بخشی از مقاله

چکيده
مناطق روستايي کشور در دهه هاي گذشته از نظر بنيان هاي اقتصادي از آسيب پذيري زيادي برخوردار بوده اند. اينگونه تصور ميشد که با رشد صنعتي در شهرهاي بزرگ به طور خودکار، مناطق روستايي توسعه مييابند. اما افزايش بيکاري، تشديد فقروايجاد شکاف درآمدي بين مناطق شهري و روستايي بيانگر اين واقعيت است که ، بدون تدبير وتنها از طريق مکانيزم بازارنميتوان به گسترش و نشت توسعه به سوي مناطق روستايي اميد بست
يکي از راههاي کاهش شکاف و افزايش زمينه هاي بيکاري و درآمد در مناطق روستايي گسترش فعاليتهايي است که کمتر به محيط و شرايط محيطي وابسته است . کشاورزي در مناطق روستايي کشور به صورت سنتي است و تا حدود زيادي به شرايط محيطي و آب و هوايي بستگي دارد. در اين پژوهش سعي شده تا با تاکيد بر صنايع روستايي، نقش آن را در بهبود فرصت هاي شغلي براي روستاييان بررسي گردد. روش انجام تحقيق توصيفي _ تحليلي است . بخش کشاورزي و صنايع روستايي تأثير متقابلي بريکديگر دارند. صنايع مستقر در مناطق روستايي از يک سو با توليد نهاده و تجهيزات کشاورزي، توسعه بخش کشاورزي را به عنوان نهاده مورد فراوري قرار داده و سبب کاهش ضايعات ميگردد. مصرف محصولات در توليد و فراوري، تقاضا را در بخش کشاورزي افزايش و درآمد خانوارهاي روستايي را بالا ميبرد. افزايش درآمد خانوارها، پس انداز در بخش کشاورزي را افزايش و سرمايه براي توسعه کشاورزي را باز توليد ميکند. کشاورزي بدون صنعت نمي تواند منبع حل مسائل و مشکلات فقيران مناطق روستايي محسوب شود ، بويژه براي اشتغال نيروي کار ، مراجعه به صنعت و تحرک بين بخشها ضروري است . اشتغال جمعيت مناطق روستايي در فعاليتهاي غير کشاورزي ، به فرايند صنعتي شدن کشاورزي و مناطق روستايي کمک مي کند.
واژگان کليدي: صنايع روستايي، توسعه کشاورزي، اشتغال ، روستاييان .
مقدمه
مناطق روستايي کشور در دهه هاي گذشته از نظر بنيـان هـاي اقتصـادي از آسـيب پـذيري زيـادي برخـوردار بوده اند. اينگونه تصور ميشد که با رشد صنعتي در شهرهاي بزرگ بـه طـور خودکـار، منـاطق روسـتايي توسـعه مييابند. اما افزايش بيکاري، تشديد فقروايجاد شکاف درآمدي بين مناطق شهري و روستايي بيانگر اين واقعيـت است که ، بدون تدبير وتنها از طريق مکانيزم بازارنميتوان به گسترش و نشت توسعه به سـوي منـاطق روسـتايي اميد بست . يکي از راههاي کاهش شکاف و افزايش زمينه هاي بيکـاري و درآمـد در منـاطق روسـتايي گسـترش فعاليتهايي است که کمتر به محيط و شرايط محيطي وابسته اسـت . کشـاورزي در منـاطق روسـتايي کشـور بـه صورت سنتي است و تا حدود زيادي به شـرايط محيطـي و آب و هـوايي بسـتگي دارد(طاهرخـاني، ١٣٧٩: ١٢).
يعني در هر دوره اي که شرايط اقليمي متناسب تر بوده وضعيت توليـد نيـز بهتـر و در نتيجـه درآمـد روسـتايي نيزافزايش مي يافته است . برعکس در دوره هاي خشکسالي وکم آبي، ميزان محصول و درآمد روستايي به شـدت کاهش مييافته است . در چنين شرايطي، جستجوي فعاليتهايي که وابستگي کمتري بـه شـرايط اقليمـي داشـته باشد، از مهمترين اقدام در جهت تقويت اقتصاد روستايي کشور تلقي ميشود. يکي از مهمترين فعاليتها در اين زمينه ، صنايع روستايي است . صنايع روسـتايي، صـنايعي هسـتند کـه درمنـاطق روسـتايي مستقرشـده وعمـدت ازنيروي کار روستايي استفاده ميکنند. پيوندهاي بازاري اين صنايع از لحاظ جغرافيايي محدود اسـت . در واقـع اين صنايع از مواد خام يا توليدات محلي (کشاورزي، جنگلي يا معدني) استفاده کرده و معمولا توليدات آنهـا بـه بازارهاي محلي عرضه ميشود(رحيمي، ١٣٨٣: ١١). از صنايع روستايي تعاريف زيـادي شـده اسـت . کميسـيون اقتصادي سازمان ملل براي آسيا و خاور دور صنايع روستايي را به صورت زير تعريف ميکند:
"صنعت روستايي صنعتي است که توليد فراورده هاي آن نياز به مهارت داشته و حرفه اي است که تماما به کمک اعضاي خانواده صورت گرفته تمام ويا قسمتي از وقت آنها صرف اين کار ميگردد."
سازمان صنايع دستي ايران در تعريف خود از صنايع روستايي آورده است :
"معمولا به فعاليتهاي غير زراعي که در سطح مناطق روستايي انجام ميگيرد، صنايع روسـتايي گفتـه مـي شود. صنايع روستايي خود به دو دسته صنايع روستايي مصرفي و صنايع دستي تقسيم ميشود."
کميته صنايع روستايي جهاد سازندگي ويژگيهاي صنايع روستايي را شامل موارد زير ميداند:
"ـ حتيالمقدور تأمين کننده نيازهاي کشاورزي و دامپـروري و مکمـل و پشـتيبان آن بـوده و بـا توجـه بـه شرايط جغرافيايي هر منطقه متناسب و مغاير رشد توليد کشاورزي ودامي نباشد.
ـ حتيالمقدور متناسب با احتياجات روستائيان بوده و زمينه ساز خود کفايي اقتصادي و صنعتي کشور باشد.
ـ از نظر تکنولوژي در سطحي باشد که در روستاها قابل ايجاد و بهره برداري بوده و به بالا رفـتن دانـش فنـي روستائيان کمک کند.
ـ حتيالمقدور سرويس نگهداري و تعمير آن در محل امکان پذير باشد.
ـتأمين مواد و ابزار آلات آن حتي الامکان در محل و يا در منطقه ويا در داخل کشور ميسر باشد."
براساس تعريف ديگر به مجموعه از صنايع دستي، خانگي، بومي، سنتي و صنايع تبديلي با متکـي بـر مـواد اوليه زراعي و دامي و مواد اوليه موجود در روستا اطلاق ميشود.
اولين هدف توسعه همه جانبه روستا، صنعتي کردن روستاست که به تـدريج صـورت گيـرد. صـنايعي کـه بـا کشاورزي در ارتباط است ، در اولويت است . منظور از صنعتي کردن روستا؛
" – حتي المقدور تامين کننده نيازهاي کشاورزي و دامـداري و مکمـل و پشـتيبان آنهـا بـوده و بـا شـرايط جغرافيايي و اقليمي هر منطقه تناسب و مغاير رشد توليد کشاورزي و دامي نباشد، حتي المقدور متناسب با احتياجات روستائيان باشد، از نظر تکنولوژي در سطحي باشد که در روستا قابل ايجاد و بهره برداري بوده و به بالا رفتن دانـش فنـي روستايي کمک کند(نراقي، ١٣٧٥: ٧٣)."
خصوصيات و ويژگيهاي صنايع روستايي
١ـ معمولا اين صنايع کوچک و متناسب با شرايط روستا ميباشد.
٢ـ از تکنولوژي ساده برخودارند.
٣ـ از مواد اوليه و صنايع محلي استفاده ميشود.
٤ـ به عنوان صنايع مکمل بخش کشاورزي ودامداري مورد توجه قرار ميگيرد.
٥ـ کاربر است و زنان و کودکان روستايي نيز در اين صنايع اشتغال دارند.
٦ـ وجود و تقويت صنايع روستايي نه تنها موجب کاهش مهاجرت ميشده و ميتوان برنامه ريزي را براي کـل کشور سهل تر کند. اين صنايع موجب تقويت بنيان اقتصاد روستايي و ايجاد اشتغال ميشود.
٧ـ به سرمايه کمتر نياز دارند.
براي صنايع روستايي تعريف واحدي وجود ندارد. هر کشور براساس ويژگيها و شرايط اقتصـادي و اجتمـاعي جامعه روستايي خود، تعريف متفاوتي از صـنايع روسـتايي ارائـه داده اسـت . ويژگيهـاي مشـترک کليـه صـنايع روستايي، استقرار اين صنايع در مناطق يا مراکز روستايي، استفاده از نيروي کار روستايي و پيوندهاي جغرافيايي محدود با ابزارو استفاده از مواد خام و توليدات محلي و عرضه توليد در بازارهاي محلي است . صنايع روسـتايي را ميتوان بر مبناي نظام سازماندهي، اندازه واحد توليد ونوع محصول طبقه بندي کرد. براساس نظـام سـازماندهي، صنايع روستايي را ميتوان به صنايع خانگي، کارگاهي و کارخانجات کوچک تقسيم کـرد. يکـي از مناسـب تـرين معيارها براي اندازه واحد توليد، تعداد کارگران در هر واحد و يکي ديگر براساس نوع محصـول صـنايع روسـتايي است . مهمترين روش استفاده از طبقه بندي آي سيک است .
صنايع روستايي در ايران
براساس استراتژي صنعتي کشور در برنامه عمراني سوم که مبتني بر استراتژي جـايگزيني واردات بـود، صنايع کشور در چند نقطه کشور متمرکز وگسترش پيدا کـرد. سياسـتهاي نظـام صـنعتي کشـور در ايـن دوران
مبتني بر دو محور« تشويق مقياس هاي بزرگ » و «گـزينش برنـدگان حمايـت از آنهـا» بـود(مردوخي، ١٣٧٧: ١٤٢). براساس اين سياستها، واحدهاي بزرگ مقياس همواره از امتيازها و حمايتهاي گوناگون دولتي بـه صـورت اعتبارات ترجيحي، بازارهاي تضمين شده ( داخلي) ارز ارزان و فراوان و... برخـوردار بـوده اسـت . در حـالي کـه واحدهاي کوچک صنعتي در معرض نوسان هاي بازار و آسيب هاي ناشي از تغيير سياستهاي دولت قـرار داشـتند.
در فرايند توسعه صنعتي در پرتو راهبرد جايگزيني واردات ، منـاطق روسـتايي نقـش تـأمين کننـده نيـروي کـار ارزان ،تأمين سرمايه وعرضه مواد غـذايي ارزان قيمـت را بـراي منـاطق شـهري بـه عهـده داشـتند. از آنجـا کـه سرمايه گذاري در مناطق دور افتاده و پراکنده روستايي، به دليل بالا بودن هزينه دسترسي به بازارهاي مصـرف و نهاده ها، کمبود نيروي متخصص و عدم دسترسي به تأسيسات زير بنايي مورد نياز بـه صـرفه نبـود، مـورد توجـه سرمايه گذاران قرار نگرفت (رحيمي، ١٣٨٣: ١٢). براساس اطلاعات موجود در سال ١٣٥٥ از مجمـوع ١٦٧٣هـزار نفرشاغل در بخش صنعت حدود ٧٨٣ هزار نفر(8/46 درصد) در مناطق روستايي مشغول به کار بودند. ٧٩ درصد اين شاغلين مربوط به صنايع نساجي، پوشاک وچرم بوده که عمدتا شاغلين صنعت قاليبافي وگليم بافي را تشکيل ميداده اند و فقط 4/5 درصد از شاغلين در صنايع غذايي مشغول بوده اند. در طول سـالهاي دهـه ٦٠ و٧٠ صـنايع دستي يا کارگاهي روستايي به صنايع ماشيني تحول و تبديل پيدا نکرد و آنچه در روسـتاها بـه عنـوان فعاليـت صنعتي باقي ماند، صنايع سنتي و دستي روستائيان بود که نقش چنداني در تحولات صنعتي کشور نداشته اسـت .
در اين دوره به تشويق و گسترش صنايع با مقياس کوچک پرداخته شد و حمايت هاي دولتـي از صـنايع کوچـک افزايش يافت . تسهيلات ارزان قيمت و بلند مدت ، اعطاي ارزهاي ترجيهي با قيمت هاي به مراتب پايين تر از نـرخ بازار، ايجاد امکانات زير بنايي درنواحي صنعتي روستايي از مهمترين اقدامات دولت به منظور حمايـت از صـنايع کوچک وروستايي بوده است . با تأسيس وزارت جهاد سازندگي در سال ١٣٦٢، صنايع روستايي به عنوان يکـي از راههاي مناسب براي بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي ومناطق عشايري در رديـف اهـداف ايـن وزارت گنجانـده شد. در ماده (٤) قانون تأسيس وزارت جهاد سازندگي کليه وظايف عمراني روستايي وزارت کشـاورزي بـه وزارت جهاد سازندگي منتقل شد مطابق بند(٨) ماده (٩) اختيار صدور موافقت اصولي براي طرحهاي جديد صنعتي به اين وزارت خانه داده شد. اين بند به شرح ذيل بوده است : « اتخاذ تدابير لازم و نيـز صـدور پروانـه و در صـورت لزوم پيشنهاد اعطاي وام از طريق موسسات اعتباري براي ايجاد و توسعه صنايع تبديلي اوليه کشاورزي و صـنايع کوچک و همچنين نظارت بر صنايع دستي روستايي در روستاها و روستا- شهرها يا مشـارکت در آن صـنايع بـه وسيله شرکت ها و اتحاديه هاي تعاوني روستايي و بخش خصوصيبر حسب مورد، تشخيص صـنايع تبـديلي اوليـه کشاورزي با توافق وزارت کشاورزي و عمـران روسـتايي و وزارت صـنايع و معـادن وتشـخيص صـنايع کوچـک باوزارت صنايع معادن خواهد بود . همچنين مطابق بنـد(٨) مـاده (٥)، کمـک بـه روسـتائيان و عشـاير در ايجـاد وگسترش صنايع ( تبديلي، دستي کوچک ) در چارچوب سياستهاي دولت ، جزء وظـايف وزارت جهـاد سـازندگي قرار گرفت . منظوراز صنايع روستايي در اين آيين نامه ، صنايع تبديلي اوليه کشاورزي و صنايع کوچک ميباشـد، که در روستا ايجاد ميگردد. در سال ١٣٦٥، وزير جهاد سازندگي با استناد به مصوبه شـوراي اقتصـاد، مبنـي بـر انتخاب ناحيه هاي صنعتي روستايي بـه مسـئول کميتـه فنـي مأموريـت داد تـا نسـبت بـه شناسـايي منـاطق و ناحيه هاي صنعتي روستايي مستقر در سراسر کشور اقدام لازم را به عمل آورد. پس از تغيير نام کميتـه فنـي بـه کميته صنايع روستايي، تشکيلات دفتر صنايع روستايي شامل واحدهاي؛ صنايع فلزي، کاني غير فلزي، نسـاجي، شيميايي و سلولزيو غذايي تعيين شد(وزارت جهاد کشاورزي، ١٣٧٧: ٣)." اولين فعاليت به منظـور شناسـايي و صدور کارت کارگاههاي موجود در مناطق روستايي در سال ١٣٦٤صورت گرفت . بر اساس ايـن بررسـي از نظـر تعداد،کارگاههاي آرد سازي، جوشکاري درب و پنجره ، مصنوعات سيماني، جوشکاري خدماتي، درب و پنجـره و شاليکوبي از فراواني بيشتري برخوردار بودند، متوسط اشتغال در اين کارگاهها ٢/٢ نفر بوده کـه گويـاي کوچـک بودن مقياس توليد و اشتغال اين کارگاههاست . در دهه ١٣٧٠ با تخصيص منـابع بـانکي و ارائـه تسـهيلات زيـر بنايي، سطح تکنولوژي صنايع روستايي در کشور ارتقاء يافته و نسـبت اسـتفاده از سـرمايه و همچنـين مقيـاس توليد اين صنايع افزايش يافت . گرچه استفاده از تجهيـزات داخلـي بـه عنـوان مهمتـرين محـدوديت اسـتفاده از تکنولوژي براي اين صنايع بود، اما با تخصيص ارز بخش محدودي از تجهيزات مورد نياز اين صنايع از خارج نيـز وارد گرديد. متوسط سرمايه گذاري در هر واحد تحت پوشش صنايع روستايي در سال ١٣٧٥، ٤٣٣ ميليون ريال بود در حالي که اين رقم در کل صنعت کشور، ١٤٩٠ ميليون ريال بوده است . به عبارتي متوسـط سـرمايه مـورد نياز هر شغل در صنايع روستايي، ٣٤ ميليون ريال ودر صنايع ديگر، ٦٣ ميليون ريال در سال ١٣٧٥ بوده اسـت .
يکي از مهمترين ويژگيهاي صنايع روستايي، استفاده از تجهيزات ومنابع داخلي و بومي بوده است . در حـالي کـه صنايع کشور در اين دوره داراي ارز بري بالا بوده است . به طوري که طي سالهاي ٧٣-١٣٦٨ در برنامه اول حدود 2/37 ميليارد دلار منابع ارزي کشور، صرف واردات تجهيزات ونهاده هاي مورد نياز صنايع کشور گرديـد. تنهـا در سال ١٣٦٩، حدود 5/11 ميليارد دلار ارز به بخش صنعت اختصاص يافت در حالي که ميزان ارز تخصيص يافتـه به صنايع روستايي، در سال ١٣٧٣ حدود ٢١ ميليون دلار و طي چهار سال ٧٦-١٣٧٣، حـدود ٦٨ ميليـون دلار بوده است . در طي همين سالها، صنايع روستايي تحت پوشش وزارت جهاد سـازندگي، حـدود ١٥١ ميليـون دلار درآمد صادراتي داشته است . از ديگر ويژگيهاي صنايع روستايي، سهم عمده صنايع غذايي اسـت . در سـال ١٣٦٨، حدود ٨٩ درصد و به طور متوسط طي سالهاي برنامه اول حدود ٦٠ درصد ازکـل سـرمايه گـذاري، بـه صـنايع غذايي روستايي اختصاص داشته است . اين سهم در برنامه دوم روند نزولي داشته است بـه طـوري کـه در طـول برنامه دوم (٧٨-١٣٧٣) به حدود ٢٦ درصد کاهش يافت . سهم اشتغال ايجاد شده در صنايع غـذايي نسـبت بـه کل صنايع روستايي، ٢٣ درصد بوده است . به طور خلاصه ويژگيهاي صنايع دستي روستايي عبارتند از: به سرمايه گذاري زياد نياز ندارد.
به مواد اوليه نياز کمي دارد.
مواد اوليه در منطقه يافت ميشود.
به کارگر ماهر نياز ندارد
آموزش آن به سادگي امکان پذير است .
با الگوي انتقال در نواحي روستايي هماهنگ است (مهندسان مشاور DHV از هلند، ١٣٧٥: ٧٢).
درسال ١٣٨٠ به طور متوسط هر واحد توليدي در صنايع روستايي حدود ١٢ شاغل داشته که در مقايسـه بـا سال ١٣٦٥، مقياس توليد صنايع روستايي، به طور قابل توجه افزايش يافته اسـت . درسـال ١٣٨٢ حـدود ٩٨ درصد از کارگاههاي صنايع روستايي، سرمايه اي کمتر از ٥ ميليارد ريال داشته وحدود ٧٠ درصـد از شـاغلين صنايع روستايي در کارگاههاي کمتر از ٢٤ نفر اشتغال داشته اند که اين امر نشـان دهنـده کوچـک مقيـاس بودن صنايع روستايي است . در برنامه سوم توسعه از عبارت صنايع کوچک تبديلي و تکميلي بخش کشاورزي استفاده شده است . صنايع تبديلي و تکميلي به صنايعي که ارتباط مستقيم وتنگاتنـگ بـا زيـر بخـش هـاي مختلف کشاورزي داشته باشد،گفته ميشود. در واقع اين صنايع متکي بر انـواع فـراورده هـا و محصـولات در روستا ميباشد و فراورده و محصولات کشاورزي ودامي، به عنوان ماده اوليه در جريان فرآيند توليدات تبديلي آنها به مصرف ميرسند و ميتوانند سرمايه هاي اندک محلي را جذب کننـد . نظيـر: صـنايع لبنيـات سـازي، رب گوجه و تهيه خشکبار. مردوخي از صاحب نظران صنعت کشور معتقد است آن بخش از صـنايع روسـتايي که زنجيره توليد صنايع فرآوري کشاورزي غذايي را تکميل و نهاده هاي واسطه اي اين صنايع را توليد ميکند، صنايع تکميلي گفته ميشود.
توسعه صنايع روستايي با هدف توسعه روستايي
در اغلب کشورهاي در حال توسعه ، صنايع روستايي با هدف توسعه روستايي و پايدار محلي گسترش وتوسعه مييابد. سياستهايي چون کاهش فقر، ايجاد اشتغال ، افزايش درآمد خانوارها، جلـوگيري از مهـاجرت بـه منـاطق شهري از سياستهاي محوري در توسعه روستايي است . هر گاه توسعه روسـتايي هـدف اصـلي در توسـعه صـنايع روستايي باشد،به کارگيري نيروي کار بومي، انتخاب صنعت کاربر و کوچک مقياس ، ايجاد امکانـات و تأسيسـات زير بنايي، استفاده از منابع محلي وتوجه به صنايع غير زراعي در مناطق روستايي، در اولويت برنامه هـاي صـنايع روستايي قرار ميگيرد. زير اين برنامه ها در راستاي اهداف توسـعه روسـتايي قـرار دارد. از آنجـايي کـه يکـي از راههاي تقويت اقتصاد روستايي، تنوع بخشيدن به فعاليتهاي روسـتايي اسـت ، لـذا گسـترش صـنايع روسـتايي و بخصوص صنايع غير زراعي به منظور افزايش زمينه هاي جديد کسب درآمد و ايجاد اشتغال بسيارضـروري اسـت . در ادامه به اقدامات چند کشور در خصوصي صنايع روستايي در دهه هاي اخير اشاره ميشود.
تجربه چند کشور
هند يکي از کشورهاي در حال توسعه است . که از صنايع روستايي در جهت اهداف توسـعه روسـتايي بهـره ميبرد.هند با 6/449 ميليون نيروي کار، سياست ايجاد اشتغال و کاهش فقر، از مهمترين اولويت هاي توسـعه اي آن به حساب ميآيد. صنايع رستايي در اين کشور به صنايع غير سازماندهي شده ، کـه اغلـب بـا نظـام خـانگي و کارگاهي و با استفاده از سرمايه اندک اداره ميگردد، اطلاق ميشود. نسبت ارزش توليدات ايـن گـروه از صـنايع نسبت به صنايع کوچک ، تنها ٨ /٠ درصد است . به دليل ايجـاد ٤٤٤ هـزار اشـتغال در سـال ١٩٩٨ توسـط ايـن صنايع در مناطق روستايي، مورد توجه برنامه ريـزان هنـدي قـرار گرفـت و دولـت حمايـت هـايي از قبيـل ارائـه برنامه هاي آموزشي و پرداخت تسهيلات بانکي را براي ارتقاء بهره وري اين صنايع به عمل ميآورد. در اين کشـور، صنايع غير زراعي و صنايع خدماتي نير در رديف مصاديق صنايع روستايي قرار ميگيرد. دولت کره ، نيز بـا هـدف توسعه روستايي، اقدام به حمايت و انتقال صنايع به مناطق روستايي کرد. بدون دخالـت دولـت ، سـرمايه گـذاران کره اي،مناطق نزديک به حومه هاي شهرهاي بزرگ را به مناطق دورافتاده روستايي ترجيج ميدادند. دولت بـراي کاهش اختلاف درآمد بين مناطق روستايي و شهري و حل مشکلات بيکاري در مناطق روستايي، برنامه صـنعتي سازي روستاها را دنبال ميکرد. براي تحقق اين برنامه ، يارانه هاي قابل توجهي را به سرمايه گـذاران در منـاطق روستايي پرداخت ميکرد.در اين رهيافت با اين استدلال که صنايع وابسته به بخش کشاورزي نسبت بـه صـنايع کارخانه اي از ارزش افزوده کمتري برخوردار هستند و با صنايع همجوار پيوند اندکي برقرار ميکنـد، تـوجهي بـه پيوند صنايع روستايي با بخش کشاورزي نميشد. وتنها به صنايع کارخانه اي مستقر درمناطق روسـتايي يارانـه پرداخت ميگرديد. اين شيوه صـنعتي سـازي روسـتاها گرچـه تغييراتـي را در سـطح درآمـد و اشـتغال منـاطق روستايي کره ايجاد کرد، اما به دليل توقـف فعاليـت برخـي از شـرکت هـا و زيـر ظرفيـت کـار کـردن بخشـي از صنايع مستقر در پارکهاي صنعتي، برخي تحليل گران را وا داشت تا برنامه صنعتي سازي روستاهاي کره را موفـق ارزيابي نکنند. از سال ١٩٩٠، گرجه همچنان اولويت هدف در توسعه صنايع روستايي با توسعه روستايي بود، امـا سياست هاي دولت به سمت تأکيد بر استفاده از منابع و امکانات داخلي روستاها و توجه بيشتر به صنايع فـراوري کشاورزي معطوف گشت . طي سالهاي ١٩٩٠ تا ١٩٩٤، قوانيني که توسعه منابع درآمـدي روسـتايي کـه شـامل فعاليت هاي صنايع کشاورزي، توريسم ، افزايش کيفيت وتوسعه فـراوري محصـولات کشـاورزي و توسـعه صـنعت کوچک و متوسط محلي ميشد را تصويب کرد. در برنامه هاي جديد توسعه پايدار محلي کره ، مناطق روستايي به عنوان مکاني که ساکنين محلي بايستي آرامش داشته و از درآمدهاي منظم حاصل از شغلشان برخوردار باشـند، تعريف ميشد. براي اين هدف مناطق روستايي بايستي احياء و متنوع شوند. هدف نهايي افـزايش سـطح درآمـد ساکنين اين مناطق با فعاليتهاي مکمل کشاورزي نظيـر کشـت و صـنعت ، صـنايع فـراوري کشـاورزي غـذايي و توريسم روستايي ميباشد.
توسعه صنايع روستايي با هدف توسعه بخش کشاورزي
توسعه بخش کشاورزي، يکي ديگر از اهداف توسعه صنايع روسـتايي مـيباشـد. بخـش کشـاورزي و صـنايع روستايي تأثير متقابلي بريکديگر دارند. صنايع مستقر در مناطق روستايي از يک سو با توليـد نهـاده و تجهيـزات کشاورزي، توسعه بخش کشاورزي را به عنوان نهاده مورد فراوري قرار داده و سبب کـاهش ضـايعات مـيگـردد.
مصرف محصولات در توليد و فراوري، تقاضا را در بخش کشاورزي افزايش و درآمـد خانوارهـاي روسـتايي را بـالا ميبرد. افزايش درآمد خانوارها، پس انداز در بخش کشاورزي را افزايش و سرمايه براي توسعه کشاورزي را بـاز توليد ميکند. کشاورزي بدون صنعت نمي تواند منبع حل مسائل و مشکلات فقيران مناطق روسـتايي محسـوب شود ، بويژه براي اشتغال نيروي کار ، مراجعه به صنعت و تحرک بين بخشـها ضـروري اسـت . اشـتغال جمعيـت مناطق روستايي در فعاليتهاي غير کشاورزي ، به فرايند صنعتي شدن کشاورزي و مناطق روسـتايي کمـک مـي کند(جزايري و همکاران ، ١٣٧٧: ١٩). با پذيرش اولويت توسعه بخش کشاورزي، در سياسـت گـذاري و مصـاديق صنايع روستايي الزاماتي پديد مي آيد و صنايع پشتيباني بخش کشاورزي از قبيل تجهيزات و ابزار آلات کشاورزي وصنايع توليد سموم وکودهاي شيميايي و صنايع فراوري کشاورزي، به عنوان مصاديق اصـلي صـنايع روسـتايي مطرح ميشود وتوجه کمتري به صنايع غير زراعي و خدماتي ميشود. در تعيين مکان استقرار صـنايع روسـتايي در اين رهيافت ، اولويت به مناطقي داده ميشود که داراي مـازاد يـا ضـايعات بيشـتري از محصـولات کشـاورزي هستند. گاهي اين مکان يابي در راستاي سياست کاهش فقر و بيکـاري قـرار نـدارد. زيـرا منـاطقي کـه از رونـق کشاورزي برخوردارند نسبت به ساير مناطق از سطح فقـر و بيکـاري پـائين تـر برخوردارنـد. امـا بـه دليـل مـازاد محصولات کشاورزي در استقرار صنايع تبديلي، از اولويت برخوردارند. در فرايند شکل گيري صـنايع روسـتايي در چين ، در مراحل اوليه ، اين صنايع در خدمت توسعه بخش کشاورزي بود. با توليد ابزار، ماشين آلات و نهـاده هـاي توليد بخش کشاورزي را پشتيباني ميکرد. نيروي انساني مورد نياز اين صنايع از بخش کشاورزي تأمين ميشـد.
در مرحله بعدي، صنايع روستايي و کشاورزي در هم ادغام گرديد. کشاورزي به ميـزان زيـادي مـواد خـام بـراي محصولات صنعتي سبک ، عرضه و صنايع روستايي نيز براي بخش کشاورزي نهاده فراهم ميکرد. افزايش قـدرت خريد ناشي از افزايش بهره وري کشاورزي، که با استفاده از نهاده هاي صنعتي به وجـود آمـد، بکـارگيري ماشـين آلات را در مناطق روستايي امکان پذير ساخت . در کشورهايي که صـنايع فـراوري کشـاورزي غـذايي در منـاطق روستايي تحت مديريت مستقلي قرار دارند، هرگاه در توسعه صنايع روستايي اولويـت توسـعه بخـش کشـاورزي باشد، اين صنايع به عنوان پتشيبانيکننده بخش کشاورزي به توليد ابزارآلات ، تجهيـزات ونهـاده هـايي همچـون سموم وکود ميپردازند.
گسترش صنايع روستايي با هدف توسعه صنعتي
در برنامه کلان توسعه صنعتي در برخي از کشورها، صنايع روستايي جايگاه ويـژه اي دارد. در ايـن برنامـه هـا توسعه صنايع روستايي، سبب توسعه صنعتي و بهبود عملکرد بخش صنعت ميشود. مهمترين دليل اتخاذ ايـن سياست ، جنبه هاي زيست محيطي، ارزان بودن نيروي کار مناطق روسـتايي و اسـتفاده از سـرمايه هـاي منـاطق روستايي در جهت توسعه صنعت است .در اين رهيافت ، توليدات صنايع روسـتايي عـلاوه بـر بازارهـاي محلـي در بازارهاي ملي و بين المللي عرضه ميگردد. قرار دادهاي فرعي وسفارشات توليد بين کارخانجات و صنايع مستقر در روستاها متداول است . از اين رو علاوه بر انتقال تکنولوژي، مشکل بازاريابي و فروش محصولات اين صنايع نيز حل ميشود. تجربه پاره اي از کشورهاي در حال توسعه نشان ميدهد که توسعه بخش کشاورزي ميتواند نقش حياتي در جريان صنعتي شدن روستا داشته باشد. از آنجايي که کشاورزي قادر است براي افـراد زيـادي اشـتغال ايجاد نمايد تأثير قابل توجهي نيز بر افزايش درآمد روستائيان دارد. افزايش درآمد، تقاضا براي توليدات صنعتي را افزايش داده و علاوه بر آن همراه با تنوع فعاليتهاي کشاورزي، صنايع روستايي کاربر را در مناطق روستايي رواج ميدهد و اين امر زمينه اشتغال بيشتر را فراهم ميکند. زماني که کشاورزي توسعه مـييابـد، مـيتوانـد توليـد بعضي از مواد اوليه مورد نياز بخش صنعت را تأمين نمايد. در حقيقت توسعه بخش کشاورزي منجر بـه توزيـع مجدد درآمدها به سود بخش روستايي است و در اين راستا صنعتي شدن روستا ميتواند با تخصيص مجدد منابع به سود بخش هاي جديد درآمد روستائيان را افزايش دهد. در اين فرايند صنعتي شـدن ، روسـتا مـيتوانـد تـأثير بسزايي در توسعه بخش کشاورزي داشته باشد. در جريان صنعتي شدن با افزايش سريع درآمدهـا، تقاضـا بـراي محصولات کشاورزي به ويژه مواد غذايي افزايش مييابد. بدين ترتيب ضمن ايجاد اشتغال ، نوسـازي کشـاورزي، رشد تسهيلات جانبي و تنوع مصرف در مناطق روستايي محقق ميگردد. در مجموع ميتوان گفـت کشـاورزي، صنعتي شدن با تهيه منابع کار، سرمايه و مواد خام اوليه مورد حمايت قرار ميدهد.
رابطه بين کشاورزي و صنايع روستايي در سه زمينه زير تبيين ميشود.
١ـ در زمينه توليد: پيوند توليد به ارتباط متقابل کشاورزي و صنعت در جهت تأمين نهاده هاي توليـد متکـي است . ( براي مثال عرضه مواد خام کشاورزي نظير پنبـه بـراي صـنايع نسـاجي و يـا توليـد کـود شـيميايي و ماشين آلات کشاورزي براي بخش کشاورزي) در بسياري از کشـورهاي جهـان صـنايع متکـي بـه محصـولات کشاورزي حدود يک سوم ارزش افزوده بخش صنعت را به خود اختصاص ميدهند. بـه عنـوان مثـال صـنايع کوچک در کشور هند حدود ٤٠ درصد، در ترکيه ٣٦ درصد، درمالزي ٣٨ درصد، در کره جنـوبي٤٣ درصـد و در ايران ١٧ درصد از ارزش افزوده صنعت را به خود اختصاص داده است . همچنين اين گونه در کشور ژاپن حدود ٦٧ درصد، در هند ٨٢ درصد، در کره جنوبي ٥٨ درصد ودر ايران ١٩ درصد از اشتغال بخش صنعت را بـه خـود اختصاص داده است .
٢ـ در رابطه با تقاضا: اثردرآمدهاي شهري و فرايند صنعتي شدن جهت تقاضا براي مواد غذايي و مـواد خـام کشاورزي به ميزان قابل توجهي افزايش مييابـد. بعضـي از کالاهـاي مصـرفي نظيـر پوشـاک، جـوراب ، شـکر ، روغن هاي خوراکي داراي مصارف روستايي بيشتر در مقايسـه بـا منـاطق شـهري هسـتند. رابطـه مبادلـه بـين کالاهاي کشاورزي و توليدات صنعتي نقش مهمي را در درآمدهاي کشاورزي جهت افزايش تقاضا براي کالاهاي صنعتي در بر دارند. اگرمبادلات تجاري به سـود کشـاورزي باشـد، افـرادي کـه کالاهـاي کشـاورزي را بيشـتر ميخرند بدليل منافع ناشي از فروش محصولات کشاورزي در شرايط جديد کالاهاي کشاورزي را ميفروشند.
بنابراين ، در چنين حالتي گرايش به سوي بخش کشاورزي به ويژه مواد غذايي به وسيله افزايش درآمد حاصل از بهبود قيمت محصولات کشاورزي جبران ميشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید