بخشی از مقاله
چکیده
با توجه به گسترش فزاینده استفاده از رسانه و اینترنت و دسترسی به جامعه اطلاعاتی، روند جهانی شدن هویت و شخصیت افراد از این منابع تاثیر می پذیرد. این مقاله، به بررسی تاثیر اینترنت و ماهواره بر هویت مذهبی و ملی دانش آموزان دوره دوم متوسطه با توجه به نقش آفرینی ایشان در آینده کشور می پردازد. تئوری مورد استفاده کنش متقابل نمادین و تاثیر جامعه اطلاعاتی بر هویت بوده و روش تحقیق، پیمایشی و نمونه گیری تصادفی و بهره گیری از تکنیک پرسشنامه به سنجش هویت دینی و ملی 250 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع دوره دوم متوسطه در منطقه هوراند از استان آذربایجانشرقی می باشد که نتایج آن به شرح ذیل است: هویت دینی دختران از پسران قویتر می باشد ؛ در بعد هویت ملی تفاوت قابل ملاحظه ای بین دختران و پسران ملاحظه نشد.
دانش آموزانی که از اینترنت و کامپیوتر در جهت مثبت - تحقیق و پژوهش - استفاده می کردند به مراتب هویت دینی و ملی قوی تری داشتند و برعکس افرادی که به مدت طولانی و به اهداف دیگر از فضای مجازی استفاده می نمودند، دارای هویت دینی و ملی پایین بودند. همچنین دختران نسبت به پسران تاثیر پذیری بیشتری از رسانه داشتند.
بیان مسئله
ایران کشوری با جمعیت بالغ بر هشتاد میلیون است که اکثریت آن را سنین زیر 30 سال تشکیل داده و به لحاظ جمعیتی کشوری جوان است.اگر امروز ، دل در گرو توسعه پایدار ایران داریم راهی فرا روی مشتاقان نیست جز محور قرار دادن انسان و نگاه هدفمند به انسان به عنوان هم هدف توسعه و هم ابزار توسعه . شرط اصلی نیل به توسعه پایدار در یک کشور تربیت نیروی انسانی کارآمد با گرایش های الزم فرهنگی واجتماعی و... می باشد .گسترش فضای اجتماعی و عام شدن بسیاری از امور خاص و درهمتنیدگی جهان، موجب شده که نوجوانان و جوانان امروزی در انتخاب هویت هایی منسجم و یگانه با مشکل و حتی بحران مواجه شوند و هویت آنها دچار چندپارگی و انشقاق گردد.
لذا آنچه به چشم میخورد فرآیند آرام و پیوسته انتقال هویت از نسلی به نسل دیگر نیست بلکه در دنیای کنونی بیشتر شاهد بحرانهای هویتی و به همان نسبت بازسازیهای هویتی هستیم. خانواده به عنوان اولین نهاد جامعه پذیر نمودن فرد ، در هویت یابی وی نیز اهمیت زیادی دارد. تحقیق در زمینه خانواده نیز از این نظر حائز توجه است که مساله اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری، بدون توجه به پرورش اساسی فرد در خانواده و انتقال فرهنگ جامعه به اعضا و به طور کلی روابط متقابل فرهنگ و شخصیت که خاصه از طریق شکل گیری شخصیت اساسی انجام می پذیرد، جز با ملاحظه ویژگی ها و آثار خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی امکان پذیر نیست.
اشرفی در باره عواقب عدم هویت یابی موفق در سنین نوجوانی و جوانی می گوید: اگر توجهی به آثار پیامدها و نتایج ناگوار » فقدان هویت « داشته باشیم و از عمق رنج و دردی که جوانان بی هویت احساس می کنند آگاه شویم ، در می یابیم بخش قابل توجهی از افسردگی ها، احساس پوچی و درون تهی شدن ها نتیجه منطقی بی هویتی است - اشرفی،. - 1381:2 یکی دیگر از عوامل اجتماعی شدن ، وسایل ارتباط جمعی است. با گسترش این وسایل در دوره جدید نقش موثر آنان بر فرآیند جامعه پذیری کودکان و نوجوانان و سمت و سو دادن به نگرش ها و گرایش های ارزشی آنان فزونی یافته است. روزنامه، مجلات، کتابها، سینما، تلوزیون، رادیو، ویدئو، نوار ضبط صوت و در شرایط فعلی ماهواره و ارسال امواج از نقاط مختلف کره زمین در شمار وسایل ارتباط جمعی قرار می گیرند. این وسایل بخش زیادی از مخاطبین را بدون اینکه ارتباط شخصی بین فرستندگان و گیرندگان آن پیام ها، بوجود آید، در بر می گیرد .
این نوع عامل جامعه پذیری ، فرد را با طیف فوق العاده وسیعی از مردم که تنها به طور غیر مستقیم شناخته می شوند آشنا می سازد از قبیل شخصیت های ورزشی و تاریخی، سیاستمداران، نویسندگان، روزنامه نویسان، گویندگان برنامه ها ، گردانندگان نمایش های تلویزیونی، گویندگی اخبار، موسیقی دانان و حتی افراد معمولی که در گزارش های خبری به عنوان شاهد مورد مصاحبه قرار می گیرند. رسانه ها از طریق معرفی کردن نقش ها، دیدگاه ها، مطالبی را به مخاطبین خود می آموزند که مردم از طریق روشهای دیگر نمی توانند به آنها دسترسی یابند.
طبقه جوان از طریق تبلیغات مطالبی را در باره نقش های آینده خود و نیز در باره ارزش های والا و ارزش های مادی می آموزد. تغییرات هنجارها و ارزش های اجتماعی به سرعت در زمینه های گروهی منعکس می شوند و ممکن است به آسانی توسط مردمی که به نحو دیگری ممکن نبود به آنها دسترسی یابند پذیرفته شوند، مثلا گسترش سریع گرایش های جدید در فرهنگ جوانان عمدتا بستگی به رسانه هایی مانند نوارهای مشهور، تلوزیون، رادیو، مجلات ویژه جوانان و سینما دارد.
بدین ترتیب امروزه، که اطلاع رسانی در بستر فناوری ارتباطات و اینترنت سرعتی وصف ناپذیر یافته و زمان و مکان را در نوردیده است و هیچ مانعی را بر سر راه خود بر نمی تابد و جوانان که بازیگران اصلی و سواران پیشتاز این موج هستند، بیش از هر زمان نیاز به شناختن و شناخته شدن دارند و شناخت واقعی و عملی نیازهای این نسل مستلزم بررسی ابعاد مختلف عوامل تاثیر گذار و اثر پذیر از این فناوری نوین ارتباطی است. آگاهی از نیازها و تمایلات دختران و پسران جوان و وضعیت هویت ملی و مذهبی ایشان در حوزه روابط بین فردی و اعتقادی و تاثیر رسانه بر ابعاد هویتی ، دولت و آموزش و پرورش را یاری خواهد داد تا در امور فرهنگی، آموزشی و تربیتی، تالیف کتب درسی ، مشاوره و ... به اقتضای سن و جنس شان برنامه ریزی نمایند.
جامعه اطلاعاتی و تحول فرهنگی
در خصوص چگونگی پیدایش جامعه ی اطلاعاتی، مانوئل کاستلز به انقلاب فناورانه ای که حول محور فناوری های اطلاعات متمرکز است اشاره میکند که در سال های پایانی قرن بیستم، چشم انداز اجتماعی زندگی انسان را دگرگون ساخته و با سرعتی شتابان در کار شکل دهی مجدد بنیان مادی جامعه است - کاستلز، . - 1380:28 با این همه، کاستلز مفهوم »جامعه ی اط لاعاتی« را با احتیاط و به صورت مشروط به کار میبرد و معتقد است نام بردن از یک جامعه ی اطلاعاتی به معنای همگونی جهانی همه شکل های اجتماعی نیست. سخن گفتن از جامعه ی اطلاعاتی یا جامعه ی متکی براطلاعات به دو شرط نیازمند است: از یک سو اعضای این جامعه در شکل کنونی خود، سرمایه داری هستند و از سوی دیگر تنوع و چندگونگی فرهنگی و نهادی آنها باید مورد توجه قرار گیرد. بدین معنی اگرچه ژاپن، اسپانیا، چین، برزیل و ایالات متحده آمریکا همگی جزء جوامع اطلاعاتی به شمار می آیند اما »هویت خویش را در دیگ جوشان و جهان گسترده و همسان ساز سرمایه داری متکی به اطلاعات از دست نمیدهند.
به نظر کاستلز سرمایه داری اگرچه به مثابه دیگ جوشان جهان گستر و همسان ساز عمل کرده اما واقعیت این است که در این کار خود موفقیتی کسب نکرده و برای مثال اگرچه ژاپن و آمریکا هر دو جزء کشورهای سرمایه داری به حساب می آیند اما با یکدیگر متفاوت هستند و هرکدام هویتی متمایز از دیگری و منحصر به فرد دارند. بنابراین کاستلز به جای اصطلاح جامعه ی اطلاعاتی، ترجیح می دهد جامعه ی شبکه ای را به کار ببرد. به لحاظ تاریخی، کاستلز دگرگونی فنآورانه را که منجر به ایجاد و اختراع » شاهراه اطلاعاتی « شده با اختراع بزرگ حروف الفبا در یونان 330 سال پیش از میلاد مشابه می داند و معتقد است برای نخستین بار در تاریخ رسانه، ابر متن یا فرازبانی شکل گرفته است که شیوه های مکتوب، شفاهی، دیداری و شنیداری ارتباطات انسانی را در چارچوب یک سیستم، یکپارچه میسازد. این پدیده که » شاهراه اطلاعاتی« نام دارد، به دلیل قابلیت یکپارچه سازی متن، تصویر و صدا در یک سیستم و شبکه جهانی، ماهیت ارتباطات را دستخوش دگرگونی های بنیادین ساخته است و از آنجا که ارتباطات نقش تعیین کننده ای در شکل دهی فرهنگ دارد، فرهنگ نیز به تبع دگرگونی های فناورانه ی جدید، دگرگونی های بنیادی دیگری را از سر میگذراند. در نظر کاستلز یکی از پیامدهای مهم گسترش فناوریهای اطلاعات و ارتباطات نوین مبتنی بر آن، دگرگونی فرهنگ هاست.
از این رو در اثر ایجاد و گسترش شاهراه های اطلاعاتی، فرهنگ نوینی در حال ظهور است. ویلیام مارتین، جامعه ی اطلاعاتی را جامعه ای معرفی میکند که در آن کیفیت زندگی همانند چشم اندازهای تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی به میزان روبه تزایدی به اطلاعات و بهره برداری از آن وابسته است. در چنین جامعه ای، استانداردهای زندگی، الگوهای کار و فراغت، نظام آموزشی و بازار کار به گونه ِ کاملا محسوسی تحت الشعاع پیشرفت هایی قرار گرفته که در قلمرو اطلاعات و دانش ها روی داده است.
در همین رابطه، جان فیدر از انقلابی یاد می کند که در زمینه ی اطلاعات و ارتباطات در جهان روی داده و زندگی همه انسان های روی کره زمین را تحت تأثیر قرار داده است. انقلابی که مبتنی و متکی بر رایانه و دارای آثار گسترده اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. یعنی از سویی، اطلاعات را به کالایی تجاری و سود آور بدل کرده که تملک آن باعث قدرت میشود و از سوی دیگر، اثرات ماندگاری بر شخصیت و هویت انسانها برجای میگذارد - فیدر، . - 4-5 : 1380 فرانک وبستر تعریف مشابهی از »جامعه ی اطلاعاتی«که بر نوآوری وسیع فناوری های اطلاعاتی مبتنی است به دست می دهد. به نظر او در وهله ی نخست در اثر موفقیت علمی در پردازش، ذخیره و انتقال اطلاعات، کاربرد فنآوریهای اطلاعاتی، تقریباً به همه ی گوشه و کنارهای جوامع و غالب نقاط کره زمین گسترش یافته و استفاده از کامپیوترها همگانی شده است.
سپس تحول دیگری در زمینه ی مخابرات صورت گرفته و به توزیع گسترده ی اطلاعات در سطح جامعه، منجر شده که مردم جهان را هر چه بیشتر در بزرگراه های اطلاعاتی و در معرض بهره گیری از اطلاعات قرار میدهد. به عبارت دیگر مخابرات، کامپیوتری شده است و این بدان معنی است که کامپیوترهای موجود در سراسر جهان به یکدیگر متصل و مرتبط میشوند. این روند که اکنون به وقوع پیوسته، این امکان را به افراد داده است که با کمترین هزینه و در دوردست ترین نقاط دنیا به شرط این که برق و مخابرات داشته باشند، به بزرگراه اطلاعاتی دسترسی و در آن امکان حضور داشته باشند. آثار فرهنگی این وضعیت را در جاها و موارد مختلف میتوان مشاهده کرد.کانال های مختلف رادیویی و تلویزیونی، سایت های متعدد اینترنتی، هزاران رسانه ی جمعی و مطبوعات، آگهی های دیواری و تبلیغاتی، مجلات و کتاب های متنوع، همگی نشان از تأثیرات فرهنگی جامعه ی اطلاعاتی دارند. اما این تأثیرات به آنها محدود نمیشود، بلکه لباس هایی که میپوشیم، سبک آرایش مو و صورت، غذاهایی که میخوریم، آداب معاشرت و معماری منازل نیز در همین زمینه، قابل ذکر است. فرهنگ معاصر به شکلی عجیب و غریب، اطلاعات و ارزش های قبل از خود و فرهنگ های دیگر را در خود نهفته دارد و از آنها استفاده میکند.
ورگن هابرماس به عنوان یکی از مهمترین نظریه پردازان انتقادی به ظهور فنآوریهای ماهواره ای و اطلاعات دیجیتالی و تاثیر آن در فرآیند جهانی شدن تاکید کرده است. به نظر وی، اگرچه مهمترین بعد این جهانی شدن، جهانی شدن اقتصاد بوده اما در عرصه های فرهنگی نیز گرایش به تولیدات فرهنگی خاص نوعی همسانی در فرهنگ ها را به دنبال داشته است. وی معتقد است که فرهنگ کالایی شده آمریکایی نه تنها خود را بر سرزمین های دور تحمیل میکند بلکه حتی در غرب نیز معنادارترین تفاوتها را کمرنگ و ریشه دارترین سنت های محلی را سست بنیان کرده است.
همچنین هابرماس در اثر معروف خود با عنوان “دگرگونی ساختاری حوزه ی عمومی” به چگونگی پیدایش حوزه ی عمومی در جوامع سرمایه داری پرداخته و اظهار کرده که اطلاعات، هسته ی مرکزی حوزه عمومی است و رسانه های جمعی و نهادهای اطلاعاتی در ایجاد و گسترش این حوزه نقش داشته اند. اما در اواخر سده بیستم، غلبه اندیشه های فایده گرایانه ی بنگاه های اقتصادی و یک قطبی شدن حاکمیت قدرت های بین المللی، جهانی شدن اقتصاد و خصوصی سازی، سبب نابودی »حوزه عمومی« شد.