بخشی از مقاله
چکیده
عدم کاربردی بودن دروس دانشگاهی، عدم برنامهریزی بلندمدت برای فعالیتهای اشتغالزا، ناآشنایی جوانان به خصوص دانشجویان با بازارکار، از موانع بر سر راه آموزش کارآفرینی در دانشگاهها است. علی رغم رشد برنامههای آموزش کارآفرینی در دانشگاهها، متأسفانه مؤسسات آموزش عالی تاکنون نتوانستهاند روحیهی کارآفرینی لازم جهت راهاندازی فعالیتهای کارآفرینانه را در دانشجویان ایجاد کنند. لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی راهبردهای تدریس اثربخش کارآفرینی در دوره-های آموزش کارآفرینی دانشگاهها صورت گرفت. آموزش عملی مباحث همراه با فیلم آموزشی، دعوت از کارآفرینان و سرمایهگذاران برای حضور در کلاس و ارائهی طرح کسب و کار توسط فراگیر در مقابل سرمایهگذاران بخش صنعت، خدمات و کشاورزی از جمله نکاتی است که باید در دورهها و برنامههای آموزش کارآفرینی مد نظر قرار گیرد.
کلمات کلیدی: آموزش کارآفرینی، مدل های آموزشی، راهبردهای تدریس اثربخش
.1 مقدمه
در اکثر کشورهای جهان سرمایهگذاری برای تربیت و تأمین نیروی انسانی، از جمله مسائل مهمی است که همواره ذهن مسئولان و مدیران جوامع را به خود مشغول ساخته است. در این میان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نقش اساسی را در تربیت نیروهای متخصص مورد نیاز بخشهای مختلف جامعه برعهده دارند. در ساختار اقتصادی کنونی ایجاد اشتغال از وظایف دولت به شمار نمیرود. بر این اساس اهمیت کارآفرینی و آموزش آن، بیش از پیش احساس میشود. هدف از اجرای طرح کارآفرینی در دانشگاهها پرورش دانشجویانی است که بتوانند پس از فارغالتحصیلی، شغل تازهای همراه با نوآوری و ابتکار ایجاد کنند. از اینرو امروزه آموزش کارآفرینی به یکی از مهمترین وگستردهترین فعالیتهای دانشگاهها تبدیل شده است.
لذا میبایست دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در راستای نیل به توسعهی اقتصادی با بهرهگیری از روشهای آموزش گروهی، انگیزه و صلاحیتهای لازم را در دانشجویان ایجاد نمایند تا از این طریق، دانشآموختگان دانشگاهها به کارآفرینان کلیدی و نوآور جامعه تبدیل شوند و در نهایت بخشی از مشکلات مربوط به بیکاری فارغالتحصیلان آموزش عالی برطرف گردد.در مبحث کارآفرینی توجه به استفاده از شیوههای تدریس مناسب درآموزشهای کارآفرینی یکی از راههای اثربخش نمودن دورههای آموزش کارآفرینی برای دانشآموختگان آموزش عالی است. اگرچه برنامههای آموزش کارآفرینی در سطح آموزش عالی رشد مناسبی داشته است، اما متأسفانه مؤسسات آموزش عالی به ویژه دانشگاهها تاکنون نتوانستهاند روحیهی کارآفرینی لازم را جهت راهاندازی فعالیتهای کارآفرینانه در دانشجویان ایجاد کنند؛ تا جاییکه شمار زیادی از دانشآموختگان همچنان در انتظار احراز مشاغل دولتی به سر میبرند.
لذا مسئلهی اساسی این است که روشهای سنتی در آموزش کارآفرینی نتوانسته آنطور که باید و شاید انگیزهی لازم را برای کارآفرین شدن در مخاطبان ایجاد کند. اکنون آنچه به عنوان چالش اصلی پیشروی آموزش کارآفرینی مطرح میباشد، این است که با کدامیک از راهبردهای یادگیری میتوان زمینهی ایجاد روحیهی کارآفرینانه را در دانشجویان فراهم نمود. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی آموزش کارآفرینی و راهبردهای تدریس اثربخش آن در دورههای آموزش کارآفرینی دانشگاهها صورت گرفت. به منظور دستیابی به هدف کلی عنوان شده، اهداف اختصاصی مختلف مد نظر قرار گرفتند:
-تعاریف و مفاهیم کارآفرینی
-اهمیت آموزش کارآفرینی
-روشها و مدلهای آموزش کارآفرینی
-ارائهی راهبردهای تدریس اثربخش کارآفرینی در دانشگاهها.
2. تئوری و پیشینهی تحقیق
.1.2 تعاریف و مفاهیم کارآفرینی
کلمهی کارآفرینی از لغت فرانسوی Entreprendre گرفته شده که به معنی به راهانداختن، آغازکردن یا به عهدهگرفتن وتعهدکردن است .[1] فرهنگ لغت »وبستر« کارآفرین را کسی میداند که متعهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند .[2]کارآفرینی را می توان یک فرآیند پویا نامید؛ که شامل آرمان، تحول، دگرگونی و خلاقیت می شود. این فرآیند به کاربرد و استفادهی نیرو و انگیزهی افراد در جهت خلق و اجرای ایده های نو و همچنین راه حل های کاربردی احتیاج دارد. اجزای اصلی این فرآیند شامل موارد زیر است:میل به خطرپذیری حساب شده براساس زمان.، ارزش خالص یا فرصت شغلی.، توانایی تشکیل یک تیم در ارتباط با انجام یک کار پرخطر.، داشتن مهارت خلاق در نظم بخشیدن به منابع مورد نیاز.، داشتن مهارت اساسی در پی ریزی و طراحی یک طرح منسجم و پایدار شغلی.، داشتن چشم اندازی برای یافتن فرصت هایی که دیگران نمیتوانند در یک موقعیت به هم ریخته و پرآشوب دریابند .[3] بنابراین از این جنبه، کارآفرینی چیزی فراتر از اشتغال زایی محض است.
.2.2 اهمیت آموزش کارآفرینی
برخی از صاحب نظران اعتقاد داشتند علم کارآفرینی مبنی بر یک فعالیت و تفکر نو ارثی است و قابل یاددهی و یادگیری نخواهد بود اما روند رشد کارآفرینی و تأثیر آموزشهای کارآفرینی در اواخر دههی هشتاد میلادی نشان میدهد که آموزش های کارآفرینی نه تنها باعث رشد کمی کارآفرینان شد بلکه موجب ارتقاء سطح مهارت های کارآفرینی به ویژه در طراحی راهبردهای کسب وکار و مدیریت بنگاه داری با توجه به تغییرات سریع در حوزهی اختیاری شد .[4] به اعتقاد محققین کارآفرینی را میتوان آموزش داد یا حداقل به وسیلهی آموزش موجبات توسعه و بسط آن را فراهم آورد .[5]به اعتقاد محققین آموزش کارآفرینی فرآیندی نظاممند، آگاهانه و هدفگر است که طی آن افراد غیرکارآفرین ولی دارای توان بالقوه به صورت خلاق تربیت میشوند.
در واقع این نوع آموزش، فعالیتی به حساب میآید که از آن برای انتقال دانش و اطلاعات مورد نیاز برای راهاندازی و ادارهی کسب وکار استفاده میشود و توسعهی نگرشها، مهارتها و تواناییهای افراد غیرکارآفرین را در پی خواهد داشت .[6]آموزش کارآفرینی، اعتمادبهنفس، انگیزه ، انرژی، خلاقیت و خودکارآمدی مطلوب را در بین فراگیران افزایش میدهد .[7] مطالعات انجام شده در اروپا نشان داده است چنین آموزشهایی توانسته افراد را به کارآفرین یا متفکران حوزهی کارآفرینی تبدیل کند تا به طور موفقیتآمیزی در چالشهای کسب و کار، موفق و خطرپذیر ظاهر شوند .[8] همچنین احتمال اینکه فارغالتحصیلان دورههای کارآفرینی کسب و کاری راهاندازی کنند، 11 درصد بیشتر از دانشآموختگان غیرکارآفرینی است. .[9]
در مقابل زرافشانی و همکاران به نقل از گوزمان و لینان - 1387 - هدف آموزش کارآفرینی را آمادهسازی افراد برای راه-اندازی کسب وکار برشمردهاند. آنچه واضح است این است که هدف آموزش کارآفرینی، آمادهکردن فراگیران برای پذیرش نقش کارآفرینانه درگروههای کوچک و متوسط است. بنابراین یکی از مسائل مهم در طراحی دورههای آموزش کارآفرینی به ویژه در آموزش عالی، ارائهی تعریف روشن اهداف این دورهها است .[10]آموزش کارآفرینانه باید به ماهیت برابر یک فرصت شغلی اشاره کند .[11] دست یابی به این منظور، در گرو ارائه ی دروسی است که مهارتهای دانشآموزان و دانشجویان را در زمینه ی برقراری ارتباط، مدیریت، تولید فرآوردههای جدید، داشتن فکر خلاق و دسترسی به نوآوری فناورانه را تقویت کند .[12]جونز- ایوانز - 1987 - 1، دیکسون - 1988 - 2 و برلی - 2002 - 3 محققانی هستند که به طور جدی بر روی ارتباط زیرمجموعههای کارآفرین دانشگاهی تحقیق کردهاند. هفت ویژگی کارآفرین دانشگاهی از نظر این مطالعات را شناسایی کنیم:
✓کارآفرین دانشگاهی کسی است که با ملاحظات بین رشته ای و با استراتژی انتقال تکنولوژی و فرصت های ایجاده شده ی ناشی از سرمایه ی فکری دانشگاه، در سراسر شرکت های مبتنی بر تکنولوژی، تعادل برقرار می کند.
✓یک زمینهی رشته ای است که مقبولیت دانشگاه را در دوره های ویژه تعیین میکند .
✓یک زمینه ی دانشگاهی است که به طور فزاینده سرمایهی دانش سازمانی را به خوبی تشخیص میدهد.
✓مؤسسان شرکت های مبتنی بر تکنولوژی با صلاحیت بر اساس دانش خاص .
✓دخالت دانشگاه در تجاری کردن دانش سازمانی .
✓دخالت دانشگاه در خلق، حمایت علم و مهندسی کردن آن در شرکت های تکنولوژی محور.
✓دانشگاهیان کارآفرین کسانی هستند که مستقل از دانشگاه با شرکت های مبتنی بر تکنولوژی درگیر می شوند .[4]
.3 مواد و روشها
به منظور دستیابی به هدف تحقیق، تحقیق اسنادی یا کتابخانهای مورد نظر به انجام رسید. تحقیقات اسنادی یا کتابخانهای شامل بررسی مجدد منابع موجود است که در آن مطالب گستردهای از یافتههای تولید شده در زمینههای گوناگون به کار برده میشود تا به سؤالات رایج پاسخ داده شود .[13] تحقیق حاضر تلاش میکند تا علاوه بر بررسی مفاهیم و تعاریف کارآفرینی