بخشی از مقاله


بررسی تاثیر نور و رنگ در معماری مساجد ایران (نمونه موردی: مسجد شیخ لطف اهلل اصفهان)

 

چكیده

نور و رنگ به عنوان نماد و ابزارهای مهم در برقراری ارتباطی محکم و تاثیرگذار بین انسان و خالق او در فضاهای معنوی و نیایشگاهی، نقش حائز اهمیتی ایفا می کنند. لذا این عناصر و طرز به کارگیری و نمایش آنها در معابد و مساجد بازتاب دهنده ی طرز و سطح تفکر مردمان هر سرزمین در مورد جایگاه انسان و نحوه ی ارتباط او با عالم ملکوت می باشد.در حقیقت نور و رنگ از عناصری می باشند که تاثیر مستقیم بر درک بهتر فضای مساجد دارند و باعث ایجاد حسی روحانی و ملکوتی در بدو ورود به مسجد می شوند.این دو ویژگی از بهترین ابزار معماران برای شناساندن هنر و فرهنگ و معماری اسالمی می باشند.بر همین اساس در تفکر اسالمی در ایران،از این دو ابزار در نهایت دقت وظرافت در کنار هم استفاده شده است و فضاهایی اعجاب انگیز را خلق کرده است.لذا به نظر می رسد نور و رنگ در مساجد ایران برای نمونه در مسجد شیخ لطف اهلل اصفهان از عوامل تاثیر گذار بر شکل گیری معماری این نوع فضاها می باشند به همین خاطر در این مقاله به بررسی این دو عنصر ،چگونگی تعامل و رابطه ی آنها با هم و شناخت عواملی که باعث افزایش اثرگذاری نور و رنگ در معماری مساجد و شکل گیری فضای معنوی آنها به خصوص در مسجد شیخ لطف اهلل اصفهان می شود،پرداخته شده است.روش تحقیق در این نوشتار به صورت توصیفی بوده و اطالعات به صورت کتابخانه ای گردآوری شده اند.

واژههای كلیدی: نور ، رنگ ، معماری مساجد ایران ، مسجد شیخ لطف اهلل.


-1مقدمه :

مساجد بعنوان ساختار های اجتماعی اسالم ، همواره به نقش آفرینی چند منظوره در قرون گذشته پرداخته اند. گرایش مردم آزاد اندیش دنیا به مفاهیم عالیه اسالم از یکسو و ناکامی نظری و عملی تمدن مادی در برخی جهات از سوی دیگر ، بر اهمیت و نقش مساجد در جامعه جهانی افزوده است.-1-مساجد بعنوان اجتماعی ترین مکان حضور مسلمین ، جایگاه تالقی دین و هنر اسالمی می باشند. صرف نظر از نزهت معنوی ، این بناهای باشکوه در چشم هربیننده " گالری هنر اسالمی" به شمار می آیند..بنابراین می توان مسجد را از آن حیث ، جایگاه تجلی هنر و معماری اسالمی قلمداد کرد که هنرهای گوناگون ، بر روی هم فضا و مکان خاصی را پدید می آورند، فضا و مکانی که برای ایجاد رابطه میان خدا و خلق او مناسب باشد و در عین شکوه و جالل ، آراستگی و تزئین آن ، ذهن انسان را به جای توجه به خداوند سبحان به خود مشغول نسازد.-2-

از جمله مساجدی که در آن نبوغ و استعداد و هنر سازنده همگان را شگفت زده کرده است مسجد شیخ لطف اهلل در اصفهان است؛ هنر و نبوغی که در ساخت این مسجد به کار رفته است تا آنجا تحیر بر انگیز است که باستان شناس غربی،پروفسور پوپ، در باره بنای این مسجد چنین گفته که «به سختی میتوان این بنا را محصول دست بشر دانست. » همچنین در کتاب بررسی هنر ایران ضمن شرح عظمت این خانه خدا می نویسد: این بنا توافقی است بین یک شور و هیجان و یک سکوت و آرامش با شکوه ،که نماینده ی شوق سرشار از زیبایی بوده و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمی تواند داشته باشد.» هر گوشه ای از مسجد شیخ لطف اهلل هزاران اسرار و هنر در خود نهفته دارد که با فهم آن انسان شوقی آسمانی برای عبادت و پرستش خداوند پیدا میکند. تا آنجا که هر گوشه ای از مسجد و قرار گرفتن آن به شیوه ای خاص حکمتی را در دل خود پنهان دارد که با کشف و فهم آن می توان لذتی عمیق را از هنر تشیع دریافت کرد.

از جمله موارد حیرت برانگیزی که در مسجد شیخ لطف اهلل به کار رفته است مسئله نور پردازی است تا آنجا که می توان گفت مسجد شیخ لطف اهلل بر اساس نور پردازی بنا شده است و معمار بنا در ترکیب نور و فرم و رنگ دست به نبوغ تازه ای زده است که تا کنون نظیر آن وجود نداشته است.

حال با وجود پیشرفت های علمی بشر و دستیابی او به مصالح برتر، هنوز هم به نظر غالب هنرمندان مسجد شیخ لطف اهلل شاهکاری است که پس از صدها سال در زمینه ی رنگ، نقش و نور از آثار معاصر ومتاخّرپیشی می جوید. رنگ بر روی جداره های مسجد آنچنان با مصالح یکی شده است که مخاطبان خود را از آرامش - که غایت احساس بسیاری از بناهاست – فراتر برده و در پیچیدگی ساده ای او را به عالم معنی می کشاند، در این میان ترکیب نقوشی که هر یک جامی از مفاهیم را در دل طرح قوس-پیچک های خود پنهان نموده اند، با مالیمت و همدلی با رنگ، مخاطب را در دنیای آرام مفاهیم تنها می نمایند و در این میان پرتو های نور که دلیل هستی رنگ و نقش برای بییننده هستند آنچنان هوشمندانه در فضا وارد می شوند که با ایجاد خلصه ای حیرت آور، تنهایی به وجود آمده را بر هم زده و آرام در گوش جان، به مخاطب تنهای خود نشان می دهند که تنها نیستی و او که نشناختی و سال ها از غم او سوختی، اکنون نیز، با توست. -3-

حال با توجه به مطالب ارائه شده مبنی بر وجود رابطه ی تنگاتنگ و جدانشدنی بین دو ویژگی نور و رنگ ، ارائه شناخت کافی از این دو و اثرگذاری دو سویه ی آندو بر هم، در این تحقیق سعی شده است به تفهیم معیارهای استفاده از این دو خصیصه )رنگ و نور(در معماری مسجد شیخ لطف اهلل اصفهان بپردازیم.با توجه به اینکه مبحث نور و رنگ ، تاثیرات و دالیل به کار گیری آنها در مساجد ایرانی از جمله مباحثی است که در معماری مساجد به ندرت به نقد و بررسی توآمان آنها پرداخته شده است ، لذا نیاز به بررسی و مطالعه و بازشناختی در این زمینه احساس می شود .

-2 روش و پیشینه تحقیق:

روش تحقیق به صورت کیفی بوده و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به گردآوری منابع اقدام شده است.البته در سالهای اخیر راجع به نور و رنگ در وجوه مختلفی از معماری مساجد اسالمی و ایرانی تحقیقاتی صورت گرفته که به نمونه های زیر می توان اشاره کرد.

"کتاب حس وحدت" اثر نادر اردالن و الله بختیاری، از آثار درخور توجه در فهم بهتر نظام های سنتی رنگ و حکمت آنها به می باشد. -4- "نور و رنگ در نگارگری ایرانی و معماری اسالمی" اثر سید رحیم خوش نظر و محمد علی رجبی که می توان از آن به مروری بر فلسفه و حکمتی که بر اساس آن نور و رنگ در معماری ایرانی شکل گرفته اند،دست یافت. " -5- بررسی نقش نور در معماری سنتی و اسالمی" مقاله ایست که لیال محبی و الهام کاظمی در حیطه ی معماری سنتی و اسالمی به تحقیق پرداخته اند

.از این نوشته می توان دریافت که که هیچ نماد و مظهری مانند نور به وحدت الهی نزدیک نیست. -6 - نرگس زمانی گندمانی در مقاله ای تحت عنوان " علت شناسی انتخاب رنگ کاشیکاری های مساجد عصر صفویه در اصفهان" به این نتیجه دست یافته است که هنرمند رنگهای کاشیکاری ها را از روی آگاهی انتخاب کرده و علم و حکمت را به ذوق آمیخته و اثری زیبا و دلنشین پدید آورده که تا امروز شکوه خود را حفظ کرده است. -7-

-3مبانی نظری:
-1-3 نور:

نور در فرهنگ دهخدا به معانی روشنایی،ضیا ، سنا ، فروغ ،کیفیتی است که به وسیله حس بینایی درک می شود.تابندگی ،جلوه ،سو،قوه ی بینایی در چشم آمده است-8-و در فرهنگ عمید به معانی روشنایی ،فروز ،روشنایی چراغ یا آفتاب و خالف ظلمت بیان شده است. -9- .نور در نزد صفویان عبارت از وجود حق است به عبارت ظهور او فی نفسه و ظاهر نمودن ،غیر را در علم و عین که شمس نامیده می شود. -10- نور در هر عصر و دوره ای دارای برداشت مفهومی خاص و ویژه ای بوده است.

اشیا در این عالم یا از خود نور منتشر می کنندو به واسطه ی نور خود دیده می شوند - مانندخورشید ،شیشه گداخته،رشته ی المپ و فلز مذاب- و یا به واسطه ی نوری که بر اثر تابش به سطح خارجی آنها به چشم انسان می رسد دیده می شوند.بر این اساس هر شی غیر نورانی در مواجه با تابش نور قسمتی از آنرا جذب می کند که به انرژی گرمایی تبدیل می شود،قسمتی را از خود عبور می دهد و قسمت دیگر را منعکس می کند که موجب رویت آن می شود.اما جدای از فرایند علمی نور در طبیعت مفهوم ماهیت نور همواره مورد توجه بشر بوده است.نور در ادیان و مذاهب مورد احترام و تقدس بوده است.در دین زرتشت،تفسیر هستی ،فرشته شناسی و تقدس آتش بر مبنای نور است.در دین یهود ،اولین مخلوق خدا ،نور است و در مسیحیت ،عیسی مسیح )ع(،کلمه نور و یا خدا و نور و یا پدر نورهاست و در نور ساکن است.در اسالم نیز بر معنویت نور تاکید شده است.همچنین نور در عرفان و تصوف با تاسی از قرآن ،اسمی از اسمائ الهی دانسته شده و عبارت از تجلی حق به اسم «الظاهر»یعنی وجود ظاهر در تمام موجودات و گاه بر هر چه که پنهان را آشکار می کند از علوم لدنی ،و ارادت الهی که ما سوی اهلل را از دل بیرون می کند،اطالق می شود.نور در نظم و نثر در ادبیات فارسی به انحا گوناگون به کار رفته است. -11-

در نظام سهروردی نوراالنوار ذات نخستین،نور مطلق یعنی خدا،کاملترین نور در سلسله انوار واهب کمال است،-12-نوراالنوار غنی مطلق است و ورای او چیزی نیست-12- وی معتقد است که نور باید برای سالک اشراق شود . تا آدمی از نور نوراالنوار ،مستفیض نگردد در ظلمت و تاریکی خواهد ماند.-13- وی در حکمه االشراق خداوند را با نوراالنوار ،نور محیط،نور قیوم،نور مقدس معرفی می کند.

نور االنوار به دلیل شدت ظهور و کمال اشراق و لطف خود محیط بر انوار است و به دلیل نیاز سایر انوار به او قیوم است.خود او در حکمت االشراق دراین باره می گوید :"ذات نخستین نور مطلق،یعنی خدا، پیوسته نورافشانی و اشراق می کندو از همین راه متجلی می شود و همه ی چیزها را به وجود می آورد و با اشعه ی خود به آنها حیات می بخشد.هر چیز در این جهان منشعب از نور ذات اوست و هر زیبایی وکمال موهبتی از رحمت اوست و رستگاری عبارت از وصول کامل به این روشنی است."عالم جسمانی که پایین ترین مرتبه ی مفروض است اگر نسبتی با نور داشته اشد می باید واقعیت داشته باشد،یعنی جسم ، برزخ یا مرتبه ی میان نور و ظلمت است و در صورتیکه نور دریافت کند به اشکال مختلف لطیف دیده می شود اما در صورتیکه نور نباشد به ظلمت و گمراهی خواهد رفت.سهروردی با تلفیق معنای ظهور از تفکر صوفیانه با نور،به معنایی از واقعیت و شناخت آن می رسد که تازگی دارد.او در عین حال که به جدایی عالم ذهن و عالم عین قائل است،آنها را دو ظهور از واقعیت اشیا می خواند بدان گونه که بین ظهور ها نه دوگانگی ،بلکه تفاوت مراتب وجود دارد. -14-

-2-1-3 نور در تفكر پیش از اسالم:

به جرات می توان گفت نور عامل ترین صفت حق و وجود او در ادیان و مذاهب بوده است،به گونه ای که در دین زرتشت روشنایی مظهر اهورا مزدا و تاریکی مظهر اهریمن است و در تورات موسی )ع( ،یهوه خدای یهود در زبانه های آتش در کوه تور به پیامبر طاهر می شود.در انجیل عیسی )ع( آمده است خدا نور مطلق است.-15- ایرانیان از هرچه که تاریک و ظلمانی و تیره است نفرتی طبیعی داشته اند.از دیرباز پیروزی نور بر تاریکی اهریمن یکی از خصایص اصلی دین قدیم ایران بوده است. .-16- نور در فرهنگ پیش از اسالم نیز در بین ایرانیان از جایگاه ویژه ای برخوردار است به طوری که در حکمت ایران باستان از خداوند که همان اهورامزدا باشد به منزله ی روشنی بیکران و از رنگ به عنوان اولین دختر نور یاد شده است. -5-


-3-1-3 نور در تفكر پس از اسالم:
آیه ی 35 سوره نور ،نه تنها به دلیل اینکه کاملترین آیه ی نوری قرآن است بلکه از دید اینکه منشا و مبدا آثار هنری اسالمی است مورد توجه واقع است؛چنانکه معمار مسلمان در بهره گیری از این آیه نمود تمثیلی آنرا در هدایت مومن به معبود در یک فضای مقدس )مسجد ( به خوبی به نمایش می گذارد و در آنجا این نکته را متذکر می شوند که « وجود تنها از آن خداونی است که به تمامی نور است و این نور دارای مراتبی است که در امثال و حور ظهور می کند. -17-پس از ظهور اسالم ایرانیان مفاهیم و مظاهر نور را که سال ها به آن اعتقاد داشتند در فرآن کریم جستجو کردند و آنرا در سوره ی نور یافتند)...اهلل و نور السموات و االرض مثل نور کمشکوهَفیها مصباح المصباح فی زجاجهَ الزجاجه کانما کوهک دری یوقر منجرهَش مبارکهَزیتونهَ ال شرقیهَ و ال غربیهَ یکاد زیتها یضیی ولو تمسسه نار نور علی یهدی اهلل لنوره من یشا و یضرب اهلل االمثال للناس وهلل بکل شی علیم(آنچه از کلمه

نور در این آیه فهمیده می شود همان نور های محسوس است که هنوز تمام جوانب آن توسط فیزیکدانان کشف نشده است،اما عزیز الدین نسفی )اندیشه پرداز قرن )7 به شیخ خود می گوید این نور را به چشم سر نتوان دید به چشم سر )راز(توان دید... -18-در تفسیر المیزان این آیه آمده است که ...« نور معنایی معروف دارد و آن عبارت است از چیزی که اجسام را برای ما روشن می کند و هر چیزی به وسیله آن ظاهر و هویدا می گردد. پس مصداق نام نور همان وجود است و از سویی دیگر چون موجودات امکانی وجودشان به ایجاد خدای تعالی است پس خدای تعالی کاملترین مصداق نور است و هر وجودی به وسیله ی او ظهور می یابد...

-19- پس از این آیه می توان نتیجه گرفت که :

)1 وجود تنها از آن خداونی است که به تمامی نور است.

)2 این نور دارای مراتبی است-17-کشف االسرار در تفسیر آیه نور ،نور را به دو صورت ظاهری و باطنی تفسیر می کندو نور باطن را نیز به درجات مختلف تفسیر می کند:اول نور،اسالم است و با اسالم نور اخالص،و یکی نور ایمان است و با ایمان نور صدق ،و سوره نور ،احسان است،و با احسان ،نور یقین.


-4-1-3 جایگاه نور در فرهنگ ایرانی:

«هانری کربن این نور را همان «هاله» ای می داند که در پیرامون کائنات و موجودات متعلق به عالم نور و اشراق موجود است» نوری که بر گرد مخلوقات اهورامزدا هاله افکنده است.همچنین این همان نور ساطع از عالم قدس است که اکسیر معرفت و قدرت و فضیلت تلقی می شود ..همچنان که ذکر شد این معنا در فرهنگ ایرانی، هاله نورانی یاد شده را اصلی ترین مشخصه ی قدیسین و اولیا در نگارگری ایرانی از یک سو و نقوش هندسی انتزاعی در دیگر سو قرار داد.شاید اولین نمونه از حضور انسانی نورانی و هاله نورانی اش در نگارگری ایرانی «نسخه از رساله خطی منسوب به جالینوس» مربوط به مکتب نگارگری سلجوقی است که تمامی شخصیت های موجود در تصویر ،دارای هاله ای نورانی اند.شباهت فوق العاده مفهوم نور در فرهنگ زرتشتی با «اهلل نور السموات و االرض» در فرهنگ اسالمی ،هاله ی نوری )که اینک به صورت شعله ای فروزان در آمده بود(در اطراف صورت پیامبران و اولیا قرار داد.)نمونه آن تصویر«ابراهیم در میان آتش»مربوط به مکتب شیراز یا «فرار یوسف از زلیخا»اثر کمال الدین بهزاد( -17-

اما تجلی هاله ی نورانی تنها خاص تصویر اولیا نبود،بلکه در تصویرگری نقوش هندسی انتزاعی نیز به صورت «شمسه» متجلی می گردد.«شمسه نوعی طرح ستاره ای و یا خورشید مانند و نزدیک به دایره در هنرهای تزیینی مثل کاشی کاری ،گچ بری،نجاری،کتابت و امثال آنهاست.-17- »پرداختن نمادین به نور و جایگاه محوری آن در گره چینی و هندسه ی زیر بنایی هنر های تزیینی اسالمی به خوبی مشاهده می شود؛ترکیب بندی های متکثر ،منتشر و زاینده ی آالت گره چینی که از شمسه ی مرکزی که در اکثر مواقع «ام الگره» نیز می باشد شروع شده و به کل فضای «قاب گره» منتشر می شود که این مسئله خود از صفات نور و حضور همواره ی آن در هنرهای اسالمی است.ولی در بطن ترکیب بندی سطوح پوشیده از اسلیمی های ایرانی مخصوصا بدنه گنبدها این پرتو افکنی به خوبی مشاهده می شود «به عنوان مثال در مرکز گنبد بی نظیر شیخ لطف اهلل در اصفهان ونیز نقطه ی مرکزی تزیینات مقرنس ها هم ایشان )معماران ایرانی( به خورشیدی نیم طاق ها با گنبدچه های صوفگون که در تیزه ی طاق قرار می گیرد و کانون نوری است که بیشتر طاسه های مقرنس ستاره گون از تشعشع آن حاصل شده است، شمسه می گویند.»

حجم فضا در نورپردازی معماری ایرانی ،اسالمی حایز اهمیت است.در این حجم فضایی و پوشش غیر هم سطح،انعکاس منابع نور بر سطوح با رنگهای یکسان،طیف های رنگین با سایه روشن های گوناگون ایجاد می کندو فضا و محیط را با درجات رنگین متکثر از سیر تا روشن تاللو و جلوه هایی بی انتها می نمایاند و از هر زاویه ی دیدی ،این جلوه گری ظهوری نو می یابد.نور پردازی در شبستان مسجد،در خدمت فضا سازی طراحی شده به گونه ای که به ایجاد سایه روشن )contrast( در مناظر دید انسانی )perspective(کمک شایانی می کند. -20-

نور در معماری گذشته ما با بینش اسالمی همگون شده و ارزشی دوچندان پیدا نموده و علت اهمیت آنرا می توان اینگونه خالصه نمود:

.1نور در معماری گذشته نمادی از حرکت به سمت حقیقت است که حس معنوی گونه را که نشانی از عالم باالست به فضا هدیه می دهد.

.2 بینش اسالمی و اعتقاد و ایمان به عالم ماورالطبیعه سبب شده که وجود نور را در بنا بتوان دید همانا آنچه که از آسمان به زمین نزول می کند نور است واین همان بینش اسالمی است که در گذر تاریخ معماری ما را جاودانه نمود و با معاری ما همگون شده و فضای معماری را معنوی نموده است.

.3 چهار ویژگی سیالیت و روشنایی ، نور و فضای مجازی، وحدت در کثرت و گشایش فضا همواره در معماری گذشته ما بوده است و در حکم روح بنا بود.اندیشه معنوی را از طریق ایجاد نور وسایه به وجود آورد. -21-

-5-1-3كاربرد نور در معماری مساجد:

اولین جایگاه تجلی هنر ایرانی و اسالمی در معماری مساجد است که فضا و مکانی برای ارتباط نوراالنوار است.در واقع اینجاست که معنای حقیقی معماری یعنی )معماری هنر نظم دادن فضاست(آشکار می شود. -21-

توالی نور و تاریکی ابزاری است مستعد برای بالفعل درآوردن ترتیب فضایی در مسجدی که ما باید تکراری از نقاط روشن و تاریک را در فضا داشته باشد،بخش های روشن پر انرژی،جذاب و در حال انبساط به ما نزدیک می شوند؛وبالعکس نقاط تیره ساکت و خالی از انرژی در آرامشی خواب آلود منقبض می شوند.اما وجود هر بخش تاریک عطش ما را برای ورود به بخش روشن بعدی زیادتر می کند.معمار به توالی فضاها نه فقط به چشم رسته ای از رویدادهای فضایی بلکه به مثابه های نورپردازیهای مختلف می نگرد،با تغییر نور ،ساختمان ساکن و پای در بند زنده می شود،نور طبیعی خاصیت حرکت،متفاوت بود و توالی و دگرگونی در لحظات را ذاتا در خود دارد که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود.در نظریه ی فضای هستی شولتز،اساسی ترین بخش بحث رابطه ی انسان و ادراک محیط ،نحوه ی نگرش انسان به محیط اطرافش است.بر این اساس است که معیارهای دیدن فضای هستی ومعماری مطرح گردیده و بخشهای دیگر کار سازماندهی می شود.شولتز این روابط را تقارن،تفارق،توالی،ترادف،ترتیب درون و برون و تداوم می نامد. -22- نور با عبور از سطوح شفاف و انعکاس می تواند تاثیر زیادی در حس فضایی گذاشته و به عنوان یکی از حیاتی ترین عناصر در معماری می باشد.استفاده ی گاه و بی گاه و غیرمنتظره از نور باعث ایجاد فضای روحانی در مساجد شده است. .-23-اساسی ترین دگرگونی های محیط اطراف ما در دو مفهوم ساده ی شب و روز نهفته است و نخستین فضای مسجد توجهی است به شدن های جهان و تجسمی است از ناپایداری این تاثیرپذیری از نور روز و تحوالت ناشی از آن در واقع به فعل درآوردن نیروهاست که به صورت بالقوه در مفهوم فضا نهفته است و در تعریف معماری ،مفهوم زمان می توان اینگونه حاصل شود.

در مسجد تاکید بر منبع نور وجود دارد.در بیرون و درون گنبد ،نورمیتواند به دو روش زمان را تصویر کند.نور میتواند به شکلی وارد شود که حواس را به منبع خود معطوف کند و باز می تواند مخفیانه وارد شده ،عاملی باشد برای دریافت ذهنی حرکات مجازی موجود در فضا. نوری که در بخشهای مختلف ،گنبد را در حال جدا شدن از بدنه ی بنا نشان می هد و مقرنس های زیر گنبد،نور را به دام انداخته ،از پرتو های برای آرایش خود استفاده می کنند.عناصر معماری اسالمی ،چنان انتخاب می شوند که پرتوهای نور را منعکس و منتشر سازند و به نوبه ی خود با این بازی نور و سایه دگرگون شوند.پنجره های زیر گنبد نور را به درون می کشانند و نور در زیر گنبد خانه سبب می شود تا مخاطب حس نماید که گنبدخانه شناور است و اینگونه فضای متفاوتی را به مخاطب خود هدیه دهد.«عبور نور از شبکه های هندسی نورگیر ها و تابش مستقیم آنها به درون فضا ،فرم سیالی از آن را در میان توده های مصالح به وجود می آورد که با تغییر زاویه ی تابش در روز،چنین به نظر می رسد که حجمی مجازی در حرکت است.-23- »

استفاده از عنصر طبیعی نور ،یکی از روش های نمایاندن احساس است،حسی که از طراح یا خالق مسجد به بیننده انتقال می یابد.همچنین مفاهیمی چون حس حضور،حرکت و تمرکز و ... را می توان از طریق تیرگی ها و روشنی ها بدون ارتباط کالمی و رابطه ای مستقیم انتقال داده و تمرکز بیشتر داشت و این دقیقا همان موضوعی است که آفریننده ی مسجد ایرانی به درستی به آن واقف بوده است. -24-

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید