بخشی از مقاله


پايان‌نامه بررسي و مقايسه عزت‌نفس بين جانبازان 50 درصد به بالا و افراد عادي
(30 تا 50 سال شهر تهران)( روان‌شناسي عمومي)


فصل اول- طرح تحقيق
مقدمه
پرواز اعتم

اد را با يكديگر تجربه كنيم وگرنه مي‌شكنيم. بال‌هاي دوستي‌مان را … در سكوت، با يكديگر پيوند داشتن، همدلي صادقانه، وفاداري ريشه‌دار، اعتماد كن! … از تنهايي مگريز، به تنهايي مگريز، گهگاه آن را بجوي و تحمل كن و به آرامش خاطر مجالي ده، با درافكندن خود به دره شايد، سرانجام به شناسايي خود توفيق‌يابي (اسلامي‌نسب، علي، 1372).


بي‌ترديد يكي از نيازهاي اساسي مردم و افراد و آحاد انساني در تمام طبقات و درجات علمي و اخلاقي، نياز به داشتن ميزان معيني (حداقل) از عزت‌نفس است. در اين ميان هر قدر ميزان آسيب‌پذيري فردي بيشتر باشد به درجات بيشتري از اعتماد به نفس نيازمند است. انسان فقط در مراحل عالي تكامل و سير و سلوك معنوي است كه اعتماد و عزت‌نفس را در اعلاء درجه خود داراست. مطالعات در كتب گوناگون علمي (روان‌شناسي)، فلسفي، اخلاقي و احاديث و به خصوص قرآن كريم نشان مي‌دهد كه اعتماد به نفس اولين درجه براي كسب مراحل عالي يقين و نفس مطمئنه است (اسلامي‌نسب، علي، 1372).


طرح شناسايي عزت‌نفس از جديدترين مباحث روان‌شناسي بوده و اهميت و لزوم بررسي آن به هيچ‌كس پوشيده نمي‌باشد. ارتباط با جانبازان عزيز، آن هم به طريق علمي و توأم با مطالعه و شناسايي دقيق جانباز به عنوان يك «كل» بايستي مدنظر صاحب‌نظران و به عنوان يك وظيفه است (اسلامي‌نسب، علي، 1372).
جانباز بايستي در تمام ابعاد و به طور جهاني و براي جهانيان مورد شناسايي دقيق، واقع‌بينانه و مستدل قرار گيرد (اسلامي‌نسب، علي، 1372).
بيان مسئله:


عزت‌نفس همه انسان‌ها به يك ميزان نبوده بلكه تربيت خانوادگي در رشد آن تأثير دارد. زيرا عده‌اي خود را كاملاً انسانهاي خوب و قابل تحمل دانسته و تعدادي نيز خود را افراد بي‌كفايتي مي‌شمارند. ولي سعي اكثر مردم بر اين است كه عزت نفس خود را در يك سطح عالي حفظ نمايند (اسلامي‌نسب، علي، 1372).


تمايل به حفظ يا ايجاد نگرش مثبت به خود به صورت انگيزه نيرومندي مي‌باشد كه با انگيزه‌هاي اجتماعي ديگر پيوند متقابل دارد. در پرتو انگيزه مي‌توان درك نمود كه چرا بعضي از انسانها براي حفظ «عزت نفس» خود حاضرند شكنجه، گرسنگي، رنج و محروميت‌هاي متعدد حسي را متحمل شوند. يك فر جانباز الگوي عيني و تصوري اين محروميت‌هاست و تمام سرمايه هستي خود را در طبق اخلاص نهاده و در راه دوست و معشوق خود يعني خدا نثار كرده است. او ايثارگري است كه از چشم و گوش و زيبايي چهره و اعضاء و جوارح و اندامها گذشته و هر قدر هديه بيشتري تقديم نموده شادماني فزونتري كسب كرده است. بنابراين از ارضاء نيازهاي حلال و طبيعي چشم پوشيده به جهت اينكه فرياد دوست را لبيك گويد. او براي حفظ عزت نفس، عزت نفس مسلمين، عزت نفس مؤمنين و عزت رهبر و جامعه اسلامي، فقدان و نيازمندي و نابودي امكانات مادي را بر جان خريده است (اسلامي نسبت، علي، 1372).

ده براي اينكه جامعه حس و اندام كارآمدتري بيابد. اگر ديگران و خصوصاً نوايس پابرجا هستند و عفت اجتماع خدشه‌دار نشده، براي اين است كه او محروميت را بر جان خريده است (اسلامي نسبت، علي، 1372).


او اسباب رضاء و نيازمندي‌ها را كه خود وسايل كاميابي و غر روحي و معنوي است از دست داده، براي اينكه آحاد مردم به عزت خاص برسند (اسلامي نسبت، علي، 1372).
او خود را فدا كرده، براي اينكه خدايي شود و از اين فعل خدايي شدن، جامعه نيز بهره‌مند شود و راه هدايت و باب شناخت اصيل گشوده شود (اسلامي نسبت، علي، 1372).


بنابراين او برگردن اجتماع حقي بزرگ دارد كه اداي آن بسيار مشكل مي‌نمايد. چه بسيار جانبازاني را مي‌شناسيم كه به خود متكي بوده‌اند و دست نياز و كمك به مراكز مربوط دراز نكرده‌اند، زيرا اعتقاد داشته‌اند كه هدف آنها رضاي خداوند است. بنابراين از خلق انتظار و توقع داشتن شايسته نمي‌باشد (اسلامي نسبت، علي، 1372).
شخصيت خاص معلولين انقضاء مي‌كند كه به دنبال ناتواني و درد و رنج حاصله، نيازمند كمك غير باشند. اما عزت نفس رزمنده و جانباز مؤمن او را از درخواست و پذيرش منت بازمي‌دارد و هر قدر اعتماد به نفس فرد بيشتر باشد خوداتكايي فزوني مي‌يابد اما محدوديت و ناتواني نبايد فراموش شود. اگر جانبازي طلب كمك نمي‌كند دليل بر اين نيست كه به معياري نياز ندارد بلكه جامعه، مسئولين و همگان بايد به روش آبرومندانه و با افتخار به آنها كمك كنند. مبادا كمك نكردن به آنها برايمان معمولي و عادت شود آنها با اهداف الهي و از بيان خلق عبور مي‌كند. نفرين و دردل‌هاي آنها گريبان ما را خواهد گرفت (اسلامي نسبت، علي، 1372).


همچنين خدمت به آنها و شناخت مشكلات مختلف روان‌شناختي مربوط و حفظ احترام متقابل و برخورد مانند افراد ديگر جامعه، عدم ترحم و واقع‌بيني مي‌تواند زمينه احترام به اهداف والاي آنها را فراهم سازد (اسلامي نسبت، علي، 1372).
در تحقيق حاضر محقق به دنبال اين مسئله است كه آيا عزت‌نفس جانبازان از عزت‌نفس افراد عادي بيشتر است يا خير؟
اهميت و ضرورت پژوهش


موارد ذيل در مورد رابطه جانباز با عزت‌نفس بايستي مورد توجه قرار گيرد: 1- هر فرد جانبازي به عنوان يك انسان از عزت‌نفس و كرامت اوليه مشترك بين انسانها برخوردار است. 2- هر فرد جانبازي نيازمند توسعه حيطه كرامت نفس بوده و بايستي در اين راه قدم بردارد. 3- خصوصيت و جودي جانباز به واسطه ايثارگري او خود عزتمند بوده وعزت‌آفرين است و اجتماع انساني احاطه كننده او بايستي در مقابل عزت و بلندي مرتبت او سرخم كند. 4- هر جانبازي نه تنها بايستي احساس عزت داشته باشد بلكه عزت مطلق انساني نيز به او تعلق مي‌گيرد اگرچه عزت‌مطلق در معناي كل تعلق به خدا دارد. 5- از آنجا كه جانباز پاي در راه خدايي شدن نهاده و نائل به شهادت نشده

است و خود آلوده به عزت خداوندي است. 6- در صورت فقر و استضعاف فرهنگي كه حاكم بر جامعه باشد، مسئولين ذيربط بايستي شرايط نفنج و گسترش عزتمندي اجتماعي آنها را فراهم كنند. 7- همچنين دست‌اندركاران امور جانبازان بايستي عوامل تخريب و تقليل عزت اجتماعي و فردي جانباز را از ميان بردارند. 8- اگر عزت‌نفس در حكم سربلندي باشد جانباز بايد در رأس سربلندي اجتماعي قرار گيرد زيرا كه او شهيد زنده است حتي در مقامي ارفع از درجه خانواده شهداء. زيرا آنها خود عاشق بوده‌اند و خانواده معظم شهداء در بهترين شرايط فقط حكم ياران شهيد را داشته‌اند و دارند. 9- وظيفه‌ فردي جانباز فقط عزت انساني خود،‌ حتي در بدترين شرايط زيستي

مي‌باشد. آنكه دل به يار سپرد هرگز نشايد كه در منجلاب دنيوي اجرا ثواب زايل كند. عدم توجه مسئولين نمي‌تواند زمينه و معيار رفتارهاي ضدعزت آنها را فراهم سازد. قبل از هر چيز قائم به وجود، خود عزتمند هستند و نه به ميزان عزتي كه جامعه براي شما قائل است: وابسته و دلبسته. 10- عزت نفس جانباز اصل و اساس عملكرد جسمي، رواني، اخلاقي و علمي او مي‌باشد و همه چيز تحت‌الشعاع كرامت نفس انساني است. 11- جانباز با نوع و ساختمان خاص كه در عزت نفس، عزيز بودن و اعتماد كامل به خود دارد و در حكم الگوي رفتاري است و نشايد كه در تحمل رنج از عزت خاص خود سقوط كند، در آن صورت تكليف انسانهاي مادي كه به روزمرگي سپري مي‌كنند و انيان الگوي آنها هستند چه خواهد شد (اسلامي نسبت، علي، 1372).


نخستين شرط عزت دروني آن است كه فرد امكانات بروز توانايي‌هاي خود را فراهم سازد (و يا مسئولين). اما احساس عزت لزوماً با عزت برابري نمي‌كند گرچه همواره شرط لازمي براي آن محسوب مي‌شود. پس ايجاد احساس عزت بي‌ترديد مطلوب ماست اما نه آن مطلوبي كه بتوان به آن اكتفا كرد (اسلامي نسبت، علي، 1372).
تصور ما اين است كه فرد جانباز اگر تفاوتهاي جسمي و روحي دارد اما روشهاي ديگري براي ابراز توانايي‌ها به كار گرفته و نتيجتاً حكم يك انسان عادي را در نحوه رشد و شكوفا كردن ا ستعداد و توانايي‌ها را دارد (اسلامي نسبت، علي، 1372).


در ديدگاه روان‌شناسي اسلامي آنچه مورد نياز است اين كه فرد بهره‌اي از تقوي بيابد تا از لغزيدن در ورطه خودبيني مصون بماند. خودبيني براي كسي كه مظهر توانايي‌هاي مختلف قرار گرفته راهي است كه او با لغزيدن در آن، در خود (در فرودست) مي‌ماند و از حركت اعتلاجو به سوي خدا باز مي‌ماند (از پويايي مي‌افتد). در فرودست ماندن ذلت مي‌آورد و عزت مستلزم فراتر رفتن است و فراتر رفتن در گرو تقوي و مصون ماندن از لغزش و آن نيز منوط به توجه به خداست. لازم است كه فرد تونايي خود را به گونه‌اي ببيند و بفهمد كه همواره توجه او را معطوف به ذات باري تعالي سازد، به همين سبب در فرهنگ اسلام توانايي‌هاي انسان به عنوان (عطيه خدا) نامگذاري شده است (اسلامي نسبت، علي، 1372).


بنابراين جانباز بايد توانمندي عزت خود را از خدا بداند و فراموش نكند كه اگر عضو توانمندي در راه خداي توانا و عطا كننده هديه كرد بي‌ترديد به دست فراموشي سپرده نمي‌شود و اجري زايل نمي‌گردد و خداوند اگر دستي ستانده نعمتي ديگر عطا مي‌كند و اين نيازمند آن است كه جانباز دل در راه او بسپارد و عمل آغاز كند. بي‌ترديد و بي‌گمان او طريق هدايت روشن مي‌كند (اسلامي نسبت، علي، 1372).


بنابراين جانباز بايد بداند و اقرار كند كه همه‌چيز، هر آنچه او از توانمندي دارد و داشته از آن خدا بوده و نعمت باري محسوب شده و اكنون كه عضوي به درد آمده و اندامي از بدن جدا شده، او نياز بيشتري به اتصال به حق دارد. بي‌ترديد يك روش جبران عضو از دست داده كسب محبت بيشتر خداوند است. چه او هر چه داده مي‌تواند بستاند، تكليف تداوم حيات با تقوي براي جانباز بر عهده خود اوست، در صورتي كه فرد به او توكل كند. رحمت خدا كسي را نصيب شود كه قدر خويش شناسايي كند و از آن در نگذرد، هر كه قدر خويش را نشناسد، قدر هيچ چيز را نخواهد شناخت (اسلامي نسبت، علي، 1372).


چگونه است كه يك معلول از جامعه اروپايي و آمريكايي و غيرمسلمان مي‌تواند جاي عضو و اندام از دست رفته (كه در راه خدا نبوده) پرسازد و عملكرد جديدي (با وسايل جديد) بيابد و به حيات خود، چه بسا بهتر از افراد عادي ادامه دهد و جانباز مسلمان چنين نكند؟ ابتدا انتظار داريم كه او با رنج موجود كه عطاي خداوندي است، بسازد. كاستي‌هاي اجتماعي و قانوني (مسئولين) را به خود نگيرد و در جهت اهداف انساني (براي انسان كامل شدن) قدم بردارد و خلاقيت‌هاي خود را بازشناسد و استعدادهاي موجود را شكوفا سازد و طرحي نو دراندازد (اسلامي نسبت، علي، 1372).


از ديدگاه روان‌شناسي اسلامي و علمي فرد جانباز و معلول موظف به رفتاري مانند انسان عادي است و تفاوتهاي ظاهري (نظير به كارگيري ابزار كمكي) نمي‌تواند دليل تغيير در عملكرد باشد. او بايستي به تعالي بينديشد و به هر نحو ممكن ابزار آن را فراهم سازد. فراموش نكنيم نااميدي از زندگي، مشرك به خداوند است و عاقبت غير نكويي دارد (اسلامي نسبت، علي، 1372).


اين پژوهش از لحاظ اينكه اطلاعاتي را درخصوص عزت نفس جانبازان و افراد عادي در اختيار مخاطبين قرار مي‌دهد حائز اهميت است.
هدف پژوهش


هدف از اين پژوهش بررسي عزت‌نفس در ميان جانبازان و افراد عادي مي‌باشد. اين پژوهش درصدد اين است كه به اطلاعاتي درباره عزت نفس جانبازان و افراد عادي دست يابد و از اين طريق بتواند به اين پرسش كه آيا عزت نفس در ميان جانبازان و افراد عادي به يك ميزان است ياخير پاسخ دهد.
فرضيه پژوهش
1- ميزان عزت نفس جانبازان در مقايسه با ميزان عزت نفس افراد عادي بيشتر مي‌باشد.

تعاريف عملياتي متغيرهاي پژوهش:
1- متغير مستقل: به متغيري گفته مي‌شود كه از طريق آن متغير وابسته، تبيين يا پيش‌بيني مي‌شود كه در اين پژوهش جانبازان و افراد عادي به عنوان متغير مستقل در نظر گرفته شده‌اند.
جانبازان در اين پژوهش منظور افرادي هستند كه دچار معلوليت و مجروحيت با درصد 50 به بالا ناشي از جنگ تحيلي عراق عليه ايران شده‌اند.
افراد عادي: در اين پژوهش منظور افرادي هستند كه معلوليت و مجروحيتي نداشته، ساكن تهران و داراي سن 30 تا 50 سال مي‌باشند.
2- متغير وابسته: متغير وابسته، متغير پاسخ، برون داد يا ملاك است و عبارت است از وجهي يا جنبه‌اي از رفتار يك ارگانيزم كه تحريك شده است كه در اين پژوهش عزت نفس به عنوان متغير وابسته مطرح مي‌باشد.
عزت نفس: منظور از عزت‌نفس نمره‌اي است كه فرد در پرسشنامه عزت نفس آيزنگ كسب مي‌كند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید