بخشی از مقاله
چكيده
هويت واقعي و عيني ما در جهان واقعي به وسيله عواملي مانند مليت، نژاد، طبقه، محل تولد، شغل و سطح تحصيلات كه كنترل آنها سخت و يا از اختيار ما خارج است، تعيين مي شود و در واقع تغيير ناپذير يا داراي انعطاف پذيري کمي است. اما در مقابل، در جهان مجازي اينترنت از طريق هويت هاي مجازي، قادر و آزاد هستيم که خودمان را آنطور که دوست داريم بازتعريف کنيم. ادعاي اين مقاله اين است که اگرچه بعضي از مردم ترجيح مي دهند از هويت هاي واقعي خود بر روي شبکه اينترنت استفاده کنند، اما اکثريت آنان متمايل هستند که با استفاده از اطلاعات هويتي غير واقعي در فضاي اينترنت به تعامل بپردازند، در اين راستا طي يک پرسشنامه با پرسش هاي بسته و باز در بين دانشجوياني از دو جنس زن و مرد از دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران در وحله نخست در پي اطلاع از ميزان تمايل افراد به تجربه کردن هويت هاي غير واقعي بوده و در درجه دوم در پي يا فتن پاسخ به چرايي و تبيين اين مسئله مي باشد. تعريف گافمن از "خود " و نظريه او مبني براينکه "چگونه افراد در موقعيت هاي مختلف اجتماعي "خود"ها و نقش هاي مختلفي را اختيار مي کنند" به عنوان نظريه مبنايي اين مقاله در نظر گرفته شده است و بر تئوري وي اين تعميم را اضافه کرده ام که فضاي مجازي اينترنت با قابليت هاي ويژه اش افراد را قادر مي سازد که علاوه بر اختيار کردن خودها و نقش هاي متفاوت در موقعيت هاي اجتماعي متفاوت بتوانند "هويت" هاي متفاوتي را براي خود خلق کنند.
واژگان کليدي: هويت، خود، اينترنت، فضاي مجازي، رفتار ارتباطي.
مقدمه
امروزه، افراد بسياري از تعاملات خود را در جهان مجازي انجام مي دهند و اين جهان مجازي به اندازه اي جذاب عمل كرده است كه چه بسا بسياري از افراد بيشتر اوقات خود را در آن جهان به سر مي برند تا در اين جهان عيني و ملموس. اين امر به نوبه خود ـ و البته با توجه به قابليت هايي كه اين جهان مجازي دارد ـ باعث شده است كه افراد به اين فكر بيافتند تا کل هويت خود يا ابعادي از آن را آنطور كه خود دوست دارند تغيير دهند و بازتعريف كنند و با اين هويت هاي تغيير يافته به تعامل در اين جهان مجازي بپردازند.
ميد(1934) از جمله اولين كساني است كه به بحث و بررسي موضوع تغيير”خود“ و ”هويت“در تعاملات جهان واقعي و عيني پرداخته است. گافمن(1959) در ادامه بررسي ها و مطالعات ميد، ايده و نظريه اي پيرامون اينكه افراد در موقعيت هاي مختلف اجتماعي ”خود“هاي مختلف و متناسب با آن موقعيت را اختيار مي كنند، را مطرح كرد، كه اين نظريه به عنوان نظريه بنيادي اين مقاله در نظر گرفته شده است و بر اساس آن اين ايده جديد مطرح شده است كه در جهان مجازي اينترنت و به واسطه قابليت هاي آن افراد نه تنها در موقعيت هاي مجازي مختلف خود هاي متفاوتي را اختيار مي كنند، بلكه قادر به اختيار كردن هويت هاي كاملا جديدي آنطور كه خود دوست دارند، هستند و بيشتر كاربران اينترنتي اين تمايل را دارند كه از اين قابليت و امكان استفاده كرده و براي خود هويت هاي جديدي را پايه ريزي كنند.
در راستاي مسير اصلي اين مقاله، ابتدا مفاهيمي مانند ”خود“ و”هويت“ مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد. كلياتي در مورد اينترنت و قابليت ها و كاربردها ي آن از مباحث بعدي مطرح در اين مقاله است. سپس به طور ادغامي مباحث هويت و تاثير پذيرفتن آن از اينترنت در راستاي ايده جديدي كه در اين مقاله مطرح شده است، بسط داده مي شود. قسمت پاياني اين مقاله كه در واقع نقطه قوت اين مقاله است به تحقيقي كمي و كيفي مي پردازد كه در پي كسب شناخت توصيفي و تبييني نسبت به عملكرد افراد در ارتباط با هويت شان در جهان مجازي اينترنت است.
کلياتي پيرامون هويت
فرهنگ لغت آكسفورد(2002) هويت را به صورت زير تعريف مي کند "خصوصيات، احساسات و باورهايي که باعث تمايز افراد از يکديگر مي شود" هويت يک شخص ناميده مي شود(ومير ،ص643 :2002). فرهنگ لغت هاي ديگر به هويت به عنوان "شرايط لازم براي يک شخص خاص بودن" اشاره کرده اند و در مقابل اين تعاريف، هويت در مباحثه هاي پسا مدرني با تساهل و تسامح بيشتري تعريف شده است. استوارت هال به عنوان يکي از پسا مدرنيست هاي مطرح اعتقاد دارد که "هويت ها ... پيوست هاي موقتي و گذراي سوبژه هستند که کنش هاي پراکنده اي را براي ما به ارمغان مي آورند" و اين تعريف به اين معناست که در حقيقت نمي توان از هويت هاي ثابت حرف زد(متيو،16:2000).
در کل بحث هاي پيرامون هويت را مي توان در دو قالب اصلي "روان پويايي " و جامعه شناختي " مطرح کرد. نيرو محرکه هر دو سنت براي به چالش کشيدن فهم بنيادي هويت در تکاپو بوده است، هر دو قالب هسته و جوهره اي تحت عنوان "من واقعي" را براي هويت قائل هستند که منسجم بوده و در طول زندگي تقريبا بدون تغيير باقي مي ماند(مارشال، 1998). در مقابل اين نگاه، هر دو سنت بر بعد ابداعي و قابل ساخت هويت نيز به درجات مختلف تاکيد دارند. به هدف دور نشدن از مسير اصلي اين مقاله از قالب روان پويايي هويت اغماض کرده و در مقابل بعد جامعه شناختي آن به طور کامل بسط داده مي شود.
سنت جامعه شناختي هويت مربوط به "تعامل گرايي نمادين" بوده و ريشه در تئوري واقع گرايانه "خود" که توسط انديشمنداني چون ويليام جيمز و جورج هربرت ميد مورد بحث قرار گرفته است، دارد. "خود" يک ظرفيت متمايز انساني است که افراد را قادر مي سازد تا به سرشت خود و جهان اجتماعي شان به واسطه ارتباط و زبان تعمق کنند(مارشال، 1998). جيمز و ميد هر دو به "خود" به عنوان فرايندي با دو بعد مي نگرند: "من دروني" که داناتر، دروني، ذهني، خلاق، تعيين کننده و کمتر قابل شناخت است و "من بيروني" که شناخته شده تر، بيروني، تعيين شده و جنبه اجتماعي "خود" است. در اين حالت تعيين هويت نوعي فرايند نامگذاري و به طور ذهني خود را در طبقه بندي هاي اجتماعي قرار دادن مي باشد که در اين فرايند زبان نقش مرکزي پيدا مي کند.
خود و تعامل
بحث هايي که به "خود" و قبول مسئوليت کردن در قبال اعمال "شخصي" پرداخته اند، به بخشي از بحث هاي تئوريکي فلسفي، جامعه شناختي و روانشناختي طي يک دوره بلند مدت دو هزار ساله تبديل گشته اند. در دايرة المعارف ويكيپديا (2006) در توضيح اصطلاح "خود" بيان مي کند که اين اصطلاح در بين نظريه پردازان از رشته هاي مختلف علمي معاني و كاربردهاي متفاوتي را به خود مي گيرد؛ در حالت كلي ״خود״ به شخصيت آگاه و انعكاسي يك فرد اشاره دارد.
ميد(1934) در فرايند شکل گيري "خود" اولويت را به تعامل اجتماعي داده و توضيح مي دهد که فرايند شکل گيري "خود" قبل از برقرار ارتباط و تعامل وجود نداشته و ارتباط جزء لاينفک کل اين فرايند است. از نظر ميد، جوهره "خود" ذهني است و در ايما و اشاره هايي که در گفتگوها مورد استفاده قرار مي گيرند، نهفته است؛ چرا که اين ايما و اشاره ها تفکر شخص را تشکيل مي دهند. پس بنابراين ريشه و اساس "خود"، مانند تفکر، اجتماعي است(وودوارد، 8:2002).
مي توان گفت که "خود"ي که مد نظر ميد است داراي چندين "خود" است به اين دليل که ما در زندگي اجتماعي يا زندگي روزمره خود در موقعيت هاي مختلف اجتماعي قرار گرفته و براي برقراري ارتباط در آنها مجبوريم که "خود"هاي متفاتي را به نمايش بگذاريم. از اين نظر، "خود" در بافت وضعيت هاي مختلف اجتماعي شکل گرفته و واکنش هاي متفاوتي را مي طلبد(وودوارد، 9:2002). به عبارت ديگر "خود" يا "خود"هاي ميد به واسطه فرايند تصور و خيالپردازي ايجاد مي شوند. براي مثال کودکان فهم شان را از "خود" از طريق اختيار کردن نقش هاي ديگران از قبيل معلم ها يا والدين شان در بازي بطور تصوري گسترش مي دهند. "خود" ميد يک خود اجتماعي است اما "خود"ي است که از طريق فرايندهاي تصور فرد را به جامعه وصل كرده و شکل مي گيرد.
اروين گافمن(1959) نظر و ايده ميد در مورد "خود" را با تمرکز بر جهان اجتماعي بيروني بسط و گسترش داد. او مفهوم "خود"را به داخل جهان اجتماعي آورده و برصحنه روابط اجتماعي قرار داد، البته خود مورد نظر گافمن تنها يک "خود"اجتماعي نيست، بلکه "خودي" است که موقعيت اجتماعي را به مانند نمايشنامه زندگي تک تک ما درنظرمي گيرد و در آن باليده و نسبت به آن موقعيت هاي اجتماعي واکنش نشان مي دهد. درواقع او ازاين نظر "خود" را، قابل مقايسه با يک بازيگر تئاتر مي داند که نقش و يا نقش هايي ازيک نمايشنامه را بازي مي کند. به نظر گافمن، يک فرد براي ملاقات با افراد مختلف و تعامل هاي روزانه اش نيازمند مديريت نقش مي باشد. در نظر او جامعه هويت را به فرد اعطا مي کند، جامعه ازآن نگهداري مي کند و هم او در آن تغييراتي اعمال مي کند.
اينترنت و كاربران
کاربردهاي مختلف و متنوعي براي برآورده کردن نيازهاي عمومي و خاص کاربران اينترنتي ايجاد شده اند. با هدف دور نشدن ازمسير اصلي مقاله، تعدادي از کاربردهاي اينترنت که به خلق موقعيت هاي اجتماعي متنوع مشابه محيط اجتماعي واقعي کمک کرده اند و اساس آنها بر تعامل و ارتباط استوار است را به اجمال توصيف مي کنيم. کاربردهاي وامکاناتي ازقبيل: پست الکترونيکي ، گروههاي خبري ، ام. يو.دي.ها ، آي.آر.سي و هوم پيج هاي شخصي.
• پست الکترونيکي: پست الکترونيکي يا ايميل به کاربران اجازه مي دهد که براي يكديگرپيام ارسال کرده و يا اطلاعات ديگرازقبيل فايل هاي دربردارنده متن، تصوير، کليپ هاي صوتي – تصويري و برنامه هاي کامپيوتري را به پيام پيوست کرده و بفرستند(برگرفته از سايت ويکيپديا (2006).
• گروههاي خبري: مي توان گروههاي مختلف را درفضاهاي مجازي براي تبادل نظر برروي موضوع هاي مختلف به وجود آورد. درهرحيطه موضوعي، تعدادي گروه به بحث وتبادل نظر مي پردازد (برگرفته از سايت ويکيپديا(2006)..
• ام.يو.دي ها: کاربران را قادر مي سازند تا فضاهاي مجازي را که معمولاً برمتن استوارند براي خود ايجاد کرده وازکاربران ديگر براي حضور درآن فضا دعوت به عمل آورند(برگرفته از سايت ويکيپديا(2006).
• آي .آر.سي.: همزمان ترين تعاملات در فضاي مجازي اينترنت درگفتگو هاي اينترنتي يا آي .آر.سي اتفاق مي افتد. آي ار. سي. به کاربران اجازه مي دهد تا در اتاق هاي مجازي گرد هم آمده و درباره موضوع هاي مشخص ازطريق تايپ گفتگوها و يا با استفاده از ميکروفون متصل به اينترنت با همديگر صحبت کرده و درصورت نياز با يکديگر فايل هايي را رد وبدل کنند(سلوين، 35:2000).
• هوم پيچ هاي شخصي: چونگ (2000) هوم پيج هاي شخصي را يک سايت شبکه اي مي داند که بوسيله يک فرد ايجاد شده و برشخصيت وهويت نويسنده اش متمرکز است. اواعتقاد دارد که هوم پيج ها محل عرضه و حکايت سرايي "خود" است. هوم پيچ ها بوسيله يک سري امکانات ازقبيل: بيوگرافي، لينک ها، عکس ها، اخبار به روز يا ياداشت هاي روزانه وغيره به عرضه و ارائه "خود" افراد به افراد خاص و يا به تمام کاربران اينترنتي جهان کمک مي کنند(بل،117:2001).
هويت و اينترنت
گافمن بر اين باور است که يک فرد وقتي که در موقعيت هاي مختلف اجتماعي قرار مي گيرد، سعي مي کند که "خود"هايي متناسب با موقعيت مورد نظر را اختيار کند و نقش آن خود را به نحو احسن اجرا کند. او ادامه مي دهد که اين امر دقيقا مانند عملکرد يک بازيگر تئاتر است که نقش شخصيت هاي متفاوت را در يک تئاتر يا تئاتر هاي مختلف بازي مي کند.
تمامي آنچه را كه گافمن در مورد اختيار كردن نقش ها و هويت هاي مختلف از طرف افراد متفاوت بيان مي كند در مورد جهان واقعي صدق مي كند. اما آنچه را که من مي خواهم در اينجا به آن اشاره کنم اين است که افراد در موقعيت هاي اجتماعي جهان واقعي در اختيار کردن و اجراي "خود"ها و "هويت"هاي مختلف با محدوديت مواجه هستند، چرا که براي مثال يک فرد سفيد پوست نمي تواند "خود" و "هويت" يک سياه پوست و يا يک پسر نمي تواند خود و هويت يک دختر را اختيار و اجرا کند.
اما در موقعيت هاي اجتماعي مجازي که اينترنت در جهان مجازي خود فراهم مي کند و به واسطه کاربرد ها و قابليت هاي خاص اش، افراد قادر مي شوند که نه تنها "خود"ها و نقشهاي مختلف، بلکه حتي "هويت"هاي متفاوتي را بدون محدوديت و يا با محدوديت هاي بسيار کمتري در مقايسه با موقعيت هاي اجتماعي جهان واقعي اختيار کرده و اجرا کنند. براي مثال در يک اتاق گفتگو يک مرد مي تواند خود را يک زن، يک سفيد پوست خود را يک سياه پوست و يا يک فرد فقير خود را يک ثروتمند - و يا بالعکس - معرفي کرده و با اين هويت هاي جديد بدون مشکل به تعامل با ديگران بپردازد. همه اين موارد نشان دهنده انعطاف پذيري هويت ها در جهان مجازي اينترنت است.
در رابطه با رواج اين نوع روش باز تعريف و برساخت هويت مي توان به نظر رابرتسون(1380) دركتاب ״جهاني شدن، تئوري هاي اجتماعي و فرهنگ جهاني״ رجوع كرد. او در اين زمينه بر اين باور است كه ״با وجود اينكه هويت فردي و جمعي برساخته مي شود، با اين حال در هر دوره اي از زمان شيوه هايي به صورت شيوه غالب اما نه شيوه اجمالي براي برساختن هويت رايج مي شود״(همان:211). حال مي توان گفت كه با پيدايش اينترنت و جهان مجازي که از راه آن خلق شده است، افراد اين روش را براي بازتعريف هويت خودشان انتخاب كرده اند.
نکته بسيار مهم و چشمگير ديگر در مورد هويت هاي آنلايني که در جهان واقعي اصلا ممکن نيست و نشان دهنده حد بالاي انعطاف پذيري هويت ها در دنياي مجازي است، اختيار کردن چندين "هويت" و "خود" در آن واحد است. به اين معنا که افراد در جهان مجازي قادر هستند در يک لحظه داراي چندين هويت باشند. در آن واحد هم سفيد پوست باشند و هم سرخ پوست، هم مرد باشند و هم زن، هم فرانسوي باشند و هم انگليسي، هم يک بچه 9ساله باشند و هم يک سالخورده 90 ساله. چيزي که در دنياي واقعي اصلا ممکن نيست و اگر هم باشد در حد اختيار کردن چندين "خود"است و نه چندين "هويت". در نهايت اينکه علاوه بر اينکه يک فرد مي تواند چندين هويت داشته باشد، چندين فرد(مثلا يک گروه) نيز مي توانند با استفاده از يک هويت يکسان در جهان مجازي به تعامل بپردازند.
هويت آفلاين در مقابل هويت آنلاين
در اينجا بعد از مباحثي که در بخش هاي بالا مطرح گرديد مي توان تعريف هايي را براي دو نوع هويت به اصطلاح آفلاين و آنلاين ارئه داد. در تعريف اين دو نوع هويت مي توان گفت که هويت آفلايني در واقع معادل هويت واقعي و عيني ما است که به وسيله عواملي كه كنترل آنها سخت و يا از اختيار انسان خارج است از قبيل نژاد، طبقه، محل تولد، شغل و سطح تحصيلات تعيين مي شود. اما در مقابل، هويت آنلايني بسيار انعطافپذيرتر است؛ و منظور از آن هويتي اجتماعي است كه کاربران اينترنتي در اجتماعات مجازي اينترنت براي خود پايه ريزي مي کنند. افراد از راه هويت هاي آنلايني آزاد هستند که خودشان را آنطور که دوست دارند بازتعريف کنند.
روش شناسي
اما آنچه که از ديدگاه جامعه شناختي و ارتباط شناختي در مورد تغيير "هويت" ها و "خود"ها در اينترنت مهم است به آن پرداخته شود، نه توانايي انجام آنها توسط افراد؛ بلکه ميزان تمايل افراد جامعه به اين امر و چرايي اين مسئله است.
در اين قسمت از مقاله به تحقيقي که در راستاي پي بردن به ميزان تمايل کاربران اينترنتي ايران به تغيير "هويت" و "خود" و همچنين تبيين اين امر اختصاص داده شده است خواهم پرداخت. اين تحقيق بر پرسشنامه اي با 11 سئوال بسته و 4 سئوال باز استوار است. پرسش هاي بسته اين پرسشنامه براي کسب شناخت نسبت به اينکه اولا چه تعداد از کاربران نمونه، تغيير هويت را تجربه کرده اند و ثانيا چه ابعادي از هويت بيشتر دستخوش تغيير بوده است و در نهايت کاربران براي چه اموري دست به تغيير هويت زداه ند. سئوال هاي باز اين پرسشنامه نيز با 4 پرسش مختلف به چرايي اين امر پرداخته و سعي دارد تا تبييني نسبتا کامل ارائه دهد.
نمونه آماري اين تحقيق بر اساس تركيبي از روش نمونه گيري گلوله برفي و تصادفي ساده از دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران انتخاب شده اند. اين نمونه شامل كاربران اينترنتي دانشجو از سه قوميت ترک، فارس و کرد(از هر قوميت 10 نفر) مي باشد كه تعداد كلي آنها 30 نفر بوده و از اين تعداد 15 نفر زن و15 نفر مرد هستند.
تحليل سوال هاي بسته
تحليل هاي سوال هاي بسته بيشتر بر نمايش نمودار است. به اين صورت كه در مرحله اول نمودارهايي كه به بررسي تاثير متغير جنسيت (مرد و زن بودن) بر تغيير ابعادي از هويت پرداخته اند، ارئه مي شود. در اينجا تغيير جنسيت ، تغيير قوميت ، تغيير مليت ، تغيير زبان و تغيير اسم در فضاي مجازي اينترنت به عنوان تغييراتي كه فرد مي تواند در ابعادي از هويت خود اعمال كند، در نظر گرفته شده اند. سپس در مرحله بعد، به تحليل نمودارهايي كه به بررسي تاثير متغير قوميت پرداخته اند، مي پردازم.
مرحله اول، تحليل سوال هاي بسته بر اساس متغيير جنسيت
• همانطوري كه در نمودار شماره 1 مشاهده مي كنيد بر اساس متغيير جنسيت، مردان بيشتر از زنان(8 نفر مرد و 5 نفر زن) تغيير جنسيت را در تعاملات اينترنتي خود تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 2 همانطوري كه مشاهده مي كنيد، زنان بيشتر از مردان(6 نفر زن و 4 نفر مرد) تغيير قوميت را در تعاملات خود در فضاي مجازي تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 3 ، مردان بيشتر از زنان(6نفر مرد و 3 نفر زن) تغيير مليت را تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 4 ، همانطوري كه مي بينيد، تفاوت محسوسي بين مردان و زنان وجود ندارد(11نفر مرد و 10 نفر زن).
• در نمودار شماره 5 ، مردان و زنان به يك اندازه تغيير اسم را تجربه كرده اند (12نفر مرد و 12 نفر زن).
نمودار شماره 1 (تاثير متغيير جنسيت بر تغيير جنسيت) / نمودار شماره 2(تاثير متغيير
جنسيت بر تغيير قوميت)
نمودار شماره 3 (تاثير متغيير جنسيت بر تغيير مليت)/ نمودار شماره 4 (تاثير متغيير جنسيت بر تغيير
زبان)
نمودار شماره 5 (تاثير متغيير جنسيت بر تغيير اسم)
• در نمودار شماره 6 كه به بررسي تاثير متغيير جنسيت بر تجربه ايجاد ايميل با مشخصات هويتي غير واقعي(مثلا تغيير جنسيت، تغيير قوميت و غيره) مي پردازد، تعداد بيشتري از مردان در مقايسه با زنان (12 نفر مرد و 8 نفر زن) ايجاد ايميل با اطلاعات هويتي غير واقعي را تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 7 كه به بررسي تاثير متغيير جنسيت بر تجربه ايجاد وبلاگ با مشخصات هويتي غير واقعي مي پردازد، دوباره تعداد بيشتري از مردان در مقايسه با زنان (6 نفر مرد و4 نفر زن) ايجاد وبلاگ با اطلاعات هويتي غير واقعي را تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 8 كه به بررسي تاثير متغيير جنسيت بر تجربه چت كردن با مشخصات هويتي غير واقعي مي پردازد، زنان و مردان به تعداد مساوي(12 نفر مرد و 12 نفر زن) چت كردن با اطلاعات هويتي غير واقعي را تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 9 كه به بررسي تاثير متغيير جنسيت بر تجربه ثبت نام يا عضويت در يك سايت با مشخصات هويتي غير واقعي مي پردازد، همانطوري كه ملاحظه مي شود تعداد بيشتري از مردان در مقايسه با زنان (7 نفر مرد و 4 نفر زن) ثبت نام با اطلاعات هويتي غير واقعي را تجربه كرده اند.
نمودار شماره 6 نمودار شماره 7
نمودار شماره 8 نمودار شماره 9
مرحله دوم، تحليل سئوال هاي بسته بر اساس متغير قوميت
• در نمودار شماره 10، همانطوري كه مشاهده مي كنيد، فارس ها و ترك ها هر دوبه يك اندازه(ترك ها 5 نفر و فارس ها 5 نفر) و بيشتر از كردها (3 نفر از 10 نفر) تغييرجنسيت را در تعاملات خود در فضاي مجازي تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 11، همانطوري كه مشاهده مي كنيد، ترك ها (7 نفر از 10 نفر ) بيشتر از كردها (3 نفر از 10 نفر) تغيير قوميت را در تعاملات خود در فضاي مجازي تجربه كرده و در مقابل فارس ها هيچكدام شان تغييرقوميت را در تعاملات خود در فضاي مجازي تجربه نكرده اند.
• در نمودار شماره 12 ، همانطوري كه مشاهده مي كنيد، فارس ها (5 نفر از 10 نفر ) بيشتر از كردها (3 نفر از 10 نفر) تغيير قوميت را در تعاملات خود در فضاي مجازي تجربه كرده و در مقابل تنها يک نفر ازترك ها (1 نفر از 10 نفر) تغييرقوميت را در تعاملات خود در فضاي مجازي تجربه كرده است.
• در نمودار شماره 13 ، همانطوري كه مشاهده مي كنيد، ترك ها و كردها هر دوبه يك اندازه (ترك ها 8 نفر و فارس ها 8 نفر) و هر دو بيشتر ازفارس ها(5 نفر از 10 نفر) تغيير زبان را در تعاملات خود در فضاي مجازي تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 14 ، همانطور كه مي بينيد، تفاوت چشمگيري از لحاظ تعداد كساني كه تغيير اسم را در تعاملات خود در فضازي تجربه كرده اند بين سه قوميت مشاهده نمي شود (ترك ها 8 نفر، فارس ها 9 نفر و كردها 7 نفر).
نمودار شماره 10 نمودار شماره 11
نمودار شماره 12 نمودار شماره 13
نمودار شماره 14
• در نمودار شماره 15 كه به بررسي تاثير متغيير قوميت بر تجربه ايجاد ايميل با مشخصات هويتي غير واقعي(مثلا تغيير جنسيت، تغيير قوميت و غيره) مي پردازد، همانطوري كه ملاحظه مي شود تفاوت قابل توجهي مشاهده نمي شود ولي به ترتيب ترك ها (7 نفر) بيشتر از فارس ها ( 6 نفر) و آنها نيز به نوبه خود بيشتر از كردها(5 نفر) ايجاد ايميل با اطلاعات هويتي غير واقعي را تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره16 ، همانطوري كه مي بينيد كردها(5 نفر) بيشتر از فارس ها(4 نفر) و هر دو بيشتر از ترك ها (1 نفر)، ايجاد وبلاگ با اطلاعات هويتي غير واقعي را تجربه كرده اند.
• در نمودار شماره 17 ، همانطوري كه مي بينيد تفاوت برجسته اي بين سه قوميت از لحاظ تعداد افرادي كه در هر قوميتچت كردن با اطلاعات هويتي غير واقعي را تجربه كرده اند، وجود ندارد(فارس ها 9 نفر، ترك ها 8 نفر و كردها هم 7 نفر).
• در نمودار شماره 18 ، همانطوري كه ملاحظه مي شود فارس ها(5 نفر) بيشتر دو قوميت ديگر(كردها و تر كها هر كدام 3 نفر) ثبت نام با اطلاعات هويتي غير واقعي را تجربه كرده اند.
نمودار شماره 15 نمودار شماره 16
نمودار شماره 17 نمودار شماره 18
تحليل سئوال هاي باز
در اين قسمت از مقاله به تحليل سئوال هاي باز كه در تحقيقات كيفي نقش مهمي را بازي مي كند، مي پردازم.
تحليل پاسخ هاي داده شده به سئوال14:
سئوال 14: به نظر شما چه نسبتي از افراد در فضاي مجازي اينترنت هويت هاي "غير واقعي" را اختيار مي كنند؟...................... .
دليل اين امر را در چه مي دانيد؟
اين سئوال از دو قسمت تشکيل شده است: قسمت اول سئوال براي دست يابي به اطلاعاتي فراتر از نمونه تدوين شده است، چرا که افراد نمونه بر اساس مشاهدات و ارتباط با ديگر کاربران به درصدي اشاره کرده اند که در مجموع ما را با نسبت احتمالي کاربران استفاده کننده از هويت هاي غير واقعي آشنا مي کند. در پاسخ به اين قسمت از سئوال، بيش از نصف پاسخگويان يعني 19 نفر از آنان گفته اند که به نظر آنان "بيش از 50%" کاربران اينترنتي ايراني از اطلاعات هويت غير واقعي در تعاملات خود در فضاي مجازي استفاده مي کنند. که اين درصد با خود نمونه ما نيز همخواني دارد چرا که بيش از نصف کاربران اينترنتي نمونه ما حدود 80 درصد(25 نفر از 30 نفر) نيز در تعاملات خود از اطلاعات هويتي غير واقعي استفاده کرده بودند.پاسخهاي داده شده به قسمت دوم اين سئوال راميتوان به چهاردسته پاسخهاي عمده با مفهومهاي سرگرمي، در جستجوي هويت دلخواه و ايدآل بودن، محافظه كاري و فرار از ساختارهاي اجتماعي تقسيم كرد.