بخشی از مقاله
ويژگي قرآن در نهج البلاغه
قرآن کتاب آسماني و گفتار الهي است که براي هدايت بشر و رستگاري او بر پيامبر اکرم محمد مصطفي (صلي الله عليه و اله و سلم ) نازل شده است. اما چه کسي مي تواند آن را بشناسد و براي مردم معرفي کند؟
در پاسخ مي توان گفت: کسي که شاگرد و تربيت يافته مکتب وحي و بزرگ شده در دامن وحي باشد.
چون قرآن مي فرمايد:
«لا يعلم تاويله الا الله و الراسخون في العلم»
هيچ کس به حقيقت و تاويل قرآن آشنايي ندارد جز خدا و راسخان در علم و اسلام شناسان واقعي (آل عمران/7). اما راسخان در علم چه کساني هستند؟
مي توان گفت: پيامبراکرم (صلي الله عليه و اله و سلم) صاحب وحي و شاگرد ويژه او علي (عليه السلام) و فرزندان ايشان. اين دعا را مي توان با کنارهم گذاشتن دو آيه قرآن اثبات کرد. چون قرآن مي فرمايد:
«لايمسه الا المطهرون» (واقعه/79)
قرآن را جز پاکان کسي نمي تواند مس کند.
اما پاکان چه کساني هستند؟
در جاي ديگر قرآن مي فرمايد:
«انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» (احزاب/ 33)
پس به حق بايد گفت علي (عليه السلام) از آن پاکان و از جمله اسلام شناسان واقعي است.
« ينحدرعني السيل و لا يرقي الي الطير»(خطبه 3)
علوم و معارف از سرچشمه فيض من مانند سيل سرازير مي شود و هيچ پرواز کننده اي در فضاي علم و دانش به اوج رفعت مقام من نمي رسد.
در جاي ديگر
«اين الذين زعموا انهم الراسخون في العلم دوننا؟ کذبا و بغيا علينا ان رفعنا الله و وضعهم و اعطانا و حرمهم و ادخلنا واخرجهم»(خطبه 144)
«کجايند آنهايي که گمان مي کنند غير از ما راسخان در علم و اسلام شناسان واقعي هستند. ادعاي آنها دروغ و ستم برماست. چون خداوند ما را برتري داده و آنها را فرو گذاشته و اين مقام راسخون در علم را به ما بخشيده و آنها را از اين بي بهره ساخته و ما را در آن وارد و آنها را از آن مقام بيرون کرده است.»
پس علي (عليه السلام) است که مي تواند قرآن و ويژگي آن را بيان کند، چون در خانه وحي بزرگ شده است. مي فرمايد:
«نحن شجره النبوه و مهبط الرساله ومختلف الملائکه و ينابيع العلم»(خطبه 108 بند34)
ما درخت نبوت و فرودگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان و معدن علوم و سرچشمه هاي حکمت هستيم.
جاي ديگر:
نحن الشعار و الاصحاب و الخزنه و الابواب لاتؤتي البيوت الا من ابوابها فمن اتاها من غير ابوابها سمي سارقا(خطبه 153)
ما جامه زيرين و ياران واقعي و گنجوران دين و درهاي دانش هستيم. به خانه ها جز از درهايي که براي آنها قرارداده شده وارد نشويد. چون هرکس از غير در وارد خانه شود دزد ناميده مي شود.
ويژگيهاي قرآن در کلام امام علي (عليه السلام):
1) زيبايي و ژرفايي قرآن:
از ويژگيهايي که مي توان باري قرآن بيان کرد، زيبايي لفظ وفصاحت وبلاغت آن ودرعين حال عميق وژرف بودن مطالب وموضوعات آن است. همانند دريائي زلال وآبي که هرچه غواص به درون آن برود به عمق آن نمي رسد.
مي فرمايد:
«وان القرآن ظاهره انيق وبا طنه عميق لا تفني عجائبه ولا تنقضي غرائبه»
همانا قرآن درظاهرشگفت آورونيکو ودرباطن ژرف وبي پايان است وعجائب وغرائب ونکات واسرارآن پاياني ندارد. (خطبه 18)
2) درمان روح وروان با قرآن:
انسان داراي دو نوع بيماري است
1- بيماري جسماني وظاهري
2- بيماري روحي وباطني.
بيماري اول توسط پزشک با داروهاي طبيعي وشيميايي نسخه مي گرددکه گاهي انسان به وسيله آن دارو شفا مي يابد وگاهي شفا نمي يابد بلکه برمريضي او افزوده مي شود.
اما بيماري دوم بايد توسط يک اسلام شناس واقعي(پيامبراکرم صلي الله عليه واله السلام ) وعلي(عليه السلام وفرزندان او) با استفاده ازآيات قرآن نسخه گردد وبه بشرعرضه شود. خداوند هم درقرآن آن را شفا بيان فرموده است.
« وننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمه للمومنين» (اسرا/ 82)
«وازقرآن آنچه شفا ورحمت است برا ي مومنين نازل كرديم».
امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
« واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور» (خطبه 109)
به سبب نورقرآن طلب شفا کنيد زيرا که قرآن شفاي دلهاست.
گاهي دل انسان به وسيله گناه کدروچرکين مي شود:
«بل ران علي قلوبهم ما کانوا يکسبون» (مطففين/14)
«اعمال زشت آنها مانند زنگاري برآينه دلهاي آنها نشسته است»
که اين زنگاردل را بايد به سبب نورقرآن صيقل داد. اما زنگاردل چيست وبه چه وسيله دل انسان زنگارمي بندد.
علي(عليه السلام) مي فرمايد:
« استشفوه من ادوائکم واستعينوا به علي لاوائکم فان فيه شفاء من اکبرالداءوهوالکفروالنفاق والغي والضلال» (خطبه 175)
ازقرآن براي دردهايتان درخواست شفا کنيد وبا آن برمشکلات خود پيروز شويد. بدرستي که قرآن شفا براي بزرگترين درهاست که عبارتند ازکفر، دورويي ، بيراهه روي وگمراهي.
پس دل انسان به وسيله کفرودورويي وگناه زنگارمي بندد وبراي صيقل دادن آن بايد به نورقرآن تمسک کرد.
نسبت به مريضي اول گفتيم که شايد پزشکي براي مريضي دارويي نسخه کند وآن دارو براي اوسودمند نباشد.
ولي امام (عليه السلام) مي فرمايد: قرآن داروي شفابخشي است که هيچگونه زياني ندارد.
« والشفاء النافع» (خطبه 155)
ازاين هم بالاترقرآن دارويي است که اگرمريضي ازآن بنوشد ديگرترس ازمريضي ندارد.
«شفاءلايخشي اسقامه» (خطبه 189)
واز اين هم بالاترقرآن دارويي است که پس ازآن دردي باقي نمي ماند.
«دواء ليس بعده داء» (خطبه189)
يعني هرکس با داروي قرآن شفا پيدا کند هرگزمريض نخواهد شد وهرکس هم با قرآن شفا پيدانكند ديگر شفا پيدا نخواهد کرد.
پس با مطالعه روزانه قرآن زنگارهاي غفلت وگناه را ازقلب خود زودوده وبا تفکردرآن بيماريهاي روحي خويش را بيابيم وآنها را رفع کنيم.