بخشی از مقاله

بطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک - اغلب مالی - را دارد و میتواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند. همه ما می توانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و ... در هر پست و مقامی که باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم.
یک کشاورز می تواند با راه اندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالا ببرد. یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوب اختیارات خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوع سریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد. یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینه های تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودن آنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم فوتبال می تواند با اتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند و ....


همانطور که مشاهده می کنید در تمام مثالهایی که آورده شد نوعی ریسک وجود دارد. این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول کشاورز شود یا باعث شود تا کارمند توبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن مهندس یا شرکت به هدر رود. و دست آخر آنکه آن مربی تیم ممکن است سمت یا اعتبار خود را از دست دهد. بنابراین مشاهده می کنید که بسادگی میتوان این نتیجه را گرفت که "کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد." شاید از همین جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاه والایی ندارد، فعلا" اجازه دهید بحث فنی را ادامه دهیم.
کارآفرین چه ویژگیهایی دارد


-    خود اتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد. با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد. بنابراین اگر می خواهید کار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت کنید.
- نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد. اینگونه اشخاص بصورت دائم نیاز به آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا" در فعالیت های خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت به آن لازم باشد.


-    استفاده از نهایت بهره وری از دیگر ویژگی های یک کارآفرین هست. یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند.
- تحمل ریسک از دیگر ویژگی های اینگونه افراد می باشد. یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند. این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد.


-    آنها شکارچی فرصت ها هستند. کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.
-    نیاز به پیشرفت دائمی از دیگر ویژگیهای این افرا می باشد. حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدی دست پیدا کند.


- کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد. تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدریت کنند بر خود تسلط دارند. اثر جنبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد.
-    آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد. دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است اغلب به کاری که در حال انجام دادن آن هستند فکر می کنند نه هدف.


- کارآفرین توانایی تشخصی اولویت ها را دارد. خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن با دیگران مبارزه کند.
-    خوش بینی از ویژگیهای مهم و بارز یک کارآفرین است. برای همین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند چرا که آنها معمولا" به هر کاری خوشبین می باشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را مخدوش کند مبارزه می کند تا آنرا از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد به خود میگود "الان که نمی شود آنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد سراغ آن می آیم".


-    شجاعت از دیگر ویژگی های یک کارآفرین می باشد. دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد، به این مثال توجه کنید. یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او هموراه در حال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد باید ریسک - یا همان هزینه - آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و می پردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت" او باید دل انجام این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد.


-    کارآفرین معمولا" قدرت تحمل بالایی دارد. این قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده و یقینا" به مسائلی که در اجتماع یا خانواده او بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد. قدرت تحمل جاذبه ایجاد می کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. مثال ساده آنکه فردی که قدرت تحمل بالایی ندارد معمولا" در یک شرکت دولتی - که قدرت تحمل و زنده بودن بالا دارد - مشغول بکار عادی و بدون جنبیش می شود.


- کارآفرین انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد. دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیار قوی برای انجام کاری باشد و آن انگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فرد آن کار را رها کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تا زنده هست به کار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید، اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان گرم خواهد ماند.


مسائل مربوط به کارآفرینی در ایرانچالش اوّل:

رابطه صنعت و دانشگاه
در اينجا منظور از صنعت كليه حوزه هايی است که در آنها دانش آموختگان دانشگاهی علمشان را به کار می گیرند. در واقع چالش این است که دانشگاه رابطه اش با حوزه هایی که از خروجی های آن استفاده می کنند چگونه باید باشد؟ به طور مشخص هم اکنون در کشور صف آرایی دو طرز فکر کاملاْ مخالف با هم درباره این موضوع وجود دارد.


گروه اول به تقدّس دانشگاه اعتقاد دارند و به صراحت می گویند که این در شأن دانشگاه نيست كه خود را با نيازهای استفاده کنندگان از خروجی های دانشگاه وفق بدهد. این گروه مقام بسیار بالایی برای دانشگاه قائل هستند و عنوان می کنند که هیچ کس از بازار یا دولت یا هر جای دیگر حق ندارد برای دانشگاه تعیین تکلیف کند. بسیاری از اساتيد دانشگاه قدرتمند کشور عضو این گروه هستند. در جلسه هم اندیشی ذكر شده در پست قبلی، مسئولین دفتر ریاست دانشگاه تهران نیز چنین دیدگاهی را با تأكيد مطرح کردند و اخیراْ متوجه شدم که مسئولین رده بالای دانشکده مدیریت دانشگاه تهران نیز طرفدار این عقیده هستند. شاید این موضوع توضیح می دهد که چرا با وجود اینکه این دانشکده سال ها وجود داشت، بازار کار اینقدر تشنه MBA های جدید شریف بود.


همانطور که می دانید دانشکده کارآفرینی عمدتاْ با حمایت مالی وزارت کار و مقداری هم شهرداری تهران راه اندازی شده (یعنی در واقع از آن چیزی که در این نوشته اسم آن را صنعت گذاشتیم بودجه گرفته). دکتر حسنقلی پور معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران این موضوع را در انتقاد از دانشکده کارآفرینی مطرح می کند و می گوید «ما اجازه نمی دهیم وزیر کار برای ما تعیین تکلیف کند».


در مقابل این دیدگاه گروه دوّم اعتقاد دارند كه دانشگاه‌ها بايد مطابق با نيازهاژی صنعت و بازار عمل کنند. این گروه دانشگاه را نه یک قدرت مقدس بالاتر از همه چیز و همه کس بلکه مانند یک کسب و کار می بینند که باید مشتری های خود را پیدا کند، آنها را راضی نگه دارد و در حفظ آنها بکوشد. دانشگاه باید نگران کیفیت محصولات و خدمات خود باشد و آنها را بازاریابی کند. این دیدگاه بسیاری از مسئولین و اساتید دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران است و در جلسه هم اندیشی مذكور اوّل از همه از جانب دکتر زالی، از اساتید این دانشکده بیان شد و واكنش مسئولين دانشگاه را بر انگيخت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید