بخشی از مقاله
چكيده
رويكرد جديدي كه در سالهاي اخي بر ميديريت عمليات حاكم شده، رويكود مديريت زنجيره تامين (SCM) است. زنجيره تامين شبكه اي از تسهيلات و مراكز توزيع است كه وظايف تهيه و تدارك مواد خام، تبديل آن به محصولات نهايي و واسطهاي و توزيع اين محصولات نهايي به مشتريان را انجام ميدهد. امروزه شركتها نيازمندند تا يكپارچگي منظمي را در تمام فرايندهاي توليدي- از ماده خام تا مصرف كننده نهايي – ايجاد كنند. مديريت زنجيره تامين به عنوان يك رويكرد يكپارچه براي مديريت مناسب جريان مواد و كالا، اطلاعات و جريان پولي، توانايي پاسخگويي به اين را داراست. و جايگاه اطلاعات و تكنولوژي موثر و كاراشدن فرآيندها در مديريت زنجيره تامين امري بديهي مي باشد. در اين مقاله محي شده است نقش سيستمهاي اطلاعاتي در مديرت زنجيره تامين تشريح گردد.
واژههاي كليدي : مديريت - مديريت زنجيره تامين – سيستمهاي اطلاعاتي – سيستمهاي اطلاعاتي بين سازماني – تجهيزات اطلاعات و تكنولوژي
مقدمه
سرعت جهاني شدن اقتصاد و همبستگي فعاليتهاي اقتصادي در دهههاي پاياني قرن بيستم، مرزهاي جغرافيايي را به سرعت بيرنگ نموده و ظهور شركتهاي بين المللي شاهدي بر اين مدعاست.ظهور اين شركتها به همراه خود روشهاي بسيار پيچيدهاي را در جستجو و خلق بازارها، روشهاي نوين مديريت در توليد و توزيع و كليه عمليات بازرگاني، ايجاد نموده است. عرصه رقابت چنان پيچيده شده كه شركتهاي بزرگ از ملتهاي متقاوت با يكديگر ادغام شده و براي دست يابي به مزيتهاي ويژه در سطح بينالمللي در كليه بخشهاي توليدي و خدمات، روشهاي نوين را به كار گرفته اند.
در اين مسير بكرگيري تكنولوژيهاي برتبر در زمينههاي اطلاعات و ارتباطات نيز در افزايش سرعت اين تحولات سهم بسيار عمدهاي را داشته است شبكه جهاني اينترنت باعث شده كه در دوردست ترين نقاطه بتوان به اطلاعات گستردهاي در زمينههاي مختلف دسترسي يافته و فرضيه دهكده جهاني، پايههاي خود را محكم كند. در چنين شرايطي به عنوان يك نتيجه گيري از تغييرات مذكور، سازمانها دريافتند بايد در مديريت شكبه همه كارخانجات و شركتهايي كه ورودي سازمان آنها را – بطور مستقيم و غير مستقيم – تامين مي كردند و همچنين شبكه شركتهاي مرتبط با تحويل و خدمات بعد از فروش محصول به مشتري، درگير شوند.
با چنين نگرشيس رويكردهاي «زنجيره تامين» و مديريت زنجيره تامين پا به عرصه وجود نهادند.
برطبق اين نظريه زنجيره تامين در يك تعريف ساده، شامل تمام فعاليتهاي مورد نياز براي ارائه يك محصول به مشتري نهايي بوده و مديريت زنجيره تامني در واقع، مديريت اين فعاليتها در زنجيره تامين است.
مفاهيم مديريت زنجيره و تحليل آن: ] 4[
يك زنجيره تامين شامل همه تسهيلات (امكانات)، وظايف و كارها و فعاليتهايي ميشود كه در توليد و تحول يك كالا يا خدمت از تامين كنندگان (و تامين كنندگان آنها) تا مشتريان (مشتريان آنها) درگير هستند و شامل برنامهريزي و مديريت عرضه وتقاضا، تهيه مواد، توليد و برنامه زمانبندي محصول يا خدمت، انبار كردن، كنترل موجودي و توزيع، تحول و خدمت به مشتري ميشود مديريت زنجيره تامين همه اين فعاليتها را طوري هماهنگ ميكند كه مشتريان بتوانند محصولاتي با كيفيت بالا و خدمات قابل اطمينان در حداقل هزينه به دست آوردند، مديريت زنجيره تامين ميتواند براي شركت ميزيتي رقابتي ايجاد كند. بنابراين مديريت زنجيره تامين داراي سه مولفه كلي به صوت زير است:
1- مديريت اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي در شبكه تامين
2- مديريت عمليات و موجودي و جريان مواد در شبكه تامين (مديريت لجستيك)
3- مديريت روابط در داخل و بين اعضاي شبكه
اين سه مولفه در حقيقت سه مشخصه استراتژيك يك شبكه به شمار مي رود و در صورتيكه براساس شرايط مورد نياز شبكه طراحي نشوند و يا بعد از طراحي آنچنان كه شايسته است مورد توجه، بازبيني و كنترل يك نظام و سيستم پويا براي تحليل و بهبود اين سه ركن شبكه است زير شرايط محيطي مي تواند بشدت متغير بوده و همين تغييرات شديد برروي كارايي و حتي حذف يك شبكه موثر باشد. در نتيجه به مجموع سه مديريت ذكر شده در فوق، بايستي مورد چهارمي اضافه كرد كه عبارتست از :
مديريت استراتژيك شبكه تامين
بنابراين مي توان يك مدل مفهومي براي مديريت شكبه تامين (scm) به صورت عام طرح كرد شكل (1) مدل مفهومي در سطح كلان مديريت شبكه تامين مي باشد. توضيحات فوق به خوبي در اين مدل بكارگرفته شده اند.
اهميت اطلاعات در محيط مديريت زنجيره عرضه هماهنگ
تا قبل از دهه 1980 بسياري از اطلاعاتي كه بين نواحي وظيفهاي در داخل يك ارگان و يا ارگانهاي عضو زنجيره عرضه جريان داشتند بر روي كاغذ ثبت ميشدند: در بسياري از موارد اين نوع محاملات و ارتباطات كند، غير معتبر، و نزديك به خطا بود. اين نوع تجارت هزينه زيادي در برداشت زيرا باعث كاهش اثربخشي موسسات بازرگاني در قابليت طراحي پيشرفت، تهيه، توليد، توزيع اين محصولات مي شد. همچنين اين شيوه مانع از ريسك كردن در سرمايهگذاري بين سازماني ميشود كه امكان پيشرفت و سود در آنها زياد است. در طول اين دوران، اطلاعات به صورت عامل رقابتي – انتقادي كم ارزشي درآمده بودند زيرا قابليت آن توسط اعضاء زنجيره عرضه به خوبي قابل درك نبود. اگرچه در اين زمان شركتهايي كه مبادرت به استفاده ازمديريت زنجيره عرضه ميكنند متوجه اهميت حياتي اين اطلاعات و همينطور تكنولوژيهاي ميشوند كه اين اطلاعات را قابل دسترسي مينمايند. ] 6[
امروزه ممكن است زير ساختارهاي بنايدين تكنولوژي اطلاعات پيچيده و جامع باشد. اين زيرساختارها پشتيبان شبكه هاي ارتباطي موسسات بازرگاني به بانك دادهها و سيستمهاي عامل هستند. در حقيقت قابليتهاي زيرساختارهاي تكنولوژي اطلاعات موقعيتي را براي رقابت در زمينه نوآوريهاي تجارت به وجود ميآورد مانند كاهش زمان سيكل، اجراي فرايندهاي دوباره طراحي شده بين بخشي ، به كار بردن موقعيتهاي هماهنگ كننده فروشي ، و هدايت خريداران. اين زير ساختارها همچنين محافظ پشرفت مديريت و نگهداي زنجيرههاي عرضه درون سازماني هستند.
در يك معنا سيستمهاي اطلاعات و تكنولوژيهايي كه در اين سيستمها بكاررفتهاند نشان دهندة عنصري بنياديناند كه سازمانهاي زنجيره عرضه را به سيستمي متعهد و هماهنگ متصل ميكنند. در جو رقابتي حاضر، در اهميت اطلاعات و تكنولوژي اطلاعات تا موفقيت نهايي و شايد حتي در بقاي اعتبار مديريت زنجيره عرضه ترديد و جود ندارد. تعدادي از موسسات بازگاني معتبر كه در قالب ارتباطات زنجيره عرضه باهم همكاري مي كنند. بيشتر موفقيت خود را مديون اطلاعات و سيستمهايي ميدانند كه براي تقسيم اطلاعات بكا ميبرند. در اين زمينه مي توان شركتهاي P & G و Wal – Mart را نام برد. شركت P & G در ميان توافقهايي كه با خريداران مهم و خرده فروشي انجام دادن متعهد شده است تا براي توسعه اين خريداران تبيمي را مامور كرده تا صورتحسابهاي اصلي را كنترل كنند. يكي از اهداف اصلي اين گروهها تسهيل اطلاعات بين موسات بازرگاني است. و همچنين تعين محدوده مشخص براي لجستيك، مديريت مالي، حسابداري، MIS ، وسايل مربوط به عرضه ميباشد.
براساس گفتههاي بوئرساكس و كلاس (1996)، اطلاعات به هنگا و دقيق حالا بيشتر از هرزمان ديگري، در تاريخ تجارت آمريكا مهم و حياتي است. 3 عامل تاثير بيمار زيادي بر روي اين تغييرات داشتهآند: اول خشنود كردن خريداران كه يكي از دغدغههاي فكري مشترك در بين همه است. خدمات رساني به بهترين، شايستهترين و موثرترين وجه مكن مسئلهاي بسيار با اهميت است. از بين كل تجارب خدمات رساني به مشتريان اين اطلاعات ضروريترين مي باشند: ترتيب سفارشات – دسترسي به محصولات، جدول زماني تحويل نامهها و بستههاي پستي و فاكتورها.
دوم، اطلاعات يك فاكتور قاطع در توانايي مديون جهت كاهش موجودي و نيازمنديهاي منابع انساني با يك سطح رقابتي ميباشد. و در اخر جريانات اطلاعات نقش بسيار مهمي را در برنامهريزي استراتژيك و خردكردن امكانات و منابع بازي ميكند.
سيستمهاي اطلاعاتي بين سازماني (IOIS)
بسياري از سازمانهايي كه از طبيعيت حياتي اطلاعات در محيط يك زنجيره عرضهها هماهنگ مطلع هستند از نوعي سيستم اطلاعاتي بين سازماني استفاده ميكنند. IOIS سيستمهايي هستند برپايه تكنولوژي اطلاعات، كه از مرزهاي سازماني فراتر ميروند. در حقيقت، درسطح نهايي ادغام تمامي اعضاي زنجيره عرضه مرتبا با اطلاعات بلادرنگ، پيشتيباني مي شوند. مبناي توانايي تقسيم اطلاعات استفاده موثر از تكنولوژي اطلاعات در درون زنجيره عرضه است. استفاده صحيح از اين تكنولوژيها به تصميم گيرندگان كمك مي كند تا با دسترسي زماني به تمام اطلاعات مورد نياز از هرجايي درون زنجيره عرضه آشنا ميشوند.
Barret توضيح ميدند كه IOIS به صورت سيستم پردازش داده / ارتباط داده يكپارچه توسط 2 يا چنداركان بكار برده ميشود. اين سازمانها ممكن است ارتباط تجاي قبلي با يكديگر داشته باشند. (خريدار – عرضهكننده) و يا خير (اتاق معاملات اعتباري پاياپاي) چيز كه بايد وجود داشته باشد اتصال الكترونيكي كامپيوتري بين دو سازمان است كه باعث ماشيني شدن تعدادي از عناصر كارميشود، مانند: پردازش سفارشات، كنترل مراحل سفارشي، بازنگري سطح موجودي،اطلاعات مسير حمل ونقل، انتقال معاملات كه قبلا دستي يا به وسيله نامه انجام ميشد.
توسعهIOIS داراي 3 مزيت جداگانه در زنجيره تامين است: كاهش هزينه – بهبود بهرهوري و استراتژي محصول / بازار.
هنگامي كه سازمانها IOIS ها را در زمينه پشتيباني از تواناييهاي مديريت زنجيره تامين توسعه ميدهند. ممكن است با مخالفتهايي روبرو شوند. بدون شك يكي از مشكلات، گسترش يك زبان مشترك در زمينه طراحي فرمت و الويت موسسات گوناگوني است كه در اطراف آن هستند. نيازمنديهاي تقسيم اطلاعات خيلي بالاتر از آن چيز است كه يك توليد كننده و توزيع كنندة مربوطهاش جهت پردازش سفارشات به يك روش ثابت نياز دارند. تمام اطلاعات مربوطه بايستي در نهايت، اطراف و درون تمام سازمانها از نقطه شروع تا نقطه معرف جمع گردد. مانند سفارشات (سفارشي اجزاء تشكيل دهنده ، خدمات ، محصولات نهايي) حمل و نقل داخلي ، توليد، انباركردن مديريت موجودي، حمل و نقل خارجي ، فروش، بازاريابي، پيشبيني و اطلاعات مربوط به خدمات به مشتريان. اگرچه سازمانها از اهميت IOIS براي داشتن مديريت زنجيره عرضه موثر آگاهند ولي هيچ روش استانداردي در زمينه تكنولوژي و يا اطلاعات بكار نميبرند: