بخشی از مقاله

چکیده

با شنیدن واژه فرزندکشیمعمولاًقتل کودک به وسیله ی پدر به ذهن متبادر می شود. قتل فرزندان توسط پدران کهغالباً هم با خشونت و سنگدلی همراه است وجدان عمومی را آزرده و احساسات افراد جامعه را جریحهدار مینماید. اما همچنان که رابطه ابوت از بدو تولد یا حتی قبل از آن تا زمان مرگ بین ابوین و فرزند برقرار است لذا فرزندکشی اعم خواهد بود از قتل جنین، نوزاد، کودک و بزرگسال که البته نمود و بروز آن بیشتر در قتل نوزاد و کودک بوده و حساسیت افراد جامعـه را نیز برانگیخته و با توجه به آسیبپذیری و وابستگی کودکان بـه والدینشـان اهمیـت پـرداختن بـه موضـوع دو چنـدان میگردد.

از نظر عدالت قضایی، فرزندکشی نه اینکه به ظاهر نباید موجب انتفاء قصاص گـردد بلکـه از دیـد و منظـری دیگـر بایـد پذیرفت که فرزند در پناه پدر و جدپدری است و مأمن و تکیهگاه نمیتواند خود عامل قتل و از بین بردن امنیت باشد اگر از نظر فقه استدلال می شود که پدر سبب وجودی فرزند است چگونه پدر بتواند باعث قتل فرزند بشود؟ از منظر حقـوقی، چگونه پذیرفتنی است که مسبب ایجاد امنیت یا کسی که باید امنیت را برای فرزند مهیا کند بـا سـلب امنیـت- آن هـم مهمترین بخش آن یعنی جان- از مجازات مشابه که برای دیگران قائلیم مبرا نموده و او را آزاد نماییم؟

ما در این مقاله از منظر حقوق به موضوع فرزندکشی در حقوق کیفری ایران نگاه خواهیم کرد و مسایلی چون قتل فرزند توسط پدر و مجازات فرزندکشی که به اعتقاد خیلی ها باعث تجری پدران در قتل فرزند شده و اینکه چراقانوناًپدری کـه مرتکب قتل عمدی فرزند خود شده قصاص نمیشود و مورد نقد و بررسی قرار میدهیم.

کلید واژه: فرزند کشی – ابوت – قتل – قصاص نفس – تجری – کودک – قتل مظلومانه - تعزیر


1


مقدمه

یکی از موانع تحقق و صدورحکم قصاص نفس در حقوق کیفری ایران، ابوت قاتل نسبت به مقتول است. قتل فرزند توسط پدر یا جدپدری، در جوامع امروزی جدای از مشکلاتی که بوجود می آورد در سالهای اخیر رونـد صـعودی پیـدا کـرده اسـت و پـدر یـا جدپدری در اثبات دلیل قتل عمد فرزند خود معاف بوده و همین اندازه که برای دادگاه رابطه ابوت قاتل نسبت به مقتـول احـراز گردد، قاضی مکلف به صدور رأی مبنی بر سقوط قصاص نفس می باشد. البته پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیـر قاتـل از نظـر جنبه عمومی جرم به قوت خود باقی است.

یکی از قواعد مسلم فقه شیعه که مورد قبول جمهور فقهای اهل سنت نیز می باشد عدم قصاص پدر و جدپدری در صـورت قتـل فرزند است که مستند به منابع فقهی بوده و در قانون مجازات اسلامی به عنوان یکی از موانع قصاص آورده شده و در واقع مانعی در ثبوت قصاص نفس است. مجازات پدر یا جدپدری در صورت قتل فرزند دیه و تعزیر میباشد.

ماده 301 قانون مجازات اسلامی اشعار میدارد: »قصاص در صورتی ثابت می شود که مرتکب ، پـدر یـا از اجـداد پـدری مجنـی علیه نباشد....« همان گونه که ملاحظه می شود در این ماده به بیان حکم پدر و جدپدری فرزندش را بـه قتـل رسـانده پرداختـه شده است.

ماده 612 قانون مجازات اسلامی-کتاب پنجم تعزیرات- مقرر می دارد: ((هرکس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته باشـد و یا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد و یا به هر علت قصاص نشود در صورتی که اقـدام وی موجـب اخـلال در نظـم وصیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد دادگاه مرتکب را به حبس از سه تا ده سال محکوم می نماید)).

بنابراین مجازات فرزند کشی بنابر قواعد فوق تعزیر بدل از قصاص نفس و پرداخت دیه به سایر اولیاء دم است.

کشتن یک انسان از گناهان بزرگی است که در همه جوامع و ادیان سرزنش شده ولی با تمام قبـاحتی کـه عـرف و شـرع بـه آن نسبت میدهد، امروزه یکی از معضلات بزرگی است که خواه و ناخواه جامعه ما گرفتار آن میباشد.

از زشتترین قتلها میتوان به قتلهای خانوادگی اشاره نمود کهغالباً در آن افراد با روابط خویشاوندی نسبی یا سببی نزدیـک، اقدام به قتل یکدیگر مینمایند و از منحوسترین این قتلها فرزندکشی است که توسط پدر یا مادر و یا بـا مشـارکت هـر دو بـه وقوع میپیوند.[1]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید