بخشی از مقاله
استرس، حقیقتی در زندگی است كه هیچكس نمیتواند از آن اجتناب كند. استرس در واقع هر تغییری است كه فرد باید خود را با آن سازگار كند. بنابراین هر موقعیت جدید یا تغییری در زندگی كه به طریقی نیاز به سازگاری را مطرح میكند، میتواند موجب استرس شود. برخی از این تغییرات، كوچك و جزیی است و سازگاری چندانی را نمیطلبد ولی برخی دیگر تغییرات بزرگی را در زندگی به وجود آورده و مستلزم تلاش زیادی برای سازگاری مجدد هستند. شما درباره طرز برخورد با استرس چه میدانید؟
استرس، حقیقتی در زندگی است كه هیچكس نمیتواند از آن اجتناب كند. استرس در واقع هر تغییری است كه فرد باید خود را با آن سازگار كند. بنابراین هر موقعیت جدید یا تغییری در زندگی كه به طریقی نیاز به سازگاری را مطرح میكند، میتواند موجب استرس شود. برخی از این تغییرات، كوچك و جزیی است و سازگاری چندانی را نمیطلبد ولی برخی دیگر تغییرات بزرگی را در زندگی به وجود آورده و مستلزم تلاش زیادی برای سازگاری مجدد هستند. شما درباره طرز برخورد با استرس چه میدانید؟
برای استرس، تعاریف گوناگونی ارایه شده كه به دو نمونه آن اشاره میكنیم:
ـ در تعریف اول، استرس برانگیختگی ذهن و بدن در پاسخ به الزاماتی است كه به آن تحمیل شده است بنابراین برانگیختگی یك بخش اجتنابناپذیر زندگی است و انسانها در بیشتر اوقات با درجهای از برانگیختگی فكر، احساس و عمل روبهرو هستند.
ـ در تعریف دوم، استرس، ارتباطی خاص میان شخص و محیط است كه فرد آن را فراتر از منابع خود ارزیابی كرده و بهزیستی وی را به مخاطره میاندازد.
●عوامل استرسزا
استرسها از منابع گوناگونی سرچشمه گرفته و شامل عوامل اجتماعی، فیزیولوژیك، محیطی و روانشناختی هستند. عوامل اجتماعی مجموعهای از عوامل زندگی روزمره مانند فشارهای كاری و خانوادگی و مشكلات اجتماعی و اقتصادی مثل فقر هستند كه موجب استرس میشوند. عوامل محیطی شامل ترافیك، آلودگی هوا و سوانح و بلایا هستند. عوامل فیزیولوژیك شامل تغییرات جسمی در دوران نوجوانی، تغذیه ضعیف، خواب بد و شیوه واكنش بدن به تهدیدات محیطی است و در نهایت، آخرین منبع استرس از افكار خود فرد سرچشمه میگیرد كه شامل احساس و دیدگاه فرد درباره خود، نگرشهای وی نسبت به دیگران و تفسیرها و ارزیابیهای وی از موقعیتها و حوادث و رفتار دیگران است.
● مقابله با استرس
اگرچه استرس در زندگی همه انسانها وجود دارد و یك حقیقت اجتنابناپذیر در زندگی محسوب میشود ولی واكنشهای افراد نسبت به آن بسیار متفاوت است. دلیل این تفاوت، در نوع مقابله است. كسانی كه هنگام رویارویی با استرس، از مقابلههای صحیح و سازگارانه استفاده میكنند، شدیدترین استرسها را نیز با موفقیت پشتسر میگذارند ولی كسانی كه مقابلههای ناسازگار، ناكارآمد و مضر دارند، توان رویارویی با كوچكترین استرسها را نیز ندارند. مقابله دربرگیرنده تلاشها و كوششهای شناختی و رفتاری است كه برای مدیریت عوامل بیرونی و درونی تنشزا و فراتر از منابع شخصی صورت میگیرد و هدف آن از بین بردن، برطرف كردن، به حداقل رساندن و یا تحمل استرس است.
این تلاشها یا به صورت انجام فعالیت یا كاری است و یا به شكل فعالیتهای ذهنی و روانی است. مقابله با استرس شامل مراحل گوناگونی است و افراد در رویارویی با موقعیتهای دشوار از چند مرحله میگذرند
ـ ارزیابی عامل استرسزا: در این مرحله، فرد بر اساس دانش خود نسبت به موقعیت تصمیمگیری میكند. اگر موقعیت نامربوط یا بیاهمیت قضاوت شود، فرآیند مقابله پایان یافته است اما اگر مهم و تهدید كننده محسوب شود، فرآیند مقابله با استرس ادامه مییابد. بعد از این ارزیابی، فرد منابع خود را برای مقابله با استرس ارزیابی میكند. این ارزیابی تحت تاثیر تجارب قبلی فرد در موقعیتهای مشابه و باورهای بنیادین وی درباره خود و منابع شخصی و محیطی قرار میگیرد. نكته مهم در این ارزیابی، میزان كنترلی است كه فرد تصور میكند بر موقعیت دارد. هر چه این كنترل كمتر ادراك شود، موقعیت تهدید كنندهتر درك خواهد شد و احتمال ابتلا به بیماریهای جسمی و روانی افزایش خواهد یافت.
ـ مقابله با استرس: فرد در این مرحله اعمالی را كه مناسب به نظر میرسد، انجام میدهد. این اعمال میتواند سازگار یا ناسازگار باشد..
مقابله سازگار، مقابلهای است كه به فرد كمك كند تا با حوادث استرسآور بهطور موثر مقابله كند و پریشانی و تشویش خویش را به حداقل برساند. مقابله سازگار، در بهزیستی روانشناختی فرد، سلامت جسمی، مولد بودن و رضایت از زندگی و رشد شخصیتی، نقش دارد.
مقابله ناسازگارانه نه تنها استرس را برطرف نمیكند و یا به حداقل نمیرساند بلكه به پریشانی و تشویش غیرضروری نیز میانجامد. برای مثال خانمی كه در مقابل استرسهای ناشی از رفتار همسرش، فقط به سرزنش خود و یا دیگران برای مشكلاتی كه با آن روبهرو است میپردازد، نه تنها استرس خود را كاهش نمیدهد بلكه به تشویش و پریشانی خود نیز میافزاید زیرا فقدان اقدامات عملی و سازنده موجب میشود كه محركهای استرسزا همچنان وجود داشته باشند ولی توانایی شخص برای مقابله با استرس رشد نكند. از طرف دیگر، سرزنش و ملامت خود و دیگران بر ارزیابی وی از منابع درونی و محیطی برای برطرف كردن استرس تاثیر میگذارد و موجب میشود كه فرد احساس درماندگی كرده و فكر كند كه هیچ كنترلی بر موقعیت خویش ندارد.
● انواع مقابله با استرس
درباره انواع مقابله با استرس، طبقهبندیهای گوناگونی ارایه شده كه یكی از معروفترین آنها، تقسیم انواع مقابله به دو دسته اصلی مقابله مساله مدار و مقابله هیجانمدار است. مقابلههای هیجان مدار، مقابلههایی هستند كه هدف آنها آرام سازی خود و دست یافتن به آرامشی است كه استرس آن را بر هم زده است. فرد به هنگام استرس هیجانهای منفی زیادی را تجربه میكند كه مانع از تفكر و تصمیمگیری صحیح برای حل مساله و برطرف كردن آن میشود. بنابراین این نوع سبك مقابله از اهمیت ویژهای برخوردار است. نمونههایی از این نوع مقابله عبارتاند از: آرامسازی خود، درد دل كردن با اطرافیان، ابراز محدود عواطف (مانند گریه كردن) و گفتگوی درونی مثبت.
در مقابله مساله مدار، فرد سعی میكند برای برطرف كردن استرس یا به حداقل رساندن آن، كار یا فعالیتی انجام دهد و فعالیت وی معطوف به هدف است. نمونههایی از این نوع مقابله عبارتاند از: مهارتهای حل مساله، فكر كردن درباره استرس، برنامهریزی، كنار گذاشتن فعالیتهای غیرضروری و تمركز بر استرس، راهنمایی و مشورت گرفتن از دیگران و جستجوی اطلاعات.
نكته مهم آن است كه این دو نوع سبك مقابله میتوانند مكمل یكدیگر باشند یعنی ابتدا با سبك هیجان مدارانه خود را آرام كنید و سپس با استفاده از مقابلههای مسالهمدار سعی كنید تا براسترس فایق شوید.
●مهارت مقابله با استرس
استرس در زندگی روزمره به قدری شایع و با تاثیرات منفی فیزیولوژیك و روانشناختی همراه است كه یادگیری شیوه مقابله با آن برای بهزیستی و سلامت جسمی و روانشناختی امری ضروری است.
● شناخت علایم استرس
شیوه واكنش هر فردی در مقابل استرس مخصوص خود اوست ولی نكته مهم، شناخت نوع واكنش و تشخیص زمانی است كه تحت استرس قرار دارد. آشنایی با علایم استرس كه در چهار حوزه افكار، واكنشهای جسمی، احساسات و رفتار قابل طبقهبندی هستند، موجب میشود كه فرد به واكنشهای خود در مقابل استرس آشنا شده و بهتر بتواند با آن مقابله كند زیرا مادامی كه فرد نداند چه وقت تحت استرس و فشار قرار دارد، قادر به مقابله سازگارانه با آن نخواهد بود.
● علایم بارز استرس
ـ افكار: كاهش تمركز، حس فوریت زمانی، كاهش حافظه، از دست دادن اعتماد به نفس، نگرانیها و درگیریهای ذهنی مداوم، پیشبینی بدترین پیامدها، دشواری تصمیمگیری و تفكر آشفته
ـ واكنشهای جسمی: سردرد، تنش عضلانی به ویژه در گردن و شانهها، كمردرد، خستگی مفرط، تهوع، افزایش ضربان قلب، احساس تودهای در گلو، خشكی دهان، تكرر ادرار، اسهال یا یبوست، سرد شدن دستها و تنفس نامنظم.
ـ احساس: تحریكپذیری، پرخاشگری، بدخلقی، احساس گناه، افسردگی، خشم و عصبانیت، ناامیدی، وحشتزدگی، ترسهای غیرمنطقی، نگرانی زیاد و حساسیت بیش از حد به انتقاد.