بخشی از مقاله


تحلیل وضعیت اکولوژیکی فضای سبز شهر بیرجند بر اساس متریک های سیمای سرزمین (با تاکید بر وضعیت پارک های محلهای و منطقهای)

چکیده

لزوم توجه به اصول اکولوژی در برنامهریزی کاربری اراضی، با توجه به تأثیراتی که یک برنامهریزی اشتباه می تواند بر تخریب ساختارهای اکولوژیک مانند پوشش گیاهی درون و مجاورت شهرها و در نتیجه کاهش تنوع زیستی و پایداری فرایندهای اکولوژیک منطقه داشته باشد، امری ضروری است؛ بنابراین یک برنامهریزی شهری کارآمد نمیتواند بدون توجه به اصول اکولوژی صورت گیرد. از همین رو در این تحقیق از متریک های سیمای سرزمین (تعداد لکه، نسبت مساحت طبقه، متوسط اندازه لکه، متوسط نزدیک ترین فاصله همسایگی) به صورت منفرد و توامان، برای تحلیل وضعیت اکولوژیکی فضای سبز شهر بیرجند استفاده شده است. سپس با توجه به رابطه تنگاتنگ بین فضای سبز و پارک های شهری به بررسی وضعیت پایداری اکولوژیکی پارک های شهری (در دو مقیاس محلهای و منطقه ای) پرداخته شده است. نتایج این تحقیق بیانگر این موضوع است که فضاهای سبز عمومی موجود در سطح شهر بیرجند از نظر ترکیب و توزیع فضایی دارای شرایط مطلوبی نیستند و در حال حاضر شبکه موزاییک لکههای فضای سبز شهری از وسعت و پیوستگی لازم برای ارائه خدمات اکولوژیکی برخوردار نمیباشد. لذا باید از طریق ایجاد پیوستگی بین مناطق دارای لکههای سبز گسسته و با مساحتهای کم، در بهبود وضعیت این مناطق، برداشت، که این موضوع در مکانیابی پارک های جدید بسیار حائز اهمیت خواهد بود.

کلیدواژهها: فضای سبز شهری، متریک های سیمای سرزمین، اصول اکولوژیک.

مقدمه

توسعه بیرویه شهرها در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، مشکلات فراوانی را به وجود آورده است که یکی از این مشکلات، ساخت و سازهای بیرویه بدون در نظر گرفتن استانداردها و بیتوجه به محیطزیست شهری میباشد. همین امر باعث شده که میزان فضای سبز شهری در مقایسه با مساحت شهرها و سرانههای در نظر گرفتهشده، بسیار کاهش یابد؛ بنابراین وضعیت موجود شهرها، نه تنها حکم بر ایجاد فضاهای سبز در سطح وسیع و با برنامهریزی دقیق مینماید، بلکه بیش از هر زمان دیگر طالب فضاهای سبز وسیع به منظور برقراری موازنه اکولوژیکی در مقابل محیطهای ساخته شده است (سلطانی،.(205-1371:200

ساختارهای اکولوژیک یک شهر را می توان لکههای پوششهای گیاهی طبیعی (اراضی باقیمانده جنگلی یا مرتعی) و دست کاشت (کشاورزی، باغ و بوستان) درونشهری و فرا شهری به همراه سایر مظاهر طبیعی مانند دریاچهها، تالابها، رودخانهها و پوشش های گیاهی آنها دانست که علاوه بر پشتیبانی فرایندها و خدمات اساسی مانند تنظیم چرخه آب، تولید اکسیژن و پالایش بخشی از آلایندههای هوا و ایجاد بستری برای حضور بسیاری از موجودات زنده، نقش موثری در فراهم کردن محلی برای گذران اوقات فراغت و عملکردهای اجتماعی ساکنان شهرها دارد. بنابراین همان طور که ذکر شد، اکولوژیستها و برنامهریزان همواره در جستجوی یافتن راهی بودند که بتوان اصول اکولوژی را در برنامهریزی وارد کرد (ندوبیسی5،.(944 :1997 این توجه به اصول اکولوژی و حفظ محیطزیست در برنامهریزی شهری در سالهای اخیر به صورت الگوواره های مختلفی مانند باغ شهرها (هاوارد6، (1965، طراحی با طبیعت (مک هارگ7،(1969، ردپای اکولوژیک (ریس8،(248- 223 :1996، متابولیسم شهری (نیومن9،-219 :1999 (226، مدل چهار جعبه (هالینگ و گاندرسون10،(146-2002:121 و برنامهریزی فضایی با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی (مخدوم (1378:1382 و کاربرد اصول اکولوژی سیمای سرزمین (بوتکوایلها و آهرن11،:2002 93-65، پریور و همکاران 84-73 :1387 و جعفری و طبیبیان (11-3:1387 دیده شده است که مورد آخر در برنامهریزی اکولوژیک مطرح میشود. این برنامهریزی، یک تخصص در برنامهریزی منظر است که روی برنامهریزی مکانی، سازماندهی کاربریها و ارتباطات کاربری زمین برای دستیابی به اهداف مشخص تمرکز می کند (بهبود محل سکونت و پایداری آن). در واقع شیوه برنامهریزی اکولوژی منظر، توسط تمرکز بر روی پیوند الگوها و فرایندهای اکولوژیکی و ابعاد اقتصادی - اجتماعی توصیف می شود. سرانجام برنامهریزی اکولوژی منظر، منظر را به عنوان واحد فضایی اصلی پژوهش و نظریههای برنامهریزی پیشنهاد میکند (جعفری و طبیبیان .(11-3:1387 در این دیدگاه، منظر سرزمینی ناهمگن و متشکل از گروههایی از اکوسیستمها یا واحد فضایی تأثیرگذار بر یکدیگر بوده، فرمی مشابه در سراسر آن تکرار میشود و سه خصوصیت بنیادین آن ساختار، کارکرد و تغییر یا پویایی است (فورمن و گوردن12، .(1986

آنالیز متریک منظر میتواند در سطوح منظر، لکه و رده به کار رود تا ترکیب، الگو و آرایش فضایی عناصر منظر و همچنین فرایندهای اکولوژیکی درگیر را توضیح دهد (فانگ13 و همکاران، .(7161 :2008 متریکهای سیمای سرزمین، ساختار فضایی سیمای سرزمین را به عنوان مجموعهای واحد و دارای هویت معین در هر زمان تشریح میکنند و برای به دست آوردن یک طبقهبندی اولیه از وضعیت سیمای سرزمین مفید هستند. (بوتکوایلها و آهرن14،(68 :2002 بنابراین در نزدیک تر کردن زبان برنامهریزان شهری و اکولوژیستها بسیار حایز اهمیت هستند و همچنین در جهت حمایت از تصمیمگیریهایی که با استراتژیهای متفاوت برنامه ریزی مرتبط اند، اهمیت دارند (پریور و همکاران،.(75:1387 بنابراین در این تحقیق از 4 متریک سیمای سرزمین شامل: MNN ، NP، MPS و به علت توانایی آنها در تفسیر ترکیب و توزیع فضایی عناصر ساختاری در سیمای سرزمین استفاده شده است.


در واقع هدف این مقاله استفاده از قابلیتهای نرمافزار GIS و FRAGSTATS در تحلیل تناسب و مکانیابی فضای سبز شهری، کاربرد متریک های اکولوژی سیمای سرزمین در تحلیل و مکانیابی پارک های شهری و کاربرد آن به صورت موردی در پارک های محلهای و منطقه ای سطح شهر بیرجند است تا با بررسی لکه های فضای سبز شهر از لحاظ تنوع، اختلال یا خردشدگی با توجه به متریک های سیمای سرزمین و ارتباط آنها با یکدیگر بتوان وضعیت فضای سبز موجود را از بعد اکولوژیکی مورد بررسی قرارداد و پیشنهادهای لازم را برای بهبود وضع موجود ارائه کرد تا فضای سبزی پایدار و با حداکثر کارکرد اکولوژیکی را داشته باشیم. همچنین این تحقیق به سوالات زیر پاسخ میدهد:

-4 ملاکهای تحلیل تناسب و مکانیابی فضای سبز شهری از بعد اکولوژیکی چه هستند؟ -5 چه مناطقی از شهر بیرجند قابلیت لازم جهت ایجاد فضای سبز شهری را دارند؟

-6 چه پیشنهادهایی جهت بهبود وضعیت موجود فضای سبز شهر بیرجند برای رسیدن به حداکثر عملکرد آن میتوان ارائه داد؟

مواد و روشها

معرفی منطقه مطالعاتی

شهر بیرجند، مرکز استان خراسان جنوبی دارای مساحت 14265 کیلومترمربع میباشد و از لحاظ موقع ریاضی در مختصات َ 32 53عرض شمالی و َ 59 12 طول شرقی و در حاشیهی شمال شرقی دشت لوت واقع شده است که از اطراف توسط رشته کوهها محصور شده است (حسین زاده، .(1384 جمعیت این شهر بر اساس سرشماری نفوس

æ مسکن سال 1385 معادل 240894 نفر میباشد. به طور کلی میتوان گفت این شهر جزو اقلیمهای خشک و سرد محسوب می شود. تفاوت دما بین شب و روز، زیاد، رطوبت نسبی، کم و میزان بارندگی نیز کم میباشد. (طرح آب رسانی و آبیاری فضای سبز شهر بیرجند،.(1383 همچنین در دهه اخیر و به خصوص بعد از انحلال خراسان بزرگ

æ تأسیس خراسان جنوبی به مرکزیت بیرجند، دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و رشد شتابان شهر منجر به تحولات عمیقی در کالبد شهر و کاربریهای آن شده است. اثرات این دگرگونیها که به صورت تغییر شکل کالبدی و توسعه فضایی شهر تبلور یافته، نتایج نامناسبی در پی داشته است.

اطلاعات مربوط به وضعیت فضای سبز موجود، در جدول شماره 1 و نحوه توزیع آن در نقشه شماره 1 آمده است.


مواد و روش ها

متریک های مورد نیاز در تشریح ساختار سیمای سرزمین و فرایندهای کلیدی مرتبط با آنها که به راحتی قابل کاربرد در برنامهریزی شهری هستند را می توان به طور کلی به دو دستهی متریک های ترکیب که بیانکننده ویژگیهای تنوع، تعداد و چیرگی انواع کاربریها میباشد و متریک های آرایش فضایی که بیانکننده ویژگیهای شکل هندسی و همجواری کاربریها هستند، به صورت زیر تقسیمبندی نمود (جعفری و طبیبیان،:(1387

-1 متریک های مربوط به ترکیب سیمای سرزمین:

- غنای لکهای و نسبت درصد هر لکه

- تعداد لکه ها (کاربریها)

- اندازه لکهها (کاربری ها)

- شاخص میانگین مجاور

-2 متریک های مربوط به آرایش فضایی لکهها در سیمای سرزمین:

- شکل لکهها (نسبت قطر به مساحت لکه)

- فاصله از نزدیکترین لکه مجاور

بنابراین در این تحقیق از 4 متریک سیمای سرزمین شامل: MNN، NP، MPS وCAP استفاده شده
است که توضیح هر یک به شرح زیر است:

متریک CAP (نسبت مساحت طبقه): این متریک نسبت مساحت طبقه را در سیمای سرزمین محاسبه میکند. واحد آن درصد است و برای تشخیص ماتریس سیمای سرزمین و جهت تشخیص بزرگترین لکهها در سیمای سرزمین استفاده میشود.
متریک NP (تعداد لکه): با استفاده از آن میتوان تعداد لکهها را در سیمای سرزمین و یا کل تعداد لکهها را برای طبقه ای خاص محاسبه کرد.
متریک MNN (متوسط نزدیکترین فاصله همسایگی): این متریک متوسط فاصله 2 لکهی مشابه را محاسبه میکند و واحد آن متر است.
متریک MPS (متوسط) اندازه لکه که میانگین اندازه یک طبقه از لکهها را محاسبه میکند.

از برنامهی Fragstats برای محاسبه متریک های سیمای سرزمین کمک گرفته شده است. Fragstats یک برنامه ی آنالیز الگوی مکانی برای کار با نقشهها است که به آسانی گسترش مکانی و ترکیب فضایی لکههای درون منظر را محاسبه میکند. برای شروع کار با این نرمافزار نیاز به دو دسته داده ورودی است: -1 لایهی فضای سبز عمومی شهر که از مطابقت نقشه 1:10000 طرح جامع سازمان مسکن و شهرسازی شهر بیرجند (مصوب سال (1381 با نقشه 1:2000 طرح تفضیلی شهر (مصوب سال (1387 و با کمک گرفتن از شناسنامه فضای سبز شهر که در سال 1383 توسط سازمان شهرداری ها و دهیاریهای کشور تهیه گردیده و همچنین با استفاده از تصاویر Google Earth2011 و

مراجعه به سازمان پارک های شهر بیرجند و پس از تهیهی لایهی مذکور فرمت آن در محیط نرم افزار GIS به گرید

(grid) تبدیل شد. -2 برای مقایسهی بهتر قسمتهای مختلف شهر نیاز به یک شبکه تقسیمات است که شهر را به قسمتهای مساوی تقسیم کند، در نقشه شماره 2 شبکه تقسیمات شهر برای تحلیل اکولوژیک سیمای سرزمین نشان داده شده است که بر طبق آن کل شهر به 25 سلول مربع شکل 100 هکتاری تقسیم شده است. بعد از واردکردن این دادهها به نرم افزار Fragstats، برای هر یک از این 25 سلول، مقادیر چهار متریک MPS ,MNN,CAP وNP محاسبه شد (جدول شماره (2 و بر اساس نتایج به دست آمده برای هر یک از این متریک ها نقشههایی تهیه شد که در ادامه آورده شده است (نقشه های شماره:3، 4، 5، .(6

تحلیل متریک های سیمای سرزمین به صورت منفرد در شهر بیرجند

تحلیل متریکNP

همان طور که در نقشه شماره 3 تحلیل متریک NP (تعداد لکه در سرزمین) مشخص است، دامنه تغییرات تعداد لکههای سبز در هر سلول بین 2 تا 55 عدد است که بیشترین میزان این لکهها در سلولهای 3 و 6 قرار دارند، در سلول شماره 6 باغهای تاریخی بیرجند (باغ اکبریه و باغ رحیم آباد) قرار دارند که نماینده فضاهای سبز پایدار شهر به شمار می روند. وجود این باغها در این سلول در کنار پدیده خردشدگی اهمیت توجه بیشتر به این سلول برای برقراری ارتباط بین لکههای سبز و ایجاد لکه بزرگتر را مشخص میسازد. همچنین در قسمتهای شمال و مرکز شهر شاهد کمترین میزان NP هستیم. باید توجه داشت که میزان زیاد ,NP نشان از پدیده ی خردشدگی و وجود اختلال در سرزمین است. بنابراین میزان کم NP به شرطی که مساحت لکه ها از حد قابل قبولی برخوردار باشد، نشانهی وضعیت پایداری است.

تحلیل متریک CAP

نقشه شماره 4، وضعیت متریک CAP پوشش گیاهی را در سطح شهر بیرجند نشان میدهد که بر اساس آن بالاترین نسبت مساحت فضای سبز %40/29 بوده است. که این عدد مربوط به سلول شماره 13 میشود که پارک جنگلی در آن واقع شده است. سپس سلول شماره 22 که دو پارک منطقهای صیاد و توحید در آن قرارگرفتهاند، CAP بالاتری دارند و در درجه بعدی سلول 21 که فضای سبز اطراف قلعه و بهشت متقین در آن قرار گرفته است را میتوان ذکر کرد. کمترین میزان CAP نیز مربوط به قسمت مرزی شمال شهر است که چون حاشیه شهر بوده و تراکم بافت مسکونی و سایر خدمات در آن کم است و از لحاظ سطح زندگی نیز جزو طبقات پایین (کم درآمد) شهر محسوب میشوند. در نتیجه سطح فضای سبز آنها پایین است. در درجه بعدی کمترین میزان CAP مربوط به سلولهای مرکزی شهر و بافت قدیمی آن میشود که علت اصلی کمبود CAP را در این مناطق می توان تمرکز و تراکم سایر کاربریها ذکر کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید