بخشی از مقاله
بررسي و سنجش ميزان هويت محلهاي شهروندان تهراني
چكيده مقدمه و هدف پژوهش: هدف اصلي از پژوهش پيش روي، بررسي وضعيت هويت محلهاي شهروندان تهراني ميباشد.
هويت محلهاي در گذشتههاي نه چندان دور تهران، در حد بااليي قرار داشته و گستردگي روابط محله اي از بسياري از آسيبها و ناهنجاريهاي محيطي جلوگيري مينموده است. احساس عميق تعلق محلهاي سبب ميگرديد عالوه بر ايفاي نقشهاي فراوان اجتماعي، فضاي موجود بين ساکنين بسياري از نيازهاي عاطفي و رواني آنها را نيز شامل شود. اما با توجه به تغييرات عمده کالبدي و اجتماعي شهر تهران، بررسي مجدد و عميق هويت محلهاي شهروندان تهراني الزم و ضروري به نظر ميرسد. شناخت سازوکارهاي جديد هويت محلهاي، برنامهريزيهاي بهتر در اين زمينه را منجر خواهد شد.
براي مباني نظري اين پژوهش از نظريههاي نظريه پردازان کالسيک، نظريههاي هويت، نظريههاي هويت مکاني و به طور خاص هويت محلهاي استفاده شده است؛ لذا در اين خصوص به نظريات زيمل، پارك، شاماي، استرايكر و زايل توجه شده است.
روش پژوهش: روش انجام پژوهش، پيمايشي با ابزار پرسشنامه ميباشد. جامعه آماري، کليه افراد باالي 91 سال شهروندان شهر تهران است که به وسيله مراجعه به منازل شهروندان، دادهها گردآوري شده است.
نتيجه گيري: مهمترين نتايج اين پژوهش عبارتند از: متغيرهاي زمينهاي تأثير چنداني در هويت محلهاي شهروندان تهراني ندارند. ميزان هويت محلهاي شهروندان تهراني در وضعيت متوسطي قرار دارد.
واژگان کليدي: محله، هويت محلهاي، احساس تعلق، تعهد، شهروندان تهراني
مقدمه
پيدايش شهرها به عنوان سکونتگاههاي زيست انسان قدمتي تاريخي دارند. اين قدمت تاريخي بدان معناست که بر اساس اسناد و مدارک به جاي مانده، قدمت نخستين شهرها به دوران باستان باز ميگردد. شهرها همواره تمدن ساز بشري بودهاند و تمدنهاي بشري از شهرها آغازشده است. در ايران ميتوان رشد شهرها را مربوط به دهه 9211 و همزمان با تحول نظام اقتصادي و اجتماعي جامعه دانست (فرخ حساميان 9211، .(39 اما شهر به دليل سيال بودن و سرعت بسيار زياد تغييرات در آن همواره مورد توجه بوده است. در غرب، پس از انقالب صنعتي توجه ويژهاي به شهر گرايي شد و بعد ز آن نيز، اين نوع زندگي در دنيا در حال افزايش بوده و هست. آمارها نشان ميدهند که نسبت شهرنشيني در جهان 77 درصد، در کشورهاي رشد يافته صنعتي 77 درصد و در کشورهاي در حال رشد 79 درصد ميباشد؛ اين آمارها بيانگر روند رو به رشد شيوه زندگي شهري در آغاز هزاره سوم ميالدي در جهان و نشانه چهره پرتوان و سير رو به افزايش شهرنشيني در كشورهاي در حال رشد ميباشد (كارگر 9217،
در ايران نيز شهرنشيني رشد زيادي دارد؛ بر اساس آمار منتشر شده از سوي مرکز آمار ايران در سال 9211، 71 درصد ايرانيها در شهر زندگي ميکنند.
زندگي در شهرهاي متراکم و پيچيده با خود مسايل گوناگوني را به همراه دارد؛ ازجمله موارد مهمي که در تغييرات شهرها و به جود آمدن شهرهاي مدرن و جديد ميبايد مورد بررسي قرار بگيرد، مسايل اجتماعي و فرهنگي زندگي در شهر ميباشد؛ يکي از مسايل شهري که ميتوان آن را از زواياي مختلف مورد مداقه و کنکاش قرار داد، بحث هويت شهري و به طور خرد تر، هويت محلهاي است.
محلهها در شهرهاي ايراني از اهميت بسزايي برخوردار بودهاند. در شهر تهران نيز محلهها رونق داشته و زندگي مردم تهران بيشتر با توجه به محلهها تعريف ميشده تا شهر تهران. در آن زندگي سنتي شهري محلهها کارکرد و عملکرد گوناگوني داشتند و در واقع هويت بخش محلهاي ساکنان بودند و مردم بخشي از هويت خود را محلهشان ميدانستند.
در محلهها زندگي مردم به هم گره خورده بود؛ ساکنان محله همديگر را ميشناختند و بسياري از اوقات خود را در کنار يکديگر سپري مي نمودند. اشتغال مردم در محله بود؛ تولد، رشد، ازدواج و فوت مردم معموالً در يک محله اتفاق ميافتاد. محلهها کارکردهاي اجتماعي مثبت زيادي نيز داشتند. ارتباطات و تعامالت انساني در حد بااليي قرار داشت؛ اعتماد بين اهالي محله زياد بود؛ مشارکت قابل توجهي در محلهها حاکم بود و همه اينها باعث امنيت محلهها شده و مردم در کنار يکديگر احساس خوبي داشتند.
در مجموع، محلهها از نظر کالبدي و اجتماعي-فرهنگي مشخصاتي داشتند که هويت محلهاي را در حد بااليي به وجود آورده بود.
و اما تهران کنوني مدرن (تقريباً مدرن( دست خوش تغييرات عمدهاي شده است. محلههاي شهر تهران نيز به نظر مي رسد از نظر جمعيتي، اجتماعي و کالبدي دگرگون شدهاند. ديگر خبري از آن تفکيکهاي قومي، شغلي، فرهنگي و... در محله ها نيست. اوقات فراغت، تفريح، تحصيل، اشتغال، اقتصاد و... در محلهها محدود نيست و تعريف محله متفاوت از گذشته ميباشد. تحقيقاتي که در اين مورد انجام شده بيانگر آن است که هويت محلهاي وضعيت مناسبي ندارد. در تحقيقي که با عنوان «نقش هويت محلهاي در کاهش و کنترل
نابهنجاريهاي اجتماعي« انجام شده، هويت محلهاي در شهر تهران را داراي ضعف اساسي ميداند (معيدفر و مقدم .(9217 در تحقيق ديگري با عنوان «شناسايي وضعيت و ابعاد هويت اجتماعي شهروندان تهراني و ارائه راههاي ارتقاي آن«، هويت محلهاي 11 درصد از شهروندان تهراني را متوسط يا پايين نشان ميدهد (مرکز مطالعات و برنامه ريزي شهر تهران 9211 در اين بين مديريت شهري در برنامه ريزي و فعاليتهاي خود محله را مالک قرار داده و برنامههاي محله محور را در دستور کار خود قرار داده است. از طرف ديگر آثار شهر گرايي مدرني که شهر تهران به ارمغان آورده است، افسوس نسبت به کارکردهاي مثبت محلههاي گذشته که در رأس آن مشارکت مردم در امور محله ميباشد، مديريت شهري را به فکر رونق دوباره هويت محلهاي نموده است. اما سؤالي که در اين جا مطرح مي شود اين است که با توجه به اين تغييرات وسيع به وجود آمده در شهر تهران، هم اکنون چه عواملي در به وجود آمدن هويت محلهاي موثر هستند؟ اصوالً در شهر به طور عام و به طور خاص شهر تهران هويت محلهاي شکل ميگيرد؟ هويت محلهاي شهروندان تهراني به چه ميزان مي باشد؟ پاسخ به اين سؤاالت ميتواند مسئله هويت محله اي در تهران را روشن نمايد و باعث برنامه ريزيهاي بهتر محلهاي در شهر تهران شود.
اهميت و ضرورت تحقيق
هرگاه احساس تعلق در ساكنان يك محله مسكوني ظهور نمايد و شهروندان خود را متعلق به آن بدانند در ارتقاء كيفي و كمّي محله خود از هيچ كوششي دريغ نخواهند کرد. اين امر سبب ميگردد كه ناهنجاريهاي اجتماعي و جرم از فضاي محله به حداقل برسد. هر چه احساس تعلق ضعيفتر و کم رنگتر باشد امكان تخلف در سطح محله بيشتر خواهد شد. رشد سالمت اخالقي جامعه در گرو احساس تعلق شهروندان آن جامعه و حركت به سوي ديگر خواهي، مشاركت و توجه به مسايل اجتماعي است. بنابراين يكي از عواملي كه همواره بايد در برنامهريزي شهري در حوزه محالت به آن پرداخته شود احياء اين تفكر است كه فرد همواره نوعي تعلق خاطر و دلبستگي نسبت به محله و شهر خويش داشته باشد (سرمست 927، .(9211
در ايران در خصوص هويت پژوهشها و کارهاي قابل توجهي انجام شده است؛ در شهر تهران نيز در خصوص هويت شهري و هويت محلهاي کارهايي انجام شده است. تحقيقات انجام شده با موضوع هويت محلهاي بيشتر از ديدگاه شهرسازي و معماري صورت گرفته است و نبود تحقيقات دقيق گسترده در خصوص هويت محلهاي احساس ميشود. اهميت ديگر پرداختن به موضوع هويت محلهاي از طريق سنجش ميزان هويت محلهاي شهروندان تهراني که در کل شهر تهران به اجرا گذاشته شده است، عدم سو گيري نسبت به بود و نبود هويت محلهاي در شهر تهران ميباشد. در واقع اين تحقيق بدون پيش داوري هويت محلهاي را مورد سنجش قرار داده و سپس با توجه به دادههاي بدست آمده به تحليل و بررسي خواهد پرداخت.
اهميت و ضرورت پرداختن به اين موضوع از آنجا بيشتر محسوس است که مديريت شهري چند سالي است که برنامه ريزيهاي خود را در سطح محله انجام ميدهد، نبود برآورد و تحليل از هويت محلهاي در شهر تهران ميتواند باعث خسارتهاي فراوان اقتصادي و اجتماعي شده و برنامهها را با شکست مواجه سازد. اگر با پيش فرضهاي از گذشته مانده در صدد جلب مشارکتهاي مردمي و هويت بخشي به محلههاي شهر تهران باشيم بدون آن که ساز و کارهاي شهر گرايي مدرن و زندگي نوين در محلههاي شهر تهران را بدانيم و بشناسيم، قطعاً به بيراهه خواهيم رفت.
اهداف تحقيق
- بررسي ميزان هويت محلهاي شهروندان تهراني در سه بعد شناختي، احساسي و رفتاري.
- بررسي تأثير عوامل زمينه اي (سن، جنس، وضعيت تأهل، قوميت، تحصيالت( در ميزان هويت محلهاي شهروندان تهراني.
- بررسي تأثير ميان نوع مالکيت محل سکونت و ميزان هويت محلهاي شهروندان تهراني.
- بررسي ميان نوع ساختمان محل سكونت(آپارتمان، وياليي( و ميزان هويت محلهاي شهروندان تهراني.
ادبيات نظري تعريف هويت
در فرهنگ لغات انگليسي آکسفورد آمده است که معادل انگليسي هويتidentity از واژه التين identitas از ريشه idem به معناي مشابه و يکسان ميآيد. Identitas دو معناي اصلي دارد. اولين معناي آن بيانگر مفهوم تشابه مطلق است و معناي دوم آن تمايز است. بنابراين مفهوم هويت به طور هم زمان ميان افراد يا اشياء دو نسبت برقرار ميسازد؛ تشابه و تفاوت (جنکينز 9219، .(1
کالن هويت را چنين تعريف ميکند: توجه به شخصيت فردي هر محيط و پرهيز از يکنواختي و مشابهت در محيطهاي شهري.
از نظر «اللي« هويت فرد در ربط و نسبيت با محيط بدست ميآيد (دانشپور .(9212
احمد گلمحمدي در کتاب «جهاني شدن، فرهنگ و هويت« مينويسد، هويت (identity( به لحاظ لغوي از واژۀ indentitas مشتق شده و به دو معناي ظاهراً متناقض به کار ميرود: همساني و يکنواختي مطلق، و تمايز که دربرگيرنده ثبات يا تداوم در طول زمان (گل محمدي،9219، .(333
برخي معتقدند هويت تاريخي را ميتوان آگاهي و دانش نسبت به پيشينه تاريخي و احساس تعلق خاطر و دلبستگي به آن دانست (ميرزايي9217، .(17
معناي هويت در شهر
از آنجايي که «هويت«، مجموعهاي از صفات و مشخصاتي است که باعث «تشخص« يک فرد يا اجتماع از افراد و جوامع ديگر ميگردد؛ شهر نيز به تبعيت از اين معيار، شخصيت يافته و مستقل ميگردد. به عقيده «گيدنز« هويت در واقع همان چيزي است که فرد به آن آگاهي دارد. به عبارت ديگر هويت شخصي، چيزي نيست که در نتيجه تداوم کنشهاي اجتماعي فرد به او تفويض شده باشد. بلکه مفهومي است که فرد بايد آن را به طور مداوم و روزمره ايجاد کند و در فعاليتهاي بازتابي خويش مورد حفاظت و پشتيباني قرار دهد (گيدنز 8731، .(18 - 17 هويت در شهر به واسطه ايجاد و تداعي خاطرات عمومي در شهروندان، تعلق خاطر و وابستگي را نزد آنان فراهم کرده و شهرنشينان را به سوي «شهروند شدن« که گسترهاي فعالتر از ساکن صرف دارد؛ هدايت مي کند. پس هرچند که هويت شهر خود معلول فرهنگ شهروندان آن است؛ ليکن در فرآگردي مستمر فرآيند شهروندسازي را تحت تأثير قرار ميدهد و باعث تدوين معيارهاي مرتبط با مشارکت و قضاوت نزد ناظران و ساکنان خواهد شد.
هويت شهري را بايد نوعي هويت جمعي به حساب آورد که البته با عنوان هويت محلهاي و شهري زماني معني دار خواهد بود که تبلور عيني در فيزيک و محتواي شهر داشته باشد؛ به شرطي که هنجار هويت درست فهميده شود.
هويت كالبدي شهر
کيومرث مسعودي پژوهشگر و جامعه شناس شهري معتقد است «اگر در مورد هويت شهري يا هويت معماري صحبت ميکنيم، منظور در واقع يک نظاميافتگي ساختاري و کاربردي در شهر و يک انتظام در معماري شهر است«؛ بنابراين بديهي است که اين انتظام يا سازمان داراي ابعاد دروني خود باشد که در اينجا با عنوان عناصر هويتي شهر بدانها پرداخته ميشود. عناصر هويتي يک شهر از آنجا که هر شهر داراي دو بعد کارکردي و کالبدي است، لذا ابعاد مختلف هويت وابسته به آن نيز داراي دو وجه مذکور خواهد بود . بنابراين در يک تقسيم بندي کلي ابعاد هويت شهري را ميتوان در قالب همين دو بعد مجزا ساخت: عناصر کالبدي يا سيماي شهري بديهي است که اولين برخورد با هر شي، پديده يا موجودي، سيما و کالبد ظاهري آن است؛ وجههاي قابل ادراک که با حواس پنجگانه به راحتي قابل تشخيص و بازشناسي است. بنابراين اولين تفاوت ميان دو موجود عيني نيز از طريق ظاهر آن معين ميگردد. بايد اذعان نمود که شناخت عناصر محيطي به عنوان بستر فعاليتهاي انساني ميتواند به درک و تحليل بهتر اشکال مختلف زندگي و فعاليتهاي انساني بينجامد.
بنابراين فاکتورهاي طبيعي، اکولوژيکي و جغرافيايي اولين عناصر هويت بخش به يک شهر و عناصر درون آن تلقي ميشوند. هويت کالبدي، آن عامل غالب هويتي است که بافت و ساختار و شکل شهر به آن هويت وابسته است.
مفهوم محله
محله مفهوم ثابت و ايستايي در مباحث شهرشناسي، جغرافيايي و ساير علوم از جمله برنامه ريزي شهري، علوم اجتماعي و علوم سياسي در قرن گذشته نداشته است. بررسي اوليه تعاريف ارائه شده درباره اين مفهوم، نشان از برخي تفاوتهاي آشكار در اينكه «محله به طور مطلق چيست« دارد. شناخت تاريخ تفكر پيدايش محله به عنوان عنصر شهر نيز ميتواند در برداشت صحيح از اين مفهوم نقش مهمي داشته باشد. بسياري از پژوهشگران چشم اندازي كامالً بوم شناختي را از محله ارائه دادهاند؛ لذا برداشتها و نگرشهايي كه ناظر به مفهوم محله است بر روند، فرايند سرشت و سرنوشت شكل گيري و شكل دهي به محله در جامعه تأثير بسزايي دارند. در زبان انگليسي نيز محله در مفاهيم مختلفي مورد توجه قرار گرفته است. در اين مورد نيز محله يک واحد اجتماعي و محل اجتماع سهمي از جمعيت به منظور سکونت و زندگي است. اصطالح " "community به مفهوم جماعت يا گروهي که داراي وجوه مشترک ميباشند (آريان پور 8737، (8731 و Neighborhood به معني همسايگي و مجاورت، همسايگان يک در و ديوار، اهل محل مطرح است. محدودهاي را که ساکنان آن در ارتباط رودررو با يکديگر زندگي کرده و در ارزشها و هدفهاي ويژه، مشترک بوده و در عالقهها و خواستهها هم آهنگي دارند، يک مرکز اجتماعي گويند که مرکز استقرار شماري از ساختمانها بوده و عالوه بر خانهها داراي تأسيسات مورد نياز عموم مانند مدرسه، مرکز خريد، تاالر اجتماعات و تاسيساتي براي بهره گيري همگاني باشد (سيف الديني 8731، .(17 بديهي است که در تعريف محله، مهمترين زمينه، وجوه اشتراک اجتماعي و فرهنگي ساکنان آن مي باشد. شايد خصوصيات هم محله اي يا بچه محله بودن که در ميان اقشار مختلف مطرح ميشود بيانگر اين وجوه مشترک و تعلق خاطر افراد در محيطي باشد که در آن زندگي ميکنند يا بزرگ شده و رشد پيدا کردهاند. مفهوم محله از نظر تاريخي نيز استيالي وجوه مشترک اجتماعي آن را دارا ميباشد. به عنوان مثال، در تاريخ ايران، محل سکونت گروههاي ويژه اجتماعي و اصناف يا اقليتهاي مذهبي، هر يک محلهي ويژهاي به وجود آورده است. در دوران متأخر نيز، مهاجران وارد شده به شهرها و از جمله تهران، محله خود را به وجوه مشترک اجتماعي خود موسوم ساختهاند (محلهي آذربايجانيها، محله ي عربها، محلهي اصفهانيها(.
برخي از تعريفهاي محله در متون مختلف
شکويي محله را جايي ميداند که از خانههاي مجاور هم در يک مقياس جغرافيايي تشکيل ميشود و از تجمع، پيوستگي کم و زياد، معاشرت نزديک، روابط همسايگي محکم و اتحاد ميان گروهي از مردم به وجود ميآيد که براي تشکيل آن، وجود شرايط زير را ضروري است:
دارا بودن يک حوزه جغرافيايي مشخص، پيدايش و تکوين يک اجتماع کوچک گروهي از مردم شهر و وابستگي اجتماعي ميان گروهي از مردم.
معموالً امکانات رفاهي موجود در آن فقط براي ساکنين محله مي باشد و اين استفاده مشترک به ساکنان آن امکان ميدهد که خود را در يک محدوده، کامالً مقيد احساس کنند و تعلق بيشتري به آن پيدا نمايند (شکويي 8731، .(91
محله يک گروه مجزا با مختصات فضايي است که با ويژگيهاي خاص منطقه و ويژگيهاي اجتماعي ساکنانش مجزا و شناخته ميشود. (Glass 1948, 18( در آخرين تحقيقات صورت گرفته، هر محله همان چيزي است که ساکنانش فکر ميکنند هست. حدود دقيق محله، توسط افرادي اعمال مي شود که در آن زندگي ميکنند، در آن کار ميکنند، از آن خسته ميشوند و به عضوي از اجتماع خودشان بودن مباهات ميکنند. (usnational research council 1975, 2
لينچ محله را قسمت نسبتاً بزرگي از شهر ميداند که واجد خصوصيات مشابه و يکدست باشد و ناظر بتواند به آن وارد شود. خصوصياتي که سيما و پيکر محله را مشخص ميکند، عوامل خاص آن محله هستند که ممکن است اجزاي بيشمار و متنوع داشته باشند. بافت محله، فضاي آن، فرم و اجزاي آن، نوع ساختمانها و نوع استفاده از ساختمانها، فعاليتها، ساکنين و... عوامل خاص محله هستند. خالصه يک محله را مي توان از درون آن شناخت و گاه ممکن است وقتي ناظر از کنار آن ميگذرد و يا به جانب آن ميرود، از بيرون به شناسايي آيد (لينچ 883،.(888-8739
محله جايي است که وقتي بدان ميرسيم در ما احساس آرامش و ايمني پديد ميآيد. خاطرات دوران مختلف زندگيمان را در کوچه و خيابان محله مان ضبط کردهايم و در هر گوشه و جاي آن نقش و اثري خاص در ذهنمان گذشته است و دوستيها و دوستانمان را به ياد مان مي آورد. روزهاي غم و شادي، روزهاي اتفاقهاي مهم در نظرمان مجسم ميکند. هر چند ممکن است هر يک از ما در طول عمر خود در چندين محله زندگي کرده باشيم ولي هر محله جايي خاص در زواياي ذهن و خاطراتمان دارد (عطاران، .(9272
رابرت پارک محله را کوچکترين واحد محلي ميداند که بدون يک سازمان رسمي در شهر موجوديت مييابد. ضياء توانا در مورد تعريف محله چنين اظهار ميدارد: محله بخشي از شهر است که عمدتاً مسکوني بوده و ساکنين آن با توجه با ارتباط و ساخت تاريخي شان وجه مشترکها و اهداف اجتماعي، قومي، اقتصادي، مذهبي و سياسي مشخصي را دارا ميباشند (ضياء توانا 9271، .(911
از منظر عملکردي، « محله عبارت است از فضايي که در آن بخش مهمي از فعاليتهاي شغلي و معيشتي شهروندان به وقوع ميپيوندد« (عبدالهي « .(9211محله منطقه وسيعي است که به دليل برخورداري از برخي خصوصيات مشترک و خاص، قابل شناسايي است، به گونهاي که فرد به طور ذهني ورود به آن را حس کند (چپمن 9217 ، .(911 به نظر مرلن، محله با جنبههاي فيزيکي، ريخت شناسي، موقعيت در شهر، دوره ساخت، تيپولوژي ساختمانها، کارکردها و گروههاي اجتماعي مسلط و غيره مشخص ميگردد (رباني،«.(9219
تعريف واژه محله بر حسب خصوصيات اجتماعي
محله واحد اجتماعي درون شهر تعريف ميگردد که ساکنين آن ممکن است بر حسب خصوصيات ويژه جمعيتي گردهم آمده باشند. موقعيت اقتصادي از قبيل نوع شغل، شرايط عمومي اجتماعي مانند سطح برخورداري و رفاه اقتصادي و نيز تفاوتهاي فرهنگي و نژادي از جمله خصوصياتي است که ممکن است محلهنشينان را از يکديگر متمايز گرداند. مکنزي يکي از نويسندگان مکتب شيکاگو اصطالح محله را در دو قلمرو فيزيکي و ارتباط اجتماعي تعريف ميکند. از نظر مکنزي محله واحد نزديک فيزيکي و محل ارتباط اجتماعي است .(Blummer 1984, 1(
محله به عنوان يک واحد اجتماعي، «مرکز تماسهاي همجواري و همسايگي، اساس سادهترين و ابتداييترين، شکل همکاري است که بايد در سازمان زندگي شهري با آن روبرو شويم« (صالحي 8713 ، .(38 روث گالس در تعريف محله مينويسد: محله قلمرو متمايزي است که تمايز آن به سبب ويژگيهاي کالبدي خاص آن و ويژگيهاي اجتماعي خاص ساکنانش پديد آمده است (گالس 8131، .(11 محله به عنوان واحد اجتماعي از ديدگاه مکتب اکولوژيک در امريکا نشات ميگيرد و محله را محصول فرآيندهاي طبيعي انتخاب و رقابت ميداند 5( ، .(Perry 1985
جمع بندي تعاريف
در مجموع ميتوان گفت بافت شهري در تمام کشورها تقريباً از يک تعريف پيروي مي کند. بنا بر آنچه که گفته شد چنين استنباط ميشود که يک محله داراي يک فضاي جغرافيايي است؛ گروههاي انساني با خصيصههاي اجتماعي يا فرهنگي مشابه در آن ساکن مي باشند؛ و روابط اجتماعي ميان گروههاي انساني ساکن در هر محله يک رابطه صميمي و داراي انسجام و وحدت
پيشينه تجربي پژوهش
در پژوهشي که هيدالگو و هرناندز در سال 8778 با عنوان تعلق مکاني: سؤاالت مفهومي و تجربي، در تعريف اسپانيا انجام دادهاند به موضوع هويت محلهاي پرداختهاند. ( journal of environmental (psychology, 2001, 21 273-281 آنها در اين تحقيق هويت مکاني را در سه سطح ساختمان محل زندگي، محله و شهر مورد سنجش قرار دادهاند؛ و هم هويت اجتماعي و هويت کالبدي به مکان را در نظر گرفتهاند. نمونه گرفته شده آنها 833 نفر از اهالي تنريف اسپانيا ميباشد.
خالصه يافتههاي پژوهش آنها اين است که احساس تعلق به مکان در سطوح و ابعاد مورد سنجش متفاوت ميباشند. از مهمترين نتايج تحقيق اين است که احساس تعلق به محله نسبت به سطوح ديگر (ساختمان و شهر( ضعيفتر ميباشد؛ تعلق اجتماعي نسبت به تعلق کالبدي اهميت بيشتري دارد؛ و متغيرهاي سن و جنس در ميزان تعلق مکاني تأثير گذار ميباشند.
نرسيده اوجانگ (Norsidah Ujang( در پژوهشي با عنوان احساس تعلق مکاني و پيوستگي هويت مکاني شهر، در دانشگاه پوترا مالزي در سال 8787 به موضوع هويت مکاني پرداخته است.
اين پژوهش متمرکز شده بر پيوستگي مکاني و تأثير آن در هويت مکاني که با رجوع به خيابان اصلي مرکز خريد کواالالمپور مالزي انجام شده است. از نظر نويسنده هويت مکاني يعني شور و احساس به يک مکان و چيزي که انسان را با مکان پيوند مي دهد. در شهرهاي جديد طراحي شهري تأثير زيادي در هويت مکاني دارد. پژوهش فوق سعي دارد موضوعات مربوط به هويت مکاني را تشريح نمايد. پيوستگي مکان مي تواند به عنوان يک شاخص براي ارزشيابي و برآورد ميزان احساس تعلق مکاني به حساب آيد. اين تحقيق با روش پيمايش و در سه مرکز خريد با نمونه 777 نفري انجام يافته است.
پژوهشي در سال 8717 توسط مرکز مطالعات و برنامه ريزي شهر تهران با عنوان «شناسايي وضعيت و ابعاد هويت اجتماعي شهروندان تهراني و راههاي ارتقاي آن« به انجام رسيده است.
در اين تحقيق، «هفت« بعد هويت جنسيتي، هويت خانوادگي، هويت محلهاي، هويت اجتماعي شهري، هويت قومي، هويت ملي و هويت ديني براي هويت اجتماعي تعريف و مورد بررسي قرار گرفته است.
نمونه مورد بررسي 337 نفر از شهروندان باالي 81 سال ساکن مناطق 88 گانه شهر تهران بودند که با استفاده از روش پيمايش و ابزار پرسشنامه، دادههاي مورد نياز گردآوري شده است.