بخشی از مقاله
بررسي تاثير فناوري اطلاعات بر چابکي شرکت هاي کوچک و متوسط
چکيده
امروزه با افزايش رقابت و تغييرات غير قابل پيش بيني در عرصه کسب و کار ، سازمان - ها بمنظور کسب مزاياي رقابتي در دستيابي به اهداف سازماني و موفقيت در کسب و کار، بايد چابک عمل نمايند. اين قابليت به سازمان ها کمک ميکند تا تغييرات غير قابل پيش بيني را بمنظور دستيابي به موقعيت بهتر در بازار رقابتي و بهبود چرخه زماني در فعاليت هاي مديريتي، کشف کرده و به آن پاسخ دهند.
چابکي عبارتست از مجموعه توانمنديها و شايستگيها که باعث بقا و پيشرفت سازمان در محيط کسب و کار ميشود. در اين مقاله با توجه به مدل هاي مفهومي چابکي، پرسشنامه اي طراحي و بمنظور تعيين سطح چابکي شرکت ها، ميان شرکت هاي کوچک و متوسط (SME) توزيع گشته است . پس از دسته بندي شرکت ها در سه سطح چابک ، نيمه چابک و غير چابک ، نقش فناوري اطلاعات بر چابکي با توجه به پرسشنامه ارسال شده براي مديران شرکت ها مورد بررسي و ارزيابي قرار گرفته است . يافته هاي اين تحقيق نشان ميدهد که فناوري اطلاعات نقش مهمي را در چابک نمودن اين شرکت ها ايفا مي- کند.
واژگان کليدي : چابکي، سازمان چابک ، شرکت هاي کوچک و متوسط ، فناوري اطلاعات
١-مقدمه
سرعت شايد مهم ترين ثروت در هزاره سوم و عصر جديد موسوم به عصر اطلاعات باشد. در اين محيط آشفته (نامطمئن و متغير) که شرکتها و سازمانها در آن مشغول فعاليت هستند و ويژگي اساسي اين محيط تغيير و عدم اطمينان مي باشد ، يکي از مهمترين فاکتورهاي بقا و پيشرفت چابکي آنهاست .
براي کاستن زمان پاسخگويي و بهبود انعطاف پذيري بايد شکل کاملا جديدي از سازمانها بوجود آيند .
سازمانهاي مجازي نمونه کاملي از سازمانهاي چابک بوده که امروزه با سرعت بالايي در حال شکل گيري هستند. در دنياي امروز رقابت در ابعاد مختلفي مطرح است ، از جمله عوامل موثر در رقابت سرعت تحويل محصول يا ارائه خدمات به مشتري ، افزايش کيفيت محصول يا خدمات و کاهش قيمت محصول مي باشد. توليدکنندگان در سطح دنيا تلاش در عرضه سريع محصول با کيفيت بالا دارند پس بايد گامهايي را در جهت چابکي زنجيره عرضه شان بردارند . سازمانها در راستاي اين هدف بايد روي توليد و توزيع سريع اطلاعات متمرکز شوند. هرچه اين روند سريعتر باشد، آنها سريعتر پاسخگوي نياز و تقاضاي بازار خواهند بود. سازمانها بايد جهت پاسخگويي به مجموعه اي از نيروهاي داخلي و خارجي ، خود را به صورت چابک طراحي کنند(١).
اين مقاله براي بررسي تاثير فناوري اطلاعات روي چابکي شرکتهاي کوچک و متوسط مراحل زير را شامل مي شود :
•مطالعه و بررسي مفاهيم فناوري اطلاعات ، چابکي ، سازمان چابک و مدل مفهومي چابکي
•بررسي ميزان چابکي شرکتهاي کوچک و متوسط موردنظر(٥٦ شرکت کوچک و متوسط ) با استفاده از پرسشنامه
•بررسي ميزان بکارگيري فناوري اطلاعات توسط شرکتهاي کوچک و متوسط موردنظر با استفاده از پرسشنامه
•بررسي نقش فناوري اطلاعات در چابکي شرکتها از طريق آزمونهاي آماري
در بخش هاي بعدي مقاله ابتدا به بيان مفاهيم چابکي، فناوري اطلاعات و بنگاههاي کوچک و متوسط پرداخته و پس از بيان مدل هاي مفهومي مطرح جهت توسعه چابکي به توضيح روش شناختي تحقيق و يافته هاي حقيق خواهيم پرداخت .
٢- مفهوم چابکي
سازمان چابک ، سازماني است که در برابر تغييرات محيط کاري انعطاف پذير باشد، برخي از سازمان ها اکوسيستم - هايي را ايجاد ميکنند که فقط در محيط هاي پايدار ، مؤثرند و با کوچکترين تغيير دچار مشکل ميشوند. دو تعريف کلي در رابطه با سازمان چابک به شرح زيرمطرح است (٢):
- يک سازمان چابک ، با اتفاقات و تغييرات ناگهاني، به سادگي از پا درنميآيد.
- يک سازمان چابک ، سريع السير، سازگار و قدرتمند است و به تغييرات ناگهاني، فرصتهاي جديد بازار و نيازمنديهاي مشتري عکس العمل سريع نشان ميدهد.
چابکي يعني رهبري قرن آينده که سازمانها نيازمند طراحي مجدد زيرساختار و همچنين فرهنگ سازي مجدد در اين زمينه بوده واين خود نياز به زمان و وقت زياد و برنامه اي مناسب دارد. سازمان هاي چابک ، قابليت پاسخگويي سريع به تقاضاي متغير مشتري را دارا بوده و قادر به کسب منفعت از فرصت هاي موجود در بازار هستند(٣).سه عامل اساسي باعث ايجاد ، بقا و ارتقاي چابکي سازمانها خواهد بود که عبارتند از: آگاهي، انعطاف پذيري و بهره وري(٤).چابکي مجموعه اي است از توانمنديها و شايستگيها که باعث بقاء و پيشرفت سازمان در محيط کسب و کار ميشود(٥).
شناخت يک فرصت يا يک تهديد و تصميم گيري در جهت چگونگي عملکرد در برابر آن ، بيمفهوم خواهد بود، مگر آنکه مديريت بتواند سرعت و انعطاف پذيري در پاسخگويي به آن داشته باشد. بعضي از پاسخ ها ممکن است نيازمند تغيير منابع و داراييهاي سازمان و يا حتي تغيير در فرآيندهاي کاري سازمان باشد(٦).
رقباي چابک تغيير را تسريع کرده ، بازارها و مشتريان جديدي ايجاد ميکنند. اگر چه چابکي به شرکت اجازه ميدهد تا خيلي سريعتر از گذشته واکنش نشان دهد، ليکن نقطه قوت رقباي چابک در پيش بيني پيش کنشي نيازهاي مشتريان و رهبري در ايجاد بازارهاي جديد از طريق نوآوري دائم ميباشد. چابکي يک پاسخ جامع به محيط رقابتي جديد است که در جهت کاهش تسلط سيستم هاي وليد انبوه ، شکل گرفته است (٧،٨).
٣- چابکي و فناوري اطلاعات
تعاريف متفاوتي از فناوري اطلاعات (IT)ارائه شده است به عنوان نمونه مي توان به تعاريف ذيل اشاره کرد.
- فناوري اطلاعات شاخه اي از فناوري است که با استفاده از سخت افزار،نرم افزار و شبکه افزار، مطالعه و کاربرد داده و پردازش آن را در زمينه هاي ذخيره سازي، دستکاري، انتقال ، مديريت ، کنترل و داده آمايي خودکار امکان پذير ميسازد(٩).
- فن آوري اطلاعات شاخه اي از فناوري است که به بررسي و بکارگيري داده و پردازش آن شامل : دريافت و جمع آوري خودکار داده ، تغييرات ( تغيير شکل ) داده ، مديريت داده ، جابجايي و حرکت داده ، کنترل داده ، نمايش داده ، تبادل داده ، انتقال و دريافت داده اختصاص دارد (١٠ ).
فناوري اطلاعات نقش زيادي در پشتيباني و حمايت عملکردهاي جاري سازمان هاي معاصر دارد. امروزه چرخه زماني اين عملکردها کوتاه تر شده است . ريسک از دست دادن فرصت که تأثير منفي روي کسب و کار مي گذارد، افزايش يافته است و با افزايش نرخ تغيير در اين شرايط ، نقش IT عميق تر شده است . با اين وجود IT به تنهايي هزينه هاي ثابت را افزايش ميدهد اما بدون آن نيز سازمان ها به اطلاعات مورد نياز خود دسترسي نداشته و بدون داشتن اطلاعات مورد نياز شرکت ها نميتوانند به خوبي عمل کرده و از فرصت هاي رقابتي استفاده کنند.
فناوري اطلاعات در شکل هاي متفاوتش (اينترنت ، اينترانت ، تجارت الکترونيک ، کسب و کار الکترونيک و غيره ) تسهيل کننده مؤثري است که ميتواند مفهوم چابکي را پشتيباني کند. ازجمله مزايايي که ميتوان براي فناوري اطلاعات ذکر کرد، افزايش توان تصميم گيري، کاهش هزينه ، کاهش چرخه زماني، افزايش کيفيت و غيره مي- باشد(١١).
فناوري اطلاعات مي تواند در تدارک اطلاعات مورد نياز به منظور دستيابي به اهداف استراتژيک براي نيل به چابکي سازمانها موثر باشد. حقيقت اين است که نقش فناوري اطلاعات عميق تر از آن است که تنها به عنوان يک ابزار مورد توجه قرار گيرد. با اين وجود آثار فناوري اطلاعات ميتواند به صورت زير دسته بندي شود :
١. آماده سازي اطلاعات مورد نياز به منظور شناسايي تغييرات غيرقابل پيش بيني
٢. بهبودکارآيي عملکرد بواسطه تغيير فرايندهاي تجاري
٣. تسريع تصميم گيري بواسطه دسترسي بهتر به اطلاعات
٤. استفاده بهتراز منابع به منظور فروش محصولات يا خدمات مبتنيبر نيازهاي تجاري، سلايق مشتري و نوآوري
٥. تسريع فعاليت ها وکاهش چرخه زماني باملاحظه - همزمان افزايش کيفيت (١٢،٥).
با توجه به مدل توسعه فناوري اطلاعات UNDP و همچنين مطالعه مدل هاي متعددارزيابي آمادگي الکترونيکي که سه تا از شناخته شده ترين اين مدلها شامل CID،APEC و CSPP هستند مي توان وجوه ٩ گانه ذيل را براي ارزيابي فناوري اطلاعات درنظر گرفت (١٤,١٣):
الف - زيرساخت فني – مخابراتي
که ميتواند شامل اجزاي ارتباطي نظير: کانال انتقال ،سوئيچ و مديريت شبکه ،تجهيزات (فرستنده - گيرنده ) و تکنولوژي واسط باشد(١٠).
ب - زيرساخت حقوقي و اخلاقي
که شامل قوانين ، سياستها و بطور کلي محيط حقوقي لازم براي استفاده صحيح از فناوري اطلاعات است . در اين ارتباط مي توان به مواردي از قبيل : ميزان تبعيت از قانون حق کپي،ميزان تبعيت از قانون مالکيت معنوي،ميزان تبعيت از قانون ممنوعيت جرائم رايانه اي،ميزان تبعيت از قانون تجارت الکترونيکي و قوانين مرتبط ،ميزان تبعيت از قانون دولت الکترونيکي،ميزان تبعيت از قانون حمايت از مصرف کنندگان الکترونيکي،ميزان تبعيت از ضوابط اخلاقي در کاربري خدمات رايانه اي اشاره کرد(١٤،١٥).
ج _ زيرساخت نيروي انساني و فرهنگ
عوامل فرهنگي ،اجتماعي نظير سطح سواد و تحصيلات پايه از پيش فرضهاي ضروري براي بکارگيري فناوري اطلاعات در يک سازمان است . در اين خصوص مي توان به موارد ذيل اشاره کرد(١٥):
سطح سواد اطلاعاتي مديران ( آشنايي با مهارتهاي رايانه اي )
سطح سواد مهارتي فناوري اطلاعات کارکنان ( آشنايي با مهارتهاي رايانه اي مطابق با الگوي ICDL)
سطح سواد تخصصي فناوري اطلاعات کارکنان (درصد کارکنان داراي مدرک کارشناسي به بالا در رشته هاي مرتبط با فناوري اطلاعات )
سطح پذيرش عمومي (اعتقاد عمومي) کارکنان و مديران به استفاده از IT در سازمان (کيفيت جو سازماني )
د- زيرساخت مديريت و سياستهاي سازماني
به حمايت و پشتيباني مديريت در بکارگيري فناوري اطلاعات در سازمان و استراتژيهاي توسعه فناوري اطلاعات باز ميگردد. و مي تواند شامل مواردي از قبيل : ميزان سرمايه گذاري سازمان در زمينه توسعه فناوري اطلاعات ،ميزان تعهد و جديت سازمان در زمينه توسعه فناوري اطلاعات ،کيفيت استراتژي توسعه فناوري اطلاعات در سازمان ،کيفيت برنامه ها و سياستهاي شفاف براي توسعه فناوري اطلاعات باشد(١٦).
ه _ زيرساخت شبکه
منظور وضعيت زيرساخت شبکه داده سازمان ميباشد. اين فاکتور توسط شاخصهايي چون ميزان دسترسي به اينترنت ، نسبت ISP ها به کل جمعيت و شاخصهايي از اين دست سنجيده ميشود(١٠).
و_ زيرساخت آمادگي الکترونيکي محيط
اين زيرساخت به چگونگي ارتباط الکترونيکي با محيط پيراموني سازمان به عنوان مثال ارتباط با مشتريان ، تامين کنندگان و شرکا باز مي گردد.
ز_ زيرساخت امنيت فناوري اطلاعات
زيرساخت سخت افزاري و نرم افزاري امنيت اطلاعات در سازمان ( شبيه سيستم فايروال ، شبکه VPN، نرم افزارهاي ويروس ياب ) و ميزان استفاده از مکانيزم هاي امنيتي در سازمان (مکانيزم احراز هويت ، مکانيزم صحت داده ، مکانيزم محرمانگي، مکانيزم کنترل دسترسي) از جمله مواردي است که در اين زيرساخت قرار ميگيرد(١٧).
ح _ زيرساخت سيستم هاي اطلاعاتي
سيستم هاي اطلاعاتي در موفقيت حرفه اي يک سازمان در سه سطح پشتيباني عمليات سازماني، کمک به تصميم گيريهاي مديريتي ، کمک به تشخيص استراتژيهاي رقابتي داراي نقش اساسي هستند. نقش سيستم هاي اطلاعاتي به مرور زمان به طور قابل ملاحظه اي گسترش پيدا کرده است . بخصوص سيستم هاي اطلاعاتي مبتني بر کامپيوتر، در طول زمان تغيير يافته اند و اين تغييرات بر نقش کاربران نهايي و مديران سازمان در سيستم هاي اطلاعاتي تأثير بسزايي داشته است (١٧).
ط _ زيرساخت توسعه کاربردهاي فناوري اطلاعات
کاربردهاي فناوري اطلاعات در حوزه هاي متفاوت و گسترده اي مي باشد به عنوان نمونه ميتوان به مواردي از قبيل : تجارت الکترونيکي (تجارت الکترونيکي بر پردازش و انتقال الکترونيکي داده ها شامل متن ، صدا، تصوير مبتني ميباشد و شامل فعاليتهاي گوناگوني از قبيل مبادله الکترونيکي کالاها و خدمات ، تحويل فوري مطالب ديجيتالي و انتقال الکترونيکي ميباشد(١٨).)، مديريت ارتباط با مشتري (CRM)(ارائه خدمت به مشتري مجموعه فعاليت هايي است که در جهت بالا بردن رضايت مشتري انجام ميگيرد فناوري اطلاعات ارائه خدمات به مشتري را با خود کار کردن و سرعت بخشيدن به آن بهبود ميدهد(١٩).)،آموزش الکترونيکي (E-Learning) (آموزش الکترونيکي، آموزش مبتني بر فناوري اطلاعات است که گسترده وسيعي از کاربردها، ازجمله آموزش مبتنيبر وب ، آموزش مبتنيبر کامپيوتر و کلاس هاي مجازي را دربر ميگيرد(١٤).) اشاره کرد.
٤- مدل مفهومي چابکي
مدلهاي متعددي براي توسعه چابکي در ادبيات ارائه شده است که مي توان به مدل شارپ و همکارانش ، مدل ژانگ و شريفي ، مدل يوسف و همکارانش اشاره نمود.
شکل ١ مدل مفهومي پيشنهادي ژانگ و شريفي را براي استقرار چابکي در سازمان هاي توليدي نشان ميدهد،که شامل سه بخش ميباشد(٥). اولين بخش "محرکهاي چابکي است که عبارتند از تغييرات .فشارهاي محيط تجاري که شرکت را به جستجو براي روش هاي جديد اجراي کسب و کارش وادار ميکند تا بتواند از مزيت هاي رقابتياش محافظت نمايد. دومين بخش توانمنديهاي چابکي ميباشد که شامل توانمنديهاي اساسي هستند که شرکت نياز دارد تا به صورت مناسب به تغييرات پاسخ دهد و ازآنها مزيت هاي رقابتي را کسب کند. توانمنديهاي چابکي، توانمنديهايي هستند که يک سازمان چابک بايد داشته باشد تا بتواند به طور مناسب به تغييراتي که در محيط تجارياش رخ ميدهد، پاسخ دهد اين توانمنديها موجب تحقق موارد ذيل خواهد شد:
پاسخگويي: به شناسايي تغييرات و پاسخ سريع به آنها، به صورت واکنشي يا پيش کنشي و بهره برداري از آنها گفته مي شود.
شايستگي: مجموعۀ گسترده اي از تواناييهاست که بهره وري، کارايي و اثربخشي فعاليت ها را درجهت اهداف شرکت فراهم ميکند
انعطاف پذيري: توانايي توليد محصولات متفاوت و نيل به اهداف مختلف با استفاده از تسهيلات موجود را گويند .
سرعت : توانايي انجام وظايف در کوتاهترين زمان ممکن را گويند.
ونهايتا سومين بخش فراهم آورنده هاي چابکي هستند که شامل "ابزار، افراد، نوآوري و تکنولوژي"، مي باشد .
شکل ١. مدل ژانگ و شريفي
در پژوهشي که توسط مرجع (١١) انجام گرديده است (شکل ٢)، تاثير فناوري اطلاعات بر چابکي سازمانها (به مفهوم عام )، از طريق مطالعه اي ميداني و نظرسنجي از خبرگان مورد بررسي واقع شده است که گوياي تاثيرات کلي اين فناوري بر مولفه هاي چابکي مدل ژانگ و شريفي مي باشد. تحقيق حاضر در پي بررسي اين موضوع بر شرکت هاي کوچک و متوسط (با بهره گيري از روش تحقيق ديگري) مي باشد که از طريق مطالعه تاثيراتمولفه هاي ٩ گانه فناوري اطلاعات انجام مي پذيرد.
٥- تعريف بنگاههاي کوچک و متوسط (SME )
بنگاه هاي کوچک و متوسط در کشورهاي مختلف جهان داراي شباهت هاي بسياري هستند اما باوجود اين ، نميتوان تعريف واحد و يکساني از آنها ارائه داد و هر کشور باتوجه به شرايط خاص خود، تعريفي از اين بنگاه - ها ارائه کرده است .
بيشتر اين تعاريف براساس معيارهاي کمي مانند تعداد کارکنان و ميزان گردش مالي١ طرح شده اند. مثلا در ايالات متحده آمريکا، بنگاه هايي را که کمتر از ٥٠٠ نفر پرسنل داشته باشند، شرکت کوچک مينامند. درحالي که در آلمان شرکت هايي را که داراي کمتر از ده نفر پرسنل باشند کوچک و از ده تا ٤٩٩ نفر را شرکت هاي متوسط محسوب ميکنند. ميزان گردش مالي شرکت ها نيز معيار ديگري براي طبقه بندي شرکت هاي کوچک و متوسط در آلمان بشمار ميرود. شرکت هايي که گردش مالي آنها تا ٢٥ ميليون يورو در سال باشد، شرکت متوسط و شرکت هايي که گردش مالي آنها حدود ٢٥٠ هزار يورو باشد، شرکت کوچک به حساب ميآيند(١٤).
معمولا شرکت ها و بنگاه هاي کوچک و متوسط از سه ويژگي کيفي برخوردارند :
١- وحدت مالکيت و مديريت
٢ - مالکيت فردي و خانوادگي
٣ - استقلال از ساير بنگاه ها
باتوجه به آمارهاي موجود، کارگاه هاي صنعتي ايران برحسب اندازه بنگاه به چهار دسته ١٠-٤٩ نفر، ٥٠-٩٩ نفر، ١٠٠-١٤٩ نفر و ١٥٠نفر به بالا تقسيم ميشوند که مجموعه کارگاه هاي صنعتي تا ١٤٩ نفر در زمره بنگاه هاي کوچک و متوسط در نظر گرفته شده اند(٢٠).
٦- روش شناختي تحقيق
بمنظور ارزيابي وضعيت موجود شرکتهاي کوچک و متوسط (SME) در خصوص ميزان چابکي و همچنين ميزان بکارگيري فناوري اطلاعات ، دو پرسشنامه تنظيم و براي شرکتهاي کوچک و متوسط موردنظر ارسال گرديد .
در اين تحقيق تمرکز اصلي بر پرسشنامه بوده است ، لذا براي تعيين اعتبار يا پايايي پرسشنامه از روش آلفاي کرونباخ استفاده شده است . پايايي پرسشنامه عبارت است از کسب نتايج يکسان از پرسشنامه در شرايط مختلف . به عبارت ديگر چنانچه يک پرسشنامه در شرايط مختلف ، توزيع شود و نتايج يکساني را ارائه کند، داراي پايايي بالايي خواهد بود. توضيح اين که اين روش براي محاسبه هماهنگي دروني ابزار اندازه گيري از جمله پرسشنامه ها و يا آزمون هايي که خصيصه هاي مختلف را اندازه گيري ميکنند، به کار مي رود. چنانچه آلفا ي کرونباخ داراي مقداري بيشتر از ٧٠% باشد، بالابودن پايايي پرسشنامه تأييد ميشود.
جامعه آماري عبارت است از تعدادي از عناصر موردنظر که حداقل داراي يک صفت مشخص باشندونمونه آماري طبق تعريف تعداد محدودي از آحاد جامعه آماري هستند که بيان کننده ويژگيهاي اصلي جامعه ميباشند. جامعه آماري اين تحقيق شرکتهاي کوچک و متوسط ( SME) مي باشند. با توجه به محدوديتهاي موجود نمونه آماري تحقيق محدود به ٥٦ شرکت کوچک و متوسط در سطح شهر تهران گرديد که پرسشنامه تعيين سطح چابکي و پرسشنامه ميزان بکارگيري فناوري اطلاعات ميان آنهااز طريق پست الکترونيکي يا ارسال دستي، توزيع شد و ٣٦ شرکت به اين پرسشنامه ها پاسخ دادند.
٦_١_ ارزيابي چابکي شرکت هاي کوچک و متوسط
بمنظور پاسخگويي پرسشنامه اول (ارزيابي سطح چابکي شرکت ) مقياس ١ تا ١٠ در نظر گرفته شد که با توجه به آن پاسخدهنده وضعيت شرکت خود را مشخص مي نمايد .مقدار آلفاي کرونباخ براي پرسشنامه برابر با ٠,٩٥ گرديد که نشاندهنده قابليت اطمينان بالايي مي باشد.
از جمله شاخصهاي مورد نظر در اين پرسشنامه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود : توانايي شرکت در ارضاي نياز هاي بازار، کيفيت قيمت در زمان تحويل محصولات . خدمات ، توانايي شرکت براي معرفي صحيح خود در بازار ، توانايي شرکت در پيش بيني روند چرخه عمر محصولات ، توانايي شرکت در حفظ و بهبود موقعيت خود در ميان رقبا در بازارهاي محلي ، ميزان اثر بخشي هزينه شرکت در مقايسه با رقبا، ميزان تحويل سريع و به موقع خدمات . محصولات به مشتريان ، ميزان نو آوري هاي محصولات و خدمات شرکت ، ميزان انعطاف پذيري شرکت در تطابق با تنشها و شوک هاي وارده ، توانايي شرکت در رقابت با محصولات جديد بازار، توانايي شرکت در توليد محصولات متمايز، سرعت پاسخگويي شرکت به تغييرات مورد درخواست مشتريان ، ميزان دسترس پذيري اطلاعات درون سازماني، توانايي شرکت در ارائه سطح بالايي از خدمات قبل و بعد از فروش ، تکنولوژي شرکت در مقايسه با بالاترين سطح تکنولوژي در دسترس ، توانايي شرکت در حفظ موقعيت در برابر تغييرات بين المللي اقتصادي وسياسي و يا کسب مزيت رقابتي با کمک اين تغييرات ، توانايي شرکت در باز مهندسي مجدد فرايند ها ، توانايي شرکت در آموزش نيروي انساني و توسعه مهارتهاي فناوري اطلاعات کارکنان ، توانايي شرکت در نوآوري (محصولات ، خدمات ، طراحي،فرآيند و...) ، توانايي شرکت در حذف فرآيندهاي پيچيده و بهينه نمودن آنها، توانايي شرکت در سرعت تصميم گيري در سطوح مختلف . پس از جمع آوري پرسشنامه هاي ارسال شده (٣٦پرسشنامه )، با استفاده از ميانگين حسابي ميزان چابکي شرکتها مورد بررسي قرار گرفته است . پس از آن شرکت - ها را به سه دسته غيرچابک ، نيمه چابک و چابک دسته - بندي ميکنيم . از آنجاييکه اين دسته بندي کيفي است (Low, Medium, High)، روش هاي مختلفي براي سطح بندي کميت اندازه گيري شده در يک متغير کيفي وجود دارد که در اين تحقيق به منظور تعيين سطح چابکي شرکت هاي مورد مطالعه از روش تقسيم به فواصل يکنواخت استفاده شد، که فاصله مفروض به صورت زير ميباشد :
-در صورتيکه ميانگين امتياز شرکت کمتر از ٤ باشد،غيرچابک در نظر گرفته ميشود.
-در صورتيکه ميانگين امتياز شرکت در دامنه ٤ تا ٧ باشد، نيمه چابک در نظر گرفته ميشود.
-در صورتيکه ميانگين امتياز شرکت در دامنه ٧ تا ١٠ باشد، چابک در نظر گرفته ميشود.
از ميان ٣٦ شرکت تعداد ١٢ مورد غير چابک ، ١٤ مورد نيمه چابک و ١٠ مورد چابک بوده اند .
٦_٢_ بررسي نقش فناوري اطلاعات در چابکي شرکت ها
در مورد پرسشنامه دوم ( ارزيابي ميزان بکارگيري فن آوري اطلاعات ) از مقياس ليکرت ٥ تايي( خيلي پايين تا خيلي بالا ) استفاده شده است که با توجه به آن پاسخ دهندگان وضعيت هر شاخص را در شرکت خود از لحاظ بکارگيري آن مشخص مي کنند.
در اين پژوهش از نرم افزار ١٣ SPSS استفاده گرديد و آلفاي کرونباخ براي پرسشنامه در هر محور بصورت جداگانه محاسبه گرديد و در تمام حالات مقدار آن بيشتر از ٠,٨٥ بود. بنابراين پرسشنامه از پايايي مطلوبي برخوردار است (٢١،٢٢).
براي بررسي تاثير فناوري اطلاعات بر چابکي سازمان با توجه به تفکيک شرکتهاي موردنظر در سه دسته چابک ، نيمه چابک و غير چابک از آزمون T Test و آناليز واريانس استفاده شده است .در آناليز واريانس (-One Way ANOVA) از آزمونهاي LSD و Tukey که هر دو از سري آزمونهاي Post Hoc مي باشند، استفاده گرديده است . پس از هر نوع آناليز واريانسي چنانچه آناليز واريانس معني دار بود (اختلاف معني داري ميان ميانگينها وجود داشت ٠,٠٥ =>sig ) درآنصورت از آزمونهاي Post Hoc استفاده مي شود تا دقيقا تعيين شود که بين ميانگين کداميک از سطوح متغيير ، اختلاف معني داري وجود دارد . در آزمون LSD با استفاده از T test مقايسات زوجي ميان ميانگين گروهها انجام مي شود و به تفضيل مشخص مي شود که بين کداميک از سطوح متغيير مورد بررسي ، اختلاف وجود دارد .درآزمون Tukey هم که يکي از آزمونهاي Post Hoc مي باشد از آماره هاي استاندارد شده جهت مقايسات استفاده مي شود(٢٣ ).
براي تحليل هر يک از محورهاي ٩ گانه فناوري اطلاعات آزمون فرض آماري مورد استفاده قرار گرفته است . فرض آماري در اين تحقيق به صورت زير در نظر گرفته شده است .