بخشی از مقاله

چکیده

ادراک زیبائی یکی از نیاز های انسانی است که شهروند در فضای شهری طالب آن است. درک زیبا شناسی از محیط شهری اساسا بصری و وابسته به زیبایی است. در شهر های در حال رشد که اجزای آن به طور مداوم افزوده می شوند، شکل شهر با مسائلی جدید در مورد داخل شدن این واحد ها در نظام بزرگ تر شهری روبرو شده و در زیبائی شهر و در ساخت شهر که ترکیبی از مولفه های طبیعی و مصنوعی می باشد خلل ایجاد می کند. لذا با تحلیل معیار هایی زیباشناسی تلاش بر این است که در شهر توجه به نیاز زیبائی شهروندان تامین شود . از طرفی انسان از یکنواختی محیط، احساس رکود و افسردگی می نماید و طالب حضور در محیطی است که از تماشای آثار آن لذت ببرد.

چرا که فرد در فعالیت های روزانه خود در قسمت های عمومی فضای شهری حضور یافته و انتظار فرم و ظاهری با معیارهای زیبایی را دارد و همچنین مرتب آن را تجربه می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی و برداشت میدانی قسمتی از فضای شهری را با توجه به معیار های زیبایی شناسانه مورد بررسی قرار دهد تا در نهایت ضمن سنجش محیط از دید تحلیل گرایانه زیبایی شناسی به نقاط قوت و ضعف موجود در محدوده دست یافته و گامی را در جهت ارتقاء محیط در آینده بردارد.
-1 مقدمه

گرچه زیبایی به عنوان یکی از اصلی ترین و عالی ترین نیاز ها و گرایش ها فطری انسان از قدیم الایام همه انسان ها را به خود جلب نموده، همه انسان ها جویا و طالب آن بوده اند و برای خلق آن جدیت کرده اند. اما اولین بار ابلاغ واژه زیبایی شناسی توسط بومگارتن مطرح گردید. وی زیبایی شناسی را معادل فلسفه هنر می دانست. در واقع زیبایی شناسی جدید فقط به این که چه چیز - در هنر - زیباست نمی پردازد، بلکه می کوشد سرچشمه های حساسیت آدمی به صور هنری و ارتباط هنر با سایر عرصه های فرهنگ - چون فلسفه، اخلاق، دین، علم و صنعت - را کشف کند.

توضیح واکنش انسان نسبت به زیبایی و هنر، توصیف این واژه ها، تبیین چگونگی دریافت پدیده های ”زیبا“ و ”هنری“ توسط انسان، توضیح کیفیت ها و راه های تجربه انسان در برابر یک شی زیبا یا اثر هنری، تعیین این که مفاهیم زیبایی و هنر معانی دیگری جز معنای ذهنی دارند یا نه، همگی از مباحث زیبایی شناسی به شمار می آید. اعم از آن که اصولا فضای شهری را فضایی با تناسبات زیبایی شناسانه تلقی کنیم،

یا این که عوامل دیگری را در تعریف فضای شهری دخیل بدانیم، نفس زیبا بودن یک فضای شهری - همانند هر فضا و هر اثر انسانی - واجد اهمیت در خور توجهی است. این اهمیت از آن جا ناشی میشود که انسان، علاوه بر آن که میل دارد، در فرایند خلق ساخته های خویش اصول و معیار های زیبایی شناسانه را رعایت کرده و اثری زیبا بیافریند، حضور در یک فضای زیبا را به حضور در یک فضای زشت ترجیح می دهد. اصولا حضور در یک فضای زیبا و تماس با زیبایی تاثیرات مطلوبی بر ارتقای کیفیت حیات دارد و این ها برامده از حس زیباپرستی، زیبا دوستی و زیبا طلبی انسان است .[1]

2 روش تحقیق

در پژوهش جاری - حاضر - با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و برداشت میدانی به تجزیه و تحلیل های مولفه های زیبا شناسانه در فضای شهری مورد نظر پرداخته شده است.

3 مبانی نظری

31 فضای شهری

فضا های شهری یا عرصه های عمومی، مکان اصلی زندگی اجتماعی شهروندان و اساس و بنیان دانش حرفه ای طراحی شهری هستند. از این رو از اهمیتی بسزا در پویایی محیطی و حیات مدنی برخوردار هستند .[2] در تعریفی فضا های شهری فضا های بین ساختمان ها در شهرها و دیگر مکان ها می باشد .این فضا از نظر هندسی با نمادهای گوناگون محصور می شود و وضوح ویژگی های هندسی و کیفیت های زیبا شناختی اجازه می دهد افراد آگاهانه فضای باز بیرونی را به عنوان فضای شهری تلقی نمایند . [3] تیبالدز فضای شهری را محیط های شهری می داند که بدون توجه به سن، توانایی، سوابق درآمد قابل دسترس باشند و بتوانند قدرت گزینش را در دسترسی به فعالیت ها، ساختمان ها و منابع مختلف برای همگام پدید آورند. بنابراین فضا های عمومی شهری محیط هایی هستند که در آن انسان ها زندگی کرده، کار و رفت و آمد می کنند. در تعاملات اجتماعی با یکدیگر دیدار و مراوده کرده و بر دانش خود می افزایند .[4]
32 زیبایی

در خصوص زیبایی تاکنون تعاریف بسیاری ارائه شده است. نکته ای که به عنوان وجه مشترک در تعاریف زیبایی، میتوان مطرح کرد جاذبه است. به نظر استاد مطهری آن جا که زیبایی وجود پیدا می کند یک نیروی جاذبه ای هم هست. آنجا که زیبایی وجود دارد، عشق و طلب هم وجود دارد. آنجا که زیبایی هست حرکت و جنبش هم هست و خود زیبایی موجد حرکت و جنبش است. زیبایی از طرفی جزء حقایقی است که قابل درک است و از طرف دیگر ربط وثیقی احساس آدمی دارد، آنگاه که زیبایی درک شد انسان - یا هر موجودی - به طرف آن کشیده می شود. انسان مفتون و مجذوب زیبایی است و طبیعت وی بر چنین گرایشی سرشته شده است .[5] در ادامه با توجه به موارد بالا اصول و معیارهایی در ارتباط تحلیل های زیبایی شناسانه تعریف شده است.

321 تناسب

متفکرین و متخصصین، فضای شهری را فضایی می دانند که تناسبات زیبایی شناسانه در آن پدیدار یا قابل کشف باشند. با توجه به معروف ترین و قدیمی ترین تعریف رایج از زیبایی که آن را معادل وجود تناسب می داند، طبیعی است که تناسب در زمینه های مختلف قابل بررسی است. از جمله تناسب در اجزاء یک پدیده، تناسب در شکل یک پدیده با عملکرد مورد انتظار و تناسب در ویژگی های یک پدیده با حس یا قوه ای که آن را درک می کند .[6] شکل:1 انواع ابعاد تناسب در فضای شهری [6]

در مورد نسبت ابعاد فضا با یکدیگر وقتی به بحث زیبایی مرتبط می شوند، عناوین اصلی که با هندسه فضا مرتبط می باشد و در تعریف و ظهور زیبایی آن ایفای نقش می کنند، شامل خط اسمان، محصوریت فضا، پیوستگی بدنه و ... مورد بحث قرار می گیرند. در ارتباط با رابطه و موقعیت عناصر فضا نسبت به یکدیگر طبیعی است که انباشتن مقادیر متفاوتی از مواد و مصالح تشکیل دهنده یک ساختمان در محوطه، منظره زیبا و خوشایندی را در مقابل چشمان ناظرین قرار نمی دهد.

در حالیکه اگر این مصالح در طرح اندیشیده ای، هر کدام در جای خاص خود قرار گیرند، کالبد حاصل می تواند اثری زیبا، هنرمندانه باشد و در نتیجه از اغتشاش و بی نظمی که سبب از بین رفتن جلوه های بصری می شود، جلوگیری نماید. علاوه بر موارد ذکر شده یکی از اصلی ترین عناصر تعریف کننده و هویت دهنده فضای شهری که در ظهور زیبایی بصری با خدشه به این زیبایی نقشی شایان توجه ایفا می کنند، گروه عناصر الحاقی می باشند که بی توجهی به آن ها سبب آشفتگی و اغتشاش در زیبایی فضای شهری می شود .[6]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید