بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش، با هدف بررسی تأثیر فراموشی سازمانی بر مقاومت در برابر تغییر انجام شده است. جامعه آماری کارکنان شرکت توزیع نیروی برق خوزستان و نمونه آماری متشکل از 220 نفر که بصورت نمونهگیری تصادفی با حجم نمونه انتخاب شدهاند. این مطالعه از نظر روش علی و هدف کاربردی میباشد. برای سنجش مفاهیم اساسی پژوهش، پرسشنامهای با تکیه بر مدل فراموشی سازمانی هالن و فیلیپس - - 2004 طراحی گردید و جهت سنجش مقاومت در برابر تغییر از پرسشنامه استاندارد دکتر مقیمی - - 1390 استفاده شده است. پایایی پرسشنامهها به ترتیب0/711 و 0/931 محاسبه گردید. جهت آزمون فرضیهها از رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج حاصل تأثیر معنادار بین فراموشی سازمانی و ابعاد آن - هدفمند و تصادفی - بر مقاومت در برابر تغییر میباشد.

مقدمه

تغییرات و پیشرفت های تکنولوژی موجب تغییر شکل محیط رقابتی در سازمان ها شده،چالش ایجاد کرده و به موجب آن فرصت های جدیدی ایجاد می کند. بنابراین شرکت ها نیازمند استراتژی های جدیدی هستند. یکی از مناسب ترین استراتژی ها تمرکز بر روی سرمایه فکری و دانش افراد است.در نتیجه مدیریت دانش عامل ضروری برای موفقیت است.

در مدیریت دانش سازمان باید دانش نوین را بیاموزد - یادگیری سازمانی - وهمچنین دانش موجود خود را کنترل نماید یعنی ضمن جلوگیری از نابودی دانش مفید در موارد مقتضی توانایی حذف و نادیده گرفتن برخی از ذخایر دانشی خود را داشته باشد که به آن فراموشی سازمانی هدفمند می گویند. فراموشی سازمانی برعکس یادگیری سازمانی که به ذخیره دانش سازمانی میافزاید، موجب کاهش و از دست دادن دانش سازمانی میشود.

فراموشی سازمانی نه فقط یک شکل مهم یادگیری است بلکه کامل کننده یادگیری است و به فرایند جدید یادگیری سازمانی منجر میشود.[2] مفهوم فراموشی سازمانی اگر چه به سادگی قابل درک است، اما چگونگی ساز و کار اتفاق افتادن آن در سازمان به خوبی شناخته نشده است توسعه درک سازمان از مقاومت در برابر تغییر در حال حاضر یک ضرورت است، چرا که جهت مدیریت تغییر مؤثر، شناسایی منابع و شرایط بالقوه ایجاد آن حیاتی است - همان - . در این تحقیق سعی شده ضمن بیان مفاهیم فراموشی سازمانی و مقامت در برابر تغییر تأثیر فراموشی سازمانی بر مقاومت در برابر تغییر بررسی شود و پیشنهادات متناسب با نتایج ارائه شود.

اهمیت و ضرورت تحقیق: مدیریت فراموشی سازمانی در مجموعه مدیریت دانش سازمانی دارای اهمیت زیادی است که به دو مورد آن اشاره میکنیم: - 1از دست دادن دانش به معنای از دست دادن تواناییها و قابلیتهاست. زمانی که سازمانی دانشی که قبلاً داشته و دوباره قصد دارد به آن دست یابد به معنای اتلاف منابع و نوعی دوباره کاری است زیرا نه تنها زمان و پولی را که صرف این دانش و مهارتها شده از دست داده بلکه هزینه فرصت را نیز به دنبال خواهد داشت. - 2یادگیری سازمانی اغلب به فرآیند فراموشی هدفمند سازمانی وابسته است به این معنا که شرکتها برای ایجاد تغییر اغلب نیاز به کسب توانایی جدید ندارند بلکه باید دانش قدیمی را که آنها را در گذشته محدود کرده فراموش کنند.[3] همچنین باید بر اهمیت و ضرورت مطالعه فراموشی فعال سازمانی تمرکز شود و برای همین، ضرورت آن به دلایل ذیل تشریح میگردد:[1]

الف - مقاومت در برابر تغییر: تحول در جنبههای مختلف یک سازمان بهطور معمول با مقاومتهایی مواجه میشود دلیل این امر تضادی است که ممکن است بین ساختارهای دانشی موجود در سازمان و تغییرات مد نظر وجود داشته باشد. در حالتی که بتوان دانشهای قدیمی را در قالب الگوهای سازمانی منسوخ شده از سطح سازمان خارج کرد دیگر هیچگونه چسبندگی به سوی دانشهای کهنه و قدیمی نمیتواند در سطح سازمان ایجاد شود در نتیجه فرایند فراموشی میتواند این مقاومت در برابر تغییر را حداقل در ارتباط با الگوهای سازمانی تا حد قابلقبولی کاهش دهد.

ب - یادگیری و جذب دانش: فراموشی فعال دانشهای کهنه و قدیمی فضا را در برابر بهبود سازمان فراهم میکند سازمانهایی که بتواند دانشهای غیر مفید خود را از سطح سازمان خارج کند توانایی خود را برای پذیرش دانش جدید افزایش میدهد و این مسأله باعث افزایش ضریب جذب سازمان میشود.

ج - خلق دانش: فراموشی فعال دانشهای کهنه و قدیمی بویژه دانشهای رویهای منسوخ شده میتواند فرایند خلق دانش جدید را در سازمان بهبود دهد.

ح - به کارگیری دانش: فراموشی دانشهای کهنه و قدیمی در حالتی که سازمان بیشتر با جنبههای ضمنی دانش کهنه و قدیمی در ارتباط است بیش از پیش میتواند در بکارگیری دانش جدید در سازمان مفید باشد و تأثیر بسزایی را در کاهش چسبندگی و سوگیری کارکنان سازمان به دانشهای کهنه و قدیمی دارد.[1]

در نتیجه این فرایند میتواند باعث کاهش مقاومتهای سازمانی در برابر تغییرات شود در ضمن فراموشی فعال دانش نقش بسزایی را در فرایند خلق، جذب و بکارگیری دانش جدید ایفا میکند. بنابر اهمیت بحث فراموشی سازمانی و مقاومت در برابر تغییر بررسی این موضوع در شرکت توزیع نیروی برق استان خوزستان ضروری بهنظر میرسد.

تئوری و پیشینه تحقیق

تعریف فراموشی سازمانی: فراموشی سازمانی برعکس یادگیری سازمانی که به ذخیره دانش سازمانی می افزاید، موجب کاهش و  از دست دادن دانش سازمانی می شود. از دیدگاه دی هلن و فیلیپس ، فراموشی سازمانی عبارت است: از دست دادن داوطلبانه یا غیر داوطلبانه دانش سازمانی. تعریف کاملتر فراموشی سازمانی از دیدگاه این دو نویسنده عبارتست از : از دست دادن داوطلبانه یا غیر داوطلبانه دانش سازمانی که می تواند به تغییر در قابلیت های سازمان منجر شود. فراموشی سازمانی پیامد مجموعه اقدامات درون سازمانی و برون سازمانی است که در آن یک سازمان بخشی از دانش موجود خود را از دست می دهد.
فراموشی سازمانی: از زمانی که هدبرگ بیش از دو دهه قبل مقالهاش را تحت عنوان "چگونه سازمانها یاد میگیرند و  فراموش میکنند" منتشر کرد، تحقیقات در رابطه با یادگیری سازمانی و سازمانهای یادگیرنده گسترش پیدا کرده است - هدبرگ1،. - 1981

امروزه مباحث مدیریت دانش به عنوان یکی از مهمترین اولویتهای تحقیقاتی، مورد توجه مراکز پژوهشی قرار گرفته است؛ با این وجود تمایل مدیران نیز برای بهرهگیری از مدیریت دانش در سطح سازمانشان افزایش یافته است - دراکر2،. - 1985 از اینرو فرآیند توسعه و به کارگیری منابع ارزشمندی که بتواند در دنیای رقابتی امروز، بقای سازمانها را تضمین کند، یک مسئله بسیار مهم محسوب میشود، از این فرآیند با عنوان یادگیری میتوان نام برد. نقش مؤثر دانش در چرخه عمر یک سازمان موجب شده است، این حقیقت را که "سازمانها نباید تنها به دنبال یادگیری باشند، بلکه در عین حال باید برخی از موارد را نیز فراموش کنند." نادیده بگیریم.[10]

در حالیکه بحثهای مفهوم یادگیری سازمانی پیشرفت کرده است، درک ما از فراموشی سازمانی بسیار محدود است. این عدم تعادل از محتوای مقاله هدبرگ منعکس میشود. در حالیکه عنوان مقاله درباره چگونگی یادگیری3 و فراموشی سازمانی است و وی اهمیت برابری یادگیری و فراموشی سازمانی را تأکید میکند، اما بیش از 90 درصد بحثها روی یادگیری متمرکز است.

بنابراین، یادگیری یک فرآیند یک سویه برای کسب و ذخیرهسازی دانش نیست، بلکه سازمانها باید یک ارزیابی از دانشهای خود- از جنبه ارزش و اثرگذاری دانشها انجام دهند و در صورت لزوم دانشهایی را که در طولانی مدت برای سازمان مفید نخواهند بود، در یک فرآیند فراموش کنند. در مقایسه با فرآیندهای مدیریت دانش - ارزیابی و شناسایی، خلق، جذب، سازماندهی و ذخیرهسازی، انتشار و بکارگیری دانش - ، فراموشی دانش کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است.[10] اسمیت ادبیات فراموشی سازمانی را از شش دیدگاه که هرکدام به نوبه خود روششناسی و هستی شناسی خاص خود را دارند، بررسی میکند و براین باور است که هر دیدگاه به سهم مشخصی از درک ماهیت مشکلات سازمان منتهی میشود. بررسی ادبیات نشان میدهد که فراموشی سازمانی عمدتاً از دو دیدگاه بررسی شده است. برخی از مطالعات فراموشی سازمانی را در مرحله قبل از یادگیری سازمانی در نظر میگیرند.

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید