بخشی از مقاله
مقابله با تهدیدات و جنگ نرم
راهبردهاى امنیتى ایران در مقابله با جنگ نرم مخالفان / دفاع نرم
گفتار دوم: پاداستراتژى جمهورى اسلامى ایران براى مهار دکترین براندازى نرم
توصیه مى شود کارگزاران نظام با هدف توسعه و تضمین عمق استراتژیک نرم افزارى داخلى و خارجى اقدام هاى زیر را مورد توجه قرار دهند:
آسیب شناسى افزایش توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران از رویکرد امنیت ملى
با توجه به افزایش تنوع تولید و تغییر الگوى مصرف مواد مخدر، آسیب هاى جدى آن بر امنیت اجتماعى و تسهیل براندازى در سکوت نظام مقدس ج.ا.ایران، توصیه مى شود مجلس شوراى اسلامى در تعامل و هم اندیشى با نمایندگان «ستاد مبارزه با مواد مخدر»(1)؛ از رویکرد امنیت ملى تصویب طرح جامع قانون مبارزه با مواد مخدر را در دستور کار قرار دهند.
مجلس شوراى اسلامى مى تواند بخشى از ابزارهاى مقابله با مواد مخدر را در چارچوب قانونمند کردن طرح نظام جامع امنیت اجتماعى پى گیرى نماید.
از طرفى افزایش رایزنى میان معاونت امنیتى ـ انتظامى وزارت کشور و یا فعال سازى دیپلماسى پارلمانى از طریق تعامل سازنده کمیته هاى امنیتى پارلمانى سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان، مى تواند زمینه هاى انعقاد تفاهم نامه هاى دفاعى پارلمانى سه جانبه با محوریت مبارزه با مواد مخدر را عملیاتى نماید.
حمایت تقنینى ـ نظارتى و اجرایى از توسعه زیرساخت هاى جنگ رایانه اى
یکى از تهدیدات راهبردى نرم افزارگرایانه، نفوذ هکرهاى مهاجم براى آسیب رسانى به شبکه هاى وب نهادهاى استراتژیک نظام با هدف «جاسوسى اینترنتى»(2) و یا رخنه اطلاعات گمراه کننده با هدف تخریب شبکه اطلاعات ملى است که عمق و دامنه کاربرى آن در سطوح منطقه اى و جهانى روز به روز در حال افزایش است.
براى آگاهى متولیان امر نسبت به اهمیت روزافزون جنگ هاى رایانه اى، شایسته است به عنوان مثال اشاره شود کشورى مانند چین با هدف توازن راهبردى قدرت نرم سرمایه گذارى هنگفتى را براى توسعه جنگ هاى رایانه اى هزینه کرده است بطورى که موفق شده است به سیستم هاى کامپیوترى نهادهاى نظامى ـ امنیتى ایالات متحده نفوذ نماید. این کشور در سال 2007 نزدیک به ده شرکت دفاعى امریکا مانند «ریتون، «مارتین لاکهید» ، «بوئینگ» ، «نورتروپ گرومن» ، «سیستم نرم افزارى برنامه ریزى جنگنده هاى نیروى هوایى»، «سیستم برنامه ریزى مأموریت بالگردهاى ارتش و فایل هاى فضانوردان ناسا را مورد دستبرد اینترنتى قرار داد و در بودجه دفاعى سالانه خود، ردیف هایى را براى تقویت هر چه بیشتر «قابلیت هاى جنگ رایانه اى اختصاص داده است.
در این راستا شایسته است وزارتخانه هاى دفاع و اطلاعات و ستاد کل نیروهاى مسلح با تبیین آموزش هاى راهبردى ، بستر مقابله هدفمند با آسیب هاى جنگ رایانه اى و تقویت عمق استراتژیک نظام در محیط سایبر را فراهم کنند.
آسیب شناسى پیامدهاى اجتماعى جنگ اقتصادى
توصیه مى شود کارگزاران نظام براى مقابله با جنگ اقتصادى و گسترش تحریم هاى احتمالى؛ اقدام هاى زیر را مورد توجه قرار دهند:
- کارگزاران نظام، دورنماى «بحران مالى جهانى»، کاهش قیمت نفت و بالتبع احتمال بالاى عدم تحقق منابع مالى ردیف هاى بودجه را از رویکرد امنیت ملى بررسى کرده و در مصاحبه ها و یا تبلیغات انتخاباتى از وعده هایى که مى تواند سطح انتظارات جامعه را افزایش و حباب کاذب را تشکیل دهد، پرهیز نمایند زیرا مى تواند ضریب اعتماد جامعه به کارگزاران نظام را کاهش دهد؛
- ردیف هاى بودجه سالانه بصورت واقع گرایانه و متناسب با کف درآمدهاى واقعى تدوین و تصویب شود.
قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه
یکى از حوزه هایى که عمق و دامنه تهدیدات نرم را گسترش مى دهد، رشد فزاینده جرایمى است که در محیط هاى مجازى و سایبر به وقوع مى پیوندد و به صورت مستقیم امنیت اجتماعى را تهدید مى کند که شایسته است ظرفیت هاى تقنینى، نظارتى و اجرایى بازدارنده و مناسبى براى مهار آنها در دستور کار متولیان امر قرار گیرد:
برخى مصادیق جرایم سایبر که در زیرمجموعه تهدیدات نرم افزارى قرار مى گیرد، عبارتند از:
- افزایش نشر بلوتوث هاى شخصى و خانوادگى بویژه افراد مشهور در حوزه هاى ورزشى و هنرى؛
- افزایش انتشار بلوتوث هاى مستهجن و غیر اخلاقى؛
- گسترش شایعات براندازانه و یا تبلیغ علیه نظام توسط پیام هاى کوتاه تلفن همراه؛
- گسترش وبلاگ هاى براندازانه؛
یکى از شیوه هاى جنگ نرم در محیط هاى سایبر (اینترنت)، گسترش هدفمند و روزافزون وبلاگ نویسى توسط برخى افراد، گروه ها یا سازمان هاى مخالف نظام جمهورى اسلامى ایران است.
وبلاگ هاى ساختارشکن و برانداز که معمولاً به سادگى ایجاد شده و نیاز به تخصص بالاى بلاگرها ندارد، به راحتى در محیط هاى مجازى به یک هویت مستقل تبدیل و بدون اینکه شناسایى شوند به ترویج عقاید براندازانه اقدام مى کنند.
در این راستا افزایش تعامل و هم اندیشى میان کارشناسان وزارتخانه هاى اطلاعات، فناورى ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعى و اخلاقى ناجا و یا معاونت فرهنگى ـ اجتماعى ناجا مى تواند در ارتقاء اثربخشى راهکارهاى بازدارنده و یا اقدام هاى تنبیهى مفید واقع شود.
حمایت تقنینى و مالى از تعمیق قدرت نرم نظام در محیط هاى مجازى
یکى از شاخصه هاى دورنماى جنگ هاى پیش رو، سرمایه گذارى کشورها بر مقوله «جنگ اندیشه در محیط هاى مجازى » است و کشورى موفق خواهد بود که بتواند زمینه هاى حداکثر بهره ورى از محیط هاى وب با جدیدترین شیوه هاى دانش دیپلماسى عمومى را فراهم کند زیرا دانش افزایى و هوشمندسازى آنلاین جامعه در برابر تهدیدات نرم، آستانه مقاومت ملى و کارآمدى نظام در محیط هاى مجازى را ارتقاء مى دهد.
توصیه مى شود برخى نهادهاى راهبردى نظام مانند وزارتخانه هاى اطلاعات، کشور، فرهنگ و ارشاد اسلامى، صدا و سیما، حوزه علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامى؛ بخشى از کارویژه هاى عملیاتى خود را به سمت روزآمد کردن شیوه هاى مقابله با تهدیدات نرم و جنگ روانى ـ رسانه اى متمرکز نمایند بویژه اینکه اکثریت غالب مخاطبان خبر رسانى آنلاین را اقشار فرهیخته، دانشجویان و دانش پژوهان تشکیل مى دهند که نقش مهمى را در نهضت نرم افزارى تولید علم و تحقق دانشگاه اسلامى بر عهده دارند.
از طرفى انعکاس آنلاین مناسب تحولات خبرى و اقدام هاى مثبت مجلس شوراى اسلامى در محیط هاى وب به عنوان مهم ترین نهاد قانونگذارى کشور که از شاکله مردم سالارى برخوردار است، در تحکیم و انسجام بخشى به روابط جامعه با وکلاء ملت و بالتبع تقویت بنیان هاى مشروعیت نظام تأثیرگذار بوده و مى تواند گستره هم اندیشى مجازى مجلس با کانون هاى فکرى و شبکه نخبگان را افزایش دهد که این تعامل نرم افزارى مى تواند در بهینه سازى تصویب طرح و لوایح، مصوبات مجلس، بازتاب سنجى ضریب اقناع سازى مصوبات در میان نخبگان فکرى، کارآمدسازى کارویژه هاى تقنینى ـ نظارتى و در نهایت ارتقاء دیپلماسى پارلمانى مجلس هشتم مفید واقع شود.
سازماندهى نصب دوربین هاى مدار بسته در نواحى جرم خیز
یکى از اقدام هاى بازدارنده مناسب نهادهاى امنیتى ـ انتظامى؛ کنترل نامحسوس نواحى جرم خیز و یا مراکز پر تردد مانند مترو از طریق نصب سامانه هاى دوربین مدار بسته است که در صورت مدیریت کارآمد مى تواند در ثبات بخشى به امنیت اجتماعى مفید واقع شود.
مقابله با ایجاد و گسترش فرقه هاى ساختگى
یکى از توصیه هاى تئوریسین هاى دکترین براندازى نرم، فرقه سازى با هدف تضعیف وحدت ملى و انسجام اسلامى است، به طورى که هم اکنون شاهد گسترش افراد و گروه هایى هستیم که با عناوینى مانند ارتباط با امام زمان(عج) و یا پیامبران؛ بنیان هاى اعتقادى جامعه را هدف قرار داده اند.
در این راستا وزارت اطلاعات و حوزه هاى علمیه به ویژه حوزه علمیه قم، نقش مهمى را در خنثى سازى تهدیدها و هوشیارى جامعه در برابر این نوع شیادان ایفا مى کنند.
قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران
یکى از راهکارهاى تکلیف گرایى کارگزاران نظام به رهنمودهاى رهبر فرزانه انقلاب پیرامون هوشیارى مسئولین در برابر تهاجم نرم افزارى ناتوى فرهنگى؛ قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى با هم اندیشى وزارت امور خارجه، مجلس شوراى اسلامى و متولیان فرهنگى است که در صورت تحقق مى تواند حداکثر بهره ورى بهینه از ظرفیت ها و بالتبع عمق استراتژیک نرم افزارى نظام را توسعه دهد که برخى مصادیق آن عبارتند از:
- نظام مند شدن کارویژه دیپلمات فرهنگى از رویکرد امنیت ملى وابسته هاى فرهنگى سفارتخانه ها و دفاتر فرهنگى ایران در کشورهاى خارجى؛ نقش مهمى را در عمق بخشى به اقتدار برون سیستمى و مهار تهدیدات نرم ایفا مى کنند.
ـ هوشیارسازى متولیان فرهنگى نظام نسبت به ابزارها و شیوه هاى تهاجم نرم افزارى غرب؛
ـ انعکاس جنایات گروه هاى تروریستى بویژه سازمان منافقین در قالب عکس، تصویر، توزیع سى دى، بروشور و یا کتاب که در صورت سازماندهى مناسب مى تواند در تقویت تعامل میان گروه هاى دوستى پارلمانى ج.ا.ایران و کشورهاى میزبان براى افزایش فشار بر گروه هاى تروریستى مؤثر باشد؛
ـ تدوین سازوکارهاى تقنینى و اجرایى مناسب براى افزایش تعامل میان نهادهاى داخلى و شوراى ایرانیان خارج از کشور؛
ـ آشنا کردن ایرانیان و اتباع کشور میزبان با نقش مثبت و تأثیرگذار دولت و مجلس شوراى اسلامى در حوزه سازندگى و جنبش نرم افزارى تولید علم که در صورت بهره گیرى از شیوه هاى تبلیغاتى مناسب مى تواند تصاویر مناسبى را از اقتدار و رابطه سازنده دولت و مجلس در افکار اتباع کشور میزبان تداعى نماید و بخشى از سناریوى جنگ روانى ـ رسانه اى غرب براى ترسیم فضاى اختلاف در داخل را خنثى نماید.
ـ توسعه صنعت توریسم و ترویج فرهنگ ایرانى ـ اسلامى
رایزنى هاى فرهنگى با آشنا کردن اتباع خارجى با اماکن سیاحتى ـ زیارتى در قالب نمایش عکس، فیلم و یا توزیع بروشور، نقش مهمى را در علاقمندى جهانگردان براى سفر به جمهورى اسلامى ایران برعهده دارند که با مشاهده توسعه اقتصادى و سیاسى علیرغم تحریم هاى امریکا، مى توانند به صورت ناخود آگاه نقش سفیر جمهورى اسلامى ایران را در کشورشان بازى کرده و بالتبع بصورت غیر مستقیم بر تقویت قدرت نرم نظام در خارج از کشور کمک نمایند.
مجلس شوراى اسلامى نیز با تصویب قوانین مناسب و هدفمند کردن برخى تسهیلات لازم، مى تواند قدرت مانور دیپلمات هاى فرهنگى براى جذب جهانگرد را افزایش دهد.
مقابله با ایجاد و نشر شایعه هاى برانداز
امروزه با گسترش فضاى رسانه اى، جایگاه محیط هاى مجازى در جنگ هاى روانى نامتقارن و یا شایعه پراکنى هاى براندازانه تقویت شده، بطورى که گسترش رسانه ها، وبلاگ ها، وب سایت ها، پست الکترونیکى ، پیامک هاى تلفن همراه و ... امکان ردیابى مرجع شایعه پراکنى را به کمترین میزان ممکن کاهش داده و امکان تبادل غیررسمى اخبار و اطلاعات نیز فراهم شده است.
با توجه به آسیب پذیرى امنیت اجتماعى نسبت به رواج شایعات و تلاش دشمن براى ترویج شایعه هاى سیاسى، امنیتى، اقتصادى و اجتماعى با هدف شکاف سازى و بى اعتمادى میان جامعه و سطوح حاکمیت، شایسته است متولیان امر بویژه صدا و سیما و نهادهاى اطلاعاتى ـ امنیتى ضمن تجزیه و تحلیل شایعات برانداز و ریشه یابى آنها، نسبت به پیامدهاى ترویج آن، جامعه را آگاه نمایند.
هر میزان اقدام هاى متقابل جمهورى اسلامى ایران ضعیف تر، ابزارها و شیوه هاى شایعه پراکنى دشمن قوى تر و منسجم تر و همچنین موضوع شایعه حساس برانگیزتر باشد، سرعت و ضریب تأثیر شایعه نیز افزایش مى یابد.
آنچه مسلم است با نزدیک شدن به رقابت هاى انتخاباتى و یا در شرایط بحرانى، حجم و دامنه شایعه سازى هاى براندازانه با هدف مختل کردن ثبات نظام تصمیم گیرى و یا اختلاف افکنى میان کارگزاران نظام افزایش مى یابد.
برخى از راهکارهاى مقابله با شایعه هاى برانداز عبارتند از:
- نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن مانند نشان دادن تصاویر فردى که شایعه فوت و یا قتل وى منتشر شده و یا انعکاس حضور گسترده مردم در راهپیمایى هاى سالروز پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى و یا مشارکت گسترده در انتخابات براى مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت؛
- پاسخ شایعه با شایعه که در عملیات روانى متقابل کاربرد دارد.
اجتناب از ارسال اطلاعات طبقه بندى شده در محیط هاى سایبر
با توجه به اینکه سرورهاى پست هاى الکترونیکى مانند جى میل در کشور ایالات متحده قرار داشته و احتمال ارتباط آنها با شبکه هاى جاسوسى رژیم صهیونیستى و امریکا، شایسته است کاربرانى که به نحوى با مطالب محرمانه مرتبط هستند از ارسال آنها به سایر افراد به صورت ایمیل بصورت جدى خوددارى نمایند زیرا ضریب اعتماد به حفاظت از اطلاعات طبقه بندى شده در محیط هاى مجازى بسیار پایین است؛ همچنین شایسته است از فایل هاى محرمانه و طبقه بندى شده در بلوتوث هاى تلفن همراه خوددارى شود زیرا در صورت سرقت و گم شدن تلفن همراه و یا فراموشى کاربر به غیر فعال کردن بلوتوث؛ این سناریو محتمل است که افراد سودجو و یا جاسوس با شناسایى هدفمند افراد مشخص با بکارگیرى نرم افزارهایى خاص در جهت حذف و یا دستیابى به اطلاعات طبقه بندى شده اقدام نمایند.
تقویت قدرت نرم نیروهاى مسلح
- حمایت هاى تقنینى ـ اجرایى از توسعه قدرت نرم سازمان مقاومت بسیج؛
- مشارکت افزایى ساختارهاى نیروهاى مسلح در طرح هاى عمرانى و جهادسازندگى مانند کارویژه هاى قرارگاه سازندگى خاتم الانبیاء؛
- تأکید بر آینده پژوهى، مدیریت دانش دفاعى و افزایش تعامل میان مخازن تولید فکر با متولیان نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى با هدف تقویت جنبش نرم افزارى تولید علم در راستاى منویات رهبر فرزانه انقلاب؛
- ایجاد و تقویت سازمان آینده پژوهى و فناورى هاى نوین در ساختار نیروهاى مسلح؛
- دانش افزایى و توسعه فنى ـ حرفه اى نخبگان نیروهاى مسلح در چارچوب اصل تحقیق و توسعه؛
- تحکیم بنیان هاى فرهنگى و عقیدتى ـ سیاسى نیروى انسانى.
آسیب شناسى بحران اقتصاد جهانى از رویکرد امنیت ملى
با توجه به اینکه پیش بینى مى شود بحران اقتصاد جهانى در کوتاه مدت حل نشود، شایسته است کارگزاران نظام نسبت به آسیب شناسى پیامدهاى این بحران مانند کاهش قیمت جهانى نفت و تأثیر آن بر عملیاتى شدن منابع مالى ردیف هاى بودجه اى مصوب، از رویکرد امنیت ملى برخورد کنند بویژه اینکه بخش مهم منابع مالى بودجه پیشنهادى به مجلس شوراى اسلامى از درآمدهاى صادراتى نفت، گاز و محصول پتروشیمى به دست مى آید و تداوم کاهش قیمت انرژى مى تواند بستر کسرى بودجه کاهش صادرات، افزایش واردات و تهدید ثبات امنیتى سرمایه گذارى در بورس منجر شود.
آسیب شناسى ماهیت تهدیدهاى فراروى نظام جمهورى اسلامى ایران
در علم «مدیریت استراتژیک» امنیت به معناى فقدان تهدید در عمق استراتژیک داخلى و خارجى است و متولیان نهادهاى نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى شایسته است در گام اول با رویکرد «معرفت شناسى و ماهیت شناسى»(13) نسبت به شاخص گذارى، توصیف و طبقه بندى تهدیدهاى فراروى نظام اقدام نمایند تا حداکثر بهره ورى از پتانسیل هاى بالقوه و بالفعل منابع قدرت حاصل شود.
مهم ترین تهدیدهایى که مى تواند ثبات امنیتى یک نظام سیاسى رابا چالش مواجه کند طبق جدول زیر قابل تفکیک است:
آسیب شناسى دورنماى مطالعات ادعایى امریکا و تأثیر آن بر ثبات امنیت اطلاعاتى، اجتماعى و اقتصادى کشور
یکى از ابزارهاى جنگ نرم ایالات متحده براى دستیابى به اطلاعات و اسناد طبقه بندى شده نظامى و هسته اى، استفاده ابزارى از معاونت پادمان آژانس اتمى است. به عبارتى بررسى متن گزارش هاى مدیرکل آژانس به صورتى است که به جاى اینکه محمد البرادعى نقش متولى یک سازمان بى طرف را ایفا نماید، به وکیل مدافع مطالعات ادعایى امریکا در آژانس تبدیل شده است. به عنوان مثال به تاریخ 19 نوامبر 2008 (29 آبان 1387) وى چهاردهمین گزارش دو پهلوى خود پیرامون فعالیت هاى هسته اى ایران به شوراى حکام را ارائه کرد که برخى نکات قابل تأمل آن عبارتند از:
ـ بند 15 گزارش طورى تنظیم شده که مى تواند تداعى کننده شائبه وجود فعالیت هاى هسته اى نظامى در ایران باشد و در آن مدیرکل آژانس اعلام کرده «هنوز برخى موضوع هاى مهم باقى مانده که در گزارش هاى قبلى به آنها اشاره شده و براى اثبات عدم وجود اهداف نظامى لازم مى باشد، شفاف سازى نشده است.»
ـ بندهاى 16 ، 17 و 19 گزارش طورى تنظیم شده که همکارى ایران در مورد مطالعات ادعایى غیرقانونى و غیرمستند امریکا را به عنوان یکى از پیش شرط هاى تأیید راستى آزمایى فعالیت هاى هسته اى ایران معرفى کرده است. همچنین در بند 19 مدیرکل آژانس خواستار تصویب پروتکل الحاقى شده است که مى تواند عمق و دامنه بازرسى ها را به طور قابل توجهى افزایش دهد.
ـ در بند 20 به صورت غیرمستقیم در مورد ماهیت فعالیت نیروگاه 40 مگاواتى آب سنگین اراک ابهام زایى شده است.
ـ در بند 21 مدیرکل آژانس به صراحت همکارى هاى فراپادمانى ایران را براى اعتمادسازى کافى نمى داند.
یکى از سناریوهاى چالش زاى دورنماى عمق استراتژیک امنیت داخلى و خارجى نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران، احتمال بالاى گسترش کاربست دکترین براندازى نرم در سیاست خارجى امریکا علیه ایران بویژه در دوره ریاست جمهورى «باراک اوباما» ست.
به عنوان مثال با توجه به تأثیر بالاى «لابى گرى» در فرایند قانونگذارى و اجرایى ایالات متحده، شواهد بیانگر گسترش فعالیت خصمانه لابى هاى ضد انقلاب است که با محوریت حقوق بشر فعالیت مى کنند بویژه اینکه در انتخابات چهارم نوامبر 2008 (14 آبان 1387)، سناریوهاى دموکرات توانستند اکثریت کرسى هاى مجلس سنا را نیز به دست آورند و بصورت سنتى اکثریت غالب رجال سیاسى این حزب همواره تحت فشار لابى هاى صهیونیسم و ضد انقلاب از قانونمند شدن و عملیاتى کردن دکترین مهار ج.ا.ایران با استفاده از گفتمان هاى نرم افزار گرایانه مانند جنگ اقتصادى، جنگ روانى ـ رسانه اى، جنگ اطلاعاتى و بى ثبات سازى امنیت اجتماعى حمایت کرده اند و شایسته است متولیان امر دورنما و شیوه هاى خصمانه تئوریسن ها و پیروان دکترین براندازى نرم را از رویکرد امنیت ملى رصد کرده و نسبت به مهار و خنثى سازى سناریوهاى تهدیدزا به ویژه در زمان ریاست جمهورى «باراک اوباما» اقدام هاى احتیاطى مناسب را در دستور کار قرار دهند.
در چارچوب مطالعات دفاعى مى توان اهداف راهبردى جنگ نرم ایالات متحده را در هفت حوزه تنش زاى زیر طبقه بندى و مورد آسیب شناسى قرار داد:
- تنش روانى ـ رسانه اى
ایران هراسى از طریق انعکاس تصاویر مجازى از توسعه بومى صنعت هسته اى و قابلیت هاى آفندى و پدافندى موشکى جمهورى اسلامى ایران و هدفمند شدن جنگ تبلیغاتى با هدف گسترش تنش هاى قومى، فرقه اى، صنفى، دانشجویى و اجتماعى.
- تنش اقتصادى
گسترش هدفمند عمق و دامنه دیپلماسى تحریم در چارچوب شوراى امنیت (قطعنامه هاى 1737، 1747، 1803 و 1835)، تحریم هاى ائتلافى هوشمند و یا فشار سیاسى بر متحدان خود براى اجتناب از انعقاد توافق نامه هاى اقتصادى و انرژى با هدف انزواى ایران در معادلات اقتصادى منطقه اى.
- تنش نظامى
گسترش عمق و دامنه مطالعات ادعایى و گنجاندن آنها در گزارش هاى مدیرکل آژانس اتمى با هدف تداعى شائبه وجود ارتباط میان فعالیت هاى صلح آمیز هسته اى ایران و اهداف نظامى و بالتبع توجیه گسترش تحریم هاى غیر قانونى علیه نهادها، شرکت ها و افراد وابسته به وزارت دفاع و سپاه پاسداران با هدف تضعیف بازدارندگى بومى کلاسیک و نامتقارن، احتمال بازرسى ناوگان هاى نظامى امریکا و ناتو از کشتى هاى تجارى جمهورى اسلامى ایران با هدف نظارت بر حسن اجراى قطعنامه هاى شوراى امنیت، برگزارى رزمایش هاى نظامى میان ناتو و برخى کشورهاى منطقه و انعقاد توافق هاى امنیتى دوجانبه با کشورهاى همسایه ایران مانند عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس.
- تنش امنیتى
جلوگیرى از عملیاتى شدن امنیت بومى و پایدار، حمایت مالى ـ رسانه اى از گسترش ناامنى هاى مدنى با بهانه گسترش حقوق بشر و دموکراسى، حمایت از گروهک هاى تروریستى مانند پژاک، منافقین و جندالله با هدف ناامن سازى استان هاى مرزى.
- تنش اطلاعاتى
تلاش براى نصب سامانه هاى جاسوسى در مرزهاى ایران و عراق، رخنه در شبکه هاى استراتژیک نظام توسط نیروهاى پوششى، شنود تلفن همراه و یا رخنه در شبکه اینترنتى برخى نهادهاى راهبردى.
- تنش سیاسى
مخدوش جلوه دادن نتایج آراء انتخاباتى، تأخیر در صدور روادید مسافرتى توسط برخى متحدان امریکا، ایجاد شکاف میان جامعه و حاکمیت، تشویق به حضور حداقلى مردم در رقابت هاى انتخاباتى.
- تنش فرهنگى
ناتوى فرهنگى با هدف نهادینه کردن فرهنگ لیبرال دموکراسى و تضعیف هویت ایرانى ـ اسلامى مانند تغییر نام خلیج فارس و یا ترسیم تصویر خشنى از دین مبین اسلام.
سنخیت در انقلاب نرم ومدیریت نرم انقلاب
مبالغه آمیز نیست اگر بگوییم كه ظهور و سقوط تمدنها، فرهنگها، حاكمیتهای سترگ و هژمونیهای شگرف تاریخ بشریت حاصل نحوه تعامل با نخبگان، عرصهها، محورها و میدانهای نرم مرتبط یا مفاهیم، معانی، نگرشها و بینشهاست.
از این رو میتوانیم در همه لایهها و سطوح داخلی و حتی جهانی دست به بازسازی مهندسی تمدنی و بگونهای معماری نرم بزنیم. در عصر ما نیز یكی از بزرگترین ابزار تغییر معادلات قدرت در سطح بینالمللی فعالسازی روشهای نرم است. در روش براندازی نرم خطرناك ترین سلاحهای ویرانگر گاه با كنشهای تبلیغاتی و شگردهای هنری و روشهای غیر مستقیم در كام نیروهای هدف، شیرین و خواستنی هم جلوه می كند.
با این همه، و بدون این كه اصل وجود تهدیدهای نرم و نقشهای براندازانه آن مورد انكار قرار گیرد، و عملیاتی شدنِ گسترده آن در لایههای فرهنگی و حتی سیاسی و نظامهای قدرت بر كسی پوشیده باشد، باید اذعان كنیم كه روشهایی از مواجهه با این تهدید خطرناك كه این روزها معمول است، نه تنها آن را از فعالیت نینداخته و آثار ویرانگرش را بر جامعه خنثی ننموده بلكه گاهی به آن دامن زده و با ضعف مدیریت مواجهه با آن و به ویژه به خاطر ناهمگونی و فقدان سنخیت در فرآیندهای متعدد این مدیریت، ناخواسته سرپوش توجیه كنندهای برای همان تهدیدها فراهم شده است.
فرض كنیم كه یكی از محملهای جدی عناصر عملیاتی جبهه نرم، آزادی اندیشه و حق آزادی بیان است. در این صورت اگر برای مقابله با این تهدید ما از روشهای «بگیر و ببندی» استفاده كنیم و با این شعارهای آزادی خواهانه از ابزار قدرت استفاده كنیم، یا نهادها و چهرههای قدرت و حكومت را به میدان آوریم در این صورت، به نوعی مقابله غیرمبتنی بر سنخیت را اعمال كردهایم و این فقدان سنخیت در ابزار مواجهه با تهدیدهای نرم به مثابه توجیهی برای همان تهدیدها نقش معكوسی ایفا می كند.
این روش دقیقا مانند این است كه كسی به غلط و یا با سوء نیت به كسی تهمت بی ادبی و هتاكی بزند، و ما به جای این كه با منطقی آرام با او مواجه شویم با ناسزاگویی و تلخی و عصبانیت بخواهیم منطق مبتنی بر ادب و حرمت و مؤدب بودن خود را اثبات كنیم كه پیداست این روش، بر خلاف هدف و بلكه در راستای تأیید ضمنی مدعای خصم و تهدیدهای طرف مقابل است.
راه مبارزه با مطالبات به ظاهر محقّانه و در حقیقت، باطل دشمنان نرم، و به تعبیر حكیمانه و جاودان حضرت امیر علیه السلام: «كلمة حقّ یراد بها الباطل؛ سخنان حقِ باانگیزه باطل» بهرهگیری از ادبیاتی منطقی و نرم است. از این رو و به همین مناسبت لازم است از اصل و قانون سنخیت در مواجهه با تهدیدهای نرم سخن گفت. به طور ضرورت و حتم، این سنخیت لازم است در تمام رگ و ریشه جبهه مقاومت نرم، مانند خون، جاری شود؛ زیرا مدیریت تهدید نرم منحصراً بر پایه ابزار، روش، منطق، منابع انسانی و تخصصی، ساز و كارهای نظارت و كنترل و با محتوا و پیام نرم به نتیجه می رسد.
فقدان یا ضعف سنخیت و تجانسِ در هر كدام از این عناصر و مراحلِ مدیریتی می تواند به نحوی، تمام كار دفاع، مقابله و خنثی سازی را با تهدید مواجه و بی اثركند. به ویژه وقتی به طبقه مخاطب این تهدیدات كه غالبا قشر جوان و یا نوجوان و نیز نخبگان هر جامعهاند بنگریم این سنخیت وتجانسِ روش، محتوا و منابع انسانی حیاتی تر و تعیین كننده تر می شود.
به عبارتی، مواجهه با تهدیدهای نرم در همه لایههای مدیریتیِ آن كه به برخی از آنها در بالا اشاره شد، فن آوری، مهارت و تخصص، با مراعات سنخیت در همه آنها یك اصل است. یك تهدید نرم منحصراً با توانهای نرم و روشهای نرم قابل دفع است. در این جبهه، در مقابل مفاهیم مهاجم چارهای غیر از مقابله با مفاهیم هم سنخ آن نیست.
گرچه در واقعیت و عینیت كشور ما، این مواجهه با منطق نرم و توانمدسازی در لایههای هم جنس با آنها رخ نمیدهد، اما سمتدهی حكیمانه و خط مشیهای كلانِ رهبر معظم انقلاب هنگامی كه عرصه علم و اندیشه و تحقیقات را جبهه اصلی این مواجهه اعلام كردند و نخبگان حوزه و دانشگاه و دانش جویان این دو نهاد علمی را فرماندهان و افسران اصلی این پهنه شمردند، نشان از تشخیص درست نهاد امامت و در حقیقت تأكیدی بر ضرورت همین سنخیت می دهد. از این رو در لایههای مدیریتی زیر باید این سخنیت به درستی تفسیر و اجرا شود:
1- محتواسازی نرم یا به عبارتی تولید قدرت نرم تنها راه كارآمد مواجهه با تهدیدهای نرم؛ عدهای در لایههای رسمی و حكومتی كشور ما دوست ندارند كه حقایق تلخ را بشنوند، از این رو، هر نگاه انتقادی را نگاهی خصمانه می دانند و سخت از ادبیات تمجید و ثناگویی خوششان می آید و سیاستها و حتی برنامههای حمایتی كشور را پیرامون همین جریانهای ارادتمند! می چینند. متأسفانه این افراد با این روش كه از قضا، خود، تهدیدی جدی علیه اساس نظام و كشور است راه را بر بالندگی و رشد عرصههای مختلف می بندند. تفسیر حقایقِ تلخ گرچه تلخ است، اما خود، كمكی به برون رفت از آنهاست.
اگر ما با تأكید كردن مدام بر فقر و عجز و ناكارآمدیِ تولیداتِ نرمِ نظام، حساسیت نخبگان و نهادهای كشور را برای درك این حقیقت ناگوار تحریك می كنیم، راه پاسخ به این نقد این است كه با آمار و ارقام عكس آن ثابت شود. مثلا نهادهای فرهنگی آماری از تولیدات سینمایی و هنری بدهند كه در آن به نوعی بازار مقابله با تهدیدهای نرم گرم شده باشد. در اینجا بنده تأسیس نهاد قدرتمندی چون بزرگترین ابزار تأثیر گذاری بر اندیشه جهان معاصر یعنی امپراتورهالیوود با رهبری بزرگترین مدعی كشورهای اسلامی یعنی ایران را پیشنهاد نمیكنم زیرا این امر در شرایط كنونی نه شدنی است و نه ابزار محتوایی، مدیریتی و منابع انسانی آن فراهم است! اما حق ماست كه از برنامههای ملی كشور در این عرصه برای مقابله با تهدیدهای نرم بپرسیم.
به راستی این مقدار از تولیدات داخلی كه در راستای شبیخون فكری و فرهنگی و هنری جهانی ساخته می شود، در مقابل این سیلِ بنیان بر افكنِ تولیدات عصر ما چه تأثیری بر روند متلاشی سازی «هویت وخود اسلامی» ما دارد؟ آیا اساساً توازنی منطقی میان آن چه از راه رسانههای صوتی و تصویری و مكتوب شبانه روز بر سر طبقات جوان و نوجوان و حتی نخبه ما بمباران میشود و آن چه در رسانهها و نهادهای داخلی ما عرضه می گردد وجود دارد؟ و تا زمانی كه این عدم توازن برقرار است و دست ما از تولیدات كارآمد و پاسخگو خالی است آیا امیدی به سد كردن هجوم تمدنی غرب علیه انسان و هویت اسلامی جوامع ما وجود دارد؟
متأسفانه تا كنون و با رصد مواضعِ دولتمردان كشور این احساس به ما دست نمیدهد كه آنان اساساً به ریشه این داستان پی بردهاند. شاید هم خود آنان ناخودآگاه با روشهای مدیریتی وسیاسی خود به مهرههایی برای تحقق تهدید دشمنان در جبهه نرم تبدیل شده باشند. «هل ننبّئكم بالأخسرین أعمالاً الّذین ضلّ سعیهم فی الحیاة الدّنیا و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعاً». خطر بزرگ در همین است كه ما فكر كنیم با تهدیدات نرم خوب برخورد می كنیم ولی در حقیقت ما و روشهای ما به طعمههایی برای همان برنامهها تبدیل شده باشیم.
تا جایی كه بنده به عنوان طلبهای كوچك برنامههای رهبری فرزانه انقلاب را دنبال كردهام، ایشان از بیش از دو دهه قبل تا كنون تحول آفرینی در عرصه تولید نرم و بالنده سازی حوزه و دانشگاه را در رأس برنامههای كلان نظام قرار داده اند؛ اما متأسفانه گروه گروه از همین دو نهاد، به مناسبتهای مختلف به دیدار ایشان رفتهاند و هر بار به جای این كه در مقابل مطالبات شرعی و واجب الاطاعه ایشان و تحقق نرمها و شاخصهای تحول در این دو نهاد اصلیِ تولید قدرتهای نرم پاسخ گو باشند و گزارش دهند، بر منبر وعظ و نصیحت میروند و از بایستهها در نهادهای زیرمجموعه خود برای رهبری سخنرانی می كنند و درسی پس میدهند! این هم از عجایبی است كه هر بار حیرت انسان را بیش از پیش میكند.
در حالی كه همه آنان به نحوی از انحا، بر مسند قدرت یك نهاد یا بخشی از یكی از این نهادها هستند. آیا اسلامی سازی دانشگاه و بالنده سازی حوزههای علمیه عملی شده است؟ اگر نشده چاره چیست و چه برنامههایی را به عنوان بدیل و جایگزین به محضر ایشان ارائه داده اند؟ آیا فعالیتهای كنونی نهاد رهبری در دانشگاه دقیقاً در راستای منویات بنیادینِ رهبری در اسلامی سازی دانشگاه است؟ و اصولا راه اسلامی سازی دانشگاه همین است كه این سالها رفتهایم؟
و به راستی اگر قدری از هویت علمی و فكری دانشگاه اسلامی می شد امروز جایی برای هشدار بزرگ و خطیر ایشان در خصوص مبحث علوم انسانی باقی بود؟ ومگر با برقراری نظم و تقویت سیستم اجرایی و برنامه ریزیِ درسی حوزهها ویا مثلاً ساده سازی متون درسی و امثال آن حوزههای علیمه به بلوغ كافی در تولید و بلكه مدیریت و سازماندهی قدرت نرم برای مواجهه با تهدیدات بنیان برافكن جهانی میرسد و علوم دینی به سطحی از كارآمدی برای مدیریت دینی جامعه در همه عرصهها می رسند؟!
و یا مگر با توسعه فعالیتهای دینی دانشگاه و تقویت مساجد دانشگاهی و فعالیتهای سنتی مذهبی و آیینی و راهاندازی اردوهای دانشگاهی! دانشگاه ما آمادگی تربیت نخبگان اصیل اسلام ناب محمدی را می یابد و هویت حقیقی اسلام كه ماهیتی علمی و فكری و نرم دارد به دست این افسران جبهه نرم روی عینیت می بیند؟
متأسفانه، بزرگترین حلقه مفقود شده این عرصه، نبود بینش صحیح نسبت به ضرورت سنخیت در محتوایِ متقابل برای مواجهه با تهدیدهای نرم است. امر خطیری كه باعث گشته اصولا مدیریت این جبهه به جای استقرار در نهادهای همسو و هم سنخ با جنس همین تهدیدها به جاهای دیگر بلغزد. همین امر به دلایل مختلف نوعی تهدید علیه آن نهادهای مبتنی بر فلسفه سخت افزارانه هم به شمار می آید.
بایستی باز هم به بیانات مقام معظم رهبری برگردیم كه در باره ضرورتِ مواجهه هم جنس و هم سنخ با تهدیدات خارجی و شبیخونهای فكری و فرهنگی بارها رهنمونهای عملی ارائه نموده اند و دولت و نهادهای بزرگ فكری و علمی را به توجه به این امر ملزم كرده اند.
2- نخبگان علمی، فكری، هنری، رسانهای كارآمد ترین تولیدكنندگان مواد و قدرت نرم؛ یكی از آفات دیگر روش مرسوم و رسمی مقابله با تهدیدهای نرم غلبه چهرههای سیاسی و گاهی هم قضایی، نظامی یا انتظامی و غیاب نخبگان اصلی فكری و هنری در این امر است. این هم امر بسیار خطرناكی است. در این فضای آشفته بازار مقابله با تهدیدات نرم، همه نهادها و نخبگانی كه اساساً مأموریت آنان از جنس و سنخ نرم نیست به میدان آمدهاند و رسانهها را با مواضع خود علیه تهدیدات نرم و تهدیدكنندگان نرم و رنگین و مخملی پر كردهاند اما در میدان، خبری از آنان كه باید باشند نیست! همین امر این معنی را به رصدكنندگان و به ویژه خود طبقه تهدید شونده القا میكند كه آنچه كه امروزه در نظام ما، تهدید نرم فرض شده چیزی است كه نهاد قدرت و یا رجال آن را تهدید كرده نه ارزشها، فرهنگ و دین و معنویت و هویت اسلامی را؛ زیرا اگر تهدیدهای حقیقی علیه این مقولهها بود میدانداران واقعی این جبهه بایست افسران پخته همین نهادها میبودند.
به هر حال، وضعیت كنونی نحوه ورود به جبهه نرم در كشور آسیبی بزرگ است و زنگ خطری است كه باید آن را قبل از این كه دیر شود شنید. در این عرصه، هیچ چارهای جز مدیریت نخبگانِ فكر و علم و هنر و فرهنگ برای آماده سازی آنان در این برخورد و تعامل و تأمین سنخیت در منابع انسانی و نخبگانی در این جبهه نیست.
مقابله با تهدیدات نرم با نخبگان برآمده از جایگاه و پایگاه سخت و با مأموریتهای نا همسنخ نه به صلاح مقولههای نرم و نه به صلاح و مصلحت همین نهادهاست. البته ناگفته نماند كه مدیریت ملی این مقاومت و دفاع و مبارزه، به بسیجِ تمام نهادها و نخبگان كشوری نیازمند است. اینگونه نیست كه كسانی و نهادهایی بالكل از این مبارزه دور شوند اما نقش اصلی و به قول رزمندگان، نقشهای خط شكن و مقابله آشكار با تهدیدات نرم باید در دست توانمند نیروهایی از جنس همان محورهای عملیات تهدید نرم باشد یعنی ضرورت تحقّق سنخیّت در این مبارزه بزرگ.
3- نهادهای علمی و فرهنگی، مراكز مدیریت مواجهه نرم و سازماندهی این جبهه؛ به نظر میرسد كه نهادهای فرهنگی، فكری، علمی و دینی كشور نسبت به مطالبات سنگین و حقیقی رهبری آن گونه كه باید، جدیت به خرج ندادهاند. در تجربه شخصیام با برخی از این نهادها هیچگاه سمت و سوهای حقیقی تحول را ندیدهام. اگر آزاداندیشی علمی و نهضت نرمافزاری، مهندسی علمی و نقشه جامع، توسعه و بالندگی و تحول حوزهها، اسلامی سازی دانشگاه، تحول بنیادین در مدیریت آموزش و پرورش و عناوین بسیار تعیین كننده دیگر كه تمام آنها از زیر ساختهای مهندسی و معماری مبارزه نرم هم به شمار میآیند هر كدام با مستمسك و پوششی، جامع عمل نپوشند از امكانات حقیقی مواجهه نرم چیزی نمیماند. با نیروی انتظامی كه نمیشود با تهدیدات نرم مبارزه كرد و یا با نهادهای نظامی كه نمیشود ایده نرم ساخت و نظریه تولید كرد و عقل و ذهن نخبگان داخل و خارج كشور را به مفاهیم بروز و در عین حال با هویت اسلامی و با دبیات نخبگانی متقاعد نمود تغذیه كرد.
در نتیجه به نظرم اگر قرار است با تهدیدات نرم به روشی منظقی و پاسخگو برخورد شود و در نهایت، وضعیتی همسو با آرمانهای نرم و اعتقادی اسلامی بر عقل و اندیشه و فكر و خیال نسلهای جوان ما و نیز عقول نخبگان علمی كشور حاكم گردد چارهای جز تحقّق این سنخیت در امر نهادهای مولد قدرت نرم نیست و این البته نظارتی بنیادین از سوی معمارِ این جبهه بزرگ یعنی دستگاه امامت و رهبریِ بنیادینِ كشور را هم اقتضا می كند؛ زیرا در حال حاضر، دستگاههای مسئول در خط منطقی واحدی برای تولید قدرت نرم حركت نمی كنند. شاید هم اساساً این خط تولید، تعریف منطقی و علمی نشده است و معلوم نیست تولید یك قدرت نرم برای مواجهه با تهدیدات نرم اصولا از كجا باید آغاز شود و از چه چینشی و ترتیبی بهرمند باشد و یا با كدام مدل مدیریتی باید عملیاتی شود؟
برنامههای ضربتی در هر عرصهای اگر جوابگو باشد در جبهه نرم معلوم نیست كارآمد باشد. واقعا به عنوان مثال برنامه ملی امنیت اجتماعی و برخورد با ناهنجاریهای نسلِ جوان با چه سرمایه ای از تولید قدرتهای نرم آغاز شد و نقش فرماندهانِ جبهه نرم در این گونه برنامههای ملی چقدر است؟ آیا این روش و محتوا می تواند امنیت اجتماعی را به جامعه بازگرداند و اساساً نسبت این برنامه با رویكرد كلانِ برنامهریزی بنیادین در مبارزه نرم در كشور چیست؟ و دستگاههای كشور برای این جبهه چه مدیریت واحد و یكپارچهای را اعمال می كنند؟ همین گونه است روشها، محتواها و برنامههای رسانه ملی كشور.چه كسی باید كارآمدی این دستگاهها را در امر مبارزه با تهدیدات نرم ارزیابی كند؟
4- روش اقناعی و متقاعد سازی منطبق با فطرت حقیقت جوی بشری، برترین ادبیات پیروز در مقابل تهدیدهای نرم؛ یكی از مباحث بنیادین در شاخصه سنخیت در مسائل نرم، روش تخاطب و ادبیات و گفتمان درونی و بیرونیِ فرایندهای این میدان است. لازم است نهادهای كشور و دلسوزانِ نظام و اهتمام ورزانِ به اندیشههای تهدید شده این كارزار به پروسههای دقیق و حساس تأثیر گذاریهای متقابل در جبهههای نرم توجه كافی داشته باشند. نگرش پروژهای به مقولات نرم، خطایی درشت است. این عرصه با شناخت دقیق و پروسه ای مقولات قابل فهم و علاج است نه با نگرشهای پروژهای.
باید به نحوه تأثیر پذیریِ یك مخاطب با دقت و هوشمندانه توجه كنیم و برای خنثی سازی آثار مخرب تهدیدها همان مسیر اما به گونهای دیگر پیموده شود. پدیدههای اجتماعی هم این گونهاند. نمیتوان با بخشنامه و دستور و خشونت و یا به كار گیری عوامل، نهادها، منابع انسانی و محتوای سخت، انیدشههای خاصی به مخاطبان تزریق كنیم! «مدیریت باورها» و سازمان دهیِ «انگیزهها» و ساختمانِ «اندیشهها» بقدری ظریف و پراقتضاست كه اگر با روشهای هم سنخ و هم سو و هم جنس پیش نرویم نتایج آن فاجعه بار و بر عكس مطلوب است. باورهای غلط، اندیشههای ویرانگر، اعتقادات وارداتی و سبك، نگرشهای مخرب همه و همه جز با چیزهایی كه در جنس و سنخ شبیه همانها هستند اما در بینش و خاستگاه و منظر و از نظر آبشخور و مكانت، متفاوتند، اصولاً قابل تعدیل و تصحیح و تغییر نیستند.
و اینها همه، به كارها و مدیریتهای سنجیده مبتنی بر اصل سنخیت اهداف، راهبردها، برنامهها، منابع انسانی مدیریت و دستگاههای اجرایی و نظارتی عملی نیستند به تعبیر قرآن كریم آگر راه «رشد» و «غی» آشكار شد، آن گاه انسانها آزادانه و با اتكال بر فطرت حقیقت خواه و حقیقت جوی خویش راه حقیقت را برمیگزینند وفلسفه جوهرین آفرینش هم همین انتخاب آزاد راه هدایت است. اگر نظام ما با همین مدیریت بسیار دقیق و پیچیده هدایتی كه در رأس آن «نهاد نورانی امامت» است نتواند ساختمان حكیمانه باروهای الهی را در ذهن و قلب نسلهای معاصر بنا كند، همه چیز بر باد فناست و قدرت و نهادهای آن در برابر سنّتهای الهی و تحولات ویرانگر تمدنی مانند خس و خاشاكی رخت بر میبندند.