بخشی از مقاله
بررسي تاثير فناوري اطلاعات بر هوش تجاري
چکيده
امروزه معناي اصطلاح فناوري اطلاعات بسيار وسيع شده است و بسياري از جنبه هاي محاسباتي و فناوري را دربر مي گيرد و نسبت به قبل شناخت اين اصطلاح آسان تر شده است . چتر فناوري اطلاعات تقريباً بزرگ است و بسياري از زمينه ها را پوشش مي دهد. فناوري اطلاعات و ابزارهاي کيفي ، تأثير مهمي بر عملکرد شرکتها دارند و هر يک به صورت گسترده مورد مطالعه قرار گرفته اند. هوش تجاري نه به عنوان يک ابزار يا يک محصول و يا حتي سيستم ، بلکه بعنوان يک رويکرد جديد در معماري سازماني بر اساس سرعت در تحليل اطلاعات به منظور اتخاذ تصميمات دقيق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن مطرح شده است . در اين مقاله تاثير عميق فناوري اطلاعات را بر سازوکارهاي هوش تجاري بررسي مي کنيم .
١- مقدمه
اهميت فناوري اطلاعات و اثرات آن براي شرکتها وسازمان ها به طرز چشمگيري افزايش يافته و رشد و توسعة آن احساس مي شود. غالباً بيان مي شود که فناوري اطلاعات مهمترين عامل افزايش بهره وري و کاهش هزينه ها است [١]. اما مطالعات ديگر عکس اين مطلب را نيز نشان داده است [٢]. دوان و "کرامر٢ دريافته اند که سرمايه گذاري بر روي فناوري اطلاعات تأثير مثبتي بر روي توليد ناخالص داخلي (GDP) در کشورهاي توسعه يافته دارد، حال آنکه در کشورهاي در حال توسعه چنين نيست [٣].
فنآوري اطلاعات قبل از اينکه يک سيستم سخت افزاري و مجموعه اي از الگوها باشد يک نظام فکري و فرهنگي است و مي توان آن را فرهنگ توليد اطلاعات ناميد. فنآوري اطلاعات (IT) يعني روشهاي توليد و جمع آوري اطلاعات و استفاده از آن در جامعه و سازمان ها با کوچک کردن ، ارزان کردن و کاربري ساده که اين امر با ارائه برنامه هاي متنوع رايانه اي باعث شده دسترسي به اطلاعات از هرجا و توسط هر شخص به راحتي صورت گيرد [٤].
امروزه با اطمينان کامل مي توان ادعا کرد که استفاده از راه حل BI مي تواند قدرت رقابت پذيري يک سازمان را افزايش دهد و از ديگر سازمان ها متمايز نمايد. اين راه حل اين امکان را به سازمان ها مي دهد تا با بکارگيري اطلاعات موجود از مزاياي رقابتي و پيشرو بودن بهره برداري نمايند و درک بهتر تقاضاها و نيازمندي هاي مشتريان و مديريت ارتباط با آنان را ميسر مي سازد. اين راه حل اين امکان را به سازمان مي دهد تا بتواند تغييرات مثبت يا منفي را مانيتور کنند. امروزه سازمان هاي پيشتاز صحبت از برنامه - ريزي منابع سازمان ١ (ERP) و مديريت ارتباط با مشتري ٢ (CRM) و.... نمي کنند، رويکرد سازمان ها به سمت BI است . آنها به دنبال بهينه سازي فرآيندها از طريق ارزيابي و بهبود عملکرد خود و زيرمجموعه هاي وابسته به خود مي باشند. امروزه افزايش کارايي عملکرد آنچه که سرمايه گذاري شده ، اهميت بيشتري پيدا کرده است . [٥].
٢- پيشينه فناوري اطلاعات
سه دهه آخر قرن نوزدهم ميلادي را به عنوان دوره الکترومکانيکي فناوري اطلاعات شناخته شده است که در آن يک تغيير الکترونيکي با ابزار حرکت مکانيکي پردازش اطلاعات توسعه پيدا کرد. از مهم ترين اين ابزارها ماشين هاي تحرير، ماشين هاي تکثير و ماشين حساب هاي جدولي بودند که در حدود سال ۱۹۰۰ توسعه داده شدند و در تاريخ فناوري اطلاعات به عنوان سرآغاز رايانه هاي نوين شناخته شدند .
پيدايش مخترع ماشين هاي تجاري سرانجام در سال ۱۹۲۴ به نام صنايع الکترونيکي در حدود سال ۱۹۰۰ ، در توسعه بخش عمده اي از پيشرفت هاي فناوري اطلاعات تأثير زيادي داشت . مهم ترين اين موارد اختراع AM در دهه ۱۹۲۰ ، رادار و تلويزيون در دهه ۱۹۳۰ و رايانه الکترونيکي در دهه ۱۹۴۰ بود. تحول الکترونيکي در زمينه اهداف رشد فناوري اطلاعات بعد از جنگ جهاني دوم با اختراع ترانزيستور در سال ۱۹۴۷ آغاز شد و به دنبال آن ، ترکيب مدارها در سال ۱۹۵۷ توسعه يافت ، پس از آن رايانه اي که به « نسل دوم » معروف بود در اواخر دهه ۱۹۵۰ پديد و سپس يارانه هاي کوچک در اواسط دهه ۱۹۶۰ عرضه شد . شايد حادثه اي که بزرگ ترين تأثير را بر فناوري اطلاعات امروزي داشت ، اختراع ريز پردازنده ها در سال ۱۹۷۱ بود که به وسيله اولين ريز پردازنده هاي تجاري در سال ۱۹۷۵ توسعه يافت .
به موازات پيشرفت در محاسبات ، سيستم هاي اصلي انتقال اطلاعات عرضه مـي شدند . از دهه ۱۹۴۰ ميکروموج به عنوان اولين جايگزين کابل محوري براي اطلاع رساني فاصله هاي طولاني پديد آمد.
سيستـم هاي ارتباطـي ماهواره اي از دهه ۱۹۵۰ براي ترافيک تلفن بين المللي و انتقال موفق اطلاعات به وسيله فيبر نوري در دهه ۱۹۷۰ گسترش پيدا کرد. دهه ۱۹۸۰ آغازي براي ابزار فرعي بسيار پيشرفته براي انتقال اطلاعات همچون پست تصويري تلکس و مودم بود . صنعت فناوري اطلاعات به طور پيوسته و به سرعت در دهه ۱۹۹۰، به وسيله اطلاعات ديجيتالي با هر محتوايي (علامت ، صدا ، نور و ...) براي گسترش دادن ، پردازش کردن ، ذخيره سازي و بازيابي اطلاعات توسعه يافت . سيستم هاي سريع تر و سيستم هاي کوچک تر که به هر صورت به سمـت فناوري اطلاعات همگرا مي شـوند ( رايانه / پست تصويري / اينترنت / تلفن / غيره ) نيز روبه گسترش نهاد[٦].
٣- هوش تجاري ١(BI) چيست ؟
هوش تجاري يا هوش کسب و کار که قالب عمده تري را مانند استفاده هاي تجاري و غير تجاري (نظامي و غيرانتفاعي ) در بر دارد، عبارت است ازَبعد وسيعي از کاربردها و تکنولوژي براي جمع آوري داده و دانش جهت زايش پرس و جو در راستاي آناليز بنگاه براي اتخاذ تصميمات تجاري دقيق و هوشمند. يک هوش تجاري براساس يک معماري بنگاه تشکيل شده است و در قالب پردازش تحليلي برخط (OLAP) به تحليل داده هاي تجاري و اتخاذ تصميمات دقيق و هوشمند مي پردازد. هوش تجاري ، نه به عنوان يک محصول و نه به عنوان يک سيستم ، بلکه به عنوان يک معماري و رويکردي جديد موردنظر است که البته شامل مجموعه اي از برنامه هاي کاربردي و تحليلي است که به استناد پايگاههاي داده عملياتي و تحليلي به اخذ و کمک به تصميم گيري براي فعاليتهاي هوشمند تجاري و کسب و کار مي پردازند. اما هوش تجاري از مناظر ديگر: از منظر معماري و فرايند به هوش تجاري به عنوان يک چارچوب که عامل افزايش کارايي سازمان و يکپارچگي فرايندها و نهايتا بر فرايندهاي تصميم گيري در سطوح مختلف سازماني متمرکز است ، نگريسته مي شود. بازار هوش تجاري را ابزاري براي برتري رقابتي و پايشگر و تحليلگر بازار و مشتريان مي داند. از نقطه نظر فناوري نيز هوش تجاري يک سيستم هوشمند است که با پردازش دقيق داده ها، نقطه دخالت سخت افزار و نرم افزار در مغز افزار ها به حساب مي آيد. ولي به بيان ساده تر هوش تجاري چيزي نيست مگر فرايند بالابردن سود دهي سازمان در بازار رقابتي با استفاده هوشمندانه از داده هاي موجود در فرايند تصميم گيري . در صورتي که مفهوم هوش تجاري بدرستي درک و منتقل نگردد، موجب مي شود تا انتظارات مديران به صورت ناگهاني افزايش يابد و برآورده نشدن اين توقعات مواردي را از جمله سلب اطمينان افراد و بويژه مديران از اين سيستم به دنبال خواهد داشت ؛ چرا که هوش تجاري فقط به دنبال کوتاه کردن مسير هاي پرس و جو در داخل اطلاعات است و خود مستقلا و بدون نياز به اطلاعات مناسب قادر به ارائه پيشنهاد يا راهکاري نيست . [٧]
٤- فرآيندBI در سازمانها و شرکتها
فرآيندBI در سازمانها و شرکتها يک فرآيند پويا و تعاملي است . اين فرآيند با يک سوال شروع مي گردد و پاسخهاي سئوالات در يک حلقه تکرار فراهم مي شود. اين پاسخها امکان تصميم گيري براي مديران را فراهم مي کند. فرايند ذکر شده به اختصار شامل مراحل زير است :
برنامه ريزي و هدايت : مرحله برنامه ريزي و هدايت در ابتدا و انتهاي فرآيندBI عمل ميکند. در شروع متعاقب درخواستهاي مديران تصميم گير و سئوالات از سيستم با فرمول کردن سئوالات ، برنامه ريزي براي پاسخ به سئوالات شروع خواهد شد.
مرحله اخذ اطلاعات از پايگاه اطلاعاتي : در اين مرحله اطلاعات از کليه پايگاههاي اطلاعاتي ( منابع اطلاعاتي ) جمع آوري خواهند شد. داده هاي جمع آوري شده از داده هاي خام هستند و آگاهي يا دانشي را به استفاده کننده اضافه نخواهند کرد. اين داده ها مي بايست پردازش و پالايش شوند در غير اينصورت هيچ نقطه روشني در آنها ديده نمي شود.
پردازش اطلاعات : در اين مرحله داده هاي جمع آوري شده مجتمع خواهند شد، روابط بين آنها شناسايي و آناليز شده و در نهايت قابل استفاده خواهند گرديد. اين مرحله شامل مراحل استخراج اطلاعات ، تبديل اطلاعات و بارگذاري ١ اطلاعات مي شود.
آناليز و توليد اطلاعات : در اين مرحله با استفاده از تکنيکهاي پيشرفته از داده هاي مجتمع شده ، هوشمندي ايجاد مي گردد. سيستم در انتهاي اين مرحله پاسخ هوشمندانه اي به سئوالات مديران خواهد داد. اين پاسخ در قالب ارائه گزارشات ، جداول و نمودارها منتشر مي گردد و امکان تغيير سئوال و يا بررسي موضوع از زواياي ديگر منجر به تکرار چرخه فرآيند فوق خواهد شد[٨].
٥- فناوري اطلاعات و هوش سازماني
استفاده از فناوري اطلاعات ، باعث تغيير در مهارت کاري افراد مي شود؛ بنابراين ، در اين حالت آموزش کارکنان از اهميت بيشتري برخوردار مي شود. از طرف ديگر، بايد به گونه اي از فناوري اطلاعات استفاده کرد که کارايي ، خلاقيت ، رضايت شغلي و نيز انعطاف پذيري به حداکثر برسد؛ براي اين منظور بايد از فناوري اطلاعات براي تکميل وظايف و بهبود بخشيدن آنها استفاده کرد. هنگامي که سيستم هاي جديد بر پاية فناوري اطلاعات به کار گرفته مي شود، استفاده ازسازماندهي مجدد ضرورت پيدا مي کند، اما مقاومت کارکنان در مقابل تغييرات امري طبيعي است . از اين رو بايد کارکنان نسبت به فوايد اجراي سيستم هاي جديد آگاهي لازم را کسب کنند. اگر کارکنان متوجه شوند که فناوري اطلاعات به منظور برطرف سازي کارهاي پرخطر و خسته کننده و تسهيل در انجام امور به کار گرفته مي شود، نه تنها در مقابل تغييرات مقاومت نکرده ، بلکه در اين حالت وفاداري به شرکت ، غرور کاري و رضايت شغلي افزايش مي يابد[٩].
فناوري اطلاعات و ارتباطات و اينترنت نه فقط متخصصان فناوري اطلاعات و کارکناني که فناوري اطلاعات را در محيط کارشان به طور منظم استفاده مي کنند ، تحت تاثير قرار داده ، بلکه محيط سازمان ، خود سازمان و به طور کلي دنياي اجتماعي را نيز تحت تاثير قرار داده است . (داکر١ ٢٠٠٢) مديران مي بايست از اين تغييرات آگاهي يافته و براي درک و سازگاري مناسب با آنها تلاش کنند. به ويژه در سطح انگيزش کارکنان ، مي توان انتظار وقوع تغييرات اساسي را داشت . در کنار اينکه ارزيابان اجتماعي