بخشی از مقاله

چکیده

فطرت در قرآن به دو معنای عام و خاص به کار رفتهاست. فطرت در معنای عام به معنای ایجاد و ابداع موجودات و فطرت در معنای خاص سرشتی ویژه و آفرینشی خاص انسان است که حقیقت آدمی به آن سرشته شده و جان او به آن شیوه آفریده شدهاست. به دلیل ویژگیها و خصوصیاتی که خالق متعال در فطرت آدمی به ودیعه نهاده، توجه و شناخت فطرت دارای اهمیت است. هدف این مقاله آشنایی با مفهوم فطرت و ویژگیهای آن، تشریح، تبیین و بررسی عوامل و موانع شکوفایی فطرت و دلالتهای تربیتی مبتنی بر آن، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، میباشد. نتایج نشان داد که عمده ترین عوامل شکوفایی فطرت عبارتاند از تعالیم الهی انبیا، تقوا، علم و معرفت. در مقابل موانعی هم به عنوان آسیب رسانهای شکوفایی و تعالی فطرت وجود دارد که چنین برشمرده شدهاست: آسیب رسانندههای فردی و اجتماعی. در بخش انتهایی مقاله اصول و روشهای تربیتی مبتنی بر فطرت بیان شدهاست.

مقدمه گرایش به مبدأ خیر و نیکی در تمام انسانها و در زمانها و موقعیتهای گوناگون وجود دارد و فناناپذیر است. هرچند ممکن است هر انسان غیرمعصومی در شناخت مصادیق خیر به خطا رفته و دچار گمراهی گردد. پروردگار عالم منشأ این گرایش را در ودیعه الهی خود در وجود آدمی به نام فطرت نهادهاست. فطرت شامل آگاهیها و گرایشهای متعالی وجود انسان است. فطرت، نیرویی عظیم و تمام ناشدنی است که با شناخت خصوصیات آن میتوان در دستیابی به مسیر صحیح تعالی، رشد و تکامل فردی و به دنبال آن، سعادت اجتماع قدم برداشت.

از اینرو، توجه به فطرت و آشنایی با ویژگیها و تواناییهای به ودیعه نهاده شده در آن، یکی از عوامل دستیابی به حیات طیبه مورد نظر قرآنکریم میباشد. شناخت و شکوفایی فطرت، در پرتو تربیت صحیح محقق خواهد شد. از اینرو آشنایی با این منبع بی بدیل الهی و گام نهادن در مسیر شکوفایی آن کمک قابل توجهی به تربیت انسانهای شایسته و به دنبال آن جامعه شایسته خواهدکرد. در این راستا این مقاله در نظر دارد با پاسخگویی به سوالات زیر، گامی هرچند اندک در جهت شناخت و روشن نمودن مفهوم فطرت و تواناییهای آن، بردارد:

- 1 واژه فطرت به چه معناست و چه خصوصیاتی دارد؟

- 2 فطرت، چه تفاوتها و شباهتهایی با غریزه و طبیعت دارد؟

- 3 عوامل شکوفایی، و همچنین آسیب رسانهای فطرت چیست؟

- 4 دلالتهای تربیتی مبتنی بر موارد ذکر شده چیست؟

مفهوم شناسی واژه فطرت لغت فطرت از ریشه فطرفَ،طْر در اصل به معنای شکافتن چیزی است از طول و درازا چنانکه در آیات /3 ملک، /5 شوری، /18 مزمل، /1 انفطار، /21 انشقاق آمدهاست. با توجه به معنای شکافتن، ایجاد و ابداع موجودات از نیستی به هستی را فطر می گویند. زیرا گوئی عالم عدم شکافتهمیشود و موجودات از نیستی به هستی می آیند، به همین جهت است که خداوند را فاطر می گویند: /1 فاطر، /56 انبیاء، /72 طه. هم چنین فطرت؛ عبارتست از گرایش و استعداد ذاتی انسان برای شناخت و معرفت خدا: /30 روم - راغب اصفهانی، . - 344 -343 :1386 درمورد این واژه، نظرعلامه طباطبایی چنین است: فطره بر وزن فعله به اصطلاح اهل ادب بنای نوع را میرساند و در کلمه مورد بحث به معنای نوعی از خلقت است - طباطبائی، 1378ج :16 . - 266

طریحی در مجمع البحرین، فطرت را به آفرینش معناکردهاست - طریحی، 1430ه.ق: . - 1003 شاهآبادی ذیل آیه /30 روم درباره مفهوم فطرت چنین می گوید؛ ریشه آن به معنای ایجاد بوده و بر وزن فعله می باشد و مفاد آن اشاره به شکل و کیفیت خاصی از ایجاد دارد. فطرت به معنای کیفیت خاصی از هستی است که هویت آدمی و صفات ذاتی وجود او را تشکیل می دهد.

- شاهآبادی، . - 314 :1387 وی همچنین به معانی که اندیشمندان و فلاسفه غربی از فطرت بیان نموده اند؛ اشاره نموده و چنین آورده است: فطرت به معنای سقراطی یعنی معلومات پیشین که با دقت و راهنمایی دیگران ظهور میکند، فطرت به معنای افلاطونی علم پیشینی نفس قبل از تعلق به بدن در عالم مثل است و فطرت در معنای مورد نظر فلاسفه غربی به معنای معلومات پیشینی غیر مستند به حس و تجربه است که لازمه ذهن و ذاتیات آن می باشد و انسان بدون تجربه آنها را می شناسد. فطرت به معنای مسیحی دلالت بر گواهی دل بر وجود خداوند دارد و در معنای عرفانی عشق بازگشت به اصل را فطرت گویند - پیرمرادی به نقل از شاهآبادی، . - 34 :1386

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید