بخشی از مقاله


فهرست مطالب
عنوان صفحه

1- آیه
2- پیش گفتار
3- مقدمه
4- تاریخچه مهندسی ارزش
5- ارزش
6- ارزش چیست؟
7- مهندسی ارزش
8- برنامه کاری مهندسی ارزش
9- منطق برنامه کاری مهندسی ارزش
10- اصول مهندسی ارزش
11- زمان به کارگیری مهندسی ارزش
12- مراحل اجرای مهندسی ارزش


13- روش های مورد استفاده
14- چه کسی مهندسی ارزش را انجام می دهد؟
15- مهندسی ارزش روشی متمایز از دیگر روش ها
نتیجه گیری و پشنهادها
منابع و مآخذ

وَ لَا تَجعَل یَدَکَ مَغلُولَهً إلی عُنُقِکَ وَ لا تَبسُطها کُلَّ البَسطِ ...


و نه هرگز دست خود (در احسان به خلق) محکم بسته دار و نه بسیار باز و گشاده دار که هر کدام کنی به نکوهش و حسرت خواهی نشست.


الاسراء – 29

پیش گفتار

متوسط زمان راه اندازی طرح های ملی و سرمایه بر در حال حاظر هشت سال است.
54 درصد از طرح های عمرانی کشور دارای اشکالات طراحی می باشد.
27 درصد از طرح های عمرانی ناقص اجرا می شود.
و 28 درصد از طرح های عمرانی در مرحله بهره برداری دارای اشکال هستند.

سازمان مدیریت و برنامه ریزی

مقدمه
پیشرفت بشر انعکاس مستقیم دانش و فناوری به جامعه می باشد. دانش قابل توسعه است. از بدو تاریخ بشر تا کنون این دانش بصورت نمایی رشد داشته است.
امروزه ما در یک دنیای پویا و مهیج زندگی می کنیم. همه روزه پیشرفت های چشمگیری در علوم و فناوری اتفاق می افتد. توسعه و رشد اقتصادی، پیشرفت اجتماعی و بهبود وضعیت معیشتی مردم حاصل مهارتی است که با استفاده از دانش و فناوری بدست آمده است.
ما با تلاشی مضاعف برای کشف حقایق جدید، فناوری جدید، اختراعات نو و غیره به آینده قدم می گذاریم. امروزه محصولات جدید، پیشرفت های جدید، روش های جدید، ابزار جدید، فناوری جدید و راه های جدید برای ساختن محصولات فعلی یک امر عادی تلقی می گردد. نو و جدید بودن اکنون یک راه و روش زندگی کردن شده است.


نو به معنی تغییر است. ( چارلز کیترینگ) می گوید : « دنیا در حال تغییر است، اما این تنها چیزی است که پیشرفت را به دنبال دارد » و بنابراین مبارزه قرن بیست و یکم بر سر تغییر خواهد بود : تغییر در محصولات، تغییر در فناوری تغییر در تجارب ملی و بین المللی و بطور کلی تغییر مستمر در همه چیز.
پدیده تغییر تنها محدود به یک ناحیه نیست. اکنون در موقعیتی هستیم که باید خود را به گونه ای آموزش داده و تربیت کنیم که حتی دیروز هم کسی نمی دانست!
باید شرایط را به گونه ای آماده کنیم که برای فردا آماده باشند و یا حتی برای چیزهایی که فعلاً نمی دانیم.
مدیر موفق آینده باید بیش از همه نماینده تغییر باشد. ما در ابتدای راه هستیم. انگیزه و هدف این نیست که صرفا زنده بمانیم بلکه باید رشد کنیم.


رشد در مورد ایجاد فرصت ها و مدیریت آن ها بحث می کند. چگونه فرصت ها را مدیریت کنیم.
رشد به طور کلی انتخاب ارزش های خاص مشتری و بسیج کردن کلیه امکانات سازمان برای رسیدن به آن ارزش ها می باشد. رشد یک ایده متعالی است.
آقای تاتا می گوید :
« همیشه برای کامل بودن (عالی بودن) هدف گذاری کنید،
در این صورت است که شما به تعالی خواهید رسید. »


امروزه موثرترین روش در مدیریت تولید، نوآوری ها و اختراعات جدید می باشد باشد و موفق ترین شرکت ها در آینده، شرکت هایی هستند که دارای آینده های جدید با سرعت و انعطاف لازم باشند. ساخت و تولید، هسته اصلی تحول در فناوری است. پیشرفت های امروزی متوجه سیستم های خودکار، برنامه پذیر و یا سیستم های ساخت و تولید انعطاف پذیر (FMS) می باشد که می تواند محصولات متنوعی را در یک خط، تولید نماید و در صورت لزوم و بطور لحظه ای از یک مدل به مدل دیگر بپردازد.


با استفاده از « FMS » ادعا شده است که بازده سرمایه و کار هر دو می تواند دو برابر (یا حتی سه برابر) گردد و محصولات معیوب بطور قابل ملاحظه ای کاهش یابد. این سیستم می تواند زمان رسیدن به محصولات جدید را تا حدود 90 % کاهش دهد که به معنی کارآمدی در تأمین نیازهای مشتری به نحو کارآ می باشد.
هدف صرفا صرفه جویی منابع نیست، بلکه مهم تر از همه جلوگیری از بکارگیری منابع بصورت غیرضرور و حذف هزینه های غیرضرور می باشد.


این امر مستلزم اقدامات جدید و پیچیده زیادی است که روز به روز پیچیده تر نیز می شود و مدیران بایستی این کارها را انجام دهند. این موضوع درواقع چالش های جدید است که مدیران با آنها مواجه هستند.
برای انجام موفق این وظایف و رسیدن به هدف لازم است ایده های جدید، ابزار و روش های جدید بوجود آیند.


چنین توسعه ای از زمان «فردریک تیلور» شروع شد که روش مدیریت علمی را برای انجام بهتر کارها پیشنهاد کرد. او بر رضایت کاریف روش کار و دستمزد عادلانه تأکید داشت.
پس از آن «گیلبر تز» مطالعه زمان و حرکت برای اندازه گیری کار را مطرح نمود.
پس از آن ها «هنری فایول» اصول اداره کار را مطرح نمود.
دانشمندان رفتارشناس بر روی روابط انسانی، کار و تحقیق نمودند و در این زمینه مردم به عنوان بزرگترین منبع مورد توجه قرار گرفتند.


« فلسفه فروید » تابلویی برای تولید انبوه و پر کردن بازار برای رسدن به فروش اقتصادی بود.
« پیتر دراکر » پیشنهاد کرد که برخورد باید نتیجه گرا باشد.
« هرزبرگ » رضایت شغلی را توصیه کرد.
« لاورنس میلز » بر عملکردها و تعامل آنها و برخورد گروهی تکیه داشت.
از همه این توسعه ها، شاید موثرترین و مقبول ترین روش تکنیک مدرن مهندسی ارزش باشد. روشی که « لاورنس میلز » در بسط و توسعه آن تلاش کرد.


مهندسی ارزش
خلاصه فارسی :
مهندسی ارزش عبارتست از یک روش گروهی ساختار یافته بر اساس عملکرد پروژه که سعی در حل مسائل و کاهش هزینه های زمان سیکل دارد.
گروه مهندسی ارزش از طریق اعمال فنون و تکنیک هایی به یک طرح رسمی و فرمان برای کار دست می یابد. با استفاده از این تکنیک ها تیم مهندسی ارزش، گروهی عملکردهای پروژه، محصولات یا فرآیندها را مشخص کرده و مدلسازی می کند. تیم مهندسی ارزش بخش های مربوط به بهبود ارزش و زمینه های مناسب برای بهبود را در پروژه شناسایی کرده و با استفاده از تفکر خلاق، آلترناتیوهای ارائه شده توسط اعضاء، گزینه های مساعد برای بهبود ارائه می شوند.


اجرای سیستماتیک تکنیک های شناخته شده که عملکرد محصول یا خدمات را شناسایی می کند، به تعیین ارزش این عملکردها منتهی شده و سپس، مناسب ترین راه حل را در راستای کارکردهای لازم برای برآوردن عملکردهای مورد نیاز در پایین ترین سطح هزینه های کلی زمان سیکل را ارائه می دهد. به طور کلی در مهندسی ارزش تغییر از ارزش سازنده گرا به مشتری گرا به عنوان پیش فرض قرار گرفته است.


فرآیند مهندسی ارزش که شامل تکنیک های مهندسی ارزش می باشد و هدف از اجرای مهندسی ارزش در این مقاله شرح داده شده است.
واژه نامه :
هزینه کاربرد یا مصرف محصول Application (or use) cost
کاهش هزینه ها Cost Down
فاز خلاقیت، نوآوری Creative Phase
مطلوبیت Desirability
فاز پیشنهاد یا توسعه Development or recommendation phase


فاز ارزیابی Valuation Phase
فاز اجرا
فاز اطلاعات
هزینه های اولیه
برنامه کار
هزینه های دوره عمر
عملکرد
رتبه بندی مشخصه ها
مجموعه هزینه ها
ارزش، بها

تاریخچه مهندسی ارزش
مهندسی ارزش در زمان جنگ جهانی دوم، هنگامی که دست یابی به مواد بسیار مهم، دچار مشکل شده بود در صنایع مطرح گردید. این مسئله باعث ارائه راه کارهای جایگزین برای مواد و طرح های موجود گردید. در سال 1947 لاورنس دی میلز یکی از مهندسان شرکت جنرال الکتریک آمریکا موارد ممکن را مورد ارزیابی قرار داد. او طرح ها و روش های متعددی برای مقابله با تغییرات ارائه کرد و برخوردی مناسب برای مشخص کردن ارزش و بهبود یک طرح بیان نمود. این نظریه به سرعت در صنایع فراگیر شد و برگشت عظیم سرمایه را به همراه داشت. او این حرکت را «مهندسی ارزش» نامید.


مهندسی ارزش به نام های «آنالیز ارزش» ، «روش ارزش»، «توسعه ارزش»، «روش شناسی ارزش» و یا هر نام دیگری راه خود را در صنعت باز کرد.
در بازار کنونی و در کشورهای صنعتی، استفاده از روش مهندسی ارزش به صورت اقدامی متهورانه مورد تأیید است. گزارش های اجرایی آن، انسان را تحت تأثیر قرار می دهد. اجرای مهندسی ارزش حداقل بین 10 تا 35 درصد صرفه جویی در بودجه پروژه را به همراه دارد.
مهندسی ارزش بسته به شناخت روش و تیم آن توانایی بررسی مشکلات و مسائل را به طور عمیق از نظر کارفرما و یا طراحی داشته و آن را با نظر مصرف کننده نهایی مقایسه می کند و بهترین راه حل های تأثیرگذار را پیشنهاد می نماید.


در حال حاضر فرآیند مهندسی ارزش دارای رشد چشمگیر بوده و یکی از ارکان فرآیند پروژه به شمار می رود.
ارزش
ارزش یک مفهوم زیبا است، قدمت این مفهوم مقارن عمر بشر و تمدن بشری است.
اگر دوران کودکی را مرور کنیم از آن هنگام که یک لیوان شیر گرم را بر عروسک یا اسباب بازی ترجیح می دادیم، درواقع با مفهوم تحلیل ارزش روبرو شده ایم.
ارسطا طالیس (ارسطو) در حدود 2000 سال پیش هفت طبقه ارزش را مطرح کرد :
اقتصادی، اخلاقی، زیبایی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و قضایی.
تحلیل گران ارزش و مهندسین ارزش بیشتر در رابطه با ارزش اقتصادی بحث می کنند.
ارزش چیست؟


از آنجا که ارزش از یک طرف یک کیفیت ذهنی مانند ظاهر، شکل، سبک و غیره است که توسط احساسات تعیین می گردد و از طرفی یک کیفیت واقعی است مانند عمر، عملکرد، قابلیت اطمینان، سبک وزنی و غیره است که از طریق خواص و مشخصات تعیین می گردد درنتیجه مفهومی است که براحتی قابل تعریف نمی باشد.
محدوده بزرگی که تعریف ارزش بخود اختصاص می دهد موجب بکارگیری وسیع این کلمه شده است که خود موجب سوء تفاهم گردیده است.

شکل شماره (1) این مفهوم را بهتر نشان می دهد.

ارزش از طریق مقایسه تعیین می گردد. « اینکه چیزی دارای قیمت باشد، باید استفاده برساند و نوعی از خواست و نیاز را جامه عمل بپوشاند. بعلاوه باید بدست آوردن، مالکیت و یا دسترسی به آن هم ساده نباشد. وقتی که چیزی هم مطلوب و هم بدست آوردنش مشکل باشد، در این صورت یک نفر دارای مشکل (کاربر) و نفر دیگر (تولید کنند) دارای یک فرصت است. محصول ساخته شده به خریدار فروخته می شود به قیمتی که متناسب با مشکلی است که خریدار برای بدست آوردن مالکیت و یا دسترسی به محصول می پردازد.


تفاوت بین بهاء یعنی مقبولیتی که محصول از دید مشتری دارد و قیمت یعنی مبلغی که مشتری بابت محصول می پردازد، معیار ارزش برای مشتری است. »
ارزشی که مشتری دنبال آن است بصورت « بهترین خریدی که با پول می شود انجام داد » و یا حداقل پولی است که برای یک محصول در مکان، زمان و کیفیت مطلوب پرداخت می شود.
ارزش هم ممکن است تغییر یابد. یک جزء برای یک فرد ممکن است ارزش های متفاوتی داشته باشد و این بستگی به زمان، مکان، تقاضا، موجودیت جایگزینی فشارهای خارجی و غیره دارد.


چنانکه آقای «میلز» معتقد است : « یک محصول و یا خدمت زمانی دارای ارزش خوب است که آن محصول و یا خدمت دارای عملکرد و هزینه مناسب باشد ».
مهندسی ارزش
مهندسی ارزش، تحلیل ارزش، مدیریت ارزش، کنترل ارزش، اطمینان ارزش و یا هر اسم دیگر به عنوان یک روش مدیریتی بسیار قدرتمند مطرح است که برای اصلاح و بهبود سیستم ها مورد استفاده قرار می گیرد.
بهبود در کلیه امور، در کلیه موارد، در تمامی بخش ها و در تمامی جنبه ها مطرح است. به عبارت واضح تر کیفیت مستمر و در کلیه موارد فوق مورد نظر است.
هسته اصلی این مطالعات مفهوم مهندسی ارزش است و آن اینکه یک جزء خاص برای یک هدفی خاص مورد نظر است ( که به آن عملکرد می گوئیم) و خریدار این جزء را برای آن هدف خاص می خرد و محصول در صورتی برای مشتری ارزش دارد که هدف او را برآورده نماید.


اگر محصول عملکرد مورد نظر را به صورت موثر با بازده بالا و با هزینه کم تأمین کند، در این صورت مشتری راضی است.
عقیده بر این است که همیشه یک را بهتر و موثر برای انجام کارها وجود دارد.

هدف مهندسی ارزش
هدف مهندسی ارزش پیدا کردن این راه است. روش مهندسی ارزش یک روش سازمان یافته و متشکل از تکنیک های مختلف می باشد. بعضی از این تکنیک ها قدیمی، بعضی اصلاح شده و بعضی جدید می باشند. هدف مهندسی ارزش برگشت بیشترین ارزش برای پول (هزینه) صرف شده می باشد.
مهندسی ارزش برای حصول از دسترسی به این هدف بر ارزش در کلیه مراحل نظارت دارد. مهندسی ارزش در کلیه مراحل طراحی، مشخصات فنی، ساخت، خرید، بسته بندی، حمل و نقل، فروش، خدمات و غیره دخالت داد. عملکرد محصول، خدمات و یا سیستم را تحلیل می کند، با این هدف که به عملکرد مورد نظر با کمترین هزینه برسد.


این کاهش هزینه، همگام و سازگار با شرایطی نظیر عملکرد، طول عمر قابلیت اطمینان، قابلیت استفاده، کیفیت، قابلیت نگهداری، قابلیت فروش، شکل ظاهر و غیره می باشد.
مهندسی ارزش باید اطمینان دهد که تمامی شاخص های محصول، حدود مجاز طراحی، عملیات ساخت، صافی سطوح و غیره به گونه ای هستند که هیچکدام هزینه اضافی بر محصول تحمیل نمی کنند. به عبارت دیگر هر اقدامی که صورت می گیرد باید توجیه اقتصادی لازم را داشته باشد.
مهندسی ارزش، با استفاده از بهبود عملکرد، ارزش اجزاء، محصولات، طرح ها و یا پروژه ها را بالا می برد.


مهندسی ارزش از ایده های خلاق سود می جوید، این روش ما را قادر می سازد چگونه محصولی با هزینه کم بسازیم بدون اینکه خصوصیات اصلی و عمده آن را فدا کنیم.
برنامه کاری مهندسی ارزش
برنامه کاری مهندسی ارزش آرایه ای از رویکردها و عملکرد لازم برای بدست آوردن جواب بهتر و موثرتر برای مسأله می باشد. برنامه کاری مهندسی ارزش که توسط FSAVE , CVS , Arthur E.Mudge استفاده و توصیه شده است از هفت فاز زیر تشکیل شده است.


 فاز عمومی
 فاز عملکرد
 فاز خلاقیت
 فاز ارزیابی
 فاز بررسی و توسعه
 فاز توصیه
برخورد سازمان یافته در فرآیند مهندسی ارزش یک روش نسبت ساده و اثبات شده است که هر فرد می تواند از آن استفاده نماید. البته مشروط به اینکه نکات ظریف کاربرد آن را متوجه شده و تا حدودی مهارت لازم را در بکارگیری آن آموخته باشد.
بطور کلی می توان گفت که این فرآیند شبیه مراحلی است که یک مخترع برای ایجاد ایده ها و رویه های جدید بکار می گیرد. با تبعیت از برنامه کاری مهندسی ارزش مطمئن می شویم که در زمان کوتاهی به نتیجه بهتر می رسیم این برنامه موجب می شود تا توضیح دقیق تر و تعریف مناسب تری از شرایط و اعمال داشته باشیم.


این برنامه کاری موارد هزینه بر را مشخص تر می سازد و بنابراین نشان می دهد که در کجا کوشش های جدی تری باید انجام شود و موجب می شود تا گروه، عمیق تر از حد معمول فکر کند و درنتیجه راه حل های خلاق تری پیشنهاد نماید. این برنامه بر اساس واقعیت است و درنتیجه به تصمیمات واقعی نزدیکتر می باشد.
طی سال ها، برنامه کاری مهندسی ارزش به یک ابزار قدرتمند تبدیل شده است. ابزاری که قادر به حل کلیه مسایل مربوط به محصول و بهبود هزینه می باشد.


در طول فاز عمومی ، روند را با سازمان دهی نیروی کار، مشخص نمودن تصمیم گیرنده، انتخاب محدوده کار، تخصیص عملکرد به هر کدام از اجزاء و جهت دهی مطلاعات به کار گروهی سامان می دهیم.


کار مهندسی ارزش عبارت از حل مسایل برای تصمیم گیرنده است. این کار احتیاج به تماس های نیروی انسانی زیادی دارد بنابراین مفهوم روابط عمومی خوب در تفاوت بین فایق آمدن به مقاومت افراد و تسلیم شدن به آنها می باشد.
قواعد مهندسی ارزش با تأکید بر کنترل احساسات و افکار است. در عین حال که یک کار تجاری و سوده ده دنبال می شود اما از واقعیات نیز نباید غفلت نمود.


در فاز اطلاعات مسأله به اشکال خاص تجزیه می شود. از کلی گویی پرهیز می گردد. تمامی اطلاعات مربوط، به طور دقیق و معنی دار جمع آوری می شوند تا در تصمیم گیری کمک نمایند. حقایق جمع آوری و هزینه ها تعیین می گردند.
بار مالی و یا پولی هر کدام از خصوصیات مشخص می گردد. کاملا طبیعی است که در برخود با موانع باید آنها را شناسایی و از آنها عبور کرد.


فاز عملکرد مشتمل بر کلیه تلاش هایی است که برای ارزش صورت می گیرد.
دراینجا عملکردهای اصلی و فرعی تعریف می شوند. سنگ بنای مهندسی ارزش این است که عمل را در ترکیب دو کلمه فعل و اسم بیان کنیم.
اولی بیانگ عملی است که جزء مورد نظر انجام می دهد و اسم بیانگر شیء مورد عمل و یا آن چیزی است که عمل روی آن صورت می گیرد.


عملکردهای کاری همیشه بصورت فعل معلوم و اسامی قابل اندازه گیری بیان می گردند که بیانگر موارد کمی است.
عملکردهای مربوط به فروش بصورت فعل مجهول و اسامی غیر قابل اندازه گیری بیان می گردند، که بیانگر مواد کیفی هستند. این کار خیلی ساده به نظر می سد ولی انجام آن بسیار مشکل است. سپس هزینه ها تعیین و تحلیل می گردند.


در فاز خلاقیت، روش های خلق ایده های جدید بکار گرفته می شود. این روش برای خلق انبوهی از ایده ها در رابطه با محصولات، فرآیندها، روش ها و غیره برای رسیدن به عملکرد یا عملکردها تعریف شده بکار می رود. این روش شامل دو فرآیند ذهنی است : خلق و قضاوت. با مهار کردن قوه قضاوت، آرایه ای از ایده ها برای عملکردهای تعریف شده ایجاد می شوند. تصفیه، ارزیابی و غیره در فاز بعدی صورت می گیرد.


در فاز ارزیابی، ذهن قضاوت گرا به فعالیت وادار می شود. عقاید و ایده هایی که در فاز خلاقیت ایجاد گردید حالا تصفیه، اصلاح و ترکیب می گردند تا پیشنهاد مورد نظر حاصل شود. گزینه های مربوط به عملکردها توسعه داده می شوند، این گزینه ها برای تحلیل هزینه ها مقایسه و تخمین زده می شوند و بهترین ایده ها انتخاب می گردند.


ایده های خلاقی که در بالا تصفیه، ارزیابی و مقایسه شد، در فاز تحقیق و بررسی در معرض تجدید نظر قرار می گیرند. مشاوره با فروشنده، کمک گرفتن از مشاورین صنعتی، استفاده از استانداردهای شرکت و استانداردهای ملی که مورد استفاده قرار می گیرد منجر به راه حل های منطقی، عملی، با هزینه پایین می گردد بدون آنکه مجبور شویم، اعتبار، کیفیت، ایمنی، قابلیت اطمینان و دوام را فدا کنیم.


در این فاز آزمایش های متنوع و متعددی بکار گرفته می شود.
تا اینجا گزینه تغییر ارزش آماده برای توصیه و تأیید و درنتیجه اجرا می باشد.
بعضی از متخصصین ارزش بر جنبه های توصیه ای تأکید دارند. چگونه آن را تهیه کنیم که عملکردهای مطلوب را تقویت کند و چگونه آن را ارائه دهیم که تصمیم گیرنده آن را تأیید نماید، بعضی دیگر از متخصصین مانند آقای Rady Kemper بیشتر تأکید بر اجرای آن دارند، جنبه هایی از قبیل چه چیز احتیاج دارد؟ (منابع، بودجه، زمان، افراد، کمک و غیره). این فاز را فاز اجرا می گویند.
منطق برنامه کاری


کلمه کلیدی این است « از طریق مقایسه ارزیابی کنید » این روش نشان می دهد چگونه از قوه تصور و مهارت برای بهبود ارزش و کاهش هزینه اقلام هزینه بر استفاده کنیم. نظریه اساسی این است که اگر دو جزء مشابه به روش معینی مقایسه گردند و یکی از نظر هزینه برتر از دیگری باشد، جزء کم هزینه راه هایی را پیشنهاد می کند که با استفاده از آنها ارزش جزء هزینه بر، بهبود یابد.
شکل (9) این موضوع را نشان می دهد.

اصول مهندشی ارزش
اصول مهندسی ارزش متشکل از سوالات کلیدی، روش ها و رویه های صحیح می باشد که برای رسیدن به اهداف برنامه کاری مهندسی ارزش بکار گرفته می شود.
بعضی از این اصول عبارت اند از :
 استفاده از کار تیمی
 فائق آمدن بر موانع
 ایجاد روابط انسانی خوب
 شنونده خوب بودن برای مشکلات
 استفاده از سوالات کلیدی در تجزیه و تحلیل
 داشتن چک لیست برای بررسی و مستندسازی
 ثبت همه اطلاعات در فراند بکارگیری مهندسی ارزش
 قضاوت خوب در مورد راه حل ها و نظریه ها
 داشتن تفکر بهبود مستمر کیفیت


بنابراین موضوعی که برای مطالعه مهندسی ارزش مورد استفاده قرار می گیرد باید دارای دو خصوصیت باشد :
1- دارای هزینه بالا باشد تا امکان صرفه جویی به اندازه ای شود که مطالعه روی آن ارزشمند گردد.
2- دارای ارزش پائین یا عملکرد ضعیف باشد تا برای بررسی روش های جایگزین توجیه پذیر گردد.
زمان به کارگیری مهندسی ارزش


محدوده کار مهندسی ارزش بستگی به اندازه و پیچیدگی پروژه دارد. بالاترین میزان برگشت می تواند زمانی انجام گیرد که در اولین مرحله از عمر پروژه قرار داریم. می توان گفت ، در فاز اولیه طراحی، اجرای مهندسی ارزش بسیار موثر است، چراکه نظریه ها هنوز به صورت مفاهیم وجود دارند. کارفرما و طراح در این مرحله در تصیمات خود انعطاف پذیری بیشتری دارند و تغییرات آثار کمتری بر برنامه زمان بندی پروژه دارد. در این مرحله کارفرما و مشاور، در حال بررسی بودجه پروژه هستند، انجام مطالعه مهندسی ارزش می تواند برای شناسایی عناصر هزینه بر قبل از تصویب بودجه نهایی موثر باشد.


مطالعات مهندسی ارزش برای پروژه های ساخت، زمانی انجام می گیرد که حدود 30 درصد از طراحی پیش رفته باشد. به بعارت دیگر، طراحی نیمه تمام را باید مهندسی ارزش کرد. به طور کلی می توان گفت، قبل از اینکه تصمیمات مهم در طراحی اتخاذ شود مهندسی ارزش توصیه می شود و در آن زمان بیشترین اثر را روی هزینه ها دارد.


هر پروژه به طور معمول 5 مرحله توسعه دارد :
1) فرموله کردن مفاهیم ( مشخص کردن عملکرد)
2) مرحله طراحی اولیه
3) مرحله طراحی نهایی
4) مرحله ساخت
5) مرحله عملیات
مرحله فرموله کردن مفاهیم :
هدف از فاز فرموله کردن مفهومی، تبدیل (ترجمه) نیازمندی های کلی (عمومی) به مشخصات عملکردی است. در بیشتر موارد هنوز تصویر کاملی از پروژه نهایی شناخته نشده است، بدین مفهوم که تصمیمات هنوز در شرایط نامشخص هستند.


تلاش مهندسی ارزش در این فاز در جهت تهیه ورودی برای نیل به کارکردها به نحوی است که در کمترین هزینه انجام یابد.
فاز طراحی اولیه :
در خلال این فاز، مفاهیم تعریف و مشخصات طراحی شروع شده اند.
اطلاعات جزئی و کافی برای بیان همه چیزهای کمی و هزینه ها در جهت برنامه ها ارائه شده است. حال زمان مناسبی برای پرسش از خصوصیات عملکرد و اصلاح آنها در صورت لزوم است. یک مطالعه مهندسی ارزش که نیازمند آنالیز، خصوصیات فنی و طراحی وظایف است، می تواند برای گزینه های جایگزین مشخص و پیشنهاد برای بهبود ارزش باشد.

فاز طراحی نهائی :
در ضمن این فاز، جزئیات مشخصات طراحی، فرموله و برنامه ریزی ها ایجاد شده اند، تلاش مهندسی ارزش در این فاز معمولا محدود به حذف جزئیات مرتبط با محدودیت های غیرضروری و زائد است. معمولا طراحی مجدد در این مرحله نمی تواند به صورت موثر و اقتصادی انجام گیرد، مگر اینکه پتانسیل صرفه جویی طول عمر محصول به اندازه کافی برای تعدیل هزینه ها بزرگ باشد.


مرحله ساخت :
در ضمن فاز ساخت، مهندسی ارزش برای بازبینی مشخصات و نیازمندی های قراردادی و سفارش در تغییرات به کار می رود. زمانی که تغییر در سفارشات تمایل به افزایش هزینه های قرارداد دارد آنگاه بایستی آنالیز ارزش را برای تسهیل در پیدا کردن راه حل های با هزینه کمتر و جلوگیری از افزایش عملکرد غیر ضروری اعمال کرد.


مرحله عملیاتی و نگهداری :
مطالعه مهندسی ارزش در این فاز به عنوان فرصتی برای ایجاد تغییر پیشنهاد می شود که در مراحل قبل مقدور نبودند (شاید ناشی از کمبود زمان و یا دیگر محدودیت ها باشد).
نتایج مطالعه مهندسی ارزش در این فاز صرفه جویی هزینه با توسعه طول عمر ان از طریق استفاده از مواد جدید، فرآیند و یا طراحی، کاهش هزنیه تعمیرات، صرفه جویی در انرژی و دیگر هزینه های عملیاتی است.
اجرای مهندسی ارزش برای یافتن پاسخ به این سوال است که چه راه حل دیگری، کارکرد مورد نظر، فرآیند، محصول و یا اجرای آن را با هزینه کمتری محقق می سازد. بنابراین، هرچه از زمان عمر پروژه بگذرد پتانسیل کاهش هزینه کم می شود.


شکل 3 کاهش در پتانسیل بالقوه صرفه جویی هزینه ها با توجه به عمر آن را توصیف می کند و در نهایت می توان چنین گفت که تیم طراحی بیشترین اثر را روی صرفه جویی هزینه دارد.

مراحل اجرای مهندسی ارزش
بر اساس تعاریف و برداشت هایی که از مهندسی ارزش وجود دارد برنامه های کاری متفاوتی برای آن ارائه شده است. برای مطالعه فرآیند اجرای مهندسی ارزش متدولوژی که به وسیله SAVE بیان شده، دنبال خواهد شد.


طرح ریزی این متدولوژی به نحوی است که آنالیز موثر و کارای پروژه را فراهم می کند و توسعه ماکزیمم تعداد راهکار برای نیل به کارکرد مورد نیاز پروژه را فراهم می آورد. این متدولوژی شامل 3 فاز اصلی زیر است :
 فاز پیش مطالعه
 فاز مطالعه
 فاز فرامطالعه
توان کار را انجام داد؛ این فاز را بعضاً به عنوان فاز «طوفان فکری» نیز نامیده اند.
این عمل به عنوان تلاشی است که با عادات، روش ها و فرضیات محدود کننده و معیارهای مشخص محدود نمی شود. داوری در مورد هر یک از ایده ها تا فاز بعدی به تعویق انداخته می شود. لازم به یادآوری است که هیچ ایده ای بد نیست و جریان آزادی از تفکرات و ایده ها بدون انتقاد از هر ایده وجود دارد.


هرچه راهکارهای بیشتری ارائه گردد احتمال بیشتری برای توسعه راه حل بهتر و برجسته تر به وجود می آید.
ادبیات مهندسی ارزش در این فاز برای ارائه ایده جدید سوال های زیر را پیشنهاد می کند:
• آیا این عملکرد به کلی می تواند حذف شود؟
• آیا بخشی از آن می تواند حذف شود؟
• آیا تکرار وجود دارد؟
• آیا تعداد طول های مختلف، رنگ ها یا تنوع آن ها می تواند کاهش یابد؟
• آیا یک بخش به صورت استاندارد می تواند به کار برده شود؟
• آیا این بخش بیش از وظیفه مورد انتظار کار ارائه می کند؟
• آیا هزینه مواد به کار رفته می تواند کاهش یابد؟


برای موفقیت در این فاز دو بخش کلیدی وجود دارند :
نخست، هدف از این فاز راه های ممکن برای طراحی پروژه نیست بلکه برای توسعه راهکارهای انجام کارکرد انتخاب شده مطالعه است و دوم، یک فرآیند ذهنی با تجارب گذشته برای نیل به ایده های جدید، ترکیب می شود.


هدف از پیدا کردن ترکیبات جدید دستیابی به کارکردهای مطلوب با هزینه کمتر و بهبود عملکرد است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید