بخشی از مقاله
بررسی تأثیر نظم شهرسازی سنتی ایران بر زیبایی شناسی فضای شهری
(نمونه موردی میدان امام اصفهان)
چکیده
امروزه عدم شناخت اصول پایه و معیارهای زیبـایی شناسـی در رونـد طراحی و ساخت و سازهای شهری، از عمده موانع در مسیر زیباسازی سیما و منظر شهری می باشد در حالی که همین اصـول بـه وفـور در معماری گذشته ی کشورمان مورد استفاده قرار گرفته است. معماری و شهرسازی گذشته ایران زمین که همواره با تکیه بر خلاقیت و خصائص پایدار از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده، در عصر حاضر در اثر مواجهه با عوامل متعدد؛ بویژه تأثیر پذیری از مظاهر تمدن صنعتی شده ی غرب از اصل خویش فاصله گرفته و در صورتی غیر بومی و در برخـی مواقـع تنزل یافته است. اصول حاکم بر شهرسـازی سـنتی ایـران، ریشـه در فرهنگ و اندیشه های این مرز و بوم دارد. اصل نظم به عنوان یکـی از اصول معنوی، به خوبی در شهرسازی سنتی ایران کالبـد یافتـه و مـی تواند پایه محکمی برای تداوم این فرهنگ غنی باشـد. ایـن مقالـه بـه تحلیل اصول نمایش دهنـده ی نظـم و تـأثیر آن بـر زیبـایی شناسـی فضای شهری پرداخته است . این ارزیابی بر اسـاس بررسـی چگـونگی نمایش نظم در بناهای مجاور میدان امام اصفهان که به عنوان یکـی از بناهای ارزشمند شهرسازی سنتی ایران تلقی می شود شکل گرفتـه و به نظر می رسد به عنوان روشی جهت تحلیل زیبایی در منظر شهری، می تواند در طراحی شـهری مـورد اسـتفاده قـرار گیـرد. هـدف ایـن پژوهش، ارائه نوعی روش شناسی( متدولوژی ) بوسیله تحلیـل هـای تصویری و توصیفی، جهت سنجش کیفیت نظم بر زیبایی شناسی، در بناهای واقع در جدارهای شهر و تلفیق آن با سایر معیار هـای زیبـایی می باشد. در این مقاله، ابتدا به بررسـی مفـاهیم و تعـاریف اولیـه کـه حاصل مطالعات اسنادی و کتابخانه ای می باشد، پرداختـه مـی شـود سپس با استخراج مجموعه ای از معیارها و شاخص هـا در ارتبـاط بـا مفاهیم نظم ، بناهای مجاور میدان امام اصفهان مورد مطالعه قرار مـی گیرد.
واژههای کلیدی: زیبایی شناسی، فضای شهری، زیبایی شناسـی در فضای شهری، شهرسازی سنتی، نظم
-1 مقدمه
شهر متشکل از شبکه ای از فضاهای متوالی با کیفیات بصری متفاوت است .این توالی فضایی در صورتی بوجود می آید که انسان در طول یک مسیر، فضاهای قابل تمایز از یکدیگر را ادراک کند و آنهـا را بـه
عنوان فضاهای مرتبط به هم تلقی نمایـد . فضـاهایی کـه در چنـین ترکیب بی پایانی شرکت داشته اند به طور هم زمان قابل دیده شدن نیستند و در یک توالی بصری ادراک می شوند .شهروندان با عبور از این فضاها، ادراکات حسی مختلفی را در اثر دریافت پیام های متنوع کسب می نمایند(حسینی و رزاقی اصل، .(1387 زیبایی شهری نـه تنها در روح و روان انسان بلکه در ساختار اقتصادی، روابط و مناسبات اجتماعی، وضعیت بهداشت و سلامت جسم و بالاخره کیفیت و بهـره مندی از زندگی نیز تأثیر فراوانی دارد لذا لزوم توجـه بـه ایـن مقولـه امری اجتناب ناپذیر است.آنچه که امـروزه از سـیمای شـهر در ذهـن تداعی می شود، ملغمه ای است از طرح ها و رنگ ها و فرم هایی کـه بی هیچ محتوایی عمیق کنار هم قرار گرفته اند.
شهرسازی سنتی ایران از ترکیب عوامـل ذهنـی و غیـر ملمـوس بـا عوامل عینی ملموس، تحت تأثیر فرهنـگ و جهـان بینـی حـاکم بـر اندیشه ی سـازندگان آن، هویـت و عینیـت یافتـه و آنچـه در جهـت شناخت این پدیده اهیت دارد چگونگی شـکل گیـری آن بـر اسـاس عوامل اثرگذار است. در شهرسازی سنتی ایران، نظم از مفاهیم کلیدی در شکل گیری فضا می باشد که در صورت مطالعه دقیق می تواند تـا حد مطلوبی شهرسازی معاصر ایران را تحت تأثیر قـرار دهـد و راهـی مؤثر به سوی زیبا سازی آن بگشاید.
در قرن گذشته ی ایران بدلیل تحولات سـریع و وسـیع ، شهرسـازی غنی ایران به جای هماهنگی و همخوانی با شـرایط جدیـدی کـه بـر جامعه تحمیل شده ، به باد فراموشی سپرده شد و بیشـترین مفـاهیم خود را از فرهنگ غربی الگو برداری کرد. که همین امر موجب آن شد که شکل شهر دگرگـون گـردد و بـا اصـول پیشـین خـود هیچگونـه هماهنگی نداشته باشد.
باتوجه به این دگرگونی دو مساله عمده در رابطه با سیمای شـهرهای امروز ایران مـواجهیم:-1 غـرب گرایـی و گسسـت از گذشـته ، _2 فقــدان اندیشــه هــای قــوی و عــدم درک صــحیح اصــول و مفــاهیم شهرسازی گذشته با توجه به این مسائل مقاله حاضر از دو جنبه قابل ارزیابی است:
_1 پرداختن به این نکته مهم و فراموش شده که شهرهای گذشـته ایران بر اساس یک سری اصول و قواعد شکل گرفته اند که زمینه ساز ایجاد فضاهای مطلوب در ساختارشهرهایسنتی بوده و شناسـائی آنهـا می توانددد در برنامه ریزی شهرهای امروزی کشور مفید واقع شود
_2 بازشناسی اصل نظمـم و آگـاهی از عوامـل مـوثر در ایجـاد آن و تأکید بر بکارگیری این اصل در شهرسـازی امـروز کشـور در جهـت ساخت شهری واجد نظم و همخوان با فرهنگ و ارزشهای ایرانی
-2 تعاریف و مفاهیم
-1-2 زیبایی شناسی
اصطلاح زیباییشناسی از واژه یونانی Aisthetikos که بـه معنـای ادراک حسی می باشد، گرفتـه شـده اسـت و واژه Aistheta مـورد ادراک حسی را در بر می گیـرد( احمـد ی، . (20 : 1375 بـر ایـن اساس زیبایی شناسی واژگـانی یونـانی و بـه معنـی ادارک و تفـاهم است.»بومگارتن « در کتاب »زیبایی شناسـی«، اسـتتیک را همـان علم آگـاهی محسـوس مـی دانـد (1988,Baumgarten) گـویی زیبایی شناسی نخستین گام در شناخت جهان امور حسی و لحظه ای از فراشد شناختی علمی جلوه می کند.
»هگل « در مقدمـه بـر زیباشناسـی، »اسـتتیک « را عنـوانی برازنده نمی داند و اصطلاح» کالیستیک« (علم بـه زیبـایی ) را نیـز نارسا می داند که از زمان وولف ( (1754-1679 زیباشناسی نوعی گفتمان فلسفی انگاشـته شـد( هگـل، (27 : 1363 .علـم زیبـایی شناسی نیز به سازواره ی بررسی روشهای احساس محیط و موقعیت فرد در روند این احساس می پردازد( گروتر، .(1375 در »دید گـاه سیستمی « زیبایی در تقارب با ادراک بیان می شـود و مشـاهده گـر جزیی از این مجموعه بحساب می آید . ارسطو، نیـز هنـر را بـا واژه »کاتارسیس « یعنی پالایش و تطهیر بیـان مـی کـرد و در کتـاب » پُوئتیک « که به زعم نویسندگانی همچوناوُمبِرتو»اِکو « وتِزوتـان» تودوُرف « ، نخستین تحلیل ساختاری از متن ادبی است، زیبایی و
جمال را در داشتن اندازه معین و همچنین نظم می دانـد( ارسـطو،
. ( 36 :1358
در فرهنگ »اصطلاحات فنی و نقاد انه فلسفی « لالاند ، زیبایی شناسی دو معنا در بر می گیرد:
. 1 هر آنچه به زیبایی مرتبط شود ، و هر آنچه منش زیبـایی را تعریف کند.
.2 علمی که موضوعش داوری و ارائه حکم، درباره تفـاوت میـان زیبا و زشت باشد . (302:1926,Lalande )
در » لغت نامه دهخدا « زیبایی شناسی، شناختن زیبایی و رشته ای از روانشناسی است که هد فش شناسانیدن جمـال و هنـر اسـت (لغت نامه د هخـدا : .(599 در فرهنـگ» زبـان فلسـفی فولیکـه«، زیباشناسی دانش اثباتی است که موضوعش زیبـایی هنـری باشـد و مترادف با فلسفه هنر انگاشته شود(احمدی، » .( 26:1374 زیبایی « نمودی از پدیده است که پس از ادراک توسط حـواس و انتقـال بـه مرکز اندیشه یا مشاهده ادراک کننده، آن خاصیت را دارد که واکنش هایی مبتنی بر تجربه های اندوخته شده را برانگیزد( نیوتن، (1366 . : 275 زیباشناسی دو بعد»عملی « و »نظری « را در بر می گیرد که زیبایی شناسی نظری معطوف به ارضای حس کنجکاوی است که به ترکیب های هنری بشر و احساسـاتی مـی پـردازد کـه از زیبـایی
موجود ات الهام مـی گیـرد(وزیـری، .(47 : 1363 در مقابـل ایـن دیدگاه، زیبایی شناسی دو بعد زیبایی شناسی» طبیعی« و» هنری« را نیز بیان می دارد که زیبایی شناسی هنری نه تنها بازنمایی از نمود خارجی پدیده ها نیست بلکه ذهنیت محض هم انگاشته نمی شود و ذهنیت و عینیت، هیچ کدام به فرآیند الگوی زیبایی شناسی کمـک نمی کند زیرا زیبایی شناسی هنری در صورتی پدیـد مـی آیـد کـه تخیل ابتکاری بتواند رابطه عینیت و ذهنیت را در توازن و بـه دور از خیال پـردازی و تجریـد حفـظ نمایـد( آل احمـد ، » .(63 :1377 فروغی « نیز در » سیر حکمت در اروپا« ، زیبایی را همان صورت می داند که ماده را در قدرت خود در می آورد و وحدت می دهد ، تابش روحی که بر جسم می افتد و پرتو عقلی است که بر نفس مـی تابـد (فروغی، 1344، ص (.73 در چیستایی زیبایی،» گروتر « بـر ایـن نکته اشارت دارد که زیبایی معماری را مـی تـوان پیـامی بـه سـوی حواس یا پذیرنده های دریافت کننـده زیبـایی دانسـت کـه از پـرت اطلاعاتی کافی برخوردار باشد ، یعنی میزان بداعت آن یـا محتـوای زیباشناختی از حداکثر دریافت ذهنی یعنی 16 بیت در ثانیـه کمـی بیشتر باشد( گروتر،.(1375
-2-2 فضای شهری:
فضا مفهومی به خودی خود بدیهی نیست. این مفهوم معنایی بـه مراتب گسترده تر از تعریف نسبتاً ساده ی فضای فیزیکی یـا طبیعـی که به طور ضمنی در مباحث مطرح می شود وبـه ابعـاد سـه گانـه ی جهان بیرونی یعنی به تواترها، جدایی ها و فاصله هـای میـان افـراد و اشــیا ومیــان اشــیا اطــلاق مــی شــود، دارد. فکــوهی، (261:1383) آمیختگی مفهوم فضابا این پیچیدگی ها،سبب شده است تا متفکـران نتوانند تعریف کاملی از آن بیان نمایند. بـه نظـر مـی رسـد ایـن کـه مفهوم فضا در چه حوزه وحیطـه ای اعـم از جامعـه شناسـی، انسـان شناسی، معماری، شهرسازی ، حقوق و... به کار برده شده است، معنی خاص خود را می یابد. در علوم اجتماعی فضا با فعالیت های انسان ها به عنوان کنشگران اصلی در سیستم های شهری امـروز گـره خـورده است. ازنظر راپاپورت نظریاتی که در مورد مفهوم فضا به عنـوان بعـد مهمی ازمحیط به ویژه در ارتباط بـا روابـط انسـانی ارائـه مـی شـود، مختلف است.برخی فضا را تعیین کننده ی روابط انسانی می دانند که به جبریون معروفند.بعضی فضا را بعدمادی جامعه فـرض مـی کننـدو روابط اجتماعی را در شکل دادن به آن مؤثر می دانند.بعضی معتقدند فضا امکانات ومحدودیت هایی ایجـاد مـی کنـد کـه مـردم براسـاس معیارهای فرهنگی خـود آن را انتخـاب مـی کننـد.(تولایی،(7:1372 بنابراین می توان این گونه استنباط نمود که فضا یـک مفهـوم نسـبی ومبهم است که مرزهای تحلیل آن نامحـدود اسـت. فضـا گسـتره ای
است سرشار از معانی، نمادها و نشانه های گوناگون.
اگر فضا یک مفهوم مبهم و پیچیده است، به این دلیل اسـت کـه شهر هم یک رویداد بالذات پیچیده است. با وجود این "فضای شهری، چیزی نیست جز فضای زنـدگی روزمـره شـهروندان کـه هـر روز بـه
صورت آگاهانه یا نا آگاهانه در طول راه، از منزل تا محـل کـار ادراک می شود".(پاکزاد، ".(32 : 1376 فضای شـهری بعنـوان یکـی از زیـر مجموعه های مفهوم فضا، از مقوله فضا مستثنی نیست. بـدین معنـی که ابعاد اجتماعی و فیزیکی شهر رابطه ای پویا با یکـدیگر دارنـد. در واقع فضای شهری مشتمل بر دو فضای اجتماعی و فیزیکی می شود. به تعبیر گاتمن محیط مصنوع یک سخت افـزار اسـت کـه درون آن، نظام اجتمـاعی بـه مثابـه یـک نـرم افـزار عمـل مـی کنـد" .(مـدنی پــور،.(48 :1379 لــذا یــک فضــای شــهری را مــی تــوان بــر مبنــای رویکردهای مختلف محیطی، جغرافیایی، معماری و... مطالعه و بررسی کرد.یک مسئله ی حائز اهمیت در هـر پـژوهش مـرتبط بـا فضـاهای شهری اینست که محقق چه نوع رویکردی نسبت به آن جـا دارد؟ در واقع اتیک یا امیک بودن نگرش شخصی می توانـد چگـونگی ترسـیم صحنه ی یک فضای شهری را مشخص سازد. تـاکنون تقسـیم بنـدی های گوناگونی در خصوص انواع فضاها از سوی تحلیل گـران مختلـف ارائه شده است؛ برای نمونه به برخی از این. فضای شـهری، عرصـه ی ایفای نقش بازیگرانی است که هر یـک بعنـوان کنشـگرانی از جامعـه خود، محسوب می شوند. نقش های مثبت و گاهی منفی؛ نقش هـای پررنگ و گاهی کم رنگ، نقش های عام و گاهی خاص. اما آنچـه کـه روشن است اینست که "فضای شهری به مفهوم صحنه ای اسـت کـه فعالیت های عمومی زندگی شهری در آن ها بـه وقـوع مـی پیوندنـد. خیابان ها، میادین وپارک های یک شهر فعالیت های انسانی را شکل می دهند. این فضاهای پویا در مقابل فضاهای ثابت و بی تحرک محل کار و سکونت، اجزای اصلی و حیاتی یک شهر را تشکیل داده، شـبکه های حرکت، مراکز ارتباطی و فضاهای عمـومی بـازی و تفـریح را در شهر تأمین می کنند". (بحرینی، ".(313 :1377 فضای شهری بسـتر مشترکی است که مردم فعالیت های کارکردی و مراسمی را که پیوند دهنده ی اعضای جامعه است در آن انجام می دهند؛ صحنه ای است که بر روی آن نمایش زندگی جمعی، در معرض دید قرار مـی گیـرد. ضای شهری فضایی است که در آن با غربیه سهیم هستیم. مردمی که اقوام، دوستان یا همکـار مـا نیسـتند. فضـایی اسـت بـرای سیاسـت، مذهب، داد و ستد و ورزش. فضایی برای هم زیستی مسالمت آمیـز و برخوردهای غیر شخصی. در واقع می توان فضاهای شهری را معـادل عرصه های عمومی نیز توصیف نمود".(صالحی،.(89 : 1387 گروهی از صاحبنظران هم چون رابرت کریر، فضـای شـهری را بعنـوان سـاخت شهر مطالعه می کنند و گروهی هـم چـون کامیلوسـیته، از حـوزه ی زیبایی شناسی به موضوع می نگرند و برخی نیز مانند گیـدنز، فضـای شهری را از منظر اکولوژی اجتماعی بررسی می کنند. مفهـوم فضـای شهری در قالب مفهوم اهداف انسانی- اجتماعی در انطبـاق بـا هـدف های انسانی و فعالیت هـای اجتمـاعی تعریـف مـی شـود و فضـاهای شهری خیابان، میـدان و... وسـیله ای مـی گـردد بـرای تقویـت روح همکاری جمعی، روابط متقابل چهره به چهره، فضایی محصـور، انـدام وار و دارای هویت. عملکرد اساسی شهر در جمعی بودن فعالیت هـا و وفور عرصه های عمومی شهر نهفتـه اسـت، زمینـه ای بـرای نمـایش
زندگی اجتماعی افراد و گروه های اجتماعی متفاوت.عرصه عمومی به صحنه ای بدل می شود که بازیگران و تماشاگران به ترتیب نقش خود را عوض می کنند و در اینجا به جای مفهوم فضای شهری در مقیاس شهر بر تصور عمومی مردم از آن فضا منطبـق مـی گـردد (حبیبـی، .( 12-11 :1379
-3-2 زیبایی شناسی در فضای شهری
نیاز به زیبایی جزء ناشناخته ترین نیازهـا مـی باشـد،" مـازلو " معتقد است که این نیاز در بعضی افراد وجود دارد . اینگونه افراد بـا دیدن زشتی، بیمار می شوند و با قرار گرفتن در محیطی زیبا، بهبود می یابند .این حالتتقریباً به طور عام در کودکان سـالم دیـده مـی شود .در تعریف این نیاز سه موضوع ارزش، لذت و تعجب مهم است.
نکته ای که باید در مبحث زیبایی شناسی مورد توجه قرار بگیرد تنوع طلبـی اسـت .انسـان از یکنـواختی محـیط، احسـاس رکـود و افسردگی می نماید . اگرچه محیط او زیباترین منظره یا اثـر هنـری باشد .چنانکه نگهبانان آثار هنری که مأموریت نگهداری دائمی از آنها را دارند، از تماشای آن آثار لذتی نمی برند . جای تردید نیست که هر انسانی و هر قوم و ملتی از انسان ها بـا نظـر بـه چگـونگی تفسـیر و توجیهی که درباره حیات خود دارند و با نظر به فرهنگـی کـه در آن زندگی می کنند حقایقی را به عنوان آرمان ها و ایده های اعلاء برای خود پذیرفته اند .این آرمان ها و ایده ها اگر از سـنخ عظمـت هـای معقول مانند :عدالت و آزادی و نظم و صدق و اخـلاق و فـداکاری و سایر تجلیات تکاملی روح بوده باشند، تحقق و انطباق آنها در زندگی عینی انسان ها، زیبایی عقلانی نامیده می شود و اگر از سنخ ترکیبات و کیفیات محسوس باشند، زیبایی حسی نامیده مـی شـود( پـاکزاد،
.(37:1385
درک زیباشناسی از محیط شـهریاساسـاً بصـری و وابسـته بـه زیبایی است، با وجود این تجربه، محیط های شهری همه حس های ما را در بر می گیرد و در بعضی شرایط شنوایی، بویایی و بساوایی می تواننـد مهمتـر از بینـایی باشـند. چنانکـه"ون مـیس" از طراحـان درخواست می کند، که به ما اجازه دهید کـه سـعی کنـیم انعکـاس فضاهایی را که طراحی می کنیم تصور کنـیم . بوهـایی کـه بوسـیله مصالح ساطع می شود یا فعالیت هایی که آنجا اتفاق می افتد و لمس تجرب های که آن فضاها ایجاد می کنند .درک بصری از محیط های شهری محصول ادراک و تشخیص است و آن چیزی است کـه مـا را برمی انگیزد که درک کنیم، چطور آنها را درک کنیم، چطور اطلاعات جمع آوری شده را تفسیر و قضاوت کنیم و چطور فضـا در ذهـن مـا جذاب به نظر می رسد .چنـین اطلاعـاتی بیشـتر، از اینکـه مـا چـه احساسی در مورد یک محیط ویژه داریم و برای مـا چـه معنـی مـی دهد، تأثیر گرفته اند .همان طور که عقاید زیبایی از لحاظ اجتماعی و فرهنگی ساخته می شود، پس زیبایی باید حداقل در بخشی بیشتر از سادگی در ذهن مشاهده کننده قرار بگیرد .تشخیص این موضـوع مهم است که سلیقه و ذوق کلی عموم برای محیط های ویژه گسترده
تر از ملاک و معیار زیبایی است " جک نسر .(Miess, 1990: 79) "پنج خصوصیت از محیط های دوست داشتنی را مشخص می کند . از دید او محیط های نامطلوب برعکس این ویژگی ها را دارند .در هر حالت، آن ویژگی هایی که برای مشاهده کننده مهم می باشد در زیر ذکر شده است:
.1 تمیزی و نگهداری خوب
.2 اصالت تاریخی داشتن
.3 نظم داشتن
.4 رنگ طبیعی داشتن
. 5 فضاهای باز و تعریف شده ( Nasar, 1998: 28)
جک نسر در کتاب" سیمای ارزیابانه شهر" بیان مـی کنـد کـه مردم تجربه ی مواردی چون موسیقی، ادبیات و هنـر را مـی تواننـد برگزینند .اما، در مورد شهر چنین امکانی برای افراد فـراهم نیسـت . هر روزه افراد زیادی برای انجام فعالیتهای روزمره خود ناگزیر از عبور از فضای شهری اند و در طول این گذر، به ناچار بخش هایی از محیط شـهری خـود را تجربـه مـی کننـد و بـا آن درگیـر مـی شـوند .(Carmona, 2007: 130)همچنین" کرمونا " اعتقاد دارد فـرم شهر و ظاهر آن باید طیف وسیعی از مردمی که آنرا تجربه می کنند را راضی کند، همان طور که راپاپورت منظر شهر را نقطـه ی تمـاس فرد با محیط پیرامون می دانـد .همچنـین کـاپلان هـا چهـارچوب ترجیح محیطی افراد را برشمردند .کاپلان ها اظهـار مـی کننـد کـه یکپارچگی، خوانایی، پیچیدگی و رمز و راز به عنـوان کیفیـت هـای اطلاعاتی محیط ها هستند که به ترجیهات مردم برای محـیط هـای کالبدی کمک می کننـد .بـرای درک آنـی از محـیط هـا، فهمیـدن بوسیله یکپارچگی و پیچیدگی محیطی حمایت شـده اسـت کـه در زمان طولانی تر کیفیت های خوانایی و رمز و راز جستجوی محیط ها را تشویق می کند ( .(Carmona , 2007: 134
لذا، با توجه به موارد مطرح شده در بـاب زیبـایی از متخصصـان طراحی در فضای شهری می توان گفت :در فعالیت های روزانه، مردم باید در قسمت های عمومی محیط شهری عبور و آنرا تجربه کننـد . بنابراین در حالی که ممکن اسـت عقیـده هنرهـای بصـری عـالی را پذیرفت، که به نظر یک بیننده کم اطلاع، جذاب بیاید و توجـه او را جلب کند که دیدن از یک موزه را انتخاب کند، فرم و ظاهر شهر باید عموم گسترده تری را راضی کند که به طور مـنظم آنـرا تجربـه مـی کنند.
-4-2 شهرسازی سنتی ایران
درتمدن ایرانی حضور بعضی اصول تبدیل ناپذیر که بـر کـل ایـن تمدن مسلط بوده اند، به روشـنی پیـدا اسـت. ممـاری و شهرسـازی ایرانی دارای اصولی است که قابلیت تئاوم دارند؛ اصولی که مـی تـوان استخراج کرد و به دستورالعملتبدیل گرداند (میرمیران، .(30:1375
مهمترین مشخصه شهر سنتی ایرانی، شکل گیـری آن در درون یک فضای فرهنگی خاص است.اصول معنـوی حـاکم بـر شهرسـازی
سنتی ایران ریشه های عمیقی در فرهنگ و اندیشه های ایـن مـرز و بوم دارد»پرداختن به ریشه ها پرداختن به اصول است. فهم یک اصل فهم معنای آن چیزی است به تمام هنر و تمدن جامعه انسانی با یک فرهنـــگ و آداب و عقیـــده مشــــترک جهـــت مـــی بخشــــد« (معماریان،.(347:1384 درک مفـاهیم و شـالوده سـنتی شهرسـازی ایران بدون درک محیط اجتماعی و دیدگاه خاص فرهنگی که زمینـه ی رشد این مفاهیم بوده است، ممکن نبوده و منـوط بـه شـناخت و درکی کلی از نظامی معنوی است کـه در آن بـه وجـود آمـ ده اسـت؛ نظامی که در درون خود همواره این اندیشه را پرورانده که انسـان بـا محیط و همه اجزای زندگی در تناسب و هماهنگی ذاتی به سـر مـی برد. شهرسازی سنتی دارای نظامی هماهنگ و نظم و وحدانیتی است غیرقابل اجتناب و با توجه به آنکه انسان و کیهان خود، محصول هنـر قدسی و وابسـته بـه صـفات الهـی هسـتند، در واقـع نـوعی نظـم و وحدانیت را به نمـایش مـی گذارنـد کـه رو بـه سـوی معبـود دارد و همچون کیهان، اصل الهی را بـاز مـی تابانـد. » حقیقـت معمـاری و شهرسازی ایران را می تواان در ایجاد متعالی تـرین رابطـه ممکـن بـا انسان وطبیعت، جامعه و ماورالطبیعه به دلیل خلـق یـک اثـر مـادی دانست« (گلیجانی، .(41:1384
-5-2 نظم
برخی از مفاهیم، مانند نظم و وحدت، به علت مفهوم گستردهای که دارند، از دیرباز در فلسفه و عرفان و هنر مـورد بحـث بـوده انـد. دبدگاه هایی که برجنبه های نامنتاهی انسان در جهان اسـتوارند، بـر آنند که این معانی در برگیرنده ی نکـاتی هسـتند کـه بیـان آنهـا بـا مفاهیم فلسفی و عرفانی آمیخته است.
نظم دهی به محیط همواره از معمول ترین و درعین حال پیچیده ترین فعالیت های بشر بوده است. درهر عصـری از تـاریخ، انسـان در جستجوی تعادل مواجهه بـا طبیعـت و شـهر، از طریـق سـازماندهی درونی و بیرونی سعی نموده به نظم بالقوه و فطری خود دست یابد.
انسان جامعه سنتی اقدام به ساخت بنـایی مـی کنـد کـه دارای همان نظم و قوانین طبیعی است.در چنین جامه ای، شـهر بخشـی از نظـام آفــرینش و طبیعــت قلمــداد مـی شــود کــه هماننــد آن واجــد خصوصیات رشد اجزاء با حفظ کل است نظم به معنـی وسـیع کلمـه گویای وضع یا کیفیتی است که دارای نظام و ترتیب باشد، حالتی بـه دور از آشفتگی و بهم ریختگی. » آن ویژگی های مشتکی کـه مبـین احساس کلی وحدت، نظم و هماهنگی هسـتند، عناصـر اصـلی یـک طرح سازگار و متناسب را به وجـود مـی آورنـد.« در تـاریخ طراحـی شهری تفاوت هایی در تعریف نظم دیده می شود. ویتریوس ، معمار و مهندس رومی، در یک قرن قبل از میلاد و بعد از او معمـاران دوره ی رنسانس درباره ی نظم تعریفی روشن و جهانی به دست می دهند که امروز نیز مورد قبول است. ویترویوس مـی گویـد: »رعایـت مقیـاس، اندازه یا مقدار مناسب در یکایک اجزای یک اثر و توافق آنها نسبت به
کل موجد نظم است. نظم، سازگاری بر حسب مقدار و کمیت است)« توسلی ، .(95 :1371
ترتیب، تنظیم و ارتباط متناسب و متوازن اجزاء و عناصر کالبدی فضائی و رعایت مقیاس و اندازه مناسب در یکایـک اجـزای شـهر و توافق آنها نسبت به کل شهر، موجب ایجاد نظم در شهرهای سـنتی بوده است. از بررسی تاریخی شهرهای سـنتی چنـین برمـی آیـد کـه ساکنان آنها ضوابطی در زمینه ی احداث بناهای عمـومی و شخصـی داشته اند. هیچ شهروندی حق آن را نداشته، چه در ارتفـاع و چـه در پهنای خانه ای که می خواسته بنا کند، از اندازه های توافق شـده بـه منظور زیباسازی شهر فراتر رود و یا کاستی های چشـمگیری اعمـال نماید. رنگ، مصالح به کار رفته و علامت هـای مشخصـه هـر یـک از بناها نیز نمی توانسته بی توجه به آنچه به عنوان سنت در شهر رایـج بوده، تعیین شود(فلامکی ،1385،.(52 توجه به نظـم عـالم و انتظـام امور عالم به وسیله ی خالق جهان هستی و طبیعت پیرامون انسـان و تأثیر پذیرفتن از آن در آثار معماران و شهرسـازان گذشـته ایـران بـه خوبی آشکار است.
اصل نظم، یکی از اصولی است که در معماری و شهرسازی سنتی ایران مورد توجه قرار گرفته است و به بهترین وجه در تمامی بناها از بناهای عظیم و بزرگ ععمومی تا خانه هـای مسـکونی و از فضـاهای عمومی شهری تا فضاهای نیمه عمومی و خصوصـی تـر بکـار گرفتـه شده است. می توان گفت اصل نظم در شهرهای سنتی از کلان ترین فضاهای شهری تا ریزترین فشاهای معماری را تحت تـأثیر قـرار داده اس. نظم، اصلی است پایه ای که در طول تاریخ به گونـه ای نیرومنـد بر ساختار فضایی – کالبدی شهرهای ایران حاکم بـوده ولـی درقـرن حاضر به آشفتگی انجامیده است.
مفاهیم مؤثر در ایجاد نظم در شهرسازی سنتی ایران در اینجا به بررسی مفاهیم و ویژگی هـایی از شهرسـازی سـنتی
ایران که در شکل دادن به اصل نظم در کالبد شهرهای گذشته مـؤثر بوده اند، می پردازیم .
تقارن: تقارن در بدنه ها و فضاهای شهری عبارت است از ترتیـب آرایش عناصر اجزای همانند در دو سوی یک محور. در ایران، تقارن در معماری و فضای شهری چون همواره قـرین وحـدت بـوده وضـع قوی تری پیدا کرده و همواره با عنصر پرقدرت مرکزی همـراه بـوده است(توسلی، .(120:1376
تعادل: تعادل در بدنه فضای شهری به معنای برابری، همتـرازی یا همسنگی وزن های بصری در نما است. برای دستیابی به آرامش در نما تمام نیروهای بصری باید یکدیگر را خنثی کنند؛ یعنی نیروهـایی که در یک جهت قرار می گیرند با جمع نیروهای جهت دیگر به حـال تعادل در آیند (توسلی، .(120:1376
ریتم: در نمای معماری و فضای شهری، ریتم ، تکرار قوی، منظم پیوسته عناصر و اجزایی است که کل را پدیـد مـی آورند(توسـلی، .(122:1376
هماهنگی: هماهنگی در طراحی فضای شهری عبارتند از ترتیـب، تنظــیم و ارتبــاط متناســب و متوافــق اجــزاء و عناصــر کالبــدی و فضایی.»اولین سطح از هماهنگی، ماهیت اثر گذار عناصر شکل شـهر را در کل در نظر می گیرد؛ یعنی شیوه ی پیوستن جزء بـه کـل کـه می تواند بنا یا منظـره ی شـهری و یـا یـک کـل بـزرگ تـر باشـد« Smith)،.(14:1974
انسجام: حالتی است که در آن اجزای تشکل دهنده ی یک شـی به طور مناسب کنار هم قرار گرفته و یک کل واحد و یکپارچـه را بـه وجود می آورد. انسجام را می تـوان فراینـد سـازمان دهنـده ی نظـم فضایی دانست که واحدهای فضایی منفک را به یکدیگر مرتبط مـی سازد. انسجام یک شهر نمی تواند از کلیـت شـیوه ی سـاختمانی کـه برای احداث ساختمان هایش یه کار می رود جـدا باشـد. انسـجام در شهر زمانی حاصل می شود که فضاهای عمومی و کـل هـای واسـطه ای در مقیاس ساختمانهای جداگانه گرفته تا کوچکترین کـل هـا در جزئیات بنا (الکساندر، .(55:1373
وحدت و ترکیب: کلی مطلوب که در نتیجه اتحاد و توافق اجـزاء فراهم شده باشد، ترکیبی برخوردار از نظـم پدیـد مـی آورد و نشـان دهنده ی وحدت و استحکام بصری است. در سیمای شـهر، ترکیـب متناسب و واجد نظم بر پیونـد و ترتیـب اجـزاء وعناصـر و توجـه بـه چگونگی ترکیب می شوند، چنـان همـاهنگی از نظـر وحـدت شـکل برقرار باشد که بدنه ی محصور کننـده علـی رغـم شـکل گیـری بـا بناهای متفاوت، صورتی پیوسته پیدا کند (توسلی، .(107:1376
تناسب: در تناسب، ارتباط اندازه اجزاء نسبت به یکدیگر از سویی و نسبت به کل از سوی دیگر مـورد نظـر اسـت. در واقـع سیسـتم و سلسله ای از نسبت ها که در ارتباط باهم تأثیر می گذارنـد ( پـاکزاد، (125:1385 اگر چیزی از اندازه ی مناسب خود خارج شود، انسجام آن از بین رفته و از هـم گسـیخته مـی شـود Bohm)، (175:1980 مفهوم نسبت و تناسب در ارتباط میان ابعاد یک ترکیب نهفته اسـت. در مورد فضای شهری نسبت بین ارتفاع ساختمانها و عرض فضا و در مورد میدان ارتفاع بدنه میدان و عرض و طول میدان مورد نظر است. (توسلی، .(111:1376
سلسله مراتب: این اصل یکی از معیارهایی است که می تواند در تعریف نظم حاکم برمجموعه ها و ارتباط بـین اجـزاء آنهـا همچنـین ارتباط هر یک از اجزاء با کل مجموعه نقشـی بنیـادین را ایفـا نمایـد (تقی زاده.(275:1378 سلسله مراتب، یکی از اصولی است که ارتبـاط بین اجزاء یک کل و ارتباط بین کل هایی را کـه خـود جزیـی از کـل بزرگ ترند تعریف می کند؛ بدین ترتیب که هرگاه چند عنصر درکنار هم قرار گیرند نظمی در روابط بین آنها بـه وجـود مـی آیـد. سلسـله مراتب در واقع نظمی فراگیر است که انتظار می رود عناصـر بـا ارزش های متفاوت تحت تأثیر آن قرار گیرند (گروتر،(328:1386
در شهر سنتی ایرانی، شهر واجد سـازمان مرکـزی مشـخص بـا اجــزاء و عناصــر متشــکله آن بــوده کــه در آن محــلات متمــایز بــا سازماندهی منسجم و با مراتبی مشخص با یکدیگر انتظام یافته انـد و