بخشی از مقاله

چکیده

به کارگیری نظریه سیستم ها، ما را دردرک صحیح پدیده ها یاری می دهد و در مقابل از این گرایش قوی که پدیده ها را به عاملی منحصربه فرد نسبت دهیم باز می دارد. از منظر رویکرد سیستمی دانشگاه سیستم منسجمی از ساختارها و وظایف مرتبط به هم است که باید در درک فرایندهای درونی آن،به تعامل پویای همه زیر نظام ها توجه شود. از طرف دیگرمطالعات میان رشته ای گونه ای از علوم است که بعد از آشکارشدن ضعف ها و کاستی های تخصصی شدن و شعبه شعبه شدن علوم به رشته های تخصصی ریز ضرورت یافته است. دراین مقاله ،بانظر به رویکرد سیستمی و مروری برمفاهیم رشته ها وموضوعات درسی ورویکرد میان رشته ای درآموزش عالی،برضرورت رویکرد سیستمی در برنامه درسی میان رشته ای به عنوان الگویی کاربردی برای نوآوری دربرنامه درسی وپیش نیاز هر گونه فعالیت میان رشته ای تاکید شده است.

مقدمه

پیچیدگی های روز افزون روابط اجتماعی و تعاملات جهانی و تغییرات مداوم و پویای جوامع بشری ورشد نمایی فن آوری واطلاعات،موجب شده است، بسیاری از نظریه ها و دیدگاه ها پاسخگوی شرایط جدید نباشند.روندتکاملی این دیدگاه ها به دیدگاه جدیدی منجرشده است که دیدگاه سیستمی نامید می شود.ازمنظررویکرد سیستمی، نظام های آموزشی، به ویژه آموزش عالی، درساختن جامعه دانش محور جایگاه اساسی دارد، ونوآوری در برنامه درسی و عرضه برنامه های میان رشته ای بیش از پیش ضرورت یافته است. این الزام بدان علت است که مسائل توسعه پایدار را نمی توان با توانایی های حاصل از دانش کسب شده از برنامه درسی تک رشته ای تحلیل کرد و برای آنها راه حل عرضه کرد. بلکه برای این منظور، نگرش سیستمی واحاطه بر دانش و توانایی های حاصل شده از برنامه های میان رشته ای ،الزامی است.

سیستم ورویکرد سیستمی

ایجاد تفکر سیستمی آغاز نگاهی فراذهنی به کلیه پدیده هاست. تفکر سیستمی،یعنی با نگاهی یکپارچه به پدیده ها نگریستن. جوهر اصلی تفکر سیستمی تغییر در نگرش است. این به معنای عدم توجه به پیچیدگیها نیست بلکه به معنای گم نشدن در پیچیدگیهاست.[8]آنچه ما از پدیده های هستی،تلقی می نماییم، به رویکرد ما درباره آن واقعیت بستگی دارد. که محصولی ازفرهنگ،تربیت،آموزش،شغل وسایرابعادزندگی ماست.آنچه تفکر سیستمی به ما می آموزد،آگاهی دقیق از این چارچوبهای فکری، در کنار هم قرار دادن و همسو ساختن آن هاست. به همین دلیل است که علم سیستم ها،علمی میان رشته ای است.در نتیجه متفکرین علوم سیستم ها،قشر خاصی از دانشمندان نمیباشند.

[8] صاحب نظران مزایایی را بر نگرش سیستمی ذکرکردند.آمادگی نظریه سیستمی برای پذیرش رهیافت تلفیقی و چند سطحی در سطح خرد و کلان،کاربرد در برنامه ریزی استراتژیک،استفاده از تفکر عمقی در نگرش به سیستم[14]،نگاه به تصویر کلان و نه فقط جزییات در حل مسایل [13]،یافتن راه های انطباق با تغییرات،حفظ انسجام و یکپارچگی نظام، ،ایجاد ارزش افزوده بیشتر، قابلیت اعمال مدیریت کیفیت جامع،نگرش تیمی به کاردرسازمان[15]،رهبری مؤثرتر، فراهم کردن مواد و مصالح ترکیب و تلفیق نظرات و نزدیک کردن دیدگاه ها و رشته های علمی و فنی مختلف[4]تصمیم گیری بر مبنای داده های واقعی، تعالی سازمان ها[7]

رویکرد سیستمی در برنامه درسی

مطالعات و تجارب برنامه ریزی آموزش عالی در ایران، وجودنگاه خطی را در پنجاه سال گذشته نشان می دهد.[10,5,11] این رویکرد نمی تواند به درک و اصلاح سیستم های دانشگاهی کمک کند.یک موقعیت پویا، متغیر، و تحولی را درچارچوبی خشک و از قبل تعیین شده نمیتوان درک کرد. ازمنظر رویکرد سیستمی دانشگاه سیستمی پیچیده است و در عین اینکه بر پیرامون خود تأثیر می گذارد، از آنها نیز تأثیرمی پذیرد.عنصر برنامه درسی ،قلب مراکز دانشگاهی،از عوامل اصلی آماده سازی و پرورش متخصصان، پژوهشگران و متفکران آینده به شمارمی آیدو نقشی تعیین کننده و انکار ناپذیر در تحقق اهداف و رسالت های آموزش عالی از نظر کمی و کیفی برعهده دارد.[6]

رویکرد سیستمی در برنامه درسی میان رشته ای

بانگاه سیستمی،برنامه ریزی درسی ،نیازمندرویکرد میان رشته ای است.در دهه 1960، رویکرد رشته های بین رشته ای در برنامه های درسی عمومی از جایگاه ویژه ای برخوردار شد. در دهه 1980 رویکرد میان رشته ای به عنوان ابزاری برای برتری علمی مورد حمایت قرار گرفت.[1]سپس رشته هایی همچون مهندسی پزشکی، بیوالکتریک، فیزیک پزشکی، بیوشیمی و ... بوجود آمدند. در این رشته ها، تجمع دیدگاه های مختلف، باعث هم افزایی می گردد.[8] از نظر کستمن ،میان رشته ای روشی تعارض دار است که فقط برای از بین بردن سرزمین های رشته ای کور، مناسب است.[12]کلاین یادگیری میان رشته ای را ترکیب دو دیسیپلین یا بیشتر و به وجود آوردن سطح جدیدی از گفتمان و تلفیق دانش میداند.

[9]مکس ونیف معتقدند دو یا چند دیسیپلین دانش تخصصی خود را برای بررسی حوزه ای از مسائل مشترک ترکیب می کنند، از جمله این مسائل می توان به مسئله ایدز، بحران آب،گرم شدن کره زمین وتغییر آب وهوایی اشاره نمود.کاوالوسکی معتقد است که تلفیق دانش، آزادی پژوهش،و نوآوری، پیامدهای مهم آموزش میان رشته ای هستند. فراگیرانی که تحت برنامه میان رشته ای آموزش دیده اند نسبت به آنهایی که برنامه آموزشی آنها سنتی و دیسیپلینی بوده در مقابل موقعیت های مبهم از سعه صدر بیشتری برخوردارند.

نیوول معتقد است،یادگیری میان رشته ای مهارت های سطح بالای تفکر انتقادی را پرورش می دهد.بنکس و گی این رویکرد را رویکردی قدرتمند می دانند چرا که فهم را تسهیل می سازد، یادداری را دوام می بخشدوموجب انتقال دانش وافزایش انگیزه آنهامی شود. کلاین ونیوول روی آوردن به مطالعات میان رشته ای را اقتضای طبیعی عصر انفجار دانش میدانند[2] با این همه در ایران لزوم تأسیس برنامه های میان رشته ای با تأخیر بسیار مورد توجه برنامه ریزان آموزش عالی قرار گرفت.از مهم ترین دستاوردهای تجربه ما دانشگاه امام صادق - ع - است.[3]

خلاصه و نتیجه گیری

بارویکردسیستمی زندگی کنونی حالتی میان رشته ای دارد. منطق میان رشته ای این است که موفقیت در عصر حاضر مستلزم یک ذهن چالاک است که بتواند سازگاری و بازسازگاری های متعدد داشته باشد. رویکردهای میان رشته ای می توانند ذهن را برای این نوع تفکر مهیا سازند.نوآوری، فناوری بین رشته ای و کثرت گرایی علمی را طلب می کند. این موضوع ضرورتی ملی و بین المللی است و ارتقای کیفی آموزش عالی به ارائه و اجرای موفقیت آمیزاین رویکرد،برای پاسخ گویی هر چه بیشتر به نیازهای جامعه، بستگی دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید