگر خلاقیت او نیز می باشد. کسی که قادر باشد به طبقه بالاتر برسد، در یادگیری به عمق بیشتری دست یافته ، مطالعه وی از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود.چنین فردی به مرحله قضاوت و ارزشیابی رسیده است .

بدین ترتیب شاگرد می تواند در خصوص مطلبی که آن را فرا گرفته ، اظهار نظر کند و آن را مورد نقد و بررسی قرار دهد. به عبارت دیگر ، اوبه تفکر انتقادی دست یافته است .
آن کس که در مرحله دانش است ، در پایین ترین طبقۀ حیطۀ شناختی و آن کس که در مرحله قضاوت و ارزشیابی است ، در بالاترین حدّ حیطۀ شناختی قرار گرفته است و اگر مطالعه و یادگیری بدین مرحله رسیده باشد ، به مطلوبترین حد ممکن رسیده است . نتیجه اینکه باید به شاگردان فهماند که در هنگام مطالعه به فهم مطالب درسی توجه کنند .اگر آنها به فهم مطالب درسی نائل شوند ، می توانند به موفقیت های بیش تری دست یابند، .


از عوامل دیگری که شاگردان را هنگام مطالعه نگران می کند ، این است که چرا اکنون که در پایان سن نوجوانی اند ، حافظۀ آن ها کاهش یافته ، همچون گذشته مطالب درسی را یاد نمی گیرند ، در حالی که قبلاً کم تر مطالعه می کردند و مطالب سریع تردر حافظه آنان قرا می گرفت . در پاسخ به این سؤ ال باید گفت که فرآیند حافظه در دورۀ کودکی شکل بهتری دارد . حافظه در دوره کودکی قوی است ، به نحوی که کودک دبستانی می تواند کلمات بی معنی و مهمل را نیز به خاطر بسپارد . ولی هر چه بر سن آدمی افزوده می گردد باید بر دفعات مطالعه برای یادگیری نیز اضافه شود و این امری طبیعی است و نباید موجب نگرانی افراد شود . مسئله بعدی این است که هر اندازه بر میزان مشغولیت های فرد افزوده شود ، امکان فراموشی بیشتر می گردد.


8- وجود اضطراب
عوامل دیگر آسیب زا در مطالعه که لطمه جدی به مطالعه می زند ، اضطراب است . در تعریف اضطراب گفته اند :" اضطراب ترس مبهم است " ونیز " بروز حالتی هیجانی است که همراه با افزایش ضربان قلب و فشار خون است و در فعالیتهای شناختی آدمی اختلال ایجاد می کند ." در تعریف دیگر آمده :" اضطراب عبارت است از واکنش فرد در مقابل یک موقعیت ضربه آمیز یعنی موقعیتی که زیر تأثیر بالا گرفتن تحریکات اعم از بیرونی و درونی واقع شده و فرد از مهار کردن آن ها ناتوان است .
اضطراب عوارض خاصی در پی دارد که از جمله آنها ترشح هورمون هایی در هنگام اضطراب است که در روند فعالیتهای شناختی آدمی ایجاد وقفه و اختلال می کند . توانایی تمرکز و قدرت حافظه بر اثر اضطراب دچار اختلال می گردد و این امر باعث می شود که فرد هنگام مطالعه ، نتواند به خوبی مطالب را فرا بگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید