بخشی از مقاله
افشای اختیاری در گزارشگری مالی: مفاهیم، انگیزهها و نظریه ها
امروزه با مطرح شدن پدیده جهانی شدن، رقابت و پیشرفت های تکنولوژیک، شرکت ها به سمت بین المللی شدن پیش می روند و محیط های تجاری پیچیده تر شده و فرصت های سرمایه گذاری جدیدی به وجود می آیند که برای استفاده از این فرصت ها، سرمایه گذاران نیازمند اطلاعات کافی درباره شرکت ها هستند. در راستای پاسخگویی به نیاز اطلاعاتی فوق، علاوه بر افشای اطلاعات بر طبق الزامات گزارشگری تجاری، افشای داوطلبانه اطلاعات توسط شرکت از اهمیت بالایی برخوردار شده و به عنوان یک مزیت رقابتی مطرح می شود .
باتوجه به مطالب ذکر شده در این تحقیق ما به توضیحاتی راجع به افشای اطلاعات می پردازیم. هدف مقاله، این است که با معرفی ابعاد مختلف افشای اختیاری اطلاعات، به اهمیت آن در برقراری روابط مناسب بین مدیریت و سرمایه گذاران پرداخته شود وهمچنین سرمایه گذاران را در اتخاذ تصمیمات بهینه جهت سرمایه گذاری کمک نماید.
کلمات کلیدی: افشاء، افشای اختیاری، گزارشگری مالی
1. مقدمه
امروزه با توجه به فضای رقابتی و تغییر شرایط کسب و کار، مهم ترین موضوع برای شرکت ها، اعتبار و سطح مقبولیت آن ها می باشد. سرمایه گذاران واعتبار دهندگان دو گروه اصلی از استفاده کنندگان برون سازمانی اطلاعات مالی به شمار می روند. تهیه و فراهم کردن اطلاعات مربوط برای این دو گروه، یکی از رسالت های اصلی مدیریت وسیستم های حسابداری است. مدیران از طریق افشای اطلاعات در قالب گزارشگری مالی این رسالت را ایفا می نمایند.گزارشگری مالی تنها در برگیرنده صورت های مالی نیست، بلکه سایر ابزاری های انتقال دهنده اطلاعات را نیز در بر می گیرد. مدیریت ممکن است از طریق گزارشگری وبه طرقی غیر از صورت های مالی رسمی، اطلاعات را به افراد خارج از واحد تجاری انتقال دهد. این اطلاعات ممکن است به وسیله مراجع قانونی، قوانین ناظر یا عرف الزامی شده باشد یا بدلیل که مدیریت این اطلاعات را برای افراد خارج از واحد تجاری مفید می داند، به صورت داوطلبانه افشا شوند.
در عصر حاضر، در رابطه با روند رو به رشد افشای اختیاری اطلاعات هیچ ابهامی وجود ندارد و اهمیت موضوع تا بدان جا است که میتوان گفت، به زودی افشای اختیاری اطلاعات، به رودخانهی اطلاعات اضافی تشبیه خواهد شد. در این مقاله سعی میشود با معرفی ابعاد مختلف افشای اختیاری اطلاعات، به اهمیت آن در برقراری روابط مناسب بین مدیریت و سرمایه گذاران پرداخته شود وهمچنین سرمایهگذاران را در اتخاذ تصمیمات بهینه جهت سرمایهگذاری کمک نماید.
2. تعاریف مختلف افشاء
1
مطابق تارنمای جهانی فرهنگ لغت انگلیسی وردنت افشاء در لغت به معنی "آشکار کردن اطلاعات به مفهوم وسیع کلمه است". همچنین مطابق تارنمای جامع ویکیپدیا افشاء یعنی "آشکار ساختن اطلاعاتی که بطور عادی محرمانه هستند که این افشاء به طور اختیاری و یا مطابق قوانین ومقررات موضوعه و یا طبق عرف جامعه انجام میپذیرد". طبق فرهنگ لغت کهلر نیز افشاء عبارت است از"نمایش واضح یک واقعیت یا یک وضعیت در ترازنامه ویا صورت های مالی دیگر و یادداشتهای همراه آنها و یا در گزارش حسابرسی"(کوهلر1،.(1975
انجمن حسابداری امریکا افشاء را چنین تعریف میکند: "جریان اطلاعات از قلمرو خارج به قلمرو عام"
در کتاب شناسی مالی در خصوص موضوع افشاء تعاریف مختلفی بیان شده است که مهم ترین آنها عبارتند از:
هندریکسون وون بردا(1992)2در تعریف افشاء چنین گفتهاند: افشاء در حالت کلی به معنای انعکاس اطلاعات است. اما حسابداران از این واژه معنای محدودتری را اختیار میکنند و آن را به معنی انعکاس اطلاعات مالی واحد تجاری در قالب گزارشهای مالی، کهمعمولاً به صورت سالیانه تهیه میشود در نظر میگیرند. بلکویی(1381)3 افشاء را در برگیرنده اطلاعاتی میداند که برای سرمایهگذار معمولی مفید واقع شود و موجب گمراهی خواننده نگردد و بیان میکند که افشای کامل ایجاب میکند تا صورتهای مالی به گونهای طرح ریزی و تهیه شوند که تصویر دقیقتری از رویدادهای اقتصادی که برای یک دوره بر واحد اقتصادی اثر گذاشتهاند، ارائه شود. ولک و همکاران افشاء را دربرگیرندهی اطلاعات مالی مربوط، اعم از اطلاعات داخل و خارج از صورتهای مالی می دانند. همچنین افشای اطلاعات بودجه ای را به عنوان یکی از موارد افشای خارج از متن صورتهای مالی، معرفی میکنند(ولک وهمکاران4، .(2010 اصطلاح افشاء در گسترده ترین مفهوم به معنای ارائه اطلاعات است ودر حسابداری از این اصطلاح به نحو محدودتری استفاده شده است وصرفاً به معنای ارائه اطلاعات مربوط به یک شرکت درگزارشهای مالی و یا گزارشگری سالانه میباشد. افشاء در دقیقترین معنای خود شامل مواردی نظیر بحث وتحلیل مدیریت، یادداشتهای توضیحی همراه صورتهای مالی وصورتهای مالی مکمل است. سازمان بورس اوراق بهادار نیزطبق(بند 4ماده 1 از فصل اول)دستور العمل اجرائی افشای اطلاعات، افشاء را بصورت زیر تعریف نموده است: "ارسال اطلاعات به سازمان بورس و انتشار عمومی و بموقع اطلاعات مطابق ضوابط تعیین شده در این دستور العمل."
3. هدف از افشاء اطلاعات
هدف از افشای اطلاعات مالی را میتوان ارزیابی عملکرد واحد تجاری، قضاوت درمورد چگونگی استفاده واحد تجاری ازمنابع موجود و پیشبینی روند سودآوری واحد تجاری درآینده دانست و این که تمام تصمیمگیری ها به طور عام، برمبنای میزانی از اطلاعات و تصمیمات اقتصادی به طور خاص، برمبنای اطلاعات افشاء شده و در دسترس در ارتباط با فعالیتها و عملکرد واحدهای تجاری اتخاذ میگیرند.
4. نقش افشاء در بازارهای سرمایه
امروزه بازار سرمایه در کشورهای در حال توسعه به عنوان ابزاری جهت افزایش میزان سرمایهگذاری و رشد اقتصادی در نظر گرفته میشود. از آنجایی که کارایی اصلیترین و مهمترین ویژگی بازار سرمایه هر کشوری است این موضوع به یکی از بحث انگیزترین، موضوعات حوزههای تحقیقات مالی و اقتصادی تبدیل شده است(دیدار و همکاران، .(1390 در صورت کارا بودن بورس، هم قیمت اوراق بهادار به درستی و عادلانه تعیین میشود و هم تخصیص سرمایه که مهمترین عامل تولید و توسعه اقتصادی است به صورت مطلوب و بهینه انجام میشود(بوفا5، .(2011 کارایی بورس رابطه تنگاتنگی با اطلاعات موجود در بازار دارد زیرا انتشار اطلاعات است که قیمت اوراق بهادار را تعیین میکند. در بازار سرمایهای که اطلاعات به اندازه کافی، به موقع و سریع پخش میشود به سرعت بر قیمت سهام اثر میگذارد؛ بنابراین درچنین بازاری قیمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آن نزدیک است(هوگوی و همکاران6،.(2006 زمانی بازار به کارائی تخصیصی خواهد رسید که منابع مالی
2
به بهترین موقعیتهای سرمایه گذاری اختصاص یابد، به سخن دیگر منابع محدود مالی که از طریق پس اندازکنندگان ایجاد میگردد، به طرحهایی اختصاص یابد که بالاترین سطح درآمد مورد انتظار را درآینده خواهند داشت(راعی و پویان فر، .(1389
با توجه به اهمیت اطلاعات در بازار سرمایه میتوان گفت اگر اطلاعات در اختیار عموم قرار نگیرد، ممکن است برخی به دلیل دسترسی به اطلاعات عمومی نشده از مزیت اطلاعاتی برخوردار شوند و زودتر و بهتر تصمیم بگیرند، از این رو، برای از بین بردن مزیت اطلاعاتی فوق باید افشاء اطلاعات را در سطح مطلوبی دنبال کرد(لیوز×و×وریچیا،.(×2000
افشاء اطلاعات حسابداری عدم تقارن اطلاعاتی بین سهامدارن داخلی و خارجی را کاهش میدهد و از میزان اشتباه در ارزشگذاری میکاهد(بوشمن و اسمیت1، .( 2001 علاوه بر این، بهبود شفافیت و افشاء هزینههای تامین مالی شده، هزینه انتشار سهام و جذب بدهی را کاهش میدهد( لیوز و وریچیا،.(2000 به سخن دیگر، عدم تقارن اطلاعاتی باعث کمبود اطلاعات در بازار میشود و فاصله زیادی بین قیمت پیشنهادی خرید و فروش ایجاد می کند؛ در نتیجه، هزینه های سرمایهای افزایش مییابد. در بازار سرمایه اطلاعات نقش ارتباطی دارد و باعث هماهنگی در بازار میشود. در حقیقت از طریق انتشار اطلاعات، عموم سهامدارن به توافقی در مورد ارزش ذاتی سهام میرسند و به ارزش توافق شده متمایل میگردند. بنابراین اطلاعات حسابداری به عنوان یکی از منابع اصلی اطلاعات عمومی کارایی بازار را افزایش میدهد(چیونگ وهمکاران2،.( 2010
5. عوامل مؤثر بر اعتبار اطلاعات افشاء شده
افشای اطلاعات توسط مدیریت، یک منبع اطلاعاتی ارزشمند برای سرمایهگذاران محسوب میشود. اعتبار اطلاعات افشاء شده به درک سرمایهگذاران از باور پذیری یک افشای خاص دلالت دارد. به طور کلی عوامل مؤثر برمیزان قابلیت اعتماد یا اعتبار اطلاعات افشاء شده توسط مدیریت به چهار دسته طبقه بندی میشوند که عبارتند از:
-1 انگیزههای مربوط به موقعیت در زمان افشاء: زمانی که مدیریت انگیزهی بیشتری برای گمراه کردن استفادهکنندگان از اطلاعات داشته باشد، افشاء از اعتبار(قابلیت اعتماد)کمتری برخوردار است.
-2 قابل اعتماد بودن مدیریت: سرمایهگذاران تمایل بیشتری به اتکا بر افشای ارائه شده توسط مدیران دارای حسن شهرت دارند.
-3 اطمینان بخشی منابع داخلی وخارجی: حصول اطمینان از منابع خارجی ازقبیل حسابرسان یاتحلیلگران و منابع داخلی مثل هیئت مدیره وکمیتهی حسابرسی، میتواند اتکاپذیری را افزایش دهد.
-4 ویژگیهای مربوط به خود افشاء: ویژگیهای مربوط به خود افشاء شامل دقت، محل افشا(از قبیل صورت های مالی حسابرسی شده، نشست های عمومی، مجامع عمومی، اعلامیه های مطبوعاتی و...)، افق زمانی، وجود سایر اطلاعات مؤید، موجه یا منطقی بودن ذاتی افشاء است(ستایش و کاظم نژاد، .(1389
6. افشای اختیاری
مدیریت به منظور افزایش اعتبار گزارشات مالی می تواند به افشای اختیاری اطلاعات بپردازد. استانداردهای حسابداری اگر چه حداقل میزان افشای لازم را الزامی نمودهاند، ولی افشای اختیاری اطلاعات اضافی را محدود ننمودهاند. به عنوان مثال شاخصهای غیر مالی مفید که برای قضاوت پیرامون اثربخشی و میزان موفقیت مؤسسه در تحقق اهداف سازمانی مفید هستند و یاشاخصهایی که ارتباط بین وضع موجود و منافع آتی را آشکار میسازد از آن جمله است. چنانچه مدیریت با ارائه اطلاعات اضافی بتواند رهنمودهایی در خصوص تحقق اهداف کوتاه مدت و بلندمدت سازمانی و استفاده ی بهینه از منابعی که در اختیار داشته است، ارائه نماید و تصویر روشنی از دورنمای تصمیمات خود گزارش نماید، چه بسا بتواند انتقادات سرمایهگذاران در خصوص عملکرد جاری را برطرف و آن ها را نسبت به آینده مؤسسه امیدوار سازد. بدین ترتیب افشای اختیاری به سرمایهگذاران کمک میکند که از تدابیر تجاری مدیریت مطلع شوند(ایزدینیا، .(1377
حال، افشای اختیاری، افشای اطلاعاتی فراتر از تعهدات قانونی است که به وسیله نهادهای قانونگذار تدوین شده است. افشای اطلاعات فرایند تهیه اطلاعات از شرکت گزارشگر به بازارهای مالی است. شرکتهایی که به طور داوطلبانه وبدون اجبارمراجع قانون گذار اطلاعاتی را افشاء میکنند، درواقع برای شکل دادن توقعات مشارکان بازار تلاش میکنند و از اینرو به واسطه افشای اطلاعات اضافی از شرایط معامله با این اشخاص منفعت
3
میبرند(مدهنی، .(2009 برخی پژوهشگران ادعا میکنند شرکتهای سهامی در صورتی که از طرف حرفه حسابداری یا نهادهای دولتی و قانون ملزم نشوند در مورد افشای اطلاعات اضافی تمایلی ندارند(شباهنگ، 1382، .(156 هندریکسن دلایل این گروه از پژوهشگران را به شرح زیر بیان کرده است:
1. افشای اطلاعات اضافی به نفع رقبای تجاری و به زیان سهامداران است.
2. با افشای کامل اطلاعات، اتحادیه های کارگری در مذاکرات مربوط به دستمزد، امتیاز بیشتری میخواهند.
3. نظر به این که اغلب سرمایهگذاران نمیتوانند خط مشیها و روشهای حسابداری را درک کنند، افشای کامل میتواند موجب گمراهی آنان شود.
4. منابع دیگری برای تأمین اطلاعات وجود دارد که اطلاعت را با هزینه کمتر از ارائه آن از طریق صورتهای مالی واحدهای انتفاعی تأمین میکنند.
5. فقدان اطلاعات درباره نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان(هندریکسون، 1982، . (833
با در نظر گرفتن این شرائط سازمان بورس اوراق بهادار از طریق ماده 15 دستورالعمل ذکر شده در بالا، برای ناشر اطلاعات این امکان را فراهم نموده که بعد از رفع محدودیتهای زیر نسبت به افشای فوری اطلاعات اقدام نموده ودلایل استناد به هریک از بند های این ماده را به همراه مستندات لازم به سازمان بورس و اوراق بهادار اعلام نماید:
الف: افشای فوری موجب زیان یا عدم النفع با اهمیت برای ناشر شود.
ب: ناشر در حال مذاکره بوده وهنوز بر سر اصول آن توافق حاصل نشده باشد. ج: افشای فوری مزایای قابل توجهی برای شرکتهای رقیب فراهم کند.
د: موضوع مورد افشاء پیوسته در حال تغییر باشد.
افشای اختیاری یک ابزار ارتباطی است که عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سهامداران و بین گروههای مختلف سرمایهگذار را کاهش میدهد(مدهنی، .(2009 بنابراین دلیل اصلی افشای اختیاری حمایت از حقوق سهامداران است (مدهنی، 2009، .(63
مدیران، در راستای افزایش اعتبار گزارشهای مالی سالانه، به افشای اختیاری اطلاعات روی میآورند. چنانچه مدیریت بتواند با ارائه اطلاعات اضافی، رهنمودهایی در خصوص تحقق اهداف کوتاهمدت و بلندمدت سازمانی و استفاده بهینه از منابع در دسترس را ارائه نماید، باعث کاهش خلأ اطلاعاتی موجود برای سرمایهگذاران بالفعل و بالقوه میشود. بنابراین سرمایهگذاران در خصوص عملکرد آتی شرکت خوش بین میشوند(ایزدی نیا، .(1377
استانداردهای حسابداری، حداقل لازم را برای افشای اجباری مشخص کردهاند، اما سقفی برای حداکثر اطلاعات قابل افشاء مشخص نکردهاند. هزینه تهیه و ارائه اطلاعات اضافی در شرکت های بزرگ، زیاد نیست اما در شرکتهای کوچک هزینه بالایی را در بر دارد. بنابراین شرکتها اطلاعاتی را افشاء میکنند که منافع حاصل از افشاء پاسخگوی هزینههای آن باشد(مدهنی، .(2009
7. ادبیات افشای اختیاری
مطالعات پیرامون افشای اختیاری بر این مبنا استوار است که حتی در یک بازار سرمایه کارا، مدیران در مقایسه با سرمایهگذاران خارجی دارای اطلاعات بیشتر و درک بهتری در رابطه با عملکرد آینده شرکت هستند. از سوی دیگر بر اساس شکل نیمه قوی فرضیه بازار کارا قیمت اوراق بهادار به طور کامل و آنی منعکس کننده اطلاعات در دسترس عموم است. در چنین شرایطی اگر سرمایهگذاران با فرض صحیح بودن قیمت ها بر آنها اتکا کنند لیکن به دلیل وجود اطلاعات گمراهکننده در قیمتها متحمل زیان گردند، به طور منطقی آنان مستحق دریافت خسارات وارده هستند(رنن و یاری1، 2001 ،.(2 در این راستا استراتژی افشای اختیاری شرکت نقش مهمی در کاهش عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایهگذاران خارجی ایفا میکند. زیرا عدم تقارن اطلاعات ممکن است موجب ارزشگذاری اشتباه شرکت شده و انگیزهای برای تصحیح ارزشگذاری اشتباه از طریق افشای بیشتر اطلاعات ایجاد نماید(شین2، 2002 ،.(2 برخی مطالعات پیرامون نتایج اقتصادی افشای اختیاری به بحث در خصوص سه مورد از تأثیرات بالقوه بازار سرمایه بر شرکتهایی میپردازد که اقدام به افشای اختیاری کردها ند. این عوامل عبارتند از: بهبود نقدینگی سهام آنها در بازار سرمایه، کاهش هزینه سرمایه و افزایش واسطه های اطلاعاتی.
الف) بهبود نقدینگی سهام : دیاموند و ورکچیا(1991)3معتقدند که افشای اختیاری منجر به کاهش عدم تقارن اطلاعات بین سرمایهگذاران آگاه و ناآگاه میشود. در نتیجه در خصوص شرکتهایی با سطوح بالای افشاگری، سرمایهگذاران میتوانند به اطمینان نسبی دست یابند که هر گونه معامله
4
سهام به قیمت منصفانه صورت گرفته است و این خود افزایش نقدینگی شرکت را به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر، نتایج مطالعات حاکی از این است که شرکتهایی که رتبه تعیین شده آنها توسط تحلیل گران در رابطه با میزان افشاء ارتقاء یافته است، با افزایش تقاضا برای سهام مواجه شدها ند. ب) کاهش هزینه سرمایه: یکی از انگیزههای مدیران در افشای اختیاری کاهش هزینه تأمین مالی است. هنگامی که افشای اطلاعات توسط شرکت به طور ناقص صورت پذیرد سرمایه گذاران در پیش بینی بازده آتی سرمایهگذاری خود متحمل ریسک شده و در ازای پذیرش این ریسک خواستار بازده اضافی خواهند بود. در مقابل، شرکتهایی با سطوح بالای افشای اطلاعات و بالنتیجه ریسک اطلاعاتی پایین، نسبت به شرکتهایی با سطوح پایین افشاء احتمالاً متحمل هزینه تأمین مالی پایینتری خواهند شد.
ج) افزایش واسطههای اطلاعاتی: در صورتی که اطلاعات خصوصی مدیریت به طور کامل از طریق افشای الزامی ارائه نشود، افشای اختیاری منجر به کاهش هزینه کسب اطلاعات برای تحلیلگران میشود و در نتیجه عرضه خدمات تحلیلگران افزایش مییابد. با این وجود تأثیر افشای اختیاری بر تقاضا برای خدمات تحلیلگران مبهم است. زیرا از یک سو افشای گسترده توسط شرکت تحلیلگران مالی را قادر به تولید اطلاعات جدید و باارزشی همچون پیش بینیهای بهتر و پیشنهادات خرید یا فروش میکند و بدین ترتیب تقاضا برای خدمات آنان را افزایش میدهد. از سوی دیگر افشای اختیاری عمومی موجب انتقال اطلاعات خصوصی مدیران به سرمایهگذاران شده و این امر کاهش تقاضا برای خدمات تحلیلگران را در پیخواهد داشت.
8. انگیزههای افشای اختیاری
انگیزه برای افشای اختیاری زمانی که شرکتها قصد دارند برای تأمین مالی منابع مورد نیاز خود از عموم استفاده نمایند، آنگاه تمایل به افشای اختیاری بیشتر می شود. به هر حال افشاء لازم است زیرا مدیران مسئول هستند و میبایستی به اهداف مالی و تجاری ویژهای دست یابند. مدیران تمایل دارند به افشای اختیاری بپردازند زیرا از این راه میتوانند سرمایهگذاران را از تواناییهای مدیریتی خود، آگاه نمایند و همچنین از ارزیابی نادرست عملکردشان پیشگیری کنند. مقدار و اندازهی افشای اختیاری یک پرسش با اهمیتی است، اما برقراری افشای اختیاری در دوره های خوب، نسبت به دورههای بد، تصویر بهتری از شرکت ارائه خواهد داد. مهارتها و توان تصمیمگیری مدیران در دورههای بد، نشان داده نمیشود (لاتریدیس1، .( 2008
مدیران تمایل به افشای اختیاری و انجام پیش بینیها دارند تا به سرمایهگذاران نشان دهند که از محیط اقتصادی شرکت آگاهند و قادر به پاسخ سریع در برابر تغییرات هستند. البته این کار، یک باور مثبت برای سرمایهگذاران دربارهی تواناییهای مدیران فراهم میکند، و بازده سهام و ارزش بازار شرکت را به طور مطلوب تحت تأثیر قرار میدهد. زمانی که شرکت از خط مشیهای پیچیده ی حسابداری استفاده میکند در چنین حالتی، افشای اختیاری برای شفاف سازی و توضیح بیشتر، لازم به نظر میرسد. در مقابل، جایی که شرکت از خط مشیهای محافظه کارانه و سنتی بهره میگیرد، ممکن است نیازی به افشای پرهزینه و گسترده وجود نداشته باشد. شرکتها تمایلی به افشای اطلاعاتی که به موقعیت رقابتی آنها در بازار آسیب میرساند، ندارند(گیگلر 19942؛ نیومن، سانسینگ3، .(1993
تئوری افشای اختیاری چنین استدلال میکندکه مدیران چنین افشاهایی را زمانی انجام میدهند که منافع حاصل از آن بیش از هزینه های آن باشد(هیتزمن، واسلی، زیمرمن4، 2008، .(1 به عنوان مثال تصمیمات افشای اختیاری مدیران براساس میزان تأثیرگذاری چنین افشایی بر هزینه سرمایه، خطر اطلاعات وکاهش عدم اطمینان در خصوص دور نمای آتی شرکت صورت میپذیرد، چرا که کیفیت افشای اختیاری به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق تأثیر بر هزینه حقوق صاحبان سهام وجریانهای نقدی، ارزش شرکت را تحت تأثیر قرار میدهد(پلاملی و همکاران5،2008،.(3 افزون بر این از دیگر عوامل مؤثر بر تصمیمات افشای مدیران در خصوص بازار سرمایه عبارتنداز: نظریه علامت دهی، معاملات بازار سرمایه، پاسخگویی در خصوص کنترل شرکت، سهام جایزه، دعاوی حقوقی، هزینههای خصوصی، آشکار کردن توانایی و استعداد مدیران.
الف) نظریه ی علامت دهی
5
یکی از انگیزه های مدیران برای افشای اضافی اطلاعات مربوط به نظریه علامتدهی میباشد. این نظریه مشکلات مربوط به عدم تقارن اطلاعاتی را مطرح می سازد و بیان میدارد که چطور عدم تقارن اطلاعاتی در صورتی که اطلاعات در اختیار سرمایهگذاران قرار گیرد میتواند کاهش پیدا کند. این نظریه فرض میکند که مؤسسات اطلاعاتی دارند که سرمایهگذاران آن اطلاعات را در اختیار ندارند. اگر سرمایهگذاران در مورد مؤسسه خاصی اطلاعات لازم را نداشته باشند اما یک دیدگاه کلی نسبت به بازار داشته باشند در این صورت برای همه مؤسسات قیمت یکسانی در نظر خواهند گرفت. در این حالت، مدیران مؤسسات دارای کیفیت بالاتر، در صورت عدم افشای اطلاعات کافی در مورد مؤسسهشان متحمل یک زیان فرصت خواهند شد، زیرا قیمت این مؤسسات در صورتی که سرمایهگذاران اطلاعات بیشتری در مورد اعتبار و کیفیت بالای آنها داشته باشند بیشتر ارزیابی خواهد شد و این در حالی است که مدیران شرکتهای دارای کیفیت پائین، سود فرصت بدست خواهند آورد. در این حالت مؤسسات دارای کیفیت و ارزش بالاتر، انگیزه فعالیت در بازار را از دست خواهند داد، مگر اینکه ارزش بالای مؤسسه خود را به سرمایهگذاران مخابره کرده و باعث افزایش قیمت سهام مؤسسه خود شوند. این مخابره به وسیله علامتدهی(افشاء) انجام میشود. این فرآیند علامتدهی تا زمانی ادامه مییابد که سود بدست آمده ناشی از افزایش قیمت سهام بیشتر از هزینه علامت دهی باشد(موریس1، .(1987
ب) فرضیه معاملات بازار سرمایه
این فرضیه توسط هیلی وپالیو(1995)2مطرح شد بیان میدارد که درک سرمایهگذار از شرکت بر تأمین مالی شرکت از طریق انتشار اوراق بدهی ویا انتشار سهام تأثیرگذاراست. به عنوان مثال اگر مدیران شرکت اطلاعات بیشتری نسبت به سرمایهگذاران خارجی در خصوص چشماندازهای آتی شرکت داشته باشند تأمین مالی شرکت از طریق بدهی و یا انتشارسهام به صورت عمومی پرهزینه خواهد بود. مدیران قادر خواهند بود به واسطه افشای اختیاری هزینه سرمایه خود را که نشأت گرفته از ریسک اطلاعات است کاهش دهند. البته بایستی خاطر نشان کرد حتی شرایط کارایی بازار سرمایه به دلیل پر هزینه بودن ارزیابی وکاهش ایرادات ناشی از عدم تقارن اطلاعات وتضاد منافع بین مدیران و سرمایهگذاران، ممکن است برخی شرکتها به نحوی غلطی توسط بازار ارزشیابی شوند. دراین شرایط، شرکتهایی که کمتر از میزان واقعی ارزشیابی شدهاندبه منظور مقابله (وشایدمجازات)بازار عمومی سرمایه، برای تأمین مالی متوجه بازار خصوصی خواهند شد. عرضهکنندگان خصوصی سرمایه به راحتی می تواند طی مذاکره با مدیران واحدهای تجاری به جزئیات اطلاعاتی آنان دست یابند، درحالی که این امر برای سرمایهگذاران امکان پذیر نیستند. به طورکلی آن دسته از شرکتهایی که با مشکلات اطلاعاتی جدی مواجهند(نظیر) شرکتهای که هنوز به بهره برداری نرسیدهاند، به احتمال زیاد مایل به تأمین مالی خصوصی هستند. به هر حال اگر فواید ناشی از دستیابی به بازار عمومی به نحو بارزی زیاد باشد، برخی شرکتها ترجیح میدهند علیرغم آنکه زیر ارزش واقعی ارزشیابی شدهاند برای تأمین مالی متوجه بازار سرمایه عمومی شوند.
عدهای نیز معتقدند مدیران شرکتهایی که بیش از میزان واقعی ارزشیابی شدهاند توجه کمتری به ارزیابیهای بازار سرمایه دارند. لیکن این گروه از مدیران نیز دارای مسئولیت قانونی به منظور افشاء اطلاعات مربوط برای سرمایهگذاران خود هستند و هرگونه قصوری در این زمینه موجب پاسخگوئی است. از این رو مدیران این دسته از شرکتها نیز تمایل ندارند به مقدار بیرویهای سهام آنها به نرخ بالایی ارزشیابی شود. عدم تمایل این دسته از مدیران علیرغم این است که ارزشیابی به نرخ بالا، شرکت را در هنگام افزایش سرمایه قادر به صدور سهام جدید خود به نرخهای رضایت بخش میکند(ایزدینیا، 1377، .(118
پ) فرضیه پاسخگویی در خصوص کنترل شرکت
این فرضیه بیان میدارد که هیئت مدیره و سرمایهگذاران مایل به پاسخخواهی از مدیران در خصوص عملکرد جاری سهام شرکت هستند. تئوری افشای اختیاری فرض میکند که عملکرد ضعیف سود و سهام، خطر از دست دادن شغل را برای مدیران به همراه دارد. از این رو مدیران بایستی به منظور کاهش احتمال ارزیابی کمتر از میزان واقعی شرکت و توضیح علت عملکرد ضعیف سود به افشاء اطلاعات بپردازند(ایزدی نیا، .(1388