بخشی از مقاله
عنوان مقاله : بررسي مباني تربيتي روش عفو در قرآن کريم
چکيده
روش هاي تربيتي مستفاد از قرآن ،گسترده و فراوان است . ازجمله ي اين روش هاکه درزندگي فردي واجتماعي سهم عمده اي را تشکيل داده ، عفووگذشت است . از بررسي و مفهوم ارزشي عفو در آموزه هاي قرآن مي توان گفت که عفو يکي از صفات جماليه خداوند و به معناي صرف نظر کردن از خطاي ديگري و خودداري از مجازات و سرزنش خطاکار مي باشد؛ از آنجا که اخلاقيات و صفات نيک انساني، بازتابي از صفات پروردگار است ، و انسان به دليل دارا بودن مقام خليفه اللهي بر روي زمين قابليت آن را دارد که جامع جميع اسماء الهي قرار گيرد. پس ظهور و نمود اين رفتار ارزشي در انسان ارزشمند مي باشد.
درپژوهش حاضر به بررسي مباني عفو خواهيم پرداخت . با پرداختن به مباني، در پي آنيم که ببينيم اين شيوه ، بر چه پايه هايي استوار بوده و اين ميوه ، از چه ريشه هايي برآمده است . اين بررسي، دو فايده در بر دارد . نخست اينکه با دريافتن مباني اين شيوه به فهمي ژرفتر نسبت به آن دست خواهيم يافت . ديگر آنکه دلايل فقدان يا ضعف حضور چنين شيوه اي نزد ما و آئين تربيتي ما آشکار خواهد شد . به عبارت ديگر، اگر شيوه عفو در کار تربيتي ما ديده نمي شود يا کم ديده مي شود، اين امر ناشي از آن است که ما برمباني چنين شيوه اي تکيه نزده ايم .در نتيجه ، اگر در پي آن باشيم که از اين شيوه در فرآيندتربيتي خود بهره بگيريم يا آن را قوت بخشيم ، بايد در فکر فراهم آوردن مباني آن در نظام فکري و عملي خود باشيم .
روش به کاررفته دراين تحقيق ، توصيفي واطلاعات موجوددرآن به شيوه ي کتابخانه اي گردآوري شده است . مباني، دردوحيطه خداشناسي وانسان شناسي بررسي گرديد ومواردونکات زير استخراج گرديد: الف ) خداشناسي: تراوش رحمت خداونددرهستي، تقدم رحمت برعذاب الهي، بخشودگي گناهان ازطرف خداوند ، پيشي گرفتن بخشش ورحمت خداوند ازانتقام او وهمچنين عفو ، ازاسماء الهي ازمباني خداشناسي محسوب مي شوند. ب ) انسان شناسي: انسان جامع صفات الهي است ومي تواندخداي گونه رفتارکند.
قرارداشتن انسان درمعرض خطاهاوگناهان نيز، ضرورت عفورامشخص مي کند. ازمباني ديگر، نقش حياتي ايمان درکنترل اميال وغلبه براحساسات وگام نهادن درمسيرگذشت افراد؛ توجه به عفوخداوند باوجودقدرت وتوانايي انتقام وقراردادن آن به عنوان الگو، که درعين توانايي انتقام از بيشترگناهان چشم پوشي مي کند.
واژگان کليدي: مباني، روش تربيتي، عفو
١-١- مفهوم شناسي
مباني: "جمع مبنا؛ بناها، بنيادها، اساسها، مبناها وشالوده ها". (دهخدا،١٣٧٧، ج ١٣، ص ٢٠٠٩٩ ) "مباني تربيت ديني ازديدگاه اسلام ،اوصاف وجودي انسان ، جهان ، وآفريدگارانسان وجهانند که ازمتون اسلامي استخراج وبه يکي ازدوشکل بسيط ،يعني مفاهيم يا مرکب ،يعني گزاره هاي اخباري ياتوصيفي بيان مي شوندوشالوده استخراج وتدوين اهداف ، اصول ، برنامه ها وروش ها به شمارمي آيند".( بهشتي ،١٣٨٩،ص ٢٩)
عفو:"بخشيدن گناه کسي،درگذشتن ،بخشايش " (عميد،١٣٨٩، ج ٢، ١٤٤٣)؛ "گذشتن کردن برکسي وترک کردن مجازات را که شايسته آن است ؛ عقوبت نکردن مستحق عذاب وخودداري ازمواخذه او". (دهخدا،١٣٧٧، ج ١٠، ص ١٥٩٧١)
١-٢- مباني عفو
در بررسي مباني روش عفو، لايه هاي زيرساز آن را در نوعي معين از خدا شناسي، انسان شناسي بررسي خواهيم کرد.
١-٢-١- مبناي خداشناسي
١-٢-١- ١- رحمت الهي
مهمترين مبناي خدا شناسي شيوه عفو، تصويري از هستي است که در آن ، اصالت با رحمت است . بر اين اساس ، تراوش رحمت خداوند، هستي را به بار آورده است . از همين رو، تلاش و پويايي جاري در هستي، براي نيل به رحمت خداست .. .
هنگامي که خداوند در کل گستره هستي، در کار رحمت آوردن است ، چرا بايد به تنگ نظري و سخت گيري روي آورد؟ آيا اين بدآهنگي کردن نيست که کسي بخواهد در بستر رودخانه خروشان هستي که از رحمت سرچشمه گرفته است ، خلاف آب شنا کند؟ هرگاه سنگ بناي هستي بر رحمت باشد، ديگر نمي توان و نبايد آن را بر قهر و خشم و نفرت ، بنياد نهاد.
فضل و رحمت الهي ، همواره نجات بخش وروشن بخش نوميدي هاي زندگي بوده است : «فأولئک عسي الله أن يعفو عنهم و کان الله عفوا غفورا(نساء٩٩) آنها اميدوار به عفو و بخشش خدا باشند، که خدا گناهشان را ميبخشد و خدا بخشنده و آمرزنده است .»
به طوري که ، حتي با متخلفان وزيان کاران نيز با فضل و رحمت برخورد ميکند:
« ثم توليتم من بعد ذلک فلو لا فضل الله عليکم و رحمته لکنتم من الخاسرين (بقره ٦٤) سپس شما بعد از اين جريان روگردان شديد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود از زيان کاران بوديد.»
براساس آنچه گفته شد، مي توان به اين نتيجه دست يافت که فرد اهل گذشت وبخشش ، بر اساس نوعي جهان نگري رحمت بنياد و تلاش براي هم آوايي با چنين نگاهي به جهان به اين شيوه روي مي آورد. از همين روي نيز، خداوند در تبيين نرمخويي پيامبر(ص )، رحمت خداوندي را گوشزد مي کند: « به (برکت ) رحمت الهي ، در برابر آنها ، نرم (و مهربان شدي ) و اگر خشن و سنگدل بودي ، از اطراف تو، پراکنده مي شدند. پس آنها را ببخش و براي آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنها مشورت کن ، اما هنگامي که تصميم گرفتي ، بر خدا توکل کن ! زيرا خداوند متوکلان را دوست دارد(آل عمران ١٥٩)».
به بيان ديگر، نرم خويي پيامبر(ص ) نتيجه تلاش وي براي هماوا شدن با آهنگ رحمت خداوندي درآفرينش است که وي را نيز در خود غرقه ساخته است . با نظر به مطالب عنوان شده ، مي توان اعلان داشت که ظهور اين شيوه در مشي تربيتي ما در گرو يافتن نگرشي رحمت بنياد به هستي وتلاش براي هماوايي با آن است .
١-٢-١- ٢- تقدم رحمت برعذاب الهي
ازجمله مباني مهم قابل ذکردراينجا، تقدم بخشش ورحمت خداوندبرعذاب اواست . بخشش ورحمت ، خاص خداوندمتعال مي باشد: « و لله ملک السموت و الارض يغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء و کان الله غفورا رحيما(فتح ١٤) و ملک آسمانها و زمين همه خاص خداست ، او هر که را بخواهد ميبخشد و هر که را بخواهد عذاب ميکند و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .»
تقدم مساله غفران و آمرزش بر عذاب الهي (آمدن «يغفر» قبل از «يعذب ») دراين آيه نشان مي دهد که لطف ورحمت خداوند بر قهرش غلبه داردودر پايان آيه نيز تاکيد بر غفران و رحمت الهي شده است .
شيوه ي تربيتي قرآن چنان است که هرگاه مهر و قهر خداوند را بيان ميکند، ابتدا از مهر و رحمت و سپس از قهر و عذاب سخن
ميگويد، ولي درجاهايي هم هست که عذاب الهي بربخشش ورحمت مقدم باشد:
«يعذب من يشاء و يرحم من يشاء و إليه تقلبون (عنکبوت ٢١)هر که را (از اهل گناه ) بخواهد (به عدل ) عذاب ميکند و هر که را بخواهد (به لطف و رحمت ) ميبخشد و شما را به سوي او باز ميگردانند»
البته اين آيه ، دنباله ي تکذيب کفار درآيات قبل ازخود مي باشدبه اين ترتيب که ابتدا درباره ي عذاب آنهاو سپس درباره ي رحمت سخن گفته است .
در قرآن کريم ، هر جا که جمله ي «من يشاء» و سخن از اراده و خواست خداوند آمده است ، مشيت با توجه به حکمت و عدل بوده است ، زيرا اراده ي الهي بدون حکمت نمي باشد: «ألم تعلم أن الله له ملک السموت و الارض يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء و الله علي کل شيء قدير (مائده ٤٠) آيا نمي داني که خداوند مالک و حکمران آسمانها و زمين است ، هر که را بخواهد (و شايسته ببيند) مجازات مي کندوهر کس را بخواهد(و شايسته بداند) مي بخشد و خداوند بر هرچيزي قادر است .»
با دقت در اين قبيل از آيات ، حکمت اين کيفر ها و نيز سير عذاب هاي الهي روشن مي گردد. خداي رحمان ، بسياري از خطاهاي اقوام و افراد را ناديده مي گيرد و مورد عفو و اغماض قرار مي دهد، و گر نه اين اندازه مهلت به خطا کاران داده نمي شد:« و ما أصبکم من مصيبۀ فبما کسبت أيديکم و يعفوا عن کثير(شوري٣٠) و آنچه از رنج و مصائب به شما ميرسد همه از دست (اعمال زشت ) خود شماست در صورتي که خدا بسياري از اعمال بد را عفو ميکند»
يعني مشکلات انسان ، تنها عکس العمل بخشي از خطاهاي اوست ، نه تمام آن ، زيرا خداوند از بسياري خطاهاي انسان در ميگذرد.
درواقع اين تهديدها و انذارها جنبه ي تربيتي دارد و مساله تربيت ايجاب مي کند که راه بازگشت به روي گنهکاران و حتي کافران باز باشد، به خصوص اينکه سرچشمه بسياري از اين موضع گيريهاي منفي ، جهل و ناآگاهي است ، ودر برابر اين گونه افراد بايد اميد به آمرزش افزايش داده شودشايد به راه آيند.( مکارم شيرازي، ج ٢٢ ، ص ٥٣ )
کمال سخن اينکه ، نظر قرآن کريم بر اين است که حتي در حالت مشاهده آخرين مرحله عذاب هم ، مردم نبايد نا اميد شوند؛ بلکه بايد با روي آوردن به خداي مهربان و توبه و ايمان ، عذاب را از خود بر طرف سازند.
١-٢-١- ٣- بخشودگي گناهان ازسوي خالق يکتا
در مباني قرآن به نکته اي توجه عميق شده و آن بخشودگي گناه بشر در پيشگاه خالق است به واسطه رحمت بي منتهاي الهي که شامل تمام فرزندان آدم ميشود. يعني بشر هر اندازه اي که گناهکار باشد، اگر رو به سوي مبدا و معبود خويش گرداند و به او نظر کند انوار رحمت حق تعالي او را در بر گرفته و از ناپاکي ميرهاند: « ...من رحمۀ الله إن الله يغفر الذنوب جميعا إنه هو الغفور الرحيم ( الزمر ٥٣) از رحمت خداوند نوميد نشويد. در حقيقت خداوند همه گناهان را ميآمرزد» (٥٣)
وقتي فردي مرتکب گناهي مي شود دچار عذاب وجدان و دغدغه روحي و رواني ميگردد که اگر اين امر شدت يابد به سوي افسردگي و خمودي پيش خواهد رفت . وي مي توانداميد به بخشش الهي را مورد نظر قرار داده و توبه نمايد براي بازگشتي از سوي ظلماني به سمت نوراني، چون خداوند بسيار توبه پذير و مهربان است تا اين حد که بخشش و عفواوسيئات را به حسنات مبدل ميگرداند: «مگر کسي که توبه کند و ايمان آورد و کار شايسته کند پس خداوند بدي هايشان را به نيکيها تبديل ميکند....» ( فرقان ٧٠)
نکته قابل توجه اينجاست که اين امر چنان مهم و لازم الاجراست که نااميدي از آن (بخشش و عفو خداوندي) را جزو گناهان نابخشودني قلمداد نموده و بندگان را از آن برحذر مينمايد. توجه به اين نوع نگرش که بر خاسته از رحمت بيکران آفريدگار عالم است و نشان دهنده تفضل بيمانند او بر بندگان خويش است ، انسان را به ساحت حضرت حق نزديک تر و مانوس تر نموده و از بار سنگين ياس و نااميدي ميرهاند و به سوي نورانيت هدايت ميکند که همانا خداوند الرحم الراحمين است .
١-٢-١- ٤- بخشش وانتقام الهي
خداي متعال در قرآن چهار بار خود را با وصف "ذو انتقام " معرفي نموده است .١ همراه شدن "ذو" که به معناي مالکيت است ، با انتقام (ذوانتقام ) به اين مطلب اشاره دارد که انتقام گرفتن خداوند از روي اختيار بوده و هدفمند است ، نه اينکه غير اختياري و ناشي از عصبانيت باشد: «...و الله عزيز ذوانتقام ( آل عمران ٤)...و خداوند، توانا و صاحب انتقام است .»
"ذوانتقام " از اسماي حسناي خداوند است که در همه ي موارد در کنار اسم "عزيز" آمده است .(طباطبايي، ج ١٢، ص ٨٥).
انتقام در مفهوم و کاربردهاي قرآني ارتباطي با کينه جويي ندارد بلکه خاستگاه آن عدالت است و منتقم نه از روي کينه و خشم بلکه براساس اجراي عدالت و مقابله به مثل و مجازات و عقوبت است که انتقام مي گيرد. براين اساس نه تنها صفتي است که مي توان درباره خداوند آن را به کار برد بلکه صفتي پسنديده است که مي توان براي انسان هاي عادل نيز به کار گرفت . هدف ازانتقام خداوند، انتقام مظلوم از ظالم نيست که جنبه ي تلافي درآوردن داشته باشد، بلکه انتقام خداوند که مجازات گنهکاران است بنا به مقتضاي عدل الهي است .
انتقام خداوند از ظالمان نيز درجهت ايفاي حق مظلومان است : «...فانتقمنا من الذين أجرموا و کان حقا علينا نصر المؤمنين (روم ٤٧)... ولي از مجرمان انتقام گرفتيم و ياري مؤمنان ، همواره حقي است بر عهده ي ما!»؛ و حتي عفووبخشش را نسبت به انتقام مقدم مي داند و کساني را که از حقوق خويش بگذرند مستحق پاداش و اجر الهي دانسته است : «کيفر بدي، مجازاتي است همانند آن و هر کس عفو و اصلاح کند پاداش او با خداست ؛... اما کساني که شکيبايي و عفو کنند اين از کارهاي پرارزش است .( شوري ٤٣،٤٢)»
درجايي ديگر خداوند متعال ، پيامبر و مسلمانان را در برابر ستمي که مشرکان به آنان روا داشته اند به صبر و گذشت از انتقام فرا ميخواند:« و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير للصبرين (١٢٦) و اصبر و ما صبرک إلا بالله و لا تحزن عليهم و لا تک في ضيق مما يمکرون (١٢٧نحل )و هر گاه خواستيد مجازات کنيد تنها به مقداري که به شما تعدي شده کيفر دهيد؛ و اگر شکيبائي پيشه کنيد اينکار براي شکيبايان بهتر است . (١٢٦) صبر کن و صبر تو فقط براي خدا و به توفيق خدا باشد، و بخاطر (کارهاي ) آنها اندوهگين مباش و دلسرد مشو، و از توطئه هاي آنها در تنگنا قرار مگير. (١٢٧)»