بخشی از مقاله

بررسی رابطه میان آموزش عالی و بازار کار در ژاپن

رابطه میان آموزش عالی و اشتغال یکی از مسایل عمده در برنامه ریزیهای آموزشی کشورهای مختلف بشمار میآید. نظام آموزش عالی رابطه تنگاتنگی با بازار کار و برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد و تلاش می نماید تا فرصستهای شغلی را برای تعداد در حال تزاید جوانان متخصص فراهم آورد و بدین ترتیب، راه را برای اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد. زیرا همگان از نظام آموزش عالی انتظار دارند که بیش از هر نهاد دیگری در تحولات ساختارهای اقتصادی و اجتماعی تأثیر بگذارد و در راستای رشد و توسعه کشور عمل نماید.
در این مقاله تلاش می شود تا سیاستها و برنامه هسای دولت ژاپن برای جذب دانش آموختگان دانشگاهها و موسسات آموزش عالی از جنگ جهانی دوم به بعد مورد بررسی قرار گیرد. بررسی تدابیر شرکتها و موسسات گوناگون ژاپن برای جذب نیروی انسانی متخصص و تمایل دانش آموختگان برای اشتغال در زمینه های مختلف از جمله مواردی است که بدانها اشاره می شود.
در پایان مقاله نیز با توجه به مطالب مطروحه، پیشنهاداتی برای استفاده از تجارب ژاپن برای جذب و نگهداری دانش آموختگان دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ایران در بازار کار ارائه شده است.

مقدمه :
رابطه میان آموزش عالی و برنامه های توسعه یکی از مسایل عمده در برنامه ریزیهای آموزشی کشورهای مختلف بوده است، زیرا نظام آموزش عالی رابطه تنگاتنگی با برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد و تلاش می نماید تا نیروهای جوان متخصص تربیت نماید و بدین ترتیب راه را برای اجرای برنامه های توسعه فراهم سازد. لذا همگان از نظام آموزش عالی انتظار دارند که بیش از هر نهاد دیگری در تحولات اقتصادی و اجتماعی تأثیر بگذارد و در راستای رشد و توسعه کشور گام بردارد. ژاپن از جمله مهمترین کشورهای آسیایی است که در این رابطه گامهایی مثبت برداشته است. از اینرو در این مقاله سعی می شود تا تلاشهای دولت ژاپسن در خحصوصں سرمایه گذاری در نظام آموزشی جهت تربیت نیروی انسانی متخصص تشریح و تحلیل شود. زیرا این کشور به خوبی توانسته است نظام آموزش عالی خود را با برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی پیوند دهد. از این رو این سؤالات مطرح می شوند:
۱- ژاپن تحت چه شرایطی موفق به اصلاح و توسعه نظام آموزشی خود شد؟
۲- ژاپن چه سیاستها و اقداماتی را برای تربیت نیروی انسانی متخصص و اشتغال آن پیش گرفت؟
۳- ژاپن چه سیاستهایی را برای ارتباط نظام آموزش عالی با برنامه های توسعه اقتصادی پیش گرفت؟
4 - بخش خصوصی چه نقشهایی را در اجرای برنامه های آموزش عالی و توسعه صنعتی ایفا کرد؟
اهمیت این امر از آنجایی است که آشنایی با برنامه های آموزش عالی ژاپن و ارتباط آنها با برنامه های توسعه این کشور می تواند برای مقامات ایران مفید و ارزنده باشد و از تجارب مثبت آنها بهره برداری بعمل آورند. همچنین از تجارب این کشور می توان جهت بومی ساختن علم و تکنولوژی و جذب سرمایه ها و توان بخش خصوصی در توسعه برنامههای آموزشی و صنعتی کردن کشور استفاده کرد. هدف این مقاله معرفی نظام آموزش عالی ژاپن و ارتباط آن با برنامه های توسعه و بازار کار و سیاستهای اشتغال زایی دانش آموختگان آموزش عالی به منظور انتخاب الگوها و سیاستهای کارآمد منطبق با اوضاع اقتصای، اجتماعی و فرهنگی ایران است. این مقاله در پی پاسخگویی به سؤالهای زیر است:
۱- تاریخچه و سیر تحول و تکامل نظام آموزش عالی ژاپن به چه صورت بوده است؟
۲- ژاپن چه سیاستهایی را جهت مشارکت دادن مردم و بخش خصوصی در توسعه نظام آموزشی و صنعتی این کشور به مورد اجرا گذاشته است؟
۳- آموزشهای فنی و حرفهای ژاپن به چه صورت است؟
4 - ژاپن چه سیاستهایی را برای رشد و توسعه اقتصادی این کشور اتخاذ کرده است؟
این مقاله مبتنی بر روش توصیفی - تحلیلی است، از نظر گردآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یک مقاله توصیفی و از نظر هدف یک مقاله علمی و پژوهشی است.
تاریخچه
پس از پایان جنگ جهانی دوم (۱۹۶۵) دولت ژاپن تلاشهای خود را صرف برنامه ریزی و ترمیم خسارات ناشی از این جنگ و سازماندهی نظام جدید آموزشی نمود. بر اثر این تلاشها، نظام آموزش و پرورش ژاپن به منظور ارتقای سطح کمی و کیفی آموزشی به طور کامل مورد اصلاح و تجدید نظر قرار گرفت و فرمان امپراتور میجی (Miji) که بیش از نیم قرن بر نظام آموزشی این کشور حاکم بود، توسط مجلس قانونگذاری (دیت Diet) لغو شد. از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون هر ۱۵ سال یکبار، یک سری اصلاحات و تغییراتی در نظام آموزشی ژاپن صورت گرفته است. در اولین گام که تا سال ۱۹۱۰ طول کشید، بیشترین تلاشها صرف تجدید ساختار و سازمان دانشگاهها شد. در این راستا، اختیاراتی به دانشگاهها داده شد و از آزادی تحقیق در دانشگاهها حمایت شد. علاوه بر اینها، در اولین دوره تلاشهای زیادی برای جذب افراد نخبه و ممتاز در دانشگاهها صورت گرفت. دومین مرحله از سال ۱۹۱۰ شروع شد. در واقع دولت ژاپن به دنبال جنگ جهانی دوم تلاشهای گسترده ای را برای بازسازی این کشور آغاز کرد که طی دهه ۱۹۹۰، به تدریج ثمرات رشد و توسعه اقتصادی آن آشکار شد. در این دوران همزمان با تسریع رشد اقتصادی ژاپن، نقش آموزش و پرورش در زمینهٔ رشد استعدادهای درخشان اهمیت بیشتری یافت. نظام جدید آموزش و پرورش بر اساس دوری از ماهیت جنگ طلبانه و میلیتاریستی گذشته ژاپنیها و رشد همگون شخصیت دانش آموزان پی ریزی گردید. در این نظام، فرد و استعدادهای طبیعی او مورد توجه قرار گرفت و با اتکا به یک نظام دموکراتیک، پرورش این استعدادها مورد عنایت قرار گرفت. علاوه بر آن، استقلال آموزش و پرورش و عدم تمرکز در اجرای امور پذیرفته شد. همزمان با رشد صنایع، نیاز به نیروی کار ماهر نیز افزایش یافت. از اینرو مقامات آموزش و پرورش ژاپن برای پاسخگویی به درخواستهای صاحبان صنایع مبنی بر سیاستها، ایجاد دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی متنوع بود. در این سالها درآمدهای خانوارها نیز افزایش یافت و در نتیجه تقاضا برای ورود به دانشگاهها سیر صعودی به خود گرفت.
در دهه ۱۹۹۰، آموزش و پرورش چنان سریع توسعه یافت که بر آن نام «دوره انفجار آموزشی» گذاشتند. بر اثر این توسعه در نظام آموزش عالی نیز تغییراتی حاصل شد. یکی از ویژگیهای آموزش عالی ژاپن در این دهه ازدیاد موسسات آموزش عالی خصوصی بود. به طوری که در اواسط دهه ۱۹۹۰، حدود ۲۷۰ کالج و ۱۸۵ دانشگاه خصوصی مشغول فعالیت بودند. این در حالی بود که در آن زمان تعداد کالجها و دانشگاههای دولتی به ترتیب ۰ و ۳ واحد بود. کالجها و دانشگاههای خصوصی بیش از ۷۰ درصد کل دانشجویان ژاپنی را در خود جای داده بودند.
در این دهه، حدود ۱۰ درصد از دانش آموختگان دبیرستانها وارد دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی شدند. در سال ۱۹۹۸، حدود ۱۰ درصد نیروی کار ژاپن دارای تحصیلات عالی بودند. یک دهه بعد این رقم به ۱۵ درصد افزایش یافت.
بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰، سومین مرحله در آموزش عالی ژاپن آغاز شد. در این ۰ مرحله سیاستها و تمهیداتی برای افزایش کیفیت نظام آموزش عالی ژاپن آغاز شد. هر یک از این سیاستهای دولت که مونبوشو (Monbusho) به نمایندگی از آن عملیات اجرایی را انجام میداد، نقش اصلی را در ایجاد تحول بر عهده داشتند. یکی از مهمترین و مؤثرترین اقدامات این وزارتخانه، محدود کردن ایجاد دانشگاههای جدید و بردن دانشگاههای قدیمی از شهر توکیو و اطراف آن به شهرهای دور دست بود. از نتایج چنین اقداماتی، باقی ماندن نسبت ۳۵ درصد ثبت نام در طول ده سال اول برنامه سوم این کشور می باشد.
برخی از مؤسسات آموزش عالی هماهنگ با اهداف برنامه های نوین آموزش عالی از سال ۱۹۷۵ به بعد در این کشور ایجاد شدند. یکی از این دانشگاهها، دانشگاه تسکوبا (TSukuba) است که به عنوان یک دانشگاه با برنامه های نوین آموزشی و پژوهشسی در سال ۱۹۷۵ ایجاد شمال.
ژاپن در سال ۱۹۷۱ دارای بیش از دو میلیون دانشجو در دوره های تحصیلی مختلف بود که از این تعداد بیش از ۳۱۰۰۰ دانشجو در دوره های کارشناسی ارشد و بیش از ۱۵۰۰۰ دانشجو در دوره های دکتری مشغول تحصیل بودند. در سال ۱۹۸۲، مؤسسات صنعتی حدود ۷۰۰۰۰۰ دانش آموخته را استخدام کردند و صنایع ساختمانی نیز ۲۰۰۰۰۰ نفر دیگررا استخدام کردند.

مرحله چهارم از سال ۱۹۹۰ آغاز شد. با نزدیک شدن به سالهای ۹۰، بار دیگر تعداد جوانان هجده ساله این کشور افزایش یافت. مونبوشو با عوص کردن سیاستهای خود به سمت غیر تنظیمی (عدم کنترل رشد ایجاد دانشگاهها و پذیرش دانشجو در مقاطع پایین تحصیلی) به این رشد ناگهانی پاسخ داد. این سیاست باعث شد که بار دیگر میزان پذیرش دانشجویان توسط دانشگاهها افزایش یابد و به آ؛ درصد در سال ۱۹۹۵ برسد. در این مرحله توجه خاصی به محدود کردن رشته های علوم انسانی و افسزایش رشتههای فنی و مهندسی صورت گرفت. در سال ۱۹۹۳، تلاشهایی جهت بالا بردن کیفیت دانشگاهها آغاز شد. در همین راستا «مراکز کیفیت» در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی دولتی ایجاد شدند. این مراکز تأثیرات به سزایی بر توسعه علوم و تکنولوژی در این کشور بر جای گذاشته اند. در سال ۱۹۹۵، حدود ۱ آ۱۱ دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی در ژاپن وجود داشت ۲۸۲۰۰۰۰ دانشجو در آنها مشغول به تحصیل بودند. در این سال حدود آ؛ درصد جمعیت ۱۸ ساله وارد این مؤسسات آموزش عالی شدند. در سال مذکور ۱۱۰۰۰۰ دانشجوی دوره کارشناسی ارشد و ۰۰۰ دانشجوی دوره دکتری از مؤسسات آموزش عالی مذکور فارغ التحصیل شدند. در ژاپن دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی حتی پس از اخذ مدرک، با اساتید خود در ارتباط هستند و بر روی پروژه های تحقیقاتی کار می کنند. برخی دانشجویان نیز پس از گرفتن پروژه های تحقیقاتی با راهنمایی اساتید بر روی آنها کار کرده و بعد از ارائه آن به دانشگاههای مربوطه موفق به دریافت مدرک خود می شوند. آموزش عالی خصوصی آموزش عالی خصوصی نقش زیادی در رشد و گسترش آموزش عالی ژاپن داشسته است. دولت ژاپن در سالهای پس از جنگ جهانی دوم از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی خصوصی حمایت نمود و برای جذب سرمایه گذاری بخش خصوصی در زمینه آموزشی دو سیاست مهم را در رابطه با این مؤسسات اجرا کرد: اول، قدرت و نفوذ دولت در مؤسسات خصوصی کاهش یافت و به آنها استقلال بیشتری داده شد.
دوم، اجازه تأسیس مؤسسات خصوصی در درجه اول به مدارس مشارکتی غیرانتفاعی داده شد. زیرا مدارس مشارکتی از روش مناسبی جهت اداره نمودن مؤسسات آموزشی برخوردار بودند. دولت ژاپن سپس به منظور تأمین برخی هزینه های دانشگاههای خصوصی، قانونی را در رابطه با اعطای کمکهای مالی به این دانشگاهها به تصویب رساند. بر اساس این قانون، دولت کمک هزینه هایی را در آن اختیار دانشگاههای خصوصی و دیگر مؤسسات آموزشسی برای تأمین هزینه های جاری آنها قرار داد. همچنین مقامات دولتی و محلی موظف به همکاری با این مؤسسات شدند. بدین ترتیب براساس قانون مذکور، دولت ژاپن اقداماتی را برای ارتقای سطح فعالیست مؤسسات خصوصی به طرق زیر انجام داد:
۱- ارائه کمک و وام برای تأمین هزینه های جاری.
۲- ارائه و تأمین وامهای دراز مدت از طریق ارتقای مدارس خصوصی.
۳- معافیتهای مالیاتی.
در سال ۱۹۹۱، وزارت آموزش و پرورش، علوم و فرهنگ ژاپن آزادی عمل بخش خصوصی در دانشگاهها را بیشتر کرد، به طوری که این بخش آزادی عمل زیادی در مورد برنامه های درسی و اصلاحات سازمانی دانشگاهها به دست آورد. مؤسسات خصوصی به تدریج فارغ از حمایت پدر مأبانه وزارتخانه متبوع، سهم زیادی را در جذب دانشجویان به عهده گرفتند. در سال ۱۹۹۶، تعداد ۹۱۰ مؤسسه آموزش عالی خصوصی در ژاپن وجود داشت که 2300000دانشجو در آنها تحصیل می کردند. کلاً ۷۵ درصد دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ژاپن که در سطوح کاردانی و کارشناسی فعالیت می کنند، خصوصی می باشند. دانشجویان این مؤسسات با ۷ درصد کل دانشجویان ژاپن را تشکیل میدهند. ۸۵ درصد کالجهای ژاپن توسط بخش خصوصی اداره می شوند. دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی خصوصی تحت نظارت مستقیم وزارتخانه فعالیت می نمایند. هزینه های این مؤسسات از طریق پرداخت شهریه از سوی دانشجویان و یا سرمایه های خصوصی تأمین می شود. دولت نیز حدود یک سوم هزینه های جاری آنها را به دستاوردها و اصلاحات بعد از جنگیت جهانی دوم اقدامات و اصلاحات انجام شده در نظام آموزش و پرورش ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم را میتوان چنین برشمرد:
۱- تلاش شد تا برای همه افراد جامعه، امکانات یکسانی جهست کسب تحصیلات از سطوح ابتدایی تا عالی فراهم شود. همچنین برنامه های آموزشی پسران و دختران تقریباً یکسان شد.
۲- نظام آموزش عالی طبقاتی و نخبهگرا مبدل به یک نظام مساوات طلب شد تا تمامی داوطلبان دارای دیپلم بتوانند در آن شرکت کنند.
۳- در هر منطقه هیأتی مرکب از نمایندگان منتخب مردم، اداره امور و نظارت بر . آموزش و پرورش را عهده دار گردید. هدف از اقدام مذکور این بود که بدین طریق آثار نامطلوب تمرکز در آموزش و پرورش از بین برود.
4 - نظام پرداختهای هماهنگ برای اعضای هیأت عملی ایجاد شد.
۵- شورای اساتید دانشکده ها ایجاد شد و تصمیمات این شورا حتی بر نظرات ریاست دانشکده ها ارجحیت داشت.
6- ساختار اداری دانشگاهها تغییر کرد و ساختار جدیدی ایجاد شد که در آن روابط اداری و مدیریتی بر اساس دموکراتیک پی ریزی شد. بر این اساس مدیریت دانشگاهها بهبود پیدا کرد و اساتید به راحتی می توانستند از مدیریت و نحوه اداره دانشگاههای مربوطه انتقاد کنند. به عبارت دیگر در این ساختار، تصمیم های مربوطه به اداره دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی براساس یک فرآیند تعامل و مشارکت فعال و سازنده اعضای هیأت علمی گرفته می شد.
۷- وزارت آموزش و پرورش، علوم و فرهنگ ژاپن برای افزایش کیفیت نظام آموزشی و پژوهشی این کشور مبادرت به استخدام معلمان و اساتید خسارجی و اعزام دانشجویان ژاپنی به خارج نمود.
تاریخچه مختصر نظام آموزش عالی ژاپن از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون در جدول
زیر ذکر شده است:
جدول شماره ۱- تاریخچه نظام آموزش عالی ژاپن از سال ۱۹۶۵ تا کنون


سیاستها و اقدامات دولت ژاپن برای افزایش کارآیی نظام آموزشی و تکنولوژی
مهمترین سیاستها و اقدامات دولت ژاپن برای افزایش کارآیی نظام آموزشی و تکنولوژی این کشور را چنین می توان برشمرد:
۱- آموزشهای فنی و حرفه ای
پس از جنگ جهانی دوم، دولت ژاپن به آموزشهای فنی و حرفهای اهمیت زیادی داد. در سال ۱۹۶۹، وزارت کار ژاپن، آموزش داخل کارخانه ها را به عنوان یکی از سیاستهای خود برگزید. این امر در ابتدا توسط کارشناسان خارجی به مورد اجرا گذاشته شد و سپس به تدریج به کارشناسان داخلی واگذار گردید.
در سال ۱۹۵۸، قانون آموزش حرفه ای به منظور ایجاد نظام هماهنگ آموزش فنی و حرفه ای به تصویب رسید. با توسعه صنایع و رشسد اقتصادی ژاپن در دهه ۱۹۹۰، لزوم آموزشهای جدید فنی و حرفهای مورد توجه قرار گرفت. صنایع مبادرت به برگزاری دورههای آموزشی مخصوص خود کردند. دولت نیز موظف شد که مراکز فنی و حرفهای کارخانجات را تقویت نماید.
امروزه آموزشهای فنی و حرفهای در ژاپن توسط مدارس دولتی و همچنین مؤسسات آموزشی خصوصی ارائه میشود. از نظر آمادگی حرفه ای تفاوت چندانی میان این دو نوع آموزش دیده نمی شود. ولی در واقع تفاوت اساسی آموزشهای مذکور در این است که آموزشهای فنی و حرفهای مدارس منجر به دریافت گواهینامه های رسمی می شود که هم برای ورود به دانشگاهها معتبر است و هم برای اشتغال در بازار کار ارزش دارد. اما گواهینامه های مدارس حرفه آموزی تنها برای اشتغال معتبر است.
۲- سیاستهای تکنولوژیکی
سطح تکنولوژی ژاپن تا اواخر دهه ۱۹۷۰ فاصله زیادی با آمریکا و اروپا داشت. در این زمان زمامداران ژاپن تلاش نمودند تا با خرید تکنولوژیهای خارجی و گردآوری دانش فنی و توسعه و تعمیر آنها نیازهای جامعه خود را برآورده سازند.
در نیمه دوم دهه ۷۰ سطح تکنولوژی ژاپن توسعه یافت تا جائی که از اتکای به تکنولوژیهای خارجی بی نیاز شد. در این زمان، نیاز به توسعه تکنولوژی بومی افزایش یافت. در پاسخ به این نیازها، دولت سرپرستی و هدایت برنامه های تحقیق و توسعه را به عهده گرفت و اجرای این برنامه ها را به شرکتهای خصوصی واگذار کرد.
دولت ژاپن همچنین سیاستهای تشویقی از جمله کمکهای مالی و کاهش مالیسات از جمله مالیات بر هزینه های افزوده تحقیق و توسعه و برنامه های تحقیق و توسعه در بخش خصوصی را دنبال کرد. این گامها موجب گردید که دولت نقش بسیار مهمی در توسعه تکنولوژی صنعتی ایفا کند.
سیاستهای تکنولوژی ژاپن را می توان به شرح زیر برشمرد:
۲-۱- جهانی کردن تکنولوژی- فلسفه همکاریهای فنی ژاپن با کشورهای در حال توسعه، حمایت از آنها برای نیل به استقلال تکنولوژیکی است. ژاپن در این راستا برنامه همکاریهای علمی و فنی بلند مدتی را برای این کشورها تدارک دیده است. افزایش اعتبار بویژه برای هزینه پذیرش دانشجو، آموزشهای فنی و تربیت نیروی انسانی، قابل توجه است. ژاپن متخصصان رشته های علمی مختلف خود را به کشورهای در حال توسعه اعزام می نماید، به طوری که تاکنون بیش از نیمی از کشورهای آسیایی از کمکهای فنی ژاپن برخوردار شده اند.
۲- ۲- ارتقای سطح تحقیقات پایه - در حال حاضر، حدود ۷۰ درصد فعالیتهای تحقیق و توسعه در ژاپن توسط بخش خصوصی انجام میشود و تقریباً همه آنها جهت گیری تجاری دارند. ژاپن از لحاظ تحقیقات پایه فاصله قابل ملاحظه ای با آمریکا و اروپا دارد، از این رو تلاش می نماید تا این عقب ماندگی را جبران نماید.
۲-۳- احساسات مسؤولیت در برابر مشکلات محیط زیست - افزایش مشکلات محیط زیست در جهان موجب گردید تا ژاپن میزان همکاریهای فنی خود را در رابطه با این مشکلات افزایش دهد. انتقال تکنولوژی به کشورهای در حال توسعه سبب بروز خسارات زیست محیطی فراوانی در آنها شده است، بویژه اینکه مقررات حفظ محیط زیست را رعایت نمایند.
4- ۲- ارتقای سطح کیفیت زندگی از طریق توسعه تکنولوژی - ژاپن تلاش می نماید تا سطح آسایش و رفاه مردم این کشور را بالا ببرد. زمینه های تکنولوژیکی باید به توسعه کیفیت زندگی کمک کنند. این اولویتها در حال حاضر عبارتند از: حفظ محیط زیست،ذخیره انرژی و استفاده از مهندسی پزشکی برای زیباسازی محیط.

۳- ارتباط دانشگاه و صنعت دانشگاه و صنعت در ژاپن همکاریهای نزدیکی دارند. این همکاریها نه تنها باعث شده درآورده است. در ژاپن دانشگاهها دروازه ورود دانش پیشرفته از کشورهای اروپایی بوده اند. دانشگاهها در زمینه تحقیقات مشترک و راهنمای فنی صنعت نقش گستردهای دارند. در بسیاری از موارد یک دانشگاه انجام تحقیقات بنیادی را تقبل می کند و صنعت نیز توسعه کار را بر عهده می گیرد. اغلب شرکتهای تولیدی برای انجام کارهای تحلیلی به آزمایشگاههای دانشگاهها مراجعه می کنند. حتی در مراکز عمده و بزرگ، عموماً صنعت رهبری مشخصی بر دانشگاههای مجاور دارد و به طور کلی از دید دانشگاهها، ارتباط با صنعت منبع مهم دریافت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید